@بسم رب الشهدا و الصدیقین@
#حماسه های مردان جهادی مازندران و گلستان درعملیات کربلای چهار #
(قسمت اول)
##سلام الهی بر شهیدان ومجاهدین راه حق.
سلام بر غواصان، خط شکنان لشگر ویژه ٢۵کربلا.
سلام الهی بر گردان های ویژه و خط شکن عاشورا، یارسول (ص)، علی ابن ابیطالب (ع)، مالک اشتر، انصارالحسین. وهمه رده های رزم وپشتیبانی رزم وخدمات رزم لشگر قدرتمند کربلا.
###شب سوم دی ماه ١٣۶۵ه ش، ساعت.....،
#رزمندگان اسلام براساس طرح عملیاتی وارد وداخل آبهای خروشان، ناآرام، اروند رود شدند.
#از لشگر ویژه ٢۵کربلا،
گردان ویژه عاشورا ماموریت خط شکنی، سرپل گیری را عهده دارست.
#غواصان برسطح وعمق آبهای اروند شناوروهمه حواسشان به اجرای صحیح و دقیق ماموریت خط شکنی است.
@دشمنان کاملا آماده وهوشیار شده اند
تیرها وترکش ها، لحظه ای امان نمیدهند. ازابتدای حرکت وشنا ورشدن غواصان گردان ویژه عاشورا، تعدادی از نفرات درداخل ابها مجروح و شهید شدند.
#اروند تبدیل به اتش وخون،
اب واتش، شده و
دستور به خط شکنی است.
#ذکر های آیه الکرسی ها، آیه وجعلنا من بین ایدیهم سداو....،
یاحسین، یامهدی، و..... قطع نمیشود.
#بدلیل آمادگی های صددرصد دشمنان، گره سختی وجود دارد وکارخط شکنی را به سخت ترین شرایط رسانده است.
#همه امید قرارگاه فرماندهی کل سپاه و...... به خط شکنی وگرفتن سرپل درجزیره ام الرصاص توسط لشگر ویژه ٢۵کربلا ست.
#غواصان لشگر باتوکل به خدا وتوسل به معصومین علیهم السلام از همه قدرت خود استفاده کرده وباعبور ازرودخانه اروند رود وموانع ایجاد شده ودرزیر آتش ها، خون الود برساحل پرماجرا جزیره ام الرصاص پانهاده وسرپل گرفته شد.
#غواصان ورزمندگان گردان ویژه عاشورا، اولین وبزرگترین موفقیت خودرا بدست آوردند.
#تعدادی قابل ملاحظه از رزمندگان غواص و....... درابهای اروند وساحل جزیره ام الرصاص بشهادت رسیده وپیکرهایشان درداخل نیزارها، سیم خاردارها، ابها افتاده است.
#مجروحین، منتظر انتقال به آنسوی رودخانه برای مداوا و..... هستند.
#دستور به ادامه پیشروی وتصرف کامل جزیره ام الرصاص وحرکت بسمت جزیره ام البابی هست.
ادامه دارد.
سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت
@بنام خداوند بخشنده مهربان.
#خاطره ای باشهید جبهه مقاومت اسلامی عبدالرحیم فیروز آبادی.
#وقتی که زمان اعزام فرا رسید همه در حسینیه لشکر ۲۵ جمع شده بودیم تا تست dna خون بدهیم.
همون لحظه بود که چشمم به شهید مدافع حرم عبدالرحیم فیروزآبادی افتاد با انگشتش پنبهای ی که روی دستش بود رو فشار میداد و می خندید و با بچه ها شوخی می کرد.
به سمتش رفتم و باهاش مصاحبه کردم وازش پرسیدم آقای فیروزآبادی برنامه چیه؟
#با لبخند جواب داد انشاالله عازم به کشور سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله.
۲روز بعد همراه با تعدادی از رزمندگان بدون مرز مازندرانی در سوریه کنار بارگاه نورانی حضرت زینب کبری س) وحضرت رقیه (س) بودیم. ودیدار دوم مون هم در سوریه و استان حلب وروستای کفر عبید ازتوابعه شهرحلب بود.
از دور دیدم که عبدالرحیم وسط باغ زیتونی نشسته و در حال نوشتن است.
بسمتش رفتم وازعبدالرحیم پرسیدم برادر در حال چه کاری هستی؟
جواب داد دارم برای خانواده ام وصیت نامه مینویسم.
بهش گفتم مگر خبری از عملیات وشهادت هست؟
گفت، بله.
عملیاتی خواهد شد و تعدادی از همین رزمنده ها به فیض شهادت خواهند رسید من هم دارم برای خانواده و فرزندانم وصیت نامه مینویسم شاید شهادت قسمت من هم شود.
۱۵ روز بعد دیدار سوم ما در سلسله عملیات محرم درمنطقه بین روستای القراصی (وادی ترک) وروستای السابقیه) در یک باغ زیتون بزرگ انجام گرفت.
و ما از شب قبل در آنجا حضور داشتیم زیر درختان زیتون موضع گرفتیم
آنها (دشمنان) آماده باش بودند واز شب قبل می دانستند که ما در روبروی آنها جهت عملیات حضور داریم به همین خاطر با تیربار های شان به سمت باغ مثلثی شلیک می کردند و توپ ۲۳ شان مدام با گلوله های خود ترکان روی ما اتش داشتند. وما زیر درختان زیتون موضع گرفته بودیم.
تیربار های دشمن مدام باغ مثلثی را مورد هدف قرار می داد و شاخه های درختان زیتون را می تراشید و به روی ما می ریخت.
#دستور حمله داده شد و عملیات را آغاز کردیم نبرد سنگینی باتبادل آتش ها بوقوع پیوست.
تعدادی از همرزمان مان مجروح و شهید شدند.
# عبدالرحیم فیروزآبادی از آن جمله آنان بود که بشدت از ناحیه گردن و دهان مجروح گردید.
گلوله از گردن وارد و از دهانش خارج شد.
خونش یقه و پیراهنش جاری میشد و تمام لباس هایش آغشته به خونش بود همچنین لخته های خون در حلق مبارکش وجود داشت که راحت نفسش را بسته بود.
عبدالرحیم و شهید محمد شالیکار و چند نفر از مجروحین رو داخل آمبولانس گذاشتیم و به سمت پست امداد که در روستای عبطین وسپس به بیمارستان شهرالخاضر منتقل شد. #من کنار عبدالرحیم ایستاده بودم ناگهان عبدالرحیم سه بار سید و سرور و سالار شهیدان آقا امام حسین علیه السلام را صدا زد و و با اندک جانی که داشت و با کمترین رمقی که در بدنش بود میگفت :
یا حسین یا حسین اولش محکم تر بود من خوشحال شده بودم از اینکه او توان دارد و زنده میماند یاحسین دومش را با سختی بیان کرد با قلیان خون در حلقش و یا حسین آخرش را که دیگر توانی نداشت زمزمه کرد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. عبدالرحیم مولایش امام حسین علیه السلام را دیده بود و در لحظات آخر عمرش به امامش رسیده بود.
من مطمئن هستم که ایشان در آن لحظات سر بر بالین آقا امام حسین گذاشت و جان داد.
شاید شهادت عبدالرحیم که از ناحیه گردن و حلق بود شباهتی به مولایش امام حسین داشت.
#خداوند را شکر می کنم که توفیق دیدن آن لحظات را به من داد که همواره در زندگی قدردان شهدا باشیم و از خدا بخواهیم که ما را به دوستانمان ملحق کند.
(راوی برادرمیثم نوری، ازهمرزمان شهید)
پلاک ۲۵
@مدافعان حرم جمهوری اسلامی ایران.
#قسمت هفدهم (قریب الوقوع بودن هجوم سوم دشمنان به جبهه خان طومان)
##رجز خوانی ها بین طرفین وجود داشت.
علاوه بر تبادل آتش ها، عملیات نفوذ به مواضع طرفین برای کسب اطلاعات دقیق تر انجام میگرفت.
#یک گروه ازنیروهای دشمن به مواضع ما نفوذ محدود کردند.
رزمندگان اسلام درتعقیب ومقابله با نیروهای نفوذی دشمن بودند.
اقدامات شناسایی، جاسوسی، تمرکز قوای زرهی ورزمی دشمنان بیشتر وبیشتر شده بود.
#تحرکات منطقه ای دشمن حکایت ازانجام یک عملیات سنگین برعلیه جبهه مقاومت اسلامی درخان طومان بود.
توکل برخدای بزرگ ، توسل ها به معصومین علیهم السلام بویژه حضرت زینب کبری س) ، آمادگی های روحی و روانی رزمندگان اسلام وعهدوپیمان عاشورایی همه رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا برای خلق عاشورایی دیگربود.
#دستور براایستادگی ومقاومت عاشورایی بود که از انصار امام خمینی دردفاع مقدس آموخته بودند
#مردان عاشورایی مثل شهیدان:
رحیم کابلی، بهمن قنبری،و ..... وجوانانی همچون، شهیدان :محمود رادمهر،سیدجواد اسدی،رضا حاجی زاده، سیدرضا طاهر، حسین مشتاقی، و...... فضای جبهه خان طومان را عطرآگین کرده بودند.
#نگرانی های مان باعث شده بود که درعالم رویای صادقه، صحنه های درگیری آینده را ببینیم.
شهادت تعدادی ازرزمندگان اسلام،
جانبازی ها، جاماندن پیکرها، و......
دراین خواب برایم قطعی شده بود.
#مقدمات نبرد برای جنگی تن به تن درجبهه خان طومان فراهم شده بود
بقول شهید محمود رادمهر،شهدای خان طومان منتظر شروع عروسی بودند.
#قربانگاه عاشورائیان، لحظه به لحظه آماده وپذیرایی قربانیان میشد
#درشنود رادیویی، دشمنان تهدید به عملیات های انتحاری وتک شیمیایی کرده بودند.
#باید برای تمام وضعیت ها، برنامه های دفاعی پیش بینی میکردیم.
#برابر برآوردها، حدودا ٢تا٣هزارنفر ازنیروهای عملیاتی تکفیری دشمن با تجهیزات کامل دراین عملیات آماده شده بودند.
#درسناریوی دشمنان چندمرحله برنامه ریزی شده بود.
١.مرحله اول:تصرف جبهه خان طومان.
٢.ادامه عملیات درتصرف روستاها وشهرک های الحمره، قلعحیه، الحمره، الخلصه، القراصی، عبطین، السابقیه، زیتان، برنه، شهر الحاضر و...
٣.ادامه عملیات برای تصرف بخش جنوب غربی شهرحلب وسقوط کامل شهرحلب وشکست جبهه مقاومت اسلامی درشمال سوریه.
ادامه دارد
سرتیپ دوم پاسدار حمید رضا رستمیان از فرماندهان جبهه مقاومت