eitaa logo
پاورقی؛ حمید درویشی شاهکلائی
575 دنبال‌کننده
590 عکس
69 ویدیو
20 فایل
حمید درویشی شاهکلائی؛ دانش‌آموخته دکتری فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق پژوهشگر، ویراستار و کتابفروش @darvishi
مشاهده در ایتا
دانلود
جاوید مرحمتی بچه شهر انقلابی بود. معلوم نبود کی درس می‌خواند. همیشه در بود و مشغول مطالعه کتب مذهبی و مبارزه! دانشجوی آمار و بودجه دانشگاه شیراز شده بود ولی در به مقام جانبازی رسید. بود. وقتی شنید یک دانشگاه مذهبی می‌خواهند تأسیس کنند به اسم امام صادق، شد دانشجوی کد ۶۱ تبلیغ. باز هم سعی می‌کرد حتی‌المقدور در جبهه رزم باشد نه جبهه درس. می‌گفت «حس می‌کنم در قفسی هستم با پر و بال شكسته. من بايد به جبهه بروم و تازه شوم.» وقتی می‌گفتند تو در تبلیغات مؤثرتری تا اینکه یک بسیجی گمنام باشی، می‌گفت «باید پاسخگوی وظایف شرعی خودم باشم... این‌ها بهانه است.» پاییز ۶۵ به پیشنهاد مهدوی با هزینه شخصی رفت . سپرده بود وقت خبرش کنند. ۴ دی ۱۳۶۵. رفت. ۹ سال بعد که اندازه ۹ قرن برای مادرش طول کشید، فقط چند استخوان برگشت. جاوید، جاوید شده بود. ____ از کسانی که مانع جبهه رفتن بچه‌ها می‌شدند،‌ گله کرده بود. ما دانشجویان دوره پنجم دکتری فرهنگ و ارتباطات، دوره خودمان را به نام او زینت بخشیدیم. خاطرات پل مدیریت ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj
امیر یگانگی تخریبچی گردان نوح: شب قبل از عملیات کربلای چهار با حمید غفوری قرار گذاشتیم که هر کداممان شد، آن‌قدر دمِ درب بماند تا آن یکی دیگر بیاید. برگرفته از حماسه یاسین، نوشته استاد سید محمد به برادرش نوشته بود: «از تو درخواست می‌کنم که دعا کنی خدا به ما اخلاص بیشتری عطا کند تا درس را برای او بخوانیم و عنوان‌های فریبنده‌ای چون طلبه دانشگاه امام صادق (ع) و ... را نخوریم و روزبه‌روز ان‌شاءالله به طرف شدن حرکت کنیم.» به خاطر تسلط به عربی و انگليسی و اطلاعات عميق سياسی و ذهن تحليلگرش به عنوان رابط با چند واحد عملياتی چريکی در عمل می‌کرد. جنازه بی‌سر این غواص مشهدی کربلای ۴ دو ماه بعد پیدا شد. او را از قرآنی که به همراه داشت، شناختند. موفقی در بود اما برای بار دوم نرفت چون... وصیت کرد: «نسبت به اسلام و آبروی جهمهوری اسلامی غیرت داشته باشید!» شادی روحش صلوات خاطرات پل مدیریت ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj
نادر (محسن) میشانی‌فرد بچه بود. خانه‌اش بود. در صف اول مبارزات انقلاب و سپس جنگ حضور داشت. از نزدیک شهادت برادرش، خسرو را دید اما سست نشد. در ، از سنگر علم هم غافل نبود. در ۲۲ سالگی شد دانشجوی رشته سیاسی ورودی ۶۲. با ، وارد مرحله جدیدی از زندگی شد ولی مسیر زندگی‌اش را عوض نکرد. مسلط به عربی و انگلیسی بود. سال ۶۵ به عنوان به رفت. با فعالیتی که از خود نشان داد، نیروهای نظامی دستگیر و زندانی‌اش کردند. به ایران که برگشت، زود رفت جبهه. اما این بار نه به عنوان مبلغ از طرف دانشگاه بلکه به عنوان رزمنده. می‌خواست سلاح به دست بگیرد و رودررو بجنگد. ۴ دی ۶۵؛ جنازه خط‌شکن کربلای ۴ برنگشت. محسن خواست هم باشد. شادی روحش صلوات خاطرات پل مدیریت ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj
بعد از یورش مزدوران آمریکایی آل سعود به محلی که خانم‌ها و معلولان و دیگر حجاج به حالت مجروح یا شهید افتاده بودند، او در حال کمک کردن و حمل آن‌ها به جای امن‌تری بود و به آن‌ها آب می‌رساند. هنگام برداشتن آب و سیراب کردن تشنگان، چند گلوله به او شلیک می‌کنند، اما او از پای نمی‌افتد و به کار خود ادامه می‌دهد که در همین حال توسط مزدوران به وسیله‌ی ضربه‌ی باتوم به سرش، به علت خونریزی مغزی به آرزویش می‌رسد و شهید می‌شود. او همچون مولایش حسین علیه‌السلام حج خود را نیمه تمام گذاشت. از احرام حج به احرام خون و شهادت شتافت و همچون امام رضا علیه‌السلام غریبانه و مظلومانه شهید شد. چونان ابوالفضل العباس علیه‌السلام به هنگام آب رساندن به حجاج بیت الله الحرام گلوله‌ای بازویش را شکافت. در نهایت همانند امیرالمومنین علی علیه‌السلام فرق سرش را شکافتند تا شهادتش شاهدی باشد بر حقانیت راهی که انتخاب کرد و آگاهانه پیمود. روایت شهادت دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام بود در هنگامی که خدا بود در خونین 1366. ایام سالگرد شهادتش است به تاریخ هجری شمسی. او جوان‌ترین شهید جمعه خونین بود. با تسلطش به زبان عربی و انگلیسی، مبلغ انقلاب اسلامی بود. شادی روح همه شهدا به ویژه شهدایی که جایی مهمان هستند و به شهادت میرسند، صلوات