الوافي 🇵🇸
📍 قاعده ید و محکمه قضا . حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی دیروز در درس فرمودند که این قاعده فقط در ا
📍 الاستصحاب استصحابان .
استصحاب تقسیمات گوناگون دارد ، در یک تقسیم بر حسب اینکه استصحاب بر چه هدفی باشد به دو قسم تقسیم می شود
استصحاب علل و امارات برای ساخت ماهیة فقهی .
یعنی برای صدق ماهیة مکاسب محرمه من جمله شرایط این ماهیت اسکار است .
استصحاب ماهیة فقهی برای تطبیق بر موضوعات .
یعنی این مایع مشخص خارجی خمر هست یا نه .
قاعده ید از قسم دوم است ، در مجال دوم استصحاب می کنیم مفاد قاعده ید را به موضوعات خارجی ، این کار در عمل کار مسئول اجرایی است و ربطی به عملیات استنباطی فقیه ندارد .
@osol_fegh
.
📍برهان خلف .
برهان خلف در واقع برهانی است که لوازم مدلول نباید خلاف مدلول را برسانند و الا تناقض است .
بسیاری از فتاوی و نظریات رجالی را می توان به همین گونه ابطال کرد .
این بحث عکس بحث تنقیح مناط است .
🌅 تصویر گاتفرید ویلهلم لایبنیتس .
@osol_fegh
.
📍 سیاسات و مقاصد شریعت در اندیشه مکتب الوافي .
[کتاب المتاجر] [و فیه مقاصد]
هذا أحد أقسام القسم الثانی من الفقه، لأنّهم قد قسّموه إلی أقسام أربعة: عبادات و عقود و إیقاعات و أحکام. و إن شئت قلت: عبادات و عادات و معاملات و سیاسات.
و الوجه فی الأوّل أنّ المبحوث عنه فیه إمّا أن یشترط فیه النیّة أو لا، «الأوّل» الأول، «و الثانی» إمّا أن یعتبر فیه إیجاب و قبول و هو الثانی أو الأوّل خاصّة و هو الثالث، أو لا یعتبر فیه شیء منهما و هو الرابع.
و فی الثانی أنّ المقصود إمّا انتظام أحوال النشأة الاولی أو الاخری أو کلیهما، فإن کان الثانی فهو الأوّل أو الأوّل فإمّا أن یتعلّق الغرض ببقاء الشخص أو النوع و هو الثانی أو المصالح المالیة و هو الثالث أو الثالث فالرابع.
و المطلوب علی التقدیرین حفظ المقاصد الخمس الّتی بنیت علیها الشرائع و الأدیان و هی الدین و النفس و العقل و النسب و المال، فالدین بالعبادات، و النفس بشرع القصاص و الدیات، و العقل بحظر ما یزیله من المسکرات، و النسب بالمناکح و الموالید، و المال بالمعاملات و المداینات، و الکلّ بالسیاسات کالحدود و التعزیرات و القضایا و الشهادات.
✍ فقیه اهل بیت سید محمد جواد عاملی .
📚 جلد دوازدهم مفتاح الکرامة .
@osol_fegh
.
رسالة_الجبر_والإختيار_السيد_محسن.pdf
299K
📚 رسالة الجبر والاختيار
رسالة مختصرة خطتها يد الفقيه العالم السيد محسن الأعرجي الكاظمي (قدس سره) المعروف بالمحقق الكاظمي، صاحب المحصول وشرح الوافية وغيرها.
📝 إخراج:
لجنة الإمام المجتبى (عليه السلام) - النجف الأشرف.
@osol_fegh
.
الوافي 🇵🇸
📍 سیاسات و مقاصد شریعت در اندیشه مکتب الوافي . [کتاب المتاجر] [و فیه مقاصد] هذا أحد أقسام القسم الث
📍 سیاست اسلامی .
چنانچه در متن مفتاح الکرامة مشاهده کردید ، سیاست قسمی از فقه اسلامی است که انتظام زندگی در این جهان و جهان آخرت را تضمین می کند ، مصداق آن همان ماهیات احکامی فقه است که نه نیت و نه ایجاب و قبول ندارد .
این بخش از فقه به تبین چگونگی حفظ مقاصد شارع مقدس [ دین ، جان ، مال ، ناموس ، عرض ] می پردازد .
سیاست ها در یک تقسیم کلی سیاست های کلی نظام ولایت مطلقه فقیه و سیاست های جزئی که توسط دولت ها و ارکان دیگر نظام وضع می شوند را شامل می شود .
رهبر معظم انقلاب موظف به طرح و اجرای سیاست های کلی می باشند .
از جمله از مقوله هایی که فی الحال با آن مواجه هستیم بحث مشارکت حداکثری در انتخابات است که همانطور که می بینید مربوط به انتظام زندگی دنیایی و حفظ مقاصد شارع مقدس می شود .
روحانیت بعنوان متولی فقه موظف است در تبین سیاست های کلی نظام اعم از فرهنگی ، اقتصادی و خارجی بکوشد .
🌅 رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در کنفرانس اجلاس سران جنبش عدم تعهد. معظم له در حال القاء سیاستهای کلی خارجی نظام می باشند .
@osol_fegh
.
📍 مکتب فقهی الوافی (تجمیع ظنونی) عامل وحدت جهان اسلام.
با گذشت سالیانی و تشکیل مکاتب کلامی جهان اسلام و مرزبندی های اعتقادی ، شاهد آن هستیم که طایفه فقهاء خارج از مرز بندی های کلام بدنبال حکم الله گشته اند .
نمونه بارز آن فقیه اهل بیت آیت الله العظمی بروجردی که بدنبال حکم خدا در تمام تراث حدیثی اسلام با رجال اجتهادی خود به تحقیق پرداخت و ثمره آن جامع احادیث شد .
به یاد داریم بیان الازهر را که بعد از مشاهده سبک رجالی اجتهادی شیعه اعتراف کرد که در مورد صحابه رای مذهب جعفری اجتهادی و علمی است و رای دو مذهب فقهی دیگر جهان اسلام مودبانه .
می دانید که جهان اسلام دارای سه مذهب عمده فقهی است : فقه جعفری ، فقه سادات حنفیه ، فقه متکلمین . و گروهی هم پیرو فقه اباضی در عمان .
غیر از گروه متکلمین آنهم فقط در مستقل عقل کس دیگری آراء کلامی را وارد فقه نکرد و با آن فتوا نداد .
🌅تمثال مرجع عالی قدر جهان اسلام حضرت آیت الله العظمی طباطبایی بروجردی .
@osol_fegh
.
▫️ السلام علی المعذب فی قعر السجون
@e_sobhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارتحال شیخ الأباطح و كافل النبی(ص) حضرت ابوطالب علیه السلام تسلیت.
@osol_fegh
.
📍 گفتگویی کوتاه با دکتر رستمی کیا حول «منطق ، زبان و گفتار» یا می توان اینگونه گفت «دریچه ای بسوی نظریات هوش هیجانی در تحلیل گفتار» .
https://eitaa.com/kiamojtabaphd/969
@osol_fegh
.
الوافي 🇵🇸
📍 گفتگویی کوتاه با دکتر رستمی کیا حول «منطق ، زبان و گفتار» یا می توان اینگونه گفت «دریچه ای بسوی نظ
📌دکتر رستمی کیا: سلام و احترام تشکر می کنم از پاسخ حضرتعالی
خب آشنایی بیشتری با نظریات شما لازم است ولی به هر صورت چند نکته به ذهنم می رسد:
- اصول فقه اصول کاملا اثباتی همچون حجیت ظهور، وضع، صحیح و اعم، مشتقات و ... دارد که در ذیل اصول عدم لفظی نمی گنجد
- بحث از عنوان جامع و قدر مشترک ( ماهیت فقهی) و دوری و پرهیز از قضایای خارجی، یک انگاره هستی شناختی است و ارتباطی به بحث معناشناسی ندارد
- مستحضر هستید که منطق استنباطی نوعی منطق اعتباری است و بکاربردن قیاس یا دیگر مسائلی که مربوط به حوزه حقیقیات است نوعی « خلط میان حقیقت و اعتبار» تلقی می شود که بزرگانی همچون مرحوم امام بسیار بر رفع آن تذکر می داده اند
- در ضمن خط کشی شما بین حوزه دال و مدلول اما به نظر می رسد در برخی از موارد به خصوص در تقسیم بندی خود از نظریه « ارجاع» استفاده می کنید. ویتگنشتاین قائل به « چرخش زبان شناختی» است و سعیش بر این است حوزه معناشناسی مستقل به خارج را با حذف ذهن و عوارض ذهنی انجام دهد.
