eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
17.5هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
سرتـ😇 سلامت❤️ بهـتریـنـ😍 دنیـا✌️🏻🌏 ✌️🏻💚 ❤️💐
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند ؛ ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم(❗️) ........................................ ● @piyroo
Hamed Zamanigordan_050617060906.mp3
زمان: حجم: 11.92M
🇮🇷 میلاد (ع) مبارک‌ 🇮🇷 و روز جانباز مبارک ❤️ ترانه حماسی و بسیار زیبا ❤️ گردان 🎤 حامد زمانی 😍 🇮🇷 ☝️ @piyroo
چادر|💕| سـہ نقطـ|•••|ـہ دارد همان سـہ نقطہ اے کـہ|🍃| فرق|👌| است بین پوشیدگے و پوسیدگے...|❣| https://eitaa.com/piyroo       ═══✼🌸✼═══
2.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦سخنان مهم شهید سید مرتضی آوینی که سالهاست سانسور شده است! «۲۰ فروردین سالروز شهادت سید مرتضی آوینی» https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5967723544438637096.mp3
زمان: حجم: 3.24M
🌸 #میلاد_امام_حسین (ع) 💐میخانه میخانه دنبال پیمانه 🎤 #جوادمقدم 👏 #سرود 👌فوق زیبا @piyroo 🌺
امشب شب میلاد فرزند دلیر حیدر میلاد عباس امیـر لشکر است میلاد علمدار کربلا سلطان وفـا حضرت ابوالفضل العباس(ع) بر همه عاشقانش مبارک باد💐 ❤️💚❤️💚❤️💚 @piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_‌مرادی🌷 #قسمت_هفتم...🌷🕊 🕊🌷بسم رب ال
🕊🌹🔹 🌹 🔹 ، داستان عاشقانه و زندگی 🌷 ...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 مشغول خوردن انجیرها بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد مادرم بعد از باز کردن در چادرش را برداشت و گفت: آبجی آمنه با پسر اش اومدن عیادت. سریع داخل اتاقم رفتم تمام سالی که برای کنکور درس می خواندم هر مهمانی می آمد می دانست که من درس دارم و از اتاق بیرون نمی روم ولی حالا کنکورم را داده بودم و بهانه ای نداشتم. مانتوی بلند و گشاد قهوه ای رنگم را پوشیدم روسری گل دار قواره ای کرم رنگم را لبنانی سر کردم و به آشپزخانه رفتم از صدای احوال پرسی ها متوجه شدم که عمه،حمید،حسن آقا و خانمش به منزل ما آمدند شوهر عمه همراهشان نبود برای سرکشی باغ شان به روستای سنبل آباد الموت رفته بود. رو به رو شون با عمه و حمید در این شرایط برایم سخت بود چه برسد به اینکه بخواهم برایشان چایی هم ببرم چایی را که ریختم فاطمه را صدا کردم و گفتم: بی زحمت تو چای رو ببر و تعارف کن سینی چای را برداشت من هم دنبال آبجی بین مهمان ها رفتم و بعد از احوال پرسی کنار خانم آقا حسن نشستم متوجه نگاه های خاص همه و لبخندهای مادرم شده بودم چند دقیقه ای بیشتر نتوانستم این فضا را تحمل کنم برای همین خیلی زود به اتاقم رفتم...🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ...‌ https://eitaa.com/piyroo