eitaa logo
پیوندخوبان
184 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
6.7هزار ویدیو
98 فایل
ترویج فرهنگ مهدویت وخدمت به استان قدس مهدوی
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام علیکم لیست 500 تایی پاسخهای اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، قرآنی: 80 سوال اول 80 سوال دوم 70 سوال سوم 70 سوال چهارم 70 سوال پنجم 70 سوال ششم 70 سوال هفتم ======= لیست سخنرانیها: دعا حلقه معرفت متفرقه غیبت معاد نهج البلاغه دارد.... هشتک های زیر شما را به موضوعات را می رساند: (وحدت با اهل سنت) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ سید حسین روح بخش پاسخگوی سوالات شما 👇 همین الان عضو کانال شوید https://eitaa.com/joinchat/4081844437C00580397ff تولید محتوا از ما ثواب انتشارش برای شما
⭕️اسلام از ما خواسته انتظار داشته باشیم 🔹در از ما خواسته شده است که داشته باشیم. «انتظار»، فراتر از نیازمندی است، فراتر از احساس نیاز است. گفته‌اند باشید؛ انتظار یعنی ، «انتظار» یعنی اعتقاد به اینکه یک آینده‌ی قطعی‌ای وجود دارد؛ صِرف نیاز نیست؛ ، سازنده است، لذا در روایات ما، معارف ما، جایگاه بسیار مهمّی دارد. در توقیع شریف (ارواحنا فداه) به ابن‌ بابویه از قول پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمّتی انِتِظارُ الفَرَج» [۱] 🔹یعنی برترینِ اعمال امّت من این است که باشند؛ [یعنی] . در یک روایتی از موسی‌‌ بن‌ جعفر (عليه السلام) [آمده]: «اَفضَلُ العِبادَةِ بَعدَ المَعرِفَةِ اِنتِظارُ الفَرَج». [۲] معرفت یعنی توحید و معرفتِ حقایق الهی، [برترین اعمال] بعد از آن، است. از امیرالمؤمنین (عليه السلام) [نقل شده]: «اِنتَظِرُوا الفَرَجَ وَ لا تَیأَسوا مِن رَوحِ الله» [۳] داشته باشید، از رَوح و رحمت و گشایش الهی مأیوس نشوید. پس در «انتظار فرج»، هست، هست، وجود دارد که البتّه حالا در مورد انتظار فرج گفته شده است، 🔹و مسلّم است که «انتظار فرج»، یعنی انتظار فرج ؛ این یک مصداق از انتظار فرج است. اینکه می‌فرماید: «اَفضَلُ اَعمالِ اُمَّتی اِنتِظارُ الفَرَج»، ناظر به همه‌ی مشکلاتی است که برای زندگی انسان پیش می‌آید؛ مشکلات گوناگونی در زندگی پیش می‌آید، انسان در مواجهه‌ی با این مشکلات نبایستی مأیوس بشود؛ باید داشته باشد؛ باید بداند که «فرج» خواهد آمد. 🔹خود انتظار فرج، یک نوع فرج است که این روایتی است از حضرت موسی‌بن‌جعفر: «لَستَ تَعلَمُ اَنَّ اِنتِظارَ الفَرَجِ مِنَ الفَرَج»؛ خود انتظار فرج و انتظار گشایش، یک گشایشی است برای انسان که او را از آن حالت یأس، از حال درماندگی که به کارهای عجیب و غریبی وادار میکند، نجات می‌دهد. خب، اینکه و این جور فرمودند، معنایش این است که امّت محمّدی (صلی الله علیه و آله و سلّم)، در هیچ حادثه‌ای از حوادث زندگی دچار یأس و نا‌امیدی نمی شوند و همیشه در همه حال دارند. بیانات مقام معظم رهبری ۹۹/۰۱/۲۱ منبع: وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار معظم له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش و جایگاه جوان در اسلام 🔹ایام و یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در طول حیات انسان و دوران درخشندگی و فروغ زندگی اوست. می‌تواند با استفاده از قدرت و نیروی خدادادی و روح سرشار از عشق و امید، شور و هیجان، و آینده خود را رقم بزند و به عالی‌ترین و باشکوه‌ترین منازل زندگی در مسیر حرکتش به سمت ابدیت دست یابد. 🔹از همین رو اهتمام بسیار زیاد و ویژه‌ای به دارد و آن را مهم‌ترین و اساسی‌ترین بخش زندگی و عمر آدمی می‌شمارد و آن را فرصت مناسب برای دستیابی به رشد و کمال و خوشبختی دنیا و آخرت معرفی می‌کند. چنانکه (عليه السلام) در تفسیر آیه شریفه «...وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا...». [۱] (... و سهم خود را از دنيا فراموش مكن)، می‌فرمایند: «سلامتى، توانايى، فرصت، و شادابى‌ات را فراموش مكن، تا با آن‌ها، را به دست آورى». [۲]  🔹ایام «نوجوانی» و «جوانی» زمانی است که و و شاکله وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد و بر همین اساس، در روایات متعددی بر نقش این دوران در شکل‌گیری شخصیت تاکید بسیاری شده است. (عليه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «دل مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن کاشته شود، مى‌پذيرد». [۳] (عليه السلام) نیز سفارش می‌کنند: « را دريابید، زيرا كه آنان سريع‌تر به كارهاى خير روى مى‌آورند». [۴] 🔹 به دلیل رسیدن به سن ، با يك «تحول مهم و انقلاب درونی» برخورد می‌کند، که و  دچار برخی تغییرات و فعل و انفعالات می‌شود؛ چنانچه اگر در این زمان تحت «تربیت» و «مراقبت» قرار نگیرد و این تحولات درونی به درستی هدایت نشود، او با مخاطرات زیادی روبرو می‌شود. (عليه السلام) درباره اهمیت و در این دوره می‌فرمایند: «به آموختن به پيش از آن كه منحرفين آنان را گمراه سازند، اقدام کنید». [۵] 🔹یعنی در این دوره بستر بسیار مناسبی برای و دارد، که اگر در این امر کوتاهی شود و پایه‌های دینی و اعتقادی جوان به درستی شکل نگیرد، جوان ناخودآگاه به دلیل تمایلات و غرایز بیدار شده‌ای که در او پدید آمده، به سوی ایدئولوژی و فرهنگ غیردینی، که امروزه از طریق اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره‌ای و... که به آسانی در اختیار و در دسترس همگان است خواهد رفت. 🔹به جهت اهمیت ، بر ، و تمامی کسانی‌که به نحوی در یادگیری و آموزش جوانان تاثیرگذارند، لازم است که با شناختن ارزش واقعى جوانى و درک روحیات و نقايص طبيعى این دوران و با راهنمایی‌ های عالمانه و عاقلانه، تمایلات و غرایز جوانان را از سركشى و طغيان شان باز دارند، و به سوی یک زندگی دینی و الهی هدایت نمایند. 🔹بنابراین، موضوع و ارزش و اهميت آنان در نزد خداوند و اهل بیت (علیهم‌ السلام) به قدری بالاست که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن غفلت کرد، و تمام کسانی‌ که در تخریب زیرساخت‌ های فرهنگی کشور دست داشته و دارند و با انتشار کتاب‌ها، مقالات، و دادن آزادی‌ های بی‌حد و حصر، در از بین بردن تربیت‌ دینی‌ جوانان نقش داشته‌اند، مورد قهر و غضب خداوند متعال قرار خواهند گرفت و روز قیامت در ازای گمراهی هر یک از این جوانان مسئول خواهند بود. پی‌نوشتها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آیه۷۷. [۲] معانی الاخبار، ص۳۲۵. [۳] تحف العقول ص۷۰. نهج البلاغه، نامه۳۱. [۴] اصول كافى، ج۸، ص۹۳، ح۶۶. [۵] تهذيب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص۱۱۱، ح۳۰ منبع: وبسایت رهروان ولایت. @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ارزش و جایگاه جوان در اسلام 🔹ایام و یکی از حساس‌ترین و مهم‌ترین دوران در طول حیات انسان و دوران درخشندگی و فروغ زندگی اوست. می‌تواند با استفاده از قدرت و نیروی خدادادی و روح سرشار از عشق و امید، شور و هیجان، و آینده خود را رقم بزند و به عالی‌ترین و باشکوه‌ترین منازل زندگی در مسیر حرکتش به سمت ابدیت دست یابد. 🔹از همین رو اهتمام بسیار زیاد و ویژه‌ای به دارد و آن را مهم‌ترین و اساسی‌ترین بخش زندگی و عمر آدمی می‌شمارد و آن را فرصت مناسب برای دستیابی به رشد و کمال و خوشبختی دنیا و آخرت معرفی می‌کند. چنانکه (عليه السلام) در تفسیر آیه شریفه «...