عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 ■ چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و با شهادت رفتند. 《انتش
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
◾️چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند وبا شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی 》
منزل سوم/مارکسیست
هئیتی داشتیم در منطقه گمرک تهران. یکی از کسانی که خیلی عاشقانه در هئیت ما فعالیت میکرد، جوانی به نام خیرالله (هوشنگ) افشار بود.
او در نصب و جمع آوری وسایل و سیاهی های هئیت بسیار خالصانه زحمت می کشید. بعد از مدتی فهمیدیم که این جوان از روستاهای اطراف شهریار، حدود هفت کیلومتر را برای رسیدن به مجلس امام حسین (ع) طی می کند و آخر شب برمی گردد.😢
اخلاص عجیبی داشت و با بچه های هئیت خیلی رفیق شده بود. جوان خوش بیان و پرمحبتی بود.
بعدها فهمیدم که پسرعموی او یعنی شهیداحمد افشاری پای او را به هیئت باز کرده. روزها گذشت تا اینکه یک بار برای سیاهی زدن هیئت ، ازروی نردبان افتاد و پایش آسیب دید.😐 ماهم به ملاقاتش رفتیم و ارتباط ما از آن روز بیشتر شد.
تااینکه ما آماده اعزام به جبهه شدیم. یک روز از ما درخواست کرد که مرا هم با خودتان به جبهه ببرید.
ماهم برای او یک پرونده دروغین ساختیم و گفتیم : هر کی ازت پرسید قبلا آموزش دیدی بگو بله. 😶 من روزهای اول جنگ توی آبادان بودم.
ما این حرف را به او یاد دادیم و حرکت کردیم برای دوکوهه. در طی مسیر کنار هوشنگ نشسته بودم. حرف به حرف شد و رفتیم سراغ قبل انقلاب.
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
stickers(2).attheme
147.1K
#تم🌱 عیدی ناقابل ما😊
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
به #پایان آمد این مـ🌙ـاه و
#عبادت همچنان باقیست
برای ما حـ♥️ــرم بنویس
#نجف تا #کربلا کافیست
پیشاپیش عید #سعید_فطر برهمه شما مومنین عزیز تبریک و تهنیت باد🌹🌹
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 بسم رب الشهدا #رمان #هادی_دلها #قسمت_29 -عطیه چقدر زندگی هامون نسبت ب یک سال پیش
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
بسم رب الشهدا
#رمان
#هادی_دلها
#قسمت_30
صبح که کامل از خواب دیدم تو رختخواب غلت میخوردم که عطیه گفت : کوفت مرگ مثل خرس اینجا قل میخوره
نصف شب چرا از خواب بیدار شدی؟
درحالیکه دستام میکشیدم گفتم خواب دیده بودم
عطیه:چه دیدی تو خواب
-یه مزار شهید
گوشیم کوش ؟
عطیه:زینب بمیری اون چشمات باز کن بعد دنبال گوشی بگرد
بیا اینم گوشیت 📱
-سلام بهار خوبی ؟کجاییـ؟
بهار:سلام عزیزدلم خوبی ؟کربلام
از معراج چ خبر؟
-خانواده شهید قربانخانی دعوت کردیم
بهار:چقدر عالی
آفرین خواهر کوچولوی نازم
-بهار ی چیزی یادم رفت به مامان بگم چند روز پیش از سپاه زنگ زده بودن گفتن سال نو میبرنمون سوریه
باید گذرنامه و...ببریم سپاه
بهار:ای جانم عزیزدلم خوش ب سعادتتون حتما ب مامان میگم
-بهاااااااار راستی تو شهیدی به نام مهدی قاضی خانی میشناسی ؟
-آره عزیزدلم اون دختر شهیدی ک به آقا گفته بود این کلاه مامانت برات خریده
-اره اسمش چی بود یادم نیست
بهار:نهال
-اره نهال
