eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹قرآن کتاب زندگی است، کتاب آخرت است، کتاب اخلاق است. هرچه بخواهید در این دریا هست و با توسل به قرآن و اهل بیت علیهم السلام به سعادت برسید. "شهید مجید پازوکی
🌹شهید حسین هوشیار در سال ۱۳۴۳ در خانواده‌ای مذهبی در تهران متولد شد و از همان دوران کودکی با حضور در مسجد و جلسات قرآن فعالیت‌های مذهبی را آغاز کرد. 🌹این شهید بزرگوار در محضر شهید جوانبخت تلاوت و تجوید قرآن کریم را فرا گرفت و از دوران راهنمایی برای بچه‌ها جلسه قرآن برپا می‌کرد. و از همان دوران به مبارزه با رژیم ستم‌شاهی پرداخت و در این راه خطراتی را تجربه کرد. 🌹در کنار برپایی جلسه با تهیه اقلام مورد نیاز خصوصاً لوازم‌التحریر از بچه‌های مستضعف دستگیری می‌کرد. و در این راه تلاش‌های فراوانی داشت و برای کمک به نیازمندان از دیگر خیران هم مدد می‌گرفت. در وصیت‌نامه‌اش هم به توجه به فقرا تأکید کرده است. 🌹به دلیل مهربانی، دستگیری و اخلاق خوش محبوبیت زیادی بین بچه‌ها داشت و در کنار آموزش آیات الهی آنها را به عمل به قرآن دعوت می‌کرد. نماز را در اول وقت به جا می‌آورد و همواره به آن تأکید داشت. 🌹با آغاز جنگ به جمع مجاهدان فی سبیل‌الله پیوست و در عملیات بیت‌المقدس و در جریان آزاد‌سازی خرمشهر به خیل شهدای اسلام پیوست. "شهید حسین هوشیار"
🌷شهیدی که اقامت اروپا را نپذیرفت. ضیاءالدین ذاکر، خلبان هوانیروز اوایل جنگ به همراه خانواده در ایتالیا بود که پیشنهاد ماندن در اروپا و برنگشتن به ایران در دوران دفاع مقدس را نپذیرفت. از همان کودکی در درس خود بسیار تیزهوش و پیشرو بود در سال ۱۳۴۵ به هوانیروز پیوست. پدرش می گوید: نکته‌ای که از شهید برایم زیبا و جالب بود این است که همیشه به ما توصیه می‌کرد: «خدایی باشید و در راه و اسلام گام بردارید». 🌷وقتی در ایتالیا به مهارت او در پروازها پی بردند و به او و خانواده اش پیشهاد اقامت بجای رفتن به ایران و درگیرشدن در جنگ را دادند درپاسخ گفت : به اربابهایتان بگویید افسران ایران وطن فروش نیستند. "شهید خلبان ضیاء الدین ذاکر" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷حسین از کودکی به علاقه داشت و هرچه می‌آموخت به خواهرانش هم یاد می‌داد. ما هم تلاش می‌کردیم تا این علاقه را در درون او بیشتر کنیم. مثلاً حسین علاقه زیادی به دوچرخه داشت و هنگامی که جزء سی قرآن را حفظ کرد پدرش برایش دوچرخه خردید. حتی در ادامه وقتی اجزاء بیشتری را حفظ کرد برایش دوچرخه بهتری خریدیم. پس از اخذ دیپلم راه پاسداری را انتخاب کرد و در دانشگاه امام حسین(ع) مشغول تحصیل شد. به هیچ‌وجه علاقه نداشت کسی از حافظ قرآن بودنش باخبر شود. 🌷هنگامی که در دانشگاه امام حسین(ع) مشغول تحصیل بود به او گفتم آنجا اعلام که حافظ قرآن هستی شاید به تو کمتر سخت بگیرند و یا کار‌هایی در همین رابطه محول کنند، اما مخالفت کرد تا اینکه در دانشگاه مسابقات قرآن برگزار می‌شد و حسین در رشته حفظ شرکت کرد و اول شد و به او ۱۰ روز مرخصی تشویقی دادند. "شهید حسین معزغلامی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷وقتی ازدواج کردیم من ۱۷ ساله بودم و در آن زمان کلاس قرآن به این صورت وجود نداشت و همسرم معلم قرآن من شد، هر روز باهم قرآن می‌خواندیم و در ماه‌های رمضان دو نفری می‌نشستیم و یک جزء قرآن را هر روز تمام می‌کردیم. از این شهید بزرگوار دو فرزند پسر به نام‌های حامد و علی به یادگار مانده است که در زمینه قرآن فعال هستند، علی که ۲۱ جزء از قرآن را حفظ است، تمام داشته‌های خود را در زمینه قرآنی از پدرش می‌داند و می‌گوید: هرآنچه را که در زمینه فعالیت‌های قرآنی اعم از حفظ و مجوز استادی قرآن دارم، مدیون زحمات و تشویق‌های پدرم هستم، او همیشه در اوقاتی که به‌دست می‌آورد همراه با ما قرآن می‌خواند، در واقع پدرم برای ما الگویی برای قرآنی شدن بود. 