- ویت دوم به منطق ریاضی بی توجه و تا حدود زیادی ان را وابسته به بازی ریاضی می داند، صلاحیت این زبان برای واکاوی زبان متعارف را با خدشه روبرو می کند، از این رو تسلط بر منطق جدید به معنای تسلط بر ویت اول هم نیست چه برسد به دوم
📚https://eitaa.com/kiamojtabaphd/969
@osol_fegh
.
الوافي 🇵🇸
📌دکتر رستمی کیا: سلام و احترام تشکر می کنم از پاسخ حضرتعالی خب آشنایی بیشتری با نظریات شما لازم است
📌 محي الدین:
سلام علیکم
ملاحظاتی پیرامون نکات شما :
۱_ وضع و مشتقات مباحث مربوط به مبادی علم اصول است ، همچنین بحث صحیح و اعم مترتب بر بحث وضع هست که عینا برای ساخت ماهیت فقهی بکار می رود [ اجمالا برای ساخت ماهیت فقهی نیاز به احراز دو اصل عدمی داریم ؛ اصل عدم جزئیت و اصل عدم شرطیت بحث صحیح و اعم برای این خاطر است ] .
حجیت ظهور هم چنانچه انتظار داشتم پیش کشیدید و آنهم بر اساس تصور محقق کمپانی از تقسیمات علم اصول ، مرحوم کمپانی علم اصول را به دو قسم صغرای حجیت ظهور و صغرای حجیت عقل تقسیم می کند و در باب حجج علم اصول به برسی این دو حجت می پردازد ، ولی ما در مکتب الوافی ابتداءاً این تقسیم را قبول نداریم ثانیا در مورد حجیت ظهور چندین قول است گروهی من باب بناء عقلا حجت می دانند و گروهی من باب اصل عدم قرینه که بحث آن مفصل است .
۲_ کل علم اصول در زمینه ساخت و پرداخت ماهیت فقهی است ، تمام اصول عدمی ( علم اصول فقه ) و اصول وجودی ( قواعد فقهیه ) در صدد ساخت ماهیت فقهی اند ، بالاخص دو اصل عدمی عقلی یعنی اصل عدم جزئیت و اصل عدم شرطیت .
کسی در فقه و اصول کاری غیر این دو انجام نمی دهد .
اما اینکه می فرمایید : «ارتباطی به بحث معنا شناسی ندارد» ، این انگاررا در ذهن بنده پدید می آورید که ما بین مقام گفتار و زبان فرق نگذاشتید ؛ یعنی گمان کردید چیزی که در خارج هست همان زبان است در صورتی که انچکه در خارج هست گفتار مردم هست که تابع فرهنگ های آنان متفاوت است ، زبان علمی نظام مند است نه گفتار .
۳_ منظور فقها از قیاس در فقه همان تمثیل منطقی است و آن را بنابر تحقیقات خود به اقسام گوناگونی تقسیم کردند :
_ تنقیح مناط
_ منصوص العلة
_ سبر و تقسیم
_ تخریج مناط
[این تحقیقات در مورد تمثیل منطقی مربوط به سیصد سال پیش است ، جدیدا خود بنده بروشوری را از دانشگاه سعودی دیدم که در آن به بیش از سیزده نوع شاخه تمثیلی اشاره کرده بود !!! ]
حضرت امام هم بین حقیقت و اعتبار تفکیک کرده نه بین ابزار استنباطی .
۴_ در زمینه ویتگنشتاین و اینکه بنده گفتم به منطق جدید سرک کشیدم اگر به نکته بنده در تفکیک تئوری های عدمی و وجودی فقه و بحث قیاس ( ابزار استنباط ) دقت می کردید ، گفته بنده برای شما این صورت ذهنی را ایجاد نمی کرد که بنده چون گفتم منطق جدید پس یعنی ویتگنشتاین رو نمیشناسم .
ویتگنشتاین در رساله اول خود بر این اعتقاد بود که منطق وجه اشتراک بین واقعیت خارجی و زبان است .
ویتگنشتاین دوم در اواخر عمر خود به این مطلب رسید که انگاره اول غلط است زیرا فرهنگ های گوناگون بر زبان تاثیر می گذارند .
پس ویتگنشتاین چند چیز را باید تصور می کرد :
۱_ بحث زبان و گفتار متفاوت است انچکه در خارج هست گفتار است که مردم بکار می برند نه زبان .
۲_ منطق کلی بزرگتر و عدمی تر است ، که باز جزئیات زبان را ندارد ، پس اینگونه باید گفته که مردم گفتار (مربوط به علم گفتمان) دارند در سطح بالاتر قواعد زبانی دارند و در سطح بالاتر از زبان قواعد منطقی و استنباطی دارند .
در علم اصول ما در مورد زبان بحث می شود آنهم تئوری های عدمی فهم معنای ضمنی (مدلول التزامی) نه در مورد گفتار ! که با خارج یکی است .
و در فقه و اصول ما بدنبال ساخت ماهیات فقهی هستیم اما تطبیق این ماهیت هیچ ارتباطی به فقها ندارد همانند بحث گفتار و زبان ، گفتار هیچ ارتباطی به دانشمند زبانی ندارد [گفتار علوم خاص خود را دارند من باب مثال علم تفسیر گفتمان که مسائل آن هیچ ارتباطی به مسائل زبانی ندارد و مسائل زبانی بنسبت آن انتزاعی است] .
@osol_fegh
.
الوافي 🇵🇸
📍 کاربردهای علم تحلیل گفتمان (از شاخه های علوم زبانی). 🎙دکتر شیدا احمدی ، دکتری تخصصی زبان همگانی
📍علوم گفتاری (علم تحلیل گفتمان) و ساخت ماهیة فقهی در مکتب الوافي .
برای ساخت ماهیت فقهی که یک ایده زبانی است مکتب الوافی از مباحث گفتاری همانند روانشناسی گفتار ، صرف ، نحو و لغت عربی بهره می برد
چیزی که در اندیشه دو مکتب اصول فقه شیعی غیر الوافي (معالمي،فصولي) یافت نمی شود ، آنان فقط به مبانی عام زبانی می پردازند و از امارات و موطن کلام (لازم مدلول،قرائن معنای ضمنی) که همان گفتار است در ساخت ماهیة فقهی بی بهره اند .
مسلط شدن به نحو و صرف و لغت عربی [میتوان گفت تسلط برهیجانات آن زمان از دریچه ادبیات (بعداً در این عنوان خواهم نوشت)] برای شناخت عرف عصر تشریع ، بخش بزرگی از پروژه ساخت ماهیة فقهی را شامل می شود .
همچنانکه تسلط بر عرف این زمان از دریچه گفتار مردم کوچه و بازار این عصر برای تطبیق ماهیة فقهی بر اعمالشان ، نیاز علوم گفتاری را دوچندان میکند ، هرچند تطبیق ماهیة فقهی بر مصادیق امروزی کار فقیهان نباشد و بعهده قضات [عام و خاص] و وکلا[عام و خاص] باشد .
@osol_fegh
.
📍ساختار های علم اصول از دیدگاه آیت الله سیستانی.
📌ساختار اعتبارمحور اصول .
براساس ساختار اعتبارمحور، ابتدا باید گفت مبادی تصدیقی هر علمی یا بدیهی است که نیازی به پژوهش ندارد و یا نظری است که باید در دانش دیگری بهعنوان مقدمه علم موردبحث قرار گیرد. علم فقه ازآنجاکه به حکم شرعی میپردازد و حکم نیز نوعی اعتبار به شمار میرود، به دانش دیگری نیاز دارد تا از مبادی تصدیقی حکم شرعی سخن گوید. به سخن دیگر، این دانش از اعتبار و اعتبار شرعی و اقسام و شرایط آن بحث میکند. به چنین دانشی، اصولفقه میگوییم.
ساختار بحثهای اصول که براساس «اعتبار» شکل میگیرد بدین ترتیب است:
تعریف اعتبار
تقسیم اعتبار به اعتبار ادبی و قانونی
ارتباط بین این دو اعتبار
اسلوب جعل اعتبار قانونی
مراحل اعتبار قانونی
اقسام اعتبار قانونی
ارتباط بین این اقسام
اقسام قانون تکلیفی و قانون وضعی
عوارض احکام قانونی
وسایل ابراز حکم قانونی
وسایل کشف حکم قانونی
اطمینان به وسایل
تعارض اثباتی و ثبوتی بین احکام قانونی
تنافی بین قوانین در مقام عمل و تطبیق
تعیین قانون هنگام نبود وسیله اعلامی
این ساختار که بر محور اعتبار به چینش مباحث اصول پرداخته است، تنها برای استنباط حکم شرعی که فقیهان از آن استفاده نمایند مفید نیست، بلکه حتی در زمینههای قانونی مانند قضا، وکالت و دیگر مباحث حقوقی نیز میتوان ساختار مذکور را به کار برد.
📚 الرافد فی اصول الفقه.
✍ تقریر درس اصول آیت الله سیستانی توسط سید منیر خباز .
@osol_fegh
.
📍تأملی درموضوع اصول فقه از دیدگاه آیت الله بروجردی.
حضرت آیت الله بروجردی ابراز داشتند که موضوع علم اصول «حجت در فقه» است.
حضرت آیت الله بیان داشتند چون مبادی تصدیقیه حکم شرعی در اصول برسی می شود پس موضوع علم اصول «حجت» است .
اما باید گفت که مبادی تصدیقیه علم اصول نیز در علوم ادبی بحث می شود پس موضوع علوم ادبی «حجت در اصول» است ؟!
با تقسیماتی که ما از علم اصول و علم فقه و فن استدلال کردیم ، مشخص شد که علم اصول خود قسمی از تئوری های بدست آوری حکم شرعی است ، لکن قسم دیگری هم هست بنام تئوری های وجودی که همان قواعد فقهیه است که در خود علم فقه برای بدست آوری حکم شرعی اعمال می شود ، و هر دوی اینها از فن استدلال و قیاسات فقهی سرچشمه می گیرد .
پس نمی توان علم اصول را حجت در فقه نامید بلکه حجت در استنباط حکم شرعی است .
اگر بخواهیم دقیق تر ملاحظه کنیم حتی علم اصول و قواعد فقهیه هم حجت در استنباط حکم شرعی نیستند بلکه فقط فن استدلال و قیاسات فقهی تنها صلاحیت نامیده شدن حجت و دلیل را دارند .
@osol_fegh
.
الوافي 🇵🇸
📍 گفتگویی کوتاه با دکتر رستمی کیا حول «منطق ، زبان و گفتار» یا می توان اینگونه گفت «دریچه ای بسوی نظ
📍هوش هیجانی و تحلیل گفتمان .
📌مقدمه .
من زبان دیگری را برای توضیح راحت تر بحثم پیدا نکردم جز بحث از هوش هیجانی.
قدیما تمام محاسبات ذکاوت افراد با IQ بود، طی تحقیقاتی جامعه علمی متوجه شد که سنجش ذکاوت افراد با IQ کار غلطی است و جنبه های دیگر ذکاوت مخفی مانده همانند EQ ، البته مخفی نماند که بصورت سطحی EQ و مدیریت هیجانات را بصورت نمادین به قلب ارجاع می دهند در صورتی که ملاتونین که ماده مغزی است که بر عمل کرد بدن تاثیر می گذارد و موضوع بحث هوش هیجانی و خالق EQ است توسط غده هیپوفیز در مغز تولید می شود .
این تفکر که IQ تمام بحث ذکاوت نیست و ما میبینیم افرادی را که IQ خوبی دارند و مسائل غامض علمی را حل می کنند [البته در حل کردن آنها هم انقلت هست همانند تفاوت زبان شناسی و علم تحلیل گفتمان] ولی در روابط اجتماعی دچار مشکل اند و بقول علمی سطح ملاتونین ترشح شده از غده هیپوفیز در حالت استاندارد و نیاز بدن نیست .
اینجا است که باید بگویم اهل هر علمی باید در مورد آن علم نظر بدهند ، اهل فقه کسانی اند که قادر به درک عرف و لغت اند یعنی هوش هیجانی در آنها در حالت تعادل است و بر روش اهل عرف فکر می کنند اگر نگویم اهل تمام علوم باید اینگونه باشند ! .
اینجا است که می توان مرزبندی ذهن اجتماع و ذهن انتزاع را درک کرد و دانست که روش تفکر مکتب الوافی در فقه روش ذهن اجتماع هست نه ذهن انتزاع که معالمیان و فصولیان بر آن روش اند .
@osol_fegh
إلی رحمة ربه
الدکتور الشیخ طه
انتقل إلی رحمة ربه.
محقق و مصحح المحصول به رحمت ایزدی پیوست.
رحم الله من قرأ الفاتحة مع الاخلاص و الصلوات.
@osol_fegh
📍 قاعده فقهی مقابله .
سالها پیش در حین مطالعه احادیث به تئوری وجودی جالبی در باب سیاسات (احکام) برخوردم و آن عبارت امام علی علیه السلام بود ، ایشان می فرمایند: «ردّوُا الحجرَ مِن حیثُ جاء، فإنّ الشرَّ لا یدفَعُه إلا الشّرُّ» ، به این تئوری وجودی در عبارت فقها قاعده مقابله می گویند ، این تئوری وجودی و علت موجود در آن چنان تأثیری در باب احکام/سیاسات ، داشته که عمد سبب ایجاد ماهیت فقهی همچون قصاص است ، حال این قصاص چه فردی باشد چه اجتماعی و سیاسی ، چه مربوط به عرض باشد چه نفس چه مال .
@osol_fegh
.
📍محي الدین ابن عربي راوی احادیث عرفانی.
هرکسی که با آثار ابن عربی برخورد داشته باشد جایگاه حدیث را در آثار او مشاهده می کند .
او در عبارتی به روش خود در مواجه با احادیث اشاره می کند ، ابن عربی می نویسد : إن قست تعديت الحدود و إن وقفت مع الظاهر فاتک علم كثير فقف مع الظاهر في التكليف و قس فيما عداه تحصل على علم كبير و فائدة عظمى ، او اشاره می کند که در احادیث فقهی حق قیاس ممنوعه یا تنقیح مناط ظنی را ندارید ، ولی در احادیث اعتقادی دست شما باز است و ملاک اصلی در آن قسم احادیث عقل است و آحادیث اعتقادی شاهد عقل اند .
به سخن او اضافه میکنم که متکلمین برای اثبات گزارهای اعتقادی حتی از سیر و تقسیم هم بهره می برند .
این دیدگاه ابن عربیه محل نقد برخی از اخباریان شده و چون اشکالی در علم الحدیث او نیافتن دست به نقد برخورد او با احادیث اعتقادی زدند .
در پستی در چندی پیش از عده الرجال علامه اعرجی نام تعدادی از راویان احادیث عرفانی نقل شد .
در پایین این پست به نقل مشایخ او در حدیث پرداخته می شود .
@osol_fegh
.