eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که اسلام می گویند زنان و نادان هستند و نباید اموال خود را به آنان داد ❕❕می گویند در قرآن سوره نساء هم آمده است که زنان سفیه هستند و نباید اموال خود را به آنها داد ❗️❗️ 💠💠 👌آیه ای که مورد شبهه و اشکال قرار گرفته است این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « و اموال خود را كه خداوند قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد و از آن، به آنها روزى دهيد، و لباس بر آنها بپوشانيد و سخن شايسته به آنها بگوئيد _ و يتيمان را بيازمائيد تا هنگامى كه به حد بلوغ برسند، (در اين موقع)اگر در آنها رشد (كافى)يافتيد اموالشان را به آنها بدهيد» (نساء 5_ 6) 👌آيات فوق متمم بحث‏هاى مربوط به است كه در آيات پيش سخن از آنها به ميان آمده است که می فرماید اموال و ثروت‏هاى خود را به دست افراد سفيه نسپاريد و بگذاريد در مسائل اقتصادى رشد پيدا كنند تا اموال شما در معرض مخاطره و قرار نگيرد. ❕راغب در كتاب مفردات ميگويد ؛ سفه در اصل يك نوع كم‏ وزنى و سبكى بدن است بطورى كه به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همين جهت به افسار كه ناموزون است و دائما در حال حركت است"سفيه"گفته ميشود، و سپس به همين تناسب در افرادى كه رشد ندارند بكار رفته است خواه سبكى عقل آنها در امور مادى باشد يا در امور معنوى. 🔹ولى روشن است كه منظور از در آيه فوق عدم رشد كافى در خصوص امور مالى است به طورى كه شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گيرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تامين نمايد، و باصطلاح كلاه سرش برود، شاهد بر اين سخن آيه دوم است كه ميگويد:« اگر آنها (یتیمان )را رشيد يافتيد را به دست آنها بسپاريد» ❕بنابراین آیه فوق در رابطه با اموال یتیمان است که توصیه می کند تا زمانی که آنها به رشد نرسیده اند ، اموالشان به آنها باز گردانده نشود . 🔹در تفسیر چنین آمده است ؛ « مطلب قابل توجه اينكه بحث آيه شريفه در زمينه اموال يتيمان است كه دستور مى ‏دهد اولياى يتيمان اداره امور آنان را به بگيرند و اموال آنان را رشد بدهند، همين معنا قرينه‏ اى است بر اين كه مراد از كلمه سفها سفيهان از ايتام مى‏ باشند» 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 4 ص 270 ❕در اينجا يك سؤال پيش مى‏ آيد و آن اينكه اگر آيه در مورد اموال يتيمان است چرا"اموالكم"( شما)مى ‏گويد: نه،"اموالهم"(ثروتهاى آنها)؟ 👌ولى ممكن است نكته اين تعبير بيان اين مسئله مهم و اقتصادى باشد كه اسلام همه افراد جامعه را يكى ميداند، بطورى كه مصلحت و منفعت يك فرد نمى‏ تواند از منافع جدا باشد، همچنين زيان يك فرد عين زيان يك جامعه است. بنا بر اين به خاطر همين موضوع به جاى"ضمير غائب""ضمير مخاطب"قرار داده شده، يعنى اين اموال در فقط متعلق به ايتام نيست، بلكه به شما هم مربوط است، و اگر زيانى به آن متوجه شود بطور غير مستقيم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن بايد مراقبت كامل داشته باشيد. 🔸در باره اين تعبير تفسير ديگرى هم هست و آن اينكه مقصود از اموالكم اموال خود سرپرستان است نه اموال ، يعنى اگر شما ميخواهيد به افراد يتيم كه هنوز رشد كافى نيافته ‏اند كمك كنيد شايد تحت تاثير عواطف حساب نشده اموالى بدست آنها بسپاريد و آنها را به كارهايى بگماريد كه از آنها ساخته نيست، بلكه به جاى اين كار غير عاقلانه بهتر اين است كه غذا و لباس و مسكن آنها را تامين كنيد تا بالغ و رشيد شوند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 269 🔰ادامه 👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در قرآن پیامبر را به صراحت و روشنی تمام از خودکامگی و استبداد رای و دیکتاتوری منع کرده و گفته که حق هیچ گونه در دین را نداری و تنها وظیفه پیامبر در ارتباط با ناس (مردم) چه مشرک چه مومن تبلیغ و پیام است ❗️چرا امروزه به این دستور عمل نمیشود و واجباتی مانند حجاب و ...