بسم رب الشهدا و الصدیقین
بیاد سردار شهید مدافع حرم محرمعلی مرادخانی.(از رفاقت تاشهادت)
#قسمت اول
توفیق آشنایی با محرمعلی مرادخانی را ازماموریت تیپ سوم امامت درمریوان استان کردستان پیدا کردم
توفیق رفاقت رادرسال ٨۶، موقعی که به تیپ سوم امامت آمدم بدست آوردم.
مدتی گذشت رفاقت به برادری تبدیل شد.
درطول مدتی که توفیق حضور درتیپ پیاده امامت را داشتم اقدامات آمادگی رزم شامل اردوها، رزمایش ها وماموریت های گردانی و تیپی زیادی را انجام دادیم.
درسال ١٣٨٨باهم بهمراه همرزمان تیپ امامت درمقابله با فتنه گران درتهران حضور داشتیم.
درسال ١٣٨٩،برادر محرمعلی مرادخانی به پیشنهاد اینحقیر بعنوان جانشین تیپ پیاده امامت معرفی شد.
یک سال کاری را دراین جایگاه کنارهم بودیم تااینکه بنده ازتیپ پیاده امامت هجرت وبه لشکر عملیاتی ٢۵کربلا عزیمت نمودم.
ازسال ٨۶تا خرداد ماه سال ٩٠ مطالب،کارها ودرسهای خوبی ازبرادر محرمعلی یاد گرفتم.
توفیق دیدار وهمراهی ایشان را درماموریت تیپ امامت درمرزهای غرب کشور(سرپل ذهاب، ثلاث باباجانی، ازگله)داشتم.
ارتباط قلبی وفیزیکی بین بنده حقیر با برادر مراد بصورت تلفنی، حضوری، درزمانی که درقرارگاه مرکزی امام حسین علیه السلام بود برقرارمیشد.
تااینکه توفیق حضور برای دفاع از حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام محیا شد.
ادامه دارد...
#خاطرات
#راوی
#سرتیپ_دوم_پاسدار_حمیدرضا_رستمیان
از فرماندهان جبهه مقاوت
پلاک ۲۵
بسم رب الشهدا و الصدیقین
بیاد سردارشهید مدافع حرم محرمعلی مرادخانی ( از رفاقت تاشهادت)
#قسمت دوم
توفیق حضور برای دفاع از حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام ومقابله با تکفیریهای ملعون داعشی واربابان انان بصورت مستشاری درمنطقه عمومی تدمر(پالمیرا) بودیم.
حدودا از پانزدهم فروردین ٩۴،برادر محرمعلی مرادخانی به جمع ما پیوست.
باحضور مراد، شور و شعف قابل ملاحظه ای به ماها داده شد.
بنده حقیر ازتوانایی ها وشجاعت ورشادت های اودرتیپ پیاده امامت مطلع بودم.
لذا باهم نشستیم. وصحبت کردیم وخوش حال ازاینکه بازهم خدا مارادرسرزمین شام بلا بهم رسانده وفضیلت بزرگی نصیب هردومون دردفاع از حرم وحریم حضرت زینب کبری س) گردیده است.
#وضعیت دشمن رادرمنطقه تدمر برای برادر مراد شرح دادم.
مشکلات، تهدیدات، نقاط ضعف و قوت خودمان ودشمنان رابرایش گفتم.
حالا بااین شرایط باید این منطقه راحفظ میکردیم و مانع از سقوط این منطقه میشدیم.
باتوجه به سابقه ادواتی بودن ایشون، راه اندازی یگان محمول قرارگاه امام حسن مجتبی علیه السلام که شامل :
سلاحهای ادواتی وپدافندهوایی بود رابه برادرمرادخانی واگذارکردم.
باتلاش ها وزحمات ایشون ودوستان دیگر، یگان محمول بسرعت برای بکارگیری آماده گردید.
#خمپاره انداز ١٢٠م م رادرداخل حیاط قرارگاه برپانموده وباید برای روانه کردن و ثبت تیر، چندگلوله خمپاره راشلیک میکردیم.
اجرای اتش خمپاره ١٢٠حتما باید پیش بینی قرق منطقه، خروج ساکنین احتمالی، مجوز ژنرال های جیش العسگری سوریه را انجام میدادیم که نیازبه یک فرایند زمانی وقت گیر بود.
#لذا باهماهنگی و برنامه ریزی دوجانبه باهم خودمون بصورت یکطرفه برنامهریزی کردیم درابتدای صبح روز بعد چندگلوله خمپاره شلیک کنیم وزودتر ثبت تیر راانجام بدهیم.
صبح روز بعد برادرمرادخانی با چند نفرایرانی وفاطمیون پای قبضه خمپاره انداز وبنده دربالای ساختمان دیده بانی میکردم.
حدودا ساعت ۶،٣ تا٧صبح چندگلوله شلیک کردیم وثبت تیر شد وخبالمون ازبابت آمادگی خمپاره انداز هاراحت شد.
#حالا دیگردرمجموعه استقراریمون، علاوه بررزمندگان باسلاح های سبک و نیمه سنگین، یگان محمول وخمپاره اندازه های ثابت رابهمت واهتمام ویژه برادر مرادخانی ودوستانش راه اندازی وامادگی بیشتری برای نبرد با هجوم احتمالی داعشی های ملعون یافته بودیم.
#چندنفر ازنیروهای فاطمیون و...... راازنظراموزش ومهارت سلاحهای محمول ودیده بانی و.... آماده کرده بودیم که درشرایط نبرد توان اجرای اتش ها وهدایت آنها را داشته باشند.
@حساسیت های منطقه طوری بود که هرلحظه بویژه شبها منتظرحمله تکفیریها به شهرتدمر بویژه به موقعیت فرودگاه و قرارگاه امام حسن مجتبی علیه السلام بودیم تااینکه شبی به ماحمله شد.
ادامه دارد
#خاطرات _سرتیپ_دوم_پاسدار_حمید رضا_رستمیان_ازفرماندهان جبهه مقاوت
پلاک ۲۵
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#بیادسردارشهیدمدافع حرم محرمعلی مرادخانی (از رفاقت تاشهادت)
قسمت سوم
ساعت حدود ١٢نیمه شب بیست و دوم فروردین بود که صدای تیراندازی ازقسمتی ازپایگاه استقرار ی قرارگاه امام حسن مجتبی علیه السلام بگوش رسید.
بسرعت برابر تمرینات عملی قیلی که داشتیم همه رزمندگان و فرماندهان درمواضع پیش بینی شده قرارگرفتیم.
حدودا یکساعت تیراندازی به درازه کشید
هرکدوم ازرزمندگان ایرانی دراین قرارگاه وظایف عملیاتی خودمان رادنبال میکردیم.
پس از تبراندازیها، اوضاع به حالت عادی برگشته بود وگزارشات موقعیت ها رااز دوستان میگرفتیم. .
سراغ برادر محرمعلی مرادخانی گرفتیم سروصدایی ازش نبود
بچه ها، برادر مراد کجاست؟
یکی گفت، ایشون مصدوم شده!!!!
گفتم، چطور وچه شده؟
ماجرا راتعریف کردند، خودمون را به او رساندیم درد می کشید ودرحال استراحت بود.
به کنارش آمدیم بااینکه دردداشت
لبخند رضایتمندانه برلبان، صورتش وجود داشت وروحیه میداد.
کمی صحبت وماجراراازخودش پرسیدیم
او کتمان میکرد ولی مااصراربه دانستن ماجراکردیم.
یکی ازدوستان همراهش ماجرا رامیگفت وبرادر مرادتصدیق میکرد.
صبح پیگیر مداوا ودرمانش شدیم تاباامبولانس اورابه دمشق ببرند.
متاسفانه دوروز بخاطر شرایط ومحدویتهای منطقه ای، اعزامش به دمشق تاخیرافتاد.
برابرنظرات پزشکی باید به تهران منتقل میشدودرمان درایران صورت می گرفت.
برادر مراد خانی، مخالف انتقالش به تهران شد یواشکی وبدون اطلاع گروه پزشکی ازبیمارستان فوق خارج وبشکلی سخت وباپایی اتل بسته مجددا به موقعیت قرارگاه درمنطقه عملیاتی تدمر امد.
#بادیدنش تعجب کردیم!!!!
مراد چرا امدی؟ معالجه پایت چطورشد؟
ایکاش میرفتی تهران؟ بازهم وقت برای ماموریت های بعدی هست؟ و.......
#برادرمراد، با لبخندهای زیبای رضایت، صبر، عشق، جهادی گفت.
حاجی، من شماهارارها کنم و بروم تهران.!!!!!
تازه توفیق یافتم مدافع حرم حضرت زینب کبری س) بشم و حالا با این مصدومیت جزیی منطقه راترک کنم!!!!!
من باهمین وضعیت کنارتون هستم اصلا نگران من نباشید.
#البته نگران مصدومیت پایش بودیم ولی خدایش ازبرگشت وحضورش درکنار مون خیلی خیلی خوشحال بودیم.
واقعا برادر مراد، ازمردان جهادی، شهادت طلب، طلایی بود که ماها به گردش نمیرسیدیم.
درادامه ماموریت های قرارگاه مدتی دیگری باهم بودیم تااینکه بنده حقیر برابر تصمیمات فرمانده وقت ازدوستان حاضر درقرارگاه امام حسن مجتبی علیه السلام جدا شده وبه قرارگاه امام علی ابن ابیطالب عليه السلام درمنطقه اثریا رفتم.
#برادر مراد بعداز مدتی برای درمان پایش، مجبورااز منطقه به دمشق وسپس به تهران آمده بود.
ادامه دارد
#خاطرات _سرتیپ_دوم_پاسدار_حمید رضا_رستمیان_ازفرماندهان جبهه مقاوت
پلاک ۲۵
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#بیادسردارشهید مدافع حرم محرمعلی مرادخانی (از رفاقت تاشهادت)
قسمت چهارم
بخشی اززمان استراحتش رابرای معالجه مصدومیت پایش که در دفاع از حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام بوقوع پیوسته بودپرداخت.
#درابان ماه ٩۴ه ش، توفیق حضور یگانی برای مقابله با تکفیریها رقم خورد.
با جمعی ازرزمندگان لشگر عملیاتی ٢۵کربلا عازم سوریه شدیم ودرسلسله عملیات های محرم آبانماه واذرماه شرکت فعال داشتیم.
برابر نیاز ضروری یگان ویژه ٢۵کربلا، تعدادی ازعزیزان پیشکسوت وجوان در دهه اول آذر ماه به ما ملحق شدند.
#محرمعلی مرادخانی، ورحیم کابلی و....... دراون جمع باصفا بودند. .
باردیگر روزگار بنده وبرادر مرادخانی را بهم رسانده بود.
با دیدنش خیلی خوشحال شدم وبا هم مصافحه گرمی داشتیم.
متاسفانه درحین ماموریت بیماری سختی به بنده حقیر واردشده بودمجبور به استراحت ودرمان درتنگناهای کمبود پزشک و دارو بودم.
جلسه ونشستی بابرادر مراد داشتم، گفت حاجی چی شده؟
بسته ای ازخشگبارهای طب سنتی و اسلامی رااورد وبه صورت دمنوش درست کردویکی، دولیوان ازاین دمنوش رابه بنده حقیر داد.
به مزاح وشوخی گفتم مراد، تویش مواد مخدر و... نباشه؟ مارومعتاد نکنی؟
باهم خندیدیم وبنده یک لیوان ازان دمنوش را نوشیدم.
برادر مراد گفت حاجی، دو، سه لیوان دیگراین دمنوش راامروز وامشب میلی کنی خوب وسرحال میشی.
ازاو تشکر کردم وبرای بکارگیریش دراین شرایط باهم صحبت وگفتگو کردیم.
#برادر مراد از خاطرات سفر اربعینش گفت وچطورخودش رابه این کاروان رسانده!!!!!
بنده حقیر گوش میدادم ودرپایان بیان خاطراتش گفتم، محرمعلی، اوضاع تون نگران کننده است.
لبخندی زد وگفت چراحاجی؟
گفتم، این ماجرای سفرهای زیارتی درمشهد الرضا، سپس کربلای امام حسین علیه السلام وبعدهم زیارت حضرت زینب کبری س) وحضرت رقیه (س)، وحالا میدان جهاد درایام اربعین حسینی، یعنی پرواز وعروج به معراج.
لبخندش بیشتر وبیشتر شدواعلام کرد که راضی به رضای خداهستم.
ازعمق وجودش خوشحال وآماده آماده بود.
طی نشستی درگردان امام سجاد علیه السلام، برادرمرادخانی را بعنوان فرمانده گردان معرفی کرده وسکان هدایت آن گردان به وی واگذارشد.
برادر مرادخانی، بسرعت با صحبتها ورجزخوانیهایش رزمندگان گردان امام سجاد علیه السلام رابرای ماموریت آماده میکرد.
ادامه دارد
#خاطرات _سرتیپ_دوم_پاسدار_حمید رضا_رستمیان_ازفرماندهان جبهه مقاوت
پلاک ۲۵
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#بیادسردارشهیدمدافع حرم محرمعلی مرادخانی(از رفاقت تاشهادت)
قسمت پنجم.
قرارشدکه درمنطقه عمومی روستای العماره درحاشیه جنوب غربی شهر حلب عملیات انجام دهیم .
یکی آزروزهای دهه اول آذرماه باتعدادی ازفرماندهان جهت شناسایی و توجیه بیشتر به آن منطقه رفتیم.
از داخل سنگرها، ساختمان های کوچک و بزرگ وداخل مزارع، محلهای گسترش وپراکندگی واستقرار دشمنان تکفیری را باچشم های مسلح وغیرمسلح مشاهده کردیم.
طرحریزی ذهنی وعینی انجام گرفت وبسرعت منطقه راتخلیه نموده وازانجا خارج شدیم تاهم شناسایی نشده وهم تلفات ندهیم.
بعدی از ساعتی به موقعیت استقراری برگشته وجلسات تجزیه و تحلیل و طرحریزی و اجرایی عملیات تشکیل وتبادل نظرشد.
بدلایل خاصی اون عملیات بتاخیرافتاد وضرورت اجرایی عملیات به منطقه دیگری تعیین گردید.
منطقه جدید موردشناسایی قرارگرفت ومنتظر دستور برای وارد عمل شدن درمنطقه جدید بودیم.
#هرشب رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا بصورت گردانی و گروهانی وارد مناطق مختلف شده وبعنوان احتیاط آماده نبرد و واردعمل شدن بودند.
تااینکه شب شانزدهم آذرماه فرارسید.
برابر تدبیر وتصمیم قرارگاه مافوق باید اهدافی را دراین شب تصرف میکردیم.
رزمندگان اسلام درتاریکی شب حدود ١٢نبمه شب به منطقه منتقل شده
ودرمواضع طبیعی منطقه گسترش یافتند.
سوز سرما امان بچه هارابریده بودولی رزمندگان اسلام منتظر دستور نهایی بودندتابه صف تکفیریهای ملعون صهیونیستی هجوم ببرند.
#گردان دوم درسمت راست بافرماندهی برادر مفید ...... وگردان سوم درسمت چپ بافرماندهی برادر مرادخانی وگردان یکم بافرماندهی برادر مرتضی..... بعنوان احتیاط نزدیک وسایر رده های پشتیبانی رزمی و... آماده ومحیای حماسه هاشده بودند.
*حرکت رزمندگان اسلام ازموضع تک شروع شده بود وگام به گام با هوشیاری وباذکر یاحسین، یازینب، یامهدی، وباتوکل به خدابه هدف نزدیک ونزدیکتر شده بودند.
ساعت حدودا ٢نیمه شب بودکه:
گردان دوم به سمت مواضع دشمن حمله ورشد ودریک درگیری برق آسا وباواردکردن تلفات به دشمن هدف راتصرف وتثبیت کرد.
*نوبت گردان سوم که هدف مورد نظر کمی دورتر بود باکمی تاخیر رزمندگان اسلام با فرماندهی برادر مرادخانی به اهداف مورد نظر حمله ورشدند وبادرگیری نسبتا سنگین وهجوم برق اسا،موفق به تصرف و تثبیت اهداف شدند.
واحدهای پشتیبانی رزم هم به تناسب مسئولیت ها، اجرای اتش برروی دشمن داشتند.
دراین عملیات ویژه، تلفات وخسارات قابل ملاحظه به دشمنان تکفیری واردشد
تعدادی کشته و زخمی، مقادیری سلاح و تجهیزات و مهمات وخودروبه غنیمت رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا درامد
ادامه دارد
#خاطرات _سرتیپ_دوم_پاسدار_حمید رضا_رستمیان_ازفرماندهان جبهه مقاوت
پلاک ۲۵
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#بیاد سردار شهید محرمعلی مرادخانی. (از رفاقت تاشهادت)
قسمت ششم
دراین عملیات، رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا توانسته بودند با رشادت ها ورزم بی امان خود اهداف پیش بینی شده را تصرف وتثبت کرده وبه سایریگانها اعتماد به نفس بیشتری دهند.
#خط شکنان ٢۵کربلا، موفق به وارد کردن تلفات سنگینی به دشمنان تکفیری و اربابان آنان شده بودند.
