فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اطلاعیه
⬛شهادت ۲ تن از رزمندگان قرارگاه قدس در زاهدان .
🔹قرارگاه قدس:
دیشب در حین انجام ماموریت نیروهای قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در درگیری با اشرار، دو تن حافظان امنیت این مرز و بوم #مهران_شوریزاده و #محسن_کیخوایی به شهادت رسیدند.
#خوشا_به_حال_شهدا
#درآرزوی_شهادت
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_615
-خبرای خوب یه کاری داشتم باهات.
-چه کاری؟
-باید پاشی بیای اینجا عملیه
ابروی ماکان بالا رفت:
-رامین بساط گند کاری اون دفعه که به راه نیست؟
-اکه هه که ماکان چقدر تو ضد حالی پسر.
ماکان دکمه های پیراهنش را باز کرد و گفت:
-به جون خودم بابابزرگ منم دیگه از اون چیزا استفاده نمی کنه.
-خدا رحمت کنه امواتت و ولی بابا بزرگ من جون به عزرائیل نمی ده برای اینکه می ترسه اون دنیا از این چیزا نباشه.
ماکان بلند خندید و یک آستین پیراهنش را بیرون آورد و موبایلش را دست به دست کرد. و گفت:
-حالا چکار داری؟
-یک کاری که فقط خودت تخصصش و داری. بیا یکی از بچه ها کارش بد گیره.
ماکان کمدش را باز کرد و گفت:
-کجا بیام؟
-بیا آپارتمان محسن. بیا بد نمی گذره.
ماکان یکی از پیراهنش هایش را بیرون کشید و روی تختش انداخت و گفت:
-اگه بی خودی منو این همه راه کشیده باشی اونجا خرخره تو می جوم.
-نه کار واجبه زود اومدی ها
-باشه الان راه می افتم.
-راستی عشقت کجاست؟
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_616
ماکان پوزخند زد.
منظور رامین ارشیا بود از رابطه صمیمی آن دو خبر داشت و ماکان را مسخره می کرد که عاشق
ارشیا شده.
چقدر ماکان از این حرف چندشش می شد.
هنوز دوستان از نامزدی ارشیا و خواهرش خبر نداشتند.
فعلا تصمیم نداشت به انها حرفی بزند.
-پی زندگیش. کجا می خواستی باشه.
-بد حالت گرفته اس ماکان ها.
-رامین خفه میشی یا نه. مگه نمی خوای بیام اونجا.
-باشه بابا. فعلا
-اومدم.
موبایلش را روی تخت انداخت و لباسش را عوض کرد از پله پائین رفت سوری خانم با دیدن او گفت:
-کجا؟
ماکان فقط یک جمله گفت:
-پیش دوستام.
برای اخرین بار نگاهی توی اینه جاکفشی به خودش انداخت و از خانه بیرون زد.
هوا سردتر شده بود. آبان داشت به آخر هایش می رسید و هوا سوز سردی داشت.
سوئیچ را از جیبش بیرون کشید و سوار شد.
تا آپارتمان محسن راه زیادی بود.
برای خودش اهنگ گذاشت و همراهش هم خوانی کرد. وقتی رسید.
ماشین را پارک کرد و به طبقه سوم نگاه کرد.
تقریبا همه چراغ های خانه روشن بود.
دست روی زنگ گذاشت.
به ثانیه نرسیده در باز شد و صدای محسن را از پشت آیفون شنید:
-به مهندس بیا بالا داداش.
ساختمان آسانسور نداشت و مجبور شد سه طبقه را از پله بالا برود.
تا به در خانه رسید هر چه فحش بلد بو نثار
محسن و رامین کرد.
زنگ را زد و بعد از چند دقیه در باز شد. رامین با شلوارک و رکابی پشت در ایستاده بود:
-ببین کی اومده.
بعد رو به طرف خانه داد زد:
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_617
-بچه ها نیرو کمکی رسید.
ماکان با تعجب رفت تو.
