eitaa logo
حمید پارسانیا
4.2هزار دنبال‌کننده
428 عکس
146 ویدیو
86 فایل
کانال رسمی اطلاع رسانی دروس و جلسات حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا @admin_parsania :ادمین👤 🔳 «وبگاه» parsania.net 🔳 «ویراستی» virasty.com/parsania_net 🔳 «تلگرام» t.me/parsania_net
مشاهده در ایتا
دانلود
یادداشتی از حمید پارسانیا.pdf
115.6K
♒️ مشروطه در ذات خود غیر مشروع بود ✍️برشی از کتاب «هفت موج اصلاحات» اثر حجت‌الاسلام حمید پارسانیا؛ 💢 در نظام مشروع دینی هم ولایت باید نصبی الهی و هم والی باید رفتاری عادلانه و در چارچوب شریعت داشته باشد. مشروطه نظامی بود که در شرایط محرومیت از خصوصیت نخست، دست کم ویژگی دوم را تأمین می‌کرد. ❇️ شیخ فضل الله نوری درباره مخالفت اولیه عالمان نجف و همراهی بعدی آنان با مشروطه می گوید: «علمای بزرگ که در مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچ یک همراه نبودند. همه آنها را با اقامه دلایل و براهین، من همراه کردم.» ✴️ هنگامی که شیخ فضل الله نوری، لفظ مشروعه را در کنار مشروطه گذاشت، مرادش این نبود که مشروطه می‌تواند یک حکومت مطلوب شرعی باشد، بلکه مراد او این بود که مجلس نباید نقش پارلمان های غربی را ایفا کند و خود را در حکم مقنن بداند. مجلس باید نقش عدالتخانه را ایفا کرده و راهکارهای اجرای شریعت را دنبال کند. 🌀 قید [مشروعه] را شیخ فضل الله به این دلیل افزود که احساس می کرد برخی از نظریه پردازان مشروطه چنین نقشی را برای مجلس قائل نیستند. ⭕️ شیخ مشایخ ما «میرزای نائینی نیز که در حوادث بعدی مشروطه رساله تنبیه الامه و تنزیه المله را برای تبیین تئوریک آن نوشت، در رساله ارزشمند خود، ضمن تصریح بر این که حکومت مشروع در عصر غیبت با ولایت فقیهان جامع الشرایط است، مشروطه را نوعی سلطنت جائره غاصبه می‌خواند که اجرای آن از باب تزاحم و دفع افسد به فاسد لازم است.... 💠@parsania_net
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت الله جوادی آملی.pdf
443.7K
👆دریافت مقاله👆 ❇️ فلسفه حقوق بشر از دیدگاه آیت الله جوادی آملی ✍️مقاله‌ای از حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر حمید پارسانیا با عنوان «حقوق بشر از دیدگاه آیت الله جوادی آملی» که در شماره هفتم فصلنامه علمی پژوهشی حکمت اسراء به چاپ رسیده است. ✴️ در این مقاله ابتدا از حداقل مبانی و پایه‌های اعتقادی‌ای سخن به میان می‌آید که برای تدوین جهانی حقوق بشر مورد نیاز است و از آن پس مبادی هستی شناختی، انسان شناختی، و معرفت شناختی حقوق اسلامی بشر به بحث گذارده می‌شود و سپس منابع و مبادی متخذ از آن اصول توضیح داده می‌شود و در نهایت با مقایسه‌ای تطبیقی از امتیازاتی یاد می‌شود که حقوق بشر اسلامی در قیاس با اعلامیه جهانی حقوق بشر پیدا می‌کند. 💢 مبانی فلسفی مختلف مواد حقوقی متفاوتی را به دنبال می‌دهد. حقوق بشر هنگامی که بر بنیانهای متافیزیکی الهی و توحیدی شکل می‌گیرد با حقوق بشر هنگامی که بر بنیان‌های سکولار و دنیوی شکل گرفته باشد تفاوت می‌کند، نمونه‌های از این تفاوتها را در مواد قانونی در مورد حقوق مالکیت و یا حقوق کودکان می‌توان دریافت. مالکیت اصل مقبول در همه ادیان توحیدی است. در نظام حقوقی اسلامی، انسان در قبال خداوند متعال تکویناً و یا تشریعاً مالک امری نیست، بلکه دارایی انسان امانتی از سویی خداوند است و... انسان موظف است از آنچه خداوند به او داده است در مسیری که او می‌گوید استفاده کند. 🔻مزایای نظام حقوقی اسلام 1️⃣ برتری زیرسازهای داخلی، فاعلی و غایی 2️⃣ برهان‌پذیری 3️⃣ برخورد از ضمانت اجراء 4️⃣ سازگاری و هماهنگی 5️⃣ تناسب و دوام 💠@parsania_net
💠 نظام مسائل شهید مطهری برای امروز نظام اسلامی؛ 📌 اگر شهید مطهری اکنون حضور داشت، مسأله امروزش دیگر مارکسیسم نبود، بلکه بحث دفاع از عینیت و فهم حقیقت و نوکانتی‌ها و شناسایی چالش‌های جدی نظری سنت فلسفی امروز ما بود. 💢اگر مطهری اکنون حضور داشت چه چیزهایی برایش مسئله بود؟ مثلاً مطهری در دهه ۵۰ ضمن استقبال از اقبال یک مرتبه شروع به نقد می‌کند و یا در دهه ۴۰ بیشتر نگاه تعیینی دارد و بعد نگاه انتقادی می‌یابد. 🔹ابتدا نگاهش به شریعتی انتقادی نیست اما بعدها بحث فطرت را در برابر بحث بازگشت به خویشتن شریعتی مطرح می‌کند. 🔹با مارکسیست شدن مسلمانان و بازگشت آنان یک مرتبه بحث های سیاسی فروکش می‌کند و مسئله حرکت جوهری در برابر حرکت دیالکتیکی مطرح می‌شود و از این موضع وارد بحث می‌شود. 🔹 چالش‌های حوزه حکمت اسلامی به لحاظ اندیشه اسلامی را می توان در سه سطح جهانی، جهان اسلام و ایران دید. 🔹مثلاً در دهه ۵۰ در سطح جهانی جریان پوزیتیویسم جریان غالب است و اگر به حوزه حکمت اسلامی بگویید چالش‌ها آنها در این فضا چیست؟ ناخوانی با جریان پوزیتیویسم را می‌گویند. 🔹 البته باید توجه داشته باشیم که ما در دهه ۴۰ و ۵۰ مواجهه‌ی جهانی نداشتیم و با مارکسیسم مواجه می‌شدیم آن هم به این علت که از طریق شوروی وارد استان‌های شمالی شد و بازتابی دارد. 🔹اولین مسائل ما در سطح جهانی مسئله فناوری و بعد دانشگاه بود که دارالفنون را درست کردیم و بعد مباحث حقوقی و بحث های فلسفی آن‌ها خیلی دیرتر آمد‌. 🔹اولین بار سیرحکمت در اروپا را در دهه ۲۰ جناب فروغی می‌نویسد و قبل از او مرحوم شعبانی تاریخ فلسفه نوشته بود. 🔹در مشروطه بیشتر قدرت سیاسی و نظامی و این مسائل مطرح بود. آشنایی ما با غرب واژگونه بود. ذیل جریان اندیشه معرفتی غرب، صدر جریان ایران بود. 🔹یعنی در حالیکه یک تفکر یا مدرنیته باید با جریان اندیشه‌های فلسفی و هنری خودش بیاید و بعد انقلاب صنعتی و سیاسی آن اما ما ابتدا استعمار را می‌بینیم و بعد صنعت و در آخر متوجه لایه‌های عمیق‌تر نظری آن می‌شویم. 🔹 مسائل مطرح در سطح جهان عقلانیت مدرن و ویژگی‌های آن است. یعنی مرگ متافیزیک، سوبژکتیو شدن معرفت و تاریخی شدن آن و غیره است. هرمنوتیک‌های مفسر محور است. 🔹حوزه ارتباطات است که در حال اصل قرار گرفتن است و جای متافیزیک را گرفته است. بحث ساختارگرایی و پساساختارگرایی است. 🔹آن چیزی که در جهان مدرن می‌بینیم آلتوسر مطرح می‌کند و به دنبال آن جامعه/ فرد به صورت کنشگر/ ساختار مطرح می‌شود. 🔹یعنی با غلبه ساختارگرایی، به جای جامعه، ساختار می‌آید و به جای فرد،از عامل صحبت می‌شود و این مسأله از حوزه علوم ادبی شروع می شود. 🔹اگر اقتضائات حکمت صدرایی را دنبال کنید، اندیشه دقیقاً واژگونه می‌شود. 🔹یعنی مطهری اجازه نمی‌دهد که بحث عامل و ساختار جای فرد و جامعه را بگیرد. 🔹در حوزه تفکر فلسفی ساختار روابط است و رابط نمی‌تواند ذات ایجاد کند بلکه ذات، رابط را ایجاد می‌کند. 🔹در واقع مرگ‌ذات و ذات‌گرایی که در آنجا رخ می‌دهد را او قبول نمی‌کند. 🔹ما با دیدن ذات‌های جدید، حکایت از ذوات جدید می‌کنیم. لذا اگر ساختاری را می‌بینیم که قابل تقلیل به ذوات ما نیست، می‌فهمیم که یک کل دیگر و ذات دیگری غیر از ذات افراد وجود دارد که با همه ترکیب شده است. 🔹یعنی در نگاه مطهری به دورکیم که برای جامعه وجودی قائل است، کل به عنوان یک ساختار دیده نمی‌شود بلکه کل به عنوان یک ذات دیده می‌شود و ساختار در حاشیه آمدن ذات است. 🔹بحث‌هایی که در تئوری‌های زبانی وجود دارد که قاعدتاً چالش‌های جدی است که مواجهه با اندیشه‌های آن سوی آب بیشتر می‌شود. شهید مطهری باید وارد این بحث‌ها می‌شد. 🔹مثلاً آن موقع علامه طباطبایی با هگل و مارکسیسم از طریق ادبیات عرب آشنا می‌شود اما شهید مطهری هگل را از طریق استیس و ترجمه آقای عنایت می‌شناسد. 🔹مطهری نقطه فلسفی آن را می‌گیرد و بر آن تأمل می‌کند. آنجا مواجهه‌ مستقیم نداریم اما اکنون فرق کرده است. ✍🏻 💠@parsania_net
💠 علم 🔸مفهوم علم، مفهوم مقدسی است، «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ»؛ علم منشأ تفاوت درجات انسان‌ها است و منزلت انسان‌ها هم فرق می‌کند. 🔸هر جامعه و فرهنگی را با توجه به تعریفی که از علم دارد می‌توان شناخت. هر جامعه و فرهنگی یکسری مفاهیم کلیدی دارند که هویت آنها با آن مفاهیم شکل می‌گیرد. مفاهیم کلیدی و بنیادی قرآن، همان مفاهیمی است که بیشتر در آن بکار رفته است. 🔸محوری‌ترین مفهوم در قرآن حق سبحانه تعالی و کلمه جلاله الله است، مرحله بعد چند کلمه است که یکی از آنها علم است؛ علم به دانش حسی و تجربی محدود نمی‌شود، علم فراتر از این‌ها است. علم مسیر حرکت انسان به سوی خداوند و مسیر توسعه وجود انسان است، ما به سوی خدا می‌رویم به سوی وجودی که به ما نزدیک‌تر است. این مسافتِ گذر از زمین و زمان است. لذا مرگ آگاهی جدید است و از ابزارهای علم، مرگ است. مرگ، فوت نیست بلکه وفات است. 🔸وقتی که پیامبر(ص) را تکریم می‌کنیم می‌گوییم که او معلم است و آمده تا بیاموزد. شاید کمتر کلمه‌ای مثل علم در اسلام قداست داشته باشد و عالم به خاطر علم، مقدس است. علم در جهان جدید ابزار تسلط انسان برای پیش‌بینی حوادث طبیعی است؛ در این دیدگاه سخن از مبدأ و معاد و حشر و نشر و خدا، پندار می‌شود و علم نیست، بنابراین آنان معنای سخیفی از معرفت را تحت مفهوم علم آورده‌اند. 💠@parsania_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 اهمیت رسانه‌‌ها در شکل دهی فرهنگ 🌀امروز حیات ما در فضای رسانه است و اصحاب رسانه در حال شکل دادن فرهنگ هستند و کسی نیست که بگوید: حقیقت چیست؟ 📌حتی برخی از تئوری پردازان غربی، رسانه را عامل برساخت حقیقت بیان می‌کنند؛ رسانه به اقتضائات موجود و در عین حال جهانی خود در حال ساخت فرهنگ است البته به گونه ای که در حاشیه واقعیت خود به حذف حقیقت میپردازد، همه چیز را نابود می‌کند؛ اگر قم اقدام نکند و وارد این معرکه نشود جای دیگری وجود ندارد، حوزه باید بحث‌های نظری و معرفتی را حل کند. 💠@parsania_net
💠 محورهای هویت‌سازی در رسانه 1️⃣ هویت بخش بسیار مهمی در فرآیند تکوین، تغییر و تحول در رسانه است و کمتر مسأله‌ای مثل هویت با رسانه پیوند خورده است. 2️⃣ فرهنگ از سنخ معنا و معرفت است و هر معرفتی اقتضائاتی دارد، برهمین اساس معرفت ساختنی نیست بلکه یافتنی است. 3️⃣ معرفت نقش محوری اصحاب هنر است که می‌دانند چگونه با معرفت فرهنگی مواجه شوند تا احساس را در آن زنده نگه دارند. 4️⃣ ما یک تکیه‌گاه عظیم معرفتی داشتیم و مفاهیم محوری آن در فرهنگ مسلط بود و اتفاقا زمانی جریانات فرهنگی رقیب از ما تقلب می‌کردند. 5️⃣ امروز پایگاه فرهنگی را از دست داده‌ایم و رقیب دیگر تقلب نمی‌کند و ما باید تقلب کنیم و زیر پوشش آن فرهنگ، حرف خودمان را بزنیم. 6️⃣ در این جهان وقتی می‌خواهی از امر قدسی دفاع کنی باید راه دیگری برگزینی، یک زمانی از بهشت و ‌قیامت می‌گفتی و حالا باید بگویی دنیایت را بدون دین نمی‌توانی حفظ کنی. 7️⃣ باید به مفاهیم محوری اسلام بیشتر بیندیشیم و در جهانی که رقیب با ابزارهای رسانه‌ای بسیار توانمندانه‌ کار می‌کند، انجام کار فرهنگی را مورد توجه قرار دهیم. 8️⃣ نیاز به سندی داریم که نقشه راه‌مان باشد تا بدانیم چه می‌خواهیم انجام دهیم، زیرا گاهی انیمیشن‌هایی می‌بینم که اساسی‌ترین مفاهیم غرب را در ذهن بچه‌های ما نهادینه می‌کند. 9️⃣ در مقطع دبستان‌، سمی‌ترین مفاهیم مدرن مثل بمب در کتاب‌های درسی تدریس می‌شود پس برای زیرساخت‌ها نقشه راه نداریم و باید مفاهیم محوری آموزش و پرورش‌مان مشخص شود. 🔟 کار رسانه هم در عرصه هنر یا تبلیغ و ترویج اقتضائاتی دارد و صدا و سیما خیلی خوب می‌داند که آوردن بعضی مفاهیم در سطح فرهنگ را چگونه با کار هنری مدیریت کند. 📌متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا 💠@parsania_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| تأثیر «پیام‌های فطری» در رسانه 🎙حجت‌الاسلام دکتر حمید پارسانیا ▪️در روایت آمده است که اگر شما معالم ما اهل بیت را بیان کنید مردم استقبال می‌کنند. پس یعنی باید مستقیماً روایات را بخوانیم و نیاز نیست اقدام دیگری کنیم؟ مردم براساس فطرتشان حرف ما را می‌پذیرند، چرا دنبال این باشیم که با روش‌های مختلف منظورمان را به مخاطب منتقل کنیم؟ ▪️روایت داریم که نکلم الناس علی قدر عقولهم؛ یعنی با مردم به اندازه‌ی فهمشان صحبت کنیم. خود ائمه گاهی وقتی در حال بحث بودند و شخصی وارد می‌شد بحث را ادامه نمی‌دادند. اگر می‌شنویم که ائمه تقیه می‌کردند منظور صرفاً تقیه‌ی سیاسی و تقیه‌ی خوف نیست؛ بلکه بخشی از آنها تقیه‌ی معرفتی بوده است. در هر علم و رشته‌ای اگر مخاطب ظرفیت و توان پذیرش مطلب را نداشت نباید بحث را ادامه داد وگرنه نه تنها مطلب را درک و فهم نمی‌کند؛ بلکه باعث تخریب و کج‌فهمی آن مطلب خواهد شد. 📺 تماشای فایل با کیفیت در: 🖇آپـــارات | 🖇یـوتـیـوب 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ ☑️ @Fekrat_Net 💠@parsania_net
