📚#شهید_ابراهیم_هادی
📝 « از خیابان 17 شهریور عبور میكردیم. من روی موتور پشت سر ابراهیم بودم. ناگهان یك موتورسوار دیگر با سرعت از داخل كوچه وارد خیابان شد. پیچید جلوی ما، ابراهیم شدید ترمز كرد.
جوان كه ظاهر درستی هم نداشت داد زد: هو چیكار میكنی؟
دوست داشتم ابراهیم با آن بدن قوی پایین بیاید و جوابش را بدهد ولی لبخندی زد و گفت: سلام خسته نباشید!
موتورسوار عصبانی یكدفعه جا خورد. مكث كرد و گفت: سلام، معذرت میخوام، شرمنده. بعد هم حركت كرد و رفت.»
#اخلاق_شهدا
#خاکریز_خاطرات
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
#رمز_موفقیت
#شهید_ابراهیم_همت
📿کوچکترین گناه هم نه📿
از وقتی این ظرف های تفلون را خریده بودیم، چند بار گفته بود «یادت نره! فقط قاشق چوبی بهش بزنی!؟ که لایه تفلونش خراب نشه. دیگر داشت بهم بر می خورد؛ با دلخوری گفتم «ابراهیم! تو که این قدر خسیس نبودی!» برای این که سوء تفاهم نشود، زود گفت: «نه! آدم تا اون جا که می تونه، باید همه چیز رو حفظ کنه. باید طوری زندگی کنه که کوچک ترین گناهی نکنه.»⚘
⚘شهید حاج محمد ابراهیم همت⚘
یادگاران/ ص35
امام علی علیه السلام
خرج کردن به ناحق مال ، حیف و میل و اسراف است .
نهج البلاغه، خطبه 126
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
#جانباز_مجید_عظیمزاده به خیل شهدا پیوست...🌹
🕊جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس مجید عظیم زاده که از رزمندگان گردان انصار الرسول (ص) لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود
سال ۱۳۶۵ ، در عملیات کربلای 5 و در منطقه شلمچه از ناحیه هر دو چشم آسیب دیده و نابینا شد.
این جانباز دفاع مقدس بعد از تحمل 33 سال رنج جانبازی به کاروان شهدا پیوست.🕊
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#سبک_زندگی_شهید_کاوه9⃣ #اهل_مسجد_بود خداوند متعال می فرماید : يا بني آدم خذوا زينتكم عند كلّ مسجد
#سبک_زندگی_شهید_کاوه0⃣1⃣
#احساس_خستگی_نمیکرد
اگر كار براي خدا باشد و انسان خدا را در تمام مراحل کارش در نظر بگیرد و بداند که خداوند همه اعمال را می بیند طبق این آیه قرآن :
لَم یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى
آیا انسان نمیداند که خداوند (همه اعمالش را) میبیند ؟!
کار را برای او انجام داد ، نه تنها احساس خستگي نمي كند، بلكه دوري از كار در او ايجاد خستگي مي كند زیرا عشق و علاقه به كار مانع مي شود كه غبار خستگي بر روان انسان بنشيند
همسر شهید کاوه می گوید :
یک بار هم نشد بگوید من خسته ام .
بابت آن همه زحمتی هم که می کشید ، هیچ چشم داشتی نداشت .
من حتی ندیدم وقتی را برای مرخصی در نظر بگیرد ....
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها 🥀 #نوجوانی_از_جنس_ایمان_و_شهامت🔖 📚با شروع حرکت های انقلابی مردم ایران، #ناهید هم به س
#شناخت_لاله_ها 🥀
#خواستگاريکهتوسطنيروهايانقلابدستگيرشد
📚هنوز ناهيد 15 ساله بود که برايش خواستگار آمد. خواهرش در مورد آن پسر خواستگار مي گويد: «گذشته از فاصله سني زياد بين شان، او از لحاظ مسايل اخلاقي هم آدم خوبي به نظر نمي رسيد. رفتارش مشکوک بود و برخلاف ناهيد که طرفدار سپاه و بسيج بود، او از هواداران کومله ها حساب مي شد. مدتي بعد، خواستگار ناهيد توسط نيروهاي انقلابي دستگير و به عنوان جنايتکار اعدام شد. با کمرنگ شدن خاطرات حضور آن پسر در خانواده،ناهيد بيشتر وقتش را به خواندن کتاب هاي مذهبي،قرائت قرآن و انجام فعاليت هاي اجتماعي مي گذراند.
