eitaa logo
پلاک ۲۵
364 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
3هزار ویدیو
23 فایل
﷽ . لَشــکَرِ عَمَلیاتی ۲۵ کَـربَلا یـٰادآوَرِ عَـزمِ غُرورآفَـرینِ فَـهمیده­ هـٰایِ مَکتَب وَاَنـدیشہ حُسِیــن(ع) اَسٺ ...
مشاهده در ایتا
دانلود
من از اون روز دنبال رفیق شهید میگشتم .. نمیدونم دنبال چی بودم فقط دنبال یه شهید خاص بودم ... کتابای شهدایی زیاد داشتم اما انتخاب سخت بود 😔 چند روز گذشت ،به اتفاق یکی از دوستام برا کار جهادی به منطقه اندیکا رفتیم در این سفر هنوز ذهنم درگیر بود وهمچنان دنبال گم گشتم بودم واقعا نمیدونستم چکار کنم . تا اینکه موضوع رو با یکی در میون گذاشتم گفتم دنبال رفیق شهیدم و اینکه نمیتونم انتخاب کنم بهم گفت دنبال چی هستی گفتم دنبال یه شهیدم که رفیقم باشه اما تا میخوام انتخاب کنم میگم نکنه شهدا ناراحت بشن که دارم گلچین میکنم دنبال گلچین کردن نیستم اما ، اما انگار منتظرم یکیم که منو انتخاب کنه ، گفت شهدا همشون پاکن و همشونم حرفشون پیش خدا خریدار داره ، گفتم شما رفیق شهید داری گفت من رفیق شهیدم گمنامه ... باز شرایطم سخت تر شد 😔 بعد برگشت از سفر دست بردار نبودم چند کتاب شروع کردم اما جذب کتاب نشدم یعنی نویسنده نتونست منو جذب کنه و اینجا بود فهمیدم نوشتن چقدر بر روی مخاطب تاثیر میزاره .. من یک کتاب رو چندین بار شروع کردم برا خوندن اما نصفه رهاش کردم اینکه قدرت قلم یک نویسنده خیلی بر روی خواننده تاثیر گذاره .. خواهرم اون زمان فرمانده بسیج دانشجوییشون بود فعالیتش زیاد بود هر بار کلیپ ها و برنامه های بسیج رو میاورد و با لپ تاپ کاراش و انجام میداد .. منم درگیر کارای پایگاهمون بودم چون تازه تاسیس بود داشتم فضاسازی میکردم کارم تقریبا تموم شده بود و نیاز به چند عکس شهید داشتیم .. اومدم خونه دیدم آبجیم سخت مشغول دیدن کلیپ شهداییه ... همین که نشستم عکس یه شهیدو تو لپ تاپش دیدم خنده دلنشینی داشت یه سربند زرد به پیشونیش بسته بود و و سرش رو تکیه برسلاح داده بود ... یه قسمتایی از صحبتاش و پخش کرد اما کامل نبود .. انگار دلم بهش گره خورد .. نمیتونستم دوباره نگاه کنم چون میشد کار شخصی ... تو اتاقم نشسته بودم از تو پذیرایی صدایی شنیدم رفتم سمت تلویزیون دیدم خودشه همون لبخند سربند و عکس رو سینش 😭😭 مستند زندگی شهید بود باورم نمیشد فهمیدم خودشه.. و از اون به بعد خواستم بیشتر بدونم ازشون هرجا رفتم کتاب شهید رو پیدا نکردم گفتن باید قم دریافت کنی ..خلاصه بعد اون چند تا از عکسشون رو چاپ کردم و تو پایگاهمون نصب کردم ... ✍نویسنده:مهری‌آهنگریان 🔺آیدی تلگرام: ‌ว໐iภ ↬ @pelakk25 🕊🕊 🔺آیدی ایتا: https://eitaa.com/pelakk25
ورود آیت الله رئیسی به عرصة مدیریت از سال ۱۳۵۹ و با حضور در جایگاه دادیاری شهرستان کرج آغاز شد و پس از مدتی با حکم شهید قدوسی، به سمت دادستان کرج منصوب شد. موفقیت او در ساماندهی وضعیت پیچیده این شهر موجب شد تا پس از دو سال در تابستان ۱۳۶۱ همزمان با دادستانی شهر کرج، مسئولیت دادستانی شهر همدان را نیز عهده دار شود.  حضور همزمان او در این دو مسئولیت، برای مدتی ادامه یافت تا آنکه به عنوان دادستان استان همدان معرفی شد و از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۳، در این سمت خدمت نمود. دکتر رئیسی در سال ۱۳۶۲ در سن ۲۳ سالگی با دکتر جمیله سادات علم الهدی دختر ارشد آیت الله سید احمد علم الهدی ازدواج کرد. خانم دکتر علم الهدی دانشیار رشته فلسفه علوم تربیت دانشگاه شهید بهشتی تهران، رییس سابق پژوهشگاه علوم انسانی است. آیت الله رئیسی و خانم دکتر علم الهدی دارای دو فرزند دختر هستند.  دکتر رئیسی که اهتمام ویژه ای به تحصیل خود و اعضای خانواده اش دارد، دختر اول ایشان متاهل و دارای دو مدرک کارشناسی ارشد است. یکی در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه الزهرا (سلام الله علیها) و دیگری در رشته علوم قرآن و حدیث از دانشگاه علوم حدیث شهر ری و دختر دوم وی نیز متاهل و دانشجوی کارشناسی رشته فیزیک دانشگاه شریف است. آیت الله رئیسی در سال ۱۳۶۴ به عنوان جانشین دادستان انقلاب تهران منصوب شد و به این ترتیب، دوره مدیریت قضایی ایشان در تهران آغاز شد. به دنبال موفقیت وی در حل پرونده های قضایی پیچیده، امام خمینی (ره) طی احکام ویژه و مستقیم ،‌ایشان و حجه الاسلام نیری را برای رسیدگی به مشکلات اجتماعی در برخی استانها از جمله لرستان، کرمانشاه و سمنان مامور کرد. https://eitaa.com/pelakk25