eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
26.1هزار عکس
14.5هزار ویدیو
60 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🐶 یک روز سگِ دانایی از کنارِ یک دسته گربه می‌گذشت. 🐱🐱🐱 وقتی نزدیک شد و دید که گربه‌ها سخت با خود سرگرم‌اند و اعتنایی به او ندارند، واایستاد. 🐈 آنگاه از میانِ آن دسته یک گربه درشت و عبوس پیش آمد و گفت: 🐾 «ای برادران دعا کنید؛ هرگاه دعا کردید و باز هم دعا کردید و باز هم دعا کردید و کردید، آنگاه یقین بدانید که بارانِ موش خواهد آمد!!» 🐕 سگ چون این را شنید در دلِ خود خندید و از آن‌ها روبرگرداند و گفت: 🐾 «ای گربه‌های کورِ ابله، مگر ننوشته‌اند و مگر من و پدرانم ندانسته‌ایم که آنچه به ازای دعا و ایمان و عبادت می‌بارد موش نیست بلکه استخوان است!!!» 📗 پیامبر و دیوانه، 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
☀ در روزی از روزهای خرداد، ساقه‌ای علف، به سایه درختی بلند و کهن سال گفت: 🌱«تو دائماً  به چپ و راست تکان می‌خوری و آرامش مرا به هم می‌زنی، کمی آرام بگیر!» ♣ سایه در جواب گفت: «من نیستم که تکان می‌خورم! به آسمان نگاه کن، به آن بالا، آنجا بین زمین و آسمان درختی است که در باد به شرق و غرب تکان می‌خورد». 🌳 پس ساقه علف به بالا نگاه کرد و برای اولین بار درخت بلند و کهن سال را دید و با خودش گفت: 🌱«عجب! آنجا علفی هست که خیلی از من بزرگتر است!!» 🌱و در سکوت فرو رفت... ✒ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
👁 روزی «چشم» گفت: ⛰‌من، آن سوی این دره‌ها کوهی می‌بینم، پوشیده در غباری لاجوردی، آیا زیبا نیست؟ 👂«گوش» شنید و در حالی که با دقت گوش سپرده بود گفت: ⁉اما کوه کجاست؟ آن را نمی‌شنوم. ☝سپس «دست» به سخن آمده و گفت: - بیهوده در تلاشم آن را حس یا لمس کنم. نمی‌توانم کوهی بیابم! 👃 و «بینی» گفت: - کوهی وجود ندارد، چون نمی‌توانم ببویمش! 👁 آنگاه «چشم» به سوی دیگر برگشت، و دیگران درباره‌ی خیال باطل و عجیب چشم با هم حرف زدند. 👂☝👃آنها می‌گفتند: ‼باید برای چشم اتفاقی افتاده باشد...!! ✒ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
❓از من می‌پرسید که چگونه دیوانه شدم؟ 👌چنین روی داد: 🎭 یک روز، بسیار پیش از آنکه خدایان ِ بسیار به دنیا بیایند، از خواب عمیقی بیدار شدم و دیدم که همه‌ی نقاب‌هایم را دزدیده‌اند - همان هفت نقابی که خودم ساخته بودم و در هفت زندگی‌ام بر چهره می‌گذاشتم. 👣 پس بی‌نقاب در کوچه‌های پر از مردم دویدم و فریاد زدم: «دزد، دزدان نابکار...» 👥👥 مردان و زنان بر من خندیدند و پاره‌ای از آنها از ترس ِ من به خانه‌هایشان پناه بردند. 👤 هنگامی که به بازار رسیدم، جوانی که بر سرِ بامی ایستاده بود، فریاد بر آورد: 👈 «این مرد دیوانه است!» ☀ من سر برداشتم که او را ببینم؛ خورشید نخستین بار چهره‌ی برهنه‌ام را بوسید. 🔥 و من از عشق ِ خورشید مشتعل شدم، و دیگر به نقاب‌هایم نیازی نداشتم و گویی در حال خلسه فریاد زدم: 👌«رحمت، رحمت بر دزدانی که نقاب‌های مرا بردند!» 🌟 چنین بود که من دیوانه شدم. ⛓و از برکت دیوانگی هم به آزادی و هم به امنیت رسیده‌ام؛ آزادی ِ تنهایی و امنیت از فهمیده شدن، زیرا کسانی که ما را می‌فهمند چیزی را که در وجودمان است به اسارت می‌گیرند. ⚠ ولی مبادا که از این امنیت، زیادی غَره شوم. حتی یک دزد هم در زندان از دزد ِ دیگر در امان نیست! 🖋 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
🐱 در هنگام طلوع خورشید روباهی از لانه‌اش بیرون آمد و با حالتی سراسیمه به سایه‌اش نگاه کرد و گفت: 🐪 امروز شتری خواهم خورد! 🐾 سپس به راه خود ادامه داد و تا ظهر به دنبال شتر گشت. 🐱 آنگاه دوباره به سایه‌اش نگریست و گفت: 🐀 آری! یک موش برای من کافی است! ✍ 🌐 @partoweshraq
🌹 💓 شما می توانید مهرِ خود را به [فرزندانتان] بدهید، اما نه اندیشه هایِ خود را، زیرا که آن ها اندیشه هایِ خود را دارند. 🏡 شما می توانید تنِ آن ها را در خانه نگاه دارید، اما نه روح شان را، زیرا که روحِ آن ها در خانه ی فرداست، که شما را به آن راه نیست، حتي در خواب. 👌شما می توانید بکوشید تا مانندِ آن ها باشید، اما مکوشید تا آن ها را مانندِ خود سازید. ⏳زیرا که زندگی واپس نمی رود و در بندِ دیروز نمی مانَد. 📕کتاب پیامبر، 🌐 @partoweshraq
🌀 وسوسه شیطان!! 👿 شیطان به كشيش گفت: 🔥 دشمنیِ من با بشریت، از دشمنی تو با جان خویش بیشتر نیست ای كشیش! 👿 تو به میكائیل آفرین می گویی، در حالی كه او برایت هیچ فایده ای نداشته است؛ و مرا دشنام می دهی، حال آنكه من مایهٔ راحتی و آسایشت بوده و هستم!!! ⁉ مگر نه این كه وجود من، موجب رونق بازار تو و نامم سرمایه كسب و كار توست؟ ⁉ اگر شیطان بمیرد و مبارزه با او منتفی گردد، چه شغلی را بر عهدهٔ تو خواهند نهاد؟! ⁉ تو كه پدر روحانی هستی، چطور نمی دانی كه تنها وجود شیطان می تواند سیم و زر را از جیب مؤمنان، به جیب های واعظان و سخنوران سرازیر می كند؟! ⁉ تو كه عالمی دانا هستی، چطور نمی دانی كه با نابود شدن علت، معلول نیز از بین می رود؟! ⁉ چطور راضی می شوی كه من بمیرم و تو، جایگاه خود را از دست بدهی و نان زن و بچه ات را آجر كنی؟! ✍ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🏰 یک شب که ضیافتی در کاخ برپا بود مردی آمد و خود را در برابر امیر به خاک انداخت و همه مهمانان او را نگریستند و دیدند که یکی از چشمانش بیرون آمده و از چشمخانه خالیش خون می‌ریزد!! 👑 امیر از او پرسید «چه بر سرت آمده؟» 👨🏻 مرد در پاسخ گفت: «ای امیر، پیشه‌ی من دزدیست، امشب برای دزدی به دکان صراف رفتم، وقتی که از پنجره بالا می‌رفتم اشتباه کردم و داخل دکان بافنده شدم. 👀 در تاریکی روی دستگاه بافندگی افتادم و چشمم از کاسه درآمد. اکنون ای امیر، می‌خواهم داد مرا از مرد بافنده بگیری!!» 👑 آنگاه امیر کس در پی بافنده فرستاد و او آمد، و امیر فرمود تا چشم او را از کاسه درآورند!! 👴 بافنده گفت: «ای امیر، فرمانت رواست. سزاست که یکی از چشمان مرا در آورند. 👀 اما افسوس! من به هر دو چشمم نیاز دارم تا هر دو سوی پارچه‌ای را که می‌بافم ببینم. 👌ولی من همسایه‌ای دارم که پینه‌ دوز است و او هم دو چشم دارد، و در کار و کسب او هر دو چشم لازم نیست!!» 🏇 امیر کس در پی پینه‌دوز فرستاد. 👀 پینه‌دوز آمد و یکی از چشمانش را در آوردند. ⚖ و عدالت اجرا شد...!!! ✍ 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌌 دیشب به خودم گفتم: 🌱 شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی‌آید، از بهاری می‌آید که فرا می‌رسد. ☀ گیاه به روزهایى که رفته، نمی‌اندیشد، به روزهایى می‌اندیشد که می‌آید. 🌸 اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد، چرا ما انسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هر آن چه می‌خواهیم، دست یابیم؟ 📗نامه‌های عاشقانه‌ی یک پیامبر | 🆔 @partoweshraq ☕️
🕊اى كاش، انسان‌ها نيز غريزه پرندگان را مى‌داشتند، 🌪و اى كاش كه طوفان بال آدميان را مى‌شكست. 👌چون انسان به ترسويى و بزدلى متمايل است. 🌪او تا طوفان را حس مى‌كند در شكاف‌ها و غارهاى زمين مى‌خزد خودش را پنهان مى‌كند. 🕊بله... پرندگان صاحب چنان شعور و منزلتى هستند كه انسان‌ها از آن بويى نبرده‌اند. 👌انسان در سايه قانون و آداب و رسومى كه خود پديد آورده زندگى مى‌كند، 🕊 اما پرندگان طبق همان آزادى و قانون مطلق الهى كه به سبب آن، زمين گرد خورشيد مى‌گردد در معاش و زندگى‌اند... 📗نه کتاب | . 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🙋🏻‍♂️ وقتی شاد و خرم هستی به ژرفای قلبت نظر کن تا ببینی که این قلب همان است که تو را غمگین کرده بود. 🙍🏻‍♂️ و هنگامی که غم بر تو چیره شده است باز در قلب خود نگاه کن تا ببینی که به راستی در فراق آنچه قلبت را از شادی پر کرده بود گریه می‌کنی؟ 🎭 بعضی گویند شادی از غم عظیم‌تر است. بعضی گویند چنین نیست، بلکه غم بر شادی چیرگی دارد. 👌🏻اما من با تو می‌گویم که غم و شادی از هم جدایی ناپذیرند. 🎭 آنها با هم نزد تو می‌آیند و هنگامی که یکی از آن دو در کنارت نشسته است، بیاد آر که آن دیگری نیز در بستر تو به خواب رفته است! 🖊️ 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
💓 زیبایی دلی‌ست برافروخته 🌹و روحی‌ست سرمست شده. 🎭 زیبایی نقشی نیست که بنگرید یا نوایی که بشنوید، 👁️ نقشی‌ست که با چشم بسته هم می‌بینید 👂🏻و نوایی ست که با گوش بسته هم می‌شنوید... 📗 پیامبر و دیوانه | 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