📚داستــان تشــرف علـی حـلاوی
شیخ علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظرامام زمان (عج) بوده است.
شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عج) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟»
در این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟» او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عج) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند»
مرد می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عج)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی»
شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عج) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند.
شب موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عج) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود.
وقتی آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عج) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند.
قصاب نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند.
در آن حال، امام زمان (عج) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!»
جناب شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند.
امام زمان(عج) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.»
اينك در خانه جناب شيخ علي حلاوي، بقعه اي موسوم به مقام صاحب الزمان (عج)ساخته شده كه روي سر در ورودي آن، زيارت مختصري از امام زمان(عج) نگاشته شده است.
📔العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان (ع)، علی اکبر نهاوندی، ج2
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(36).mp3
4.53M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 36 - تحریم برخی از امور حلال در زمان پیامبر (ص)
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬مهدویت در کلام مراجع:
✳️ آیت الله العظمی سبحانی
چرا امام زمان (عج) ظهور نمی کنند؟
#مهدویت
#امام_زمان
#ظهور
#عدم_ظهور
#علت_غیبت
#جعفر_سبحانی
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا خلقت رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) به خاطر وجود حضرت زهرا (س) بود؟
فاطمه زهرا سلاماللهعلیها سیده زنان، و دریای بی کران دانش، آینه کمال، نمونه عینی خلوص در بندگی جلوه تمام و کمال اسماء اللّه، و تجلی لطف بی کران خداوند است. زهرای اطهر سلاماللهعلیها دارای مقامی است که برای احدی غیر از حضرات معصومین علیهمالسلام قابل درک نیست، و آن مقام شامخ عصمت و ولایت کلیه است.
مطلبی که در سؤال مطرح شده، در کتاب "فاطمه بهجة قلب المصطفی" آمده است: "عن اللّه تبارک و تعالی: یا أحمد، لولاک لما خلقتُ الافلاک و لولا علی لما خلقتُک و لو لا فاطمه لما خلقتکما؛ [۱]أی احمد، اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمیکردم، و اگر علی نبود، تورا خلق نمیکردم و اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمیکردم"
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
توجیه این حدیث قدسی (البته این حدیث به این عبارت در کتب معتبر نیامده) این است که فلسفه آفرینش، رسیدن فیض و رحمت کامل به موجودات است و تنها انسان کامل است که شایستگی در یافت کاملترین فیض الهی را دارد. از آن جای که وجود مقدس فاطمه سلاماللهعلیها سر چشمه و منشأ وجود یازده امام معصوم است، در این حدیث قدسی محور قرار گرفته است، یعنی اگر فاطمه سلاماللهعلیها نبود، هدف از خلقت که وجود انسان کامل و خلیفه و حجت الهی روی زمین تا ابد است حاصل نمیشد و این به معنی برتری حضرت زهرا سلاماللهعلیها از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نمیباشد، بلکه بدین معنی است که ادامة انوار مقدس معصومین علیهمالسلام به وسیلة دخت گرامی پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله است.
به عبارت دیگر: غایت خلقت، انوار پاک چهارده معصوم علیهمالسلام است و همه این بزرگواران نَفس و نور واحد هستند، چنان که در آیة مباهله، [۲] خدا از علی علیهالسلام به عنوان نفس نبی صلیاللهعلیهوآله یاد کرده است. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: "خدا من، علی، فاطمه، حسن وحسین را از یک نور آفرید". [۳] لیکن چون فاطمه واسطه فیض یازده اختر آسمان ولایت و امامت است، خدا خطاب به حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله فرموده: "اگر فاطمه نبود، شما را خلق نمیکردم" زیرا آن جریان نور مقدس پیامبر از طریق فاطمه ادامه یافته و تا قیام قیامت بر قرار و ثابت است. و فاطمه سلاماللهعلیها وحدت بخش انوار پاک و مرکز دایره وجود است.
و از آنجا که هدف رسالت، هدایت بشر و به کمال رساندن انسانها است و تلاش پیامبر(ص) و رسالت او جز با استمرار امامت ممکن نبود و حلقه اتصال میان نبوت و امامت، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بود، اینها هدف نهایی خلقت هستند و وجود آنان به خلقت معنا میدهد.
براساس روایات، چهارده معصوم علیهمالسلام همه "یک نور"اند. [۴] یعنی، آنان در مقام وحدت نوری، کثرتی ندارند تا یکی اول و دیگری دوم باشد. این که در زیارت جامعه میخوانیم: "وان ارواحکم و طینتکم واحده" [۵]؛ اشاره به همین حقیقت دارد که چهارده معصوم علیهمالسلام "یک نور"اند و در این جهت با هم اتحاد دارند.
از این رو این که در بعضی از روایات، اولین مخلوق نور حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و در پارهای روایات نور رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و ائمه هدا علیهمالسلام مطرح شده است؛ [۶] نباید پنداشت که این روایات بر کثرت و غیریت این انوار، دلالت دارد. امام باقر علیهالسلام میفرماید:
"یا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ أَوَّلَ مَا خَلَقَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عِتْرَتَهُ الْهُدَاةَ الْمُهْتَدِینَ فَکانُوا أَشْبَاحَ نُورٍ بَینَ یدَی اللَّهِ قُلْتُ وَ مَا الْأَشْبَاحُ قَالَ ظِلُّ النُّورِ أَبْدَانٌ نُورَانِیةٌ بِلَا أَرْوَاحٍ وَ کانَ مُؤَیداً بِرُوحٍ وَاحِدٍ وَ هِی رُوحُ الْقُدس " [۷]
ای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر میگوید: به حضرت عرض کردم، اشباح چیست؟ فرمود: سایه نور، بدنهای نوری بدون روح که مؤید به یک روح یگانه و واحد بودند و آن روح القدس بود...".
این روایت، به روشنی حکایتگر این حقیقت است که روح آنها در عین این که یک حقیقت و موجود واحد است، حقیقت همه چهارده معصوم است؛ یعنی، هم حقیقت رسول الله صلیاللهعلیهوآله است و هم حقیقت تکتک اهلبیت آن حضرت و در عین یکی بودن، متعدد هم هستند و همه، ظهورات روح واحد و حقیقت واحد میباشند. این روایت، با صراحت کامل میفرماید: آنان ابدان نوری بودند که ارواح متعدد نداشتند؛ بلکه مؤید به یک روح بودند و آن عبارت است از "روح القدس" و به روشنی به این نکته اشاره دارد که حقیقت روح و جان همه، یکی بود و ظهورات (که ابدان نوری و یا اشباح نوریاند) متعدد بود.
بر این اساس، روایتی که مطرح فرمودید، دلالت ندارد بر این که عدم خلق جهان، به صورت انحصاری، متوقف بر حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها باشد؛ بلکه از آن جا که همه چهارده معصوم، "نور واحد"اند، این روایت اشاره به همان حقیقت نوری دارد که آنان در آن وحدت دارند.
به عبارت دیگر، هر چند در این حدیث، به ظاهر به نور (روحی و بدنی) حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها اشاره شده است؛ ولی به دلیل وحدت نوری چهارده معصوم، گویا این حدیث میخواهد بگوید: اگر شما چهارده معصوم نبودید، جهان را خلق نمیکردیم. به بیان سوم، ظاهر این روایت خطاب به آن دو عزیز است؛ ولی به دلیل وحدت آن دو با دوازده معصوم دیگر، مقصود حقیقتی است که همه آنان در آن اتحاد داشته و هیچ گونه تعداد کثرتی ندارند تا بحث رتبه و تقدم و تأخر پیش آید.
📚پی نوشت:
[۱]. احمد رحمانی همدانی، الفاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی،موسسه البدر، طبعه الاولی ، ۱۳۶۹ ه ش ، ص۹، به نقل ازکشف اللئالی، صاحب بن عبدالوهاب بن العرندس.
[۲]. آل عمران (۳) آیه ۶۱.
[۳] . علامه مجلسى، بحار الانوار، ، مؤسسة الوفاء بیروت - لبنان، ۱۴۰۴ هجرى قمری ، ج۲۷، ص۱۳۱.
[۴]. همان، ج ۳۶، ص ۲۸۱ .
[۵]. شیخ عباس قمی ، مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره.
[۶]. علامه مجلسى، بحارالانوار،ج ۱، ص ۹۷.
[۷]. همان، ج ۱۵ ، ص ۲.
🔰 @p_eteghadi 🔰
#تلنگر
🛑در روستایی در ماه رمضان سیلی آمد و گندمزار پیرمرد ڪشاورزی را برد.
🔰پیرمرد ناراحت شده و یڪ ڪوزه آب برداشت و با یڪ "ڪلنگ" به پشتبام مسجدِ روستا رفت.
🔰آب را از ڪوزه خورد و با ڪلنگ بخشی از "سقف مسجد" را "ویران" ڪرد و گفت:
«خدایا برای تو روزه بودم، روزهات را خوردم و خانهی تو را خراب ڪردم تا تو خانهی مرا دیگر خراب نڪنی و بدانی خانهخرابی چه اندازه سخت است.»
🔰یڪ سال سقف مسجد سوراخ بود. سال بعد، گندمزار آن مرد "دو برابر" محصول داد.
🔰پسر پیرمرد گفت:
«پدرم یاد دارم سال گذشته سیل گندمهایمان را برد، رفتی و سریع سقف مسجد را سوراخ ڪردی، حالا ڪه محصول را همان خدا دو برابر داده و جبران سال گذشته شده است، چرا یادت نمیافتد ڪه بروی از خدا "تشکر" ڪنی و سقفی را ڪه پارسال سوراخ ڪردی، "مرمت و درست" ڪنی؟؟؟
ای پدر! الحق ڪه انسان، خیلی در برابر نعمتهای خدا ناسپاس است».
🔰 @p_eteghadi 🔰
براي بيماري وسواس زياد بايد چه کار کرد؟
وسواس يك بيمارى عصبى و روانى است و روانشناسان و روانپزشكان امروزى آن را فكر و انديشه مداوم و مكررى مىدانند كه فرد مبتلا به آن علىرغم كوشش فراوان خود قادر نيست آن را از ذهن خويش خارج سازد اين افكار مزاحم كه بدون اختيار فرد به سراغ وى مىروند گاهى او را به تكرار برخى كارها و اعمال بىفائده وا مىدارد. يکي از الگوهاي مهم وسواس عملي وسواس آلودگى و متعاقب آن اقدام به شست و شوى مكرر براى رفع آلودگى و يا كسب طهارت است که به نظر می رسد شما نیز با آن روبرو هستید. بنابراين عمل وسواس به شكل شستن يا تميز كردن نمايان مي شود.
در ادامه به روش هاي درماني وسواس اشاره مي کنيم:👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
پرسمان اعتقادی
براي بيماري وسواس زياد بايد چه کار کرد؟ وسواس يك بيمارى عصبى و روانى است و روانشناسان و روانپزشكان
۱- عدم پاسخ دهي (بي اعتنايي): مهمترين و كلي ترين راه درمان وسواس، بي توجهي به پيام هاي آن و عدم پاسخ دهي عملي به آن است . اين بيماري در صورتي ادامه مي يابد و تشديد مي شود كه به نداهاي دروني آن كه مبتني بر تكرار عمل ، يا دقت بي مورد و يا قضاوت غير منطقي و افراطي نسبت به امور است، پاسخ دهي عملي شود. براي مقابله با اين حالت بهترين راه بي اعتنايي به اين پيامها و ترتيب اثر ندادن به آنها است. اگر مدتي اين روش عملي شود، به طور قطع از شدت ابتلا به آن كاسته خواهد شد.
۲- تقابل به ضد: براي كساني كه از آلودگي و نجاست هراس دارند و اين هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است، آلوده سازي عمدي شخص توسط خود او يا ديگران ، از راههاي درمان و رفع حساسيت به اين امر است . اگر اين روش با تكرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بود.
۳- فرمان ايست: در منابع علمي جديد، براي متوقف كردن افكار وسواسي، علاوه بر درمان هاي دارويي و قبل از آن درمان ها ، از روش هاي خاصي استفاده مي شود كه مهمترين آنها روش توقف فكر نام دارد، بدين ترتيب است كه از بيمار خواسته مي شود كه به طور عمد افكار وسواسي خود را آزاد بگذارد و در اين بين ناگهان درمانگر با صداي بلند و بيزار كننده ، فرياد مي زند : ايست !؟! به نظر مي رسد اين عمل جريان فكر وسواسي را متوقف مي كند .
۴. درمان دارويي: بيماري وسواس چون داراي ريشه هاي هورموني است و با فعاليت هاي هورموني بدن نيز در ارتباط است ، روان پزشكان با تجويز داروهايي سعي مي نمايند فعاليت هاي هورموني بدن را متعادل سازند و از اين طريق كمك مي كنند تا فرد بتواند راحت تر با اين مشكل طرف شود و آن را از خويش براند.
همچنين توصيه مي شود رساله عمليه مرجع تقليد خود را دقيقاً مطالعه كنيد (به خصوص بخشهاى مربوط به طهارت، نجاست، غسل و وضو) وخود را ملزم كنيد كه براى غسل و وضو يا آب كشيدن بدن، لباس و يا چيزهاى ديگر مثل احکام نجاست و پاکي، به همان كيفيتى كه در رساله آمده عمل نماييد و از زيادهروى جدّاً پرهيز كنيد مثلا وقتي شما نمي دانيد که غسلتان صحيح است يا خير اعتنا نكنيد و با همان وضع آن را قبول کنيد و ساير كارهاى خود را به همين شکل انجام دهيد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
علت احیای ایام فاطمیه چیست؟
قطعاً تمام آثار و برکاتی که در رابطه با برپایی مجالس عزادرای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وجود دارد، در برپایی مجالس عزای سیدة النساء العالمین حضرت زهرای اطهر(س) نیز وجود دارد. ما با شرکت در این مراسمات یا برگزاری آنها، خود را به اهل بیت پیامبر (ص) نزدیک تر می کنیم، مناقب و کمالات آنها را بیشتر می شناسیم و وظیفه خود در محبت اهل بیت (علیهم السلام) را انجام می دهیم:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى[شوری/۲۳] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز دوستداشتن نزدیكانم [اهل بیتم]»
این مجالس، مجالسی است که معارف دینی را نشر می دهد، و انسان را در پیمودن مسیر الهی کمک می کند. خصوصا که تضرع و گریه در مصائب اهل بیت، پلیدی های دل را می شوید و اثر گناهان در ایجاد قساوت را رفع می کند. و حضور در این مراسمات، خود نشانه ای از تقوا است:
«مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[حج/۳۲] هر كس شعائر الهى را بزرگ دارد، این كار نشانه تقواى دلهاست.»
همچنین باید به اثر عظیم این مجالس، در تبلیغ حق توجه داشت. تمام مصائبی که حضرت زهرا(س) تحمل نمودند، در جهت احیای مسیر صحیح توحید بود. مسیری که بعد از پیامبر(ص) عده ای آن را به انحراف کشاندند. اما حضرت زهرا(س) با ایستادگی خود، و نثار جانش، کوشید تا چراغی در تاریخ روشن کند که تمام جویندگان حقیقت، آن را بیابند.👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
علت احیای ایام فاطمیه چیست؟ قطعاً تمام آثار و برکاتی که در رابطه با برپایی مجالس عزادرای اهل بیت عصم
از همین رو می بینیم که باطل پیشگان، چقدر از برپایی این مراسمات خشمگین می شوند و سعی در بی رونق کردن آن می کنند و در این راه از انواع ترفندها مثل شبهه پراکنی و ... استفاده می کنند. آنها سعی می کنند چراغ مسیر هدایت را خاموش کنند، تا کفر و نفاق مسیر انحراف پوشیده ماند، اما خدای متعال اراده کرده است که نور حقیقت همه جا را فراگیرد:
«یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ[توبه/۳۲] آنها مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند ولى خدا جز این نمى خواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند.»
حضرت آیت الله وحید خراسانی در رابطه با بزرگداشت ایام فاطمیه می فرماید: از آنجا که رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) ... واسطه تربیت تکوینیه و تشریعیه رب العالمین نسبت به ماست، و بر هر مسلمانى ... حق حیات ابد دارد، به مقتضاى ادراک عقل به وجوب شکر منعم، و حکم شرع به لزوم مودّت ذى القربى: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُربى) و این که فاطمه احبّ و اَقرب خلق به رسول خداست، وظیفه ما این است که در این مصیبت کبرى که ناموس خدا و بضعه خاتم انبیاء و کفو سید اوصیا و مادر ائمه هدى نیمه شب غریبانه دفن شد، و قبر او که گنجینه اسرار خداست مخفى مانْد، بپا خیزیم و آن چه در توان داریم، در تعظیم شعائر روز شهادت او انجام دهیم، چون شهادت آن حضرت سند احقاق حق اوّل المظلومین است «وَ لَمْ أَرَ مِثْلَهُ حَقًّا أُضِیعا».
🔰 @p_eteghadi 🔰
تاریخچه گفتن سه تکبیر بعد از سلام نماز چیست؟
🎤مفضّل بن عمر گفت: محضر امام صادق عليه السّلام عرض كردم: براى چه نمازگزار بعد از سلام سه مرتبه تكبير گفته و دستهايش را بلند مى كند؟
حضرت فرمودند: زيرا نبى اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلم وقتى مكّه را فتح نمودند، با اصحابشان نزديك حجر الاسود نماز ظهر را خواندند و وقتى سلام دادند دو دست را بلند كرده و سه مرتبه تكبير گفتند، بعد از آن فرمودند: لا اله الّا اللَّه وحده، وحده، انجز وعده و نصر عبده و اعزّ جنده و غلّب الاحزاب وحده، فله الملك و له الحمد، يحيى و يميت و يميت و يحيى و هو على كلّ شيء قدير.
سپس رو كردند به اصحابشان و فرمودند: اين تكبير را ترك نكنيد و اين دعاء را دنبال هر نماز واجبى بخوانيد زيرا كسى كه بعد از سلام چنين كند و اين دعاء را بخواند در مقابل اين كه حق عزّ و جل اسلام و جنود مسلمين را تقويت كرده شكرش را كه واجب است اداء نموده.(۱)
📚پي نوشت:
۱. وسائل الشيعة، ج ۶، ص ۴۵۲ .
🔰 @p_eteghadi 🔰
با توجه به اینکه هنوز قیامت نشده، و فعلا جزا و پاداش در جهنم و بهشت برزخی اتفاق میفتد، آیا الان کسی در بهشت حضور دارد؟
در پاسخ گفتنی است: از آیات و روایات بسیاری استفاده می شود که بهشت و جهنم اکنون موجودند(1) و بخشى از آن در سفر معراج، مورد مشاهده پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) واقع شد.(2) چنان که شیخ صدوق(ره) در این باره می گوید: «و اعتقاد ما درباره بهشت و جهنم آن است که هر دو الآن موجودند و آفریده شده اند و آن که جناب نبوی(صلی الله علیه و آله) در معراج، داخل بهشت شده و جهنّم را رؤیت نموده است».(3) از اینرو هر انسانى که متولد می شود براى او دو جایگاه، یکى در بهشت و دیگرى در جهنم تعبیه می شود، که اگر با ایمان و اعمال صالح از دنیا برود، پس از برپایی قیامت و حساب و کتاب و میزان وارد سراى بهشتى خود می شود و گرنه به جهنم و سراى دوزخ افکنده می شود.
👇👇👇👇👇👇👇👇
بنابراین، آن بهشت و جهنم که در قیامت، منزل گاه ابدى انسان خواهند بود اکنون موجودند و توسط افکار و حالات و افعال انسان تکمیل گشته و کیفیت آنها رقم می خورد، اما تا قیامت عظمی و حساب و کتاب برپا نشود کسى به آن دو وارد نگشته و براى کسى جز رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سفر معراج، مشهود واقع نشده، البته با توجه به اینکه اوصیاء الهی یعنی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) کلهم نورٌ واحده هستند، امکان مشاهده و یا حضورشان در بهشت اخروی به اذن الله، چنانکه در سفر معراج برای پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) اتفاق افتاد منتفی نیست.
در پاسخ کسی که گمان کند؛ مخلوقات و انسان های هر دوره از آفرینش، قیامت، و بهشت و جهنم مستقلی دارند و پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) در سفر معراج، انسان های دوره های پیشین را در بهشت و جهنم دیده باید گفت: گرچه از منظر دینی و طبق روایات، مسلم است که قبل از حضرت آدم (علیهالسلام) مخلوقات دیگری (جن و نسناس ها) بر روی کره زمین زندگی می کرده اند.(4) اما باید دقت داشت که اولاً این قبیل مسائل، از جمله مصادیق غیب هستند و ما به آنها دسترسی عینی و قطعی نداریم و نمی توانیم همه جزئیات آن ها را کشف کنیم، ثانیاً در باره جزئیات زندگی و مرگ و حشر و نشر آن ها و پاداش و جزای آن ها چیزی در آیات و روایات بیان نشده، و ما باید به همان مقداری که در روایات بیان شده، بسنده کنیم، ثالثاً مورد سؤال در باره بهشت و جهنم انسان های همین دوره خلقت و بنی آدم است و هیچ اشاره ای به دوره های پیشین ندارد. فلذا چنین مطالبی که هر عالم و دوره های مختلف خلقت و مخلوقات قبلی هر کدام یک قیامت و حساب و کتاب و بهشت و جهنم مستقلی دارند در هیچ آیه و روایتی نقل نشده و هیچ دلیلی بر صحت و درستی این قبیل ساخته های ذهنی نداریم.
📚پی نوشت ها:
1. ر.ک: آیات 131 و 133 سوره آل عمران و آیه 25 سوره بقره.
2. در روایتی؛ یکی از اصحاب امام رضا(علیه السلام) از آن حضرت درباره بهشت و دوزخ پرسید که آیا آن ها هم اکنون آفریده شده اند؟ امام(علیه السلام) در پاسخ فرمود: «آری آفریده شده اند، و پیامبر(صلی الله علیه و آله) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده کرد ... کسی که آفرینش بهشت و جهنّم را انکار کند پیامبر(صلوات الله علیه) را تکذیب کرده است و ما را نیز تکذیب کرده است، و هرگز در تحت ولایت ما نیست...»، شیخ صدوق، الأمالی، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376ش، ص 461.
3. شیخ صدوق، الاعتقادات، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، قم، چاپ دوم، 1414ق، ص 79.
4. ر.ک: شیخ صدوق، کتاب توحید، نشر علویون، قم، 1388، ج 1، ص 277 ؛ خصال، شیخ صدوق، مترجم: کمره ای، نشر کتابچی، تهران، 1377، همان، ج 2، ص 652، ح 54.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(37).mp3
4.53M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 37 - صحابه و آزادی نظر آن ها پس از رحلت پیامبر (ص)
🔰 @p_eteghadi 🔰
از نگاه «علامه طباطبایی» لطیف ترین آیه ی قرآن کدام این موارد می باشد؟
🎤آیه 186 سوره مبارکه بقره، از نظر مرحوم «علامه طباطبایی» لطیف ترین و زیباترین معنا را برای دعا دارد. (دقت بفرمایید)
«وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ؛ و هرگاه بندگان من از تو در باره من بپرسند [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مى كنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند»
«مرحوم علامه» در «المیزان» در خصوص این آیه میفرمایند:
«اين آيه در افاده مضمونش بهترين اسلوب و لطيفترين و زيباترين معنا را براى دعا دارد»(1)↪️↪️
پرسمان اعتقادی
از نگاه «علامه طباطبایی» لطیف ترین آیه ی قرآن کدام این موارد می باشد؟ 🎤آیه 186 سوره مبارکه بقره، از
علت این تلطیف و زیبایی در دعا را «مرحوم علامه» در 7 نکته بیان میکنند:
«اولا: اساس گفتار را بر تكلم وحده (من چنين و چنانم) قرار داده، نه غيبت (خدا چنين و چنان است)، و نه سياقى ديگر نظير غيبت، و اين سياق دلالت دارد بر اينكه خداى تعالى نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد.
و ثانيا: تعبير فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و يا تعبيرى ديگر نظير آن و اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مى رساند.
و ثالثا: واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنين و چنان) بلكه فرمود:
(چون بندگانم از تو سراغ مرا مى گيرند من نزديكم).
و رابعا: جمله: (من نزديكم) را با حرف (ان) كه تاكيد را مى رساند مؤكد كرده و فرموده: (فانى قريب) پس به درستى كه من نزديكم.»(2)
«و خامسا: نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده: (نزديكم) نه با فعل، (من نزديك مىشوم) تا ثبوت و دوام نزديكى را برساند.
و سادسا: در افاده اينكه دعا را مستجاب مىكند تعبير به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و استمرار آن را برساند.
و سابعا: وعده اجابت يعنى عبارت (اجابت مىكنم دعاى دعا كننده) را مقيد كرد به قيد (اذا دعان- در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست، چون مقيد خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است و اين دلالت دارد بر اينكه دعوت داعى بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است نظير آيه:" ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" «مومن/60» و اين هفت نكته همه دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد.»(3)
📚پی نوشتها:
1. محمد حسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، قم، 1374، چاپ پنجم، ج2، ص41.
2. پیشین، ص 42
3. پیشین
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش:
لطفا در مورد این نماز توضیح دهید که آیا اعتبار و سندیت دارد؟
به جای استخاره بهتر است نماز استخاره بخوانید. قبل از جلسه خواستگاری یا هر کار دیگری، دو رکعت نماز مثل نماز صبح به نیت استخاره بخوانید، بعد در سجده 100 بار این ذکر را بگویید: «اسْتَخيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فى عافِيَةٍ»
🎤بله، نماز استخاره داریم. به این روایات توجه فرمایید:
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ اسْتَخِرِ اللَّهَ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَخَارَ اللَّهَ مُسْلِمٌ إِلَّا خَارَ اللَّهُ لَهُ الْبَتَّةَ»
امام صادق (عليه السلام) می فرمایند: دو ركعت نماز بخوان و از خداوند استخاره (طلب خير) كن. به خدا سوگند! هر مسلمانى كه خير خود را از خداوند بخواهد، به طور حتم خداوند به او خير دهد.(1)
در روایت دیگری امام رضا (علیه السلام) می فرمایند:
«... فَأْتِ الْمَسْجِدَ فِي غَيْرِ وَقْتِ صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ فَصَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ اسْتَخِرِ اللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ ثُمَّ انْظُرْ أَيُّ شَيْءٍ يَقَعُ فِي قَلْبِكَ فَاعْمَلْ بِهِ»
در غیر وقت نماز به مسجد بیا و دو رکعت نماز بخوان و صد مرتبه از خداوند طلب خیر کن، سپس ببین چه چیزى در قلبت واقع مى شود و به همان عمل کن.(2)
در روایتی دیگر، راوی از امام صادق (علیه السلام) می پرسد چگونه ذکر بگویم؟ امام صادق (علیه السلام) فرمودند: می گویی «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ»(3)👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
پرسش: لطفا در مورد این نماز توضیح دهید که آیا اعتبار و سندیت دارد؟ به جای استخاره بهتر است نماز استخ
در روایت دیگری در باره استخاره ذات الرقاع، آمده:
«... ثُمَّ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَإِذَا فَرَغْتَ فَاسْجُدْ سَجْدَةً وَ قُلْ فِيهَا مِائَةَ مَرَّةٍ- أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عَافِيَةٍ ...»
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: سپس دو رکعت نماز بخوان و بعد از آن به سجده برو و در حال سجده، صد مرتبه بگو «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عَافِيَةٍ»(4)
بنابر این:
نماز استخاره داریم؛ به مورد خاصی اختصاص ندارد؛ ذکر آن هم الزامی نیست و می توان فقط «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ» گفت و یا عبارت کاملتر «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ»، و یا کاملتر از آن یعنی «أَسْتَخِيرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِيَرَةً فِي عَافِيَةٍ»
📚پی نوشت ها:
1. طوسی، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ناشر: مؤسسة فقه الشيعة ـ بيروت، 1411ق، چاپ اول، ج 2، ص 533.
2. همان.
3. ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ـ قم، 1413ق، چاپ دوم، ج 1، ص 563، ح 1552.
4. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 3، ص 470، ح 3.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش:
لطفا نظرتان را راجع به این حدیث که در فضای مجازی بین گروه ها پخش می شود اعلام بفرمایید. «هرکه اطاعت زن خود بکند خدا او را سرنگون در جهنّم اندازد.»
🎤حدیث بطور کامل آورده نشده است؛ اگر ادامه حدیث آورده می شد، فضای حدیث، مشخص می کرد که منظور از اطاعت مرد از زن، اطاعت در بی عفتی و بی اخلاقی و یا اطاعت در اموری است که زمینه ساز بی عفتی و بی اخلاقی می شود و مفسده آور است.
متن کامل روایت این است:
«... قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى اللّه عليه و آله) مَنْ أَطَاعَ امْرَأَتَهُ أَكَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِي النَّارِ قِيلَ وَ مَا تِلْكَ الطَّاعَةُ قَالَ تَطْلُبُ مِنْهُ الذَّهَابَ إِلَى الْحَمَّامَاتِ وَ الْعُرُسَاتِ وَ الْعِيدَاتِ وَ النِّيَاحَاتِ وَ الثِّيَابَ الرِّقَاقَ [فَيُجِيبُهَا]»
امام صادق (عليه السلام) فرمودند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) فرمودند: هركس از همسرش اطاعت كند، خداوند او را با صورت در آتش دوزخ مى افكند. از حضرت سؤال شد آن اطاعت كدام است؟ فرمودند: زن از شوهر بخواهد كه به حمام ها، عروسى ها، جشن هاى عيد و مراسم هاى عزادارى برود و هم چنين لباس هاى نازک بطلبد (و شوهر اطاعت نمايد).(1)↪️↪️↪️
پرسمان اعتقادی
پرسش: لطفا نظرتان را راجع به این حدیث که در فضای مجازی بین گروه ها پخش می شود اعلام بفرمایید. «هرکه
شارحان نیز این اطاعت را ناظر به مواردی دانسته اند که زن برای تفریح و خوشگذرانی می خواهد در این اجتماعات و این مکان ها حاضر شود؛ از طرفی محیط حمام که عاری از لباس هستند و یا مجالس عروسی که با پوشیدن لباس نازک، بدن پیداست و...؛ زمینه گناه و گرایش به معصیت فراهم است و مفسده آور است؛ لذاست که در این روایت، چنین اطاعتی مورد نهی و نکوهش قرار گرفته است. حتی احتمال داده اند به آن زمان و یا شهرهای خاصی در آن زمان، ناظر است. (2)
«شیخ حر عاملی» نیز این روایت را تحت چنین عنوانی آورده: «بَابُ كَرَاهَةِ الْإِذْنِ لِلْحَلِيلَةِ فِي غَيْرِ الضَّرُورَةِ فِي الذَّهَابِ إِلَى الْحَمَّامِ وَ الْعُرْسِ وَ الْمَأْتَمِ وَ لُبْسِ الثِّيَابِ الرِّقَاقِ وَ تَحْرِيمِ ذَلِكَ مَعَ الرِّيبَةِ وَ التُّهَمَةِ وَ الْمَفْسَدَة»(3)
یعنی ایشان نیز این روایت را ناظر به زمینه گناه، مفسده و مورد اتهام قرار گرفتن، می داند.
بنابر این:
این روایت به صورت ناقص آورده شده و اگر روایت به صورت کامل آورده شود، مشخص است که مطلق نبوده بلکه به اطاعت در بی عفتی و بی اخلاقی و به اطاعتی که زمینه ساز گناه و مفسده است ناظر می باشد.
📚پی نوشت ها:
1. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 5، ص 517، ح 3؛ ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ـ قم، 1413ق، چاپ دوم، ج 1، ص 115، ح 241.
2. ر.ک: فيض كاشانى، الوافي، ناشر: كتابخانه امام أمير المؤمنين على (عليه السلام) ـ اصفهان، 1406 ق، چاپ اول، ج 6، ص 593؛ مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محقق/مصحح: رسولى محلاتى، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ تهران، 1404ق، چاپ دوم، ج 20، ص 333 و 334.
3. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق و ناشر: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام) ـ قم، 1409 ق، چاپ اول، ج 2، ص 49، باب 16.
🔰 @p_eteghadi 🔰
آيا اين درست است که ميگويند امام زمان (عج) بعد از ظهور زياد عمر نمي کنند؟
در مورد ميزان عمر شريف شخص ايشان بعد از ظهور روايات صريحي وجود ندارد اما در مورد اين که ايشان بعد از ظهور چقدر حکومت مي کند دامنه روايات وسيع تر است که مشخصا مدت حکومت ايشان بعد از ظهور يعني طول حيات شريف ايشان، در روايات، مدت حکومت امام زمان(ع) متفاوت بيان شده است.(۱) در برخى از روايات مدت حکومت امام زمان(ع) هفت و نه سال بيان شده است. چنان که از پيامبر(ص) در خصوص مدت حکومت امام زمان(ع) سؤال شد، حضرت فرمود: «يخرج من عترتى يملک سبعا لو تسعا فيملا الارض قسطا و عدلا».(۲) از امام صادق(ع) درباره مدت حکومت امام زمان(ع) سؤال شد، فرمود: «سبع سنين يکون سبعين سنة من سنيکم هذه».(۳)
امام على(ع) فرمود: «مهدى سى و يا چهل سال حکومت مىکند».(۴)
از روايات مذکور نمىتوان مدت معينى را براى مدت حکومت و عمر شريف حضرت بيان کرد.
بيان اين نکته ضرورى است که شايد مقصود از ۷ و ۵ سال، ۷ و يا ۵ قرن باشد. (۵) شايد بر همين اساس باشد که در برخى از روايات تصريح شده که هر سال حکومت امام زمان(ع) به اندازه ۲۰ سال ديگر است و بر اين اساس عمر ايشان نيز طولاني خواهد بود. (۶) (يعنى برابر ۲۰ سال معمولى)
📚منابع:
۱.مهدى موعود، ص ۱۰۷۰ - ۱۰۶۹؛ منتخب الاثر، ص ۶۱۸ - ۶۱۷؛ مجله حوزه، ويژه امام زمان(ع)، ص ۵۸.
۲.احمد حنبل، مسند احمد، ج ۳، ص ۲۸.
۳.منتخب الاثر، ص ۶۱۷.
۴.همان.
۵.گفتمان مهدويت (مجموعه سخنرانىها) سخنرانى على کورانى، ص ۱۲۸.
۶.محمد جواد نجفى، ستارگان درخشان، ج ۱۴، ص ۷۳
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(39).mp3
4.5M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 39 - رد معصویت صحابه پیامبر (ص)
🔰 @p_eteghadi 🔰
از منظر قرآن، فلسفه مهریه ای که برای زنان در نظر گرفته شده چیست؟
در خصوص مهریه در قرآن کریم می خوانیم: «وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً...»؛ و مهر زنان را (به طور كامل) به عنوان يك بدهي (يا يك عطيه) به آنها بپردازيد.(1)
در مورد فلسفه مهریه در تفسیر نمونه توضیحات مناسب و مفیدی آمده است که در چند محور به تبیین فلسفه مهریه پرداخته؛ توضیحات مذکور را عینا از تفسیر فوق نقل می کنیم:
«در عصر جاهليت نظر به اينكه براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالبا مهر را كه حق مسلم زن بود در اختيار اولياى آنها قرار مي دادند، و آن را ملك مسلم آنها می دانستند گاهى نيز مهر يك زن را ازدواج زن ديگرى قرار مي دادند به اين گونه كه مثلا برادرى، خواهر خود را به ازدواج ديگرى در مى آورد كه او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر اين دو زن همين بود.↪️↪️
پرسمان اعتقادی
از منظر قرآن، فلسفه مهریه ای که برای زنان در نظر گرفته شده چیست؟ در خصوص مهریه در قرآن کریم می خوان
اسلام بر تمام اين رسوم ظالمانه خط بطلان كشيد، و مهر را به عنوان يك حق مسلم به زن اختصاص داد، و در آيات قرآن كرارا مردان را به رعايت كامل اين حق توصيه كرده است. در اسلام براى مهر مقدار معينى تعيين نشده است و بسته به توافق دو همسر است اگر چه در روايات فراوانى تاكيد شده كه مهر را سنگين قرار ندهند ولى اين يك حكم الزامى نيست بلكه مستحبّ است.»(2)
در ادامه به بیان فلسفه مهریه می پردازند:
«اكنون اين سؤال پيش مى آيد كه مرد و زن هر دو از ازدواج و زناشويى بطور يكسان بهره مي گيرند، و پيوند زناشويى پيوندى است بر اساس منافع متقابل طرفين، با اين حال چه دليلى دارد كه مرد مبلغ كم يا زيادى به عنوان مهر به زن بپردازد؟ وانگهى آيا اين موضوع به شخصيت زن لطمه نمى زند، و شكل خريد و فروش به ازدواج نمى دهد؟!
روى همين جهات است كه بعضى به شدت با مسئله مهر مخالفت مى كنند، مخصوصا معمول نبودن مهر در ميان غربيها براى غربزده ها به اين فكر دامن مي زند، در حالى كه نه تنها حذف مهر، به شخصيت زن نمى افزايد بلكه وضع او را به مخاطره مى افكند. توضيح اينكه درست است كه مرد و زن هر دو از زندگى زناشويى بطور يكسان سود مي برند، ولى نمى توان انكار كرد كه در صورت جدايى زن و مرد، زن متحمل خسارت بيشترى خواهد شد زيرا: اولا مرد طبق استعداد خاص بدنى معمولا در اجتماع نفوذ و تسلط بيشترى دارد، و هر چند بعضى مي خواهند به هنگام سخن گفتن اين حقيقت روشن را انكار كنند اما وضع زندگى اجتماعى بشر كه با چشم مى بينيم حتى در جوامع اروپايى كه زنان به اصطلاح از آزادى كامل برخوردارند نشان مي دهد كه ابتكار اعمال پردرآمد بيشتر در دست مردان است. به علاوه مردان براى انتخاب همسر مجدد امكانات بيشترى دارند ولى زنان بيوه مخصوصا با گذشت قسمتى از عمر آنها، و از دست رفتن سرمايه جوانى و زيبايى، امكاناتشان براى انتخاب همسر جديد كمتر است.»(3)
در نهایت به جمع بندی و نتیجه گیری در مورد فلسفه مهریه پرداخته اند:
«با توجه به اين جهات روشن مى شود كه امكانات و سرمايه اى را كه زن با ازدواج از دست مي دهد بيش از امكاناتى است كه مرد از دست مي دهد، و در حقيقت مهر چيزى است به عنوان جبران خسارت براى زن و وسيله اى براى تامين زندگى آينده او، و علاوه مسئله مهر معمولا به شكل ترمزى در برابر تمايلات مرد نسبت به جدايى و طلاق محسوب مي شود. درست است كه مهر از نظر قوانين اسلام با برقرار شدن پيمان ازدواج، به ذمه مرد تعلق مي گيرد و زن فورا حق مطالبه آن را دارد، ولى چون معمولا به صورت بدهى بر ذمه مرد مي ماند، هم اندوخته اى براى آينده زن محسوب مي شود، و هم پشتوانه اى براى حفظ حقوق او و از هم نپاشيدن پيمان زناشويى (البته اين موضوع استثنائاتى دارد ولى آنچه گفتيم در غالب موارد صادق است.) و اگر بعضى براى مهر تفسير غلطى كرده اند و آن را يك نوع "بهاى زن" پنداشته اند ارتباط به قوانين اسلام ندارد، زيرا در اسلام مهر به هيچ وجه جنبه بها و قيمت كالا ندارد، و بهترين دليل آن همان صيغه عقد ازدواج است كه در آن رسما "مرد" و "زن" به عنوان دو ركن اساسى پيمان ازدواج به حساب آمده اند، و مهر يك چيز اضافى و در حاشيه قرار گرفته است، به همين دليل اگر در صيغه عقد، اسمى از مهر نبرند عقد باطل نيست، در حالى كه اگر در خريد و فروش و معاملات اسمى از قيمت برده نشود مسلما باطل خواهد بود، (البته بايد توجه داشت اگر در عقد ازدواج نامى از مهر برده نشود شوهر موظف است كه در صورت آميزش جنسى، "مهر المثل" يعنى مهرى همانند زنانى كه همطراز او هستند بپردازد.)
از آنچه گفته شد نتيجه مى گيريم كه مهر جنبه "جبران خسارت" و "پشتوانه براى احترام به حقوق زن" دارد، نه قيمت و بها و شايد تعبير به "نحله" به معنى "عطيه" در آيه اشاره به اين قسمت باشد.»(4)
📚پی نوشت ها:
1. نساء/ 4
2. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دهم، ج 3، ص 263.
3. پیشین، ص 264
4. پیشین، صص 264 و 265
🔰 @p_eteghadi 🔰
خداوند در آیه 22 سوره حدید می فرماید همه مشکلات و مصیبت ها که به شما می رسد، از قبل برای انسان ها ثبت شده؛ ولی در آیه 30 سوره شوری می فرماید هر مصیبتی به شما می رسد، علت آن گناهان شما است. این دو آیه با هم در تضاد و تقابل نیستند؟
«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»؛ و هر مصيبتى به شما رسد پس بخاطر دستاورد شماست! و بسيارى (از خطاهاى شما) را مى بخشد.(1)
«ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسير»؛ هيچ مصيبتى در زمين و در (وجود) خودتان (به شما) نمى رسد، جز اينكه قبل از آنكه آن را بيافرينيم، در كتابى (ثبت) است؛ در حقيقت آن (كار) بر خدا آسان است.(2)
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
خداوند در آیه 22 سوره حدید می فرماید همه مشکلات و مصیبت ها که به شما می رسد، از قبل برای انسان ها ثب
بیان تفسیری
وقتی تفاوت نگاه و زوایه دو آیه مشخص شود، روشن می شود که این دو آیه در تقابل با هم نبوده و تضاد و تقابلی ندارند.
در ادامه به نکاتی اشاره می شود:
1. مسیر این دو آیه با هم فرق دارد: آیه 30 سوره شوری، در مقام ذم و مذمت کردن است، ولی آیه 22 سوره حدید، در مقام مدح است.(3)
2. مصائبى كه در آيه 22 سوره حدید، به آن اشاره شده، تنها مصائبى است كه به هيچ وجه قابل اجتناب نيست و مولود اعمال انسان ها نمى باشد؛ در حالی که در آیه 30 سوره شوری می فرماید: هر مصيبتى به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد.
3. هنگامى كه اين دو آيه در برابر هم قرار گيرد نشان مى دهد مصائبى كه دامنگير انسان مى شود بر دو گونه است:
مصائبى است كه مجازات و كفاره گناهان او است و اين مصائب بسيارند، مانند: ظلم ها، بيدادگري ها، خيانت ها، انحرافات و ندانم كاری ها و امثال آن سرچشمه بسيارى از مصائب خود ساخته ما است.[مفاد آیه 30 شوری]
ولى بخشى از مصائب است كه ما هيچ گونه نقشى در آن ها نداريم و به صورت يک امر حتمى و اجتناب ناپذير دامان فرد يا جامعه اى را مى گيرد.[مفاد آیه 22 حدید]
حساب اين دو از هم جدا است.(4)
4. معصومین(علیهم السلام) به جهت دارا بودن مقام عصمت، مرتکب گناه نمی شوند تا مصائبی که به آن ها می رسد مجازات و کفاره گناهانشان باشد، لذا مشمول آیه 30 شوری نیستند؛ بلکه گرفتاری و مصائب آن ها از امور حتمی و مواردی است که اجتناب ناپذیر بوده و امتحان الهی و در راستای تعالی و ارتقای کمالات و مقامات ایشان در نزد خداوند متعال است، یعنی مشمول آیه 22 سوره حدید هستند.
به همین خاطر، امام سجاد(عليه السلام) در پاسخ یزید، فرمودند: آيه «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ»(5) در باره ما نازل نشده و سپس آيه «ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في كِتابٍ مِنْ قَبْلِ»(6) را قرائت کرده و فرمودند این آیه در باره ما نازل شده است.(7)
يعنى خداوند از پيش مقرر فرموده بود كه ما چنين سختى ها و مشكلاتى(مصائب کربلا و...) را براى حفظ دين او تحمل كنيم.
در این زمینه روایت هم داریم که «إِنَّ الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ لِلْأَنْبِيَاءِ دَرَجَةٌ وَ لِلْأَوْلِيَاءِ كَرَامَة»؛ یعنی بلاها براى ظالم وسيله ادب و هشدار، براى مؤمنان وسيله آزمايش و رشد، براى انبياء وسيله دريافت درجات و براى اولياى خدا وسيله دريافت كرامت است.(8)
5. به بیان دیگر؛ آیه 22 سوره حدید به عالَم تکوین و آیه 30 سوره شوری به عالَم تشریع اشاره دارد.
بنابر این:
تضاد و تقابلی بین آیات فوق نیست.
📚پی نوشت ها:
1. شوری: 42/ 30.
2. حدید: 57/ 22.
3. قرشى، تفسير احسن الحديث، ناشر: بنياد بعثت، مركز چاپ و نشر ـ تهران، 1375ه.ش، چاپ 2، ج 11، ص 36.
4. مكارم شيرازى و همکاران، تفسير نمونه، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ تهران، 1371ه.ش، چاپ 10، ج 23، ص 362.
5. شوری: 42/ 30.
6. حدید: 57/ 22.
7. قمى، على بن ابراهيم، تفسير القمي، محقق: موسوى جزايرى، ناشر: دار الكتاب ـ قم، 1363ه.ش، چاپ 3، ج 2، ص 352.
8. مجلسى، بحار الأنوار، محقق/مصحح: جمعى از محققان، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت، 1403ق، چاپ دوم، ج 78، ص 198، ح 55
🔰 @p_eteghadi 🔰