eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 « هیچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مرد ، که زمان مرگ هرکس در لوح و قضای الهی به وقت معین ثبت شده است ...» ( قرآن سوره آل عمران آیه 145) 🔸معنی آیه مذکور آنست که انسانها را امکان تغییر سرنوشت خویش را ندارند و مسلمانان نباید در برابر حوادث از خود دفاع کنند زیرا اگر مرگ ایشان فرا رسیده باشد دفاع از خود کاری عبث و بیهوده خواهد بود .....! ❕چنانچه چنین است چرا حضرت محمد در میدان جنگ زره جنگی به تن می کردند ❕ 💠 💠 👌اشکال مذکور بر گرفته از این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً » « و هيچكس جز به فرمان خدا نمى ‏ميرد، سرنوشتى است تعيين شده (بنا بر اين مرگ پيامبر با ديگران يك سنت الهى است) » ( آل عمران 145) ❕شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مى ‏خواستند از اسلام هم برگردند، در آيه فوق براى تنبيه و بيدارى اين دسته مى ‏فرمايد: مرگ بدست خدا و فرمان او است و براى هر كس اجلى مقرر شده است كه نمى‏ تواند از آن فرار كند، بنا بر اين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مى‏ نوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود با اين حال نبايد مسلمانان از آن وحشت كنند و دست از ادامه مبارزه بردارند. 🔸از سوى ديگر فرار از ميدان جنگ نيز نمى‏ تواند از فرا رسيدن اجل جلوگيرى كند همان طور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمى ‏اندازد بنا بر اين فرار از ميدان جهاد براى حفظ جان بيهوده است. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص ، 114 👌از مجموع آيات قرآن و روايات اسلامى به خوبى استفاده مى ‏شود كه انسان داراى دو اجل و سرآمد عمر است ؛ 1⃣يكى اجل معلق يا مشروط كه اگر در برابر آن دقت شود مى ‏توان از آن پرهيز كرد، مانند انواع بيمارى‏ هاى قابل علاج، خطرات رانندگى كه بر اثر بى‏ احتياطى پيش مى ‏آيد، خطرات زلزله ‏ها و طوفان‏ها كه بر اثر سستى ساختمان خانه ‏ها دامن انسان را مى ‏گيرد تمام اينها از امورى است كه ممكن است به زندگى انسان پايان دهد ولى در عين حال قابل اجتناب است. 🔸در حديث معروفى از اميرمؤمنان عليه السلام مى‏ خوانيم كه در زير ديوار كجى نشسته بود. هنگامى كه چشمش به وضع ديوار افتاد از زير آن ديوار بلند شد و در جاى امنى نشست. كسى عرض كرد: « آیا از قضاى الهى فرار مى‏ كنى؟» امام عليه السلام فرمود ؛ « من از قضاى الهى به‏ قدر الهى فرار مى‏ كنم». اشاره به اين‏كه قضاى الهى در اينجا مشروط به اين است كه من در زير اين ديوار بمانم ولى قدر و اندازه ‏گيرى ‏ها به من مى ‏گويد: نمان. در واقع اين يك قضاى مشروط بود كه امام عليه السلام با تقدير دادن شرط آن قضا را منتفى كرد. 📚بحار الانوار ج 5 ص 97 2⃣ولى اجل حتمى سرآمدى است كه قابل اجتناب نيست و خواه ناخواه دامن انسان را مى‏ گيرد؛ مثلًا مى ‏دانيم قلب و عروق و مغز يك انسان توان محدودى دارند، هرچند تمام دستورات حفظ الصحة را رعايت كند زمانى كه به آخر برسد اين چراغ خاموش مى ‏شود و زندگى پايان مى‏ گيرد و يا اين‏كه خداوند مقرر كرده است فلان قوم و جمعيت بر اثر كارهايشان به فلان بلا مبتلا شوند در اينجا به مصداق «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ» ( اعراف 34) مرگشان حتمى است. ❕در داستان قوم لوط مى‏ خوانيم كه ابراهيم عليه السلام درباره آنها شفاعت كرد. از سوى خدا به او خطاب شد: «(گفتيم) اى ابراهيم! از اين (درخواست) صرف نظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و به يقين عذاب بدون بازگشت (الهى) به سراغ آنها مى ‏آيد». ( هود 76) ❕از آيات قرآن نيز استفاده مى‏ شود فرشتگانى هستند كه به فرمان خداوند خطرات را از انسان دفع مى ‏كنند «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» ( رعد 11) ❕و به راستى اگر آنها نباشند انسان از زمان كودكى آماج انواع بلاها و خطرات است ولى عنايت پروردگار او را حفظ مى‏ كند؛ ولى هنگامى كه اجل‏ حتمى انسان فرا رسد اين فرشتگان او را رها مى ‏سازند . 🔸در روايتى از امام باقر عليه السلام مى‏ خوانيم كه در تفسير آيه فوق فرمود ؛ « آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى ‏كنند از اين‏كه در چاهى سقوط كند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى برايش رخ دهد تا زمانى كه مقدرات حتمى فرا رسد در آن هنگام آنها كنار مى‏ روند و او را تسليم حوادث مى ‏كنند. دو فرشته ‏اند كه انسان را در شب حفظ مى‏ كنند و دو فرشته كه در روز به طور متناوب اين وظيفه را انجام مى‏ دهند». 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 235 🔸 👇
🔸 ادامه 👇 👌البته هيچ كدام از اين آيات و روايات مفهومش اين نيست كه انسان، بر اثر بى‏ احتياطى‏ ها خود را در كام مرگ فرو برد و در پرتگاه‏ها بدون رعايت احتياط گام بگذارد، چرا كه همه اينها از قبيل اجل معلق يا مشروط است كه اگر انسان رعايت موازين كند خطر از او فاصله مى‏ گيرد و اگر رعايت نكند گرفتار مى‏ شود. 📚پیام امام امیر المومنین ج 13 ص 557 🔸ما بايد از مظان خطر بپرهيزيم و فقها فتوا داده ‏اند كه به هنگام خطر و طوفان سوار كشتى شدن حرام است و اگر كسى از جاده خطرناكى برود نماز او تمام خواهد بود، زيرا سفر، سفر معصيت است؛ ولى با اين حال اقدام ما براى پرهيز از خطر تنها اجل معلق را از ما دور مى‏ سازد و اگر اجل حتمى فرا رسيده باشد هيچ راه فرارى ندارد تا آن اجل فرا نرسيده انسان محفوظ است و هنگامى كه آن فرا رسيد دفاع از آن امكان‏ پذير نيست. ❕قرآن مجيد در آيه 154 سوره آل عمران درباره كسانى كه (بعد از حادثه احد) گمان‏هاى نادرستى به خدا مى ‏بردند و مى ‏گفتند: اگر بنا بود ما پيروز شويم در اينجا كشته نمى‏ شديم مى ‏فرمايد: اى پيغمبر! به آنها بگو «لَّوْ كُنْتُمْ فِى بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمْ الْقَتْلُ إِلَى‏ مَضَاجِعِهِمْ»؛ اگر شما در خانه‏ هايتان هم بوديد آنهايى كه مقرر بود كشته شوند قطعاً به‏ سوى قتلگاه خود بيرون مى‏ آمدند- و به قتل مى ‏رسيدند». 👌به بیان دیگر ؛ ❕معاند می گوید اگر مطلب چنين است و زمان مرگ هر کس مشخص است پس لازم نيست ما خود را در برابر خطرات حفظ كنيم و پيشگيرى لازم را در برابر سيل و زلزله و بيمارى و حوادث رانندگى بنماييم، بلكه مجاز هستيم بى‏ پروا پيش برويم و از هيچ چيز نترسيم؟! ❕در پاسخ به اين سؤال بايد توجّه كرد كه اجل و سرآمد عمر انسان، بر دو گونه است: «اجل حتمى» و «اجل غير حتمى». 👌«اجل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش- در حاليكه كاملا هم سالم باشد- فلان مقدار است، هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى‏ ایستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد. 🔸امّا «اجل غير حتمى» سرآمدى است كه قابل اجتناب است آن نيز بر دو گونه است، بخشى از آن در اختيار انسان است كه مى ‏تواند با رعايت موازين عقلايى از آن پرهيز كند، مانند: پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «خود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ، كه بى ‏شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى‏ گيرد. ❕پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين كننده است. 🔸بخش ديگرى از سرآمدها، غير قطعى است، كه معمولا از اختيار انسان بيرون است، مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش‏بينى نشده ‏اى در مورد سقوط در چاه، يا ريزش كوه و مانند آن. 👌اينجاست كه فرشتگان و مأموران الهى، تا اجل حتمى او فرا نرسيده باشد او را در برابر اين حوادث حفظ مى‏ کنند و هنگامى كه اجل حتمى او فرا رسيد او را به دست حادثه مى ‏سپارند و رهايش مى ‏كنند. ❕البتّه اين بخش را نيز مى ‏توان به دو گروه تقسيم كرد: مشروط و غير مشروط، مشروط آن مواردى است كه، پاسدارى فرشتگان حافظ انسانها، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن صدقه، دعا كردن، صله رحم و انجام كارهاى نيك مى‏ باشد، و قسم ديگر آن است كه، حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او در اين قسمت هستند. 🔸خلاصه اينكه اجل حتمى تخلّف ‏ناپذير است و آیه مورد استناد معاند ناظر به اجل حتمی است که اگر فرا رسیده باشد ، هیچ چیز از آن اجل حتمی جلوگیری نمی تواند کند حتی اگر مراقبت و مواظبت باشد ،اما اجل مشروط يا معلَّق قابل تغيير مى ‏باشد ، گاه به وسيله تدبير و احتياط خود انسانها و گاه به وسيله انجام اعمال نيكى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله فرشتگانى كه مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند . ❕در اکثر موارد ، اجل ها معلق و مشروط است و مواظبت کردن ها و احتیاط ها ، موجب دفع کردن آن اجل می شود ، لذا مراقبت کردن در هر صورت لازم و ضروری است اما در برخی از موارد که اجل حتمی فرا رسیده باشد ، دیگر مقابله با آن ممکن نیست ، و این همان اجلی است که آیه مذکور از آن خبر می دهد که نباید برای دفع اجل حتمی ، از انجام وظائف لازم شانه خالی کرد ، زیرا آن اجل خواه و ناخواه دامان انسان را می گیرد و انسان می ماند و وظائف و تکالیفی که از روی کوتاهی و برای دفع آن اجل حتمی ، انجام نداده است و راهی هم برای جبران ندارد . 📚پیام امام امیر المومنین ج 3 ص 26 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد ❗️ ❔سی هزار دینار طلا رقمی بود که یزید به هر نفر اهل کوفه داد و دینشان را خرید . اگه به قیمت طلا و ارز الان حساب کنیم؛ یزید به اطرافیانش در زمان واقعه کربلا نفری ۵۴ میلیارد تومان رشوه داد. اگه در آن زمان بودیم یار امام حسین می ماندیم...؟❗️❗️ 💠💠 👌این که یزید ملعون و کارگزار او عبید الله با تطمیع و پول ، دشمنان را در مقابل امام حسین علیه السلام قرار دادند و مدعیان دوستی با حسین علیه السلام را از او جدا کردند ، مطلبی ثابت است اما مبلغ مذکور در پرسش ، نیست . ❕ می نویسند ؛ « هنگامى كه مسلم بن عقيل عليه السلام به همراه سپاه خود، قصر ابن زياد را محاصره كرد و او را در فشار قرار داد، يكى از شگردهاى موفّق ابن زياد، اين بود كه از طريق اشراف كوفه و رؤساى قبايل، به سپاهيان مسلم، پيغام داد كه اگر دست از يارى او بردارند و در صف فرمانبران در آيند، به آنان خواهد افزود؛ ولى در صورت ادامه شورش، عطاى آنان، قطع خواهد شد.» 📚تاريخ الطبري ج 5 ص 369 ، أنساب الأشراف: ج 2 ص 338 ومقاتل الطالبيّين: ص 103 والبداية والنهاية: ج 8 ص 154 والمختصر في أخبار البشر لأبي الفداء: ج 1 ص 189. ❕همچنین می نویسند ؛ « ابن زياد، بر رؤسا و مردم، سخت گرفت و گفت به رؤساى قبايل بنويسيد هر كس از مخالفان امير مؤمنان و حَروريه (خوارج) و اهل ترديد كه كارشان اختلاف‏ افكنى و نفاق و تشتّت است، در ميان شما باشد و امان‏ نامه بنويسد، در امان است؛ امّا هر كس امان‏ نامه ننويسد، بايد كسى از رؤسا، او را ضمانت كند كه با ما مخالفتى نمى‏ كند و بر ما خروج نمى ‏نمايد، و اگر چنين نكند، ذمّه ‏ام از او برى است و خون و مالش حلال است و خونش ريخته مى ‏شود. 🔸اگر در تحت رياست بزرگ قبيله‏ اى، كسى بر امير مؤمنان خروج كند و وى، او را براى ما نفرستد، بر درِ خانه ‏اش به دار آويخته مى‏شود و از ، محروم مى‏گردد و به منطقه «الزاره» (بيشه شيران) در عُمان، فرستاده مى‏شود. 📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 359، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 536؛ الإرشاد: ج 2 ص 44، بحار الأنوار: ج 44 ص 341 وراجع: البداية والنهاية: ج 8 ص 154 وإعلام الورى: ج 1 ص 438. ❕و نقل می کنند ؛ « عبيد اللّه بن زياد، مردم را در مسجد كوفه، گِرد آورد و [از كاخش‏] بيرون آمد و بر بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى، گفت: اى مردم! شما، خاندان سفيان را تجربه كرديد و آنها را آن گونه يافتيد كه دوست داشتيد؛ و اين، يزيد است كه او را به سيرتِ نيكو و روش پسنديده و نيكى به مردم و مراقبت از مرزها و بخشش به‏ جا مى‏شناسيد، گو اين كه پدرش نيز اين گونه بود. امير مؤمنان، يزيد، بر گراميداشتِ شما، افزوده و به من نوشته است تا چهار هزار دينار و دويست هزار درهم را در تقسيم كنم و شما را به سوى جنگ با دشمنش، حسين بن على، بيرون ببرم. پس به [سخنان او] گوش دهيد و فرمان ببريد. والسّلام! 🔸سپس، از منبر، فرود آمد و عطاى آنان را ميان بزرگانشان، تقسيم كرد و آنان را به حركت و همراهى و يارى دادن به عمر بن سعد در جنگ با حسين عليه السلام، فرا خواند. نخستين كسى كه به سوى عمر بن سعد، حركت كرد، شِمر بن ذى الجوشن سَلولى كه لعنت خدا بر او باد بود كه با چهار هزار تن، به او پيوست و لشكر عمر بن سعد، به نُه هزار تن رسيد. پس از او، زيد (/ يزيد) بن رَكّاب كَلْبى با دو هزار تن، حُصَين بن نُمَير سَكونى با چهار هزار تن، مُصاب مارى (مُضاير مازِنى) با سه هزار تن و نصر بن حَربه (/ حَرَشه) با دو هزار تن، به او پيوستند و سپاهش به بيست هزار تن رسيد. 📚الفتوح: ج 5 ص 89، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 242 ؛ بحار الأنوار: ج 44 ص 385. 👌و می نویسند ؛ « هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اعيَن روانه كرد، به مردم فرمان داد تا در نُخَيله، خيمه بزنند و فرمان داد كه هيچ كس، سرپيچى نكند. آن گاه، بر بالاى منبر بالا رفت و معاويه را ستود و از نيكى‏ اش و نيز عطاياى فراوان و توجّهش به امور مرزها، ياد كرد و گوشزد نمود كه به واسطه او و به دست او، الفت و اتّفاق [نظر]، به وجود آمده است. همچنين افزود: پسرش يزيد نيز همانند اوست، راه او را مى‏ رود و پايش را جاى پاى او مى‏گذارد، و اكنون، صد تا صد تا بر ، افزوده است. پس هيچ كس از عَريفان (كارگزاران قبايل)، سران، تاجران و ساكنان نمانَد، جز آن كه بيرون بيايد و با من در لشكرگاه، حضور يابد؛ چرا كه هر مردى را پس از امروز بيابيم كه از پيوستن به لشكر، سرپيچى كرده، خون او مُباح است.» 📚أنساب الأشراف: ج 3 ص 386 و الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 466. 🔸ادامه 👇
🤔 ❔نمونه ای از شستشوی فکری توسط منادیان دین در کتاب "جهاد النفس وسائل الشیعه" تالیفِ شیخ حُر عاملی، از امامِ سجاد نقل شده که نباید با سلطان دربیافتی، که آنگاه با سلطان در ضرر رساندن به خودت، شریک خواهی بود. به زبان خودمان؛ حتی اگر حاکم، ظالم باشد، نباید با او در بیافتی، در غیر اینصورت، خونت به پای خودت است. ترجمه : امام سجاد در حديثى طولانى ميگويد:... و حق سلطان این است که بدانی که تو مایه آزمایش و امتحان او قرار داده شده ای و او نیز به خاطر سلطنتی که بر تو یافته گرفتار توست و نباید در معرض خشم او قرارگیری و با دست خود به هلاکت بیفتی و در نتیجه با او در بدی رساندن به خودت شریک شوی. منبع:كتاب جهاد با نفس از وسائل الشيعه ، شيخ حر عاملى: باب حقوق واجب و مستحبى كه قيام به آنها سزاوار است، حديث اول، مترجم: على افراسيابى 💠💠 👌اصل اولی آن است که اطاعت از سلطان جائر جایز نیست و اگر انسان بتواند در برابر سلطان ظالم قیام کند و او را از قدرت خلع کند ، باید در برابر او قیام کند . 🔸خداوند می فرماید ؛ « تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مى ‏شود آتش شما را فرو گيرد و در آن حال جز خدا هيچ ولى و سرپرستى نخواهيد داشت و يارى نمى ‏شويد. » ( هود 113) 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « چون روز قيامت شود، ندا دهنده ‏اى ندا مى‏ دهد: «كجايند ستمگران و ياران آنها؟ هر كسى كه دواتى براى آنان ليقه كرده، يا سرِ كيسه‏اى را براى آنان بسته، يا قلمى براى آنان در مركّب فرو برده است، اينان را نيز با ستمگران محشور كنيد!». 📚ثواب الاعمال ص 309 ❕و فرمود ؛ « هر كه به ستمگرى در ستمش يارى رسانَد، روز قيامت در حالى مى ‏آيد كه بر پيشانى ‏اش نوشته شده است: «نوميد از رحمت خدا!». 📚حکمت نامه پیامبر اعظم ج 9 ص 56 👌و فرمود ؛ « هر كس بداند كسى ستمگر است و با اين حال، او را همراهى كند، از اسلام خارج شده است. » 📚همان منبع ❕در تفسیر نمونه در فلسفه تحریم رکون و تکیه کردن بر ظالمین چنین آمده است ؛ « تكيه بر ظالم، مفاسد و نابسامانيهاى فراوانى مى‏ آفريند كه بطور اجمال بر هيچكس پوشيده نيست، ولى هر قدر در اين مساله كنجكاوتر شويم به نكات تازه‏ اى دست مى‏ يابيم ؛ 1⃣ تكيه بر ظالمان باعث تقويت آنهاست و تقويت آنها باعث گسترش دامنه ظلم و فساد و تباهى جامعه ‏ها است، در دستورات اسلامى مى‏ خوانيم كه انسان تا مجبور نشود (و حتى در پاره‏اى از اوقات مجبور هم شود) نبايد حق خود را از طريق يك قاضى ظالم و ستمگر بگيرد، چرا كه مراجعه به چنين قاضى و حكومتى براى احقاق حق مفهومش به رسميت شناختن ضمنى و تقويت او است، و ضرر اين كار گاهى از زيانى كه به خاطر از دست دادن حق مى‏ شود بيشتر است. 2⃣تكيه بر ظالمان در فرهنگ فكرى جامعه تدريجا اثر مى ‏گذارد و زشتى ظلم و گناه را از ميان مى ‏برد و مردم را به ستم كردن و ستمگر بودن تشويق مى ‏نمايد. 3⃣ اصولا تكيه و اعتماد بر ديگران كه در شكل وابستگى آشكار گردد، نتيجه ‏اى جز بدبختى نخواهد داشت تا چه رسد به اينكه اين تكيه‏ گاه ظالم و ستمگر باشد. 4⃣يك جامعه پيشرو و پيشتاز و سربلند و قوى، جامعه‏ اى است كه روى پاى خود بايستد همانگونه كه قرآن در مثال زيبايى در سوره فتح آيه 29 مى ‏فرمايد « فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ » همانند گياه سرسبزى كه روى پاى خود ايستاده و براى زنده ماندن و سرفرازى نياز به وابستگى به چيز ديگر ندارد. ❕يك جامعه مستقل و آزاد، جامعه‏ اى است كه از هر نظر خودكفا باشد و پيوند و ارتباطش بادگران، پيوندى بر اساس منافع متقابل باشد، نه بر اساس اتكاء يك ضعيف بر قوى، اين وابستگى خواه از نظر فكرى و فرهنگى باشد يا نظامى يا اقتصادى و يا سياسى، نتيجه‏ اى جز اسارت و استثمار ببار نخواهد آورد، و اگر اين وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد، نتيجه‏ اش وابستگى به ظلم آنها و شركت در برنامه‏ هاى آنها خواهد بود. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 259 👌بنابراین اطاعت از ظالمین و تکیه بر آنان به عنوان اصل اولی حرام است و اگر انسان بتواند قیام کند و ظلم آنان را از ببرد ، قیام در برابر آنان لازم و ضروری است . 📚بحار الانوار ج72 ص367 باب 82 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 🔰لذا در روز عاشورا، هنگامى كه امام حسين عليه السلام با كوفيان، اتمام حجّت مى ‏نمود و آنها با سر و صدا، تلاش مى ‏كردند كه از سخنرانى ايشان ممانعت كنند، امام عليه السلام به موضوع «» و حرامخوارىِ آنان از اين طريق، به عنوان يكى از علل انحراف و نافرمانى آنان، اشاره كرد و فرمود: «همه‏ تان از فرمان من، سرپيچى مى‏ كنيد و به سخنانم، گوش فرا نمى‏ دهيد. عطاياى حرام، شما را سست [و سنگين‏] كرده و شكمتان از حرام، آكنده شده است. از اين رو، بر دل‏هايتان مُهر خورده است.» 📚مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 2 ص 6؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 8. ❕بنابراین اصل اینکه دشمنان امام حسین علیه السلام با تطمیع و رشوه به پول در مقابل ایشان قرار گرفته اند قابل تردید نیست ، اما که امروزه عده ای در این رابطه مطرح می کنند ، مستند نیست . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 👌اما اگر انسان در برابر حاکم و سلطان جائر قدرت نداشته باشد تا در برابرش قیامی صورت دهد و او را از قدرت به زیر بکشد ، در این صورت از باب « تقیه » مدارا کردن با سلطان جائر لازم است و انسان نباید با قیام بیجا در برابر چنین سلطانی ، جان خود و دیگران را به خطر اندازد . لذا در مجامع روایی ما بابی باز شده است تحت عنوان ؛ « باب در وجوب اطاعت سلطان ( جائر ) از روی تقیه » 📚وسائل الشیعه ج 16 ص 220 باب 27 _ مستدرک الوسائل ج 12 ص 260 باب 26 🔸امام کاظم به نقل از پیامبر گرامی فرمود ؛ « اطاعت سلطان از روی تقیه ( و ناچار و ناتوانی ) واجب است » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 76 👌و فرمود ؛ « طاعت سلطان ( از روی تقیه ) لازم است زیرا خداوند می گوید : خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید » ( بقره 195) 📚امالی صدوق ص 277 👌آن کلام امام سجاد علیه السلام هم ناظر به اطاعت از روی تقیه و ناتوانی در برابر سلطان جائر است ، یعنی در جایی که قدرت تغییر حاکم ظالم وجود ندارد ، از روی تقیه با او مدارا کن و با ترک مدارا جان خود و اطرافیانت را در معرض هلاکت بی حاصل قرار نده ،چرا که امير عادل و نيكو كار به يقين وظائف زمامداری را انجام مى ‏دهد، اما فاجر به طور كامل نه، و بگونه نسبى آرى، چرا كه او براى ادامه حكومت خود چاره‏ اى ندارد جز اين كه نظم را رعايت كند، در برابر دشمنان خارجى بايستد، جاده ‏ها را امن و امان سازد و به طور نسبى جلو ظلم ظالمان را بگيرد، هر چند خود او يكى از ظالمان است. زيرا در غير اين صورت‏ مردم فورا بر ضدّ او مى‏ شورند و دشمنان بر او مسلّط مى‏شوند و حكومتش به سرعت به باد مى‏ رود . 📚پیام امام امیر المومنین ج 2 ص 436 ❕لذا مرحوم مجلسی اول در شرح کلام امام سجاد علیه السلام می نویسد ؛ « امام می گوید حق پادشاه يا مطلق پادشاهان و سلاطين و خوانين يا اعم از قضات و امثال ايشان از جمعى كه تسلط بر تو داشته باشند آنست كه بدانى كه تو محل آزمايش او شده به آن كه حق سبحانه و تعالى او را پادشاه كرده است يا سلب لطف كرده گذاشته است تا او را بر تو تسلط داده ‏اند و ترا آزمايش كرده ‏اند و او را آزمايش كرده ‏اند كه با تو خوب سر كند و مستحق ثواب شود يا ظلم مى‏ كند و مستحق عقاب شود و بدانى كه بر تو لازم است كه كارى نكنى كه سبب غضب او شوى كه خود سبب هلاك خود شوى و شريك او شوى در ستمى كه بر تو كند پس بدانى كه تقيه واجبست و هر چه گويد اطاعت مى‏ بايد كرد از جهة رضاى حق سبحانه و تعالى ما دام كه خون بغير حق نباشد ... اميد كه حق سبحانه و تعالى كسى را باين بلاها مبتلا نكند و اكثر اوقات اين بلاها به سبب قرب ايشان حاصل مى‏ شود هر چند از ايشان دورتر است ايمن‏ تر خواهد بود » 📚لوامع صاحبقرانی ج 8 ص 764 ❕البته اگر چه مدارای از روی تقیه در برابر سلطان جور لازم است ، اما در بعضى از موارد این نوع تقيّه حرام است، و آن زمانى است كه اگر فرد يا گروهى راه تقيّه را پيش گيرند و عقيده خود را در برابر سلطان جور پنهان دارند، اصل اسلام به خطر افتد يا ضربه شديدى از ناحیه سلطان جور بر كيان مسلمين وارد گردد، در اين گونه موارد بايد عقيده واقعى خود را ظاهر كنند، هر چند خطر يا ضررى براى آنها داشته باشد. ❕ و از اينجا روشن مى‏ شود كه قيام امام حسين بن على بن أبي طالب (عليهم السلام) در برابر يزيد، يك وظيفه‏ قطعى دينى بوده، و امام حاضر نشد حتّى به عنوان تقيّه با يزيديان و بنى اميّه خلافت اسلامى كنار بيايد، زيرا مى‏ دانست ضربه شديدى به كيان اسلام خواهد خورد و قيام و شهادت او مايه بيدارى مسلمين و نجات اسلام از چنگال تفاله‏ هاى جاهليّت است. 📚شیعه پاسخ می گوید ص 45 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🙄آیا ما ایرانیان باید کوروش را تعظیم و تکریم کنین و همه جا از او سخن بگوییم یا از اساس این تعظیم کردن بیهوده است❗️❗️❗️ 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣شکی نیست که اسلام آیینی جهانی است که اختصاص به عرب و عجم ندارد بلکه همگان موظف هستند که به تعالیم آن عمل کنند چنان که خداوند می فرماید: "پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازلا کرد تا جهانیان را انذار دهد" 💎فرقان1 ❗️ومی فرماید: "بگو ای تمام مردم من رسول خدا به سوی همه شما هستم" 💎اعراف158 2⃣ روی این جهت وظیفه همگان در زمان کنونی پیروی از ایین اسلام می باشد ❗️خداوند می فرماید: "هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد واو در آخرت از زیانکاران است"( ال عمران 85) ❗️ومی فرماید: "دین در نزد خدا اسلام است"( ال عمران 19) ❗️امیر مومنان فرمود: "کسی که جز اسلام آیینی را برگزیند شقاوت و بدبختی دامن اورا خواهد گرفت، دستگیره ایمانش از هم گسسته، سقوط او شدید وسر انجام اندوهی طولانی وعذابی مهلک خواهد داشت" 📚نهج البلاغه،خطبه 161 ❗️پیامبر گرامی فرمود: "روز قیامت اعمال را یک به یک می آورند،هرکدام خودرا معرفی می کنند یکی میگوید من نمازم،دیگری میگوید من روزه ام و... سپس اسلام را می آورند ومی گوید پروردگارا تو سلامی ومن اسلام. خداوند می فرماید:امروز به واسطه مخالفت با تو مواخذه میکنم وبه تو پاداش میدهم" 📚در المنثور،ج2 ص48 3⃣در تعالیم اسلامی تنها و تنها تکریم و تعظیم اهل البیت و کسانی که به آنان وابسته اند سفارش شده است و لا غیر چنان که پیامبر گرامی فرمود: «برای خداوند حرمات سه گانه ای است که هر کس آنها را احترام و تکریم کند خداوند امر دین و دنیای او را محفوظ می دارد.و آن سه چیز عبارت است از احترام قرآن و احترام پیامبر و احترام و تکریم اهل بیت» 📚خصال ج1 ص146 🔷همگان موظف هستند که مجالس و محافل تشکیل دهند و فضایل و مناقب اهل بیت را بازگو کنند و انان را تنها بزرگ بشمارند 📚بحار الانوار ج71 ص342 باب21 4⃣ما الگوهایی بس ارجمند تر از بزرگان و سلاطین باستانی داریم که انان در برابر اهل بیت خاک پایشان نیز محسوب نمی شوند .ما موظف هستیم تنها و تنها از انان الگو برداری کنیم چنان که امام علی فرمود: «به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید و راه آنان را بپیمایید و از پی انان حرکت کنید زیرا انان شما را هرگز از راه راست به در نمی برند و هر گز شما را به تباهی نمی کشند .هر گاه انان باز ایستند شما نیز باز ایستید و هر گاه انان برخاستند شما نیز برخیزید از انان پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از انان عقب نمانید که نابود می شوید» 📚نهج البلاغه خطبه97 🔷چرا چنین نباشد در حالی که حضرت فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که هیچ کس قابل قیاس با ما نیست» 📚عیون الاخبار یک جلدی ص225 📚ذخائر العقبی ص17 👌بنا بر این ما با داشتن اهل بیت که الگوی کامل انسانیت می باشند نیازی به الگو پذیری و ترویج نام دیگران نداریم . 5⃣بنا بر این نظر که کوروش همان ذو القرنینی است که قرآن از او نام می برد باید توجه کنیم که او بنده ای مطیع و صالح برای خداوند بوده است چنان که حضرت علی می فرماید: «ذو القرنین فرشته و یا پیامبر نبود بلکه بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت» 📚بحار الانوار ج12 ص178 🗯و خداوند بارها و بارها از او و امثال او پیمان به ایمان نسبت به نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه طاهرین را گرفته است و او نیز با دل و جان پذیرفته بود 📚بحار الانوار ج5 ص225 باب10 ❗️کوروش که بر مبنای ما به دور از هر گونه افراط و تفریط در مورد او ؛ذو القرنین بودن او ارجحیت دارد 📚تفسیر نمونه ج12 ص543 🗯اگر در زمان ما بود به اقتضای ادله بالا مطیع اهل بیت بود و سعی در نشر و ترویج معارف اهل بیت در جامعه می کرد و خودش را در برابر و مقابل اهل بیت قرار نمی داد بر خلاف کوروش پرستان نا آگاه که او را بزرگ می کنند تا در برابر اهل بیت قرار دهند. 6⃣مثل کوروش و کوروش پرستان همان مثل مسیح و مسیحیان است . ❗️خداوند می گوید ما در روز قیامت به مسیح می گوییم آیا تو گفتی که مردم تو و مادرت را پرستش کنند ⁉️ 🗯مسیح می گوید خیر به هیچ وجه بلکه من تنها گفتم تو را بپرستند و از تعالیم دین تو تبعیت کنند ومن از اعمال انان بیزاری می جویم 🔷مائده 116-117 👌کوروش نیز اگر در زمان کنونی بود خطاب به کوروش پرستان نادان می گفت من از شما و از اعمالتان بیزاری می جویم زیرا من بنده ی خداوند هستم که موظف به پیروی از آیین حق می باشم نه آنکه شما به دروغ مرا از آنچه هستم بزرگتر کرده اید و در برابر اسلام و اهل بیت که من خاک پایشان نیز محسوب نمی شوم قرارم داده اید.دست از این کارهای جاهلانه بر دارید. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا به امام رضا ضامن آهو می گویند ❗️آیا آنچه مردم می گویند که امام ضامن مادر شد تا برود و فرزندش را شیر دهد و به نزد شکارچی باز گردد واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌آنچه در بین مردم در مورد این نامگذاری رواج دارد آن است که می گویند قصد شکار آهویی را داشت ، آهو خود را به امام رضا رسانده و می گوید من دو بچه شیری دارم که گرسنه اند ، شما ضمانت مرا نزد شکارچی بکنید تا بروم و بچه هایم را شیر دهم و باز گردم ، امام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد ، آهو رفت و باز گشت ، شکارچی از این جریان منقلب شد و وقتی متوجه امام رضا شد آهو را آزاد و عذر خواهی کرد و امام نیز مبلغ قابل توجهی به شکارچی داد . ❕این جریان در مورد امام رضا علیه السلام در منابع ما نیامده است ، بلکه شبیه آن در باب معجزات پیامبر گرامی و امام سجاد نقل شده است . ❕نقل است که روزی پیامبر گرامی در صحرایی راه می رفت ، ناگاه شنیدند که منادی ندا می دهد یا رسول الله ، پیامبر نظر کرد و را دید که بسته اند ، آهو گفت این اعرابی من را شکار کرده است و من دو طفل در این کوه دارم ، مرا رها کن که بروم و آن ها را شیر دهم و برگردم .پیامبر او را رها کرد و رفت و فرزندان خود را شیر داد و بازگشت ، چون اعرابی این صحنه را مشاهده کرد ، آهو را آزاد کرد و مسلمان شد » 📚الخرائج ج1 ص37 📚قصص الانبیاء ص32 👌ابن شهر آشوب روایت می کند ؛ « آن آهو را شکار کرده بود ، آهو چون به نزد فرزندان خود رفت و قصه خود را برایشان گفت ، آنها گفتند رسول خدا ضامن تو شده است و منتظر است ، ما شیر نمی خوریم تا به خدمت آن حضرت برویم ، آنها به نزد پیامبر آمدند و دو بچه آهو صورت های خود را به پیامبر می مالیدند ، پس یهودی گریست و مسلمان شد و گفت آهو را رها کردم ...» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج1 ص132 ❕شبیه این جریان در مورد امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است ؛ 📚کشف الغمه ج2 ص321 📚بحار الانوار ج46 ص30 👌اما آنچه در مورد امام رضا علیه السلام در منابع حدیثی ما نقل شده است زیر است ؛ ❕شیخ صدوق نقل می کند که حاکم رازی می گوید ؛ 💠 « مرا ابو جعفر عتبی به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد ، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد یعنی مرقد امام رضا برای من اتفاق افتاده برای شما نقل می کنم ؛ ❕ در روزگار ، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه به غارت زائران می‌ پرداختم ، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیوار حرم پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد. 👌هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود یعنی کنار دیوار حرم دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم. 👌آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم ...» 📚عیون الاخبار ، صدوق ، ج2 ص285 📚بحار الانوار ، ج49 ص334 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔عزاداری و سینه زنی و گریه برای برای امام حسن و پیامبر در امروز چه حکمی داره؟ اگر جایزه پس در اون حدیث چرا میگن که ناپسنده؟ خیلی شفاف میگن ناپسند ست مگر برای امام حسین ع . خب امام صادق چرا نگفتن ناپسند است مگر برای پیامبر و ائمه و حضرت عباس ع و... ❕در نهج البلاغه آمده است: علی بعد از وفات پیامبر(ص) خطاب به پیامبر فرمود: اگر از بی قراری و بی تابی،نهی نمی کردی و به بردبـاری فـرمـان نمی دادی چنان برایت اشک می ریختیم که اشک چشمانمان تمام می شد» (نهج البلاغه ص576 و مستدرک الوسائل2/445) 💠💠 👌اصل گریه کردن برای مردگان بالعموم و برای اهل بیت علیهم السلام بالخصوص بدون هیچ اشکالی جایز و بی اشکال است . ❕گريه و عزادارى براى مرگ عزيزان در اسلام ممنوع نيست، زيرا سرچشمه ‏هاى عاطفى دارد و اسلام هرگز با مردم مبارزه نكرده است. آنچه ممنوع است بى‏ تابى و اظهار ناشكرى و حركات و سخنانى است كه دليل بر شكايت از تقديرات الهى باشد. حديث معروف پيامبر گرامی كه به هنگام وفات فرزندش ابراهيم در كتب مختلف نقل شده نيز اشاره به همين معناست؛ هنگامى كه خبر وفات فرزند به او رسيد اشك در حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد كردند، فرمود ؛ « چشم مى ‏گريد و قلب محزون مى ‏شود اما چيزى كه موجب خشم خدا شود نمى‏ گويم» 📚الکافی ج 3 ص 262 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « گریه کردن بر فراق عزیزان موجب و آرامش انسان می شود » 📚الفقیه ج 1 ص 187 👌گریه کردن در مصیبت اهل بیت نیز مستحب و پسندیده است . محدثین بزرگ ما در کتب حدیثی خود بابی گشوده اند در موضوع « استحباب گریه کردن در مصیبت اهل بیت علیهم السلام » 📚وسائل الشیعه ج 14 ص 500 باب 66 _ مستدرک الوسائل ج 10 ص 311 باب 49_ بحار الانوار ج 44 ص 278 باب 34 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس مصایب ما اهل بیت برایش بازگو شود و به اندازه بال پشه ای اشک چشم از او خارج شود ، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد اگر چه به اندازه کف روی دریاها باشد » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 👌امام سجاد علیه السلام فرمود؛ « هر مومنی که چشمش برای کشته شدن حسین چنان اشک بریزد که به صورتش روان شود ، خداوند در بهشت برایش اتاق هایی فراهم می کند که روزگارانی را در آن سپری کند ...خداوند چنین فردی را در روز قیامت از خشم خود و آتش در امان نگه می دارد » 📚ثواب الاعمال ص108 ❕و فرمودند ؛ « هر كس به خاطر ما، براى خونى كه از ما ريخته شده يا حقّى كه از ما گرفته شده يا هتك حرمتى كه به ما يا به يكى از شيعيان ما شده است، قطره اشكى از چشمش جارى شود، خداوند متعال به سبب آن، او را روزگارى دراز در بهشت جاى مى ‏دهد. » 📚الأمالي مفيد: ص 175 🔸امام حسين عليه السلام فرمود ؛ « هيچ بنده ‏اى نيست كه چشمان او به خاطر ما قطره‏ اى اشك بريزند، يا ديدگانش براى ما اشكبار شود، مگر آن كه خداوند، بِدان سبب، روزگارانى دراز، او را در بهشت جاى مى‏ دهد.» 📚الأمالي طوسي ص 116 👌سوال این است که آیا فقط گریه کردن برای اهل بیت به غیر حسین علیهم السلام استحباب دارد ، یا جزع و فزع و به سر و سینه زدن هم استحباب دارد . پرسش کننده با استدلال به این حدیث امام صادق علیه السلام که فرمود ؛ « هر گونه جزع و فزع و نوحه گری و گریستن ناپسند است مگر جزع و فزع و گریه کردن برای حسین علیه السلام » 📚امالی طوسی ص 162 👌استدلال می کند که جزع و فزع کردن و به سر و سینه زدن فقط برای امام حسین علیه السلام جایز است . امام علی هم در هنگام غسل پیامبر گرامی خطاب به ایشان فرمود ؛ « اگر تو ما را به صبر و شکیبایی امر نفرموده بودی و از جزع و بی تابی نهی نمی کردی ، آن قدر بر تو گریه می کردیم که اشکهایمان تمام شود » 📚نهج البلاغه خطبه 235 👌از این نقل هم استفاده می شود که جزع و فزع کردن و گریه های جزعی و فزعی و بی پایان تنها برای امام حسین علیه السلام جایز است نه سایر اهل بیت خصوصا پیامبر گرامی . ❕اما این استدلال صحیح نیست . در نقل های دیگری ،جزع و فزع کردن برای سایر اهل بیت علیهم السلام نیز مستحب شمرده شده است . ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند از میان زمینیان شیعیان ما را برگزیده است که ما را یاری می کنند و در شادی ما شاد و در مصیبت ما ، مصیبت زده و هستند » 📚الخصال ج2 ص635 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اگر می خواهی در روز قیامت هم درجه ما باشی با حزن و مصیبت ما ، محزون و زده و با فرح و شادی ما ، شاد باش » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌محزون و مصیبت زده بودن برای اهل بیت مصادیق متعددی دارد ، گریه کردن ، به سر و سینه زدن و زنجیر زنی ، مانند آن همه از مصادیق بودن تلقی می شود . 🔸امام صادق علیه السلام جزع و فزع کردن مسمع بن عبد الملک برای مصائب اهل بیت را ستود و خطاب به او فرمود ؛ « تو از کسانی شمرده می شوی که برای ما جزع می کنند و در فرح ما شاد و در حزن ما اندوهگین است » 📚کامل الزیارات ص 101 ❕علی علیه السلام هم خطاب به پیامبر گرامی فرمود ؛ « صبر و شكيبايى زيباست ولى نه درباره تو و جزع و بى ‏تابى زشت است اما نه بر فراق تو. مصيبت وفات تو بسيار سنگين و هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است‏ » 📚نهج البلاغه حکمت 292 ❕ مفهوم كلام چنين مى‏ شود كه زيبايى صبر و شكيبايى نيز در بعضى از موارد استثنايى دارد و همچنين زشتى جزع و بى ‏تابى. 🔸آن‏جا كه براى موارد شخصى و فردى باشد (مانند مصيبت از دست دادن فرزند و برادر و عزيزان ديگر) صبر، جميل است و جزع، قبيح؛ اما آن‏جا كه براى اهداف مهم اجتماعى باشد مانند آنچه اميرمؤمنان عليه السلام پس از رحلت پيامبر اكرم انجام داد و همچنين بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السلام در مصيبت پدر، و بازماندگان خاندان پيغمبر در مصائب كربلا و عاشورا، در اين موارد نه صبر جميل است و نه جزع قبيح، زيرا اهميت مقام والاى پيامبر و شهداى كربلا و مانند آن را نشان‏ مى ‏دهد. البته اين‏گونه مصائب- برخلاف مصائب شخصى- بايد هرگز فراموش نشود. به همين دليل جزع، جميل مى ‏شود و صبر قبيح. 📚پیام امام امیر المومنین ج 14 ص 429 👌بنابراین هم جزع و فزع کردن برای امام حسین علیه السلام از عنوان کلی کراهت خارج است ، هم جزع و فزع کردن برای سایر اهل بیت ، خصوصا پیامبر گرامی اسلام سلام الله علیهم . 🔸آن خطبه نهج البلاغه هم که علی علیه السلام در هنگام غسل پیامبر خطاب به ایشان فرمود ؛ « اگر تو ما را به صبر و شکیبایی امر نفرموده بودی و از جزع و بی تابی نهی نمی کردی ، آن قدر بر تو گریه می کردیم که اشکهایمان تمام شود » 📚نهج البلاغه خطبه 235 👌با آنچه گفتیم در تضاد نیست . پیامبر گرامی به علی و فاطمه سلام الله علیهما توصیه کرده بود که پس از وفات من ، خود را به عزاداری و جزع و فزع و گریه و زاری برای من مشغول نکنید تا دشمن از این فرصت استفاده کند و نقشه های شوم خود را پیاده کند ، پیامبر گرامی آنان را مامور کرده بود که به جای گریه و زاری ، سعی خود را برای بدست آوردن خلافت جامعه به کار گیرند و عزاداری و جزع و فزع بر پیامبر ، آنان را از این وظیفه مهم غافل نسازد . ❕بنابراین نهی مذکور تنها در همان بازده زمانی ابتدایی وفات پیامبر است لذا علی علیه السلام هم آن جمله را در هنگام غسل دادن پیامبر فرمودند ، نه آنکه آن نهی یک حکم کلی و برای تمام زمان ها باشد . در سایر روایات که در بالا آوردیم ، خصوصا حکمتی که از نهج البلاغه نقل کردیم ، صراحتا استحباب جزع و فزع کردن برای پیامبر گرامی را برای سایر زمان ها ثابت می کند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔آیا پیامبر اسلام شهید شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند❓ 💠پاسخ؛ ❗️آنچه که از روایات شیعه و سنی بدست می آید آن است که پیامبر گرامی مسموم شده و از دنیا رفتند. 👌امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 📚کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و شهید از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 📚عیون الاخبار ج2 ص203 👌شیخ صدوق می نویسد: «اعتقاد شیعه آن است که پیامبر در خبیر مسموم شد و توسط همان سم به شهادت رسید» 📚اعتقادات ص109 👌شیخ مفید می نویسد: « پیامبر در روز 28 صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود از دنیا رفت» 📚المقنعه ص456 👌شیخ طوسی می نویسد: «پیامبر گرامی در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود» 📚التهذیب ج6 ص2 ❗️علامه حلی نیز همین مطلب را می نویسد 📚تحریر الاحکام ج2 ص118 👌امام صادق فرمود: «پیامبر در روز خیبر گوشت مسموم را خورد و زمان مرگش فرمود همان گوشت مسموم روز خیبر مرا از پای درآورد و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست مگر آنکه شهید میشود» 📚بصائر الدرجات ج1 ص503 👌وفرمود: «زن یهوی گوشت را مسموم ساخت و به خورد پیامبر داد و سبب فوت پیامبر شد» 📚همان مدرک ❗️شیخ کلینی و دیگران از علما نیز مسموم شدن پیامبر گرامی توسط سم زن یهودی را نقل می کنند 📚الکافی ج6 ص315 📚المحاسن ج2 ص470 📚وسائل الشیعه ج25 ص57 👌وفرمود: «گمان می کنید پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ ❗️پیامبر قبل از مرگ توسط آن دو نفر مسموم شد و از دنیا رفت» 📚تفسیر عیاشی ج1 ص200 👌علامه مجلسی می گوید محتمل است هر دو سم در شهادت پیامبر گرامی دخیل بوده است 📚بحار الانوار ج22 ص516 🔴مساله شهادت پیامبر گرامی در کتب اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است. 🗯بخاری می نویسد: «عایشه می گوید:در روزهای پایانی حیات پیامبر به زور در دهان آن حضرت دوایی ریختیم،حضرت با اشاره به ما فهماند که به من دوا نخورانید، ما گفتیم این خودداری پیامبر به خاطر آن است که مریض از دوا بدش می آید ووقتی بهوش آمد فرمود:ایا من شمارا از این کار نهی نکردم؟اکنون به جز عباس که شاهد ماجرا نبوده باید جلوی چشمان من به دهان همه آنان که دراین خانه هستند از همان دوا ریخته شود» 📚صحیح بخاری،ج5 ص120 ح5382 ❔چرا عایشه حرف پیامبر را گوش نداد و به زور در حلق پیامبر گرامی دارو ریخت در حالی که خداوند اطاعت پیامبر را در هر حال لازم و واجب می داند 🔷حشر7 ❔چرا پیامبر از خوردن دوا خود داری کرد مگر پیامبر کودک بوده است که از دوا بدش بیاید❔ایا نعوذ بالله او درک نمی کرد که چه چیزی برایش مفید است و چه چیزی مضر❔ ❔چرا پیامبر دستور به قصاص داد که خودشان نیز از آن دوا بخورند❔ایا پیامبر بدون استحقاق دستور به مجازات می دهد ❗️حاکم در مستدرک می آورد: «به خدا سوگند پیامبر وابوبکر وحسن بن علی با سم و عمر عثمان، علی وحسین با شمشیر کشته شدند» 📚المستدرک علی الصحیحین،ج3 ص61 ح 4395 🗯بزرگان اهل سنت از ابن مسعود نقل کرده اند: «اگر 9 بار سوگند یاد کنم که پیامبر کشته شده است برایم بهتر است تا یک بار سوگند یاد کنم که او کشته نشده است زیرا خداوند اورا پیامبر وشهید قرار داده است» 📚مسند احمد،ج1 ص408 ح3873 📚طبقات الکبری،ج2 ص201 📚المصنف،ج5 ص269 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در اسلام حکمی است که اگر با حیوانی نزدیکی شود ، حیوان را باید آتش زد ❗️آیا این حکم معقول و مناسب حقوق حیوانات است ❕ 💠💠 👌مرحوم امام ( ره ) در تحریر الوسیله خود چنین می آورد ؛ « از چيزهايى كه موجب حرمت حيوان حلال بالأصاله مى ‏شود اين است كه انسان در «قُبُل» يا «دُبُر» او وطى نمايد اگر چه انزال نكند؛ چه انسان وطى‏ كننده صغير باشد يا كبير، عالم باشد يا جاهل، با اختيار باشد يا اكراه بر آن شود؛ و چه حيوان وطى شده نر باشد يا ماده؛ پس به سبب اين وطى، گوشت او و گوشت نسل او كه بعد از وطى به وجود مى ‏آيد، بنابر اقوى در نسل حيوان ماده و بنابر احتياط (واجب) در نسل حيوان نر و همچنين شير و پشم و موى آن‏ها حرام مى ‏باشد. ❕ حيوان وطى شده اگر از حيواناتى باشد كه خوردن آن اراده مى‏ شود مانند گوسفند و گاو و شتر واجب است كه ذبح شده سپس سوزانده شود و وطى‏ کننده- در صورتى كه مالك نباشد- غرامت قيمت آن را براى مالكش بپردازد و اگر حيوانى باشد كه بر پشت آن بار مى ‏گذارند يا سوار مى‏ شوند و خوردن آن متعارف نمى‏ باشد مانند الاغ و قاطر و اسب، از محل وطى به شهر ديگرى برده مى ‏شود و در آنجا فروخته مى‏ شود. پس ثمن آن به وطى ‏كننده داده مى ‏شود و وطى ‏كننده- در صورتى كه مالك نباشد- قيمت آن را غرامت مى ‏دهد. » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 170 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « کسی که با حیوانی نزدیکی کند ، شلاق زده می شود و قیمت حیوان را به صاحبش پرداخت می کند ، چرا که ( منافع ) حیوان را فاسد کرده است و آن حیوان در صورتی که گوشتش خورده می شود ، ذبح شده و لاشه آن سوزانده می شود و اگر حیوانی باشد که بر پشتش سوار می شوند ، واطی ، قیمتش را به صاحبش می دهد و تازیانه ( تعزیری ) می خورد و آن حیوان را از شهری که وطی صورت گرفته به شهر دیگر خارج می کنند و در آن شهر به فروش می رسانند » 📚التهذیب ج 10 ص 61_ الاستبصار ج 4 ص 223 👌در نقل دیگری راوی سوال می کند ؛ « گناه حیوان چیست ( که ذبح شده و لاشه اش سوزانده می شود ) ؟ امام علیه السلام فرمود ؛ « او گناهی ندارد ، اما پیامبر گرامی چنین کردند ( و چنین حکمی دادند ) و به این حکم امر کردند تا مردم بر حیوانات جرئت پیدا نکنند و نسلشان منقطع نشود » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 357 👌از این بیان استفاده می شود که دستور به ذبح حیوان و آتش زدن لاشه آن تنها از این جهت است که مردم دیگر به سراغ چنین عمل شنیعی نروند ، زیرا اگر بروند در این صورت هم نمی توانند از گوشت آن حیوان ارتزاق کنند و هم باید لاشه حیوان را بسوزانند . 🔸استفاده نکردن از گوشت آن حیوان و هر حیوانی که از نسل آن حیوان است موجب یک ضرر اقتصادی بزرگ برای واطی می شود و اگر واطی مالک آن حیوان نباشد هم باید غرامت را به صاحب آن حیوان بدهد ، سوزاندن لاشه آن حیوان هم موجب رسوایی بیشتر فرد واطی می شود . ❕این دو جنبه یعنی « ضرر اقتصادی » و « رسوایی بیشتر » در کنار « تنبیه خاص واطی » موجب دوری مردمان از انجام این عمل شنیع می شود ، به خاطر همین است که امام علیه السلام در فلسفه حکم مذکور « جرئت نکردن مردم بر انجام این عمل » را بیان کردند تا چنین نشود که این عمل بین مردم رواج پیدا کند و زاد و ولد و نسلشان متوقف شود . ❕خداوند مالک هر آنچه است که در عالم می باشد چنان که می فرماید ؛ « هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❗️« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» 🔶مائده 17- انعام 12- توبه116 🔸دستور به ذبح و سوزاندن لاشه حیوان وطی شده هم توسط مالک حقیقی آن حیوان یعنی خداوند جهت دور شدن مردم از عمل شنیع « نزدیکی با حیوانات » صادر شده است و دارای فلسفه روشنی است و قبحی در آن نیست . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ترس و وحشت امام موسى كاظم از احضارش توسط هارون الرشيد "عجب امامى كه براى جانش اينقدر ميترسد و به گريه مى افتد مگر نه اينكه اينها عاشق شهادت بودند؟ تا كى بايد دروغ اخوندها را باور كرد؟ ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد استناد معاند قرار گرفته است ، نقلی است که در کتاب « عیون الاخبار » آمده که راوی می گوید ؛ «وقتى هارون، موسى بن جعفر عليهما السّلام را زندانى كرد، حضرت، شب هنگام، از جهت هارون در ترس بودند كه مبادا ايشان را بكشد. لذا تجديد وضو كردند و رو به قبله ايستادند و چهار ركعت نماز خواندند و سپس دست به دعا برداشته، چنين گفتند: «يا سيّدي نجّني من حبس هارون و خلّصني من يده، يا مخلّص الشّجر من بين رمل و طين، و يا مخلّص اللّبن من بين فرث و دم، و يا مخلّص الولد من بين مشيمة و رحم و يا مخلّص النّار من الحديد و الحجر، و يا مخلّص الرّوح من بين الاحشاء و الأمعاء، خلّصني من يدي هارون». ❕راوى مى ‏گويد: وقتى حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را ديد كه بسراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش ايستاده است و مى‏گويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن و گر نه، گردنت را با اين شمشير مى‏زنم. هارون از هيبت آن مرد وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهما السّلام را آزاد كن. 🔸راوى ادامه داد: دربان به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟ گفت: خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن. زندانبان فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهما السّلام- ترسان و نگران از جا برخاست و گفت: حتما تصميم بدى در مورد من گرفته است كه در اين دل شب مرا فراخوانده است، حضرت گريان و اندوهگين و نااميد از حيات خود، برخاست و با اندامى لرزان به نزد هارون رفت. ❕حضرت فرمود: سلام بر هارون، هارون نيز جواب سلام حضرت را داد و گفت: ترا به خدا قسم مى‏ دهم آيا امشب دعا كرده‏ اى؟ حضرت فرمود: بله، هارون پرسيد: چه دعايى؟ حضرت فرمود: تجديد وضوء كردم و چهار ركعت نماز خواندم و سر به آسمان بلند كردم و گفتم: يا سيّدى خلّصني من يد هارون.- و تا آخر دعا را ذكر فرمود. هارون گفت: خداوند دعايت را مستجاب كرد، اى دربان! او را آزاد كن! سپس چند خلعت طلبيد و سه عدد از آنها را به حضرت پوشاند و اسب خود را به‏ ايشان را گرامى داشت و احترام نمود و نديم و همدم خويش گرداند. سپس گفت: آن دعاها را برايم بخوان، حضرت آنها را به او تعليم فرمود. » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 94 ❕البته ممکن است تعبیر « هُوَ يَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏ » « اعضای بدنش به لرزه افتاده بود » حال از وضعیت هارون باشد که پس از آن رویا ، دچار ترس شده بود . 👌در هر صورت این جریان که سخن از ترس و حزن و گریه امام کاظم علیه السلام به میان می آورد ، نمی تواند مورد پذیرش ما باشد . ❕ امام کاظم علیه السلام هیچگاه در برابر هارون از خود ضعفی نشان ندادند و با نهایت شدت و صلابت با او برخورد می کردند . 🔸در نقلی آمده است ؛ « امام موسی بن جعفر در یکی از کاخهای استوار و زیبای هارون که مانند آن در بغداد و جای دیگر نبود، وارد شد. هارون سرمست از قدرت گفت: این سرا چون است؟ امام بی واهمه و اعتنا از قدرت و جبروت او گفت: این سرای فاسقان است. خدای تعالی فرماید ؛ « کسانی را که در روی زمین، بی شایستگی، بر خلاف حق گردن می‌فرازند از آیات خود روی گردان می‌کنم. هر چند همه آیات را می‌بینند، به آن ایمان نمی آورند و اگر راه رشد را ببینند آن راه را بر نمی گزینند و اگر راه گمراهی را مشاهده کنند آن را انتخاب می‌کنند. (هود - ۱۱۳). ❕هارون از خشم لرزید و موجی از تشویش او را فرا گرفت. آنگاه به امام گفت: خانه از آن کیست؟ - این سرا شیعه ما را مجال است و دیگران را فتنه. - چرا صاحبخانه آن را باز پس نمیگیرد؟ - خانه را آباد از او گرفتند و تا آباد نگردد آن را پس نمی گیرد. شیعیان تو کجایند؟ و در اینجا امام سخن حق تعالی را قرائت کرد: ُ.«کافران از اهل کتاب و مشرکان جدا نبودند تا برای آنان از جانب خدای بینه ای آمد. » هارون را خشم فرا گرفت و گفت آیا ما کافرانیم؟ 🔸امام فرمود نه، اما چنانکه خدای تعالی فرماید: ِ«… آنان که نعمت خدای را به کفر تبدیل کردند و پیروان خود را در سرای هلاکت جای دادند. »ابراهیم - ۲۷ - ۲۸ و اینچنین امام آشکار کرد که هارون منصب خلافت را غصب کرده و سلطنت و حکومت را، دزدیده است. این مطلب خشم هارون را بر او بر انگیخت و به هنگامی که شنید امام او را به مبارزه می‌طلبد و در موضعی است که در آن نرمش نیست، در سخن خود با امام به خشونت پرداخت .» 📚مناقب ج 2 ص 381 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام از داخل زندان طى نامه ‏اى كه به هارون الرشيد نوشت، تلاش ‏هاى شكست‏ خورده هارون در فريفتن و شكنجه خود را ناكارآمد خوانده، متذكر شد كه اقدام‏هاى جبارانه او چيزى را تغيير نمى ‏دهد. 🔸 «محمّد بن اسماعيل» مى‏ گويد: «موسى بن جعفر عليه السّلام نامه ‏اى از زندان براى هارون الرشيد فرستاد به اين شرح ؛ « هر يك روز آميخته به سختى كه بر من مى ‏گذرد، يك روز آكنده از آسايش و فراخى از تو سپرى مى‏ شود تا اين‏كه همگان در روزى بى ‏پايان [براى داورى و رسيدن به پاداش يا كيفر] گرد خواهيم آمد و آن‏جاست كه باطل‏ كاران زيان مى ‏كنند » 📚تاریخ بغداد ج 13 ص 32_ کشف الغمه ج 3 ص 8 _ بحار الانوار ج 48 ص 148 👌می بینیم امام کاظم علیه السلام بدون هیچ ترسی و با نهایت صلابت و شجاعت با هارون الرشید رفتار می کرد . ❕از سوی دیگر ، اساسا چگونه می توان نسبت ترس را به امامان منصوب از جانب خداوند داد در حالی که یکی از ویژگی های آن بزرگواران« شجاع » بودن آنها می باشد . 