☪️ تازه مسلمان بود، بی قرار زیارت حجّت خدا.
🐪 از کابل، بار سفر بست تا امام زمانش را بیابد.
🏜️ شهر به شهر، می رفت و می گشت #ابوسعید_کابلی به دنبال نشانه ای از امام غایب.
🌴 در مدینه، از بزرگی شنید که:
«مولایت، در روستای صریاست».
👣 با پای شوق، تا صریا دوید.
بالاخره آن همه جستجو و اصرار نتیجه داد؛
👁️ چشمش روشن شد به جمال حجّت الهی.
🌹 امام، صدایش زد؛ با نامی که تنها خاندانش او را به آن می شناختند!
💚 رازهای زیادی از امامش شنید.
🤝🏻 وقت وداع، عرض کرد که خرجی اش تمام شده، با آنکه هنوز مبلغ اندکی در کیسه داشت!!
🌹 امام فرمود: خرجی ات تمام نشده، اما هرچه مانده از بین خواهد رفت، به سبب همین کلامت!
💰از دست امام، خرج سفرش را گرفت و مرخص شد.
⏳خیلی زود، همان شد که امام فرموده بود.
💰آنچه امام عنایت کرده بود سالم ماند؛ آنچه با خود داشت، همه از بین رفت.
📚 کمال الدین ج ۲، ص ۴۳۹.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#داستانک_مهدوی
#حامی_شیعیان
#امام_زمان
#تشرفات
#کرامات