نادر (محسن) میشانیفرد بچه #آبادان بود. #مسجد خانهاش بود. در صف اول مبارزات انقلاب و سپس جنگ حضور داشت. از نزدیک شهادت برادرش، خسرو را دید اما سست نشد. در #جبهه، از سنگر علم هم غافل نبود. در ۲۲ سالگی شد دانشجوی رشته سیاسی ورودی ۶۲. با #ازدواج، وارد مرحله جدیدی از زندگی شد ولی مسیر زندگیاش را عوض نکرد. مسلط به عربی و انگلیسی بود. سال ۶۵ به عنوان #مبلغ به #حج رفت. با فعالیتی که از خود نشان داد، نیروهای نظامی #عربستان دستگیر و زندانیاش کردند. به ایران که برگشت، زود رفت جبهه. اما این بار نه به عنوان مبلغ از طرف دانشگاه بلکه به عنوان رزمنده. میخواست سلاح به دست بگیرد و رودررو بجنگد. ۴ دی ۶۵؛ جنازه #غواص خطشکن کربلای ۴ برنگشت. محسن خواست #شهید_گمنام هم باشد.
شادی روحش صلوات
خاطرات پل مدیریت
ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj