پیری و جوانی
پی هم چون شب و روزند ؛
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم(❗️)
........................................
● @piyroo
Hamed Zamanigordan_050617060906.mp3
زمان:
حجم:
11.92M
🇮🇷 میلاد #امام_حسین (ع) مبارک
🇮🇷 #روز_پاسدار و روز جانباز مبارک
❤️ ترانه حماسی و بسیار زیبا
❤️ گردان
🎤 حامد زمانی 😍
🇮🇷 ☝️
#من_یک_سپاهی_هستم
@piyroo
#ریحانه
چادر|💕| سـہ نقطـ|•••|ـہ دارد
همان سـہ نقطہ اے کـہ|🍃| فرق|👌| است بین
پوشیدگے و پوسیدگے...|❣|
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
═══✼🌸✼═══
2.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦سخنان مهم شهید سید مرتضی آوینی که سالهاست سانسور شده است!
«۲۰ فروردین سالروز شهادت سید مرتضی آوینی»
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
4_5967723544438637096.mp3
زمان:
حجم:
3.24M
🌸 #میلاد_امام_حسین (ع)
💐میخانه میخانه دنبال پیمانه
🎤 #جوادمقدم
👏 #سرود
👌فوق زیبا
@piyroo 🌺
امشب شب
میلاد فرزند
دلیر حیدر
میلاد عباس
امیـر لشکر است
میلاد علمدار کربلا
سلطان وفـا
حضرت ابوالفضل العباس(ع)
بر همه عاشقانش مبارک باد💐
❤️💚❤️💚❤️💚
@piyroo
جهاد ادامه دارد...
در دفاع از ایران و مردم
همیشه
لباسشان خونی بود
و حالا هم گِلی ...
#سپاه #پاسدار #بسیج #بسیجی
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_شهید__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷 #قسمت_هفتم...🌷🕊 🕊🌷بسم رب ال
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🌷
#قسمت_هشتم...🌷🕊
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
مشغول خوردن انجیرها بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد مادرم بعد از باز کردن در چادرش را برداشت و گفت: آبجی آمنه با پسر اش اومدن عیادت.
سریع داخل اتاقم رفتم تمام سالی که برای کنکور درس می خواندم هر مهمانی می آمد می دانست که من درس دارم و از اتاق بیرون نمی روم ولی حالا کنکورم را داده بودم و بهانه ای نداشتم.
مانتوی بلند و گشاد قهوه ای رنگم را پوشیدم روسری گل دار قواره ای کرم رنگم را لبنانی سر کردم و به آشپزخانه رفتم از صدای احوال پرسی ها متوجه شدم که عمه،حمید،حسن آقا و خانمش به منزل ما آمدند شوهر عمه همراهشان نبود برای سرکشی باغ شان به روستای سنبل آباد الموت رفته بود.
رو به رو شون با عمه و حمید در این شرایط برایم سخت بود چه برسد به اینکه بخواهم برایشان چایی هم ببرم چایی را که ریختم فاطمه را صدا کردم و گفتم: بی زحمت تو چای رو ببر و تعارف کن سینی چای را برداشت من هم دنبال آبجی بین مهمان ها رفتم و بعد از احوال پرسی کنار خانم آقا حسن نشستم متوجه نگاه های خاص همه و لبخندهای مادرم شده بودم چند دقیقه ای بیشتر نتوانستم این فضا را تحمل کنم برای همین خیلی زود به اتاقم رفتم...🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#ادامه_دارد...
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo