eitaa logo
پزشکی و اطلاعات دارویی و عمومی
179 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
14 فایل
📞 09190139934 ☎️ 09379094658
مشاهده در ایتا
دانلود
.. 🥀🥀 🖤 چشمانی كه بينا شد . 👁 💚يكي از اطبّا اصفهان ميگفت : من به هيچ دينی معتقد نبودم . به خدا ايمان نداشتم . با اين كه بچه مسلمان هم بودم ، يكروز به عمرم نماز نخوانده بودم ، روزه نگرفته بودم . خارج آمدم و تحصيل كردم ، دكترايم را گرفتم . و به ايران برگشتم . مطب باز كردم و متخصّص چشم بودم . ازدواج كردم . خدا به من دختری داد ، روز به روز كه اين دختر بزرگتر ميشد ، علاقه من به او بيشتر ميشد ؛ دختر به سنّ 6-7 سالگی رسيد ، يكروز صبح آمدم صدايش كردم ، از خواب بيدار شد ، چشمهايش را هم باز كرد . ولی به من گفت : بابا ، هيچ جا را نميبينم ، هر چه دستم را جلوی چشمش تكان تكان دادم ، ديدم نميبيند . وحشت زده لباسهايم را پوشيدم . او را به مطب آوردم معاينه اش كردم ، ديدم نابينا شده . صددرصد ، و بيناييش را كاملاً از دست داده ؛ تلفن كردم ، بعضی ديگر از رفقای همكارم آمدند ؛ کميسيون كردند ، و گفتند : هيچ اميدی به او نيست . از ايران به كشورهای خارجی آمديم ، همه جا جواب رد دادند . دوباره به ايران برگشتيم . ديگر نه غذا ميتوانستيم بخوريم ، نه خواب داشتيم ، نه آسايش داشتيم ؛ يكروز زنم آمد با اشک جاری ، گفت فلانی : چند سالی است كه ما باهم زندگی ميكنيم ، هنوز يک همچنين خواهشی از تو نكرده بودم . امروز ميخواهم يک خواهش از تو بكنم ، كه به خاطر من انجام بدهی . گفتم : چه هست كه بگويی انجام بدهم ؟ گفت : نه تو اعتقاد نداري. چكار كنم ؟ گفت : انگليس ، آمريكا ، آلمان بردي خوب نشد ، اطبّاي ايران جواب كردند . ميخواهم از تو يک خواهش كنم ، ميدانم تو خدا را قبول نداری ، دين و امام رضا (ع) را قبول نداري، ولی ما اصفهان هستيم ، و تا مشهد راهی نيست . همه جا را برديم . بيا سه تا بليط بگيريم ، و سه تايی ، برای سه شب مشهد برويم و برگرديم ، گفتم : اين حرفها چيست ؟ مزخرفات ميبافی . گفت : من كه گفتم : فقط به خاطر من اين كار انجام بده . گفتم باشد . ولی من خودم نمیام . من به امام رضا (ع) و اين حرفها اعتقاد ندارم . گفت : « بسيار خوب » شما داخل حرم نياييد . من را ببر دمِ درِ حرم ، من به حرم ميروم . شما دو ساعت ديگر دنبالم بيا . بليط گرفتم ، برای سه شب آمديم مشهد ، وارد شديم ، در هتل اثاثيه را گذاشتيم . حرم آمديم . چشمم به گنبد علی بن موسی الرضا افتاد ، برگشتم . زن در حرم رفت . دو ساعت بعد برگشت . شب دوّم ، شب سوّم گذشت ، خبری نشد . به زنم گفتم : ديدی گفتم اينها همه اش كشک است . علی بن موسی الرضا يعنی چه ؟ حالا ديگر بيا برويم . امشب ديگر پروازمان هست ، زن باز هم زد زير گريه . گفت : امشب كه شب سوّم هست ، شب جمعه هست ، من شب جمعه حرم امام رضا (ع) را ترك نميكنم . برو بليطمان را تمديد كن . سه روز ديگر بيشتر بمانيم . بليط را تمديد كردم . هم گذشت ، خبری نشد . روز جمعه هم گذشت خبری نشد . شنبه صبح بود زنم گفت : ما را حرم نميبری ؟ گفتم چرا ميبرم . ساعت 8 ما را حرم برد . خودش رفت كه ساعت 10 دنبالمان بيايد ، دم صحن قرار گذاشتيم . من رفتم و ساعت 10 آمدم دم قرار ايستادم . دم صحن ديدم خبر نيست . ترسيدم « خدا » تا الان تخلّف نكرده بودند . هر روز سر ساعت همين جا بودند . كجا رفتند ؟ گم شدند ؟ نگاه كردم در حرم تا آن لحظه حاضر نبودم از تعصّبی كه داشتم ، داخل صحن را نگاه كنم . يک وقت ديدم حرم قيامت شده . مردم بر سرشان ميزنند . هر كسی هر كجا هست رو به حرم ايستاده ، ميگويد : یا علی بن موسی الرضا خدا ، چه خبر شده ، چه شده ، چه اتّفاقی افتاده ؟ يک نفر آن نزديكي بود . صدا كردم . گفتم بيا جلو . نميخواستم داخل حرم بروم . جلو آمد ، گفتم : چه خبر است . حرم اين قدر قلقله است . گفت : مگر نميدانی امام رضا يک دختر بچه كور 6-7 ساله را شفا داده ، الان روی دست مردم است . گفت : ديگر نفهميدم چه شد ، گفتم : وای بر من ، نكند دختر خودم باشد ، داخل صحن دويدم ، جمعيّت را شكافتم . يک وقت ديدم دخترم روی دست مردم است ، از آن دور من را ديد ، ميگويد : بابا ديگر ميبينم . گفت : جلو رفتم . دخترم را بغل كردم . دستم را جلوی چشمهايش حركت دادم ديدم چشم حركت ميكند . فهميدم بينا شده . دختر را رها كردم ، داخل حرم دويدم ، شبكه هاي ضريح را گرفتم . گفتم : آقا به خدا ديگر نوكرت هستم . اينقدر كريمی كه من به تو اعتقاد نداشتم ، من را هم دست خالی برنگرداندی ، به من هم عنايت كردی . 😔✌️🙏😢🥀 👨‍⚕ 💉💊🩺 ╭━⊰🌹❀🕊❀🌹🍀⊱━╮          ๛🌼 •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ 📚https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌 ╰━⊰🌹❀🕊❀🍀🌹⊱━╯
.. 🍁🔅🍁🔅🍁🔅🍁🔅🍁 📚 🌺 وقتیکه حاکم فاطمی ، مسجد قاهره را بنا نمود ، پس از اتمام آن حالش تغییر کرد ، و ادعای خدایی نمود ؛ تا آنجا که در نامه مینوشت : « بسم الحاکم الرّحمن الرّحیم . » مردم را به ایمان به خود دعوت میکرد ، و مال فراوان بین مردم تقسیم مینمود . 🌺 روزی از روزهای تابستان ، مگسهای فراوان اطرافش جمع شده بودند ، و خدمتکاران آنها را دور میکردند ، ولی مگسها بدون فاصله جمع میشدند . 🌺 ناگاه یکی با صدای نیکو ، این آیه را خواند : « ای مردم مَثَلی زده شد ، بشنوید : همانا آنان که میخوانند غیر خدا را ، هرگز مگسی را نیافرینند ، هرچند جمع شوند . اگر از آنان مگس چیزی را برباید ، نتوانند آن را باز پس گیرند ، هم این طلب کنندگان ناتوانند ، و هم آن مطلوبان » . (سوره‌ی حج ، آیه‌ی 73) 🌺 وقتی حاکم این آیه را شنید ، از روی تخت بر زمین افتاد ، و بدون مقدمه از قصر فرار کرد ، و دو روز مخفی ماند . بعد به قصر آمد و دستور داد : خواننده‌ آیه را بگیرند ، و در دریا غرق کنند . 🌺 وقتی او را غرق کردند و مُرد ، در خواب کسی او را دید و گفت : « خدا با تو چه کرد ؟ » گفت : « صاحب کشتی مرا به بهشت رسانید . » 💐🌺🌹🌼💎 👨‍⚕ 💉💊🩺 ╭━⊰🌹❀🕊❀🌹🍀⊱━╮          ๛🌼 •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ 📚https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌 ╰━⊰🌹❀🕊❀🍀🌹⊱━╯
.. 🌸🌼 🔻شرم از خدا و خلایق : یکی از بزرگان پسری داشت یک روز به پسرش گفت : من حاجتی دارم ، آیا اگر بگویم ، آن را انجام میدهی ؟ پسر گفت : بلی پدر گفت : هرشب که به خانه می‌آیی ، اعمال آن روزخودت را برای من شرح بده . شب که شد ، پسر نزد پدر آمد تا به قول خود وفا کند ، تعدادی از کارهای آن روز خود را ذکر کرد ، و از گفتن تعدادی دیگر ، خودداری نمود . آن وقت پدر به او گفت : من بنده ضعیفی از بندگان خدا هستم ، وقتی تو خجالت میکشی که اعمال بد خودت را به من بگویی ، فردای قیامت ، چطور آنها را به خدا میگویی ؟ و چگونه اعمالت را در حضور خلایق میخوانی ؟ 🌹🌺 👨‍⚕ 💉💊🩺 ╭━⊰🌹❀🕊❀🌹🍀⊱━╮          ๛🌼 •┈┈•❀🌸❀•┈┈• Join✨ 📚https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌 ╰━⊰🌹❀🕊❀🍀🌹⊱━╯
.. ♥️💜💋💋💋💋 چقدر شد که اومدی یادم نمیاد از کجا شد ما نه داره نه تو یهو گذاشتی دقیقا که میزاشتی درست وقتی که داشتم به یکی کنم و بهش کنم درست که از همه بودم رسیدی و دنیام تیره و بشه تا وقتی که میتپه تو از من خواهی بود دوستت دارم عشقم 🫂🫀🫁💋😍🥰😘👩‍❤️‍👨 👨‍⚕ 💉💊🩺 ‌‌‎‎‎‎‌🌷❖═▩◕✿🕯️✿◕▩═❖‌🌷 ❣.•°``°•.¸.•°``°•.❣💜 ‎‌‎ 📚 @Dr_Ali_Mokarrami🖌       •.¸            ¸.•           °•.¸¸.•°`             ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)          (¸.·´    (¸·´      ♥️ ╭┈────『🌻』 ╰┈➤ •🌻•✾• •✾•🌻• 𝗝𝗢𝗜𝗡☞ ❤️‌ ✦⃟░⃟‌‌‌‌‌‌‌‌✮‎. 📚 https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌 ❖️⃟࿐ ‌♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣ ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ    ❆┈•𝑱𝒐𝒊𝒏 𝑷𝒍𝒆𝒔𝒂𝒆•┈❆ ❥•✦◍❁♥️⃝⃔⭐∞❁◍✦•❥
.. 🥀💔 دلواپس مباش🍁 🍂 و مباد من هیچ🍁 🍂 نمی آورم به بی اعتنا شدم به 🍁 🍂 بی تو کز تو نیز نه🍁 🍂 شوم نه من آن🍁 🍂 گل سرخم که دلسوزی 🍁 🍂 سرش را به داد گفتی ببند و🍁 🍂 به من کن به عهد بستن🍁 🍂 و به اعتماد این خورده را🍁 🍂 به نیاز نیست شما رسیده🍁 🍂 به ما زیاد . 😔😢✌️ 👨‍⚕ 💉💊🩺 ‌‌‎‎‎‎‌🌷❖═▩◕✿🕯️✿◕▩═❖‌🌷 ❣.•°``°•.¸.•°``°•.❣💜 ‎‌‎ 📚 https://eitaa.com/joinchat/2125201763C9d6e859d22🖌       •.¸            ¸.•            °•.¸¸.•°`             ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)          (¸.·´    (¸·´      ♥️ ╭┈────『🌻』 ╰┈➤ •🌻•✾• •✾•🌻• 𝗝𝗢𝗜𝗡☞ ❤️‌ ✦⃟░⃟‌‌‌‌‌‌‌‌✮‎. 📙 https://ble.ir/drali_mokarrami19 🖍 ❖️⃟࿐ ‌♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣ ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ    ❆┈•𝑱𝒐𝒊𝒏 𝑷𝒍𝒆𝒔𝒂𝒆•┈❆ ❥•✦◍❁♥️⃝⃔⭐∞❁◍✦•❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.. چهارشنبه سوری به روايت يكى از چهره هاى شاهنامه است كه وقتى زن پدرش ، به او بست هرگز به نامادرى نشد ... ! تا اينكه اين به گوش پدرش رسيد و شديدا مورد او گرديد ! سياوش از پدر تا براى پاكى و از هفت آتش كند و اگر بيرون آمد ، آنرا بى گناهيش بدانند . این آزمون آتش در سه شنبه سال انجامید و او بيرون آمد ، به دستور  پدر اين روز شناخته شد .  .🔥🥰🌹🙏 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.. 😁😁 دیروز در حال یک پس گردنی از یک جوان کُرد تبار خورد که تا عمر داره نکنه اینجاست که قبل از سخنرانی دونالد ترامپ یک زن ایرانی که لباس کُردی بود را مورد قرار میده و بهش اون زن هم که خودش لباس کُردی بوده خیلی میشه و دنبال میگرده که کنه اون زن و مرد اصلیتشون از در منطقه ایران است و در زندگی میکنن . 😂😂 .
.. ♥️💜💋💋💋💋 تو نفهمیدی دلم برات شکست هیچوقت نفهمیدی تو به تو کردم ولی میدونی فقط این نیست منم گاهی نمیفهمم هر بار که ‌ باید دلم برات یا باید همه بگیره از نداشتنت 🫂🫀🫁💋🥰😍😘👩‍❤️‍👨 .