eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.3هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
8.8هزار ویدیو
151 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇 🌸یه شب حسین به اومد. جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا شبیه مزارش بود. 🌸فقط کوچکتر و در اندازه مُهر بود. حتی متن های موجود در مهر شبیه رنگ موجود در سنگ مزارش بود. رنگ متنِ پاسدار شهید مدافع حرم در مهر مثل سنگ مزارش به رنگ بود. 🌸دیدم بعضی ها میدن و حسین همون جا پای نامه ها مهر می زنه. حسین گفت من ها نامه خیلی ها رو مهر می زنم. 🌸همون پنجشنبه خانمی رو سر مزار حسین دیدم. که خیلی هم نبود.داشت می کرد. 🌸از من پرسید شما خانواده شهید رو نمی شناسید؟ گفتم من هستم. من رو در گرفت و گفت، راستش من خیلی بودم. اصلا اهل دین و مذهب نبودم. یک روز که داشتم در شبکه های مجازی جستجو می کردم، با شهید معز غلامی آشنا شدم. 🌸خیلی منقلب شدم.در مورد شهید کردم. بعدها شهید رو در دیدم.این شهید در زندگی من تاثیر بسیاری گذاشت. 🌸باعث شد روز به روز حجابم بهتر بشه. سالها بود که اصلا نماز . ولی از وقتی که با شهید آشنا شدم نماز خوون شدم.من هم خوابی رو که دیده بودم برای اون خانم تعریف کردم... 😍 📚کتاب سرو قمحانه، ص 132 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🏴🇮🇷🌹🕊🌹🇮🇷🏴 یک روز قبل از آن حادثه تلخ، تلفن زنگ خورد. بود. صدایش آرام بود، اما چیزی در آن موج می‌زد که دل آدم را می‌لرزاند. گفت: «بابا، با موتور بیا پادگان… کارت دارم.» با عجله رفتم. وقتی رسیدم، برای اولین بار را دیدم با لباس نظامی و درجه‌هایی که روی شانه‌اش می‌درخشید… همان‌جا قلبم پر از غرور شد. نه به خاطر لباسش، به خاطر آن نگاه آرام و مردانه‌اش؛ به خاطر اینکه می‌دیدم پسرم از من گذشته و خودش را وقف وطن کرده است. وسایلش را دستم داد و آرام گفت: «بابا… اینا رو ببر خونه. ماشینمو هم ببر پارک کن.» با تعجب گفتم: «چرا پسرم؟!» لبخندی زد، بغلم کرد و در گوشم آرام گفت: «بابا… منو حلال کن. ماشینو ببر آخر پارکینگ، بچسبون به دیوار.» گفتم: «چرا به دیوار؟!» گفت: «دیگه نمی‌خوام ماشین سوار بشم… نمی‌خوام صبح‌ها صدات بزنم و مزاحم تو و همسایه‌ها بشم.» حرف‌هایش سنگین بود… گلوی من پر از بغض شد، فقط نگاهش کردم. نمی‌دانستم این آخرین ماست؛ که بوی داشت. راوی : 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa