ممنونم از لطفتون
ببخشید مزاحم وقتتون شدم
التماس دعا
روح پدرم شاد که فرمود به استاد
فرزند مرا عشق بیاموزو دگر هیچ
چه عاشقـانه دویدند به سوے شهـادت
حواست به صداے بےسیم هایشان هست؟!!
پیامشان واضح است
اما ، خشخش دنیا گوش ما رو پُر کرده.....
🌹 دل اگر به دلدار ندهی دلت دل نمیشود
🌹 عاشق اگر نباشی شهادت نصیبت نمیشود
#شبتون_شهدایی
@parastohae_ashegh313
•
•«قريبٌ من القلب
و لو بيننا ألف بلد»•
به قلبم نزدیکی،
حتی اگر بینمان
هزار شهر فاصله باشد ..
#صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
.
°• @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
• •«قريبٌ من القلب و لو بيننا ألف بلد»• به قلبم نزدیکی، حتی اگر بینمان هزار شهر فاصله باشد .. #ص
•
دست من و تو نیست اگر نوڪرش شدیم
خیلے حسین زحمت ما را ڪشیدھ است !
•
@parastohae_ashegh313🌱
#عاشقانه_شهدا✨♥️
گفت : اگر قرار باشد اين انقلاب به من نيـاز داشـته باشـد و مـن بـه شما ، من ميروم نياز انقلاب و كشورم را ادا كنم ، بعد احساس خـودم را
ولي به شما يك تعلق خاطر دارم.
گفت: « من مانع درس خواندن و كار كردن و فعاليت هايتان نميشوم ، به شرطي كه شما هم مانع نباشيد.
حرفش كه تمام شد گفتم : اول بگذاريد من تأييدتان بكنم ، بعد شـما شرط بگذاريد.
تا گوشهاش قرمز شد.
چشم هاش هم پر از اشك بود.
🌱 شهيد منوچهر مدق
@parastohae_ashegh313
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
بارالها!
🕊 ازاینکه به بنده حقیرت توفیق دادی که در راهت گام بردارم تورو سپاس می گویم وازاینکه توفیقم دادی که درجبهه درکنار خالصان ومخلصان راهت قدم بردارم ،تورا شکر وسپاس میگویم .دراین راه دیدارخودت نصیبم گردان!🥀
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═══🍃🌸🍃═══┅┄
#نوروز_در_جبهه
#حمید_داوودی_آبادی
🌺🌺🌺
شب چهارشنبه سوری، کلی تیر و آر.پی.جی طرف عراقی ها زدیم. بیچاره ها هول برشان داشت که نکند ما قصد حمله داریم. پتویی سیاه روی سرم انداختم و در حالی که با قاشق به پشت کاسه می زدم، جلوی سنگر بچه ها رفتم؛ تا مثلاً سنت «قاشق زنی» را هم احیا کرده باشم. از شانس بدم، برادر نوروزی – مسئول محور – در سنگر بچه ها بود. پتو را که زد کنار، کلی کنف شدم. بچه ها هم از خدا خواسته، زدند زیر خنده. حسین که یک مشت فشنگ ریخته بود توی کاسه ام، پرید و کاسه را از دستم قاپید و در رفت.
شنبه شب، یکم فروردین 1361، بر خلاف دوران کودکی، حال و حوصله سال تحویل را نداشتم؛ رفتم و گوشه سنگر خوابیدم. یکی از بچه ها کتری بزرگی را که صبح، با کلی زحمت، با خاک و گونی شسته بود، تا شاید کمی از سیاهی آن کم شود، روی «چراغ والور» گذاشت. بوی تند نفت آن و شعله زردش، حال همه را گرفته بود؛ ولی چه می شد کرد؟
🌺🌺🌺
ادامه دارد.....
•┈┈••✾•🌜🌝🌛•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🌜🌝🌛•✾••┈┈•
شهید #علی_خلیلی
#شهید_امر_به_معروف
وقتی #چاقو خورد و ضارب فرار کرد، #پیرمردی جلو آمد و گفت: #همین_رو_میخواستی؟ آخه به تو چه ربطی داشت...؟
علی با صدای ضعیفی گفت: حاج آقا فکر کردم #دختر شماست، خواستم از #ناموس شما دفاع کنم...
❥|• @parastohae_ashegh313
#پای_درس_ولایت
«مسائل اقتصادی و مادی، اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد.»
صحیفه امام، ج 21، ص 328.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
⚘﷽⚘
امام علی علیه اسلام:
كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض، وَكُلُّ مُتَوَقَّع آت.
هرچيز كه قابل شمردن است سرانجام
پايان مى گيرد و آنچه مورد انتظار
است سرانجام فرا مى رسد.
#نهجالبـلاغـہ📚
#حڪمٺ_هفتـاد_پنجـم📝
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
بسم رب الشهداءوالصدیقین
💢 کتابخانه شهدا👇
🎀معرفی
🎀فروش
🎀پی دی اف
کتاب ها ی شهداء
💥شهدا بهترین راه،
💥بهترین بهانه،
💥بهترین همراه،
💥بهترین رفیق،
💥 بهترینانگیزه واسه هرکسی بخواد پا رو نفسش بزاره هستن....!!
❣رفاقت با شهدا دوطرفست
شما دعوت شدی به دوستی با شهدا❤️
بسم الله......
➕ به کتابخانه شهدا بپیوندید👇
.......❣❣🍀🌸🍀❣❣.......
https://eitaa.com/joinchat/1823080491Cb550fb4aa4
.......❣❣🍀🌸🍀❣❣.......
|💚|ماٰییم
بُزُرگْ شُدھ ے
خآنِ حُسِیْن ابنْ عَلْے🕊]°
|🌷|لُطفِ
مآدَرَش اَستـْ"
ڪھ چٰادُر بَر سَر داریم
#بـہ_رسـم_چـادر💞
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#نوروز_در_جبهه
#حمید_داوودی_آبادی
🌺🌺🌺
در عالم خواب، خود را داخل سنگر دیدم؛ درست در لحظه تحویل سال. خواب بودم یا بیدار، نمی دانم؛ فقط یادم هست که یک باره دیدم کف پایم شعله ور شده و می سوزد. سریع از خواب پریدم؛ غلام بود؛ از بچه های تبریز. سر شب به من تذکر داده بود که اگر موقع تحویل سال بخوابم، ناجور بیدارم خواهد کرد؛ ولی باور نمی کردم این جوری! فندک نفتی را زیر جورابم گرفته بود و در نتیجه، جورابی که کلی به آن دل بسته بودم - که تا آخر دوره سه ماهه مأموریت با خود داشته باشم - آتش گرفت و پای بنده هم بعله!
بدتر از من، بلایی بود که سر رضا آوردند؛ او دیگر جوراب پایش نبود؛ یک تکه خرج اشتعالی توپ لای انگشتان پایش گذاشتند و با یک کبریت، کاری کردند که طفلکی کم مانده بود با سرعت صد کیلومتر در ساعت، به جای تانکر آب، برود طرف عراقی ها.
🌺🌺🌺
ادامه دارد.....
•┈┈••✾•🌜🌝🌛•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🌜🌝🌛•✾••┈┈•
#طنز_جبهه🤪
#لبخند_های_خاکی😊
قراره هرروزمون بود
بعد از صبحانه 🍳 یکی باید حدیث یا نکته اخلاقی می گفت
مقر شهید صادقی بودیم گردان امام سجاد علیه السلام
قبل از عملیات 💣 بود و طبق قرار هر روز نشسته بودیم دور هم نوبت رسید به شیخ حسین
بچه های گردان به این اسم میشناختنش
حدیث حضرت علی ع را خواند 😎 " اشجع الناس من غلب هواه "(شجاع ترین مردم کسی است که برهوای نفسش غلبه کند)
سر و صدای بچه ها بلند شد 😮 که شیخ حدیث دیگه ای بلد نیستی هربار نوبتش میشد همین حدیث رو میخوند🤦♂
گفت نه من فقط همین رو بلدم
اینم غنیمته اگه بهش عمل کنیم 👌
گیر و گره کارمون بازمیشه .
یکی ازبچه ها گفت هر کی بلده نوحه بخونه
این بار هم شیخ حسین داوطلب شد🎤
ارام شروع کرد و دم گرفت "حسین جانم ، حسین جانم ..."
اول چند بار این رو تکرار کرد بعد با همان لحن نوحه گفت : اشجع الناس من غلب هواه اشجع الناس من غلب هواه ..."
دست های بچه ها به سینه مانده بود 😳
مات ومنگ نگاهش میکردن 🤭
همه باهم زدن زیرخنده 😂🤪
در قرار روزهای بعد جای شیخ حسین وحدیث مولایش خالی بود توی همان عملیات شهید شد .
#شهید_حسین_کاظم_بابایی
شهادت شلمچه مزار گلزار شهدای علی ابن جعفر قم .
@parastohae_ashegh313
به روایت #همسر
#شهید_علی_چیت_سازیان
دستش خالی بود پرسیدم: ساعتت کو؟
خیلی بی تفاوت گفت: یکی از بچه ها ازش خوشش اومد گرفت نگاهش کنه گفتم ماله خودت....
حرصم گرفت...
گفتم: علی اون کادوی سرعقدمون بود تبرک مکه بود بنده خدا بابا با چه ذوق و شوقی برای دامادش گرفته بود. رادوی اصل بود.
سری تکان داد و گفت: اینقد از این ساعت ها باشه و ما #نباشیم.
امام علی (علیه السلام):
دنیاپرستی را ترک کن چرا که حب دنیا چشم را کور و گوش را کر و زبان را لال می کند و گردنها را به ذلت می کشاند»
❥|• @parastohae_ashegh313
⚘﷽⚘
امام علی عليه السلام:
إِنَّ الْأُمُـورَ إِذَا اشْتَبَهَتْ اعْتُـبِرَ
آخِـرُهَـا بِـأَوَّلِـهَـا .
حوادث اگر همانند يكديگر بودند ،
آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابى
مى كنند
#نهجالبـلاغـہ📚
#حڪمٺ_هفتـاد_ششم📝
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#حسینجان♥️
من و خورشید نشستیم و توافق کردیم
صبح را با تپشِ نام تو آغاز کنیم...
#صبحمبهنامشما✨
#ازدورسلام✋🏻
.
.
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#حسینجان♥️ من و خورشید نشستیم و توافق کردیم صبح را با تپشِ نام تو آغاز کنیم... #صبحمبهنامشما
وَ جَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی...
همه چیز با آب زنده ست!!
دل من هم
با اشک برای تو... 🍃📿
" ٺڪلیف دوسٺ داشٺن هایـٺ را مشخـص ڪن ..."
🍃
با خودم گفٺم :
[لا عـشق ... اِلّا حُسـِین !!]🌿
.
.
@parastohae_ashegh313
#عاشقانه_شهدا ✨♥️
وقت خوبي بود.
موقع بازگشت از شيراز از برخوردهايش گله كـردم.
اصغر هم خوب گوش داد و فقط يك جمله گفت : حقيقت رو بخـواي ، من زن رو نميشناسم.
روراستي ، صداقت و صراحت كلامش پاسخ قانع كننـد هاي بـراي مـن شد.
از آن پس اعمالي كه در برخورد با خودم ميديدم ، برايم قابل توجيه بود .
روز بعد همراه با اصغر رفتيم بازار تا حلقة ازدواجمان را بخريم.
مراسـم عقـد و ازدواج مـا روال يـك ازدواج معمـولي و مرسـوم را نداشت.
در ماه ها و حتي چند سالي پس از پيروزي انقلاب اكثـر مراسـم ازدواجها ساده و با هزينـه هـاي سـبك و دور از هرگونـه تجمـل گرايـي
برگزار ميشد.
ما هم قصد خريد كلان نداشتيم.
🌱 شهيد اصغر وصالي
@parastohae_ashegh313