eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸ادامه پاسخ 👇👇👇 🔰البته آيه فوق با اينكه در باره بحث ميكند، يك حكم كلى و عمومى براى همه موارد در بر دارد، كه انسان نبايد در هيچ حال و در هيچ مورد، اموالى كه تحت او است و يا زندگى او به نوعى به آن بستگى دارد به دست افراد كم عقل و غير رشيد بسپارد، و در اين موضوع فرقى در ميان اموال عمومى (اموال حكومت اسلامى) و اموال خصوصی نيست، گواه بر اين موضوع رواياتى است كه از پيشوايان اسلام در اين نقل شده است. 👌مثلا در روايتى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانيم كه راوی ميگويد از امام تفسير آيه« و لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ‏ »را پرسيدم ؟ فرمود: شرابخواران سفيهند و نبايد اموالتان را به آنها بسپاريد» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 21 👌 شخص شرابخوار هم سرمايه خود را از دست مى‏ دهد، و هم سرمايه معنوى را، چه سفاهتى از اين بالاتر كه انسان پول بدهد و عقل و هوش خود را نيز بدهد و ديوانگى خريدارى كند، قواى مختلف بدنى را نيز بر سر اين كار بگذارد و زيانهاى اجتماعى فراوانى ببار آورد. ❕ در روايت ديگرى تمام افرادى كه به جهتى از جهات قابل اعتماد نيستند""ناميده شده‏ اند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى)به آنها نهى شده است . 🔹 يونس بن يعقوب ميگويد از امام جعفر صادق تفسير آيه"وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ‏"را پرسيدم فرمود: من لا تثق به"سفيه كسى است كه مورد اعتماد نباشد. 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 220 👌 از اين روايات برميايد كه سفيه معنى دارد و از سپردن اموال عمومى و خصوصى به آنها نهى شده است، منتها اين نهى در بعضى از موارد به عنوان تحريم است و در پاره ‏اى از موارد كه درجه سفاهت شديد نيست به معنى كراهت است. ❕در روایات دیگری نیز سفیه بر زنان اطلاق شده است که اموال شوهر خود را در راه عیش و نوش و فساد انگیز صرف می کنند چنان که در تفسير قمى از امام باقر روايت كرده كه در ذيل آيه مورد بحث فرمود ؛ «وقتى مردى تشخيص دهد كه همسرش و يا فرزندش سفيه و انگيز است، نبايد هيچيك از آنها را بر مال خودش مسلط كند، چون خداى تعالى مال را وسيله قوام زندگى او قرار داده، سپس فرمود منظور از"قوام زندگى"، معاش است‏» 📚تفسیر قمی ج 1 ص 131 ❕بنابراین اگر در روایاتی زنان خوانده شده اند که باید اموال را به آنها نداد ، منظور زنانی هستند که با سفاهت و بلاهت اموال را در امور لغو و باطل و فساد می کنند و شامل تمام زنان نمی شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇
🤔 ❔میخواستم بپرسم که شیطان با شش هزار سال عبادت چطور به یکباره سرکشی میکنه و و استکبار میورزه؟ اگر عبادت شیطان از روی معرفت و خلوص بوده که نباید این گناه و سرکشی را انجام میداده، و اگر از روی بی معرفتی و عادت و زبان انجام می داده که نباید به این مقام قرب میرسیده ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که عبادت خداوند همراه با اخلاص و معرفت به ذات الهی ، سبب رسیدن بندگان به درجات عالی و والای الهی می گردد چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اولین چیزی که خداوند بر بندگانش فرض و واجب کرده ( که سبب ترفیع قرب و مقام آنها می شود ) معرفت است » 📚بحار الانوار ج 3 ص 14 ❕ باید توجه داشت که اگر چه انسان با معرفت و اخلاص الهی می تواند به درجات والا و عالی دست پیدا کند ، اما اگر لحظه ای گرفتار عجب و خود برتربینی و غرور شود ، و نسبت به معرفت الهی و اخلاص او که بی تفاوت شود ، تمام آنچه را که برای رسیدن به آن تلاش کرده از دست می دهد و گرفتار سقوط و می شود همانند آنچه برای ابلیس اتفاق افتاد . 👌در روایتی آمده است ؛ « دو نفر وارد مسجد شدند يكى عابد بود و ديگرى فاسق اما هنگامى كه از مسجد خارج مى‏ شدند فاسق، جزء صديقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود ، اين بدان رو است كه چون عابد وارد شد به عبادت خود مى ‏باليد و در اين فكر بود و فاسق هنگامى كه وارد شد فكرش در پشيمانى بود و پيوسته از گناهان خويش استغفار مى ‏كرد.» 📚الکافی ج 2 ص 314 ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند متعال به داود وحى فرستاد گنهگاران را بشارت ده و صديقين (والا مقام) را بيم ده» (داود تعجب كرد و) عرض كرد اى پروردگار چگونه چنين چيزى ممكن است؟ خداوند فرمود: گنهكاران (پشيمان و نادم) را بشارت ده كه من توبه آنها را مى ‏پذيرم و از گناهانشان نظر مى‏ كنم و صديقين را بيم ده كه از اعمالشان عُجب و خود پسندی به خود راه ندهند». 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند به پیامبر اسلام وحى فرستاد كه بعضى از بندگان من در مسير عبادت تلاش مى‏ كند و شب از خواب خوش و بستر لذت‏ بخش بر مى‏ خيزد و مشغول عبادت مى ‏شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى‏ اندازد. گاه من او را يك شب يا دو شب گرفتار خواب مى‏ كنم تا در مسير صحيح گام بردارد، زيرا هنگامى كه به خواب مى‏ رود و صبح بيدار مى‏ شود نسبت به خود خشمگين است و خود را سرزنش مى‏ كند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى ‏خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از اين راه حالتى به او دست دهد كه در آن است‏ » 📚الکافی ج 2 ص 60 ❕در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام" " كه زمانى طولانى عبادت كرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى‏ آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مى‏ يافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد، شيطان در اينجا به وسوسه‏ گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد ، چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشه سرچشمه گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشه‏ اى از بيابان دفن كرد. برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهى‏ از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند، هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مى ‏گويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد! عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است! عابد گفت: در اين حالتى كه مى‏بينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشاره‏ اى كفايت مى‏ كند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشاره ‏اى كرد و به شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت‏ » 📚بحار الانوار ج 14 ص 486 ❕از آنچه گفته شد بدست می آید که عبادت و بندگی به همراه خلوص و معرفت سبب درجه می شود اما خود پسندی و غرور و بی اعتنایی به علم و آگاهی حاصل شده سبب سقوط و هلاکت می گردد و با توجه به این روشن می شود که هیچ ندارد که شیطان با معرفت و اخلاصی که نسبت به خداوند داشت به درجات بالای قرب و کمال برسد اما با بی اعتنایی به این معرفت و اخلاص و گرفتار شدن به عجب و غرور و خود خواهی تمام آنچه را که آورده بود را از دست دهد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔میخواستم بپرسم که شیطان با شش هزار سال عبادت چطور به یکباره سرکشی میکنه و و استکبار میورزه؟ اگر عبادت شیطان از روی معرفت و خلوص بوده که نباید این گناه و سرکشی را انجام میداده، و اگر از روی بی معرفتی و عادت و زبان انجام می داده که نباید به این مقام قرب میرسیده ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که عبادت خداوند همراه با اخلاص و معرفت به ذات الهی ، سبب رسیدن بندگان به درجات عالی و والای الهی می گردد چنان که امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اولین چیزی که خداوند بر بندگانش فرض و واجب کرده ( که سبب ترفیع قرب و مقام آنها می شود ) معرفت است » 📚بحار الانوار ج 3 ص 14 ❕ باید توجه داشت که اگر چه انسان با معرفت و اخلاص الهی می تواند به درجات والا و عالی دست پیدا کند ، اما اگر لحظه ای گرفتار عجب و خود برتربینی و غرور شود ، و نسبت به معرفت الهی و اخلاص او که بی تفاوت شود ، تمام آنچه را که برای رسیدن به آن تلاش کرده از دست می دهد و گرفتار سقوط و می شود همانند آنچه برای ابلیس اتفاق افتاد . 👌در روایتی آمده است ؛ « دو نفر وارد مسجد شدند يكى عابد بود و ديگرى فاسق اما هنگامى كه از مسجد خارج مى‏ شدند فاسق، جزء صديقان شده بود و عابد از فاسقان. سپس فرمود ، اين بدان رو است كه چون عابد وارد شد به عبادت خود مى ‏باليد و در اين فكر بود و فاسق هنگامى كه وارد شد فكرش در پشيمانى بود و پيوسته از گناهان خويش استغفار مى ‏كرد.» 📚الکافی ج 2 ص 314 ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند متعال به داود وحى فرستاد گنهگاران را بشارت ده و صديقين (والا مقام) را بيم ده» (داود تعجب كرد و) عرض كرد اى پروردگار چگونه چنين چيزى ممكن است؟ خداوند فرمود: گنهكاران (پشيمان و نادم) را بشارت ده كه من توبه آنها را مى ‏پذيرم و از گناهانشان نظر مى‏ كنم و صديقين را بيم ده كه از اعمالشان عُجب و خود پسندی به خود راه ندهند». 