بهار:اون دختر کوچلو دختر شهید قاضی خانی بود
-اه چطوری بشناسمش؟
بهار:تو همون آرشیو مصاحبه با خانم قاضی خانی هست
-مرسی خواهرجان
بهار: زینبم
-جانم
بهار:محسن امروز حرف تو رو با مامان و من میزد
بد نیست بهش ی کم فکر کنی تو این دور زمانه پسرای مثل محسن کمن
یه متن برات میفرستم حتما بخون
-باشه مواظب خودت باش
بوس
بهار:توهم مواظب خودت باش
❤️
یاعلی
عطیه درحالیکه از اتاق خارج میشد گفت :زینب امروز پنجشنبه است مدرسه هم ک تعطیله من ی سر برم خونه مادرشوهرم اینا
بعدم برم خونه خودمون جمع جور نظافت کنم مامان اینا هفته بعد میان
توهم ی تکونی ب خودت بده اگه میخای ولیمه بدی
-واااااای خاک ب سرم
وایستا حاضر بشم تا یه مسیری ییام برم دنبال عاطفه اون هتل متل آشنا داره
عطیه :بدو تروخدا
تو مترو نشسته بودیم گوشیم درآوردم پیوی بهار چک کردم
هوالرحيم:
قبل ازدواج...💍
هر خواستگاری کہ میومد،🚶💐
به دلم نمےنشست...😕
.
اعتقاد و #ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود...👌
.
دلم میخواست ایمانش واقعی باشہ😇
نه بہ ظاهر و حرف..😏
.
میدونستم مؤمن واقعی واسه زن و زندگیش ارزش قائله...😊
.
شنیده بودم چله #زیارت_عاشورا خیلی حاجت میده...
این چله رو #آیت_الله_حق_شناس
توصیه کرده بودن...✍
با چهل لعـن و چهل سلام...✋
کار سختی بود😕
اما به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود...
ارزششو داشت،
واسه رسیدن به بهترینا سختی بکشم.
۴۰ روز به نیت همسر معتقد و با ایمان...
.
۴،۳روز بعد اتمام چله…
خواب شهیدی رو دیدم...
چهره ش یادم نیست ولی یادمہ...
لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...💚
دیدم مَردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان📿
ولی جز من کسی اونو نمی دید انگار...
یه تسبیح سبز📿 رنگ داد دستم و گفت:
"حاجت روا شدے..."
به فاصله چند روز بعد اون خواب...
امین اومد خواستگاریم...🙂
.
از اولین سفر #سوریه که برگشت گفت:
"زهرا جان…❤
واست یه هدیه مخصوص آوردم..."
یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت:
زهرا،
این یه تسبیح مخصوصه💕
به همه جا تبرک شده و...
با حس خاصی واست آوردمش...❤️😌
این تسبیحو به هیچکس نده!
تسبیحو بوسیدم و گفتم:
خدا میدونه این مخصوص بودنش چه حکمتی داره...
بعد شهادتش…💔
خوابم برام مرور شد...
تسبیحم سبز بود که یہ شهید بهم داده بود... .
✍همسر شهید امین کریمی چنبلو
تا مطلب خوندم تموم شد نیت کردم چهل شب نماز شب بخونم تا خدا یه همسر زینبی نصیبم کنه
عطیه:زینب من اینجا باید پیاده بشم تا شب برمیگردم که بریم معراج برای تزئین فضای داخلی
فعلا یاعلی
-یاعلی
تاشب که عطیه بیاد الحمدالله رب العالمین من تونستم ی هتل پیدا کنم
نام نویسنده:بانوی مینودری
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
💫سیره شهدا
✨بهره و لذت بردن از نام و عکس شهدا خوب و بهتر از آن شناخت سیره عملی شهداست؛ و البته عمل به آن.
🍃 #شهدا
#شهید_رضا_کارگر_برزی
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
#ای_شهدا...
🔹چقدر خانواده هایتان در #عیدفطر با شما تماس📞 گرفتند و شما پاسخگو نبودید. میگویند بی خبری, #خوش خبری ست...