نگاهی به اطراف انداخت و با دیدن ذغال های برافروخته و منقل اخم هایش توی هم رفت:
-گندنت بزنن رامین باز که بساط کردی.
-آخ ماکان جنس برام رسیده توپ. بیا بزن ببین چیه بدمصب به جون رامین مشتری میشی.
ماکان روی یکی از مبل ها ولو شد و با بی حوصلگی گفت:
-دستت درد نکنه هنورعقلم سر جاشه.
رامین ذعال ها را فوت کرد و داد زد:
-مسن بیا ماکان و ببر بهش بگو جریان چیه.
محسن از اتاق بیرون امد و رو به رامین گفت:
-لااقل پنجره رو باز بذار بوش نپیچه تو راهرو.
-بی خیال بابا. کسی پسر صاحب خونه رو از خونه بابا جونش بیرون نمی کنه.
-وب الاغ همسایه ها برن به بابام امار بدن معلومه میاد دم منو میگره می اندازه بیرون.
بعد رو به ماکان که داشت دست به سینه رامین را نگاه می کرد گفت:
-داداش پاشو بیا این ور این خر و ولش کن.
رامین در حالی که داشت ان ماده لزج قهوه ای را آماده می کرد گفت:
-اومدی التماس کردی ندادم بهت گله نکنی.
ماکان با حالت چندش آوری از او رو برگرداند. رامین طلب کار گفت:
-چکارت کنم نمی فهمی. بابا بزرگ من از چهل سالگی داره از اینا می زنه الان نزدیک صد سالشه ببینیش فکر میکنی پنجاه سالشه.
ماکان بلند شد و گفت:
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خبری مهم که #حاج_قاسم به شهید ایرلو داده بود
♦️علی ایرلو فرزند شهید حسن ایرلو:قبل از اینکه پدرم به یمن برود، شهید سلیمانی نوید این شهادت را داده بودند و به مادرم گفتند اگر حاج حسن آقا به یمن بروند دیگر بر نمیگردند و شهید خواهند شد.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ عظم البلا ...
همخوانی شهدا ...
#پســت_پـایـــانـی
🕙سـاعـت عـاشقـے
⚜اکثرو الدعا بتعجيل الفرج فان ذلک فرجکم⚜
سلام و درود بر شهدا و امام شهیدان
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهداےِبجنورد دلتنگ شهادت
#سلام_امام_زمانم 💚
این روزهای ساکت
چشمان خیلی ها
تا صبح ظهورت بارانی است!💔
به اشک چشم بی کسی محبانت
ترحم کن!
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#یاد_شهدا_با_صلوات
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
خنده هایت
میدان مینی ست
که انگشت شمارند
آدم هایی که از آن
جان سالم به در برده اند ...
#حزب_الله
#شهید_محمد_طالب_شعیب🕊
#صبحتون_شهدایی 🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
من سخت نمیگیرم سخت است جهان بی تو...😔
#حاج_قاسم ❤️
# ۷روزتاسالروز شهادت🕊
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
دفعه دومی که حسین رفته بود سوریه تو #محرم بود
مثل همیشه بهش پیام داشتم میدادم
ازش پرسیدم حسین #عزاداری هم میکنید اونجا
گفت نه اینجا اکثرا ۴امامی هستن عزاداری نمیکنن ....
بهم خیلی سخت میگذره که نمیتونم عزاداری کنم خوش به حال شما خیلی استفاده کنید از محرم
بعد ها وقتی برگشت به حسین گفتم چرا محرم رفتی
گفته بود
من همه ی چیزایی که بهشون وابسته بودم گذاشتم کنار
فقط یه چیز مونده بود که نمیتونستم ولش کنم برم؛ اونم ایام محرم بود
که باید به نفسم غلبه میکردم و میرفتم...
#جهاد_با_نفس
#سبک_زندگی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#تلنگــــــــــر ⚠️
هر گناهـے❌
✅یہ اثرِ خاص دارهـ...
