eitaa logo
پلاک ۲۵
364 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
23 فایل
﷽ . لَشــکَرِ عَمَلیاتی ۲۵ کَـربَلا یـٰادآوَرِ عَـزمِ غُرورآفَـرینِ فَـهمیده­ هـٰایِ مَکتَب وَاَنـدیشہ حُسِیــن(ع) اَسٺ ...
مشاهده در ایتا
دانلود
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهادتبیین،یک فریضه قطعی، فوری، عینی کوتاهی جایز نیست . تحریف امام حسین علیه السلام رو کافر اعلام کردند...
پلاک ۲۵
بسم رب الشهدا و الصدیقین سردار شهید محرمعلی مرادخانی. (از رفاقت تاشهادت) قسمت ششم دراین عملیات، رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا توانسته بودند با رشادت ها ورزم بی امان خود اهداف پیش بینی شده را تصرف وتثبت کرده وبه سایریگانها اعتماد به نفس بیشتری دهند. شکنان ٢۵کربلا، موفق به وارد کردن تلفات سنگینی به دشمنان تکفیری و اربابان آنان شده بودند. این موفقیت سرپلی شد برای تصرف وآزاد سازی، روستاهای مهم دیگر منطقه مثل، الحمره، الخلصه، القراصی، الحویز، العماره وخان طومان و...... نبرد سنگین تعدادی ازرزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا شهید ومجروح شدند . مرادخانی هم ازجمله فرماندهانی بود که درحین عملیات مورد اصابت تیر دشمن قرارگرفت وسربه سجده نهاد ودعوت حق رالببگ گفت وبه آرزوی دیرینه ای که سالهای دوران دفاع مقدس وپس ازآن بدنبال آن می‌گشت رسید وعندربهم یرزقون گشت. برادران دیگری همچون : عبدالرحیم فیروز آبادی محمد شالیکار مصطفی شیخ الاسلامی روح الله صحرایی هم دراین نبرد عاشورایی شربت شهادت نوشیدند وتعدادی هم مجروح شدند. شهادت برادر مرادخانی، تمام خاطرات گذشته وسرنوشت طلایی اورا مرور می کردم که او بارها و بارها درگذشته تامرزهای شهادت پیش رفته بود ولی تقدیرش این شد که مدافع حرم وحریم اهل بیت علیهم السلام شود ودراین جایگاه شهدشهادت رابنوشد. شهید مرادخانی با ویژگی هایی چون: ایمان قوی، مجاهد میادین جهاد های اکبر واصغر، شجاعتی کم نظیر، اراده ای پولادین وجاذبه ای علی وار، عاشقی چون عباس گونه وبسیاری ازفضیلت های اخلاقی به ملاقات خداوند متعال روانه شود. ## دوست. شهد شهادت گوارای وجودت دعایمان کن تا مثل خودت مدافع ولایت وامامت باشیم ضامن مان باش تابشما ملحق شویم شفیع مان باش تاهمنشین تان باشیم. روحش شاد و راهش پررهرو باد. والسلام _سرتیپ_دوم_پاسدار_حمید رضا_رستمیان_ازفرماندهان جبهه مقاوت
خاطره ای با سردار شهید سید شفیع درحماسه خان طومان ۹۵ ۳۱ فروردین بود که قرارگاه مقدم درشهرک خلصه فعال و دایر شده بود. حاج حمید ("ابورضا)، دراین موقعیت با تمامی فرماندهان یگان‌هاوقرارگاه و.... حضورداشته وامورات عملیاتی وآتش هاو...... راپیگیری ودستورات فرماندهی قرارگاه..... را هماهنگ وبرنامه ریزی واجرا می‌کردند. برادر سید شفیع، ازطرف فرمانده قرارگاه اصلی...... حضور داشته وامورات راهماهنگ می‌کردند. برادر عبدالله ازقرارگاه تاکتیکی درخان طومان وحاج حمید (ابورضا) ازقرارگاه اصلی، هدایت نیروها رو به عهده داشتند. برابرنیاز، به اجرای آتش بالگردی، دو نقطه توسط برادر علی... در خواست آتش برمیل (بشکه های انفجاری) شد. هماهنگی برادر سید شفیع برمیلهاتوسط بالگرد ها بر روی مواضع ونیروهای دشمن رها شد . همزمان که ازدور در حال تما شای فرار دشمن از جبهه ها بودیم. # از مانیتور، اتاق هدایت عملیات ، یک تانک دشمن بطور وحشتناکی منفجر شد که تصاویرش منفجر شدن تانگ دشمن رامیدیدیم. از دیده بان توپخانه که از طریق مانیتور به وظیفه اش عمل میکرد پرسید. شما موشک شلیک کردید؟کی این را زده است؟ # دیده بان که نامش عمار بود جواب داد گلوله توپ خودی مستقیم وارد دهلیز تانک دشمن که باز بود شد و تانک ترکید. شفیع که روزه هم داشت، خدا رو شکر کرد و گفت،انهدام اینطوری تانگ دشمن، از عنایت های خانم زینب (س) هست. حاج حمید ازبنده درخواست یک لیوان اب کردند رفتم ویک لیوان اب اوردم وحاج حمید میل کردند. بعد ا یک لیوان دیگر آب برای سید شفیع اوردم وبهشون تعارف کردم که میل کنند. گفت، بنده نمی خورم وروزه هستم، شفیع، انسان وارسته وبا فضیلتی بود که اکثر روزهای حضورش رادرسوربه روزه می‌گرفت. به خاطر برادر شهیدش، سيدصادق شفيعي،که دردوران دفاع مقدس درلشکر ویژه٢۵ کربلا بشهادت رسیده بود، به یگان ویژه ٢۵کربلا علاقه زیادی داشت. ودرسخت ترین وضعیت ها کمک ویاری می‌کرد. شفیع در روز ١٧ اردیبهشت درحوالی تل (تپه) نصر بشهادت رسید. روحش شاد و راهش پررهرو باد. (راوی برادر حسین رضایی) سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت یادواره مجازی شهدای خانطومان : 👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3986030592C4946d1a352
@بیاد حماسه سازان کربلای خان طومان ٩۵ه ش @ (قسمت هفتم ) # وظایف و ماموریت های سخت‌تری بما اعلام شد. علاوه بر حضور در جبهه خان طومان باید درجاهای دیگری نقش آفرینی میکردیم. یک گروهان ویژه عازم ماموریت ویژه شد. رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا وفاطمیون درجبهه خان طومان مشغول اماده سازی برای مقابله با حملات دشمنان تکفیری بودند. روزهای نوزدهم، بیستم فروردین باتلاش های اولیه برای استقرار، توجیه و آمادگی ها سپری شد. باید هم جبهه خان طومان وهم ان عملیات ویژه را برای نابودی دشمنان اسلام اجرا می کردیم. شروع روز بیست یکم فروردین، شواهد و قرائن عملیات دشمنان درمنطقه قطعی شده بود. ساعت حدود ١۶عصربود که حجم سنگین اتش های دشمن شروع شد. باران گلوله های خمپاره، راکت ها، جهنمی ها، کالیبرها و..... اززمین و آسمان برجبهه خان طومان و...... فرود میامد. حدود دوساعتی آتش هاریخته شد تاشاید بتوانند صف مردان خدا رادرهم بشکنند ولی توکل توسل، سلحشوری مردان جهادی مازندرانی، فاطمیون و.... مانع بزرگی درمقابل دشمنان بود. گردان‌های مختلف دشمنان تکفیری از محورهای مختلف هجوم خودشان شروع کرده بودند. مردان مرد، مدافعان حرم وحریم برای نبردی تن به تن منتظر نزدیک ترشدن دشمنان خودشان شدند. و........ (انصار الولایه)
@بنام خداوند بخشنده مهربان. ای باشهید جبهه مقاومت اسلامی عبدالرحیم فیروز آبادی. که زمان اعزام فرا رسید همه در حسینیه لشکر ۲۵ جمع شده بودیم تا تست dna خون بدهیم. همون لحظه بود که چشمم به شهید مدافع حرم عبدالرحیم فیروزآبادی افتاد با انگشتش پنبه‌ای ی که روی دستش بود رو فشار میداد و می خندید و با بچه ها شوخی می کرد. به سمتش رفتم و باهاش مصاحبه کردم وازش پرسیدم آقای فیروزآبادی برنامه چیه؟ لبخند جواب داد انشاالله عازم به کشور سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله. ۲روز بعد همراه با تعدادی از رزمندگان بدون مرز مازندرانی در سوریه کنار بارگاه نورانی حضرت زینب کبری س) وحضرت رقیه (س) بودیم. ودیدار دوم مون هم در سوریه و استان حلب وروستای کفر عبید ازتوابعه شهرحلب بود. از دور دیدم که عبدالرحیم وسط باغ زیتونی نشسته و در حال نوشتن است. بسمتش رفتم وازعبدالرحیم پرسیدم برادر در حال چه کاری هستی؟ جواب داد دارم برای خانواده ام وصیت نامه مینویسم. بهش گفتم مگر خبری از عملیات وشهادت هست؟ گفت، بله. عملیاتی خواهد شد و تعدادی از همین رزمنده ها به فیض شهادت خواهند رسید من هم دارم برای خانواده و فرزندانم وصیت نامه مینویسم شاید شهادت قسمت من هم شود. ۱۵ روز بعد دیدار سوم ما در سلسله عملیات محرم درمنطقه بین روستای القراصی (وادی ترک) وروستای السابقیه) در یک باغ زیتون بزرگ انجام گرفت. و ما از شب قبل در آنجا حضور داشتیم زیر درختان زیتون موضع گرفتیم آنها (دشمنان) آماده باش بودند واز شب قبل می دانستند که ما در روبروی آنها جهت عملیات حضور داریم به همین خاطر با تیربار های شان به سمت باغ مثلثی شلیک می کردند و توپ ۲۳ شان مدام با گلوله های خود ترکان روی ما اتش داشتند. وما زیر درختان زیتون موضع گرفته بودیم. تیربار های دشمن مدام باغ مثلثی را مورد هدف قرار می داد و شاخه های درختان زیتون را می تراشید و به روی ما می ریخت. حمله داده شد و عملیات را آغاز کردیم نبرد سنگینی باتبادل آتش ها بوقوع پیوست. تعدادی از همرزمان مان مجروح و شهید شدند. # عبدالرحیم فیروزآبادی از آن جمله آنان بود که بشدت از ناحیه گردن و دهان مجروح گردید. گلوله از گردن وارد و از دهانش خارج شد. خونش یقه و پیراهنش جاری میشد و تمام لباس هایش آغشته به خونش بود همچنین لخته های خون در حلق مبارکش وجود داشت که راحت نفسش را بسته بود. عبدالرحیم و شهید محمد شالیکار و چند نفر از مجروحین رو داخل آمبولانس گذاشتیم و به سمت پست امداد که در روستای عبطین وسپس به بیمارستان شهرالخاضر منتقل شد. کنار عبدالرحیم ایستاده بودم ناگهان عبدالرحیم سه بار سید و سرور و سالار شهیدان آقا امام حسین علیه السلام را صدا زد و و با اندک جانی که داشت و با کمترین رمقی که در بدنش بود میگفت : یا حسین یا حسین اولش محکم تر بود من خوشحال شده بودم از اینکه او توان دارد و زنده میماند یاحسین دومش را با سختی بیان کرد با قلیان خون در حلقش و یا حسین آخرش را که دیگر توانی نداشت زمزمه کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. عبدالرحیم مولایش امام حسین علیه السلام را دیده بود و در لحظات آخر عمرش به امامش رسیده بود. من مطمئن هستم که ایشان در آن لحظات سر بر بالین آقا امام حسین گذاشت و جان داد. شاید شهادت عبدالرحیم که از ناحیه گردن و حلق بود شباهتی به مولایش امام حسین داشت. را شکر می کنم که توفیق دیدن آن لحظات را به من داد که همواره در زندگی قدردان شهدا باشیم و از خدا بخواهیم که ما را به دوستانمان ملحق کند. (راوی برادرمیثم نوری، ازهمرزمان شهید)
@بیاد حماسه سازان کربلای خان طومان ٩۵ه ش. (قسمت بیست وچهارم) خط یاسر# هجوم دشمنان به موقعیت خاکریزهای خط یاسر با نفرات و واحدهای زرهی همراه بود. استقرار تانگ های دشمن بربلندهای منطقه وبااشرافیت کامل، با تیرمستقیم تانگ ها، منطقه خودی را زیر آتش میگرفتند. . گردان یاسر، مجبورا تحت فشار دشمن، عملیات تاخیری را اجرانموده وبه خاکریز دوم امدند. و تک تیرانداز گردان یاسر، رضا حاجی زاده، عزم شکار تکفیری هارا کرده بود. درموقعیتی ودرسنگری بنام خونه شهید، مشغول شکار تکفیری هاشد. تلفات زیادی ازدشمنان گرفت ودرنهایت اوهم توسط تک تیراندازهای دشمنان بشهادت رسید. پیاده دشمن، تمام توانشان را دراین هجوم خود پای کار آوردند تا درحد اقل زمان جبهه خان طومان را تصرف کنند. و ایستادگی مردان جهادی یگان ویژه ٢۵کربلا وفاطمیون مانع ازاین موفقیت شان شده بود. رزمندگان گردان یاسر تا آخرین لحظه ونفس درمقابل دشمنان درجبهه خان طومان مقاومت وضربات سختی به انان وارد کردند. ادامه دارد. سرتیپ دوم پاسدار حمیدرضا رستمیان از فرماندهان جبهه مقاومت
" تنها در این راه" خاطرات و زندگینامه شهید مدافع حرم، مجتبی برسنجی نویسنده: سحرجلیلی ناشر: . پشتبانی ستاد مردمی پژوهش وتدوین اثارشهدای مدافع حرم مازندران درمراحل تدوین و ن‌روچاپ آماده ارائه به مشتاقان فرهنگ جهاد و شهادت میباشد. از دل می‌آید، اما فاطمه آن‌شب فهمید عشق گاهی از چشم هویدا می‌شود و رازهایی را بی‌کلام فاش می‌کند. انگار کنترل حرف‌ها دست مجتبی بود. او گل بود و فاطمه با تمام وجود می‌بوییدش و جهان در میان گلبرگ‌های زنبق و اقاقی و عطری که از او فضا را پر کرده‌بود، در همان اتاق متوقف شد. غوغایی در دل فاطمه به پا بود. آمد که بگوید نه، اما مجتبی همه چیز تمام بود. (ستاد مردمی پژوهش وتدوین اثارشهدای مدافع حرم مازندران)
پلاک ۲۵
@بسم الله الرحمن الرحیم. ی شماره ٣از کربلای خان طومان ٩۵ه ش.(عملیات انتحاری دشمن). روز ١۶ اردیبهشت بود آتش های تهیه (راکت ها، خمپاره ها، جهنمی ها، کالیبرها، گرادها و..... آغاز شد. هجوم سوم دشمن به جبهه خان طومان با اجرای آتش‌های آتشین ازآسمان و زمین، برسرزمین خان طومان فرود می امدند. دود و غبار، ترکش ها، موج ها ،جبهه خان طومان را غبارآلود کرده بود. هجومی دشمن ازمعبر های: سمت خونه زرد+خط یاسر+تل سنگی ١و٢ با نیروهای سوارزرهی به خطوط دفاعی یگان ویژه ٢۵کربلا وهمرزمان فاطمیون زده بودند. های عاشورایی درتمامی جبهه ها برای جلوگیری ازموفقیت دشمنان انجام می‌گرفت. ناکامی دشمنان دررسیدن سریع دشمنان به اهداف اولیه درخان طومان و اهداف بعدی، به عملیات انتحاری متوسل شدند. تکفیری بعداز شکست در هجوم های اول ودوم، به انجام دونوع عملیات: ١.عملیات انتحاری. ٢.عملیات شیمبایی. متوسل شده بودند. حدودا ١۶عصربود که یک دستگاه نفربر pmp1, دشمن که با مواد منفجره که دردرون داشت ازبین خطوط گردان های عمار وحمزه با آخرین سرعت بسمت مرکزیت منطقه خان طومان حرکت نمود. دستگاه تانگ تی 55 خودی چندین بار به سمتش شلیک کرد تا دربین راه آن نفربر انتحاری منفجر شود وبه ساختمان های خان طومان نرسد. گلوله ها به تانگ اصابت نکرده ونفربر انتحاری خودش را به اولین ساختمان های منطقه عمومی خان طومان رساند وعملیات انتحاری