eitaa logo
پلاک ۲۵
364 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
3هزار ویدیو
23 فایل
﷽ . لَشــکَرِ عَمَلیاتی ۲۵ کَـربَلا یـٰادآوَرِ عَـزمِ غُرورآفَـرینِ فَـهمیده­ هـٰایِ مَکتَب وَاَنـدیشہ حُسِیــن(ع) اَسٺ ...
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️ضرورت تربیت دینی (بخش سوم) 🔶یکی از بر والدین این است که آن‌ها را با خدا و اهل بیت علیهم السلام و و آشنا سازند. با فطرتی پاک متولد می‌شود و این پدر و مادر هستند که باید فطرت او را در مرحله‌ی عمل و رفتار نیز هدایت کنند و به فعلیت تبدیل نمایند. 💠ایمان به آفریدگار 🔷 ، و عواطف اخلاقی و برای پذیرش تربیت آمادگی دارد؛ بنابراین، از همان ابتدای کودکی باید و توجه به پروردگار در اطراف کودک حاکم باشد تا این حسّ فطری شکوفا گردد. که والدین باید به کودک بیاموزند، این است که خالق و رازقی چون وجود دارد. 🔷تکرار نام خدا و اینکه او ما را آفریده است، و او قدرت بی‌انتها دارد، اندک اندک در ذهن کودک جا می‌گیرد. این که اهل بیت علیهم السلام تأکید می‌کنند، نخستین کلمه‌ای که به کودک می‌آموزند، کلمه باشد، از اهمیت و تقدم آموزش ایمان به خدا را نشان می‌دهد. 🔷اینکار تا آنجا ارزشمند است که عبدالرحمن سلمی به فرزند امام حسین علیه السلام سوره‌ی حمد را آموخت؛ زمانی که کودک در حضور پدر سوره حمد را قرائت کرد؛ امام حسین علیه السلام علاوه بر پول نقد و پارچه‌ای که به او دادند، دهان او را از دُرّ پر کردند؛ اطرافیان از اینکار و این همه بخشش تعجب کردند و از آن حضرت پرسش نمودند؛ 🔷امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمودند: کجا این مال با آنچه که آموزگار به فرزند من آموخته است برابری می‌کند. [۱] که از همان اوان کودکی، تربیت می‌شوند، و نیرومند دارند؛ رشید و با شهامت رشد می‌کنند و در مشکلات خود را نمی‌بازند و با تمام گردنه‌های جاده دنیا را به سلامت می‌پیمایند. ... پی‌نوشت [۱] مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۱۶۴ 📕دوران‌طلایی‌تربیت (محمدعلی‌قاسمی) منبع: وبسایت‌راسخون @tabyinchannel 🔺آیدی تلگرام: ‌ว໐iภ ↬ @pelakk25 🕊🕊 🔺آیدی ایتا: https://eitaa.com/pelakk25
چند روزی کارش شده بود تعریف کردن .. از کاراش ،حرفاش ، شخصیتش، تیپش ، مردونگیش، غیرتش و... منم محو تماشاش شدم چنان با شوق و ذوق تعریف میکرد که دلم میخواست بیشتر ازش بدونم ..🧐 چند شب بود دیدم نصف شب بیدار میشه و یه گوشه میشینه! تو تاریکی چکار میکنه؟ ...🤔 و هرشب همینطور تکرار میشد.. دیگه یه شب بیدار شدم دیدم داره نماز میخونه فهمیدم که برا نماز شب پا میشه😔 ... اون شب خیلی حسودیم شد گفتم چرا آبجیم اینطور شده .. نه اینکه مقید نباشه به این کارا اما خب انقدر منظمم نبود ...و نماز شب نمیخوند برام خیلی سوال شد! یعنی چی شده ؟🤔 هیچ وقت اینطور اون و در آرامش ندیده بودم حال عجیبی داشت. هر روز برا هر کاری که میکردیم میگفت به قول داداش هادی ...هر روز شنیدن این داستانای کوتاه برام جذاب تر میشد .. یه روز که نشسته بودیم گفتم آبجی جریان چیه من متوجه شدم چند شبه بیداری و ... گفت من یه رفیق شهید دارم و میخوام من بعد با اون حرف بزنم و واسطه حرفام باشه بین خدا 😢 گفتم این همه اطلاعات در مورد شهید از کجا گیر آوردی گفت کتابشو دارم میخونم ...گفتم اسم شهیدت چیه گفت علمدار کانال کمیل ..کتابش رو نگاه کردم نوشته بود سلام بر ابراهیم ... پس این شهید رو به عنوان رفیق شهیدش انتخاب کرده .. شهیدی که گمنامه ..