🌷حامد، فرزند بزرگ شهید رضایی نیز در مورد عشق پدرش به قرآن اینچنین تعریف می‌کند: پدرم یک قرآن داشت که آن را بسیار زیاد می‌خواند و از بس که آن را در دست داشت، رنگ جلد قرآن رفته بود، کم‌کم دیگر آیات و ترجمه قرآن پدرم را راضی نمی‌کرد، به این ترتیب او یک جلد قرآن همراه با تفسیر خرید و آن را همواره می‌خواند و لذت می‌برد و برای ما نیز از تفسیر قرآن می‌گفت. "شهید حسین رضایی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷سال ۴۶ در خانواده ی مذهبی و روحانی در قم به دنیا آمد. با شروع حوادث انقلاب و جهت یاری مردم به سبزوار رفتند. و پدرش نماینده دور اول مجلس از سوی مردم سبزوار گردید. ناصرالدین در شاخه جوانان حزب جمهوری مشغول فعالیت شد و در این مدت، چهار بار برنده مسابقات قرآن کریم شد. با سپری کردن دوران دبیرستان در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پذیرفته شد. 🌷می گفت: من دانشگاه امام صادق را به دانشگاه امام حسین تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان آقا اباعبدالله گرفتم. از عملیات بدر در جبهه حضور داشت و در عملیات کربلای ۵ در حالی که نوزده سال بیشتر نداشت در ۲۱ اسفند ۶۵ به شهادت رسید. "شهید ناصرالدین باغانی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷سال ۱۳۶۲ و قبل از انجام عمليات «والفجر۱» به همراه شهيد صياد به منطقه «فكه شمالی» رفتيم. آنچه در اين همراهی با شهيد برای من جالب توجه به نظر رسيد اين بود كه ايشان هر لحظه كه در داخل خودرو «جيپ» بيكار بود و صحبت نمی كرد، جيبی خود را باز می كرد و قرآن می خواند. هر زمان كه منطقه نياز به توضيحی داشت‌،قرآن را می بست و به توضيح ويژگی های منطقه می پرداخت. هنگامی كه برای استراحت به مدت ۱۰ دقيقه از خودرو پياده شديم من و ديگر رزمندگان با هم به بحث نشستيم اما شهيد صياد هيچ صحبتی نكرد و به قرآن خواندن خود ادامه داد. 🌷بايد بگويم در كل مسير رفت و برگشت برای شناسايی منطقه، فقط آن جاهايی با رزمندگان صحبت كرد كه نياز به آگاه‌سازی برای قبل از انجام عمليات داشت. "شهید علی صیاد شیرازی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهید مدافع امنیت بسیجی طلبه احمدرضا عرفانی نیا متولد سال ۱۳۷۶، طلبه حوزه علمیه قم و حافظ کل کریم بود. لقمه های حلالی که شهید عرفانی نیا از سفره پدرش خورده بود چنان بر نهادش اثرگذار بود که نگذاشت در این عصر هزار و یک رنگ راهش منحرف شود. 🌷پدرش می گوید: من ۲۰ سال کشاورزی کردم و بچه هایم را با نان حلال بزرگ کردم. کشت من گندم و جو بود و مقید بودم سهمی را که خدا از مالم در نظر گرفته، پرداخت کنم. هر وقت کشت محصولم تمام می شد اول زکاتم را حساب می کردم و کنار می گذاشتم. "شهید احمدرضا(هادی) عرفانی نیا" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهید مدافع امنیت بسیجی طلبه احمدرضا عرفانی نیا متولد سال ۱۳۷۶، طلبه حوزه علمیه قم و حافظ کل کریم بود. لقمه های حلالی که شهید عرفانی نیا از سفره پدرش خورده بود چنان بر نهادش اثرگذار بود که نگذاشت در این عصر هزار و یک رنگ راهش منحرف شود. 