eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ شاخصه ‌های وجودی حضرت معصومه‌ سلام الله علیها ◽️ حضرت معصومه‌ علیها‌السلام از مقام و جایگاه بالایی از جمله در عرصه علمی بهره‌مند بودند، در عصر امام کاظم‌ علیه‌السلام  جمعى از شیعیان وارد مدینه شدند تا خدمت آن حضرت رسیده و سؤالاتشان را از او بپرسند. آن‌ها وقتی متوجه شدند که حضرت در سفر است، به ناچار سؤالات را تحویل خانواده حضرت دادند تا در فرصتى دیگر پاسخ آن را بگیرند. آن‌ها به هنگام بازگشت به وطن، براى خداحافظى به خانه حضرت رفتند، در این زمان حضرت فاطمه معصومه‌ علیها‌السلام سؤالات را به همراه جواب‌هایش به آن‌ها داد و آن‌ها شادمان به سمت وطن حرکت کردند. اتفاقاً در مسیر بازگشت امام کاظم‌ علیه‌السلام  را ملاقات کرده، و داستان را براى آن حضرت بازگو نمودند. امام نوشته را گرفتند و پس از مطالعه وقتی دیدند که پاسخ هاى حضرت معصومه‌ علیها‌السلام همگى صحیح است، سه بار فرمود: «فِداها ابوها»؛ پدرش به فدایش باد. ◽️ مقام والای آن حضرت در عالم کشف و شهود نه‌تنها به‌خاطر فرزندی حضرت موسی‌بن جعفر‌ علیه‌السلام  و خواهری امام هشتم‌ علیه‌السلام  است، بلکه به‌واسطه مقام معرفتی خود ایشان نیز می‌باشد.مرحوم محدث قمى مى‌فرماید: یکى از بزرگان قم به‌نام سعد خدمت على‌بن موسى‌الرضا‌ علیه‌السلام  رسید، حضرت به ایشان فرمود: «یا سعد عندکم لنا قبرٌ، قلت: جعلت فداک قبر فاطمة بنت موسى؟ قال: نعم من زارها عارفاً بحقّها فله الجنّة...»؛ یعنی ای سعد! قبرى از ما در بلاد شما است. عرض کردم: فدایت شوم قبر فاطمه دختر موسى‌بن جعفر‌علیه‌السلام ؟ حضرت فرمود: آرى، هر کس او را با معرفت زیارت کند بهشت برین جایگاهش خواهد بود. کلمه «عارفاً بحقها» که در روایات متعدد در مورد، فاطمه معصومه‌ علیها‌السلام آمده بدین معنى است که بدانیم پدر و برادر و اجداد حضرت معصومه‌ علیها‌السلام واجب‌الاطاعة هستند و باید به تمام برنامه‌ها و دستورات آن‌ها عامل باشیم که نتیجه آن جنت است. ◽️ روایت دیگری را نویسنده کتاب کامل‌الزیارت به نقل از پدر و برادر بزرگوارش مطابق روایتى از امام جواد‌ علیه‌السلام  چنین نقل مىکند: «مَنْ زارَ عَمَّتى بِقُمْ فَلَهُ الْجَنَّةُ»؛ هر کس (مرقد) عمه ام (حضرت فاطمه معصومه‌ علیها‌السلام) را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست». ◽️ رسول اکرم‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم  می‌فرمایند که پاره تن من در قم مدفون می‌شود و هر کس به زیارت او بیاید بهشت بر او واجب خواهد شد، عبارت پاره تن من تنها یک بار دیگر در مورد فاطمه زهرا‌ علیها‌السلام بیان شده است. بنابراین کلمه پاره تن از سوی پیامبر گرامی اسلام فقط در ارتباط با حضرت زهرا‌ علیها‌السلام و حضرت معصومه‌ علیها‌السلام از لسان مبارک پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم  خارج شده است و قطعاً کسی که پاره تن پیامبر‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم  را در این سرزمین زیارت کند بهشت بر او واجب می‌شود... حضرت آیه الله مکارم شیرازی 🔰 @ofogh_howzah 
خارج اصول خبر واحد جلسه46.mp3
7.88M
خارج اصول جلسه 46 چهارشنبه. حجیت واحد آیه
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/97 @ostadahadi ایۀ ذکر: «فاسألوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» نحل/43 و انبیاء/7 یکی از ایاتی که برای حجیت خبر واحد استدلال کرده اند آیه ذکر است دربارۀ دلالت این آیه دو نظریه است: 1- آیه دلالت بر حجیت خبر واحد و حتی فتوا هم دارد و اساسا تخصص را در حرفه را حجت می داند در ص 276و بسیاری از و همین را برگزیده اند 2- منکر دلالت ایۀ ذکر بر حجیت خبرند مثل به این آیه منوط به است: امراول؛ ذکریک مفهوم عامی دارد و شامل قران و علمای هر رشته می شود در هر حرفه ای عده ای متخصص اند متخصصان هر رشته ای را اهل ذکر می گویند امردوم؛ مورد سوال اعم از اصول و فروع است فسالوا از معاد از نبوت از احکام شرعیه و .... امرسوم؛ تلازم بین وجوب سوال و وجوب قبول است چون اگر جواب حجیت نداشته باشد سوال لغو است پس امر به سوال دلیل بر حجیت جواب است تا لغویت لازم نیاید نتیجه حجیت جواب این است که اِخبار مخبر حجت شود به لحاظ اینکه ملاک در سوال نیست بلکه ملاک در جواب است جواب را یک نفر می فرماید. مرحوم شیخ امر اول را نقد کرده است ما گفتیم مراد از اهل ذکر متخصصین جمیع رشته ها هستند ایشان می گوید روایات کثیره ای وارد شده که مراد از اهل ذکر را اهل بیت معرفی کرده اند مثل اینکه امام باقر فرمود نحن مسؤلون در این صورت ایۀ شریفه مربوط به علم است و ربطی به خبر واحد ظنی ندارد چون جوابی که ائمه عهم به سائل بدهند جواب از حکم الله واقعی است واِخبار ائمه عهم مفید علم است لذا بر کسی که از امام معصوم جوابی می شنود واجب است قبول کند چون انها خبر از واقع دارند و علمی حرف می زند به این اشکال: روایات در مقام تفسیر اهل ذکر نیستند بلکه در مقام جری و تطبیق اهل ذکرند مصداق اتم و بارز اهل ذکر ائمه عهم اند نظیر تطبیق آیه والسماء رفعها و وضع المیزان که به امام علی ع تطبیق شده چون میزان کل ما یوزن به حق والباطل است این معنا بر امیرالمؤمنین ع منطبق است : ما قبول می کنیم که اهل ذکر کلیه متخصصین را شامل می شود ولی راوی متخصص نیست کار راوی روایتگری است و بحث ما در حجیت خبراست یعنی خبری که روات نقل می کنند مثل زراره که اینها متخصص نیستند در حالی که بحث ما روی تخصص است. : اولا: همانطوری که اخوند فرمود بسیاری از روات ما متخصص هستند نظیر زراره و محمدبن مسلم و ..مجتهد بودند لذا امام صادق ع فرمودند فانهم حجتی علیکم ثانیا: آیه دلیل بر حجیت جواب است ان جوابی که داده می شود حجت است چون معقول نیست که سوال واجب باشد اما جواب حجت نباشد هروقت علم به جواب حاصل شد می پذیریم و هروقت علم به جواب ندارید نپذیرید و تفحص کنید مثلا می بینید راوی این خبر ضعیف است یا دلالت حدیث مجمل است نپذیرید. اشکال_سوم: از : اشکال روائی است. ان روایتی که در جلسه مامون اتفاق افتاد که در ان جلسه برخی اهل ذکر را دانشمندان یهود و نصارا گرفتند امام رضا ع فرمودند سبحان الله مگر چنین چیزی ممکن است اگر ما به علمای یهود و نصارا مراجعه کنیم مسلما ما را به مذهب خود دعوت می کنند سپس فرمود اهل ذکر ما هستیم نورالثقلین ج 3 ص 57. از برخورد امام با برخی از علمای محفل به دست می اید که این آیه ربطی به حجیت خبر راوی ندارد بلکه مردم ان زمان را ارجاع به ائمه عهم می دهد انها متخصص واقعی اند باید در تفسیر و در نیازمندی ها به ائمه عهم مراجعه شود. : سائل در مجلس مامون آیه فسالوا اهل الذکر را منحصر به علمای اهل کتاب در هر زمان و هر عصری کرد امام با ایشان برخورد کرد که مرجع دین ما، ائمه عهم اند و شما نباید آیه را به نفع اهل کتاب تفسیر کنید اتفاقا در برخی ایات قران خداوند مشرکان را هم به اهل کتاب مراجعه می دهد و از اهل کتاب بپرسید که ایا در تورات و انجیل ایا نامی از پیامبر خاتم ص امده یا نه معنایش این نیست که در هر زمان و هر عصری مردم را به اهل کتاب مراجعه دهیم پس امام رضا ع در مقام تفسیر اهل ذکر نبود بلکه در مقام رد بر کسانی بود که از این آیه استفاده می کردند که در هر عصر و زمانی به باید مردم را به علمای یهود و نصارا ارجاع داد امام می خواهد این را رد کند : این آیه دلالت بر حجیت خبر می کند . آیه نبا و نفر و همین آیه را نیز بر حجیت خبر پذیرفتیم. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/1 @ostadahadi اخرین آیه ای که برای اثبات حجیت خبر واحد استفاده کرده اند آیه 61 سوره مبارکه توبه معروف به آیه اذن است «وَ مِنهْمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبىِ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيرْ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» این است که خداوند پیامبرش را بخاطر تصدیق خدا و مومنین می ستاید لابد قول مومنین حجت است چراکه ستودن پیامبربخاطر تصدیق مومنان ملازمه با حجیت قول مومنان دارد پس آیه دلالت بر حجیت کل خبر مومن دارد اگرچه مفید علم نباشد این برداشت قرائن داخلی و خارجی دارد . اما : این است که تصدیق مومنین را در کنار تصدیق خدا قرار داد به فرموده مرحوم شیخ انصاری تصدیق کلام خداوند واجب است از اقتران تصدیق مومنین در کنار تصدیق خداوند به دست می اید که تصدیق مومن هم واجب است وجوب تصدیق قول مومن به معنای این است که به قول مومن ترتیب اثر بدهید و قول او را قبول کنید (فرائد ج 1 ص 291) اما دو چیز است: 1- یکی روایت حسنه ابراهیم بن هاشم نقل می کند فرزند امام صادق جناب اسماعیل دنانیری داشت سرمآیه اش را به مردی که از شام تجارت می کرد داد که برایش تجارت کند امام فرمود که مگر نشنیدی ایشان شارب الخمر است اسماعیل گفت چرا از مومنین شنیده بودم امام فرمود که یومن بالله و یومن للمومنین(آیه مورد بحث) یعنی برشما تکلیف است که به قول مومنین ترتیب اثر دهید نباید پولت را به ایشان می دادی. پس این روایت هم قول مومنین را حجت می داند 2- اگرمنظور آیه این است که تصدیق مومن در صورتی است که مفید علم باشد لازمه اش این است که خود تصدیق مومنین حسنی ندارد بلکه علم به یک شیئی حسن دارد و خداوند نفس تصدیق را مدح نمی کند بلکه علم را مدح می کند در حالی که خداوند متعال تصدیق قول مومنین را می ستاید واین قرینه می شود براینکه قول مومن چه علم بیاورد یا نیاورد خداوند دوست دارد که به قول ایشان اهمیت و ترتیب اثر بدهید . : 1. آیه در مقام ستایش پیامبرص از باب اینکه پیامبر اذن است، می باشد اذن یعنی کسی که زود به یقین می رسد اما آیه در صدد بیان قبول قول مومنان نیست یعنی نمی گوید به کلیه اقوال مومنین ترتیب اثر دهید برای اثبات حجیت خبر واحد مانیاز داریم به اینکه آیه در مقام قبول قول غیر تعبدا باشد یعنی ولو اینکه قول مومن برای شما علم نیاورد بازهم قبول کنید و ترتیب اثر دهید در حالی که آیه در صدد بیان اذن است یعنی پیغمبر ص از حرف مومنین زود به علم می رسد ولی آیه ترتیب اثر می دهد؟ حرفی از این جهت نزد در تایید فرمایش مرحوم شیخ می گویم کلمه خیر لکم می رساند که اذن بودن پیغمبر به نفع مومنان است نه به نفع خودش مثلا اگر مومنی را دستگیر کردند که ایشان شارب الخمر است شاهدی بر شرب خمر او ندارند از این مومن می پرسند که شما شرب خمر کردید می گوید نه پیغمبر به حرف این مومن گوش می دهد این گوش دادن به نفع مومنین است چون اگر گوش ندهد و بخواهد به علم غیب عمل کند باید اجرای حد کند و اجرای حد به ضرر مومنین است که منافات با خیرلکم بودن دارد. 2. مراد از تصدیق مومنان چیست؟ مراد این است که اثاری که از این خبرمی خیزد که به نفع جمیع مومنان است و اسیبی به دیگران نمی زند ان اثار را براین خبر بارکن لذا مراد از تصدیق مومنین این نیست که تمامی اثار خبر را بارکن چون اگرمراد آیه این باشد لازم میاید اثاری که به ضررمومنین است مترتب براین خبر شود انچه در باب حجیت خبرمطلوب است این است که کلیه اثار خبر را ترتیب اثر دهید ولی انچه ازآیه به دست می اید این است اثاری که به نفع جمیع مومنان است ترتیب اثر بده : أ‌- منافقی نزد پیامبر نمامی کرد پیامبر نه اورا تکذیب کرد و نه به حرف او ترتیب اثرداد چون می خواست به آیه یومن بالمومنین عمل کند حال اگر ترتیب اثر می داد به ضرر مومنین می شد. ب‌- امام موسی (ع) به فضیل فرمود یا ابا محمد کذّب سمعک و بصرک عن اخیک . فان شهد عندک خمسون قساما انه قال قولا و قال لم اقله فصدّقه و کذبهم . فضیل گوشت و چشمت را نسبت به براد مومن تکذیب کن اگر 50 نفر شهادت دادند که فلانی فلان حرف را زده اما خودش گفت نه او را تصدیق کن و ان 50 نفر را تکذیب کن. پس مراد از تصدیق تصدیقی است که به نفع مومنین باشد. (شارب الخمردر فقه به منزله سفیه است نباید به او پولی داد ) 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /9/28 @ostadahadi : فروش میته حرام است در عین حال جائی که طهارت در انجا شرط نباشد اقوی جواز انتفاع به میته است این فتوا مطابق با قاعده است چون قوام بیع به مالیت طرفین یعنی عوض ومعوض است و قوام مالیت به وجود منفعت محلله است از اینکه شرعا استفاده از میته حرام است و از نظر شارع میته منفعت محلله ندارد پس مالیت ندارد لذا قابل داد وستد نیست اما در صورتی که قابل انتفاع باشد مثل اینکه از پوست میته مشک بسازد و مشک را برای ابیاری کشاورزی استفاده کند در این صورت اشکالی ندارد حق بهره برداری از پوست میته در اموری که طهارت شرط نیست بلا اشکال است مهم، بررسی روایات است در باب میته دو دسته اند: : روایاتیند که متعرض خرید و فروش میته شده اند : روایاتیند که متعرض انتفاع و بهره برداری از میته شده اند . این دسته هم دو دسته اند: 1- مطلقا انتفاع از میته را حرام می دانند 2- در برخی از موارد انتفاع از میته را جایز می دانند مثل جائی که طهارت شرط نیست اما دسته اول؛ روایاتی که متعرض خریدو فروش میته شده است : أ‌. صحیحه بزنطی عن الرضا ع قال سالته عن الرجل تکون له الغنم یقطع من الیاتها و هی احیاء ایصلح له ان ینتفع بما قطع قال نعم یضیئها و یسرج بها ولا یاکلها و لا یبیعها از امام رضا ع پرسیدند مردی دنبه های گوسفند را می برد در حالی که زنده است ایا می تواند از این دنبه های بریده شده استفاده کند امام فرمود بله دنبه را پاک می کند برای روشنائی چراغ استفاده می کند ولی حق خوردن یا فروش ان را ندارد شاهد عرض ما در استدلال لا یبیعها است حق فروش ندارد و نمی تواند از میته استفاده کند چون مالیت ندارد ب‌. روایت سکونی عن ابی عبدالله ع السحت ثمن المیته پول میته حرام است یعنی فروش میته حرام است مرحوم محقق عراقی و سید خوانساری قائل به جواز بیع اعیان نجسه شده اند در صورتی که این اعیان نجسه منفعت محلله داشته باشد . نسبت به این روایات از یک طرف قائل به انصرافند مثل اقا ضیاء که گفته لانصراف النواهی عن هذه الصوره نهی در روایات شامل میته ای که قابل انتفاع محلله است نمی شود از سوی دیگر قائل به معارضه اند مرحوم خوانساری جامع المدارک ج 3 ص 5 و مرحوم امام خمینی در مکاسب محرمه ج 1 ص 49 تا 52 قائل به معارضه اند منظورشان از معارضه روایت ابی القاسم صیقل است دران روایت امده که کتبوا الی الرجل جعلنا الله فداک ابی القاسم صیقل به فرزندش به امام رضا نامه نوشتند. فدای تو شویم انا قوم نعمل السیوف شمشیر می سازیم لیس لنا معیشه ولا تجاره غیرها غیر از ان کار دیگری نداریم .....