#داستان
🔸️مرد جوانی پدر پیرش مریض شد. او پدرش را که بیماریش شدت گرفته بود در گوشهای از جاده رها کرد و از آن جا دور شد. پیرمرد ساعتها کنار جاده افتاده بود و به زحمت نفسهای آخرش را میکشید…
رهگذران از ترس مسری بودن بیماری پیرمرد و برای فرار از دردسر، بی اعتنا به نالههای او، راه خود را میگرفتند و از کنار او عبور میکردند. عارفی که از آن جاده عبور میکرد، به محض دیدن پیرمرد او را به دوش گرفت تا ببرد و درمانش کند.
رهگذری به طعنه به عارف گفت: “این پیرمرد فقیر است و بیمار؛ مرگش نیز نزدیک است، نه از او سودی به تو میرسد و نه کمک تو تغییری در اوضاع این پیرمرد به وجود میآورد. پسرش هم او را در این جا به حال خود رها کرده و رفته است. تو برای چه به او کمک میکنی؟”
عارف گفت: من به او کمک نمیکنم، بلکه به خودم کمک میکنم؛ اگر من هم مانند پسرش و رهگذران او را به حال خود رها کنم، چگونه رو به آسمان برگردانم و از خالق هستی تقاضای هم صحبتی داشته باشم؛ من به خودم کمک میکنم.
هر کس ز کار خلق یکی عقده وا کند
ایزد هزار عقده ز کارش رها کند
صدها فرشته بوسه بر آن دست میزنند
کز کار خلق یکی گره بسته وا کند
#تلنگر #حکایت #دستگیری #کمک
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
🔵خوبی ها را شکار کنید
🖋استاد سید علیرضا واعظ موسوی
🔸️اندوه و گرفتاری را عملی از دل هم بردارید
کاری کنید
نصیحت را همه میتونن انجام بدن
نانی بکسی بدهید
دستی بگیرید
خدا در دنیا و آخرت جبران میکنه
اصلا چرا به فکر جبران باشیم؟!!!!!
مگه نباید شاکر درگاه حضرت عشق باشیم وقتی این همه نعمت به ما داده!؟؟
با دستگیری از خلایق،شاکر باشیم
#مشاور #مشاوره #دستگیری #شکر #اندوه #گرفتاری #خوبی #خیرخواهی
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸👇🌸
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7
#داستان
🔸️روزي مردي ثروتمند در اتومبيل جديد و گران قيمت خود باسرعت فراوان از خيابان كم رفت و آمدي مي گذشت.ناگهان ازبين دو اتومبيل پارك شده در كنار خيابان يك پسر بچه پاره آجري به سمت او پرتاب كرد.پاره آجر به اتومبيل او برخوردكرد.مرد پايش را روي ترمز گذاشت و سريع پياده شد و ديدكه اتومبيلش صدمه زيادي ديده است.
به طرف پسرك رفت و اورا سرزنش كرد.پسرك گريان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پياده رو،جايي كه برادر فلجش از روي صندلي چرخدار به زمين افتاده بود جلب كند.پسرك گفت:"اينجا خيابان خلوتي است و به ندرت كسي از آن عبورمي كند.برادر بزرگم از روي صندلي چرخدارش به زمين افتاده و من زور كافي براي بلند كردنش ندارم. براي اينكه شما را متوقف كنم ناچار شدم از اين پاره آجر استفاده كنم".
مرد بسيار متاثر شد و از پسر عذر خواهي كرد.برادرپسرك را بلند كرد و روي صندلي نشاند و سوار اتومبيل گرانقيمتش شد و به راهش ادامه داد.
💠در زندگي چنان با سرعت حركت نكنيد كه ديگران مجبور شوندبراي جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب كنند!خدا در روح ما زمزمه مي كند و با قلب ما حرف ميزند.اما بعضي اوقات زماني كه ما وقت نداريم گوش كنيم،او مجبورمي شود پاره آجر به سمت ما پرتاب كند.اين انتخاب خودمان است كه گوش كنيم يا نه!
#توجه #آجر #پسربچه #کمک #دستگیری #همنوع #حکایت #تلنگر #مهربانی #خیرخواهی
✅موسسه فرهنگی هنری سریر ققنوس طوس
https://eitaa.com/joinchat/1920204813C51827a08d7