🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #چهل_ودو
باورم نمی شد این جمله را بالاخره از زبانش می شنوم.
آنقدر هیجان زده شده بودم که دلم میخواست فریاد بزنم. 😍😁نتوانستم خوشحالی ام را پنهان کنم و نیشم باز شد.😁 گوشه ای پارک کردم.
همانطور که نگاهش می کردم با لبخند گفتم :
_ از روزی که توی بهشت زهرا دیدمت تا امروز دو سال گذشته. ☺️✌️توی این دو سال زندگی رو به من حروم کردی. ولی الان توی دو ثانیه دنیا رو بهم دادی. دیگه فکرشم نکن ولت کنم.😉😍
میدانستم با شنیدن حرف هایم خجالت می کشد 🙈اما دیگر دلم نمیخواست حرف ها و احساساتم را در دلم نگه دارم.😁❤️
حالا که فهمیده بودم فاطمه هم دوستم دارد باید تمام تلاشم را برای خوشبختی اش می کردم.😇😎
کمی بعد برای خرید آینه و شمعدان پیاده شدیم...
متوجه شدم که سعی می کند فاصله اش را با من حفظ کند. برای اینکه راحت باشد با فاصله ی بیشتری کنارش قدم میزدم. ☺️چند مغازه را دیدیم اما چیزی انتخاب نکردیم.
وارد یکی از مغازه ها شدیم، فاطمه به ساده ترین آینه و شمعدان مغازه اشاره کرد و گفت :
_ این خوبه؟😊
+ هرچی رو تو دوست داشته باشی خوبه. 😍ولی اگه بخاطر پولش اینو انتخاب کردی از این بابت هیچ نگرانی نداشته باش.😇
_ نه بخاطر پول نیست. البته اسراف کردنم دوست ندارم.☺️
کمی آن طرف تر ایستاده بودم و مدل های دیگر را نگاه می کردم.
ناگهان دیدم که فاطمه جلوی آینه ایستاده و به تصویر خودش خیره شده. از فرصت استفاده کردم و در کنارش ایستادم.😍 و این اولین باری بود که فاطمه و خودم را در یک قاب می دیدم.
پس از چند روز یک عقد مختصر گرفتیم و آماده ی رفتن شدیم...✈️
روز رفتن فاطمه آنقدر در آغوش محمد اشک ریخت که چشم هایش پف کرده بود.🤗😭 معلوم بود محمد هم تمام سعیش را می کند که اشک نریزد.
موقع خداحافظی محمد مرا در آغوش گرفت و گفت :
_ جون تو و یدونه آبجی من. اول میسپرمش به خدا بعدم تو.😢
روی شانه اش زدم و گفتم :
+ نگران نباش. نمیذارم یه تار مو از سرش کم شه. برام از جونمم عزیزتره.😍😊
بعد از یک #وداع_غمگین سوار هواپیما شدیم... 🇬🇧🛫
فاطمه ساکت بود و چیزی نمی گفت. فقط از پنجره به آسمان☁️ نگاه می کرد و مدام چشمهایش پر از اشک می شد.😢 دستش را گرفتم و گفتم :
_ انقدر اشک نریز. بخدا دلم آتیش گرفت.😒
صورتش را پاک کرد و با بغض گفت :
+ دلم برای خیلی چیزا تنگ میشه. مادرم، محمد، پدرم...😔😢
خواستم کمی حال و هوایش را عوض کنم، با خنده گفتم :
_ راستشو بگو، تا بحال برای منم اینجوری اشک ریختی؟😉
لبخندی زد و گفت :
+ من نریختم، ولی تو ریختی!😌
_ اشک چیه؟! ما که براتون گریبان چاک
کردیم!😍😉
بالاخره بعد از آن همه گریه موفق شدم کمی بخندانمش. ☺️
باهم ابرها را تماشا می کردیم و درباره ی شکل هایشان حرف میزدیم. همانطور که با انگشتش ابرها را نشانم میداد #خیره به روی ماهش بودم😍 و خدا را هزاران بار برای داشتنش #شکر می کردم.🙏
در همان سوییت نقلی و کوچک زندگی مشتکرمان را آغاز کردیم. 🏡💞
بعد از آمدن فاطمه همه چیز رنگ و بوی دیگری گرفته بود. حتی دیگر باران ها دلگیر و غم انگیز نبودند.😍
یک تغییر دکوراسیون اساسی به خانه دادیم و جای وسایل را عوض کردیم.
