eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
163 دنبال‌کننده
726 عکس
546 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنقَدْر دِلرُبایَت ڪَردہ ڪہ چَشمَت زیباتَرین دَعوَت بہ آیینِ مُسَلمانیست... ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسب بیست و یکم تیرماه روز ملی عفاف و حجاب تقدیم به... بینِ شَهـرے ڪہ بَدان را با خودَش هـَمراہ ڪَرد خوبْ بودَن هـایِ تو خیلے تورا دلخواہ ڪَرد دَر سیاهـے هـا سپیدے زود مے آید بہ چَشم ماہ را سیاہ شب قشنگ و ماہ ڪرد آخَرین زورِ مُزاحم هـا بہ تو بَد گُفتَن است آہ ! اُمُّل خواندَنِ تو اوجِ عَجزِ دُشمَن است زورشان بُردَہ سْت شیرین هـَستے و دورازخَطا ژستِ روشَنفڪریِ قشرِ مَگَس هـا روشَن است! دَر میانِ مَردُمے ڪہ هـَرزہ گے فَرزانگیست مُزدِ عاقل بودنِ تو تُهـمَتِ دیوانگیست چادُرَت بال و پَرے پنهـان بَرایَت ساختهـ آخَرِ این پیلہ اے ڪہ بَستہ اے پَروانگیست قَبل از آزادے خُدا دَرگیرِ بَندَت میڪُنَد صَبرڪُن یَعنے خودَش دارَد پَسَندَت میڪُنَد ت را سَرڪُن اے بانویِ خوبَم شَڪ نَڪُن سَربہ زیرے هـایِ نابَت سَربُلَندَت میڪُنَد ____________ آہ ! بایَد دَر غَمِ حُسنِ خِتامَش گریہ ڪَرد تا اَبَد با غبطہ بایَد بَر مَرامَش گریہ ڪَرد  سالهـا بیرون نَیامَد دورہ ے ڪَشفِ حجاب آن زنے ڪہ وقتِ مرگِ او اِمامَش گِریہ ڪَرد!!! ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنقَدْر دلرُبایَت ڪَردہ ڪہ چَشمَت زیباتَرین دَعوَت بہ آیینِ مُسَلمانی ست... ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هـَرڪَس ڪہ میڪُنَد بَر سَر ڪہ مومِن نیست مَن از حجابِ بے حَیاهـا سَخت بیزارَم . ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لَبخَندهـایَت بَس ڪہ مَعصومَند فَهـمیدَم ڪہ مادَرَت ازڪودَڪے سَرَت ڪَردہ ست . ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خسته ازشهر نقابم ، خسته از شهر ریا میروم بلکه کمی سالم بماند باورم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 طرحی از زلف تو دیشب به سرم کرد خطور صبح با هر که سخن رفت پریشان گفتم... ✍
💐۲ فروردین: زادروز استاد 🦋محمّدعلی مجاهدی، در دوم فروردین سال ۱۳۲۲ش در شهر مقدّس قم دیده به دنیا گشود. اصالتاً تبریزی امّا سال‌هاست که در مجاورت کریمه‌ی اهل بیت علیهم‌السّلام با تخلّص «پروانه»، شمع محافل و مجالس ادبی است. 📝پدرش آیة الله آقا میرزا محمّد مجاهدی تبریزی از استادان حوزه‌ی علمیه‌ی قم بود و شاگردان زیادی پرورش داد که پس از سال‌ها تدریس درگذشت و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. 🌼خود او هم محضر عالمانی از قبیل علّامه طباطبایی، سیدمحمّدهادی میلانی و سیدحسین قاضی را درک کرده است. 🌺از ١٨ سالگی به سرودن شعر پرداخت؛ «یک صحرا جنون»، «سیری در ملکوت»، «آسمانی‌ها»، «یک دریا عطش» کتاب‌های حاوی اشعار اوست. 📚در حوزه‌ی تصحیح و گردآوری اشعار نیز تألیفاتی دارد که از آن جمله ‌است: 📕مجموعه شعر بقیع 📘یک قطره از دریا 📙گریه‌ی اشک 📗یاس کبود 📘تذکره‌ی سخنوران قم 📕معارف اللّطائف 📙فغان دل (تصحیح دیوان شرر بیگدلی قمی) 📘تصحیح گنجینه‌ی اسرار عمّان سامانی به انضمام وحدت کرمانشاهی و ... . 👇👇👇 💠سال‌ها جلسات هفتگی «انجمن ادبی » در منزلشان دائر بوده و هنوز هم با حضور شاعران ولایی و آیینی برقرار و پایدار است. 👆👆👆 آرزوی صحت و سلامتی داریم برای استاد بزرگوارمان.... 🍃🌹 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
🎞 شعرخوانی #استاد_محمد_علی_مجاهدی از مجموعه #این_راه_بی_نهایت 🔺
🌷 کیست این مردی که رو در روی دنیا ایستاده در دل دریای دشمن بی مهابا ایستاده لرزه می‌ افتد به جان خیل دشمن از خروشش وز نهیبش قلب هستی ، نبض دنیا ایستاده می گذارد پای بَر فرق شط از دریا دلی‌ ها وه چه بِشکوه و تماشایی است، دریا ایستاده گر چه زینب زیر بار داغ‌ ها از پا نشسته تکیه کرده بر عمود خیمه‌ ها ، تا ایستاده او که دارد فطرتی نازک‌ تر از آیینه حتی در مصاف خصم ؛ چون کوهی ز خارا ایستاده با غریو "ما رایت فی البلا الا جمیلا" پیش روی آن همه زشتی، چه زیبا ایستاده از قیام کربلا این درس را آموخت باید ظلم را نتوان ز پا انداخت، الا ایستاده این پیام تک سوار ظهر عاشوراست یاران مرگ در فرهنگ ما زیباست، اما ایستاده
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
🎞 شعرخوانی #استاد_محمد_علی_مجاهدی از مجموعه #این_راه_بی_نهایت 🔺
کیست این زن... کیست این زن، اینکه بر بالای منبر ایستاده در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش روبه‌روی صاحبان سبحه و زر ایستاده گرچه از دشمن فراوان زخم خورده داغ دیده مثل کوهی باز هم الله‌اکبر، ایستاده گاه بالای سر سرهای بی‌تن گریه کرده گاه بالای سرِ تن‌های بی‌سر ایستاده در کلامش خشم و آرامش تو گویی تواَمانند آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی این‌که در این مسجد بی‌بام و بی‌در ایستاده زن مگو، بنت‌الجلال اخت‌الوقاری آسمانی مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه راست‌قامت عین عباس دلاور ایستاده خم به ابرویش نیامد از ملامت‌های دشمن بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده کیست این زن، این‌که چون سروی میان آتش و دود با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
🔰اختتامیه جشنواره شعر غدیرانه (نمی از یمی) ➖➖ 🔻معاون امور فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی کشور: قم پایه و اساس شعر آیینی در کشور است/ با شعر می توان به جنگ روایت ها رفت https://hawzahnews.com/xbNRV 🔻مدیرکل سازمان تبلیغات اسلامی استان قم: امیرالمومنین علی(ع) بزرگترین عامل قدرت کشور ماست https://hawzahnews.com/xbNRC 📸 گزارش تصویری https://hawzahnews.com/xbNQK @HawzahNews | خبرگزاری‌حوزه
. ای عشق سر بزن به دلِ سنگِ من که گاه روید ز سنگ فرشِ خیابان جوانه ای...
شب است و سكوت است و ماه است و من  فغان و غم اشك و آه است و من  شب و خلوت و بغض نشكفته‌ام  شب و مثنوي‌هاي ناگفته‌ام  شب و ناله‌هاي نهان در گلو  شب و ماندن استخوان در گلو  من امشب خبر مي‌كنم درد را كه آتش زند اين دل سرد را  بگو بشكفد بغض پنهان من  كه گل سرزند از گريبان من  مرا كشت خاموشي ناله‌ها دريغ از فراموشي لاله‌ها كجا رفت تأثير سوز و دعا؟ كجايند مردان بي‌ادّعا؟ كجايند شور‌آفرينان عشق؟  علمدار مردان ميدان عشق  كجايند مستان جام الست؟  دليران عاشق، شهيدان مست  همانان كه از وادي ديگرند  همانان كه گمنام و نام‌آورند  هلا، پير هشيار درد آشنا! بريز از مي صبر، در جام ما  من از شرمساران روي توام  ز دُردي كشان سبوي توام  غرورم نمي‌خواست اين سان مرا  پريشان و سر در گريبان مرا  غرورم نمي‌ديد اين روز را چنان ناله‌هاي جگر‌سوز را غرورم براي خدا بود و عشق  پل محكمي بين ما بود و عشق  نه، اين دل سزاوار ماندن نبود  سزاوار ماندن، دل من نبود  من از انتهاي جنون آمدم  من از زير باران خون آمدم  از آن‌جا كه پرواز يعني خدا  سرانجام و آغاز يعني خدا  هلا، دين‌فروشان دنيا‌پرست! سكوت شما پشت ما را شكست  چرا ره نبستيد بر دشنه‌ها؟ نداديد آبي به لب تشنه‌ها نرفتيد گامي به فرمان عشق  نبرديد راهي به ميدان عشق  اگر داغ دين بر جبين مي‌زنيد چرا دشنه بر پشت دين مي‌زنيد؟ خموشيد و آتش به جان مي‌زنيد  زبونيد و زخم زبان مي‌زنيد  كنون صبر بايد بر اين داغ‌ها كه پر گل شود كوچه‌ها، باغ‌ها ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
هدایت شده از یوسف نامه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاری کن ای عزیز ! شود دلم اگر تویی ، جگرِ غرق خون کم است ... سید حمیدرضا @yousofnaame🌷
پدربزرگ یکی از مریدهای تو بود بزرگ طایفه‌ای بود و خاک پای تو بود مقابل احدی دست او دراز نشد امید حجره‌ی کفاشی‌اش خدای تو بود کمی رشید، کمی‌ اهل درد خلق الله که تن به ظلم نمی‌داد و مبتلای تو بود و پیش خلق خدا خاکی و زمین‌خورده درست مثل حصیری که زیر پای تو بود پدر بزرگ علی نام داشت مشت علی کبوتری که همیشه پی رضای تو بود کبوتری که شب اربعین از اینجا رفت پدربزرگ که یک عمر در هوای تو بود گذشت و ماه خدا آمد و عزای تو شد چنان که در همه‌ی ناله‌ها نوای تو بود که قصد کرد به نامت مرا صدا بزند پدر که چون پدرش از مرید‌های تو بود گذشته بود زمان شهادتت اما هنوز پیرهن مشکی‌اش برای تو بود علی علی علی‌اش در فضای زایشگاه جنون شاه‌مآبانه‌ی گدای تو بود بغل گرفت مرا موقع اذان گفتن اگر غلط نکنم نام دلربای تو بود که هق‌هق‌ پدرم را بلندتر میکرد که سینه‌ی پدرم خیمه‌ی عزای تو بود غریبه نیستم آقا غریبه هم باشم غریبه بیشتر از هرکس آشنای تو بود من اولین بله را بعد نام تو گفتم که کل قصه‌ی قالو بلی ولای تو بود همین که نام تو را می‌شنید می‌چرخید از آن به بعد سرم در طواف‌های تو بود توان تازه بده تازه اول مدح است که شاه بودی و در کهنگی قبای تو بود به آسمان تو نرفتی که آسمان با سر دوید سمت تو از بس که در هوای تو بود بگو به سابقه خویش مفتخر نشوند در اولین لب لبیک‌گو صدای تو بود برای شیعه همان لیلة المبیت بس است که جانشینی احمد فقط سزای تو بود غدیر مدح تو را گفت با زبان رسول خوشم از اینکه خدا هم غزل‌سرای تو بود تو با حدود نود زخم باز جنگیدی که پیکرت سپری پیش پیشوای تو بود میان معرکه عمروبن عبدود فهمید که در قواره کاهی به کهربای تو بود زمان خشم تو خورشید ذره‌ای می‌شد چنان که آن در چون کوبه‌ای برای تو بود گذشت تیغ تو از مرحب و ترک برداشت زمین که مثل اناری به زیر پای تو بود زمین زیادتر از قبل شد هوادارت همین که نصف نشد حاصل عطای بود دمی که روی سرت بود دستمالی زرد نمای کل عرب زرد از نمای تو بود طلایه‌دار سپاه تو مالک نخعی میان معرکه مبهوت کیمیای تو بود کُشنده‌ای که از او ترس داشت عزرائیل اگر خطا نکنم تیغ بی‌خطای تو بود یکی شبیه فلانی به علم تو مدیون... چو عَمْروعاص یکی بنده‌ی حیای تو بود چه اشتباه بزرگی‌است سنجشت با عدل که عدل نیز خودش ذوب در ولای تو بود اجازه هست که نُه بیت روضه‌‌خوان باشم به نُه‌ بهار که آن یاس پابه‌پای تو بود سوال می‌کنم از نوبهارِ پیغمبر مگر چه بود گناهش که مبتلای تو بود؟ چگونه باز شد آن در... چرا به آن گونه... چرا طناب به دست گره‌گشای تو بود چرا نگفت علی جان برس به فریادم! چه شد که فضه در آن لحظه‌ها بجای تو بود چرا به بوسه‌گه مصطفی...زبانم لال چه شد عقوبت دستی که بر عبای تو بود میان کوچه چرا سربه‌زیرتر می‌شد کدام خشت نگاهش به مجتبای تو بود چه‌ها گذشت شب دفن یاس...آن ساعات نهایت غم و سرفصل انزوای تو بود یکی نگفت چرا عکس ماه در چاه است چرا در آینه‌ی چاه جای «های» تو بود کدام چاه علی جان حریف آه تو شد کدام چاه به عمق غم صدای تو بود تو شاه بودی و در کهنگی قبای تو بود و از قضا کفِ نان جویی غذای تو بود تو بر خلاف امیران زرق‌ و برق پرست امیر بودی و از کاه و گل سرای تو بود بریده‌دست شد آن دزد و از تو دل نبرید بگو چه محکمه‌ای شاهد جفای تو بود در آرزوی تو دنیا چقدر حسرت خورد که کاش آب دهان سگ سرای تو بود کمی دچارتر از قبل کن مرا به خودت که بعد مرگ بگویند مبتلای تو بود توان بده نشود خم سرم مقابل ظلم که در هراس نبود آن دلی که جای بود تو ای که فرق سرت هم شکست و عهدت نه پدربزرگ یکی از مریدهای تو بود... ۱۴٠۱/۴