را بر تمام آحاد جامعه لازم می دانند ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که در آیات متعددی ، بیان شده است که وظیفه پیامبر گرامی تنها و رساندن پیام الهی است و بیش از آن مسوولیتی ندارد ، چنان که می فرماید ؛ « پیامبر وظیفه ای جز رسالت ندارد » ( مائده 99) ❕این مضمون در آیات دیگری نیز آمده است ؛ 💠آل‏ عمران، آيه 20؛ نساء، آيه 80؛ انعام، آيات 66 و 107؛ نور، آيه 54؛ رعد، آيه 40؛ يونس، آيه 108؛ فرقان، آيه 43؛ زمر، آيه 41؛ شورى‏، آيات 6 و 48؛ تغابن، آيه 12 و عنكبوت، آيه 18. ❕مضمون این آیات آن است که پیامبر گرامی موظف است فرمان خدا را آشكارا به همگان برساند خواه بپذيرند يا نپذيرند و پذيرش و عدم پذيرش اين دعوت، سود و متوجه خود آنها خواهد شد و پيامبر هرگز موظف نيست كه مردم را اجبار به هدايت و قبول دعوت و اجبار كند. 👌لذا می فرماید ؛ « پس تذكر ده تو فقط دهنده‏ ای ، تو مسلط بر آنها نيستى كه مجبورشان (بر ايمان) كنى » (غاشیه 21_22) ❕اشاره به این که راه كمال در صورتى پيموده مى‏ شود كه با ميل و اراده و اختيار همراه باشد، و گرنه تكامل اجبارى سخنى بى ‏مفهوم است، تو هرگز نمى ‏توانى آنها را مجبور سازى، و اگر هم مى ‏توانستى فايده‏ اى نداشت. 💠این سخن در واقع بازگشت می کند به این منطق اسلام که می فرماید ؛ « در قبول دين هيچ نيست (زيرا) راه درست از بيراهه آشكار شده است‏» ( بقره 256) 👌از آنجا كه دين و مذهب با روح و فكر مردم سر و كار دارد و اساس و شالوده ‏اش بر ايمان و يقين استوار است خواه و ناخواه راهى جز منطق و استدلال نمى ‏تواند داشته باشد و جمله" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ" در واقع اشاره ‏اى به همين است. ❕بنابراین مضمون آیات فوق الذکر به این سخن بر می گردد که در قبول دین و به آن هیچ گونه اجباری در کار نیست و پیامبر هم تنها موظف به رساندن پیام الهی است و کسی را مجبور به پذیرش و اعتقاد به آیین اسلام نمی کند زیرا اصولا اسلام و هر مذهب حق از دو جهت نمى‏ تواند جنبه داشته باشد: 1⃣بعد از آن همه دلائل روشن و استدلال منطقى و معجزات آشكار، نيازى به اين موضوع نيست، آنهایی متوسل به زور و تحميل مى‏ شوند كه فاقد منطق باشند، نه اسلام با آن منطق روشن و استدلالهاى نيرومند. 2⃣اصولا دين كه از يك سلسله اعتقادات ريشه و مايه مى ‏گيرد ممكن نيست تحميلى باشد زور و شمشير و قدرت نظامى در اعمال و حركات جسمانى ما مى‏ تواند اثر بگذارد نه در افكار و اعتقادات ما. 📚تفسیر نمونه ج2 ص281 ❕اما باید توجه کرد که بین اجبار در حوزه عقیده و اجبار در حوزه عمل فرق است ، در عقیده فرد است و می تواند هر راهی را که بخواهد برگزیند ، اما در عمل چنین نیست ، زیرا اعمال افراد پیوند خورده است با زندگی اجتماعی آنها و در زندگی هم سرنوشت افراد به هم مربوط است و اعمال زشت خواه و ناخواه اثر را بر اجتماع خواهد گذاشت . 👌 اسلام درعین حال که آزادی عقیدتی را برای همگان ثابت می داند ، و معتقد است که در آن هیچ اجباری نیست ، بر آن است که این آزادی در زندگی اجتماعی محدود تر است زیرا در اجتماع چیزی به عنوان ضرر فردی وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک " زیان اجتماعی" در آید و به همین دلیل منطق و عقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند. 👌پیامبر گرامی فرمود: « یک فرد گنهکار در میان مردم همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران او را از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل کشتی نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند » 📚 مسند احمد ج4 ص268 📚 نهج الفصاحه ص836 👌بنابراین حق نظارت بر اجتماع یک حق طبیعی است و اسلام نیز با وضع احکام و قوانینی مانند ، امر به معروف ، نهی از منکر ، آن را به رسمیت شناخته است و این منافاتی هم با آزادی در عقیده ندارد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇
🤔 ❔چرا در ماه با کسانی که روزه خواری می کنند برخورد می شود ❗️مگر افراد ندارند❕آیا برای این برخورد کردن مستند روایی وجود دارد❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که روزه خواری ماه عمل بسیار و زشتی تلقی می شود تا آنجا امام صادق علیه السلام فرمود: « هر کس یک روز از ماه رمضان را ، روزه کند ، روح از او خارج می شود» 📚 ج2 ص118 👌در روایات متعددی وارد شده است که باید با این گونه افراد برخورد شود و این افراد مشمول و مجازات می شوند ؛ 📚 الشیعه ج10 ص248 باب2 🔷این محدودیت با آزادی انسان در دینداری ندارد. هر فردی است که مسلمان شود یا نه؛ ولی در محیط اجتماعی تابع و سنت های جامعه است. 💭 روزه خواری در انظار از حالت فردی و شخصی به حالت اجتماعی در می آید که افراد در جامعه مجاز به انجام هر کاری نیستند. هر فردی در خود می تواند روزه خوار ی کند که اگر بدون عذر باشد گنهکار است؛ ولی روزه خواری در اجتماع، موجب تضییع دیگران و بی حرمتی به عقاید افراد جامعه و ریختن قبح می گردد و به تدریج روزه خواری برای سایر افراد جامعه نیز رنگ عادی را به خود می گیرد. زیرا بین عمل حرام و تظاهر به عمل حرام تفاوت است. 👌در نتیجه هیچ فردی اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مسافر و غیر مسافر حق در انظار عمومی را ندارد. هر شخصی که در فضای کشور اسلامی زندگی می کند باید به این قانون بگذارد.فرد روزه خوار علاوه بر بی حرمتی به احکام و قوانین اسلامی، به صورت علنی و آشکار بیان می کند که رعایت دیگران، برایش اهمیتی ندارد؛ لذا مستوجب عقوبت است. 👌 زندگانی دسته جمعی برای افراد بشر دارای وبرکات فراوانی است ولی در مقابل آن محدودیت هایی نیز برای او می آورد 🔷در زندگی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند . در اجتماع چیزی به عنوان « »وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک « اجتماعی» درآید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند 🔶 گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان همانند کسی است که با جمعی سوار شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند» 📚 احمد ج4 ص268 📚 الفصاحه ص836 👌 پیامبر گرامی با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت بر اجتماع و برخورد با هنجار شکنان اجتماعی را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚 نمونه ج3 ص38 🔶روشن است که اگر این ها نباشد به تدریج قبح گناه ریخته و ارتکاب گناه برای افراد آسان میشود‌. 📝 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا در ماه با کسانی که روزه خواری می کنند برخورد می شود ❗️مگر افراد ندارند❕آیا برای این برخورد کردن مستند روایی وجود دارد❕❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که روزه خواری ماه عمل بسیار و زشتی تلقی می شود تا آنجا امام صادق علیه السلام فرمود: « هر کس یک روز از ماه رمضان را ، روزه کند ، روح از او خارج می شود» 📚 ج2 ص118 👌در روایات متعددی وارد شده است که باید با این گونه افراد برخورد شود و این افراد مشمول و مجازات می شوند ؛ 📚 الشیعه ج10 ص248 باب2 🔷این محدودیت با آزادی انسان در دینداری ندارد. هر فردی است که مسلمان شود یا نه؛ ولی در محیط اجتماعی تابع و سنت های جامعه است. 💭 روزه خواری در انظار از حالت فردی و شخصی به حالت اجتماعی در می آید که افراد در جامعه مجاز به انجام هر کاری نیستند. هر فردی در خود می تواند روزه خوار ی کند که اگر بدون عذر باشد گنهکار است؛ ولی روزه خواری در اجتماع، موجب تضییع دیگران و بی حرمتی به عقاید افراد جامعه و ریختن قبح می گردد و به تدریج روزه خواری برای سایر افراد جامعه نیز رنگ عادی را به خود می گیرد. زیرا بین عمل حرام و تظاهر به عمل حرام تفاوت است. 👌در نتیجه هیچ فردی اعم از مسلمان و غیر مسلمان، مسافر و غیر مسافر حق در انظار عمومی را ندارد. هر شخصی که در فضای کشور اسلامی زندگی می کند باید به این قانون بگذارد.فرد روزه خوار علاوه بر بی حرمتی به احکام و قوانین اسلامی، به صورت علنی و آشکار بیان می کند که رعایت دیگران، برایش اهمیتی ندارد؛ لذا مستوجب عقوبت است. 👌 زندگانی دسته جمعی برای افراد بشر دارای وبرکات فراوانی است ولی در مقابل آن محدودیت هایی نیز برای او می آورد 🔷در زندگی سرنوشت افراد بهم مربوط است وافراد در سرنوشت هم اثر دارند . در اجتماع چیزی به عنوان « »وجود ندارد و هر زیان فردی امکان این را دارد که به صورت یک « اجتماعی» درآید وبه همین دلیل منطق وعقل به افراد اجازه می دهد که در پاک نگه داشتن محیط زیست خود از هرگونه تلاش و کوششی خود داری نکنند 🔶 گرامی فرمود: " یک فرد گنهکار در میان همانند کسی است که با جمعی سوار شود و به هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری برداشته وبه سوراخ کردن موضعی که در آن نشسته بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرف می کنم اگر دیگران اورا از این عمل خطرناک باز ندارند طولی نمی کشد که آب دریا به داخل نفوذ کرده ویکباره همگی در دریا غرق می شوند» 📚 احمد ج4 ص268 📚 الفصاحه ص836 👌 پیامبر گرامی با این مثال جالب منطقی بودن وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را مجسم ساخته و حق نظارت بر اجتماع و برخورد با هنجار شکنان اجتماعی را یک حق طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشت ها است می داند 📚 نمونه ج3 ص38 🔶روشن است که اگر این ها نباشد به تدریج قبح گناه ریخته و ارتکاب گناه برای افراد آسان میشود‌. 📝 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 👌نکته قابل توجه آن است که عمل کردن به فرامین الهی و ذکر عملی خداوند است که نتائج فوق را در بر دارد و موجب آرامش قلب و روح انسان می گردد ، و منظور در آيه فوق از ذكر خدا كه مايه آرامش دلها است تنها اين نيست كه نام او را بر زبان آورد و مكرر تسبيح و تهليل و تكبير گويد، بلكه منظور آن است‏ که عملا با اجرایی کردن فرامین الهی خداوند را یاد کند چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر كس از خداوند فرمان بَرد خدا را ياد كرده است » 📚بحار الانوار ج 77 ص 86 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « منظور من از ياد خدا، گفتن سبحان اللَّه و الحمدللَّه و لا إله إلّااللَّه و اللَّه أكبر، نيست. گر چه اين هم ذكر است، اما منظور، به ياد خدا بودن هنگام رو به رو شدن با طاعت يا معصيت خداست » 📚بحار الانوار ج 93 ص 154 👌بنابراین عمل کردن به فرامین الهی ، موجب آرامش می شود ، کسی که نماز می خواند ، به فقیر صدقه می دهد ، صله رحم می کند و سایر فرامین الهی را اجرایی می کند ، احساس می کند هر یک از این فرامین در خود آرامشی دارند که پس از آنکه انسان به آن عمل می کند از آرامش بهره مند می شود و تمام این آرامش ها بازگشت می کند به آرامش با یاد خداوند و عمل کردن به فرامین او . ❕یکی از فرامین خداوند ، دستور به ازدواج کردن با همسران شایسته است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 13 باب 1 ❕ازدواج کردن و عمل به فرمان خداوند در این رابطه موجب آرامش انسان می گردد ، چنان که فرمود ؛ « از نشانه های او این است که همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید تا در کنار آنها آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد » 🔶روم 21 ❕در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ « این آرامش از اینجا ناشی می شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفائی و نشاط و پرورش یکدیگر می باشند بطوری که هر یک بدون دیگری ناقص است، و طبیعی است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندی وجود داشته باشد و از اینجا می توان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهی می زنند وجود ناقصی دارند، چرا که یک مرحله تکاملی آنها متوقف شده (مگر آنکه به راستی شرائط خاص و ضرورتی ایجاب تجرد کند) . 👌به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر است، و هم از نظر هم از جنبه و هم ، بیماریهائی که به خاطر ترک ازدواج برای جسم انسان پیش می آید قابل انکار نیست همچنین عدم تعادل روحی و ناآرامیهای روانی که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است . ❕از نظر اجتماعی افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت می کنند و به همین جهت انتحار و در میان مجردان بیشتر دیده می شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمیزند . 👌هنگامی که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگی خانوادگی می گذارد شخصیت تازهای در خود می یابد، و احساس مسئولیت بیشتری می کند و این است معنی احساس ‍ آرامش در ازدواج » 📚تفسیر نمونه ج16 ص391 👌بنابراین اگر ازدواج موجب آرامش است ، چون از مصادق عمل کردن به فرمان الهی است و بازگشت می کند به یاد خداوند و آرامش گرفتن با عمل کردن به دستورات خداوند و هیچ گونه تضادی بین آرامش با ازدواج با آرامش با یاد خدا نیست ، چرا که ازدواج از مصادیق یاد خداوند است و به خاطر همین موجب آرامش می شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد که اسلام می گویند زنان و نادان هستند و نباید اموال خود را به آنان داد ❕❕می گویند در قرآن سوره نساء هم آمده است که زنان سفیه هستند و نباید اموال خود را به آنها داد ❗️❗️ 💠💠 👌آیه ای که مورد شبهه و اشکال قرار گرفته است این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « و اموال خود را كه خداوند قوام زندگى شما قرار داده به دست سفيهان ندهيد و از آن، به آنها روزى دهيد، و لباس بر آنها بپوشانيد و سخن شايسته به آنها بگوئيد _ و يتيمان را بيازمائيد تا هنگامى كه به حد بلوغ برسند، (در اين موقع) اگر در آنها رشد (كافى) يافتيد اموالشان را به آنها بدهيد» ( نساء 5_ 6) 👌آيات فوق متمم بحث‏هاى مربوط به است كه در آيات پيش سخن از آنها به ميان آمده است که می فرماید اموال و ثروت‏هاى خود را به دست افراد سفيه نسپاريد و بگذاريد در مسائل اقتصادى رشد پيدا كنند تا اموال شما در معرض مخاطره و قرار نگيرد. ❕راغب در كتاب مفردات ميگويد ؛ سفه در اصل يك نوع كم‏ وزنى و سبكى بدن است بطورى كه به هنگام راه رفتن تعادل حفظ نشود، و به همين جهت به افسار كه ناموزون است و دائما در حال حركت است" سفيه" گفته ميشود، و سپس به همين تناسب در افرادى كه رشد ندارند بكار رفته است خواه سبكى عقل آنها در امور مادى باشد يا در امور معنوى. 🔹ولى روشن است كه منظور از در آيه فوق عدم رشد كافى در خصوص امور مالى است به طورى كه شخص نتواند سرپرستى اموال خود را به عهده گيرد، و در مبادلات مالى منافع خود را تامين نمايد، و باصطلاح كلاه سرش برود، شاهد بر اين سخن آيه دوم است كه ميگويد:« اگر آنها ( یتیمان )را رشيد يافتيد را به دست آنها بسپاريد» ❕بنابراین آیه فوق در رابطه با اموال یتیمان است که توصیه می کند تا زمانی که آنها به رشد نرسیده اند ، اموالشان به آنها باز گردانده نشود . 🔹در تفسیر چنین آمده است ؛ « مطلب قابل توجه اينكه بحث آيه شريفه در زمينه اموال يتيمان است كه دستور مى ‏دهد اولياى يتيمان اداره امور آنان را به بگيرند و اموال آنان را رشد بدهند، همين معنا قرينه‏ اى است بر اين كه مراد از كلمه سفها سفيهان از ايتام مى‏ باشند» 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 4 ص 270 ❕در اينجا يك سؤال پيش مى‏ آيد و آن اينكه اگر آيه در مورد اموال يتيمان است چرا" اموالكم" ( شما) مى ‏گويد: نه،" اموالهم" (ثروتهاى آنها)؟ 👌ولى ممكن است نكته اين تعبير بيان اين مسئله مهم و اقتصادى باشد كه اسلام همه افراد جامعه را يكى ميداند، بطورى كه مصلحت و منفعت يك فرد نمى‏ تواند از منافع جدا باشد، همچنين زيان يك فرد عين زيان يك جامعه است. بنا بر اين به خاطر همين موضوع به جاى" ضمير غائب"" ضمير مخاطب" قرار داده شده، يعنى اين اموال در فقط متعلق به ايتام نيست، بلكه به شما هم مربوط است، و اگر زيانى به آن متوجه شود بطور غير مستقيم متوجه شما شده است، لذا در نگهدارى آن بايد مراقبت كامل داشته باشيد. 🔸در باره اين تعبير تفسير ديگرى هم هست و آن اينكه مقصود از اموالكم اموال خود سرپرستان است نه اموال ، يعنى اگر شما ميخواهيد به افراد يتيم كه هنوز رشد كافى نيافته ‏اند كمك كنيد شايد تحت تاثير عواطف حساب نشده اموالى بدست آنها بسپاريد و آنها را به كارهايى بگماريد كه از آنها ساخته نيست، بلكه به جاى اين كار غير عاقلانه بهتر اين است كه غذا و لباس و مسكن آنها را تامين كنيد تا بالغ و رشيد شوند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 269 🔰ادامه 👇👇👇