تازه میفهمیدم معنی این جمله که
🎀"زن چراغ خانه است" 🎀یعنی چه!😇😎
تمام سعیم را می کردم کمتر در خانه تنهایش بگذارم. 😊اما بخاطر اینکه هم درس میخواندم و هم کار میکردم ناگزیر بودم زمان بیشتری را بیرون از خانه سپری کنم.
فاطمه هم برای خودش سرگرمی ایجاد می کرد و از پس تنهایی اش بر می آمد.☺️
هنوز به مسیرها و محیط شهر آشنایی کافی نداشت.
یک روز قرار گذاشتیم بعد از پایان کلاسم باهم بیرون برویم تا هم خیابان ها را نشانش بدهم و هم کمی خرید کنیم.😊 وقتی از دانشگاه خارج شدم دیدم فاطمه جلوی در منتظرم ایستاده. گفتم :
_ سلام! تو چرا از خونه اومدی بیرون؟ من میومدم دنبالت دیگه.😊
+ سلام. خب دلم میخواست یکم قدم بزنم. ببخشید اگه بدون اجازت اومدم.☺️
_ ببخشید چیه؟ من بخاطر خودت میگم. منظورم این بود چرا تنهایی اومدی تو خیابون، باهم میومدیم که هواتم داشته باشم تا خیالم راحت بشه.😍
ادامه👇
همین لحظه امیلی و (یکی دیگر از همکلاسی هایم) جاستین از کنارمان رد شدند.
امیلی تا چشمش به ما افتاد نزدیک آمد و گفت :
_ سلام رضا. ایشون نامزدته؟👈💎
گفتم :
_ سلام. بله. البته ما ازدواج کردیم و فاطمه دیگه همسر منه.😌😍
دستش را به طرف فاطمه دراز کرد و گفت :
_ سلام فاطمه. من امیلی هستم. دوست رضا. از آشناییت خوشبختم.😊
بعد از امیلی جاستین هم دستش را به سمت فاطمه دراز کرد.
برای اینکه با فاطمه برخورد نکند #فورا با او دست دادم و با لبخند گفتم :
_ ببخشید اما همسرم با آقایون دست
نمیده.😊☝️
از قیافه ی جاستین مشخص بود متعجب شده.😳
بعد از گفتگوی کوتاهی رفتند و ما هم به سمت فروشگاه حرکت کردیم...
ادامه دارد....
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
🔴 یه دختر و پسر تو مشهد با همدیگه مبارزه میکنن، به قول همون احمقایی که زن و مرد رو یکسان میبینن، مبارزه به حق و برابر!
آخر سر هم، براثر ضربه شدید پسر به سر دختر، دختر فوت میکنه و درب اون تاریک خونه رو هم پلمپ میکنن!
طرفداران برابری زن و مرد ماستاتون رو کیسه میکنین یا هنوز زوده؟
#فمنیست_ممنوع
#زن_عفاف_زندگی
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar
👆لطف کنیدعکس را بازکرده و
ببینیدکه برعلیه جمهوری اسلامی ایران باپشتیبانی آنها توطئه هایی
که انجام دادندبیشترمتوجّه بشوید
✍🇮🇷 حالا دیدید در مورد
مهساامینی ما چی می گفتیم
✍ ❌و آنها چی میگفتند⁉️
📺🇮🇷فقط باید به صداوسیمای جبهه ی خودی اعتماد کنیم.
#فتنه_مهسا
#فتنه_اسرائیل
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar
عرصه علمی🥇🏆
دکتر پروانه فرزانه متولد1351، عضو هیئت علمی مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران(1399-1386)و متخصصِ علوم سلولی و ایمنیشناسی، دانشمندی خستگیناپذیر بود که بانک سلولهای جانوری و انسانی مرکز ملی ذخایر ژنتیکی و زیستی ایران با بیش از 1400 رده سلولی بنیادی، بیماریهای خاص انسانی، جانوران در حال انقراض و ... را راهاندازی کرد.
