eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.1هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺سیره شهدا بعد از نماز ظهر بود. کل بچه های گردان دور هم جمع بودند. یکی از مسئولین لشکر آمد و گفت: رفقا، دستشویی اردوگاه خراب شده. چون این بار دیوارهای کنار دستشویی ریخته بود. امکان تخلیه با ماشین نبود. برای مرمت دیوار باید چاه تخلیه می شد. از طرفی هیچ دستشویی دیگری برای استفاده بچه ها نبود. هرکس چیزی می گفت: یکی می گفت: پیف پیف! چه کارهای از ما می خوان. دیگری می گفت: ما آمدیم بجنگیم، نه اینکه... خلاصه بساط شوخی و خنده بچه ها راه افتاده بود. رفتیم برای ناهار. بعد هم مشغول استراحت شدیم. با خودم گفتم: کسی که برای این کار داوطلب بشه کار بزرگی کرده. نفس خودش رو شکسته. چون خیلی ها حاضرند از جانشان بگذرند اما... گفتم: تا بچه ها مشغول استراحت هستند بروم سمت دستشویی ها ببینم چه خبره! وقتی به آنجا رسیدم خیلی تعجب کردم. عده ای از بچه های گردان ما مشغول کار شده بودند. از هیچ چیزی هم باکی نداشتند؛ نجاست بود و کثیفی. اما کار برای خدا این حرفها را ندارد. با تعجب به آنها نگاه کردم. آنها ده نفر بودند. اول آنها بود، بعد رحمان هاشمی و ... تا غروب مشغول کار بودند. بعد همگی به حمام رفتند. دستشویی های اردوگاه همان روز راه افتاد. بعضی از بچه ها وقتی این ده نفر را دیدند شوخی می کردند. سر به سرشان می گذاشتند. اما آنها... آنها به دنبال رضایت خدا بودند. آنچه که برای آنها مهم بود انجام وظیفه بود. نمی دانم چرا، ولی من اسامی آنها را نوشتم و نگه داشتم. سه ماه بعد به آن اسامی نگاه کردم. درست بعد از عملیات کربلای ده. نفر اول شهید، نفر دوم شهید، نفر سوم ... تا نفر آخر که محمد تورجی بود؛ به ترتیب یکی پس از دیگری! گویی این کار آنها و این شکستن نفس مهر تاییدی بود برای شهادتشان. 💔 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
همسر شهید: شب قبل از رفتن که دیر وقت هم بود با پسرم محمدحسین صحبت کرد؛ او را صدا کرد و در آغوشش گرفت، بوسید😘 و نزد خود خواباند. به محمدحسین گفت: فکر می‌کنی من که دارم به سوریه می‌روم، دوستتان ندارم، برای من که سخت‌تر است😔؛ انسان باید به نحوی از دنیا برود، چقدر خوب که انسان با از دنیا برود و تو هم آماده‌باش و هرجا آموزش بود شرکت کن و بیا. پس از من تو مرد خانه هستی، هوای مادر و خواهرت را داشته باش.💪 زمانی که قرار بود ساک شهید را بیاورند، شبی در خواب دیدم که شهیدی بدون تابوت به منزل ما آورده‌اند که با احترام روی زمین گذاشته شد✨ متوجه شدم شهید خود، آقا مهدی است به چهره‌اش نگاه نکردم و قلبم بسیار آرام بود که سه مرتبه یاحسین گفتم و ازخواب بیدار شدم، سه روز بعد ساک شهیدرا به ماتحویل دادند💔 از شهید قاسمی خواب‌های بسیار و زیبایی دیده‌ام و حتی در بیداری و مراسم ایشان حالم بسیار بد نبود اما حس کردم شهید در کنارم است به وی گفتم که آمده‌ای کمکم کنی چون قرار بود متنی را که تهیه کرده بودم، قرائت کنم🎤. از اهل‌بیت (ع) مدد گرفتنم و صدای شلوغی مراسم به گوشم می‌رسید اما صدای قلبم را واضح می‌شنیدم و متن را قرائت کردم؛ پس از اتمام قرائت متن پایین آمدم، دیگر صدایم در نمی‌آمد.❗️ 💔شهید جاویدالاثر مدافع حرم مهدی قاسمی https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق سید بود آرزو داشت یبار از نزدیڪ سید رو ببینه..نشد تا سید توی فکه رفت رو مین چند سال بعدش با کاروان اومده بود راهیان نور خواب سید رو دید تو خواب سید گفته بود: اگه میخوای منو ببینی فردا فلان جا وعده.. دیر رسید به قرار سید رفته بود واسش پیغام نوشته بود رو دیوار: آمدیم..نبودید..وعده ما بهشت.. .. https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🔰خدایا تو را شکر می‌کنم به لفظ و زبان که مرا مسلمان آفریدی، خدایا تو را شکر می‌کنم به اینکه مرا شیعه آفریدی، رهبرم را امام خمینی قرار دادی خدایا تو را شکر می‌کنم از این که مرا در این زمان آفریدی و من انتخاب شدم برای جنگ با دشمن کافر. 🔰خدایا تو را به لفاظ و زبان شکر می‌کنم که من را پیغام آور اسلام در این مکان قرار دادی. هرچند که این حقیر لایق آن نیستم خدایا این حقیر نمی‌دانم و نمی‌توانم که با جان و دل و اعمال شکر تو را بکنم فقط می‌دانم که باید شکر کنم. 🔰خدایا قرآن را آنچنان به من بیاموز که بدانم و آگاه باشم که نمی‌توان نمونه آن را آورد، خدایا بگذار آنقدر به قرآنت آشنا شوم که بدانم چرا نمی‌شود نمونه آن را آورد. 🔰من از سلاح خوشم نمی‌آید به خاطر اینکه آدم می‌کشد من از سلاح به خاطر این خوشم می‌آید که دشمن از آن خوشش می‌آید. 🔰خدایا خداوندا وای به حال کسی که حکمش حکم تو نباشد و به دلیل حکم و قانون خوی شکسی را بکشد خدایا مرا یاری کن که هرکس را که می‌کشم حکم تو باشد و طبق قانون تو نه حکم من و قانون من زیرا قانون من کامل نیست و حکم من عادل نیست و قضاوتم اگه به منطقی باشد که منطق الهی نباشد ناقص است. خدایا مرا به حکم عدالت آشنا ساز و حکم حاکم به زمینت را به من شناسان. 📎فرماندهٔ عملیات لشگر ۱۰سیدالشهدا 🌷 ولادت : ۱۳۳۵/۴/۱۶ تهران شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۷ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
عهد بستند، هر کدامشان شدند! دو دوست دیگر را هم شفاعت کنند.. اما.. احتیاجی به شفاعت نبود! وقتی هر سه شدند💔 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•﷽• ڪسانے ڪه از میگذرند راحت میتوانند ڪه از هم بگذرند و این است راهِ شدن...♥️ در سحرهاے را از خدا طلب ڪنیم 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
زندگـی ... از شہادت آغاز می‌شود آنانکہ یڪ عمر مرده اند ، یک لحظہ‌هم شهیدنخواهندشد🙃☝️ 🕊 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️در آستانه سالروز شهادت حضرت امام هادی علیه السلام، پرچم گنبد رضوی تعویض شد و به رنگ عزا درآمد ┄┅┅❁💚❁┅┅┄ 🕌 https://eitaa.com/piyroo 🕊
که جواز شهادتش را از امام حسین(ع) گرفت 🌷محل تولد: اردبیل 🌷محل شهادت: شمال حلب، سوریه 🌷مزار شهید: اردبیل شهید هاشم دهقانی‌نیا نخستین شهید مدافع حرم اردبیل که بعداز پیاده‌روی اربعین و زیارت شهدای کربلا, عشق زینب (س) را به پسران دو قلوی شش ماهه‌اش ترجیح داده و مجوز شهادتش را در راه دفاع از حرم آل الله از امام حسین(ع)گرفت. https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
شهید سید احمد(منوچهر) پلارک تاریخ تولد: ۷ / ۲ / ۱۳۴۴ تاریخ شهادت: ۲۲/ ۱ / ۱۳۶۶ محل تولد: تهران اصالتا تبریزی محل شهادت: شلمچه عملیات کربلای ۸ 🌹فرمانده آرپیجی زن‌های گردان عمار در لشکر 27 حضرت رسول(ص) بود. از زبان همرزم↓ او همیشه مشغول نظافت توالت‌های پایگاه بود و همیشه بوی بدی بدنش را فرا می‌گرفت. در یک حمله هوایی در حال نظافت بود که موشکی به آن‌جا برخورد می‌کند و او شهید و در زیر آوار مدفون می‌شود بعد از بمباران، هنگامی‌که امدادگران در حال جمع‌آوری زخمی‌ها و شهیدان بودند، متوجه می‌شوند که بوی شدید گلابی از زیر آوار می‌آید. وقتی آوار را کنار می‌زدند با پیکر پاک احمد روبرو می‌شوند که غرق در بوی گلاب بود. سنگ قبر این شهید همیشه نمناک می‌باشد؛به طوری‌که اگر سنگ قبر شهید را خشک کنید،از آن طرف،سنگ از گلاب مرطوب میشود به گفتهٔ مادر، احمد چند کار را هرگز ترک نمیکرد : 1.نماز_شب 2.غسل روز جمعه 3.زیارت عاشورای هر صبح 4.هر روز ذکر 100 صلوات و 100بار لعن بر بنی امیه می گویند شهید پلارک مثل یکی از سربازان پیامبر (ص) در صدر اسلام «غسیل الملائکه» بوده است «غسیل الملائکه» به کسی می گویند که ملائکه غسلش داده‌ باشند و به همین علت مزار او همیشه خوشبو و عطرآگین است شهید سید احمد پلارک شادی روحش صلوات اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
▪️‏شهید مهدی ‎، از منطقه آمد.خیلی خسته بود. یک قوطی کمپوت برای او باز کردند. کمپوت را نزدیک دهانش برد. یک لحظه مکث کرد و به فکر فرو رفت. قوطی کمپوت را زمین گذاشت و پرسید: آیا به کل لشکر کمپوت داده اید؟ گفتند: خیر. گفت: هر وقت به کل لشکر کمپوت دادید، من هم میخورم. کتاب ناطق‌اند https://eitaa.com/piyroo 🕊
: گفــتم: اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟ گفــت: تنها آرزوی من این است که یک مرکزفرهنگے داشته باشم و روے بچه‌های جوان کــارکنم و بتوانم مسائـل مربوط به دوران را به نسل جـــوان منتقل کنم. 🌷 https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
فاصــلہ‌ها دروغ می‌گویند.. کہ بین من و تو ایستاده‌اند... وقتی گرمای را هرلحظہ احساس می‌کنم تو زنده هستی و نظاره گر؛ ما 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت می‌کرد. چند هفته گذشت. یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد. همه از او تشکر کردیم. هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد... ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد. مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را می‌دهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد. اما برای اینکه من خجالت نکشم... سعید با تعجب گفت: من هم همینطور... و بقیه هم همین را گفتند. آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب می‌خوردیم تمام پول غذا را خودش میداد. چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم. چه آدمی بود این ابراهیم. 📔 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2 https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