📚همان مدرک ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « خداوند به پیامبر اسلام وحى فرستاد كه بعضى از بندگان من در مسير عبادت تلاش مى‏ كند و شب از خواب خوش و بستر لذت‏ بخش بر مى‏ خيزد و مشغول عبادت مى ‏شود و خود را در عبادت من به سختى و تعب مى‏ اندازد. گاه من او را يك شب يا دو شب گرفتار خواب مى‏ كنم تا در مسير صحيح گام بردارد، زيرا هنگامى كه به خواب مى‏ رود و صبح بيدار مى‏ شود نسبت به خود خشمگين است و خود را سرزنش مى‏ كند و اگر او را در آنچه از عبادت من مى ‏خواهد آزاد بگذارم، چه بسا عُجب و خودپسندى به او عارض شود و از اين راه حالتى به او دست دهد كه در آن است‏ » 📚الکافی ج 2 ص 60 ❕در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام" " كه زمانى طولانى عبادت كرده بود، و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى‏ آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مى‏ يافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد، شيطان در اينجا به وسوسه‏ گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد ، چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آنجا كه گناه هميشه سرچشمه گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشه‏ اى از بيابان دفن كرد. برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهى‏ از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند، هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مى ‏گويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد! عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است! عابد گفت: در اين حالتى كه مى‏بينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشاره‏ اى كفايت مى‏ كند، عابد با گوشه چشم، يا با دست خود، اشاره ‏اى كرد و به شيطان آورد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت‏ » 📚بحار الانوار ج 14 ص 486 ❕از آنچه گفته شد بدست می آید که عبادت و بندگی به همراه خلوص و معرفت سبب درجه می شود اما خود پسندی و غرور و بی اعتنایی به علم و آگاهی حاصل شده سبب سقوط و هلاکت می گردد و با توجه به این روشن می شود که هیچ ندارد که شیطان با معرفت و اخلاصی که نسبت به خداوند داشت به درجات بالای قرب و کمال برسد اما با بی اعتنایی به این معرفت و اخلاص و گرفتار شدن به عجب و غرور و خود خواهی تمام آنچه را که آورده بود را از دست دهد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه پاسخ 👇👇👇 🔰البته آيه فوق با اينكه در باره بحث ميكند، يك حكم كلى و عمومى براى همه موارد در بر دارد، كه انسان نبايد در هيچ حال و در هيچ مورد، اموالى كه تحت او است و يا زندگى او به نوعى به آن بستگى دارد به دست افراد كم عقل و غير رشيد بسپارد، و در اين موضوع فرقى در ميان اموال عمومى (اموال حكومت اسلامى) و اموال خصوصی نيست، گواه بر اين موضوع رواياتى است كه از پيشوايان اسلام در اين نقل شده است. 👌مثلا در روايتى از امام صادق علیه السلام مى‏ خوانيم كه راوی ميگويد از امام تفسير آيه« و لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ‏ »را پرسيدم ؟ فرمود: شرابخواران سفيهند و نبايد اموالتان را به آنها بسپاريد» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 21 👌 شخص شرابخوار هم سرمايه خود را از دست مى‏ دهد، و هم سرمايه معنوى را، چه سفاهتى از اين بالاتر كه انسان پول بدهد و عقل و هوش خود را نيز بدهد و ديوانگى خريدارى كند، قواى مختلف بدنى را نيز بر سر اين كار بگذارد و زيانهاى اجتماعى فراوانى ببار آورد. ❕ در روايت ديگرى تمام افرادى كه به جهتى از جهات قابل اعتماد نيستند" " ناميده شده‏ اند، و از سپردن اموال (شخصى و عمومى) به آنها نهى شده است . 🔹 يونس بن يعقوب ميگويد از امام جعفر صادق تفسير آيه" وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ‏" را پرسيدم فرمود: من لا تثق به" سفيه كسى است كه مورد اعتماد نباشد. 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 220 👌 از اين روايات برميايد كه سفيه معنى دارد و از سپردن اموال عمومى و خصوصى به آنها نهى شده است، منتها اين نهى در بعضى از موارد به عنوان تحريم است و در پاره ‏اى از موارد كه درجه سفاهت شديد نيست به معنى كراهت است. ❕در روایات دیگری نیز سفیه بر زنان اطلاق شده است که اموال شوهر خود را در راه عیش و نوش و فساد انگیز صرف می کنند چنان که در تفسير قمى از امام باقر روايت كرده كه در ذيل آيه مورد بحث فرمود ؛ «وقتى مردى تشخيص دهد كه همسرش و يا فرزندش سفيه و انگيز است، نبايد هيچيك از آنها را بر مال خودش مسلط كند، چون خداى تعالى مال را وسيله قوام زندگى او قرار داده، سپس فرمود منظور از" قوام زندگى"، معاش است‏» 📚تفسیر قمی ج 1 ص 131 ❕بنابراین اگر در روایاتی زنان خوانده شده اند که باید اموال را به آنها نداد ، منظور زنانی هستند که با سفاهت و بلاهت اموال را در امور لغو و باطل و فساد می کنند و شامل تمام زنان نمی شود . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