این بانک، مجموعهای مرجع از توانمندیهای نرمافزاری و سختافزاری در حوزه علوم سلولی، زیستفناوری و پزشکی در تأمین نیاز مراکز علمی، دانشگاهی، صنعتی و ارایه نمونههای استاندارد و حفظ گونههای ارزشمند ژنتیکی کشور را فراهم کرده بود.
بانک سلولی، بستر و زیرساخت اولیه لازم برای تولید محصولات زیستی مانند هورمونها، واکسنها و پروتئینهای نوترکیب را فراهم کرده و برای مطالعه بیماریهایی چون سرطان و تحقیقات دارویی ابزارهای مناسبی در اختیار محققان قرار میدهد.
این بانک امکان تسریع تحقیقات در علوم نوین پزشکی همچون سلولدرمانی، مهندسی بافت و ژندرمانی را نیز فراهم میکند. بانک سلولهای جانوری نیز ردههای سلولی در زمینههای متفاوت مانند تولید فراوردههای زیستفناوری، مطالعات علوم زیستی، تولید جانوران تراریخته، احیای جانوران منقرض شده نقش مهمی دارد.
از اقدامات دیگر این بانو راهاندازی و توسعه آزمایشگاههای سلولی، آسم و ایمنیشناسیِ مرکز تحقیقات ایمونولوژی، آسم و آلرژی مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
وی همسر دکتر حسین بهاروند(۱۳۵۰) محقق برجسته زیستشناسی پژوهشگاه رویان و کاشف سلول های بنیادین در ایران نیز بود.
#ایران_قوی
#زنان_نقش_آفرین
🌺@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بامیه فوری
مواد لازم :
آرد : ۱ لیوان
بکینگ پودر : ۱ ق چ
وانیل : ۱/۴ ق چ
آب ۱ لیوان
روغن مایع ۳ ق غ
شهد، یا (شربت بار یا عسل) ۱ ق غ
#آشپزی
#بامیه
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱
💠 ثواب تحمل اذیت های مراقبت از فرزندانی که بدنیا میآیند، پدر و مادر را به عالی ترین درجات #بهشت میرساند👆... 🍀
#استاد_شجاعی
#سقط_جنین_حرام_است
#فرزند_آوری
#ثواب_بهشت
~•~•🍃꧁🌸꧂🍃•~•~
@payame_kosar
هدایت شده از نسرا اردکان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید| محتوای دروغ چگونه ساخته میشود؟
🔰با ما همراه باشید ...
🚩 نهضت سواد رسانهای انقلاب اسلامی (نسرا) شهرستان اردکان
🆔 @NasraArdakan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا آخر ببینید؛
با چوب و موکت برای بچه های کفش درست میکند
اینجا غزه است
جهان نظاره گر است
و فلسطینی ها بی تفاوت به این جهانِ بی تفاوت، به زندگی ادامه میدهند...
اینجا غزه 💔💔💔
#آه_غزه
#کودکان_بی_گناه
#ظهور_امام_زمان
~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~
@payame_kosar
خطیب نماز جمعۀ تهران: موفقیت دولت، در سایۀ عمل به توصیههای رهبری است
🔹خاتمی: پیشنهاد من این است یک نهاد و یا دفتر مقام معظم رهبری مجموعۀ این دیدارها را یکجا بهعنوان دستورالعمل منشور ولایت در عرصه حکمرانی جمعآوری کند و در خدمت مسئولان قرار دهد زیرا توصیههای رهبر انقلاب تحفه کمنظیر برای دولتمردان است.
🔹توصیۀ مهم رهبر انقلاب به دولتمردان، پیوست عدالت در متن قوانین است. رهبری فرمودند نه در کاغذ بلکه در عمل عدالت را محقق کنید و هر ماده قانونی که فاصله طبقانی را بیشتر میکند، حذف کنید.
#موفقیت_دولت
#عمل_به_توصیه_رهبر
~•~🌿꧁🌹꧂🌿~•~
@payame_kosar
⁉️ وظیفه مومنین در مورد متولی که به وظایف خود عمل نمیکند
🔶 س : اگر متولی موقوفهای که برای عزاداری و مانند آن وقف شده است طبق نیت واقف عمل نمیکند و یا خیانت میکند، مومنین نسبت به این تخلف چه وظیفهای دارند؟
✅ ج: در صورتی که تذکر زبانی مومنین تأثیر ندارد، موارد را بصورت مستند به اداره اوقاف و مقامات بالاتر گزارش نمایند.
#تخلف_متولی
🔍 منبع : KHAMENEI.IR
🌸🍃 @payame_kosar
🔴 چرا جمعه را جمعه نامیدند؟
🔵 مردی از محضر امام باقر علیه السلام این سوال را پرسید: حضرت فرمودند:
🟢 خداوند متعال ، در روز جمعه ٬ مخلوقاتش را جمع نمود برای میثاق گرفتن بر ولایت پیامبر (صلوات الله علیه و آله و سلم ) و وصی او امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام .
پس این روز را جمعه نامیدند زیرا کل خلق ، در آن جمع شدند.
📚 الکافی ج ۳ ص ۴۱۵
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 نماهنگ | دعای امام زمان(عج)
🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت الله خامنهای
✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرمودهاند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم.
📽 مطلب مرتبط: اینگونه دعای فرج بخوانید
🪴@payame_kosar
حضرت مهدی (ع) در روز ظهور، به اذن پروردگار به (مسجد الحرام) می رود و پشت (مقام ابراهیم) رو به (کعبه) می ایستد و دو رکعت نماز می گزارد و سپس اعلام ظهور می فرماید.
🏷 داستانها و حکایتهای ،نماز ، ج ۱، ص ۳۷ (بحارالانوار).
🪴@payame_kosar
🌸
امام سجاد علیه السلام:
نشانه های مؤمن پنج چیز است:
❶ پرهیزگاری در خلوت
❷ صدقه در حالت نیازمندی
❸ شکیبایی هنگام مصیبت
❹ بردباری هنگام خشم
❺ و راستگویی هنگام ترس
🗒الخصال، ص۲۴۵
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
┈••✾🍃🌹🍃✾••┈•
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ با صدای ماندگار👆
از راه دور
همه با هم میخوانیم
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا
💞الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
🌸وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
💞وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
🌸صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً
💞مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً كَأَفْضَلِ مَا
🌸صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
دلت شکست من را هم دعا کن 😭
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
┈••✾🍃🌹🍃✾••┈•
اَلٰا بِـذِڪْرِٱݪلّٰـهِ تَـطْـمَـئِـنُّ ٱلْـقُـلُـوبُ
@payame_kosar
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #چهل_وسه
مدتی بعد امیلی درخواست کرد که در صورت امکان یک روز برای ملاقات با فاطمه به منزلمان بیاید...
برای شام دعوتش کردیم.🍛😋 وقتی رسید فاطمه #به_گرمی از او استقبال کرد.🤗🤗
نشستند و مشغول صحبت شدند...
فاطمه بعضی کلمات و اصطلاحات را بلد نبود و گاهی برای فهمیدن حرف های امیلی یا گفتن جملاتش از من کمک می گرفت.
مشغول خوردن کیک و چای بودند و همانطور که صدایشان را می شنیدم خودم را به کارهایم مشغول کردم. امیلی گفت :
_ میتونم ازت یه سوالی بپرسم؟
+ بله، حتما. بپرس؟😊
_ از اینکه رضا نمیذاره به مردها نزدیک شی و بهشون دست بزنی ناراحت نمیشی؟😟
فاطمه خندید و گفت :
+ نه. اتفاقا وقتی که میبینم رضا من رو فقط برای خودش میخواد عشقم بهش بیشتر میشه.😍☺️ البته رضا منو مجبور نمیکنه نزدیک مردها نشم! چون میدونه خودم به این مساله تمایلی ندارم کمکم میکنه تا چیزی برخلاف خواسته ام پیش نیاد.😇
_ راستش زندگیتون کمی برای من عجیبه.😕 نمیفهمم تو که چهره ای به این زیبایی داری چرا وقتی میری بیرون از خونه انقدر خودت رو می پوشونی؟ فکر می کردم شاید مشکل یا بیماری خاصی داشته باشی. اما الان که از نزدیک دیدمت فهمیدم نه تنها هیچ مشکلی نداری بلکه واقعا یک زن شایسته ای.😟😊
+ ممنون از لطفت.☺️ خب جواب این سوالت کمی پیچیده ست. اما دلیلش اینه که ما توی باورهامون به " #حجاب" معتقدیم.😊 البته این فقط مختص دین ما نیست، توی #ادیان_دیگه هم بهش توصیه شده.👌
_ ولی من به رضا هم گفتم که به هیچ دینی اعتقاد ندارم. 😕یعنی باور داشتن به هر دینی از نظرم خرافه است.🙄 همه ی حرفهای پیامبرها شعار بوده. واقعیت زندگی آدم ها خیلی غم انگیزتر از دنیای رویایی اونهاست.😑
من هرگز چیزی درباره ی امیلی به فاطمه نگفته بودم...
اما خودش از حرف هایش فهمید #زندگی_سختی داشته. گفت :
+ نمیخوام وارد #حریم_خصوصیت بشم، ولی میتونم بپرسم که آیا توی زندگیت شکست خوردی؟
_ بله. بارها و بارها. یعنی بجز چند باری که شانس آوردم بقیه ی زندگیمو شکست خوردم.😒
امیلی بغضش گرفت😢 و چشمانش پر از اشک شد. فورا با آستینش اشکهایش را پاک کرد و ادامه داد :
_ چند ساله هیچ خبری از مادرم ندارم. آخرین باری که دیدمش روزی بود که منو از خونه ش بیرون کرد.😔 چند ماه بعد وقتی رفتم سراغش از اون خونه رفته بود. دیگه هیچوقت پیداش نکردم.
+ پدرت چی؟ پدرتم از دست دادی؟😒
_ پدر! هه... من حتی نمیدونم پدرم
کیه...😕😔
فاطمه دستش را گرفت و با ناراحتی گفت :
+ متاسفم.😒
سکوت کرد و ادامه داد :
+ من میدونم تحمل شکست ها و رنج ها چقدر سخت و دردناکه، ولی ما آدم ها خودمون دنیای خودمونو میسازیم. تو از من درباره ی حجابم پرسیدی. حالا که میگی به هیچ دینی اعتقاد نداری من جور دیگه ای برات توضیح میدم. تو تحصیلکرده ای👌 و حتما میدونی که همه ی موجودات انرژی دارن. بیا فرض کنیم تمام مردهای دنیا الکتریسیته ی مثبت و تمام زن های دنیا الکتریسیته ی منفی ساطع می کنن، و قطعا همیشه دو قطب مخالف همدیگرو جذب می کنن. حجاب میتونه یک مختل کننده برای این میدان مغناطیسی باشه. اینجوری یک زن از بین مردهای اطرافش فقط برای همسرش جاذبه ایجاد می کنه و دیگه اتفاقاتی رخ نمیده که طی اون یک امیلی دیگه بدنیا بیاد و هرگز نفهمه پدرش کی بوده...😊
_ پس چرا فقط زن ها باید رنج پوشوندن خودشونو تحمل کنن. این یه تبعیض جنسیتیه!😐
+ البته فقط #زن ها نیستن که باید #حجاب داشته باشن. #مردا هم باید بخشی از پوشش خودشونو رعایت کنن. ولی خب این درسته که زن ها باید #بیشتر به حجاب مقید باشن. و قطعا هم این یک تبعیض نیست! با هر دین و تفکری اگه بخوای #عادلانه قضاوت کنی باید اینو بپذیری که قدرت خودداری زن ها بیشتر از مرد هاست. یه حقوقدان فرانسوی هم گفته که "قوانين طبيعت حکم مي کنه زن خوددار باشه!"😊 یعنی #طبیعتاً و #ذاتاً زن ها بیشتر از مردها میتونن توی این مساله جلوی خودشونو بگیرن. پس رعایت حجاب و دشواریهاشم به نسبت برای زن ها راحت تر از مردهاست.👌
ادامه👇