و از شهدای دفاع مقدس بوده و در کانال کمیل با هم رزماش محاصره میشن و آخرش شهادت و گمنامی. شهیدی که هنوز هیچ نشونی ازش نیست اما حاجت دل خیلی ها رو داده چون واسطه گر خوبیه و متوسل به حضرت زهرا بوده و از حضرت زهرا گمنامی خواسته و چه خوب معامله ای کرده و چه عاشقانه خریداری شده . گفت من گنه کارم میخوام رفیق شهیدم برام کاری کنه کمکم کنه .. چقدر خوب پیش رفته بود واقعا بهش غبطه میخوردم .... منم تصمیم رو گرفتم .... منم دنبال یک رفیق شهید بودم .. ✍نویسنده:مهری‌آهنگریان 🔺آیدی تلگرام: ‌ว໐iภ ↬ @pelakk25 🕊🕊 🔺آیدی ایتا: https://eitaa.com/pelakk25
من از اون روز دنبال رفیق شهید میگشتم .. نمیدونم دنبال چی بودم فقط دنبال یه شهید خاص بودم ... کتابای شهدایی زیاد داشتم اما انتخاب سخت بود 😔 چند روز گذشت ،به اتفاق یکی از دوستام برا کار جهادی به منطقه اندیکا رفتیم در این سفر هنوز ذهنم درگیر بود وهمچنان دنبال گم گشتم بودم واقعا نمیدونستم چکار کنم . تا اینکه موضوع رو با یکی در میون گذاشتم گفتم دنبال رفیق شهیدم و اینکه نمیتونم انتخاب کنم بهم گفت دنبال چی هستی گفتم دنبال یه شهیدم که رفیقم باشه اما تا میخوام انتخاب کنم میگم نکنه شهدا ناراحت بشن که دارم گلچین میکنم دنبال گلچین کردن نیستم اما ، اما انگار منتظرم یکیم که منو انتخاب کنه ، گفت شهدا همشون پاکن و همشونم حرفشون پیش خدا خریدار داره ، گفتم شما رفیق شهید داری گفت من رفیق شهیدم گمنامه ... باز شرایطم سخت تر شد 😔 بعد برگشت از سفر دست بردار نبودم چند کتاب شروع کردم اما جذب کتاب نشدم یعنی نویسنده نتونست منو جذب کنه و اینجا بود فهمیدم نوشتن چقدر بر روی مخاطب تاثیر میزاره .. من یک کتاب رو چندین بار شروع کردم برا خوندن اما نصفه رهاش کردم اینکه قدرت قلم یک نویسنده خیلی بر روی خواننده تاثیر گذاره .. خواهرم اون زمان فرمانده بسیج دانشجوییشون بود فعالیتش زیاد بود هر بار کلیپ ها و برنامه های بسیج رو میاورد و با لپ تاپ کاراش و انجام میداد .. منم درگیر کارای پایگاهمون بودم چون تازه تاسیس بود داشتم فضاسازی میکردم کارم تقریبا تموم شده بود و نیاز به چند عکس شهید داشتیم .. اومدم خونه دیدم آبجیم سخت مشغول دیدن کلیپ شهداییه ... همین که نشستم عکس یه شهیدو تو لپ تاپش دیدم خنده دلنشینی داشت یه سربند زرد به پیشونیش بسته بود و و سرش رو تکیه برسلاح داده بود ... یه قسمتایی از صحبتاش و پخش کرد اما کامل نبود .. انگار دلم بهش گره خورد .. نمیتونستم دوباره نگاه کنم چون میشد کار شخصی ... تو اتاقم نشسته بودم از تو پذیرایی صدایی شنیدم رفتم سمت تلویزیون دیدم خودشه همون لبخند سربند و عکس رو سینش 😭😭 مستند زندگی شهید بود باورم نمیشد فهمیدم خودشه.. و از اون به بعد خواستم بیشتر بدونم ازشون هرجا رفتم کتاب شهید رو پیدا نکردم گفتن باید قم دریافت کنی ..خلاصه بعد اون چند تا از عکسشون رو چاپ کردم و تو پایگاهمون نصب کردم ... ✍نویسنده:مهری‌آهنگریان 🔺آیدی تلگرام: ‌ว໐iภ ↬ @pelakk25 🕊🕊 🔺آیدی ایتا: https://eitaa.com/pelakk25