🔸ولی بی خبری از شما چه #دلشوره ای به جان همه انداخته بود💗 و پایان این دلشوره ختم شد به #خبر_شهادتتان
🔹9 سال پیش در ماه مبارک رمضان و یک روز مانده به #عید_سعید_فطر, مردانی از جنس جهاد و ایثار با گروهک تروریستی پژاک👹 در ارتفاعات #جاسوسان سردشت جانانه جنگیدند و فدا شدند تا ما عید خود را با آرامش به اتمام برسانیم😔
یاد همه آنها که رفتند تا ما بمانیم #گرامی_باد...🌷
#سلام_بر_شهدای_ارتفاعات_جاسوسان_سردشت
عیدسعید فطر مبارک🌹🌹🌹🌹
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀اولین عید فطر بدون سردار
#حاج_قاسم، چشمهایت گواهی میداد، چشمانتظار آسمانی، نگاه آرام و سکوتِ بیشتَرت، حکایتِ بغضی عجیب داشت.
تسبیح را آرام چرخاندنت، آشوبِ دلَت را گواهی میداد که سخت دلتنگ دیدار رفقای شهیدت هستی.
دنیای بدون تو، دنیای غریبی ست سردار.
🎥بخشی از مصاحبه شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در نماز عید فطر سال گذشته
#شهدا
#شهید_سردار_سلیمانی
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 ◾️چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند وبا شهادت رفتند. 《انتشارات
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند وتا شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی》
#ادامه_منزل_سوم👇
هوشنگ گفت : من قبل از انقلاب درتهران دانشجو بودم. رشته اقتصاد دانشگاه تهران ، اوایل دهه پنجاه. بعد از مدتی به گروه های مارکسیست گرایش پیدا کردم. گروهک پیکار و....
همان ایام قبل از انقلاب ، به خاطر فعالیتهای سیاسی با من برخورد شد و از دانشگاه اخراج شدم.😕 برای پیروزی انقلاب اسلامی بسیار تلاش کردم. البته باهمان نگرش خودم❗️
انقلاب پیروز شد. از همان روزهای اول ، اعلامیه مینوشتم و در جمع مردم می خواندم:
🔴به نام خلق ایران که شجاعانه پیکار کرد و دژخیم را از کشور بیرون نمود و....❗️❗️
اما میدیدم مردم به این طرز صحبت توجهی ندارند. اصلا آنچه که ما فکر میکردیم نبود😒
مردم به دنبال 👈 امام و رهبر مذهبی خود بودند ، نه انقلاب توده ها و.....
بعد از انقلاب دوباره برای ثبت نام به دانشگاه مراجعه کردم. باز هم با پاسخ منفی مسئولان مواجه شدم. من به جرم حمایت گسترده از گروهک ها از ادامه تحصیل منع شدم❗️
خدا و مذهب هیچ جایگاهی در عقاید من نداشت. من به همان روستای پدری خودم در شهریار برگشتم و مشغول کشاورزی شدم.
هرچند همه فامیل، من را به خاطر عقایدم طرد کرده بودند.
یک روز از سر بیکاری در باغ پدری بیل می زدم ، همزمان درباره عدالت خدا با خودم فکر میکردم! مگر خدا عدالت دارد؟؟؟ پس این همه فقیر و بیکار و .... اصلا خدا چیه؟؟؟
خدا شده وسیله ای برای بهره کشی از توده ها و... یکباره نگاهم به خورشید افتاد. خورشیدی که...
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ بسم رب الشهدا #رمان #هادی_دلها #قسمت_30 صبح که کامل از خواب دیدم تو رختخواب غلت میخ
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
بسم رب الشهدا
#رمان
#هادی_دلها
#قسمت_31
-الو عطیه کجای؟
عطیه :تا ۴۵دقیقه دیگه خونم
توهم بشین زندگی شهید قاضی خانی بخون
-باشه
با خوندن هر خط از زندگی شهید قاضی خانی میفهمیدم
فدایی حرم بی بی زینب بودن ربطی ب شغل و مکان و تحصیلات نداره
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
نام :مهدی
نام خانوادگی:قاضی خانی
نام پدر:جمشید
تاریخ تولد:۱۳۶۴/۸/۲۵
تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۹/۱۶
محل شهادت :خان طومان حلب
محل دفن:قرچک وارمین
💜💜💜
#زندگینامه
#شهیدمدافع_حرم
#مهدی_قاضی_خانی
شهید مهدی قاضی خانی فرزند دوم خانواده جمشید قاضی خانی در بیست و هشتم آبان ماه هزار سیصد شصت و چهار در روستای حیدرخان از توابع استان همدان در خانواده ای مذهبی و کشاورز به دنیا امد و در سن ده سالگی به همراه خانواده اش به شهرستان قرچک نقل مکان کردند وی در سن پانزده سالگی درس و مدرسه را رها کرد و برای تامین خرج و مخارج خانواده هفت نفره شان در کوره پز خانه و گاراژ خرید و فروش ضایعات مشغول به کار شد تا بتواند به جای پدر بیمار مایحتاج زندگی را تامین نماید
عضویت در پایگاه بسیج در آغاز دوره نوجوانی و حضوری فعال در صحنه های انقلاب بویژه عضویت در گردان امام علی (علیه السلام)در فتنه ۸۸ و فرماندهی گردان استشهادی شهید علمدار پایگاه انصار الشهداء برگ زرینی به زندگی سراسر عاشقانه وی بود و سرانجام دعوت عقیله ی بنی هاشم را لبیک گفت و برای نبرد با تکفیری های خونخوار عازم سوریه شد و در شانزده آذر نود و چهار در خان طومان استان حلب به فیض شهادت نائل امد و پیکر پاک ایشان با بدرقه ی باشکوه مردم شهید پرور قرچک در گلزار شهدای امامزاده بی بی زبیده قرچک ارام گرفت.
از ایشان سه فرزند به نام های محمد متین ، نهال و محمدیاسین به یادگار مانده.
-عطیه ناهار درست کردما میخوری یا یه ساندویج درست کنم ببریم ؟
عطیه :وای قرمه سبزی
نه بخوریم بریم
-خخه شکموی کی بودی ؟
عطیه :زینب زود باش دیرمون شد
داشتیم از خونه در میرفتیم بیرون که گوشیم زنگ خورد
-عه از معراج الشهداست
عطیه : خب حالا جواب بده
الو سلام خانم عطایی فر خوب هستید؟
-الو سلام بفرمایید آقای مقدم
مقدم : غرض از مزاحمت معراج الشهدا قراره برای اربعین میزبان ۸شهید گمنام بشه
خانم رضایی گفتن زمانی که خودشون نبودن با شما برای پذیرایی از خواهران صحبت کنم
-چقدر عالی ان شاالله فردا با خانم اسکندری میایم معراج الشهدا که ان شاالله بریم مادر شهید قربانخانی دعوت کنیم
مقدم :منتظرتون هستم
خانم عطایی فر
-بله بفرمایید
مقدم :خبر دارید محسن (منظورش همون لشگری بود) برای حفاظت از زائرین رفته کربلا
دلم میخاست از پشت گوشی مقدم خفه کنما
-نخیر در جریان نبودم
به منم مربوط نیست
یاعلی
گوشی که قطع کردم عطیه گفت :چته چرا قرمز شدی ؟
اصلا چی گفت ؟
-بزنمش بمیرها احمق ب من میگه خبر دارید محسن رفته کربلا برای حفاظت
به من چه آخه چیکار کرده
عطیه :خب حالا آروم باش بگو چی گفت ؟
-نمیذارن که اخه
مهمان داریم هشت شهید گمنام
عطیه :عه چ عالی
راستی زینب مگه گوشی بیاری مدرسه ؟
-اره بابام با خانم مافی هماهنگ کرده