وانما علاجنا ..مصرف ما در شمشیر سازی از پوست میته و استر و الاغ اهلی استفاده می کنیم ایا بر ماحلال است و می توانیم از این اشیاء استفاده کنیم و نماز بخوانیم نحن محتاجون الی جوابک لضرورتنا امام فرمود اجعل ثوبا للصلاه. اجازه فرمود که در همان نماز کارگری خودتان نماز بخوانید در واقع به دلالت التزامی دلالت می کند که می توانید ان پوست ها را بفروشید وسائل الشیعه بین این روایات و روایات دیگر معارضه شده مثل امام خمینی جمع عرفی کرده اند به این که روایات نهی را حمل بر کراهت کنیم و روایت جواز را حفظ کنیم و بگوئیم که بیع میته در جایی که انتفاع محلله دادر اشکالی ندارد باقی می ماند سند حدیثابوالقاسم صیقل و فرزند ایشان توثیق ندارند برخی از اهل رجال نوشته اند مجهول برای ما شناخته شده نیست . امام خمینی: وجود ابی القاسم در روایت، به استدلال ضربه وارد نمی کند چون راوی صیقل و ولدش نیست بلکه راوی محمدبن عیسی هست قال محمد بن عیسی کتب صیقل و ولده پس مخبر، محمدبن عیسی هست مخبر صیقل و ولدش نیستند چون اگر مخبر ایندو می بودند بجای این کلمه(کتب) باید می گفت کتبنا ما نامه نوشتیم پس قطعا راوی صیقل و ولدش نیستند بلکه محمدبن عیسی هست بقیه اسناد روایت هم که قوی اند احمدبن محمد بن حسن بن ولی هم که توثیق دارند پس از میته در مواردی که منفعت محلله داشته باشد می توان استفاده کرد. : مکاتبه ابی القاسم صیقل و ولد ایشان مربوط به تولیدی است تولیدی ایشان شمشیر سازی بود پوستین میته و الاغ و قاطر را برای غلاف شمشیر و امثال ان استفاده می کردند چه بسا در ذهن سائل این بود که ایا جایز است پوست میته را بعنوان غلاف شمشیر به انضمام شمشیر بفروشیم؟ امام اجازه فرمود که اری. اگر یک جنس نجسی در کنار جنس مباحی فروخته شود و پول به ازای ان جنس مباح پرداخت می شود نه ان جنس نجس. شاهد این است که گفتند انما علاجنا جلود المیته دربرخی دیگر کلمه مِن امده یعنی در شمشیر سازی نیاز به پوست میته داریم لذا این روایت تعارضی ندارد و اجنبی ازبحث است بحث این است که پوست میته را بدون انضمام بفروشند فرمود نفر
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/1 @ostadahadi بحث در این بود که بیع میته حرام است مکاتبه صیقل خوانده شد که امام اجازه فرمودند انتفاع از میته جایز است؛ اشکالاتی براین مکاتبه وارد است که برخی در مکاسب بیع ذکر شده. لکن یکی از اشکالاتی که وارد شده این است که؛ 1- اگر امام می فرماید بیعش جایز است به اعتبار آن ضمیمه و شمشیر است نه اینکه مستقلا فرموده باشد جایز است. 2- در مکاتبه دارد که کتبوا الی الرجل معلوم نیست که منظور از رجل امام معصوم(علیه السلام) باشد لذا احتمال دارد که موسی بن جعفر یا امام رضا باشد ابهام در مروی عنه داریم در مکاتبه قاسم صیقل آمده قال کتبت الی الرضا(علیه السلام) انی اعمل اقماد السیوف من جلود الحمر المیته من غلاف های شمشیر را از پوست الاغ های مردار می سازم و تثیبوا صیابی به لباسم اصابت می کند و اصلی فیها ایا نماز بخوانم فکتب(علیه السلام) اتخذ ثوبک لصلاتک مانعی ندارد که با آن لباست نماز بخوانی پرسید که مگر می شود در حالی که میدانم نجس هستند لذا نوشت فکتبت الی جعفر الثانی(علیه السلام) به امام جواد نامه نوشتم که به پدرتان نامه نوشتم که از پوست خرهای میته استفاده می کنم پدرت فرموده می توانی نماز بخوانی این جواب بر من دشوار است امام جواد برایم نوشت کل اعمال البر بالصبر یرحمک لله اعمال انسان نیکوکار نیازمند به صبر است خدا تو را رحمت کند یعنی درست است که در مغازه کار می کنی و برایت سخت است که لباس پاک بپوشی لکن انسانهای نیکوکار صبورند و این سختی ها را تحمل می کنند معنایش این است که تلاش کن از میته استفاده نکنی بلکه از حیوانات تذکیه شده استفاده کنی . پس معلوم می شود که صیقل یک شخص معمولی نبود. از این نامه معلوم می شود که نامه امام رضا از روی تقیه بود چون امام جواد هم تصریح نکرد بلکه با کنایه و اشاره مطلبش را فرمود که استفاده از میته جایز نیست. اما روایات متعرض انتفاع و بهره برداری از میته؛ برخی روایات متعرض حرمت بیع و برخی متعرض انتفاع شده که دو دسته بودند فقها مطلقا انتفاع از میته را حرام می دانند چه انتفاع محلله و چه محرمه اما صاحب عروه می فرماید انتفاع به میته در جایی که طهارت شرط نیست اشکالی ندارد مثلا از میته برای استصباح استفاده شود یا از پوست میته برای غلاف شمشیر یا برای افسار اسب استفاده شود یا برای طناب سازی استفاده شود مانعی ندارد. : مختار بنده نیز همین است . دراینجا روایات دو دسته اند: 1- مطلقا استفاده از میته را حرام می دانند: مارواه ...فی کتاب علی(علیه السلام) انما قطع منها میت لا ینتفع به انچه از حیوانات بریده می شود در حکم میته است و حق بهره برداری نیست موثقه علی بن ابی مغیره به امام صادق عرض کردم المیته ینتفع منها بشیئ ایا از میته می توان استفاده کرد فقال(علیه السلام) لا کاملا نهی کرده. موثقه سماعه که از پوست درنده ها پرسیدم امام فرمود اذا رایت و ..وقتی داشتی تیر می انداختی بسم الله گفتی استفاده کن اما از درنده میته استفاده نکن تصریح کرده که استفاده نشود 2- در مقابل این روایات طایفه دوم از روایات است که در برخی موارد انتفاع از میته را جایز می دانند مثل «الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ أَهْلَ الْجَبَلِ تَثْقُلُ عِنْدَهُمْ أَلَيَاتُ الْغَنَمِ فَيَقْطَعُونَهَا فَقَالَ حَرَامٌ هِيَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَنَصْطَبِحُ بِهَا فَقَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ يُصِيبُ الْيَدَ وَ الثَّوْبَ وَ هُوَ حَرَامٌ. الكافي (ط - الإسلامية) / ج6 / 255 / باب ما يقطع من أليات الضأن و ما يقطع من الصيد بنصفين ..... ص : 254» حسن بن علی از امام موسی بن جعفر پرسید که ...فیقطعونها ...چوپانها دنبه های گوسفند ها را می برند فرمود هی حرام عرض کردم می خواهیم برای روشنائی استفاده کنیم فرمود اما تعلم انه یصیب الید و الثوب و هی حرام این روغن میته نجس است به بدنت اصابت می کند لکن استفاده درباره استصباح را رد نکرد. در جایی که طهارت شرط نیست اجازه داده به نظر خیلی از فقها باید جمع عرفی کنیم تقریبا می توانیم به 4 راه وارد شویم: أ‌. روایات مانعه مربوط به جائی است که طهارت شرط است لذا استفاده از میته را حرام کرد اما روایات مجوزه مال جایی است که طهارت شرط نیست لذا انتفای از میته را جایز دانست. ب‌. ازراه انصراف که راه مرحوم حائری است در کتاب طهارت خودش. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