💢 وظیفه رسانه؛ توجه به مفاهیم محوری اسلام ✴️ امروز فرهنگ‌ رقیب تقلب نمی‌کند، ما باید تقلب کنیم. یعنی آن‌چنان گاه مسلط هستند که تازه ما باید در زیر پوشش آن فرهنگ، حرف خودمان را بزنیم‌. همان‌طور که آنها وقتی قدرت ندارند زیر پوشش مفاهیم ما، شروع می‌کنند به بدلسازی و ضلالت ایجاد کردن، حالا ما باید بدلسازی و ضلالت ایجاد کنیم نسبت به آن چیزی که آنها دارند، شما با یک جهانی مواجه هستی که تمام آن نمادهای دینی، معنوی و قدسی پیشین را از دست داده. ❇️ در این جهان وقتی می‌خواهی از امر قدسی دفاع‌کنی، راه دیگری باید برگزینی. یک زمانی باید می‌گفتی بهشت و شب اول قبر و ‌قیامتی است و… اما حالا باید بگویی دنیایت را بدون دین نمی‌توانی حفظ کنی. یعنی تفسیرهای سکولار کردن از دین؛ البته این هم یک منطقی است و یک مقدار صولت قضیه را می‌شکند اما باید هوشمندانه انجام شود. 🌀 می‌گویند یک نفر سرکوچه ایستاده‌بود و می‌گفت ته کوچه آش می‌دهند، وقتی دید همه می‌روند، خودش هم رفت که آش بگیرد‌. حالا وقتی ما می‌خواهیم چنین روشی را به کار ببریم، باید دقت داشته‌باشیم که این همه راه نیست. این مسأله باید کاملا مدیریت شود. ♦️در سازمان منسجمی مثل صداوسیما، می‌شود ساعت‌ها نشست و برنامه‌ریزی‌های فنی و اجرایی کرد که البته مورد نیاز هم هست، اما به نظرم واجب است روی مفاهیم محوری هم‌اندیشی، همفکری و نشانه‌گذاری صورت بگیرد. دوستانمان در صداوسیما خیلی خوب می‌دانند آوردن بعضی مفاهیم در سطح فرهنگ و کار هنری اقتضائاتی دارد؛ یعنی وقتی قرار است پیامی را به عرصه هنر یا تبلیغ و ترویج بکشانیم، باید بر اساس اقتضائاتی که وجود دارد، این جریان مدیریت شود؛ اصلا کار رسانه همین است. ✅ باید به مفاهیم محوری اسلام بیشتر بیندیشیم. گاهی وقت‌ها عنصر محوری را از ناحیه رقیب می‌توانیم برای خودمان مشخص کنیم. یعنی در جهانی که رقیب با ابزارهای اعمال قدرت بسیار توانمندانه‌ای کار می‌کند، ‌رصد کردن هویت و نقاط قوت او و انجام کار فرهنگی در حوزه نظام فرهنگی و علمی(آموزش و پرورش و دانشگاه ) همواره باید مورد توجه‌مان باشد. به دست آمدن معرفت با روش برهانی، در سطح نخبگان دانشگاهی، حسن بزرگی در سطح فرهنگ محسوب می‌شود. 🔺«یاسپرس» – نقل به مضمون – می‌گوید : وقتی فرهنگ غرب وارد فرهنگ‌های دیگر شد و به آنها هجوم آورد، آن فرهنگ‌‌ها دیگر نشاط و حیات فعال خود را نداشتند ؛ چرا که دیگر متفکرانی نداشتند، نه اهل شهود بودند و نه اهل برهان. تعبیر امیر بیان علی علیه السلام از انسان‌های اهل شهود این گونه است که اگر همه عالم مثل امواج علیه‌شان هجوم آورد، آنها روی این امواج همچنان مسیر خودشان را می‌روند. این افراد استوانه‌های فرهنگ هستند. وقتی غرب سراغ دیگر فرهنگ‌ها آمد دیگر اغلب فاقد چنین عناصری بودند. 🔸در ایران به برکت تشیع، آدم‌هایی اهل شهود، مکاشفه، برهان و یقین داریم. اینها خودشان هویت فرهنگی دارند، اصلا بودن اینها، خود یک فرهنگ است؛ اما وقتی اینها را نداشته‌باشیم، آسیب‌پذیری خیلی گسترده می‌شود. 💠@parsania_net
💠 در ایران به برکت تشیع، آدم‌هایی اهل شهود، مکاشفه، برهان و یقین داریم. اینها خودشان هویت فرهنگی دارند، اصلا بودن اینها، خود یک فرهنگ است؛ اما وقتی اینها را نداشته‌باشیم، آسیب‌پذیری خیلی گسترده می‌شود... ✴️ اساسی‌ترین و محوری‌ترین مفاهیم مدرن از طریق این کارتون‌ها در ذهن بچه‌های پنج، شش ساله ما نهادینه می‌شود. 🌀 در مقطع دبستان‌، سمی‌ترین مفاهیم مدرن ‌در عناوین کتاب‌های درسی‌مان مثل بمب، زیرساخت‌های این فرهنگ را منفجر می‌کند و ما آنها را آموزش می‌دهیم. به برخی مسئولان کتاب‌های دبستان تا دبیرستان که می‌گفتیم، جواب می‌دادند نویسنده این مطلب درسی انسانی بسیار متدین است، درست هم می‌گفتند؛ اما معنا ذات خودش را دارد. 💢وقتی که شما علم را طوری تعریف می‌کنید که دین فقط می‌شود اُبژه علم و اصلا مفهوم قرآنی و تاریخی علم را از دست می‌دهیم، دیگر امکان گفت‌وگو با ادبیات تاریخی را از نسل دانش آموز و حتی دانشجو می‌گیریم، بعد یکدفعه می‌بینی جامعه علمی‌مان یکباره پر کشید و رفت. ما برای زیرساخت‌ها نقشه راه نداریم. 📌 باید مفاهیم محوری آموزش و پرورش‌مان مشخص باشد و در کتاب‌های درسی از آنها کوتاه نیاید. باید دقت داشته‌باشیم این فرهنگی که در آموزش و پرورش، رسانه‌ها، فیلم‌ها و کارتون‌های ما در حال ترویج است، در حال القای چه نوع ساختار فرهنگی است؟ 💠@parsania_net
💠 حقیقت دین ❇️ تاریخ نشان داد که حرکت امام حسین(ع) مانع از مشروعیت بخشیدن به حادثه‌ای شد که در سدۀ اول اتفاق می‌افتاد و در نسل دوم و سوم مستقر می‌شد؛ یعنی چیزی که در سورۀ توبه می‌بینید؛ نفاقی که مستقر می‌شود و برای ایمانیان و برای آیندگان این سؤال را به‌وجود آورده که حقیقت دین کدام است؟ 💠@parsania_net
💠 دین جنبه اجتماعی را نیز دربرمی‌گیرد ❇️ حقیقت و عینیت دین مربوط به عرصه حیات انسانی و معنای شیوه زندگی انسان‌ها است، عرصه بروز دین در اعمال انسان هویدا می‌شود و آنچه که خارج از اراده انسان است و منوط به اراده الهی می‌شود در حوزه دین نیست. 🌀 دین در معنای خاص آن که جنبه الهی و قدس دارد نیز منوط به عمل انسان از بعد جوانحی و جوارحی است. اعتقادات، محبت، نفرت، عمل، رفتار و هر عملی که از انسان در زندگی سر می‌زند در حیطه دین است. 💢بعضی معتقدند که انسان هیچ رفتار فردی ندارد حتی رفتارهای به ظاهر فردی انسان نیز متأثر از زندگی اجتماعی اوست، این واقعیت دین است، البته علم به دین چیزی غیر از دین است. ✅ خداوند متعال دین را تشریح می‌کند، یعنی دین به علم و اراده الهی موجود می‌شود، اگر اراده خداوند درباره دین اراده تکوینی بود به محض اینکه خداوند اراده می‌کرد دین محقق می‌شد. ✴️ اما خداوند درباره دین به اراده‌های انسانی اراده کرده است، موجود شدن دین به علم و اراده خداوند و یا موجود شدن دین به علم انسانی که می‌داند چه چیزی جزء دین است و چه چیزی از دین نیست، واقعیت دین به شمار نمی‌رود، بلکه واقعیت دین آن زمانی محقق می‌شود که انسان به دین عمل ‌کند، دیندار یا ضد دین بودن در عرصه حیات انسانی محقق می‌شود. بنابراین دین جنبه اجتماعی را نیز دربرمی‌گیرد. 🔺در مغرب زمین کسانی هستند که خداناباورند، بیایید جوامع اسلامی را با جوامع غربی مقایسه کنیم، به گفته شما اگر جامعه دینی و خداباور باشد چنین جامعه‌ای هدایت یافته، مترقی، از هر جهت پیشرفته و اخلاقی‌تر است، سوال من این است امروز جوامع اسلامی مترقی‌تر هستند یا جوامع غربی که چهارصد سال است دین را کنار گذاشتند؟ 🔸پرسش شما فرض را بر این گرفته که جوامع ما دینی است و جوامع مغرب زمین دینی نیست، بحث راجع به اصل دین و متدینین دو مقوله جداگانه است، آیا جوامعی که امروز به جوامع دینی شناخته می‌شوند حقیقتا دیندار بودند و به دین عمل کردند؟ 🌀واقعیت این است که انسان‌هایی که امروز به عنوان دیندار و جوامع دینی شناخته می‌شوند آن طور که شایسته است به دین عمل نکردند. این نکته بسیار مهم قابل نقد و بررسی است که تا چه مقدار دین در عرصه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع جوامع دیندار ظهور و بروز دارد و تا چه مقدار به موازین دینی عمل می‌شود؟ ♦️در طرف مقابل نیز نمی‌توان گفت که دین به طور کامل از عرصه فرهنگ عمومی جوامع غربی خارج شده است، پیتر برگر می‌گوید ما فکر می‌کردیم که دین تا پایان قرن بیستم از عرصه فرهنگ عمومی از بین می‌رود. بنابراین نه جوامع غربی کاملا از دین جدا شدند و نه جوامع دینی و اسلامی کاملا به دین عمل می‌کنند. ⭕️ تعبیر ماکس وبر این گونه است که می‌گوید جامعه مدرن دین را برای رسیدن به اهداف خود سوخت کرد؛ یعنی برای رسیدن به اهداف غیر دینی خود از دین استفاده کرد. ▫️برنامه گستره شریعت شبکه چهار سیما 💠@parsania_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥 جریان‌شناسی گروه‌های تکفیری 🔸به اعتقاد من پیش از وهابیت عربستان و با یک تاخیر ۵۰ ساله تا دو دهه اخیر، به هیچ وجه در گذشته تاریخ اسلام، چنین حرکت هایی را در این سطح و با رویکرد تکفیری نداشته ایم. عقبه نظری این رویکرد را باید در سده اول اسلام جستجو کرد که در آن فرقه ای در جهان اسلام غلبه و گسترش پیدا کرد که از آن تحت عناوینی همچون عثمانیه، مشبهه، صاحبان عقیدت القدر و اهل ظاهر یاد می شود. پس از آن، این جریان تا حدی در سده اول هجری تعدیل و با زوال بنی امیه، شکل تعدیل شده‌تری به خود گرفتند و در قالب اهل حدیث استمرار یافتند که مهمترین رقبای آنها نیز معتزله، شیعیان و مرجعه بودند. 🔸این رویکرد بعدها در زمان بنی عباس با شکل تعدیل شده دیگر تعامل کردند و در قالب اشعریون ظاهر شدند و پس از آن، فضای قالب اندیشه در جهان اسلام، کلام اشعری شد که با سایر جریان های معرفتی در جهان اسلام همچون عرفان، جریان عقلی و فلسفی درآمیخت و تاثیر و تأثری بین آنها شکل گرفت و جریان اهل حدیث و صورت های ماقبل آن، گر چه به صورت فردی ظاهر می شدند، اما حضور اجتماعی چندانی نداشتند و مورد اقبال اجتماعی قرار نمی گرفتند و تا صد ساله اخیر فرصتی را در تاریخ پیدا نکردند و در دو دهه اخیر، یعنی بعد از انقلاب اسلامی ایران، خیزش مجددی یافتند. 🔸حال سؤال این است که این جریان سلفی چطور در سده اول شکل گرفت و چه تفاوت هایی با حیات مجددش در سده اخیر دارد؟ و اینکه چرا این گروه ها در یک مقطع تاریخی قدرت می‌گیرند و در یک مقطع تاریخی دیگر (شاید بیش از هزار سال) در کمون هستند؟ و به لحاظ تاریخی چه عواملی باعث شد تا این رویکرد معرفتی بسیار تنگ نظرانه و مهاجمانه درون جهان اسلام دست به تکفیر زند؟ 🔸بعد از غلبه سیاسی و حضور جهان غرب در کشورهای اسلامی و سیطره فرهنگی او، این حیات مجدد فرهنگی موجب شد تا قدرت و اقتداری در بخشی از جهان اسلام با هویتی اسلامی شکل گیرد که حساسیت فرهنگی سایر بخشهای جهان اسلام را در برابر دوران ۲۰۰ ساله‌ تحقیر جهان غرب و دویدن به دنبال مفاهیم مدرن، با بازگشت به مفاهیم دینی و استقبال اجتماعی از آن برانگیخت. از این پس، این زمینه پیش آمد که اگر سیاست مدرن بخواهد در این مناطق عمل کند، به خاطر حضور فعال مفاهیم دینی باید پوشش دینی بگیرد. 🔸شکل گیری پدیده ای مثل القاعده و داعش و همانند این جریانات به یک معنا، غلبه مفاهیم اسلامی هستند که سیاست رقیب ناگزیر می شود تا از آنها استفاده کند البته یک نوع آسیب پذیری در این نوع مفاهیم وجود دارد و اگر این مفاهیم غنی و قوی توزیع شده باشند، فرصت سو استفاده از رقیب گرفته می شود. 💢 اقتضای بیداری اسلامی، مقابله با دشمن مشترک (اسرائیل) 🔸اقتضای بیداری اسلامی، اقتضای حیات مجدد اسلامی و رقابت فرهنگ اسلامی در برابر فرهنگ غرب و مقابله‌ او با سیاست غرب و مبارزه با آن چیزی است که در منطقه به اسم اسرائیل شکل گرفته است (که با تسخیر قبله دوم جهان اسلام، مسلمانان و امت اسلامی را تهدید می کند). همچنین بازگشت امت اسلامی به سوی مفاهیم وحدت بخش است. یعنی اقتضای این حرکت، نوعی همراهی و همگامی جهان اسلام برای مقابله با این دشمن مشترک بوده و با وقوع انقلاب اسلامی، جهان اسلام یک چنین وحدتی را احساس می کند. 🌀 کشورهای اسلامی خود حقیقی شان نیستند 🔸در واقع باید پرسید چه کسانی بودند که به این گروه ها آموزش دادند؟ کدام مدارس و کدام اندیشه بود که نیروهای مربوط به داعش را تربیت کردند؟ به اعتقاد من پاسخ این سؤالات را باید در عربستان سعودی جست وجو کرد، چرا که عربستان به لحاظ سیاسی همواره در حاشیه‌ سیاست غرب عمل می کرد و شخص بن سلطان این گروه ها را تجهیز کرد و به سوریه برد. چرا که او این تصور را داشت که این انرژی فشرده ممکن است در آینده، علیه خودش برخیزد. 💥داعش؛ انرژی‌ای کور، فاقد ظرفیت عقلانی و دارای سلاح تکفیر 🔸ما نمی توانیم این پدیده را به افراط گرایی عده خاصی نسبت دهیم، چرا که مسئله عمیق تر از اینهاست و ظهور داعش به حضور قدرتها و عوامل جهانی و تعامل و رقابت های آنها باز می گردد و استفاده ها و کارکردهای فراوانی برای جهان غرب دارد که یکی از آنها، ارائه صورتی از اسلام مشوش توسط جهان غرب است که از این طریق رخ می دهد و این بخشی از اندیشه ها و کارکردهایی است که این جریان دارد. 📌متن تفصیلی نشست در سایت استاد پارسانیا 💠@parsania_net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 نگاه فناورانه برخی مسئولان و خودمختاری تکنولوژی به جای توجه به لوازم فرهنگی ✴️ در مباحث علوم شناختی یا هوش مصنوعی، متأسفانه ما برای آوردن اینها سند می‌گذاریم؛ در صورتی که برخی کشورهای غربی که دنبال کردیم برای آوردن آن سند نداشتند؛ اما برای اخلاقش سند داشتند. 