بعد از مدرسه رفتیم معراج الشهدا از همون جا زنگ زدیم با مامان و خواهر شهید قربانخانی هماهنگ کردیم بریم خونشون
شهید قربانخانی یا بهتر است بگم ""حر مدافعین حرم "" شهیدی که از همه مال ثروتش گذاشت و خود حضرت زینب دعوتش کرد
وقتی رسیدیم یافت آباد خیلی راحت منزل شهید پیدا کردیم
وقتی مامان مجید دیدیم از کلامش دلتنگی برای مجید میبارید
مادر شهید:منو مجید خیلی بهم وابسته بودیم تا دبیرستان بردم زمانی کهـ بهش گفتم بزرگ شدی دیگه مدرسه نرفت
به ما میگفت میخام برم آلمان اما از کاراش رفتاراش مشخص بود دیگه زمینی نیست
-حاج خانم اربعین هشت شهید گمنام مهمون داریم خوشحال میشم شما و دختر خانمتون تشریف بیارید
خانم قربانخانی :ان شالله میایم عزیزم
وقتی از خونه شهید خارج شدیم
- عطیه امشب بریم کهف ؟
عطیه : بشرطی ک حالت بد نشه
-قول✋
نام نویسنده:بانوی مینودری
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
سردار سنگر علم و جهاد
🦋 شهید سردار حاج #قاسم_سلیمانی :
وقتی برای آیت الله بهاءالدینی تعریف کردم که شهید #حسینعلی_عالی شب عملیات روی سیمهای خاردار خوابید تا بچهها از معبر عبور کنند ، ایشان بیش از ۱۰ دقیقه گریه کردند...
نثار روح پاکش فاتحه و صلوات
#شهدا
#شهید_حسینعلی_عالی
#شهید_دفاع_مقدس
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای #اذان گفتن شهید ابراهیم هادی
اذان با صدای شهید ابراهیم هادی
#شهدا
#شهید_ابراهیم_هادی
#پرستوی_گمشده_کانال_کمیل
#شهید_دفاع_مقدس
#شهیدان_الگوی_جذب_جوانان
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋 🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند وتا شهادت رفتند. 《انتشارات ش
🦋#کتاب_تا_شهادت🦋
🌴چهل روایت از آنها که توبه کردند و راه حق را پیمودند و تا شهادت رفتند.
《انتشارات شهید ابراهیم هادی》
داشت بالا می آمد. نشستم و بانگاه به نور خورشیدبه فکر فرو رفتم ؛ چه کسی این خورشید را این قدر منظم و دقیق وبالا پایین می برد؟
بعد با خود گفتم : خداوند به همه مردم نور خورشید را میبخشد ، هیچ کس را به واسطه نافرمانی ، از آفتاب منع نمیکند.
تا غروب خورشید نشستم و به این موضاعات فکر کردم. من چه کاره ام؟ دنیا چیست؟ ما کجا هستیم و چه خواهیم شد؟
در میان همه اعضای فامیل و خانواده ، فقط احمد پسر عمویم ، من را تحویل می گرفت. به سراغ او رفتم و شروع کردم به صحبت. هرچه سوال در ذهن داشتم پرسیدم و او جواب می داد. بعد از آن ، به من گفت : دورانمارکسیست تمام شده، این عقاید دیگر هیچ جایگاهی ندارد. بعد هم از من خواست که به سراغ اسلام بروم. گفت که یک سفر مشهد برو از امام رضا (ع) بخواه که تورا کمک کند و از نو آغاز کن.
هوشنگ ادامه داد: در مشهد خیلی به امام رضا (ع) اصرار کردم که دستم را بگیر. من می خواهم راه را پیدا کنم.
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
📖🔰«««﷽»»»🔰📖
#اطلاعیه🔈
√|| گروه ختم قران و ذکر
#شهیدابراهیم_هادی_وشهیدنویدصفری❣||√
💠برای گرفتن لینک گروه ختم به ایدی خادم مراجعه کنید⤵️
💫ایدی خادم ختم👇
➣🆔 @Zahrayyy.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 جهت حاجت روایی خود در گروه ختم قران و ختم ذکر نام خود رابه ایدی خادمین ما بفرستید
💫خادمین گروه ختم قران👇
🆔 @Shahadat3133
💫خادمین گروه ختم ذکر👇
🆔 @Zahrayyy