این موفقیت سرپلی شد برای تصرف وآزاد سازی، روستاهای مهم دیگر منطقه مثل، الحمره، الخلصه، القراصی، الحویز، العماره وخان طومان و......
#دراین نبرد سنگین تعدادی ازرزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا شهید ومجروح شدند .
#برادر مرادخانی هم ازجمله فرماندهانی بود که درحین عملیات مورد اصابت تیر دشمن قرارگرفت وسربه سجده نهاد ودعوت حق رالببگ گفت وبه آرزوی دیرینه ای که سالهای دوران دفاع مقدس وپس ازآن بدنبال آن میگشت رسید وعندربهم یرزقون گشت.
برادران دیگری همچون :
عبدالرحیم فیروز آبادی
محمد شالیکار
مصطفی شیخ الاسلامی
روح الله صحرایی
هم دراین نبرد عاشورایی شربت شهادت نوشیدند وتعدادی هم مجروح شدند.
#با شهادت برادر مرادخانی، تمام خاطرات گذشته وسرنوشت طلایی اورا مرور می کردم که او بارها و بارها درگذشته تامرزهای شهادت پیش رفته بود ولی تقدیرش این شد که مدافع حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام شود ودراین جایگاه شهدشهادت رابنوشد.
شهید مرادخانی با ویژگی هایی چون:
ایمان قوی، مجاهد میادین جهاد های اکبر واصغر، شجاعتی کم نظیر، اراده ای پولادین وجاذبه ای علی وار، عاشقی چون عباس گونه وبسیاری ازفضیلت های اخلاقی به ملاقات خداوند متعال روانه شود.
###ای دوست.
شهد شهادت گوارای وجودت
دعایمان کن تا مثل خودت مدافع ولایت وامامت باشیم
ضامن مان باش تابشما ملحق شویم
شفیع مان باش تاهمنشین تان باشیم.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
والسلام
#خاطرات _سرتیپ_دوم_پاسدار_حمید رضا_رستمیان_ازفرماندهان جبهه مقاوت
@بسم الله الرحمن الرحیم@
#عرض سلام و ادب و احترام
##نوزدهم اسفند ماه سالروز عملیات ظفرمند بدر وحماسه های بزرگ شهیدان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران گرامیباد.
#لشگر ٢۵کربلا در این عملیات فوق ودرمناطق آبگرفتگی هورالعظیم وهورالهویزه وارد عمل گردید.
#حماسه های کن نظیر، گردانهای ویژه:.
یارسول الله (ص)،
علی ابن ابیطالب عليه السلام (دریایی)
امام حسن مجتبی علیه السلام.
امام حسین علیه السلام.
امام محمد باقر (ع)،
صاحب الزمان (ع).
مالک اشتر (س)
مسلم بن عقیل (س)
و.....................
وبا پشتیبانی های پشتیبانی رزم و خدمات رزم.
گردانهای توپخانه،
پدافند هوایی،.
ادوات و ضدزره،
مهندسی رزمی
تخریب،
بهداری رزمی،
اماد وپشتیبانی و....
انجام شد وبرگ زرین دیگری بر تاریخ ایثارگری این لشگر ظفرمند ثبت گردید.
#خاطرات مردان مرد لشگر ٢۵کربلا علی الخصوص:
جانباز شهید سردار محمد حسن کوسه چی فرمانده وقت لشگر.
شهید محمد حسن قاسمی طوسی فرمانده اطلاعات عملیات لشگر.
شهید حاج حسین بصیر فرمانده محور وگردان یارسول الله (ص).
شهید محمد تیموریان فرمانده گردان یارسول الله (ص).
شهید علیرضا ابراهیمی، رودسر.گ فرمانده گردان امام حسین علیه السلام.
جانباز شهید رمضانعلی صحرایی فرمانده گردان امام محمد باقر (ع).
و..........
یاد وگرامی باد.
#اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
(انصار الولایه)
📖#خاطرات
🍃یتیمنوازی حاج اسماعیل🍃
به کسانی که بیسرپرست بودن کمک میکرد. خودش چیزی نمیگفت. نیروهاش توی سوریه تعریف میکردند: شصت، هفتاد تا بچههای یتیم سوری توی اون جا سرپرستیشون رو بر عهده گرفته بود، هزینههاشون رو میداد، غذاشون رو میداد کل این چیزها رو بچههای اون جا تعریف میکردن واسه ما.
راوی: آقای علی حیدری، برادر شهید