دیدار سردار دلها در بابل۹۷/۱۲/۰۲ به ما خبر دادن که حاج قاسم قراره بیان بابل برای مراسم یادواره ۱۷۴۷شهید با محوریت ۴۰ شهید مدافع حرم ،گفتن احتمالا دیداری هم با خانواده های شهدای مدافع حرم دارن. ما خوشحال شدیم و سریعا راه افتادیم؛ شوقی که داشتیم غیر قابل توصیفه. تازه به این حرف پدرم رسیده بودیم که میگفت گویی عاشق به دیدار معشوقه ش می رود.. ثانیه شماری میکردیم تا اینکه به بابل رسیدیم،سیر جمعیت انقدر زیاد بود که ما به سختی وارد مراسم شدیم؛بچه های نیروی قدس همه چیز را درنظر گرفته بودند که امنیت حاج قاسم به خطر نیفته،مردم هم به همین دلیل هیچ اعتراضی بخاطر شلوغی و تفتیش و معطلیه چند ساعته نداشتن همه فقط منتظر دیدن روی ماه حاجی بودن؛دوست پدرم وپدر بزرگ و برادر و همسرم به قسمت مردانه رفتن و من و مادرم رفتیم سمت ورودی خانمها ،عروسمون هم چون توراهی داشت توماشین منتظرموند، نمیدونم قسمت چی بود من خیلی دوس داشتم حاج قاسم رو ببینم اما بسختی وارد مراسم شدیم حتی مادرنزاشت که ب کسی بگیم ما خانواده شهیدمدافع حرمیم و زودتر بریم داخل.خیلی شلوغ بود چند ساعت طول کشید تا تونستیم به داخل مراسم بریم ،من خیلی معترض شدم چون سالن پر شده بود و منو مادرم آخرای سالن نشستیم ،جایی که آنقدر از حاج قاسم دور بود که برای دیدن سخنرانی ایشون باید بلند میشدیم تا بتونیم نگاه کنیم .همه ی خانواده های شهدا نزدیک حاج قاسم تو جایگاه مشخص شده نشسته بودن من معترض شدم ب مادرم ک چرا ما نباید جلو بشینیم و اینجا آخر مجلس باشیم،ما چندساله که منتظریم ،اما مادرم مثل همیشه با صبر زینبی اش گفت: دخترم صبور باش پدرت مارو به اینجا دعوت کرده حتما می تونی حاج قاسمو ببینی. عروسمون هم منتظر بود. خیلی دوس داشت سردارو ببینه برای همین صبر کرد تا خبری برسه ،اون شوق دیدار انقدر زیاد بود که تونسته با این شرایط اینهمه راه رو برای دیدن حاجی باهمون بیاد...تا به خودم اومدم دیدم حاجی سخنرانی رو شروع کرده یک سردار باعظمت با لباس سبز نظامی پر ابوهتش که لرزه به تن دشمنان می انداخت ،آنچنان محو کلامش شدم که گویی پدر رو به رویه م قرار گرفته و فاصله دیگر به چشم نمی آمده . با خودم گفتم پدر؛واقعا درست میگفتی حاجی افتخار است،همین حس رو از چشمان پر اشک مادرم میشد فهمید،آنچنان با احساس به حرف های حاجی گوش میداد و اشک میریخت که می دونستم این گریه های دلتنگی برای پدرم هست که با اومدن حاجی آرامش گرفته ...اون لحظه تو قلبم با فاصله زیادی که با حاجی داشتیم ازش تشکر کردمَ.دیدارش از دور هم زیبا بود . سخنان حاجی تموم شد و همگی قصد رفتن کردن ...من ناراحت از اینکه غریبانه با حاجی دیدار کردم به بیرون از مراسم رفتم ،مادر مثل همیشه لبخند زد و گفت دخترم شاید عمو بخواد از نزدیک ببینه بچه هارو..اومدیم بیرون داداش اینارو دیدیم،گفتن قراره حاجی تو یه مسجد بچه هارو ببینه و به ما کارت ورود دادن . بابابزرگمو دوست بابامم همراهمون بودن خیلی حاجی رو دوست داشتن اما دم مسجد اجازه ندادن که بیان داخل منم گفتم باید همگی به دیدار بریم ، باتمام وجودعاشق دیدار حاجی بودم برای دیدار حاجی هر ثانیه برام با ارزش بود . اما وقتی ب اشک چشمان پدربزرگم نگاه میکردم دلم راضی نمی شد که من برم و اونها ک این همه راه رو اومده بودن دست خالی برگردن چون پدرِمادرم عاشق سردار بود . قرار بود بابام پدربزرگمو با خودش ببره سوریه اما شهید شد وفرصت نشد،دوست پدرم هم که همرزم دفاع مقدس حاجی بود.دم مسجد بخاطر امنیت خیلی سخت می گرفتن اما با دیدن پافشاریه من راضی شدن وهمگی ب داخل مسجد رفتیم. اذان مغرب بود و من فقط دنبال حاجی میگشتم،اومده بود اما با لباس شخصی ؛یه کت و شلوار ساده سرمه ای با پیراهن یعقه دیپلمات،خیلی ساده و صمیمی، بعداز وضو گرفتن همه شروع به خواندن نماز کردن حاجی هم تو صف بود،کنار حاجی کاظمی و سردار بابایی و سردار امام که دوستای پدرم بودن..لحظات شیرینی بود،پدربزرگ و برادر و همسرم از شوق دیدار از همه زودتر در صف نماز ایستادند،دیدن اینهمه شوق تو چشمای اونا برام خیلی خوشحال کننده بود،من فقط منتظر دیدار حاجی بودم و به هیچی فکر نمیکردم.همه ی خانواده های مدافع حرم بودند همه شاد و خندون،میزو صندلی گذاشتن و هرخانواده به انتخاب خودش روی یه میز نشست.من یه گوشه یه میزی رو انتخاب کردم که خیلی دنج بود گفتم که میخوام به دل سیر حاجی رو ببیتم ؛بوی بابامو آورده. نماز ک تموم شد حاجی شروع کرد یکی یکی با خانواده ها دیدار کردساعت از ۱۰ شب هم گذشته بود ما همچنان منتظر بودیم تا حاجی به میز ما برسه میگفتیم نکنه حاجی خسته بشه و پیش ما نیاد این همه خانواده هستن تا نوبت ما بشه خیلی دیر میشه .. 49 🔺لینک تلگرام: ‌ว໐iภ ↬ @pelakk25 🕊🕊 🔺لینک ایتا: https://eitaa.com/pelakk25
پلاک ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت هشتم: (شروع ماموریت دفاعی درجبهه خان طومان) ازابتدای صبح روز ١٨ فروردین نیروها مرحله به مرحله به جبهه خان طومان آمدند وهرکدام خط پدافندی مورد نظر مستقر شدند. تاظهر١٨ فروردین کاملا فرماندهان و رزمندگان در مناطق مسئولیت مستقر ودفاع شروع گردید. مسئولیت هابشرح ذیل واگذار شده بود. ١.برادرمفید +احمد مسئولیت محوریکم. ٢.شهید رحیم کابلی +برادر شیرزاد مسئولیت محور دوم. ٣.شهیدمحمد تقی سالخورده فرمانده گردان عمار درجناح راست خط پدافندی مستقر شد. ۴.برادر روح الله...... فرماندهی گردان حمزه (درخط حمزه) که شامل تل سنگی ومعدنی ١و٢بود مستقر گردید.. ۵.برادر مصطفی...... فرماندهی گردان یاسر درخط یاسر را بعهده داشت. ۶.برادر حسین........ فرماندهی گردان مالک را درمنطقه خالدیه وشهرک خان طومان عهده دارشد. ٧.گردان احتیاط ناصرین با فرماندهی برادر حسين ...... هدایت میشد. سایر رده ها شامل: ٨.گردان محمول توسط برادر حسین ٢ ٩.گردان ادوات و ضدزره توسط برادر محسن...... ١٠.گروهان مهندسی توسط شهید حسن رجایی فر. ١١.گردان آماد و پشتیبانی توسط برادر نورمحمد...... ١٢.گروهان تک تیرانداز توسط....... ١٣.دسته تخریب توسط برادر.......... ١۴.واحد مخابرات توسط برادر رضوان.... ١۵.واحد بهداری توسط برادر مسیح.... ١۶.واحدی نیروی انسانی+بازرسی توسط برادر علیرضا..... ١٧.واحد فرهنگی توسط برادر هدایت وشهید مجید سلمانیان. ١٨.واحد اطلاعات توسط برادر باقر +علی. ١٩.واحد عملیات توسط برادر رامین +محمود+حسین و...... ٢٠.مرکز هماهنگی آتش توسط شهید محمود رادمهر وشهید بهمن قنبری. ٢٠.گروهان تل نصر یا تل قاسم توسط برادر، علی+حسین٣+حسین ۴و.. همه رزمندگان وفرماندهان ایرانی، لبنانی، سوری، فاطمیون و.. مصمم به دفاع ومقابله با تکفیری ها واربابانشان درجبهه های منطقه بودند. اولین روز حضور درجبهه خان طومان با ‌شهادت یکنفر شهید وسه نفر مجروح از برادران فاطمیون شروع شد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ...
پلاک ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت نهم: (اولین شهید دراولین روز حضور درجبهه خان طومان). ازصبح روز ١٨فروردین، ارکان سازماندهی شده مسئولیت های منطقه مسئولیت را پذیرفته و و واحدها هرکدام مشغول استقرار، توجیه بیشتر زمین و دشمن وآمادگی های مختلف رزمی میشدند. پنج گردان رزمی در خط مقدم جبهه خان طومان وبقیه به تناسب ماموریت و مسئولیتها به کارهای تخصصی خودشان مشغول شدند. تمام تلاشمون این بود که دشمن متوجه تعویض یگان درجبهه خان طومان نشود. ولی وجود دیدبانان، جاسوس ها، هلی شات ها و..... باعث می‌شد تا اربابانشان متوجه شده وتصمیمات پیش