تنها به فاصله دو ماه :) !!! #متناقض_شات

#یڪ_جرعـہ_شعر مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتر با همه گرمیم با دل‌های تنها بیشتر درد را با جان پذیراییم و با غم‌ها خوشیم قالی کرمان که باشی می‌خوری پا بیشتر بَم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر هر شبِ عمرم به یادت اشک می‌ریزم ولی بعدِ حافظ خوانیِ شب‌های یلدا بیشتر رفته‌ای اما گذشتِ عمر تأثیری نداشت من که دلتنگ توام امروز، فردا بیشتر زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ‌تر بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر هیچ کس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر بر بخارِ پنجره یک شب نوشتی: عاشقم خون انگشتم بر آجر حک کنم: ما بیشتر #حامد_عسکری

🎧🤍 ‌●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤ #بیڪلام #پیشنهـاد_مـےشود دست تون را بدین بهش و اجازه بدین ببردتون همون جایی که باید :) 🙃❤️‍🩹

چون اینم خیلی دوستش دارم ، لطفا شما هم خیلی دوستش داشته باشید :))

بیاید برای خارج شدن از حال و هوای این مدت چنل یه کاری بکنیم !

این پیام را تا فردا شب #فور کنید و بعد من بهتون میگم به نظرم وایب چنل تون چه رنگ یا رنگ هاییه !! ظرفیت : تا هر جایی که بتونم امضا : شکلات نعنایی لینک چنل هاتون را اینجا بذارید لطفا :) جواب هاتون !

زمانی که توی زندگیتون با آگاهی یه مسیر اشتباه را انتخاب میکنید ؛ لطفا نتایج انتخاب اشتباه تون را هم بپذیرید !!!

با گردن بقیه انداختن ، فقط اعصاب و روان خودتون و اطرافیان تون داغون میشه...

https://eitaa.com/SEDAYESOKOOOT/2451 ولی نفس هم کشیدیمااا 🥲😂

امشب آخرین شب جمعه ماه رمضانه :) خیلی دعا کنید و ما رو هم یادتون نره...

این سحر ، حسِ اون امتحانی رو داره که عقب افتاده و یک روز فرجۀ بیشتر داریم. حس جمعه‌ای که شنبۀ‌ فرداش مدرسه‌ها بخاطر برف تعطیل شده. ارائه‌ای که براش آماده نبودی و وقتی رفتی سرکلاس متوجه شدی معلم نیومده. سفری که بخاطر مرخصی تشویقیِ یهوییِ بابا یک روز طولانی‌تر شده. حسِ کنسل شدن پرواز نجف-تهران. وقت اضافۀ دربی ، وقتی تیم مورد علاقت هنوز گل نزده. یا شایدم گلِ رامین رضاییان تو دقیقه‌های آخر بازیِ ایران-ولز. حس برگشتن عزیزترین آدم زندگیت از کما وقتی میخواستن دستگاه‌هارو ازش جدا کنن. صادر شدن اجازۀ مامان برای شب خوابیدن خونۀ مادربزرگ و حس اینکه '' اره یکم بیشتر میتونی پیشش بمونی '' حسِ امتیاز گرفتن حسن‌یزدانی تو ثانیه های آخر بازی جاموندن از قطار وقتی هنوز دلتو از گره‌های فرش حرم جدا نکردی. حسِ تبدیل شدن دونه‌های بارون به برف تو روزای آخر اسفند. اصلا هر حسِ خوب نود دقیقه‌ایِ ممکن ! خلاصه خداجون ممنونم اجازه دادی یکمی بیشتر تو بغلت بمونیم. - آخرین سحرِ رمضان ۱٤٤‌٤ #شرحیات