🔷امام رضا علیه السلام فرمود: « برای امام نشانه هایی است از جمله عالم ترین و عادل ترین و با تقواترین و حلیم ترین و شجاع ترین مردم است ...» 📚معانی الاخبار ص35 _ بحار الانوار ج25 ص116 👌امام علی علیه السلام فرمود: « لازم است که امام شجاع ترین مردم باشد زیرا رهبر مومنان است و مومنان از او الگو می گیرند» 📚بحار الانوار ج25 ص164 👌نقلی که مورد استناد معاند قرار گرفت ، سندا ضعیف است ، در سند آن ، محمد بن علی ماجیلویه مجهول است و اگر محمد بن علی ماجیلویه القمی باشد ، توثیقی ندارد . 📚زبده المقال من معجم الرجال ، ج 2 ص 361 🔸در سند آن ارسال هم وجود دارد و اساسا راوی جریان به عنوان « رجلا » « مردی » معرفی شده است که معلوم نیست چه کسی بوده است . 👌مترجم نقل فوق هم در مورد جریان مذکور می نویسد ؛ « اين اوصاف و حالات از يك مرد الهى عادى كه دلش بياد خدا آرام گرفته، بسيار بعيد است چه برسد به مقام شامخ ولايت مطلقه الهيّه، ناچار بايد بگوئيم اين عبارات را راوى و يا بعضى نسّاخ از جانب خود براى آب و تاب دادن به قضيّه، به اصل داستان افزوده‏ اند و يا خبر بى‏ جزاف نيست‏ » 📚ترجمه عیون الاخبار ، حمید رضا مستفید و علی اکبر غفاری ، ج 1 ص 189 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا برای کسانی که نتوانستند در روز به زیارت امام حسین بروند راهی است که به پاداش زوار ایشان برسند و برای قلبشان باشد ❗️❗️ 💠💠 👌سدیر می گوید ؛ « امام صادق به من فرمود ای سدیر آیا قبر حسین بن علی را بسیار می کنی ؟ گفتم (نه )چون گرفتارم . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « آیا به تو چیزی نیاموزم که چون آن را انجام دهی خداوند به خاطر آن برایت می نویسد» ؟ 👌فرمود ؛ « در خانه ات غسل کن و به بام خانه ات برو و با اشاره به او سلام کن که برایت زیارت نوشته می شود » 📚کامل الزیارات ص482 📚بحار الانوار ج101 ص367 👌و ؛ « به بالای بام خانه ات برو ، سپس به راست و چپ توجه کن و آن گاه سرت را به سوی آسمان بالا ببر و به سوی قبر حسین رو کن و بگو سلام بر تو ای ابا عبد الله ، سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ، برایت یک زیارت نوشته می شود و زیارت یک حج و عمره است » 📚الکافی ج4 ص589 📚الفقیه ج2 ص599 👌و یا فرمود ؛ « هنگامی که هر یک از شما دور می افتد و خانه اش ( تا مرقد ما ) فاصله بسیار دارد ، به بالای خانه اش برود و دو رکعت نماز بگزارد و با اشاره به سلام بدهد که آن به ما می رسد » 📚الکافی ج4 ص587 📚وسائل الشیعه ج14 ص577 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔دروغی به عنوان ساده زیستی ائمه ▫️و في الصحيح عن أبي الصباح قال سألت أبا عبد الله عن الذهب يحلى به الصبيان فقال:كان علي بن الحسين يحلي ولده ونساءه بالذهب والفضة. ▪️ودر حديث صحيح از ابوصباح وارد شده كه ميگوید: از امام صادق پرسیدم : زینت طلا برای کودکان نابالغ رواست؟ پاسخ داد: 👈🏿 امام سجاد فرزندان و بانوان خود را با زیور طلا و نقره می آراست👉🏿 ⚡️حال چگونه عمامه به سرهای خائن مدعی ساده زیستی کسانی میشوند که زنان و کودکانشان در طلا و نقره غوطه ور بودند ❗️❗️ 💠💠 👌 متاسفانه گروهى چنين مى‏ پندارند كه زهد اسلامى با بهره‏ گيرى از مواهب مادّى‏ مخالف است و اسلام سخت‏گيرى بر خويشتن و رياضت كشيدن و ترك لذائذ دنيا را كار خوبى مى‏ شمرد، در حالى كه چنين نيست. ❕زهد اسلامى به معناى عدم وابستگى و اسارت در چنگال مال و مقام و هوا و هوسهاست؛ نه به معناى تحريم حلال و ترك طيّبات. 👌 قرآن مجيد با صراحت در اين باره سخن گفته و مى ‏فرمايد: « بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و همچنين روزي هاى پاكيزه را حرام كرده است؟ بگو اينها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده ‏اند و در قيامت خالص براى مؤمنان خواهد بود». ( اعراف 32) ❕در جاى ديگر در شرح اهداف بعثت پيامبر و برنامه ‏هاى او مى‏ فرمايد: « آنها كه از فرستاده خدا پيامبر امّى پيروى مى‏ كنند، پيامبرى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مى ‏يابند و آنها را به معروف دستور مى‏ دهد و از منكر باز مى‏ دارد و طيّبات و اشياى پاكيزه را براى آنها مى‏ شمرد و ناپاكي ها را تحريم مى‏ كند و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمى ‏دارد ... آنها رستگارانند». ( اعراف 157) 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « زهد در دنیا به معنای نابود کردن مال و تحریم حلال نیست » 📚الکافی ج 5 ص 70 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « تمام زهد در دو جمله از قرآن مجيد آمده است. خداوند سبحان مى‏ فرمايد: «تا بر گذشته تأسف مخوريد و به آنچه در دست داريد دلبسته و شادمان نباشيد». بنابراين آن‏كس كه بر گذشته تأسف نمى‏ خورد و به آينده (و آنچه در دست دارد) دلبستگى ندارد هر دو طرف زهد (از آغاز تا پايان آن) را در اختيار گرفته است‏ » 📚نهج البلاغه حکمت 439 👌بنابراین زهد اسلامی به معنای ترک دلبستگی به دنیا است ، نه ترک دنیا و استفاده نکردن از لذات و زینت های آن . 📚پیام امام امیر المومنین ، ج 8 ص 136 ❕در مورد استفاده از انواع زينتها، اسلام مانند تمام موارد، حد اعتدال را انتخاب كرده است، نه مانند بعضى كه مى ‏پندارند استفاده از زينتها و تجملات هر چند به صورت معتدل بوده باشد، مخالف زهد و پارسايى است، و نه مانند تجمل‏ پرستانى كه غرق در زينت و تجمل مى‏ شوند، و تن به هر گونه عمل نادرستى براى رسيدن به اين هدف نامقدس مى‏ دهند. ❕ اگر ساختمان روح و جسم انسان را در نظر بگيريم مى ‏بينيم كه تعليمات اسلام در اين زمينه درست هماهنگ ويژگيهاى روح انسان و ساختمان جسم او است. به گواهى روانشناسان، حس زيبايى يكى از چهار بعد روح انسانى است، كه به ضميمه حس نيكى، و حس دانايى، و حس مذهبى، ابعاد اصلى روان آدمى را تشكيل مى‏ دهند، و معتقدند تمام زيبائيهاى ادبى، شعرى، صنايع ظريفه، و هنر به معنى واقعى همه مولود اين حس است، با وجود اين چگونه ممكن است، يك قانون صحيح، اين حس اصيل را در روح انسان خفه كند، و عواقب سوء عدم اشباع صحيح آن را ناديده بگيرد. 👌لذا در اسلام استفاده كردن از زيبائي هاى طبيعت، لباسهاى زيبا و متناسب، به كار بردن انواع عطرها، و امثال آن، نه تنها مجاز شمرده شده بلكه به آن توصيه و سفارش نيز شده است، و روايات زيادى در اين زمينه از پيشوايان مذهبى در كتب معتبر نقل شده است. 📚تفسیر نمونه ج 6 ص 151 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌اهل بیت علیهم السلام نیز از زینت های مادی ، به فراخور وضعیت اجتماعی جامعه استفاده می کردند . در تاريخ زندگى امام حسن مجتبى علیه السلام مى‏ خوانيم هنگامى كه به نماز برمى ‏خاست بهترين لباسهاى خود را مى‏ پوشيد سؤال كردند چرا بهترين لباس خود را مى‏ پوشيد؟ فرمود ؛ « خداوند زيبا است و زيبايى را دوست دارد و به همين جهت، من لباس زيبا براى راز و نياز با پروردگارم مى‏ پوشم و هم او دستور داده است كه زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد » 📚وسائل الشیعه ج 4 ص 455 ❕البته آن بزرگواران چون امام بودند ، موظف بودند که حال اجتماعی جامعه را لحاظ کنند و متناسب با افراد ضعیف و متوسط جامعه ، خوراک و پوشش خود را قرار دهند . علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند پیشوایان حق را موظف ساخته است که خود را با مردم تهی دست سازند تا ناداری تهی دست او را به جوش نیاورد » 📚 ج1 ص411 _ خطبه 209 👌و ؛ « خداوند مرا پیشوای آفریدگان خود قرار داده است ؛ از این رو بر من واجب فرموده که درباره خودم و خورد و خوراک و پوشاکم ، همانند مردم تهی دست باشم تا فقیر به من جوید و توانگر را هم توانگری اش به سرکشی نکشاند » 📚الکافی ج1 ص410 👌زمانی که وضعیت اقتصادی جامعه مطلوب بود ، اهل بیت نیز از زینت هایی که تهیه کردن آن برای همگان ممکن بود ، استفاده می کردند ، اما وقتی غیر این وضعیت بود ، آن بزرگواران زندگی خود را بر اساس وضعیت ضعیف جامعه تنظیم می کردند . ❕در نقلی آمده است که « سفيان ثورى می گوید نزد جعفر بن محمّد عليه السلام رفتم و ديدم كه روجامه ‏اى از خز سياه و نيز جامه‏ اى از خز، بر تن دارد. با شگفتى به او نگريستم. به من فرمود: «اى ثورى! تو را چه شده كه به ما [چنين‏] مى‏ نگرى؟ شايد از آنچه مى‏ بينى، تعجّب مى ‏كنى!». گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! اين نه جامه توست و نه جامه پدرانت! فرمود: «اى ثورى! آن روزگار، زمانه فقر و تنگ‏دستى بود و آنان به فراخور آن تنگنا و فقر عمل، مى‏ كردند. و امروز، روزگارى است كه همه چيز به وفور يافت مى ‏شود». 📚بحار الانوار ج 47 ص 221 👌از آنچه گذشت روشن می شود که استفاده از زیور و زینت حلال دنیا بی اشکال است و زهد به معنای ترک دنیا و لذات دنیا نیست و اهل بیت علیهم السلام نیز به فراخور وضعیت اقتصادی جامعه ، از زینت های دنیوی استفاده می کرده اند ، اگر چه هیچ گونه دل بستگی به دنیا نداشتند و زهد را به معنای دقیق کلمه در زندگی پیاده می کردند ‌. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔منابعی که در آن ذکر شده که امام حسین و قاتلین آن حضرت در آخر زمان رجعت می نمایند و با قاتلین خود میکنند را ذکر نمایید . ❔یکی از اساتید می فرمود چنین سندی نداریم که در رجعت امام حسین ع با شخص قاتلینش جنگ کند درحالیکه تو سخنرانی ها و منابر خیلی شنیدیم که جنگ میکنند . منابع این مطلب را میخاستم ❗️ 💠💠 👌رجعت از عقائد معروف شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است که بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه رستاخیز گروهی از مؤمنان خالص و کفار و طاغیان بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، و گروه دوم کیفرهای می بینند. 🔸خداوند در آیه 83 نمل اصل مساله رجعت را ثابت کرده و می فرماید: « به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند» ❗️این آیه اشاره به رجعت و بازگشت گروهی از بدکاران و نیکوکاران به همین دنیا در آستانه رستاخیز می باشد زیرا اگر اشاره به رستاخیز و قیامت باشد تعبیر به « من کل امه فوجا»« از هر جمعیتی گروهی بر انگیخته می شوند» صحیح نیست زیرا در قیامت محشور می شوند چنان که قرآن در آیه 47 کهف می گوید: « ما آنها را محشور می کنیم و احدی را ترک نخواهم گفت» 🔸مومنین و کفار خالص در هنگام رجعت به دنیا باز می گردند چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در هنگام رجعت جز مومن خالص و کافر ، کسی به دنیا باز گشت نمی کند » 📚مختصر البصائر ص 153 🔸امام حسین علیه السلام از جمله اولین افرادی است که در هنگام به دنیا باز می گردد . 🔹امام صادق عليه السلام به من فرمود: «نخستين كسى كه به دنيا باز مى‏ گردد، حسين بن على عليهما السلام است و آن قدر فرمان‏روايى مى‏كند كه از كهن‏سالى، ابروانش روى مى ‏ريزد». 📚مختصر البصائر ص 28_ بحار الانوار ج 53 ص 46 👌با توجه به این که کفار محض و خالص در هنگام رجعت به دنیا برای عذاب مضاعف باز می گردند و دشمنان و قاتلین امام حسین علیه السلام نیز از مصادیق اتم کافر و خالص هستند ، و از سوی دیگر امام حسین علیه السلام نیز خودشان در هنگام رجعت باز می گردند ، هیچ بعد عقلی ندارد که امام علیه السلام از قاتلین خود بگیرند . 🔸البته در برخی نقل ها امام زمان علیه السلام به عنوان فردی معرفی شده است که از قاتلین امام حسین علیه السلام انتقام می گیرد چنان که جبرئیل خطاب به پیامبر گرامی فرمود ؛ « برای شهادت حسین گریه مکن زیرا به زودی خداوند توسط و مهدی شما از قاتلین حسین انتقام می گیرد » 📚بحار الانوار ج 36 ص 349 ❕لذا در دعای ندبه خطاب به امام عصر علیه السلام می گوییم ؛ « ايْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ، ايْنَ الْمَنْصُورُ عَلى‏ مَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْهِ وَافْتَرى » « كجاست خون خواه‏ كربلا؟ كجاست يارى شده در برابر دشمنان و تهمت زنندگانش » 📚مفاتیح نوین ص 195 ❕با توجه به این نقل ها ، احتمال این که امام زمان علیه السلام خودشان مستقیما از قاتلین امام حسین علیه السلام در زمان رجعت انتقام بگیرند ، است . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امام زمان چاهی متروک است... ▪️أخيه موسى عليه السلام في قوله تعالى:[وبئر معطلة وقصر مشيد ]قال: البئر المعطلة الامام الصامت والقصر المشيد الامام الناطق ▫️از امام در مورد آیه قران{وبئر معطلة وقصر مشيد} پرسیده شده: و امام معصوم گفت:👈🏿که امام لال و خاموش مثل چاه متروک(وبئر معطله) و بی مصرف هست و به کسی نفع نمیرساند👉🏿 و قصر برافراشته هم امام ناطق و راهنما هست ⚡️امام موهوم تشیع مطابق این حدیث مصداق واقعی چاه متروک و بی مصرف است پس چرا شیعیان انتظار وی را میکشند ❗️❗️ 💠💠 👌خداوند در آیاتی سخن از اقوام سرکش گذشته و عذاب آنها به میان آورده و می فرماید ؛ « اگر تو را تكذيب كنند (امر تازه ‏اى نيست) پيش از آنها قوم نوح و عاد و ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند.- و همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط- و اصحاب مدين (قوم شعيب) و نيز (فرعونيان) موسى را تكذيب كردند، اما من به آنها مهلت دادم سپس آنها را گرفتم، ديدى چگونه عمل آنها را شديدا انكار كردم؟ (و چگونه به آنها پاسخ گفتم). 🔸حج 42_44 ❕در ادامه می فرماید ؛ « فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ » « چه بسيار از شهرها و آبادي ها كه آنها را نابود و هلاك كرديم در حالى كه ستمگر بودند به گونه ‏اى كه بر سقف‏هاى خود فرو ريختند (نخست سقفها ويران گشت و بعد ديوارها به روى سقفها!) و چه بسيار چاه پر آب كه بى صاحب ماند و چه بسيار قصرهاى محكم و مرتفع » 🔸حج 45 ❕خداوند در این آیات تصریح میکند که شدت حادثه به قدرى بود كه نخست سقفها فرو ريختند و بعد ديوارها بروى سقفها و چه بسيار چاههاى پر آبى كه صاحبانش نابود و آبهايش در زمين فرو رفته بود و معطل و بى مصرف ماندند، نه كسى از آنها آبى مى ‏كشد و نه تشنه ‏اى از آن سيراب مى‏ گردد (وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ). و چه بسيار قصرهاى پرشكوه و كاخهاى سر به آسمان كشيده و به صورت زيبا گچكارى شده ويران گشتند و صاحبانش به ديار عدم شتافتند . 📚تفسیر نمونه ج 14 ص 126 ❕به اين ترتيب هم مساكن پر زرق و برق و مستحكم آنها بى صاحب ماند و هم آبهايى كه مايه آبادى زمينهايشان بود. 👌جالب این است که در رواياتى كه از طرق اهل بيت علیهم السلام به ما رسيده جمله «بئر معطلة » به امامانی تفسیر شده که از حکومت کنار زده شده و در جامعه تنها مانده‏ اند و جامعه از علومشان بهره نگرفتند ( و مصداق امام صامت شدند ) و جمله « قصر مشید » هم به علی علیه السلام تفسیر شده که مدتی زمام امر جامعه را در دست گرفت ( و مصداق امام ناطق بود ) 🔸از امام موسى بن جعفر علیه السلام در تفسير جمله ؛ « وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ »مى ‏خوانيم ؛ «چاه معطل كه از آن بهره نمى‏ گيرند، امام خاموش، و قصر محكم سر برافراشته امام ناطق است » 📚الکافی ج 1 ص 353 👌اين تفسير در حقيقت نوعى از تشبيه است يعنى هنگامى كه امام در مسند حكومت قرار گيرد همچون قصر رفيع محكمى است ( قصر مشید ) كه از دور و نزديك ديده ‏ها را به خود جلب مى‏ كند و پناهگاهى براى همگان است، اما هنگامى كه از مسند حكومت دور گردد و مردم اطراف او را خالى كرده، نااهلان بجاى او بنشينند به چاه پر آبى مى‏ ماند ( بئر معطله ) كه به دست فراموشى سپرده شود، نه تشنه كامان از آن بهره مى ‏گيرند و نه درختان و گياهان با آن پرورش مى ‏يابند. 🔸لذا در نقلی آمده است ؛ « امیر مومنان قصر مشید ( قصر رفیع و محکم ) است و فاطمه و فرزندانش ( سایر امامان ) بئر معطله ( چاه پر آب بدون استفاده ) بودند زیرا از ملک و حکومت کنار زده شدند » 📚معانی الاخبار ص 111 👌بنابراین مصداق چاه پر آب بدون استفاده ( بئر معطله ) یازده امام هستند که فرصت حکومت و زمامداری جامعه را به دست نیاوردند تا همگان از وجود و علمشان بهره گیرند لذا شاعر در این رابطه به زیبایی سروده است ؛ « بئر معطلة و قصر مشرف مثل لال محمد مستطرف‏ فالقصر مجدهم الذى لا يرتقى و البئر علمهم الذى لا ينزف‏ « چاه متروك و قصر برافراشته مثال زيبايى براى آل محمد است. " قصر"، مجد و عظمت آنها است كه كسى به آن نمى‏ رسد، و" چاه"، علم و دانش آنها است كه هرگز پايان نمى‏ گيرد » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 894 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌اگر هم بگوییم مصداق « بئر معطله » « چاه بدون استفاده » تنها امام زمان علیه السلام است باز هم نمی توان اشکالی مطرح کرد ، زیرا آنچه باعث شد امام زمان علیه السلام مصداق « چاه پر آب بدون استفاده » شود ، و به غیبت برود ، خود مردم بودند که به عوض بهره مندی و استفاده از امام ، قصد کشتن ایشان را داشتند ، چنان که این سخن خواجه نصیرالدین طوسی مشهور است ؛ « وجود امام لطف است ، تصرف امام لطف دیگر است ، و عدم و غیبت امام بازگشت به خود ما می کند » 📚کشف المراد ص226 ❕لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همانا برای قائم پیش از آن که قیام کند غیبتی است چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد یعنی بیم کشته شدن دارد» 📚الکافی ج1 ص340 ❕برخی از علما چنین مثال می زنند ؛ 👌« اگر اداره برق يك شهر براى روشنايى كوچه ‏اى، تير چراغ برقى نصب كرد و لامپى به آن زد، ولى بچه‏ هاى كوچه با زدن سنگ لامپ را شكستند، مأموره اداره لامپ ديگرى مى ‏زند. چنانچه مجدداً بچه ‏ها لامپ را هم بشكنند، باز اداره برق، براى روشنايى محل اقدام به نصب لامپ ديگرى مى‏ نمايد. حال اگر براى بار سوم بچه‏ هاى بى‏ ادب لامپ را شكستند، به احتمال بسيار زياد، اداره برق تمايلى به نصب مجدد لامپ ندارد، اما به خاطر خواهش بزرگترها و رفاه حال اهالى آن كوچه، ممكن است لامپ ديگرى را نصب كند. اما فكر مى‏ كنيد اداره برق تا چه تعداد اين كار را انجام دهد؟ ❕در مورد بحث ما نيز، حاكمان ستمگر، يازده چراغ هدايت را شكستند ، ( مردم هم امامان را همراهی نکردند ) خداوند نيز چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانى كه مردم لياقت و آمادگى بهره‏ گيرى از اين چراغ هدايت را پيدا كنند » 📚اصول عقائد ، قرائتی ، ص 461 🔸البته ، مردم از وجود امام غائب علیه السلام در عصر غیبت بی بهره نیستند ، و از جنبه های مختلفی از وجود ایشان بهره می برند ،چنان که پیامبر گرامی فرمود: «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود می‌برند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره می‌گیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره می‌برند.» 📚بحار الانوار ج52 ص93 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹صفتی که خدا فقط در میان انسان‌ها قرار داد 🔹مرحوم آیت‌الله مجتبی در تهرانی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال دیده میشود که شیعیان در مقام توسل خدا را به شایستگی های امامان سوگند می دهد مثلا می گویند خداوندا تو را به حق امام رضا بیمار مرا شفا بده در صورتی که هیچکس بر گردن خدا حق ندارد تا خدا را به حق انان سوگند دهیم 🗯پاسخ: ❗️مقصود از حق در این تعبیرها، همان منزلت و مقام آنها نزد خدا است و اگر هم این منزلت، حق شمرده شود، حقی است که خدا به آنان داده است و این مطلب، عین توحید است. و با مراجعه به آیات و روایات روشن می شود که این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در کتاب و سنت است. ❗️زیرا خدادر برخی از موارد، بنده خود را ذی‌حق و خود را بدهکار معرفی می‌کند، مثلاً می‌فرماید: «یاری کردن افراد مومن حقی است بر ما» 📓روم 47 🗯یا می فرماید: « نجات دادن افراد مومن حق انها بر ماست» 📓یونس103 ❗️در حدیث نبوی وارد شده است که فرمود: «بر خداست به کسی که به خاطر حفظ عفت، ازدواج کرده، کمک کند». 📚الجامع الصغیر،سیوطی،ج2 ص33 🗯ویا فرمود: « سه گروه هستند که بر خدا لازم است که انها را کمک کنند و این حق انها بر خداست : 1- مجاهد در راه خدا ،2-برده ای که با مولای خدا قرار داد بسته است که با دادن مبلغی آزاد شود،3- جوانی که می خواهد از طریق ازدواج خود را حفظ کند» 📚سنن ابن ماجه ج2 ص33 ❗️مراجعه به آیات و روایات روشن می‌کند که این نوع حقوق بندگان بر خدا، امری رایج در کتاب و سنت است. 🗯 مقصود از این که می‌گویند کسی بر خداحقی ندارد این است که هیچ کس بالذات بر خداحقی ندارد، ولی این مانع از آن نیست که خدااز روی تفضل و بزرگواری، افرادی را ذی حق معرفی کند و حتی از آنان وام بخواهد و بگوید: «کیست که به خداوام نیکو بدهد» 📓بقره245 ❗️پیامبر گرامی هنگام دفن فاطمه بنت اسددر حقّ او چنین دعاکرد: «خدایا مادرم فاطمه بنت اسدرا ببخش و جایگاه او را گسترده و فراخ گردان، به حق پیامبرت و پیامبرانی که پیش از من بودند» 📚مستدرک حاکم،ج3 ص108 📚حلیه الاولیائ،ج3 ص121 🗯ویا فرمود: « کسی که از خانه اش برای نماز خارج می شود چنین بگوید: خداوندا من به حق درخواست کنندگان از تو و به حق این رفتنم به سوی نماز ،چنین می خواهم ...» 📚مسند احمد ج1 ص256 🗯ویا ادم برای پذیرش توبه اش چنین دعا کرد: ❗️« خداوندا تو را به حق محمد قسم می دهم که مرا ببخشی» 📚دلائل النبوه،ج5 ص489 ❗️در صحیفه سجادیه نیز از این نوع سوگند ها فراوان نقل شده است از جمله: 📚دعای 47 🗯وموارد فراوان دیگر که در کتب شیعه و سنی به آن اشاره شده است که جهت اگاهی رجوع شود به: 📚الملل و النحل،علامه سبحانی،ج4 ص476 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا قبله تغییر پیدا کرد اگر از اول قرار بود کعبه قبله باشه پس چرا بیت المقدس قبله شد و اگه قرار بود بیت المقدس قبله باشه چرا کعبه قبله شد 🗯پاسخ: ❗️تغییر قبله از بیت المقدس به خانه کعبه براى همه سؤال انگیز بود، آنها که گمان مى کردند هر حکمى باید ثابت باشد مى گفتند اگر مى بایست ما به سوى کعبه نماز بخوانیم چرا از همان روز اول نگفتند؟ و اگر بیت المقدس مقدم بود که قبله انبیاء پیشین محسوب مى شد چرا تغییر یافت؟ 🗯دشمنان نیز میدان وسیعى براى سمپاشى یافتند، ❗️ شاید مى گفتند: او در آغاز متوجه قبله پیامبران گذشته شد، اما پس از پیروزیهایش نژاد پرستى بر او غلبه نمود و آن را به قبله قوم خود تبدیل کرد یا مى گفتند: او براى جلب توجه یهود و مسیحیان، نخست بیت المقدس را پذیرفت، هنگامى که مؤثر نیفتاد آن را تبدیل به «کعبه» کرد. 🗯بدیهى است این وسوسه ها آن هم در جامعه اى که هنوز نور علم و ایمان زوایایش را روشن نساخته بود، و رسوبات دوران شرک و بت پرستى هنوز در آن وجود داشت، چه نگرانى و اضطرابى ایجاد مى کند. 🗯لذا قرآن صریحاً در آیه 143 سوره بقره مى گوید: این یک آزمایش بزرگ براى مشخص شدن موضع مؤمنان و مشرکان بود. ❗️بعید نیست یکى از علل مهم تغییر قبله مسأله زیر باشد: 🗯از آنجا که خانه خدا در آن زمان کانون بتهاى مشرکان بود، دستور داده شد مسلمانان موقتا به سوى بیت المقدس نماز بخوانند و به این ترتیب صفوف خود را از مشرکان جدا کنند. 🗯اما هنگامى که به مدینه هجرت کردند و تشکیل حکومت و ملتى دادند و صفوف آنها از دیگران کاملا مشخص شد، دیگر ادامه این وضع ضرورت نداشت در این هنگام به سوى کعبه قدیمى ترین مرکز توحید و پرسابقه ترین کانون انبیاء بازگشتند. ❗️بدیهى است هم نماز خواندن به سوى بیت المقدس براى آنها که خانه کعبه را سرمایه معنوى نژاد خود مى دانستند مشکل بود، وهم بازگشت به سوى کعبه بعد از بیت المقدس بعد از عادت کردن به قبله نخست. 🗯مسلمانان به این وسیله در بوته آزمایش قرار گرفتند، تا آنچه از آثار شرک در وجودشان است در این کوره داغ بسوزد، و پیوندهاى خود را از گذشته شرک آلودشان ببرند و روح تسلیم مطلق در برابر فرمان حق در وجودشان پیدا گردد. ❗️اصولا همانگونه که ثابت است خدا مکان و محلى ندارد، قبله رمزى است براى وحدت صفوف و احیاى خاطره هاى توحیدى، و تغییر آن هیچ چیز را دگرگون نخواهد کرد، مهم تسلیم بودن در برابر فرمان او و شکستن بتهاى تعصب و لجاجت وخود خواهى است. 📚 تفسیر نمونه ج1 ص485 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا اصطلاح جاماندگان از زیارت اربعین و امام حسین ، اصطلاح صحیحی است ❗️آیا این افراد باید از حزن و اندوه بمیرند چون نتوانستند به زیارت قبر امام حسین بروند ❕❕ 💠💠 👌زیارت قبر امام حسین فضیلتی بس بزرگ است که امید است توفیق تمام محبین آن امام همام شود . رفاعه می گوید ؛ « بر امام صادق عليه السلام در آمدم. به من فرمود: «اى رفاعه! آيا امسال، حج نگزارده ‏اى؟». گفتم: فدايت شوم! چيزى نداشتم كه با آن، حج بگزارم؛ امّا روز عرفه را در كنار قبر حسين بن على عليه السلام بودم. ❕امام عليه السلام به من فرمود: «اى رفاعه! كمتر از آنچه حاجيان در مِنا يافتند، نداشته‏ اى. اگر نبود كه ناپسند مى ‏دارم مردم، حج را وا گذارند، حديثى را برايت بازگو مى‏ كردم كه هيچ گاه، زيارت قبر حسين عليه السلام را وا نگذارى». 🔸سپس به زمين، خيره شد و مدّتى طولانى سكوت كرد و آن گاه فرمود: «پدرم به من خبر داد و فرمود: «هر كس با شناخت حقّ حسين عليه السلام و بدون تكبّر، به سوى قبر حسين عليه السلام بيرون شود، يك هزار فرشته از سمت راست، و يك هزار فرشته از سمت چپ، او را همراهى مى‏ كنند و يك هزار حج و يك هزار عمره همراه با پيامبر يا وصىّ پيامبر، برايش نوشته مى‏ شود». 📚مصباح المتهجّد: ص 716، بحار الأنوار: ج 101 ص 91 ح 32 👌با این وجود گفتنی است ، کسانی جاماندگان از زیارت قبر امام حسین علیه السلام و رسیدن به ثواب و فضیلت آن محسوب می شوند که اصلا توجه به زیارت امام حسین نداشته و حتی مخالف زیارت هم بوده اند و برایشان فرقی نداشته که به زیارت بروند یا نروند . 🔸اینان خسران دیدگان و حسرت زدگان روز قیامتند . اما کسانی که قلب و دلشان با زائران امام حسین است و خودشان قصد و اراده رفتن به سوی قبر امام حسین علیه السلام را داشتند ، اما شرایط به آنان اجازه نداد ، اینان جامانده نیستند ، بلکه به واسطه نیتشان و قصدشان ، ثواب و فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام را می برند و درک می کنند . 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « بنده مؤمن فقير مى ‏گويد ، اى پروردگار من! به من [مال و ثروت‏] روزى كن تا فلان احسان و بهمان كار خير را انجام دهم. پس، اگر خداوند عزّوجلّ بداند كه اين سخن را از صدق نيّت مى‏ گويد، همان اجرى را براى او مى ‏نويسد كه اگر آن كارهاى خير را انجام مى‏ داد برايش مى‏ نوشت. خداوند گشاينده بخشنده است.» 📚الکافی ج 2 ص 85 ❕پیامبر گرامی در مورد برخی افراد که توفیق نیافتند در جنگ ها در رکاب ایشان باشند می فرمود ؛ « افرادى را در مدينه باقى گذاشتيم كه هيچ وادى‏ اى را نپيموديم و بر هيچ تپه‏ اى بالا نرفتيم و در هيچ سراشيبى قدم نگذاشتيم، مگر اينكه آنان نيز با ما بودند. عرض كردند: چگونه با ما هستند، در حالى كه حضور پيدا نكردند؟ فرمود: نيّت ‏هايشان [با ماست‏].» 📚میزان الحکمه ج 12 ص 519 👌و فرمود ؛ « هر كس به بستر خود رود و نيّتش اين باشد كه نماز شب بخواند، امّا خوابش ببرد تا صبح شود، آنچه در نيّتش بوده براى او نوشته شود و خوابش صدقه‏ اى از جانب پروردگارش براى او باشد. » 📚الترغیب و الترهیب ج 1 ص 60 ❕امام على عليه السلام به مردى كه دوست داشت برادرش نيز مى ‏بود تا پيروزى خدا بر دشمنانش را در جنگ جمل ببيند فرمود ؛ « آيا دل برادرت با ماست؟ عرض كرد: آرى. حضرت فرمود ، پس، او با ما بوده است. هر آينه در اين سپاه ما افرادى حضور داشته ‏اند كه هنوز در پشت پدران و زهدان مادرانند. به زودى روزگار آنان را به جهان هستى آورد و با وجود آنها [جبهه‏] ايمان نيرو گيرد » 📚نهج البلاغه ، خطبه 12 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در داستان «جابر بن عبد اللّه انصارى» كه روز اربعين شهادت امام حسين علیه السلام به زيارت قبر مباركش آمد و غوغايى در آن جا بر پا كرد مى‏ خوانيم كه او ضمن زيارتنامه پر سوز و پر محتوايش در برابر قبر امام حسين و يارانش، خطاب به قبر ياران كرده و مى ‏گويد ؛ «من گواهى مى‏ دهم شما نماز را بر پا داشتيد و زكات را ادا كرديد و امر به معروف و نهى از منكر نموديد با اهل الحاد پيكار كرديد و خدا را تا آخرين نفس پرستش كرديد، سپس افزود: «و الّذى بعث محمّدا بالحقّ لقد شاركناكم فيما دخلتم فيه، سوگند به خدايى كه محمّد را به حق مبعوث ساخته ما با شما در آنچه از نعمتها و پاداش الهى وارد شديد شريك و سهيم هستيم». 👌اين سخن چنان بود كه حتّى دوست با معرفت «جابر»، «عطيّه» را در شگفتى فرو برد تا آن جا كه زبان به اعتراض گشود و گفت: اى جابر ما چه كرده‏ ايم كه با آنها شريك باشيم، نه از درّه‏ اى پايين رفتيم و نه از كوهى بر آمديم و نه شمشير زديم در حالى كه ياران حسين ميان سرها و بدنهايشان جدايى افتاد و فرزندانشان يتيم و همسرانشان بيوه شدند! 🔸جابر، اصلى را كه در بالا به آن اشاره شد به استناد حديثى از پيامبر اكرم به «عطيّه» يادآور شد و گفت ؛ من از حبيب خدا رسول خدا شنيدم كه مى‏ فرمود: «من احبّ قوما حشر معهم و من احبّ عمل قوم اشرك في عملهم، كسى كه قومى را دوست دارد با آنها محشور مى‏شود و كسى كه عمل قومى را دوست دارد در عملشان شريك است». سپس افزود: «سوگند به خدايى كه محمّد را به حقّ به نبوّت برانگيخته، نيّت ياران من همان است كه حسين و اصحابش بر آن بودند» 📚بحار الانوار ج 65 ص 131 ❕در آيات قرآن كرارا «يهود» معاصر پيامبر اسلام را كه در مدينه مى‏ زيستند مخاطب قرار داده و آنها را به خاطر اعمالى كه معاصران موسى نسبت به او انجام دادند سرزنش و مؤاخذه مى ‏كند، در حالى كه قرنها بلكه هزاران سال ميان آنها فاصله بود ولى چون آنها نسبت به اعمال نياكانشان علاقه ‏مند و پايبند بودند تمام فاصله در نورديده شده و همه در يك صف در برابر موسى قرار گرفتند. 🔸از جمله در يكى از آياتى كه در آن خطاب به بهانه‏ جويان يهود دارد مى‏ گويد ؛ «بگو پيامبرانى پيش از من با دلايل روشن و آنچه را گفتيد (معجزاتى را كه امروز از من مى‏ خواهيد) به سراغ شما آمدند، پس چرا آنها را كشتيد اگر راست مى ‏گوييد» ( آل عمران 183) 👌جالب اين كه در ذيل اين آيه حديثى از امام صادق علیه السلام وارد شده است كه مى‏ فرمايد: «خداوند مى ‏دانست آنها (يهود معاصر پيامبر) قاتل پيامبران پيشين‏ بودند و لكن چون همدل و هم عقيده با قاتلان بودند، آنها را قاتل ناميد، چون راضى به فعل آنها بودند» 📚بحار الانوار ج 97 ص 94 ❕در زيارت جامعه آمده است ؛ « خدا را گواه مى‏ گيريم كه در ريختن خون ناكثين و قاسطين و مارقين و قاتلان ابا عبداللَّه، آن سرور جوانان اهل بهشت، در كربلا، ما نيز با نيّت‏ها و دل‏هايمان و تأسّف خوردن براى از دست دادن آن صحنه‏ هايى كه يارانتان براى يارى شما حضور داشتند، در كنار دوستان و ياران وقت شما شركت داشتيم » 📚بحار الانوار ج 102 ص 167 👌محدّث بزرگ «شيخ حرّ عاملى» در جلد اول و جلد شانزده «وسائل الشّيعه» روايات متعدّدى در اين زمينه نقل كرده است. 📚وسائل الشیعه ج 1 ص 49 باب 6 _ ج 16 ص 137 باب 5 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