دستانه بگیرند. حدود ١١،٣٠بوقت خان طومان بود که صدای خش خش بی سیم بگوش رسید وخبراز شهادت ومجروحیت ها میداد. موقعیتی درشهرک خان طومان مورداصابت موشک تاو یا کورنت دشمن قرارگرفت. دراین شرایط برادری بنام غفورحسنی شهید وسه نفر دیگر که همگی ازبرادران فاطمیون بودندمجروح شدند. برایمان قابل پیش بینی بود که ماموریت جدید وجبهه خان طومان با شهادت ها وجانبازی ها،روبروست. از مجاهدین بسیار باصفا فاطمیون بود که حدودا دوماه درخط مقدم و جبهه خان طومان حضورداشت. بعضی از روزها را روزه می‌گرفت وایثارگری، شجاعت، شهادت طلبی، و... ازویژگی هابارز این شهید عزیزبود. آهنگ مقاومت وایستادگی رزمندگان بدون مرز یگان ویژه ٢۵کربلا مازندران با شهادت ومجروحیت شروع شد. جبهه عجیبی ازنظر زمین، وپیچیدگی های خاص خط پدافندی ان بود. دراکثر موقعیت ها برتری و اشرافیت به زمین منطقه در اختیار وبادشمنان تکفیری بود. طوری بود که باید این جبهه را درسخت ترین وضعیت حفظ میکردیم تمام تلاش براین بود که بهترین گسترش، مواضع دفاعی، آرایشات تاکتیکی را پیاده سازی کنیم. با استقرار رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا درجبهه خان طومان، حساسیت هاببشتر شده بود. بچه های سلحشور مازندرانی اهل ترس وسکوت نبودند. لذا به استقبال درگیری با تکفیری های ملعون بودند. بااینکه تاکیدات زیادی شده بود که تمامی مسائل رعایت شود که دشمن دیرتر متوجه تعویض وجابجایی یگان قبلی با یگان جدیدشود ولی موضوع فاش شد. افکارواذهان ما درگیر موضوعات مختلف دستورات فرماندهان مافوق بود. و ماموریتی جدید درکنار این ماموریت سخت درجبهه خان طومان به ماسپرده شده بود. باید هم این ماموریت را اجرامیکردیم وهم جبهه خان طومان را حفظ میکردیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ...
پلاک ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران قسمت دهم: (ماموریت ویژه درمنطقه برقوم) درکنار ماموریت جبهه خان طومان که حدودا پنج کیلومتر خط دفاعی داشتیم. واقعا موقعیت حساس وحیاتی برای جبهه مقاومت اسلامی داشت. ماموریت با تعدادی از ٢۵کربلا واگذار شد. ویژه ای با ترکیب رزمی، پشتیبانی آتش، آمادی و.... سازماندهی شد. تعدادی ازبهترین نفرات شهادت طلب یگان دراین گروهان ویژه سازماندهی ودرتاریخ ٢٠فروردین جهت اجرای ماموریت به شهرک استراتژیک الخلصه اعزام شدند. نقش احتیاط اولیه راداشته وسپس باید باعملیات نفوذ جاده حساس روستای برقوم به شهرک وارتفاعات العیس و بزرگراه حلب به ادلب را تصرف ومسدود میکردند. اجرای این عملیات به معنی شهادت اکثریت نفرات از ٢۵کربلا بود. نگرانی ها برایمان زیاد شده بود. هم جبهه خان طومان وهم عملیات ویژه درمنطقه عمومی روستای برقوم.!!!!! روحیه بالای رزمندگان، باعث شده بود که فرماندهان قرارگاهها و بالاتر، حساب ویژه وانتظاربالایی از ماداشته باشند. همانطور که پیش بینی کرده بودیم دشمنان دست به عملیات پیش دستانه زدند. عملیات بزرگی را بصورت جبهه ای درمناطق جنوب غربی حلب به سمت جبهه های، خان طومان +زیتان+برنه +شهرالحاظرو.... آغاز کردند. برای دشمنان تکفیری منطقه جنوب غربی حلب ازحساسیت بالایی برخورداربود. تمام تلاششان برای تصرف این جبهه وسقوط این قسمت ازشهربزرگ حلب بود. با شروع این عملیات درتاریخ ٢١فروردین، ماموریت از ٢۵کربلا لغوشد وگروهان مورد نظر به خان طومان برگشتند. خودمان رابرای نبردی سنگین و تن به تن آماده کرده بودیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ...
پلاک ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت یازدهم (هجوم اول دشمنان تکفیری به جبهه خان طومان) رزمندگان وفرماندهان همچنان مشغول مستحکم سازی مواضع خود شان بودند. ساعت ۱۶ عصرروز بیست ویکم فروردین آتش های تهیه دشمنان شامل: خمپاره ها راکت های دست ساز گلوله های جهنمی. کالیبرها و....... شروع به باریدن بر روی مواضع ونفرا ت رزمندگان اسلام کرد. دوساعتی آتش هابصورت مداوم و مستعمر ریخته تا شاید مقاومت را بکشند. ولی مردان طلایی یگان ویژه ٢۵کربلا، آمده بودند تا با تکفیری ها دست و پنجه نرم کنند. عشق به دفاع از حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام به ویژه حرم حضرت زینب کبری س) ، دردل، فکر، ذهن همه مدافعان حرم لبریز بود. درحین آتش تهیه دوساعته تکفیری ها، حدودده نفر شهیدوتعدادی مجروح از فاطمیون. دونفر ازایرانی ها شهید وچند نفرمجروح. ۴ نفر از نیروهای جیش سوری هم شهید و تعدادی مجروح شده بودند. نبردی سنگین با پایان اجرای تهیه دشمن صورت گرفت. دشمنان تکفیری با استفاده ازتانک ها ونفربرهای سوارزرهی ونیروهای عملیاتی خود ازچند معبر وصولی هجومشان را آغاز کرده بودند. مقاومت های عاشورایی بروبچه های مازندران کولاکی به پاکرده بود. با نبرد سنگین و تن به تن رزمندگان اسلام، فشارهای دشمن کنترل و متوقف گردید. درخط، مقاومت خوبی رابه نمایش گذاشتند. دشمنان توانسته بودن، دردومنطقه خط دفاعی مقداری پیشروی کنند. اراده وانگیزه الهی رزمندگان و فرماندهان یگان ویژه ٢۵کربلا وفاطمیون، باعث شد که در٣٠ساعت هجوم دشمن، تلفات وخسارات سنگینی، حدود ٢٠٠نفر ازنیروهای دشمنان کشته و زخمی شده بودند. تعداد قابل توجهی از جسدها، سلاح ها، تانک و نفربروخودروی های تاکتیکی وشخصی، چند فروند ازهلی شات ها منهدم، سرنگون برروی زمین منطقه نبرد بجا مانده بود. شکست سنگینی برای تکفیری ها واربابانشان بود وباعث شدکه چندروزی عزای عمومی در شهرها وروستاهای عقبه خوداعلام کنند. ...
پلاک ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت یازدهم (هجوم اول دشمنان تکفیری به جبهه خان طومان) رزمندگان وفرماندهان همچنان مشغول مستحکم سازی مواضع خود شان بودند. ساعت ۱۶ عصرروز بیست ویکم فروردین آتش های تهیه دشمنان شامل: خمپاره ها راکت های دست ساز گلوله های جهنمی. کالیبرها و....... شروع به باریدن بر روی مواضع ونفرا ت رزمندگان اسلام کرد. دوساعتی آتش هابصورت مداوم و مستعمر ریخته تا شاید مقاومت را بکشند. ولی مردان طلایی یگان ویژه ٢۵کربلا، آمده بودند تا با تکفیری ها دست و پنجه نرم کنند. عشق به دفاع از حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام به ویژه حرم حضرت زینب کبری س) ، دردل، فکر، ذهن همه مدافعان حرم لبریز بود. درحین آتش تهیه دوساعته تکفیری ها، حدودده نفر شهیدوتعدادی مجروح از فاطمیون. دونفر ازایرانی ها شهید وچند نفرمجروح. ۴ نفر از نیروهای جیش سوری هم شهید و تعدادی مجروح شده بودند. نبردی سنگین با پایان اجرای تهیه دشمن صورت گرفت. دشمنان تکفیری با استفاده ازتانک ها ونفربرهای سوارزرهی ونیروهای عملیاتی خود ازچند معبر وصولی هجومشان را آغاز کرده بودند. مقاومت های عاشورایی بروبچه های مازندران کولاکی به پاکرده بود. با نبرد سنگین و تن به تن رزمندگان اسلام، فشارهای دشمن کنترل و متوقف گردید. درخط، مقاومت خوبی رابه نمایش گذاشتند. دشمنان توانسته بودن، دردومنطقه خط دفاعی مقداری پیشروی کنند. اراده وانگیزه الهی رزمندگان و فرماندهان یگان ویژه ٢۵کربلا وفاطمیون، باعث شد که در٣٠ساعت هجوم دشمن، تلفات وخسارات سنگینی، حدود ٢٠٠نفر ازنیروهای دشمنان کشته و زخمی شده بودند. تعداد قابل توجهی از جسدها، سلاح ها، تانک و نفربروخودروی های تاکتیکی وشخصی، چند فروند ازهلی شات ها منهدم، سرنگون برروی زمین منطقه نبرد بجا مانده بود. شکست سنگینی برای تکفیری ها واربابانشان بود وباعث شدکه چندروزی عزای عمومی در شهرها وروستاهای عقبه خوداعلام کنند. ...
پلاک ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت دوازدهم: (ادامه مقاومت روز ٢١فروردین درجبهه خان طومان) ضربات سنگینی به دشمنان وارد گردید. درفضای رسانه ای تکفیری وکشورهای پشتیبان آنان (عربستان، قطر، امارات، ترکیه، اردن و.....)، شکست سنگین خودرااینطور توجیه می‌کردند که : درجبهه خان طومان، تکاوران ایرانی حضوردارند رژیم سوریه تکاوران ایرانی (لشگر ٢۵کربلا) را که یکی ازبهترین لشگر دفاع مقدس بود را برای حفظ خود به سوریه آورده است. نقشه ایران اسلامی، استان مازندران درشبکه های معاند پخش میشد. نقشه مازندران به رنگ سبز با نور روشن و خاموش میشد تا بینندگان را از موقعیت جغرافیایی مازندران و رزمندگان و فرماندهانش مطلع کنند. الحمدالله، بلطف خدای مهربان، وعنایات خاصه امام عصر علیه‌السلام، نگاه بزرگ بانوی جهان اسلام حضرت زینب کبری س)، وحضرت رقیه بنت الحسین علیه السلام، مقاومت خوبی رقم خورد. درعملیات روز ٢١فروردین ،دو نفر از نیروهای یگان ویژه ٢۵کربلا بنام، مفقود الاثرشدند. درکل جبهه خان طومان، نبردها بصورت مداوم آدامه داشت. درخط گردان عمار،بااجرای عملیات بازپس گیری توسط رزمندگان اسلام ترمیم گشت. درخط های دفاعی گردان های یاسر،مالک، دشمن مقداری پیشروی داشت. ازسحرگاه روز ٢٢فروردین، طراحی و عملیات بازپس گیری مناطق گردان‌های یاسر و مالک برنامه ریزی شد. ساعت ۵صبح روز ٢٢ فروردین بااجرای آتش تهیه نیروهای خودی، اهداف مورد نظر گلوله باران شد. سپس عملیات گردان‌های رزمی اجرا وهمه جبهه خان طومان، تصرف وخطوط تماس خودی ترمیم شد. درروز ٢٢ فروردین، تلفات دشمنان قابل توجه بود. یکی ازنیروهای گردان احتیاط ازبچه های سیستان و بلوچستان ایران بشهادت رسید. روحشون شاد و راهشون پررهرو باد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. ...
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت سیزدهم : ( ناکامی دشمنان در تصرف خان طومان). اولین هجوم دشمنان تکفیری باهدایت اربابانشان در کل جبهه جنوب غربی حلب، به شکست انجامید. جبهه خان طومان، همیشه جز اصلی ترین معبرعملیاتی آنان بود. بشکرالهی اسلام باتوکل برخدای متعال وتوسل به معصومین علیهم السلام به‌ویژه باشعارهای لبیک یا زینب (س)، حماسه ای بزرگ را درروزهای ٢١و٢٢ فروردین رقم زده بودند. پرچمدارانی همچون : عبدالله، رامین، محمود، حسین ١،٢،٣،رحیم،شیرزاد،مفید، احمد، رضوان، محسن، احمد١، ٢،٣،۴،۵،۶،٧،٨،و........،تقی،ناصر،یاسر،مرتضی، نصر، و........میدان نبرد را بارزم های بی امان خود به قتلگاه دشمنان تبدیل کرده بودند. شکست سنگین دشمنان درجبهه خان طومان درتاریخ های فوق، باعث بی آبرویی، بی هویتی آنان شده بود. بالغ بر ٢٠٠نفرکشته وزخمی، انهدام چندین دستگاه تانک ونفربرزرهی، خودرویی، سرنگونی چندفروندهلی شات های شناسایی آنان، وبه غنیمت گرفتن سلاح، تجهیزات، مهمات دشمنان نشان ازپیروزی چشمگیر رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا وهمرزمان فاطمیون بود. عزیز یگان ویژه ٢۵کربلا همچون : (١)محمدتقی سالخورده فرمانده گردان رزمی عمار که در منطقه عمومی خونه زرد، سنگردوشکا، انبارکاه و... مسئولیت داشت. (٢)حسین بواس، مسیولیت پشتیبانی گردان رزمی یاسر، شیرمرد ی که جهادفی سبیل الله را مقدم برای کارهای دنیایش میدانست. درصحنه نبرد قطعی وپیکرهای پاکشان به عقب منتقل گشت. (٣)سیدسجاد خلیلی، شیرمردی دیگر که پس از دو شبانه روز بررسی، شناسایی، گشت های مختلف درمنطقه وعقبه دربیمارستان ها، معراج شهدا، مفقود الاثریش اعلام شد. (۴)شهیدی از استان سیستان و بلوچستان بنام عقیل شیبک، که درروز ٢٢فروردین، شربت شهادت رانوشید. (۵)١٠ تا ١٢شهید ازبرادران فاطمیون که همرزمان ٢۵کربلا بودند. (۶)٢شهید ازبرادران سوریه که درتحت امر ٢۵کربلا قرارداشتند. (٧)تعدادی قابل توجه ازمجروحین ازرده های مختلف دراین نبرد سنگین روزهای ٢١و٢٢ ازسمت نیروهای خودی داشتیم. پیروزی نیروهای خودی وشکست نیروهای دشمن، درکل سوریه پیچیده بود، دوستان از جاهای مختلف سوریه، تماس میگرفتن وبعضا حضوری به موقعیت قرارگاه تاکتیکی یگان درخان طومان می‌آمدند وخداقوت واحسنت میگفتند. تلخی شکست دشمنان که تلفات وخسارات زیادی رامتحمل شده بود این نتیجه را در ذهن فرماندهان و اربابان تکفیری انداخت که موفقیت درجبهه خان طومان براحتی میسرنخواهدشد. لذا توان رزم بیشتر وبزرگتر وعملیات با مانور رخنه ای را برنامه ریزی کردند. مامیدانستیم که این عملیات آخرین عملیات انان نیست وبازهم باید با دشمنان دست وپنجه هاگرم کرده وگلاویز شویم. روز ٢٣ فروردین،جلسه شورای یگان بانگاه تجزیه و تحلیل نبرد باحضور نماینده قرارگاه بالاتر جناب حجة الاسلام محمد کاظمی کیاسری درموقعیت قرارگاه تاکتیکی تشکیل شد. جای خالی برادران محمد تقی سالخورده، حسین بواس، سیدسجاد خلیلی که چندروز قبل درجمع مان داشتند بچشم و ذهن خطورمیکرد. نقاط ضعف و قوت خودی و دشمن بررسی وتبادل نظرشد. دستورات لازم جهت رفع نواقص وکن کردن کملودها ومشکلات موجود ابلاغ گشت. برادر محمود اندی بجای شهید محمد تقی سالخورده بعنوان فرمانده گردان عمار معرفی شد. همگی برای پیگیری کارها به میدان‌های عشق و عاشقی رفتند. برای هماهنگی های اتش. ، برای تامین واحداث خاکریزها، سنگرها. بقیه همه وهمه کارهای مختلف وتخصصی خودشان را دنبال میکردند. برآورد مان ازهجوم دوم دشمنان درچند روز آینده با قدرت رزمی بیشتر ازقبل بود. ...
بسم الله الرحمن الرحیم مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران. قسمت چهاردهم: (تقویت سازمان وتوان رزم یگان). اولین درگیری سنگین و سخت با دشمنان تکفیری، باعث شفاف شدن قدرت رزمی خودی و دشمن گشت. نقاط ضعف خودمان که تازه درخطوط پدافندی خان طومان مستقر شده بودیم را مشخص، برنامه ریزی ومشغول رفع عیوب وبرطرف کردن مشکلات شدیم. بچه هاشبانه روز نمی‌شناختند میدانستیم دیریا زود نبرد سخت تری درپیش خواهیم داشت. اقداماتی همچون : /طرحهای پدافندی مستحکم، پدافند دورادور، پدافند نقاط اتکا، عملیات تاخیری، عقب نشینی، /طرحریزی آتش های پشتیبانی. /طرح های مهندسی، مین گذاری، انفجارات. / امادرسانی، ارتباطات، /اقدامات کنترلی، مراقبتی، حفاظتی. و........... مرحله به مرحله انجام گرفت. حدود ده شبانه روز از٢١ فروردین تا ٣١ فروردین برای آمادگی ها با کارهای شبانه روزی سپری شد. شواهد و قرائن، هجوم دوم دشمن مشاهده می‌شد. ساعت ١۶روز ٣١فروردین بود که آتش های تهیه دشمن درجبهه های جنوب غربی حلب درمناطق خان طومان +زیتان+برقوم+برنه+الحاضر شروع شد. جبهه خان طومان، همیشه تلاش اصلی دشمنان بود لذا حجم آتش های دشمن ونوع وحجم مانور دشمنان دراین معبر مضاعف بود حدودا دوساعت آتش تهیه دشمن برروی رزمندگان اسلام ریخته شد. بارش گلوله های خمپاره ها، راکت ها، جهنمی ها، کالیبرها و...... فضا و زمین جبهه خان طومان را به دود وغبار، آتش تبدیل کرده بود. مردان طلایی یگان ویژه ٢۵کربلا وفاطمیون درداخل این دودواتشها مقاومت میکردند. ، شهیدان محمود رادمهر وبهمن قنبری درهدایت آتش‌ها پشتیبانی وفرود موثر گلوله هابرروی مواضع و نیروهای دشمن باعث تحمیل تلفات وخسارات سنگین به آنان گشت. مقاومت وایستادگی رزمندگان بدون مرز، فرماندهان میدانی دشمن را وادار به تصمیم به عقب نشینی آنان کرد. لذا فرماندهان تکفیری دستور عقب نشینی راصادر کرده وبه مواضع قبلی خود برگشتند. براثر اجرای آتش نیروهای خودی، به دشمن تلفاتی ١۵٠ تا٢٠٠ نفر کشته ودهها مجروح برایشان باقی مانده بود. خداراشاکرشدیم که دومین شکست سنگین به لشگریان تکفیری دراین جبهه هاواردشده بود. ناکامی، شکست، افسردگی، درجبهه النصره باعث بی آبرویی محمد الجولانی فرمانده این جبهه شده بود. لذا پیش بینی میشد که عملیات بعدی آنان با حجم سنگین تر وبا خشونت بیشتری صورت پذیرد. دراین مقاومت مقتدرانه، تعدادی حدود ١٠نفر از برادران فاطمیون شهید وتعدادی قابل توجه مجروح داشتیم. پیروزی وموفقیت دراین مقاومت، غوغایی درجبهه های خودی ایجاد کرده بود. همه یگانها، فرماندهان، رزمندگان جبهه مقاومت اسلامی از یگان ویژه ٢۵کربلا تشکر می‌کردند. ...