انجام شد. انفجار نفربر انتحاری ، آنچنان انفجاری رخ داد که به شعاع سیصد متر درتمامی اضلاع ازنقطه انفجارتمامی ساختمان های ان منهدم وپودر شده وبخاک تبدیل شدند. فوق آنقدر قوی ومخرب بود که تمامی موجودات وامکانات دراطرافش کاملا منهدم شدند. از انفجار فوق مواضع دفاعی در منطقه مرکزی، با وارد عمل شدن سایر تانگ هاونفربرها ونیروهای عملیاتی تکفیری ها بدست دشمنان افتاد. # محمود رادمهر وسید جواد اسدی، وتعدادی از همرزمان فاطمیون دردرگیری ها این منطقه بشهادت رسیدند. دشمنان باپبشروی دراین منطقه قرارگاه تاکتیکی +پل فلزی روی کانال سراسری، کارخانه خراب بلغور را تصرف کردند. خان طومان به دوقسمت تقسیم شده بود. یاسر ومالک در شهرک خان طومان وگردان های عمار و حمزه درموقعیت مالک 1،2 وتونل دوفلو، گروهان ویژه نصر دربالای تل نصر مقاومت میکردند. سنگین دشمنان دراین منطقه متوقف شده بود. # گلوله های دست ساز جهنمی باترکیبی از مواد شیمیایی بود که پس از انفجار بلای جان رزمندگان اسلام شده وآنان را مصدوم می‌کرد. بااین شرایط مقاومت همچنان وجودداشت. یاد باد آن روزگاران یادباد. سرتیپ دوم پاسدار حمید رضا رستمیان از فرماندهان جبهه مقاومت
پلاک ۲۵
مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران قسمت بیست و نهم (نشست صمیمی با فرمانده وسرداردلها) پس از جلسه اول، درگوشه ای از اتاق جلسات قرارگاه نصر، گفتگوی دونفره بین این حقیر ومالک اشتر امام خامنه ای عزیز انجام گرفت. پس از مصافحه وروبوسی واحوال پرسی. # ایشون پرسیدند خب، آقای رستمیان، ماجرای مقاومت رابیشتر توضیح بدهید. : رزمندگان اسلام در نقطه به نقطه، موضع به موضع، خونه به خونه، ایستادگی کرده تا جبهه مقاومت آسیب سنگینی نبیند. بچه ها مظلومانه، با حداقل پشتیبانی ها حدود،١۵ساعت درمقابل تکفیری های وحشی وملعون مقاومت کردند. ضربات سنگینی به دشمنان واردکرده، عده ای شهید، عده ای جانباز ومجروح شدند . ایشون فرمودند که خب بیشتر بگویید. رسید ایشون همه ماجراهای دفاع درخان طومان را می‌داند!!! وازاینکه! اصرار به توضیح بیشتر بنده دارد برای آرامش روحی ام و سبک ترشدنم می پرسد. کوچک با سردار دلها وفرمانده اش، کلام با کلام، نگاه با نگاه، اشک با اشک، اه با اه، پرسش با پاسخ، برای آرامش روح و روان چند دقیقه ای صحبت کردیم. پرسید: نمی‌توانستید پیکرهای شهدا رابه عقب انتقال بدهید؟ : سردارعزیز، حاج آقا، شرایط دفاع در خان طومان، تک نفره، موضع به موضع، تن به تن ودرسخت ترین شرایط بود وکسی نبود که مجروحین وشهدا را به عقب منتقل کند. همه نگرانیش برای خانواده های معظم شهیدان بود. که این واقعه ی خان طومان، چه مشکلاتی برای خانواده های معظم شهیدان بدنبال خواهد داشت. پایان صحبت ها، ازهم خداحافظی کردیم وبنده از اتاق جلسات خارج شدم. کمی آرامش گرفته بودم ودنبال پیگیری امورات شهدا ومجروحین خودمان که دربیمارستانهای شهر حلب بستری بودن شدیم. دفاعی ومداواو درمان دربیمارستانهای حلب نامطلوب بود. ازطریق رابطین، نماینده،و خودمون مدام به مجروحین سرکشی میکردیم تا زودتر به دمشق وسپس به ایران اسلامی انتقال یابند. ادامه دارد. سرتیپ دوم پاسدار حمید رضا رستمیان از فرماندهان جبهه مقاومت