#شهیده_ناهید_فاتحی_کرجو
#ادامهدارد
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها 🥀 #خواستگاريکهتوسطنيروهايانقلابدستگيرشد 📚هنوز ناهيد 15 ساله بود که برايش خواستگا
#شناخت_لاله_ها🥀 #راهی_به_سوی_آسمانی_شدن💥
❄️اوايل زمستان سال 1360 بود كه ناهيد به شدت بيمار شد و براي معاينه به درمانگاهي در ميدان مركزي شهر سنندج مراجعه كرد.
⏳چند ساعتي از رفتن ناهيد گذشته بود اما از بازگشتش خبري نبود. مادر در خانه نگران و چشمانتظار چشم به در دوخته بود تا كي دختر نوجوانش برميگردد.
📜آن روزها در سنندج امنيت برقرار نبود و اين واقعيت دل او را بيشتر ميلرزاند. جستجوي خانوادگي با رفتن دختر بزرگ خانواده به سمت درمانگاه شروع شد اما او هم با تمام دلنگرانيها بعد از ساعتها جستجو، خواهر نوجوان خود را پيدا نكرد.
🔹به قولي، خبري از ناهيد نبود! انگار كه اصلا به درمانگاه نرفته بود! آن وقتها پدر ناهيد در جبهه خرمشهر براي آزادي اين شهر از چنگال بعثيها ميجنگيد و مادر شيرزني كه مسئوليت سرپرستي و مديريت عاطفي خانواده را بر عهده داشت به تنهايي همه جا دنبال دخترش ميگشت تا اينكه بالاخره از چند نفر كه ناهيد را ميشناختند و او را آن روز ديده بودند شنيد كه چهار نفر، ناهيد را دوره كرده به زور سوار مينيبوس كرده و بردهاند! كجا؟ هيچ كسي نميداند! چرا كسي معترض ربايندگان نشده بود؟
آيا ناهيد كار اشتباهي كرده بود كه بايد دستگير ميشد؟
آن هم توسط گروهي ناشناس... . شواهد نشان ميداد كه اين دختر نوجوان با دسيسه گروهي ضدانقلاب به جرم همكاري با سپاه و حمايت از آرمانهاي انقلاب اسلامي و ولايتپذيري امام خميني ربوده شده است. بعد از ربوده شدن ناهيد، خانواده او را تهديد ميكردند. افراد ناشناس به خانه آنها نامه ميفرستادند كه
🔴 «اگر باز هم با سپاه و پيشمرگان و انقلاب همكاري كنيد بقيه بچههايتان را هم ميكشيم.
#ادامهدارد
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت4⃣1⃣ 🍱🍛 ته تغاری بود و عجیب وابسته مامان. همین، او
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت5⃣1⃣
💖 یکشنبه ها، مسجد برنامه ی تلاوت داشت.
بعد از برنامه، میز پینگ پنگ ِ توی زیرزمین مسجد، محسن را صدا می زد.
محسن به بچه ها می گفت:
_ بریم پیگ پنگ!
با شاگردهایش که هم سن و سال خودش بودند، غرق بازی می شد.
علاقه اش به پینگ پنگ از همان زیرزمین شروع شد.
کم کم توی مسابقات پینگ پنگ شرکت کرد .چیزی نگذشت که سر از مسابقات استانی درآورد.
سال سوم راهنمایی بود که رتبه اول استان را گرفت.
🏆دعوت شد قزوین برای مسابقات کشوری پینگ پنگ.
همان وقت برای مسابقات کشوری قرآن هم به شیراز دعوت شد.
اگر می رفت قزوین حتما رتبه اول پینگ پنگ کشور را می گرفت.
✌️ اما رفت شیراز و رتبه اول کشور در تلاوت را گرفت.
یک گوشه دلش دنبال پینگ پنگ بود. دوست داشت ادامه بدهد. اما استادش، مصطفی گفت:
_ مواظب باش مسیر اصلی رو گم نکنی؛ قرآن!
🐝 همین شد که محسن با پینگ پنگ قهرمانی خداحافظی کرد.
همیشه هرجا میز پینگ پنگ می دید به یاد آن روز ها یک دست بازی تمیز انجام می داد.
🏊 فوتبال و شنا و کوهنوردی را هم دوست داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ما همــراه باشیــد ...
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت6⃣1⃣
😌 دوره دبیرستان، وقت آتش سوزاندن پسرهاست.
ولی محسن این طور نبود.
به هیچ کس بی احترامی نمی کرد.
کم ناراحت می شد.
❤️ عصبانیتش بی هیاهو بود.
نهایت، چند ساعت یا دقیقه ارتباطش را با طرف قطع می کرد. بعد، چون دل مهربانی داشت زود برمی گشت و همه چیز را فراموش می کرد.
😂 خوش خنده بود. چندبار سر کلاس با امیر دوست محمدی ریسه رفته بودند و دبیر بیرونشان کرده بود.
آن ها هم بی هیچ بگو مگویی تنبیه شان را قبول کرده بودند.
🐛🐝 ته ِ خلافشان در مدرسه همین ها بود. وگرنه احترام معلم ها را زیاد داشت و با آنها گرم و خوشرو بود.
سرش حسابی به قرآن و درسش گرم بود.
وقت نمی کرد در جمع همکلاسی هایش حاضر شود.
🌼 شاید به خاطر همین از خلقیات همسن و سال هایش تاثیر نمی گرفت. راهش را پیدا کرده بود و داشت مستقیم دنبالش می کرد. به راه های دیگر سرک نمی کشید.
🌹🍁 چیزی که برایش استثناء بود، هیئت بود. دیده بود قاریانی را که از اهل بیت علیهم السلام غافلند. از آن طرف، هیئتی هایی را می دید که به نماز و قرآن بهاء نمی دهند.
💖 محسن، هم قاری قرآن بود و هم پای ثابت هیئت. 💝
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ما همـــراه باشیـــد ...
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
°•|🦋
حاج قاسم سلیمانی ، با دوربین دید در شب ، بچه ها را نگاه می کرد
می گفت : دلهره ی عجیبی پیدا کردم ، چون آسمان مهتابی بود و من از شروع کار تا نزدیک دشمن ، شما را می دیدم و مرتب متوسل به حضرت زهرا(س) می شدم که عملیات لو نرود.
ما وسط های آب بودیم که دشمن دو تا خمپاره ی ایذایی شلیک کرد.
بچه ها مشغول ذکر و پیشروی بودند.
به پشت موانع که رسیدیم با ۱۰۰ متر سیم خاردار فرشی مواجه شدیم.
به تخریب چی گفتم سیم ها را بچین ، با اولین چیدن ، منور هشدار دهنده را شلیک کردند.
وقت بسیار تنگ بود در این میان #شهیدحسین_عالی نوجوان شجاع زابلی ، بر روی سیم خاردار ها خوابید و بچه ها از روی او عبور کردند و خط دشمن را شکستند .
🍁 حاج قاســم سلیمانــی :
وقتی برای آیت الله بهــاء الدینی
تعریف کردم که شھید حسین عالی
شب عملیات روی سیم های
خاردار خوابید تا بچهها از معـبر
عبــور کنند ایـشان بیـش از ده
دقیقه گـــریه کردند.
@parastohae_ashegh313
#وصیت_نامه
#شهیده_فهیمه_سیاری
خدایا! دردها مختلف و سطح بینش ها متفاوت. کارهایم نه تنها به خاطر خدا نیست، بلکه به خاطر خودم نیز نیست. واقعاً از گذشت عمر خود به بطالت افسوس می خورم.😔 خدایا! چقدر پستی و ذلت به همراه دارم! چقدر توشه راه کم و چقدر راه طولانی و بی پایان است! خداوند! از درگاهت خواستارم که در رابطه با اجتماع، خود را آن طور به من بشناسانی که خود می پسندی. خدایا!❤ گمراهی و ذلت پوشیده را از درون من محو نما. خدایا!❤ خوب شدن ها را از طریق خودت به من نمایان کن، نه کس دیگر. خدایا!❤ خوبی های به این طریق غیر خودت را در نزد من بی ارزش جلوه بده که رسیدن به آن برایم هدف نباشد. خدایا!❤ امیدوارم این نوشته ها نیز از روی ریا نباشد. خدایا!❤ چقدر پستی و ذلت در خویش احساس می کنم، اما افسوس که راه مشرکان را پیمودم. البته هوای نفس در این منزلت بی کار ننشست و کاری کرد که اکنون بدون هدف و واقعاً سرگردان و بی چیزم. روبه روی نعمات بی کران خداوند واحد نشسته ام. خدایا!❤ قدرتی ده که شناخت اصیلی از اسلام داشته باشم. خدایا!❤ قدرتی ده که سنجش میان عمل خوب و بد خود را داشته باشیم. ساعات عمر نزد ما مانند ظروفی هستند و خدا نکند که این ظروف پر از معصیت و گناه و خالی از معنویات اخلاقی باشد. خدایا!❤ قدرتی ده تا ظرف های درون خود را از معصیت پر نسازیم. خدایا!❤ قدرتی ده که ظرف های وجودی عمرمان را خالی نگذاریم و به وسیله نیکی ها آن را پر سازیم. اگر کسی راهی را انتخاب نمود و آن مسیر «الی ا...» بود، با این که به آن راه ایمان دارد، پس باید تمام اعمال خود را مورد بررسی قرار دهد تا از هدفی که دارد، منحرف نشود. در خود نگریستن، شهامت می خواهد و لازمۀ شهادت، ایمان و آگاهی است و با رفتن (شهادت) به حقیقت می پیوندد. در هر جامعه ای دو نوع استاد وجود دارد: یکی استاد فیزیک و شیمی و ... و دیگری استادی که دانش او در رابطه با خدا باشد. استاد واقعی و عالم واقعی هم از نوع دوم است، ولی جامعۀ ما استاد از نوع اول را زیادتر داشته است. اکنون نیز بدبختی ما به خاطر همین کمبود استاد نوع دوم است. اگر در ادارات، فساد اخلاقی است، اگر در آموزش و پرورش، فساد اداری است، در هر کجا که انسان دست بگذارد، فساد اخلاقی وجود دارد، به خاطر کمبود این افراد است. (چه زن و چه مرد) اگر اختلافاتی بین مقامات بالاست، ریشه اش همین مسئله است. این انقلاب امروز به کسانی احتیاج دارد که متواضع باشند. امید است که در ظلّ توجهات حضرت مهدی «عجل ا... تعالی فرجه»، هر روز به پیشرفت بیشتر و بهتر معنوی نایل آییم. مهدیا!❤ باز آی و دل پر غممان را مرهم نه! خدا به همه توفیق اطاعت و عبادت عطا نماید. در پایان اگر به قم باز نگشتم، از اساتیدم سپاسگزاری نمایید که مرا به این راه الهی رهنمون ساختند. پس از شهادتم زیارت عاشورا برایم قرائت نمایید. بعد از شهادت، اگر امکانش بود و زحمتی برای برادران پاسدار نبود، جسدم را برای تبرک به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام به قم ببرند.📿📿📿
«و السلام»
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
🌹 چهارمین سالگرد شهادت مدافع حرم آل الله بسیجی شهید مهدی قاضی خانی :
✅ سخنران : حجت الاسلام #جلالیان
✅ مداحان : حاج محمدرضا بذری _ کربلایی محسن جعفری
🦋 با حضور پیکر مطهر شهید گمنام
⏱ زمان : پنجشنبه ۹۸/۰۹/۲۱ همراه با نماز مغرب و عشاء
🕌مکان : قرچک - ایستگاه ژیان - میلاد۱۲ - مسجد حضرت رقیه (س)
🔵 تصویر باز شود
@parastohae_ashegh313
#شهید_روز
نگاهی به سفره ای که روی گونی های کف مقر فرماندهی پهن شده بود ، انداخت . سرش را به طرف من که سفره را انداخته بودم چرخاند و لبخند زد .😊
_ دلاور چرا این همه و چند نوع غذا ؟🍗
نگاهی به سفره کردم . کره ، مربا و پنیر . چیز خاصی نبود آن هم با آن حجم انرژی ای که خلبان ها سرِ هر پرواز و عملیات هدر می دادند . هر جای دنیا بود برای خلبان هایشان با نصف کار و درگیری آن ها ، برّه زمین می زدند .🍖
_ شما در یك منطقهی جنگی در مهمانسرا كار میكنید. پس باید بدونید مملكت ما در حال جنگ و تحریم اقتصادی به سر میبره. 💵
بلند شد و دستش را بر شانه ام زد .
_ شما نباید كره، مربا و پنیر رو با هم به ما بدید . درسته كه ما باید با توپ و تانكهای دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمیشه ما این جوری غذا بخوریم.
خم شد و کره و مربا را برداشت و به دستم داد .
_ شما باید یك روز به ما كره، روز دیگه پنیر و روز سوم به ما مربا بدید. در سه روز باید از اینها استفاده كنیم وگرنه این اسرافه .😔
جواب نظریه ام که باید خلبان ها خوب غذا بخورند را گرفته بودم اما هنوز مبهوت نگاهش می کردم اما با جمله ای که گفت تکان خوردم .
_ من از شما خواهش میكنم كه این كار رو نكنید. 🥀
سخت نگاه از او گرفتم و با چشمانی که آماده ی بارش بود از مظلومیت و بزرگی رزمنده هایمان چشم گفتم . بیخود نبود که او به ظاهر یک خلبان بود اما کشوری بود در کشور شیران .🇮🇷
📚موضوع مرتبط:
#شهید_احمد_کشوری
#شهید_دفاع_مقدس
#خاکریز_خاطرات
🗓مناسبت مرتبط:
تاریخ شهادت
#09_18
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#سبک_زندگی_شهید_کاوه0⃣1⃣ #احساس_خستگی_نمیکرد اگر كار براي خدا باشد و انسان خدا را در تمام مراح
#سبک_زندگی_شهید_کاوه1⃣1⃣
#بریدن_و_دل_نبستن_به_دنیا
محمود کاوه هم به دنیا علاقه نداشت
این را می شود در حرفها و رفتار ایشان با اطرافیان و رزمندگانی که در رکابش بودند در کردستان ، دید.
حمید خلخالی می گوید :
بعد از معروف شدن محمود در سقز ، و بعد از اینکه برای سرش جایزه تعیین کرده بودند . روزی آمد و از جیبش برگه ای را در آورد و گفت حکم سپاه سقز است .
فکر کردم مال خودش هست .
حکم را به من داد دیدم اسم من توش نوشته شده است .
پرسیدم : این حکم چیه؟!
گفت : فرماندهی سپاه سقز .
مکثی کرد و گفت : برای تو گرفتمش .
گفتم : خودت چی ؟
گفت : از این به بعد من هم مسئول عملیاتم ، اینم حکمم .
و ادامه داد : از حالا به بعد تو فرمانده ای ، منم مسئول عملیات .
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها🥀 #راهی_به_سوی_آسمانی_شدن💥 ❄️اوايل زمستان سال 1360 بود كه ناهيد به شدت بيمار شد و برا
⭐️ #زخم_ستاره🥀
📚چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با #دستانی_بسته_و_سری_تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. یک روستایی گفته بود: آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند . گفته بودند آزادت نمی کنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی!.
👌او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بودکه ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد.
📝از روز ربوده شدن او #یازده_ماه می گذشت که پیکر بی جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف #روستای_هشمیز پیدا کردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند.
◼️وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی تابی می کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیده اش، به ماهیت اصلی ضد انقلاب، بیش از بیش پی برده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.
#ادامهدارد
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
⭐️ #زخم_ستاره🥀 📚چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با #
#شناخت_لاله_ها 🥀
🔴 #واینک...
🔷اینک نوجوانان و دختران ایران اسلامی باید بدانند که وقتی #ناهیدفاتحیکرجو به شهادت رسید بیش از #هفده سال نداشت اما اکنون بعد از گذشت سی سال از شهادتش، نامش به برکت متعالی بودن هدف و ارزش هایش زنده و شیوه زندگیاش الگویی برای زنان مجاهد است.
🔹 اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیکتر را پیش رو دارند. دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجه های طاقت فرسا را بر توهین به امام خود ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمانها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید، و او کسی نیست جز #سمیه ی_کردستان #شهیده_ناهید_فاتحی_کرجو.
🔴پایان🔴
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