eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔در حضرت یوسف آمد که یوسف نبی از یکی از زندانی ها که داشت آزاد می شد و ساقی شاه بود خواست که پیش پادشاه ازش یاد کنه و بگه که یوسف رو بی گناه زندون انداختن و پادشاه یوسف را بیرون بیاره اما خدا یوسف رو کرد که چرا از غیر من درخواست کردی به خاطر همین باید چند سال بیشتر در زندان بمانی قرآن هم میگه « شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد و او در زندان چند سال بیشتر ماند»( یوسف42)❕ 🤔آیا این جریان با یوسف منافات نداره❓ 💠💠 👌خداوند نقل می کند که پس از آنکه یوسف نبی دو نفر از هم بند خود را متوجه خدا کرد و خواب آنها را تعبیر نمود که یکی از آنان آزاد میشود و ساقی شاه میشود و دیگری به دار آمیخته میشود و پرندگان آسمان از سر او می خورند خطاب به کسی که قرار بود ساقی شاه شود داشت: 🔶«اذکرنی عند ربک»« نزد مالک و صاحب اختیار خود از من سخن بگو» ، « فانساه الشیطان ذکر ربه» ،«شیطان یاد آوری از یوسف را نزد صاحبش از خاطر آن زندانی برد» 🔶یوسف 42 👌برخی گفته اند که ضمیر در « فانساه» به یوسف باز می گردد بنابراین معنای جمله چنین میشود: «شیطان یاد خدا را از خاطر برد و به همین دلیل به غیر او توسل جست» 👌اما این سخن قابل قبول نیست زیرا با توجه به جمله قبل که یوسف خطاب به زندانی می گوید مرا نزد صاحب و مالکت باز گو کن روشن میشود که ضمیر به شخص ساقی بر می گردد و کلمه رب هم در « اذکرنی عند ربک» و هم در « فانساه الشیطان عن ذکر ربه» به یک معنا است و یک مفهوم دارد و مراد همان یاد آوری نزد بوده است ، به علاوه جمله « بعد از مدتی یادش آمد» 🔷یوسف 45 🗯که در چند آیه بعد در همین داستان درباره ساقی می خوانیم نشان می دهد که فراموش کننده ساقی بوده است نه یوسف 📚تفسیر ج9 ص414 👌گذشته از آنکه اگر بگوییم شیطان یاد خدا را از ذهن یوسف برد این سخن با دیگر آیات قرآن سازگار نیست . 💠قرآن به روشنی میگوید که شیطان راهی به بندگان خدا ندارد و روشن ترین مصداق بندگان خدا پیامبران الهی هستند چنان که خطاب به شیطان می فرماید: «بر بندگان من راه و سلطه نداری» 🔷حجر42 👌خود شیطان نیز اعتراف می کند که من بر بندگان مخلص خدا که روشن ترین مصداق انان پیامبران هستند راهی ندارم: «سوگند به تو همه بندگان تو را گمراه می کنم جز بندگان مخلص تو را» 🔷ص82-83 ❕این که یوسف از آن زندانی خواست تا نزد شاه از او یاد کند و او از زندان آزاد شود تا بی گناهی خود را اثبات کند از قبیل توسل به اسباب می باشد که هیچ گونه اشکال عقلی و شرعی بر آن مترتب نمیشود. 👌امام علیه السلام فرمود: «خدا خواسته است که همه کارها از طریق اسباب آن جاری گردد» 📚الکافی ج1 ص183 👌حضرت سلیمان نیز برای آوردن تخت ملکه سبا به اسباب طبیعی جست و به یاران خود گفت: «کدامیک از شما توانایی دارید که تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید» 🔷نمل 38 👌ذو القرنین نیز برای ساختن سد در برابر یاجوج و ماجوج از اطرافیان کمک خواست و فرمود: «مرا با نیرویی یاری کنید تا میان شما و آنها سد ایجاد کنم» 🔷کهف95 👌بنابراین روشن می شود که توسل جستن به اسباب طبیعی نه تنها اشکالی ندارد بلکه خداوند به این توسل جستن کرده است و آن را تایید کرده است ، چنان که در حدیث امام صادق گذشت . 🔶در حدیث دیگری امام علیه السلام فرمود: «پیامبری از انبیا بیمار شد و گفت خودم را درمان نمی کنم تا خداوند مرا شفا دهد .خداوند به او وحی کرد تو راخ شفا نمی دهم تا از دارو و استفاده کنی زیرا من شفایم را در آن قرار داده ام» 📚بحار الانوار ج59 ص66 👌این حدیث نیز ضرورت استفاده از اسباب طبیعی را روشن می کند. ❕بنابراین یوسف کار اشتباهی نکرد که از آن زندانی برای آزادی از زندان کمک گرفت زیرا توسل به اسبابی کرده است که خداوند به آن فرمان داده بود .اگر یوسف بیشتر در زندان ماند به سبب دسیسه کسانی بود که او را در زندان افکنده بودند و فراموشی ساقی شاه از یاد آوری یوسف نزد پادشاه نیز در این مساله موثر بوده است. ❕بله در احادیث ضعیف السندی آمده است که یوسف چون از آن زندانی برای آزاد شدن کمک خواست و از خداوند کمک نگرفت مواخذه شد و بیشتر در زندان ماند 📚تفسیر عیاشی ج2 ص176 🔰اما مرحوم عیاشی این روایات را به صورت مرسل و بدون سند کامل ذکر می کند .روشن است که روایت مرسل و غیر قابل قبول است و نمی توان در یک چنین مساله مهمی به این نوع روایات تکیه کرد. ❕این مضمون در تفسیر قمی ج1 ص344 نیز نقل شده است اما سندش ضعیف است زیرا یکی از راویانش اسماعیل بن عمر است که واقفی مذهب بوده است. 📚رجال ص28 👌ویکی دیگر از روات شعیب العقرقوفی است که است. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