🌷پدرش می گوید: من ۲۰ سال کشاورزی کردم و بچه هایم را با نان حلال بزرگ کردم. کشت من گندم و جو بود و مقید بودم سهمی را که خدا از مالم در نظر گرفته، پرداخت کنم. هر وقت کشت محصولم تمام می شد اول زکاتم را حساب می کردم و کنار می گذاشتم. "شهید احمدرضا(هادی) عرفانی نیا" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷‏زیرآن همه آتش، قرآن می خواند روی یک تپه سنگی،بالای شیار،یک گوشه دنجی،یک حال خوبی پیدا کرده بود تنهای تنها نشسته بود میخواند عمامه گذاشته بود معمولا توی خط عمامه نداشت انگار نه انگار زیر آن همه آتش نشسته آرام وساکت بود مثل اینکه تو مسجد قرآن می خواند. "شهید مصطفی ردانی پور" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شهید فرامرزی از هر فرصتی حتی معطل ماندن پشت رُل ماشین در چراغ قرمز، با قرآنی که همیشه همراه داشت، به مرور آیاتی که آنها را حفظ کرده بود می‌پرداخت و در تلفن همراهش هم جزء به جزء را به شکل صوتی در اختیار داشت و مرتب و در هر زمانی که فراغت از کار حاصل می‌شد، به مرور محفوظات خود می‌پرداخت.  🌷در طول مسیر کار از من می‌خواست که بر امر حفظ قرآن نظارت کنم. من قرآن به دست می‌گرفتم و او در حال رانندگی قرآن را از حفظ تلاوت می‌کرد و تأکید داشت موارد اشتباه را با ذکر صفحه، آیه یا واژه در جایی یادداشت کنم. "شهید محسن فرامرزی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷خسرو با قرآن کریم انس بسیار داشت و به آیه آیه قرآن عمل می‌کرد. وقتی می‌خواست به کلاس قرآن برود، آنقدر خوشحال بود که گویی داشت پرواز می‌کرد. 🌷خسرو به خاطر انس با قرآن، اخلاق قرآنی نیز داشت و گذشت یکی از خصلت‌های او بود و همین ویژگی سبب شده بود که همه اطرافیان او را دوست داشته باشند و شاگردان قرآنی به او علاقه خاصی داشتند و پس از شهادت خسرو، حال و اوضاع آنها به گونه‌ای بود که گویی پدر خود را از دست داده‌اند. "شهید خسرو عبدالکریمی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷یک روز شهید محمد بروجردی را دیدم که خیلی ناراحت است. هر قدر از او درباره ی علت ناراحتی اش پرسیدم، چیزی نگفت: بعد، این روایت را برای او خواندم که: «هرگاه فتنه ها شما را چون شب در بر گرفتند، بخوانید». این را که شنید، رفت سراغ قرآن و آن را برداشت و شروع به خواندن کرد. از آن پس، همیشه کارش همین بود، هر وقت که ناراحت می شد، به قرآن پناه می برد. 🌷بعدها به من گفت که: چه چیز خوبی به من یاد دادی! قرآن واقعاً تسکین دهنده ی همه ی ناراحتیهای من شده است. "شهید محمد برورجردی" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷هر ساله ماه مبارک رمضان، جلسه ی دوره ی تلاوت را برای خانواده خود برگزار می کردند. عصر که می شد منزل را آب و جارو می کردند، قالیچه ای می انداختند و شروع به تلاوت قرآن می کردند و تک تک اعضای خانواده نیز آیاتی را قرائت می کردند. حاج آقا علاوه بر این برنامه ی خانوادگی، در چند ختم قرآن نیز انجام می داد. "شهید شیخ علی مزاری" 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌷شنیده بودم در مسابقات قرآنی رتبه ی اول را کسب کرده،خیلی دلم می خواست صدایش را بشنوم، ولی هیچ وقت پیش من قرآن نخواند. 🌷دوبار بیشتر خواندنش را ندیدیم. اوّل سر عقد که در عمق معنای آن فرو رفته بود و آرام شروع به خواندن کرد. دوم زمانی بود که برای حل مشکلی با هم به متوّسل شدیم. "شهید کیومرث (حسین) نوروزی" ✍می خواهم حنظله شوم 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa