🌺 سه شنبه های مهدوی
🌼 سلام آقای مهربونم
🌹 دلم آشفته و غم بی امان است
🌺 که غم از دوری صاحب زمان است
🌼 سه شنبه شور و حالم فرق دارد
🌺 دلم مهمان صحن جمکران است 🌺
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج🌷
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
اولین محفل انس باقران درپیش دبستانی قرانی اباصالح عج درحضور قران اموزان عزیزم🌷🌺🌺🌺
استان یزد ، شهرستان مروست
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
حضورنوگلان مهدکودک وپیش دبستانی بچه های انتظار
دردانشگاه علمی کاربردی
همایش روزملی ایمنی دربرابرزلزله
واجرای گروه سرودنوگلان
😍😍😍🌹🌹🌹
اهداجوایز ازطرف هلال احمر
ممنون وتشکرازجناب آقای اصباح ریاست هلال احمر وجناب آقای بایبوردی فرماندارمحترم شهرستان آران وبیدگل
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
حضور مدیر محترم مهد و پیش دبستان ملائک رضوی، سرکار خانم نامدار عزیز ، از استان خراسان رضوی،شهرستان نیشابور،قدمگاه
مرکز تخصصی مهدویت واحد خواهران
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#عهد_جانان
دلبرا پیش وجودت، همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق
خلقی اندر طلبت غرقه ی دریای غمند
#نذر_همدلی
برای ظهور همدل باشیم
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#میلاد_عقیله_بنی_هاشم_حضرت_زینب_مبارک
کوثرآمده😍
که نور چشم حیدر آمده
زینت قلب پدر
امید قلب مادر اومده 😍
#کلیپ
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
💐 #عرض_ارادت
دستت كريم و سفره ي خيرت كثير تر
هرگز نديده ايم ز تو دستگير تر
دست ما و دامان لطف شما
كه كسي از اين درگاه دست خالي نمي رود
🔷🔸💠🔸🔷
🌼 نائب الزیاره ی همه شما دوستداران و ارادتمندان اهل بیت سلام الله علیهم بودم
🌺مخصوصا دختران، مربیان، مدیران مهربون و خونگرم بوشهر ،برازجان
😊 وفای به عهد
🌸 ان شاء الله قسمت همه ی شما بشه زیارت خانم 🌸
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
با نام و یاد خدا
میتوان
بهترین روز را
برای خود رقم زد...
پس با عشق
وایمان قلبی بگویی
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
خدایا به امید تو💚
❌نه به امیدخلق تو
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
این دل اگر کم است...
بگو سر بیاورم
یا امر کن ...
یک دل دیگر بیاورم
مــ❤️ـولا ...
خلاصه عرض کنم دوست دارمت
دیگر نشد ...
عبارت بهتر بیاورم
سلام حضرت عشقــ❤️ـق ...
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۱۱ دی ۱۳۹۸
میلادی: Wednesday - 01 January 2020
قمری: الأربعاء، 5 جماد أول 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹ولادت حضرت زینب سلام الله علیها، 5یا6ه-ق
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها (روایت 75روز)
▪️28 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز)
▪️38 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها
▪️45 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
▪️54 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام
#اجرای نمایش غیبت امام زمان توسط عزیزای دلمون😍مهد و پیش دبستانی مهدوی امین یاوران مهدی
🍁 استان قم
💟خانم امن نژاد
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
جشن نماز
مهراوران شهرستان گراش درروز میلاد حضرت زینب (س)
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
لوحه پ :
محتوای روز پرستار
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#شعر
#پرستار
او پرستار است شبها بيدار است با مهرباني فكر بيمار است☺️
او مهربان است شيرين زبان است مثل فرشته در آسمان است🥰
چراغي در دست ميگيرد هر شب هميشه دارد لبخندي بر لب😊
سر تا پا سفيد ميپوشد لباس رنگ لباسش مثل گل ياس
داروميدهد با مهرباني غذا ميدهد با خوشزباني
او پرستاراست شبها بيدار است با مهرباني فكر بيمار است
🍏🍏🍏🍏🍏🍏🍏
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#ايجاد انگيزه
🌷 داستان حضرت زینب سلام الله
یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود. 😊
در سرزمینی به نام کربلا و در ظهر عاشورا هنگامی که دشمنان امام حسین علیه السلام و یارانش را به شهادت رساندند و به خیمه های امام حسین علیه السلام حمله کردند و آن را آتش زدند. 😞
بچه ها خیلی ترسیده بودند. 😣
حضرت زینب سلام الله از بچه ها مراقبت می کرد و هنگامی که دشمنان می خواستند به بچه ها حمله کنند و آن ها را کتک بزنند حضرت زینب سلام الله جلوی بچه ها می ایستاد تا ضربه های دشمنان به بچه ها نخورد.
بچه ها بر اثر زیاد دویدن و کتک خوردن از دشمنان بارها به زمین می افتادند و لباسهایشان پاره می شد و بدنشان هم زخم شده بود.
حضرت زینب سلام الله بچه ها را نوازش می کرد.
زخم های آنان را می بست و لباس های پاره آن ها را می دوخت و با مهربانی با آن ها رفتار می کرد تا احساس دلتنگی و یتیمی نکنند.
زیرا پدرانشان در جنگ با دشمنان شهید شده بودند.
بچه ها حضرت زینب سلام الله را خیلی دوست داشتند. حضرت زینب سلام الله هم عمه ای مهربان و هم پرستاری نمونه بود.
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
#قصه
#پرستار
دستان دوم بیماری
يكي بود يكي نبود، غير از خداي مهربان هيچكس نبود، در يكي از خانههاي شهر دانايي پسر كوچكي به نام علي كوچولو زندگي ميكرد.
در باغچهي حياط آنها درخت سيب بلندي بود كه هر سال تابستان سيبهاي سرخ خوشمزهاي از آن آويزان بودند. 🍎🍎
يك روز علي كوچولو در حياط بازي ميكرد، كه بر روي شاخهي پاييني درخت، سيب درشتي ديد و با خودش گفت: به به... چه سيب قشنگي.😋
الآن ميروم آن را ميچينم و ميخورم.
بعد دستش را دراز كرد و سيب را از درخت چيد و همانطور نشسته خورد. 🧐
علي كوچولو نميدانست كه شيطونكهاي ريز و كوچكي به نام ميكروبهاي روي پوست سيبها هستند.😖
ميكروبها شاد و خندان به همراه تكههاي سيب و آب دهان به طرف شكم علي كوچولو حركت ميكردند و هنوز چند ساعت نگذشته بود كه علي كوچولو دل درد شديدي گرفت 😫و در حالي كه با دست شكمش را فشار ميداد پيش مادرش رفت و گفت: واي... مامان... كمكم كن. دلم خيلي درد ميكنه!
😭مامان علی كوچولو گفت: واسه چي... مگه چي خوردي؟ 🤔
علي كوچولو گفت: يك سيب از درخت چيدم و خوردم.
مامان علي كوچولو گفت. سيب را نشسته خوردي؟! 🤭😟
علي كوچولو جواب داد: بله چون خيلي قشنگ بود! كثيف نبود!
بعد مادرش گفت: بايد هرچه زودتر به مطب دكتر برويم.💊 آ
نها وقتي به مطب دكتر رفتند آقاي دكتر علي كوچولو را معاينه كرد و گفت: پسرم ميكروبها بسيار ريز هستند كه با چشم ديده نميشوند و همين الآن روي دستهاي تو هزاران ميكروب وجود دارد كه فقط با آب و صابون از بين ميروند و يا بين دندانهاي سفيد تو ميكروبهايي هست كه فقط با مسواك زدن از بين ميروند اون سيب هم بايد نشسته ميشد تا ميكروبهاي روي آن نابود شدند. 💧
سپس آقاي دكتر براي علي كوچولو دارو نوشت و بعد علي كوچولو و مادرش به داروخانه رفتند و داروها را خريدند و وقتي به خانه رسيدند مادر علي كوچولو دارو را در قاشق ريخت و آن را به علي كوچولو داد تا بخورد.
هوا كمكم تاريك شد و ديگر اثري از دل درد نبود حالا علي كوچولو فهميده بود كه بايد قبل و بعد از خوردن هر چيزي دستهايش را خوب بشویدو هيچ ميوهاي را نشسته نخورد.🍐🍎🍏🍇🍈🍊🍋
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
پخت آش نذری
مهدو پیش دبستانی مهدوی امین
استان مشهد
خانم خزایی
لینک کانال 🌹 مهد مهدوی 🌹👇👇
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄
@mahde_mahdavi
┄┅═✼🍃🌹🍃✼═┅┄