🌀 هرچند ما درباره مباحث فرهنگی، فلسفی و پیامدهای اجتماعی آن سند داریم؛ اما در مقام اجرا فقط بحث راه‌اندازی و فعال کردن آنها مورد توجه است و به این اسناد توجه نمی‌شود و به شدت مورد غفلت است و اصلا اجرا نمی‌شود. ♦️در بحث تکنولوژی نوعا در دنیا رتبه می‌آوریم و پیش می‌رویم؛ اما درباره اینکه پیامدهای فرهنگی و پیامدهای معرفتی آن چه می‌شود، توجه نداریم. 🔺وقتی که شما حوزه علوم شناختی را فقط بر مدار دو دانشکده بستید، یکی فنی و دیگری حوزه عصب شناسی و این مسائل! اینجاست که معرفت تا مغز استخوان می‌شود یک امر مادی و.... 💥فساد رسوب می‌کند در بنیادهای فرهنگی که ممحض در این مسائل می‌شوند؛ حالا نسل اول آنها با انگیزه‌های دینی می‌روند؛ اما دینشان سوخت می‎شود برای چیزهایی که به شدت آسیب زا می‌شود و تأمل نمی‌کنیم.... 💠@parsania_net
💠 تقابل مدیریت‌های اجرایی با احیای علم دینی ▫️در زمینه علم دو رویکرد وجود دارد، یک رویکردی که سکولار و ضد دین است و یک رویکردی که سکولار است و نسبت به دین موضع ندارد؛ در کشورهایی مثل کشورهای ما یا جهان سوم یا کشورهای غیرغربی که مفهوم علم می آید یک فضایی به وجود می‌آید و موضع گیری‌هایی می شود شبیه موضع گیری‌هایی که اول علم، در غرب داشت و ضددین بود. ▫️علم می تواند دینی هم باشد یعنی خاستگاه فرهنگی و آن گزاره‌های پارادایمی که می‌گیرد یا هویت دینی دارد یا غیردینی و البته علم نیست؛ لذا علم به دو قسم تقسیم می‌شود، قسمی از آن دینی است و قسمی از آن غیردینی است. ▫️نگاه سکولار به حسب ظاهر الزاما ضددین نیست، بلکه در برخی مقاطع یک دین سکولار هم می‌سازد و دین سکولار متعلق به این جهان است و این جهان به شما اجازه نمی‌دهد خارج از مبادی فرهنگی خودش از دین دفاع کنید، اما دینی که در این جهان با این نظام دانایی مستقر در این جهان ساخته و پرداخته باشد به صورتی باز هم غیردینی است. ▫️به لحاظ توان معرفتی به نظر می رسد ظرفیتی را که عقلانیت جهان اسلام برای دفاع از خودش دارد به شدت نادیده گرفته میشود و مورد توجه قرار نمیگیرد . یعنی علم دینی در جهان اسلام با رویکرد ها و قرائت های مختلف با توجه به فرهنگ دینی که وجود دارد می تواند از حضور خود دفاع بکند هرچند که مباحث و رقابت های تاریخی هر کدام یک از این قرائتها می‌تواند باقی بماند . ▫️فرهنگ اسلامی شیعی با عقبه ی فلسفی خودش یک توان ویژه ای دارد و این نوع دفاع هرگز در حاشیه تعریف مدرن و پوزیتیویستی از علم نیست، در حاشیه تعریف متون تاریخی، اسلامی، روایی و آیت ما و فلسفی خود ما دارد بازخوانی و کار می‌کند و این نیاز را جواب می‌دهد. ▫️در ایران در عمل با مدیریت‌های اجرایی ای مواجه هستیم که با علم دینی مقابله می کند، این مصیبت بشریت امروز است که جلوی علم دینی را در حاشیه هژمونی و اقتدار علم مدرن میگیرد. ▫️این رویکرد غالب مدیریتی به عنوان جدی ترین مانع در تقابل با رویکردی است که به دنبال علم دینی از متن حوزه‌های ما و از متن ذخایر فرهنگی، فلسفی و تاریخی ما برای احیای علم دینی و یا ایجاد علم دینی تلاش می‌کند. 📌همایش نظریه علم اسلامی و کاربست آن در آموزش و پرورش ▫️متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا 💠@parsania_net
💠 زعامت جمهوری اسلامی ✴️ چرا باید جمهوری اسلامی ایران را محور امت اسلامی بدانیم؟ ❇️ با آمدن اسلام، ایران نقش مهمی را در سطوح مختلف حوزه معرفت اسلامی و عقلانیت مربوط به آن ایفا کرد. شما جریان معرفتی‌ای از جهان اسلام را نمی‌بینید که در ایران حضور فعال و زنده‌ای نداشته باشد. 🌀لایه‌های مختلف عقلانیت در ایران حضور به هم می‌رساند و با یک جوشش خاصی لایه قبلی را به حاشیه می‌راند و خودش در کانون می‌ماند. بنابراین طبیعی بود که اگر قرار است جهان اسلام یک خیزش مجددی داشته باشد، ایران، مستعدترین کانونی بود که مرکز این فعالیت و مقاومت باشد و درنهایت هم این حادثه رخ داد. 📖نشریه دیده‌بان شماره 37 💠@parsania_net
هدایت شده از دیده‌بان اندیشه
💥 رونمایی از جلد دومین شماره دیده‌بان در سال جدید 💠 از خَلوَت تا جَلوَت؛ همراه با مسافر سوادکوه 🖇 همراه با آثاری از 🔺مهدی گلشنی 🔻حمید پارسانیا 🔺محسن الویری 🔻علیرضا شجاعی‌زند 🔺تقی آزادارمکی 🔻محمدجواد روح ➕مصاحبه اختصاصی با همسر مرحوم ➕یادبود ارتحال استاد عبدالله فاطمی‌نیا 🆔 @didebane_andisheh
💢عبرت از ماجرای سند آموزش ۲۰۳۰ 🌀گرچه این سند با موضع‌گیری‌های مقام معظم رهبری، مراجع عظام، فضلای حوزوی و دانشگاهی و اجماع نظر اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ملغی و از دستور کار خارج شد ولکن بازبینی آن می‌تواند برای ما درس‌هایی داشته باشد. ▫️اسناد بالادستی در حوزه‌ علم و فرهنگ ✴️ ما سندهای موفقی را در شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین کردیم. یکی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بود که بیش از ده سال در چند دولت در آن کار شد و فضلای حوزه نیز با نتیجه‌ی کاری که قریب یک دهه شده بود همراهی داشتند. ❇️ سند دیگر نقشه‌ی جامع علمی کشور بود که در ذیل این سند، سندهای دیگری شکل گرفت و بخش‌هایی از این سند که اجرا شد در مثل نانو و سلو‌ل‌های بنیادین و مواردی دیگری که علوم استراتژیک هستند، موجب شد موفقیت‌ها و رتبه‌هایی را در سطح جهانی داشته باشیم. ⭕️ سند دیگر نقشه‌ی مهندسی فرهنگی کشور بود. برخی از این سندها حدود پنجاه جلسه‌ی شورایعالی انقلاب فرهنگی را بعد از کارهای مستمری که بخش‌های مختلف انجام داده بودند به خود اختصاص داد. ما در قم برای نقشه‌ی مهندسی کشور، دو نقشه‌ و دو سند، به موازات کاری که دبیرخانه در تهران می‌کرد و کارهایی که سایر بخش‌ها می‌کردند تدوین کردیم. 🔰 مشکلی که در این سندها داشتیم در ابلاغ، یا اجرا و یا نحوه‌ی اجرای این اسناد بود. البته سندها به گونه‌ای تنظیم می‌شد که اجرایی باشد. 🔸در سند نقشه‌ی مهندسی فرهنگی کشور و شبیه آن در سندهای دیگر نیز بخشی از سند باز است به گونه‌ای که بتواند و باید با مشارکت بخش‌های درگیر تکمیل و نوشته شود. در این سندها نهایت تلاش شد تا اینکه اجرایی باشند و انعطاف داشته باشند اما ما در اجرا باز هم به دلیل نوع همکاری بخش‌های اجرایی گرفتار مشکل بودیم و هستیم. ❌ خطای استراتژیک در پذیرش سند ۲۰۳۰ ♻️ آن چیزی که در مورد سند ملی آموزش و پرورش اتفاق افتاد این بود که به‌رغم این که سندهای موجود آنچنان که باید اجرایی نمی‌شد، یک سند دیگری (در ذیل سند ۲۰۳۰ توسعه‌ی پایدار سازمان ملل و در ذیل بیانیه‌ی اینچئون) با کارگروه‌های متعدد سی‌گانه با سرعت شکل گرفت تا چارچوب عمل برای حوزه‌ی آموزش و پرورش را تدوین کند. 🔻پیشنهاد اول بنده این است که ما باید از ماجرای سند ملی آموزش ۲۰۳۰ درس بگیریم و ....البته این پیشنهاد مختص به قوه‌ی مجریه نیست، قوه‌ی قضائیه هم ظاهرا برخی از سندهایش را در ذیل این سند توسعه‌ی پایدار سازمان ملل تنظیم می‌کند. چون سند توسعه‌ی پایدار، هفده هدف اصلی دارد که یکی از هدف‌هایش، یعنی هدف چهارم، آموزش بود که یونسکو از طریق بیانیه‌ی اینچئون آن را دنبال کرد. هدف‌های دیگر از طریق دیگر نهادهای سازمان ملل دنبال می‌شود و سندهای مربوط به چارچوب عمل ما متأسفانه با همان خطای استراتژیک نوشته شده یا در حال نوشته شدن هست. ♦️پیشنهاد دوم، تعهدات بین‌المللی که می‌سپاریم، گاهی تعهدات قانونی است مثل تعهدات مربوط به کنوانسیون‌های سازمان ملل، این تعهدات باید با مجلس هماهنگ شود. برخی از آنها تعهدات اجرایی است که باید با دولت هماهنگ شود و در محدوده اختیارات قوه‌ی مجریه می‌تواند باشد. اما برخی از تعهدات، تعهداتی از سنخ سیاستگذاری است..... 🔸پیشنهاد سوم دربار‌ه‌ی تحفظ‌هایی است که در این سندها باید بدهیم.... 🔶پیشنهاد چهارم بنده مربوط به روح هر یک از سندهای بین‌المللی است که باید شناسایی شود..... الف: حقوق بشر ب: دموکراسی لیبرال یا لیبرال دموکراسی ج: تحمل، مدارا، رواداری، تلورانس د: مفهوم توسعه 🖌قرائت ما از این مفاهیم چیست؟ آیا ما می‌توانیم بشر و حق را، و نسبت حق و بشر را به همان معنایی بگیریم که در فلسفه‌ها و اندیشه‌های اومانیستی مدرن آمده است؟ آیا حق، برساخته‌ای صرفا فرهنگی- تاریخی است و یا امری است که هویت آن با اراده و خواست آدمیان شکل می‌گیرد؟ و یا ذاتی است که بر انسان چهره می‌نماید؟ 📌متن تفصیلی در سایت استاد پارسانیا 💠@parsania_net