وَ لاَ تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا...». [۱] (... و سهم خود را از دنيا فراموش مكن)، می‌فرمایند: «سلامتى، توانايى، فرصت، و شادابى‌ات را فراموش مكن، تا با آن‌ها، را به دست آورى». [۲]  🔹ایام «نوجوانی» و «جوانی» زمانی است که و و شاکله وجودی انسان در آن شکل می‌گیرد و بر همین اساس، در روایات متعددی بر نقش این دوران در شکل‌گیری شخصیت تاکید بسیاری شده است. (عليه السلام) در این‌باره می‌فرمایند: «دل مانند زمين آماده است كه هر بذرى در آن کاشته شود، مى‌پذيرد». [۳] (عليه السلام) نیز سفارش می‌کنند: « را دريابید، زيرا كه آنان سريع‌تر به كارهاى خير روى مى‌آورند». [۴] 🔹 به دلیل رسیدن به سن ، با يك «تحول مهم و انقلاب درونی» برخورد می‌کند، که و  دچار برخی تغییرات و فعل و انفعالات می‌شود؛ چنانچه اگر در این زمان تحت «تربیت» و «مراقبت» قرار نگیرد و این تحولات درونی به درستی هدایت نشود، او با مخاطرات زیادی روبرو می‌شود. (عليه السلام) درباره اهمیت و در این دوره می‌فرمایند: «به آموختن به پيش از آن كه منحرفين آنان را گمراه سازند، اقدام کنید». [۵] 🔹یعنی در این دوره بستر بسیار مناسبی برای و دارد، که اگر در این امر کوتاهی شود و پایه‌های دینی و اعتقادی جوان به درستی شکل نگیرد، جوان ناخودآگاه به دلیل تمایلات و غرایز بیدار شده‌ای که در او پدید آمده، به سوی ایدئولوژی و فرهنگ غیردینی، که امروزه از طریق اینترنت، فضای مجازی، شبکه های ماهواره‌ای و... که به آسانی در اختیار و در دسترس همگان است خواهد رفت. 🔹به جهت اهمیت ، بر ، و تمامی کسانی‌که به نحوی در یادگیری و آموزش جوانان تاثیرگذارند، لازم است که با شناختن ارزش واقعى جوانى و درک روحیات و نقايص طبيعى این دوران و با راهنمایی‌ های عالمانه و عاقلانه، تمایلات و غرایز جوانان را از سركشى و طغيان شان باز دارند، و به سوی یک زندگی دینی و الهی هدایت نمایند. 🔹بنابراین، موضوع و ارزش و اهميت آنان در نزد خداوند و اهل بیت (علیهم‌ السلام) به قدری بالاست که به هیچ عنوان نمی‌توان از آن غفلت کرد، و تمام کسانی‌ که در تخریب زیرساخت‌ های فرهنگی کشور دست داشته و دارند و با انتشار کتاب‌ها، مقالات، و دادن آزادی‌ های بی‌حد و حصر، در از بین بردن تربیت‌ دینی‌ جوانان نقش داشته‌اند، مورد قهر و غضب خداوند متعال قرار خواهند گرفت و روز قیامت در ازای گمراهی هر یک از این جوانان مسئول خواهند بود. پی‌نوشتها؛ [۱] قرآن کریم، سوره قصص، آیه۷۷. [۲] معانی الاخبار، ص۳۲۵. [۳] تحف العقول ص۷۰. نهج البلاغه، نامه۳۱. [۴] اصول كافى، ج۸، ص۹۳، ح۶۶. [۵] تهذيب الأحكام (تحقیق خرسان)، ج۸، ص۱۱۱، ح۳۰ منبع: وبسایت رهروان ولایت. @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۸۲ «نهج البلاغه» چه اوصافی را برای «امام زمان» (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر می شمرد؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۸۲ [۱] مى فرمايد: «او براى حفظ حكمت و دانش، زرهى كه حافظ آن است بر تن كرده و حكمت را با همه آدابش در برگرفته، توجّه خاص به آن نموده و آن را به خوبى شناخته و يكسره به آن پرداخته است». در اينكه منظور از اين كه حكمت همه وجود او را پر كرده و توجّه او را به خود جلب نموده و آن را با همه آداب در برگرفته كيست؟ 🔹احتمالات متعددى داده شده است، ولى هنگامى كه تعبيرات حضرت را تا پايان تفسير كنيم به روشنى درخواهيم يافت كه اين عبارات تفسير صحيحى جز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ندارد. (عليه السلام) در ادامه اين سخن مى افزايد: «حكمت و دانش براى او گمشده اى است كه همواره در جستجوى آن است، و نيازى است كه پيوسته در طلب آن است». اين سخن تأكيد ديگرى است بر اينكه آن مرد الهى، برنامه كارش بر اساس قرار گرفته، و قبل از ايجاد هر تحوّلى، «تحوّل علمى و فرهنگى» برقرار مى كند؛ اين سخن هماهنگ با چيزى است كه در روايات درباره (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آمده است. 🔹از جمله در حديثى از امام باقر (عليه السلام) چنين مى خوانيم: «هنگامى كه ما به پا خيزد دست خود را بر سر بندگان بگذارد [آنها را تحت تربيت خود قرار دهد] و به اين وسيله را متمركز سازد و را كامل كند». [۲] در ادامه در بيان يك ويژگى ديگر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى فرمايد: «او به هنگامى كه اسلام غروب كند، همچون شترى كه از راه رفتن بازمانده، بر زمين قرار گرفته و سينه به آن چسبانده است، پنهان خواهد شد». 🔹هنگامى كه شتر از راه رفتن باز مى ماند بر زمين چنان پهن مى شود كه انتهاى دم او به زمين مى چسبد و حتى پايين گردن خود را نيز بر آن مى نهد و اين، نشانه نهايت خستگى است، و عرب از آن به عنوان كنايه براى نهايت ضعف و ناتوانى استفاده مى كند. اين سخن اشاره آشكار ديگرى به يكى از اوصاف (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، كه در او، و در نهايت ضعف قرار مى گيرند و دشمنان از هر سو براى محو اسلام و شكست مسلمين قيام مى كنند. امام (عليه السلام) در پايان اين فراز به نكته روشن ترى در اين زمينه مى پردازد و مى فرمايد: 🔹«او باقيمانده‌اى از هاى خداست و و از جانشينان پيامبران اوست». همان گونه كه از بيان اين اوصاف به دست مى آيد جمله هاى بالا مرجع ضميرى جز (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نمى تواند داشته باشد، به ويژه اينكه واژه هاى (بقية الله) و و در فرهنگ دينى ما كاملا منطبق بر آن حضرت است. 🔹از اين بخش خطبه كه اشارات روشنى به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشت، به خوبى استفاده مى شود كه بر خلاف تصوّر ناآگاهان، تكيه گاه اصلى بر انقلاب فكرى، علمى و فرهنگى است، نه قيامى نظامى و مملوّ از خونريزى. او چنان سطح‌ را بالا مى برد كه با پاى خود به سوى يك «حكومت سراسر عدل و داد» پيش مى روند. بى شكّ در آغاز راه، اقليّت منحرف و ماجراجو و گردنكشان زورگو و ظالمى در اين طريق سدّ راه‌اند كه آنها را با قدرت نظامى خود بر مى دارد. او پيوسته در طلب دانش و ارتقاى سطح است و همچون جدّش پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) با زبان حال و قال مى گويد: «رَبِّ زِدْنِی عِلْماً». [۳] پی نوشت‌ها؛ [۱] جهت اجتناب از اطاله مطلب، از آوردن متن عربی فرمایشات امام علی علیه السلام صرف نظر گردیده است. [۲] كمال الدين و تمام النعمة، ابن بابويه، اسلامية‏، چ ۲، ج ‏۲، ص ۶۷۵ [۳] قرآن کریم، سوره طه، آيه ۱۱۴ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، چ ۱، ج ۷، ص ۶۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«حب دنیا» چگونه مانع کسب معرفت و شناخت می شود؟ 🔹خداوند در «سوره نحل»، آیات ۱۰۶ - ۱۰۸، می فرماید: «مَنْ كَفَرَ بِاللهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَ لَٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللهِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ - ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ أَنَّ اللهَ لَا يَهْدِی الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ - أُولَٰئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ وَ أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» 🔹[ترجمه آیات شریفه:] (کسانى که بعد از ایمان‌شان، به خدا شوند [مجازات مى شوند] ـ به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است ـ آرى، آنها که سینه خود را براى پذیرش کفر گشوده اند، غضب خدا بر آنهاست؛ و عذاب عظیمى در انتظارشان! - این بخاطر آن است که زندگى پست را بر ترجیح دادند؛ و خداوند (لجوج) را هدایت نمى کند. - آنها کسانى هستند که [بر اثر فزونى گناه،] خدا بر دلها و گوش و چشمان شان مُهر نهاده؛ [به همین دلیل نمى فهمند،] و غافلان [واقعى] همانها هستند). 🔹خداوند در این آیات، به گروهى اشاره مى كند كه نخست را از جان و دل پذيرا گشتند و بعد شدند. مى فرمايد: اين به خاطر آن نيست كه چيزى بر خلاف حق در اسلام ديده باشند، بلكه آنها را بر ترجيح دادند، و به همين جهت با اسلام وداع گفتند، و به وادى قدم نهادند، و چون شايسته هدايت نيستند، خداوند هدايت شان نمى كند؛ بلكه به خاطر بر و و آنها مهر مى نهد، و درهاى معرفت را به روى آنها مى بندد، در نتيجه در فرو مى روند. 🔹 خواه در شاخه عشق به مال و ثروت باشد، يا مقام و جاه و يا انواع شهوات ديگر، به مى ماند كه در درون جان انسان می‌وزد و تعادل ترازوى عقل را به كلّى بر هم مى زند. مى دانيم ترازوهاى دقيق را در محفظه اى مى گذارند كه كمترين نسيم به آن نوزد، و حتى كسى كه مشغول سنجش با آنها است موقّتاً نفس را در سينه حبس مى كند، مبادا امواج هوايى كه از ريه او خارج مى شود تعادل آن را بر هم زند. آيا از چنين ترازويى در برابر يك طوفان شديد كارى ساخته است؟! 🔹 خواه شكل قارونى داشته باشد و يا فرعونى، يا سامرى و يا غير آنها، مسلّماً به انسان اجازه و را نمى دهد. اگر آيه فوق مى گويد خداوند بر قلب و گوش و چشم آنها مهر مى نهد، اين در واقع همان تأثيرى است كه در قرار داده، و چون آنها به سراغ سبب مى روند، گرفتار چنين مسببى مى شوند. 🔹در تعبيرات جالبى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى (عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الْحَريص عَلَى الدُّنْيا كَمَثَلِ دُوْدَةِ القَزّ كُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلى نَفْسِها لَفّاً كانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُرُوجِ حَتّى تَمُوتَ غمّا». [۱] ( بر دنيا همچون كرم ابريشم است، هر قدر بيشتر ابريشم برگرد خود مى تند زندانى تر مى شود، و راه خروج بر او مسدودتر مى گردد، تا از غم و اندوه بميرد). در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اَلدُّنيا تَقُرُّ وَ تَضُرُّ و تَمُرُّ». [۲] ( مى فريبد، زيان مى رساند و مى‌گذرد). 🔹در حديث ديگرى مى خوانيم كه (عليه السلام) نامه اى به يكى از ياران اش نوشت و او را نصيحت فرمود. از جمله نصايح امام (عليه السلام) اين بود: «فَارْفُضِ الدُّنْيا فَاِنَّ حُبَّ الدُّنْيا يُعْمِى، وَ يُصِّمٌ وَ يُبْكِمٌ وَ يُذِلُّ الرِّقابٌ فَتَدارَكْ مابِقَىَ مِنْ عُمُرِكَ وَ لا تَقُلْ غَداً أَوْ بَعْدَ غَد، فَانَّما هَلَكَ مَنْ كانَ قَبْلَكَ بِاِقامَتِهِمْ عَلى الأَمانِىِّ وَالتَّسْوِيْفِ». [۳] ( را رها كن كه ، چشم را كور و گوش را كر و زبان را لال و گردن ها را به زير مى آورد. در باقى مانده عمرت گذشته را كن و نگو فردا و پس فردا، زيرا كسانى كه پيش از شما بودند به خاطر تكيه بر و امروز و فردا كردن شدند). پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربى، چ دوم، ج ۷۰، ص ۲۳؛ [۲] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ اول، ص ۵۴۸، قصار [۴۲۲] ۴۱۵؛ [۳] بحارالأنوار، همان، ص ۷۵ 📕کتاب پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۶، چ نهم، ج ۱، ص ۳۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تقوا و پرهيزكارى» چگونه انسان را به بهشت می رساند؟ 🔹یکی از عوامل ورود به ، «تقوا و پرهيزكارى» است كه در آيات فراوانى از نيز روى آن تكيه شده است، از جمله در «آیه ۶۳ سوره مريم» بعد از اشاره «جَنَّاتُ عَدْنٍ» (باغ هاى جاودانه بهشت) و بخشى از نعمت هاى آن مى فرمايد: «تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنَا مَنْ كانَ تَقِيّاً» [۱] (اين همان بهشتى است كه ما به ارث به خود مى بخشيم). مى دانيم در نظام ارزشى ، موقعيت بسيار والايى دارد، همانگونه كه در «آيه ۱۳ سوره حجرات» كه به عنوان يك شعار اسلامى مشهور شده است مى خوانيم: «اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله اَتْقاكُمْ». (گرامی ترين شما نزد خدا شماست). 🔹با اين حال جاى تعجب نيست كه در آيات فراوانى از «قرآن مجيد»، در حقيقت به عنوان شناخته شده و مى دانيم به معناى خويشتندارى و پرهيز از گناهان و هرگونه تخلّف در برابر فرمان خدا و حقّ و عدالت است؛ يا به تعبير ديگر آن حالت و است، كه انسان را از هرگونه آلودگى بازمى‌دارد، يعنى چنان مفهوم جامعى دارد كه انجام همه وظایف الهى و اخلاقى انسان را فرا مى گيرد. تعبير به «تلك» در آغاز آيه - كه اشاره به دور است - در واقع اشاره اى است به عظمت مقام ، گويى آنچنان والاست كه از دسترسى فكر و انديشه ما فراتر است. 🔹تعبير به ممكن است اشاره به يكى از نكات زير باشد: ۱) «ارث» به معناى هرگونه تمليك پايدار است؛ زيرا تنها ملكى كه قابل فسخ و بازگشت نيست، ملكى است كه از طريق ارث به انسان مى رسد، براى پرهيزكاران نيز چنين است. ۲) بيش از آنكه جنبه قانونى و تشريعى داشته باشد، جنبه تكوينى و طبيعى دارد، كه طبق آن، صفات پدران و مادران به فرزندان منتقل مى گردد، بنابراين منظور از تعبير به در آيه فوق، وجود يك «رابطه معنوى تكوينى» ميان و است. 🔹۳) اموالى كه به مى رسد، اموالى است كه معمولا انسان براى آن زحمتى نكشيده؛ گويى آنچنان عظيم است كه در مقابل آن كاملا ناچيز محسوب مى شود، مثل اينكه را بدون زحمت و مجاناً به آنها داده اند؛ چرا كه زحمات آنها در برابر اين نعمت، بسيار كم اهمّيّت است، و به تعبير ديگر درست است كه اعمال انسان و تقواى او پايه استحقاق بهشت است؛ ولى «عظمت نعمت‌ هاى بهشتى» چنان است كه گويى رايگان به پرهيزكاران داده مى شود. اينجاست كه مى گوييم در عين اسحقاقى بودن، جنبه نيز دارد. 🔹۴) در روايت پر معنايى از (صلی الله علیه و آله) در تفسير اين مطلب مى خوانيم: «مَا مِنْ اَحَدٍ اِلَّا وَ لَهُ مَنْزِلٌ فِي الْجَنَّةِ وَ مَنْزِلٌ فِی النَّارِ!: فَاَمَّا الْكافِرُ فَيَرِثُ الْمُؤْمِنَ مَنْزِلَهُ مِنَ النّارِ وَ الْمُؤْمِنُ يَرِثُ الْكافِرَ مَنْزِلَهُ مِنَ الْجَنّةِ». (هر منزلگاهى در و منزلگاهى در دارد، كافران، منزلِ دوزخى مؤمنان را به ارث مى برند و مؤمنان، جايگاه بهشتىِ كافران را!). اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه همه انسانها آزاد آفريده شده اند، هم استعداد را دارند و هم را و اين بسته به انتخاب خود آنهاست. [۳] پی نوشت: [۱] آيات زير نيز اشاره به رابطه «تقوا» و «ورود در بهشت» دارد: آل عمران، ۱۵، ۱۳۳ و ۱۹۸؛ رعد، ۳۵؛ حجر، ۴۵؛ نحل، ۳۱؛ فرقان، ۱۵؛ شعراء، ۹۰؛ زمر، ۲۰ و ۷۳؛ دخان، ۵۱؛ محمّد، ۱۵؛ ق، ۳۱؛ ذاريات، ۱۵ و آيات ديگر. [۲] تفسير نور الثقلين‏، عروسى حويزى، انتشارات اسماعيليان‏، ‏چ ۴، ج ۲، ص ۳۱ [۳] تعبير به «ارث» در مورد بهشت منحصر به آيه فوق نيست و در سور مؤمنون، آيات ۱۰ و ۱۱؛اعراف، ۴۳؛ زخرف، ۷۲؛ شعراء، ۸۵ نيز آمده است و اين يك تعبير پرمعناست. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ ۹، ج ۶، ص ۱۵۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و ، مایه قوام و برپایی جامعه انسانی است. دین مقدس اسلام، همواره پیروان خود را به و به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو «اصحاب میمنه» یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و برکت است. «ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ. أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ». [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نیکی نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] «مهربانی» یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود، به طوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از لطف و محبت امام (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه امام مجتبی (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از آداب اجتماعی به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرمایند: «موقعی که شهادت امام حسن (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی امام مجتبی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
⭕️«کلام نور» 🔸«وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ۖ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللهُ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ اللهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ». 🔹«بسیاری از اهل کتاب، از روی حسد - که در وجود آنها ریشه دوانده - آرزو می‌کردند شما را بعد از و ، به حال باز گردانند؛ با اینکه برای آنها کاملا روشن شده است. شما آنها را عفو کنید و گذشت نمایید؛ تا خداوند فرمان خودش (فرمان جهاد) را بفرستد؛ خداوند بر هر چیزی تواناست». 📕قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۰۹ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا «اسلام» به ادیان دیگر اجازه نمی‌دهد تا در جامعه اسلامی به تبلیغ دین خویش بپردازند، اما خود به تبلیغ اسلام در دیگر جوامع می‌پردازد؟ 🔹هر چند که مدافع آزادی افراد و جوامع است، ولی این آزادی به معنای باز گذاشتن راه و نیست. مکتبی است که خود را «کامل‌ ترین دین» معرفی کرده و پیامبرش را آخرین پیامبر دانسته، و خود را همه ادیان آسمانی پیش از خود می‌داند. و معارف آن، است، و طبق آیه‌ قرآن، در سوره آل عمران، آيه ۸۵ (وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ) هر کس که غیر از دین دیگری اختیار کند، از او پذیرفته نخواهد بود. 🔹بنا بر این، هر دینی غیر از خود را باطل و غیر قابل قبول می‌داند و از این‌رو باید تا حد امکان از رواج افکار باطل و خلاف حق و حقیقت در بین عموم جامعه اسلامی - که بسیاری از آنان از تخصص کافی برخوردار نیستند - جلوگیری کند، و این عین دفاع از و است؛ مانند آنکه دولتی بخواهد از تبلیغات گسترده و فضاسازی رسانه‌ای مخالفان خود، در تبدیل واقعیت‌ها و جعل و نشر اکاذیب جلوگیری کرده و از طرفی به بیان واقعیت‌‌ها بپردازد. 🔹با این وجود، همواره در جامعه اسلامی چنین امکانی وجود داشت که دیگر مذاهب، افکار و نظریات خود را مطرح کنند و از طرف متخصصان دین اسلام، پاسخ خود را دریافت نمایند، ولی این امر باید در فضایی علمی و با حضور کارشناسان دینی انجام شود. در همان مراحل اولیه با سلاح به تبلیغ پرداخته و از طرح نظرات مختلف واهمه‌ای نداشته است، ولی انجام این کار در سطح عموم جامعه اسلامی، مناسب نبوده و از باب ترویج راه ضلالت و باطل، ممنوع است. 🔹البته امروزه ادیان گوناگون - و حتی فرقه‌های خودساخته - با استفاده از امکانات مدرن، در فضای مجازی به تبلیغ خود پرداخته و با وجود تمام محدودیت‌ها، دسترسی عموم مردم به اندیشه‌ های آنان به سادگی فراهم است، و از این رو وظیفه سنگین‌تری جهت دفاع از اصول و ارزش‌های دینی در فضاهای نوین دارند. منبع؛ اسلام کوئست @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«معلم» در اسلام چه جایگاهی دارد؟ (بخش اول) 🔹از منظر «فراگيرى علم و دانش» است، و در پاره اى قسمت ها محسوب مى شود؛ يعنى بخشى از علوم را همگان بايد فرا گيرند، و آن بخش كه جنبه تخصّصى دارد و فراگيرى آن براى همه ميسّر نيست، واجب كفايى مى باشد. تعليم علوم نيز همين گونه است، بخشى از آن توسّط كسانى كه از آن آگاهند بايد به همگان تعليم داده شود، در حالى كه تعليمِ بخشى ديگر هم واجب كفايى است. 🔹بر این اساس و تمام علومى كه قوام جامعه بشرى از نظر معنوى و مادّى بدان بستگى دارد، گاه به صورت واجب عينى، و گاه به صورت واجب كفايى لازم و ضرورى است، و به همين دليل هيچ نمى تواند خود را از «پيشرفت هاى علمى روز» جدا سازد، بلكه براى تقويت پايه‌هاى‌ ، بايد بيشترين سعى و تلاش براى و آن صورت گيرد، و به يقين اگر در اين زمينه كوتاهى كنند و مايه عقب افتادگى كشورهاى اسلامى گردند در پيشگاه خدا مسئولند! 🔹، «نخستين معلّم» را ، و «نخستين شاگرد» را (علیه‌ السلام)، و نخستين علمى كه به او تعليم داده شد علم الاسماء مى شمرد‌. (به احتمال قوى منظور از آن، آگاهى بر اسرار آفرينش و موجودات جهان است). تنها آدم (علیه‌ السلام) نبود كه خداوند به او تعليم داد، بلكه به (علیه السلام) تعليم تعبير خواب داد: «وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأوِيلِ الاَحَادِيثِ». [۱]، و به (عليه السلام)، زبان پرندگان آموخت: «وَ قَالَ يَا اَيُّهَا النّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ». [۲] 🔹و به (علیه السلام) زره ساختن را: «وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ». [۳]، و به (علیه السلام)، علم و آگاهى فراوانى داد: «وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً». [۴]، و به ، علوم فراونى بخشيد:  «سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا». [۵]، و به ، نطق و بيان آموخت: «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» و از همه بالاتر اينكه به (صلی الله علیه و آله)، علوم و دانش هايى كه هرگز تحصيل آن از طرق عادى براى او ممكن نبود آموزش داد: «وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ». [۶]. 🔹فرشته بزرگ الهى يعنى پيك وحى (جبرئيل علیهالسلام) نيز تعليمات فراوانى به پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داد:  «عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى». [۷]  نيز به نوبه خود در زمره بزرگترين معلّمان جهان اند كه علوم و دانش هاى فراوانى را در زمينه دين و دنيا به نسل بشر آموختند؛ درباره پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) - كه بزرگترين پيامبر الهی است - مى فرمايد: «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ». (و به مردم، كتاب [قرآن] و حكمت مى آموزد). [۸]  🔹همين برنامه را هر در مورد امت خويش اجرا كرد و علمِ دين و دنيا را به آنها آموخت. و - كه وارثان پيامبران اند - بعد از آنها به كرسى تعليم نشستند و علم و دانش را به انسانها آموختند، و مقامشان از نظر قرآن آنقدر والا و بالا است كه قرآن کریم درباره آنها مى گويد: «يَرْفَعِ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ». [۹] (خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و كسانى را كه علم به آنها داده شده است، درجات عظيمى مى بخشد». ... پی نوشت‌ها: [۱] قرآن کریم، سوره یوسف، آیه ۱۰۱. [۲] همان، سوره نمل، آیه ۱۶. [۳] همان، سوره انبیاء، آیه ۸۰. [۴] همان، سوره کهف، آیه ۶۵. [۵] همان، سوره بقره، آیه ۳۲. [۶] همان، سوره نساء، آیه ۱۱۳. [۷] غالب مفسّران «شديد القوى» را به جبرئيل (ع) تفسير كرده اند؛ ولى بعضى آن را ذات پاك خداوند مى دانند، قرآن کریم، سوره نجم، آيه ۵. [۸] همان، سوره جمعه، آیه ۲. [۹] همان، سوره مجادله، آیه ۱۱. 📕پيام قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ ۹، ج ۱۰، ص ۲۶۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️چرا از «سوء ظن» نهی شده است؟ 🔹هرگاه به صورت يك حالت درونى درآيد، از مهمترين محسوب شده، و موجب از هم پاشيدن خانواده ها، و گروهها و جوامع انسانى می شود. 🔹نخستين ثمره شوم ، عدم اعتماد است، و با از بین رفتن اعتماد، همكارى غير ممكن مى شود، و با از ميان رفتن همكارى، جامعه انسانى تبدیل به جهنم سوزانی مى شود كه همه از يكديگر ترسیده و در فكر خنثى كردن فعاليت هاى يكديگرند. 🔹به همين دليل كه براى اعتماد متقابل افراد و امت ها اهميت فوق العاده اى قائل است، از مسأله به شدت نهى كرده است، و آنچه را که سبب «بدگمانى» مى شود ممنوع شمرده و به عكس از آنجا كه سبب جوشش محبت، اعتماد، همكارى و پيشرفت و تعالى می شود، آن را از صفات و اعمال برجسته شمرده و با تعبيرات بسيار محكم به سوى آن دعوت می نماید. 🔹بى شك ممكن است در بعضی موارد حسن ظن خساراتی را به همراه داشته باشد، اما هرگز خسارات آن با پيامدهاى شوم قابل مقايسه نيست. 📕اخلاق در قرآن‏، مكارم شيرازى، ناصر، مدرسة الامام على بن ابى طالب (ع)،‏ چ اول‏، ج ۳، ص ۳۲۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel