🌸☄🌸☄🌸☄🌸☄🌸
☄
⭕️نور بودن خدا
🔶 #خدا_نور_است یعنی چه؟ چرا خدا به نور تشبیه شده است؟
1⃣یکی از #اسماء_خداوند_متعال #نور است، لکن منظور از #نور، همین نور حسّی شناخته شده نیست؛ لذا در برخی روایات و ادعیه برای جلوگیری از این پندار آمده است: « ... یا نُورَ النُّورِ یا مُنَوِّرَ النُّورِ یا خَالِقَ النُّورِ یا مُدَبِّرَ النُّورِ یا مُقَدِّرَ النُّورِ یا نُورَ کلِّ نُورٍ یا نُوراً قَبْلَ کلِّ نُورٍ یا نُوراً بَعْدَ کلِّ نُورٍ یا نُوراً فَوْقَ کلِّ نُورٍ یا نُوراً لَیسَ کمِثْلِهِ نُورٌ». [بحارالأنوار، ج۹۱، ص۳۹۰] «ای نورِ نور، ای روشن کننده ی نور، ای خالق نور، ای تدبیر کننده ی نور، ای تقدیر کننده ی نور، ای نور هر نوری، ای نوری که قبل از هر نوری است، ای نوری که بعد از هر نوری است، ای نوری که فوق هر نوری است، ای نوری که همانند او نوری نیست».
2⃣ #نور اسمی است برای هر حقیقتی که خود به خود ظاهر بوده، موجب ظهور دیگر امور نیز می شود. نور حسّی را #نور می گویند، چون به خودی خود ظاهر است و ظاهر شدن دیگر اشیاء مادّی نیز به واسطه ی آن می باشد. #خداوند را هم #نور می گویند، چون وجود او قائم به ذات خود بوده برای ظهور، محتاج هیچ موجودی نیست، و #هرچه_غیر_اوست برای ظاهر شدن در عرصه ی وجود #محتاج او هستند؛ حتّی خود #نور_حسّی نیز برای موجود شدن و خروج از ظلمت عدم، نیازمند اوست؛ لذا او نور نور و منوّر نور، مدبّر نور و مقدّر نور است.
3⃣از #حقیقت_وجود نیز تعبیر به #نور می شود، چون وجود عین ظهور و بودن است و تمام موجودات به واسطه ی وجود موجود می شوند؛ و #حقیقت_وجود، که همان #وجودِ_صرف، محض و خالص باشد، همانا #خداوند_متعال است. لذا نمی توان گفت خدا را چه کسی به وجود آورده است؟ چون #موجودی که #عین_وجود باشد، بی نیاز از وجود دهنده است؛ چرا که معنی ندارد پرسیده شود: چه کسی به وجود، وجود داد؟ امّا چون انسان بودن و درخت بودن و فرشته بودن و... عین وجود بودن نیستند لذا محتاج به وجود دهنده اند. اگر این امور عین وجود بودند در آن صورت همانند خدا همواره باید می بودند؛ چون وجود محض در مقابل عدم بوده، عدم را بر نمی تابد.
🔺آیدی تلگرام
ว໐iภ ↬ @pelakk25 🕊🕊
🔺آیدی ایتا:
https://eitaa.com/pelakk25
@@پندواندرزهای حکیمانه قرآن کریم @@
⚜حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد :
اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است.
موسي براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت .
# چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار اجتماع نموده اند ، پرسيد :
چه حادثه اي رخ داده است ؟
حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است.
اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند !
###خداوند در قرآن مي فرمايد :
🔸 (اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند) پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.
ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض
شوري : 27
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
@@پندواندرزهای حکیمانه قرآن کریم @@
⚜حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است . چون نزديك آمد ، او عرض كرد :
اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است.
موسي براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت .
# چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار اجتماع نموده اند ، پرسيد :
چه حادثه اي رخ داده است ؟
حاضران گفتند : تا به حال پولي نداشته تازگي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجويي نموده و شخصي را كشته است.
اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند !
###خداوند در قرآن مي فرمايد :
🔸 (اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند) پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد ، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.
ولو بسط الله الرزق لعباده في الارض
شوري : 27
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
@بنام خداوند بخشنده مهربان.
#خاطره ای باشهید جبهه مقاومت اسلامی عبدالرحیم فیروز آبادی.
#وقتی که زمان اعزام فرا رسید همه در حسینیه لشکر ۲۵ جمع شده بودیم تا تست dna خون بدهیم.
همون لحظه بود که چشمم به شهید مدافع حرم عبدالرحیم فیروزآبادی افتاد با انگشتش پنبهای ی که روی دستش بود رو فشار میداد و می خندید و با بچه ها شوخی می کرد.
به سمتش رفتم و باهاش مصاحبه کردم وازش پرسیدم آقای فیروزآبادی برنامه چیه؟
#با لبخند جواب داد انشاالله عازم به کشور سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله.
۲روز بعد همراه با تعدادی از رزمندگان بدون مرز مازندرانی در سوریه کنار بارگاه نورانی حضرت زینب کبری س) وحضرت رقیه (س) بودیم. ودیدار دوم مون هم در سوریه و استان حلب وروستای کفر عبید ازتوابعه شهرحلب بود.
از دور دیدم که عبدالرحیم وسط باغ زیتونی نشسته و در حال نوشتن است.
بسمتش رفتم وازعبدالرحیم پرسیدم برادر در حال چه کاری هستی؟
جواب داد دارم برای خانواده ام وصیت نامه مینویسم.
بهش گفتم مگر خبری از عملیات وشهادت هست؟
گفت، بله.
عملیاتی خواهد شد و تعدادی از همین رزمنده ها به فیض شهادت خواهند رسید من هم دارم برای خانواده و فرزندانم وصیت نامه مینویسم شاید شهادت قسمت من هم شود.
۱۵ روز بعد دیدار سوم ما در سلسله عملیات محرم درمنطقه بین روستای القراصی (وادی ترک) وروستای السابقیه) در یک باغ زیتون بزرگ انجام گرفت.
و ما از شب قبل در آنجا حضور داشتیم زیر درختان زیتون موضع گرفتیم
آنها (دشمنان) آماده باش بودند واز شب قبل می دانستند که ما در روبروی آنها جهت عملیات حضور داریم به همین خاطر با تیربار های شان به سمت باغ مثلثی شلیک می کردند و توپ ۲۳ شان مدام با گلوله های خود ترکان روی ما اتش داشتند. وما زیر درختان زیتون موضع گرفته بودیم.
تیربار های دشمن مدام باغ مثلثی را مورد هدف قرار می داد و شاخه های درختان زیتون را می تراشید و به روی ما می ریخت.
#دستور حمله داده شد و عملیات را آغاز کردیم نبرد سنگینی باتبادل آتش ها بوقوع پیوست.
تعدادی از همرزمان مان مجروح و شهید شدند.
# عبدالرحیم فیروزآبادی از آن جمله آنان بود که بشدت از ناحیه گردن و دهان مجروح گردید.
گلوله از گردن وارد و از دهانش خارج شد.
خونش یقه و پیراهنش جاری میشد و تمام لباس هایش آغشته به خونش بود همچنین لخته های خون در حلق مبارکش وجود داشت که راحت نفسش را بسته بود.
عبدالرحیم و شهید محمد شالیکار و چند نفر از مجروحین رو داخل آمبولانس گذاشتیم و به سمت پست امداد که در روستای عبطین وسپس به بیمارستان شهرالخاضر منتقل شد. #من کنار عبدالرحیم ایستاده بودم ناگهان عبدالرحیم سه بار سید و سرور و سالار شهیدان آقا امام حسین علیه السلام را صدا زد و و با اندک جانی که داشت و با کمترین رمقی که در بدنش بود میگفت :
یا حسین یا حسین اولش محکم تر بود من خوشحال شده بودم از اینکه او توان دارد و زنده میماند یاحسین دومش را با سختی بیان کرد با قلیان خون در حلقش و یا حسین آخرش را که دیگر توانی نداشت زمزمه کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. عبدالرحیم مولایش امام حسین علیه السلام را دیده بود و در لحظات آخر عمرش به امامش رسیده بود.
من مطمئن هستم که ایشان در آن لحظات سر بر بالین آقا امام حسین گذاشت و جان داد.
شاید شهادت عبدالرحیم که از ناحیه گردن و حلق بود شباهتی به مولایش امام حسین داشت.
#خداوند را شکر می کنم که توفیق دیدن آن لحظات را به من داد که همواره در زندگی قدردان شهدا باشیم و از خدا بخواهیم که ما را به دوستانمان ملحق کند.
(راوی برادرمیثم نوری، ازهمرزمان شهید)