eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۲ ۱۸ عدم حجیت خبر واحد 5 دسته روایات اند: 1.مفادش این است که خبری که صدورش معلوم نیست به ما رد کنید عمل به آن جایز نیست. 2.مفادش این است که خبری که شاهدی از قرآن ندارد عمل به آن جایز نیست. 3.مفادش این است که خبری که موافق با کتاب خدا نیست عمل نکنید. 4.مفادش این است که خبری که موافق با کتاب خدا و سنت نیست عمل نکنید. 5.مفادش این است که خبری که مخالف با کتاب الله است باطل است (فهو زخرف) به استدلال به این روایات داده شده است: أ‌.جواب در کفایه : این اخبار آحادند استدلال به عدم حجیت خبر واحد از طریق خبر واحد محال است چون از وجود دلیل عدم دلیل لازم می‌آید. ان :روایات مانعین 5 دسته است که تواتر اجمالی دارند اخصّ مضمون، مضمون مورد اتفاق است. : ما دست روی مضمون متق علیه می‌گذاریم خبر مخالف با کتاب سه قسم است: 1-به نحو تباین 2-عموم و خصوص من وجه 3-عموم و خصوص مطلق در اینجا قسم سوم تعرض غیر مستقر است و تعارض مستقر تعارض به تباین و من وجه است. (مهم) : 1.این است که بحث در مورد حجیت خبر ثقه در تعارض غیر مستقر است نه مستقر و اشکال شما در مستقر است. جواب آیت الله در تعارض غیر مستقر یقدم الخاص و المقید علی العام و المطلق. 2.(آقا ضیا در نهایة الافکار) روایت ما خالف الکتاب حمل بر تخالف به تباین می‌شود و طرح خبر به خاطر تباین و من وجه مانعی ندارد، اما ادله حجیت خبر واحد بر روایاتی که می‌گفت خبری که به صدورش علم ندارید عمل نکنید؛ حکومت دارد. 3.جواب_استاد: عمل به 5 دسته لغویت لازم دارد چون عمل به آن مستلزم لغویت ادله حجیت خبر واحد است ناچاریم به برگرداندن 5 طایفه به تخالف به تباین و من وجه و شامل عموم و خصوص مطلق نمی‌شود. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷🍇
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙📗📙 @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 /10/19 @ostadahadi آیا از قسم طاهر است یا از قسم نجس است؟ سید در عروه می فرماید و یحتمل التفصیل اگر منشا شک بخاطراین است که احتمال می دهیم این دم متخلف بر اثر رد نفس است حکم به طهارت می شود چون استصحاب عدم رد نفس جاری است و اگر منشا شک شما بخاطراین است که احتمال می دهید سرحیوان هنگام ذبح بالا بود در اینجا حکم به نجاست دم متخلف کنید بخاطراینکه استصحاب عدم خروج مقدار متعارف دم جاری است. : به نظرما در هردو مورد قاعده طهارت جاری است و تفصیل جا ندارد. اما استصحاب عدم رد نفس جاری نیست چون استصحاب در جائی که حکم شرعی باشد یا موضوع حکم شرعی باشد جاری استعدم رد نفس نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است لذا استصحاب حجت نیست : ممکن است بگوئید که استصحاب عدم رد نفس ثابت می کند این دم متخلف پاک است پس موضوع حکم شرعی شد. : این استصحاب اصل مثبت است و دو واسطه دارد واسطۀ اول اثبات خروج دم به مقدار متعارف است و واسطۀ دوم اثبات متخلف بودن باقی دم است نتیجۀ این دو تا طهارت دم می شود واما استصحاب عدم خروج مقدار متعارف دم حجت نیست چون مستصحب نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است به لحاظ اینکه موضوع نجاست دم مسفوح یا دم غیرمتخلف یا دم نفس سائله است عدم خروج مقدار متعارف موضوع نجاست نیست لذا اگر کسی بخواهد این استصحاب را جاری کند می گویم این اصل مثبت است و جاری نیست پس قاعده طهارت در هردو مورد جاری است. در قرن 15 یکی از فقهای بنام نجف بود ایشان ایندو استصحاب را از راه دیگری رد کرد در اینجا دو یقین است یکی یقین به نجاست دم مسفوح یعنی همین خونی که با ذبح به بیرون می ریزد ویقین دیگر طهارت دم متخلف است. یعنی می دانیم شارع مقدس دم متخلف را پاک می داند شک دارم که آیا این دم باقی مانده در درون بدن حیوان کدامیک از ایندو قسم است دم مسفوح است یا متخلف است؟ زمان شک من به ایندو یقین متصل نیست چون این حیوان را دیروز سربریدم و امروز یا دو روز بعد می خواهم گوشتش را مصرف کنم دم متخلف پیدا کردم چه کنم؟ لذا فرمود استصحاب جاری نیست چون زمان شک متصل به زمان یقین نیست. مخصوصا الان که در بازار رایج اول در کشتارگاه می کشند بعد از دو یا سه روز ممکن است فروخته شود. (مسألة 8): إذا خرج من الجرح أو الدمّل شي‌ء أصفر يشكّ في أنّه دم أم لا محكوم بالطهارة. و كذا إذا شكّ من جهة الظلمة أنّه دم أم قيح، و لا يجب عليه الاستعلام. : از محل زخم یا از دمل اب زرد رنگی بیرون ریخت شک دارم که آیا خون است یا نه؟ دراینجا حکم به طهارت می شود ونیز اگر شب تاریک است نسبت به یک زره ابی شک کردم که خون است یا چرک است دراینجاهم فرمودند پاک است و نیازی به تفحص نیست اما حکم به طهارت در هردو جا بخاطراین است که شبهه مصداقیه است که مرجع، قاعده طهارت است. واما اینکه فرمود تفحص واجب نیست چون در اصول ثابت شد که در شبهه مصداقیه تفحص واجب نیست بلکه تفحص در شبهات حکمیه لازم است. (مسألة 9): إذا حكّ جسده فخرجت رطوبة يشكّ في أنّها دم أو ماء أصفر يحكم عليها بالطهارة. : اگربدن را خاراندیم و رطوبتی خارج شد شک دارد در اینکه این رطوبت خون است یا اب زرد رنگ است؟ محکوم به طهارت است. چون شبهه مصداقیه است لذا قاعده طهارت جاری می شود. (مسألة 10): الماء الأصفر الّذي ينجمد على الجرح عند البرء طاهر، إلّا إذا عُلم كونه دماً أو مخلوطاً به، فإنّه نجس إلّا إذا استحال جلداً. : محل جراحت خوب شد منتهی خون خشکی باقی ماند خونی که منجمد بود این خون پاک است مگراینکه بداند این شیئ واقعا خون است یا لا اقل مخلوط به خون است دراینجا حکم به نجاست می شود چون حکم به نجاست تابع احراز دم است واکنون علم به وجود دم دارد موضوع دم برایش احراز شده است لذا باید اجتناب کند مرحوم سید یک صورت را استثنا می کند که این خون انقدرمنجمد شود که تبدیل به پوست شود الا اذا استحال جلدا دراین صورت پاک است : ملاک نجاست دم احراز دمیت دم است تبدیل یا عدم تبدیل، دلیل نمی شود پس اگر همچنان می داند این لایۀ روی دست خون خشکیده است باید اجتناب کند. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫️🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📕📗📙📕📗📙📕📗📙 ⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵⚫️🔴🔵 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴 @ostadahadi 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 🍃🌾🌷🍃 🌾🌷🍃 🌷🍃 /12/26 @ostadahadi معتقد بودند روایات حماد اطلاق ندارد شامل غلیان عصیر بنفسه نمی شود که گذشت : این است که مخالف با مبنای خود شما در اصول است که در تعریف اطلاق فرمودید که اطلاق رفض القیود است یعنی اطلاق ترک قیود است این مبنا در حدیث حماد کاملا پیاده می شود چون امام ع فرمودند لا یحرم العصیرحتی یغلی و هیچ قید نیاورد و نفرمود که یغلی بنار او بشمس همین اندازه که قیدی ذکر نکرد می شود مطلق. نیاوردن و رها کردن قیود می شود مطلق. : در برخی از روایات غلیان مقید به نار شده است اگر تقیید در مقام وصف باشد مفهوم ندارد ولی اگر تقیید در مقام تحدید باشد مفهوم دارد مثل اکرم العالم که مفهومش لا تکرم الجاهل است در صحیحۀ عبدالله بن سنان امام صادق در مقام تحدید غلیان فرمودن کل عصیر اصابته النارفهو حرام هراب انگوری که اتش به ان اصابت کند حرام است اصل در قیود احتراز است نه توضیح پس قید نار احترازی است خارج کرد غلیان به نفسه را پس غلیان بنفسه عصیر را حرام نمی کند بلکه غلیان بواسطۀ آتش عصیر را حرام می کند لازمۀ جمع بین روایت حماد با روایت عبدالله بن سنان این است که مطلق را برمقید حمل کنیم یعنی کلمۀ یغلی که مطلق است با کلمۀ نار که در روایت است مقید شود بگوئیم مراد امام از یغلی همان غلیان به سبب نار است که می شود همان حمل مطلق برمقید. : اولا: ذکرکلمۀ النار در صحیحه از باب تغلیب است نه از باب تحدید چون غالبا غلیان عصیربواسطۀ ناراست هم در میان عرف و هم در میان کارخانجات وقتی می خواهند از اب انگور سرکه بسازند یا چیزدیگری اورا با آتش به جوش می اورند لذا امام ع به اعتبار قید غالبی فرمود اصابته النار. ثانیا: هم روایت حماد و هم روایت عبدالله ابن سنان هردو مثبتین هستند و بینشان تنافی نیست لذا حمل وطلق بر مقید معنا و وجهی ندارد چرا که حمل مطلق بر مقید در جائی است که متنافی باشند . ان قلت: روایت حماد انصراف دارد و منصرف به ناراست یغلی یعنی یغلی بنار چون غلیان بنفسه فرد نادراست اما غلیان بسبب آتش یا خورشید در میان مردم بسیار را یج است قطعا غلبة الوجود عامل انصراف ظهور می شود وقتی غلیان به آتش زیاد است باعث می شود که ظهوریغلی همان آتش باشد و مطلق نباشد و شامل بنفسه نمی شود : انصراف دو قسم است: 1- انصراف بدوی که براثر کثرت استعمال و غلبة الوجود است چنین انصرافی ظهورسازنیست ادلۀ حجیت ظهور، چنین ظهورانصرافی را نمی گیرد 2- انصراف حاقّی همان انس ذهن به معناست دراین صورت مشمول ادلۀ حجیت ظهورمی شود مثل اینکه کلمۀ صلاة انصراف به ارکان مخصوصه دارد نه دعا این انصراف بدوی نیست بلکه همان ظهوری است که صلاة در ان معنا پیدا کرد و ذهن ما هم به این معنا مانوس شد لذا حجت است . پس اساسا نمی توانیم قبول کنیم که بنفسه را کنار گذاریم پس حق با قول مشهوراست. 🌷🍃 🌾🌷🍂 🍃🌾🌷🍃 🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