👈مثلا بعضی از گناه ها نعمتهارو ازموݩ میگیرن
👈حالِ خوب رو میگیرݩ
👈اشڪ برایِ سیدالشهدا رو میگیرݩ
👈آدمایِ خوب رو ازمون میگیرݩ
رفیقایِ خوب
جاهایِ خوب
و در عینِ حــال هم حواسموݩ نیست...
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
بانو..
چـــ😇ــادری که شدی..
مرامت هم چادری باشد
چادر که گذاشتی
وظایفت بیشترمیشود😊
گرچه من می گویم عشق❤ است
ولے
مراقب
👀️چشم هایت
🎼صدایت
👣قدم هایت
باش
باید پاک بمانی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
طلبه های شـیراز اومدند خـــــدمتِ
آیت الله بهاءالدینی(ره) و از ایشان
درس #اخـلاق خواستند این عارف
بــزرگ بهـــشون فـــرمود:
بــروید از #صیاد_شـــــیرازی درسِ
زندگی بگـــــیرید اگر صیاد شیرازی
شدید هم دنیا را دارید هم آخرت را.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
یهومیومدمیگفت:
چراشماهابیکارید؟!
میگفتیم:حاجینمیبینیداسلحہ
دستمونه؟!یامأموریتهستیمو
مشغولیم؟!میگفت:نہ...بیکارنباش!
زبونتبهذکرخدابچرخه☝🏽
همینطورکهنشستی،هرکاریکهمیکنی
ذکرهمبگو...:)🌱
‹𝟗›روزمـٰانده شهادتت دلتنگتیم سردار
#حاج_قاسم❤️
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری 📲
🕊شهادت ۲ تن از رزمندگان قرارگاه قدس در زاهدان
🔹قرارگاه قدس: دیشب در حین انجام ماموریت نیروهای قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در درگیری با اشرار،
🌷 مهران شوریزاده و
🌷محسن کیخوایی به شهادت رسیدهاند.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
آخرین بار وقتی از خانه ما به خانه خودشان میرفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند او را دیدم. خوب به خاطر دارم که به من سفارش خودم را میکرد و میگفت باز خواهد گشت و میخواست توافقاتمان را فراموش نکنم. این بار رفتنش برایم خیلی سخت بود. از شب قبل، زمان برایم طولانی میگذشت و با گریه از او میخواستم نرود اما او میگفت که این کارش است و آسیبی نخواهد دید و زود باز میگردد و حقیقتاً آسیبی به او نرسید و جز خوبی برای خودش و من رقم نخورد.پیش از این از خودم میپرسیدم آیا عیسی خواهد رفت و مرا تنها خواهد گذاشت؟ و خودم جواب میدادم نه این کار را نمیکند. عیسی از صبح آن روز با من تماس نگرفته بود. فکرم مشغولش بود اما گمان این را نمیکردم که همان روز از پیش من خواهد رفت و او را چون شهید به حضرت زهرا (س) خواهم سپرد. شهادتش برایم ضربه بزرگی بود. با رفتنش دنیا در نظرم تاریک و سیاه شد. هیچ گاه لحظهای که او را در کفن دیدم فراموش نمیکنم. صورتش سرد بود. هر وقت دستهایش یخ میکرد از من میخواست تا با دستهایم گرمشان کنم. در آن لحظه یاد این افتادم که چقدر سرمایی بود و من به خاطر این سر به سرش میگذاشتم. نمیدانستم چه باید به او بگویم، فقط گفتم منتظرم بمان! تو همه داراییام هستی و خیلی دوستت دارم. منتظرم جوابم را بدهی اما تو پاسخی نخواهی داد. حرفهایت را به خاطر میآورم که به من میگفتی: اگر گرفتاری برائت پیش آمد شکایت نکن، ما توی بهشت باهمیم و من با غیر تو نخواهم بود. من حورالعین را نمیخواهم تو حور العین من هستی، کسی جز تو را نمیخواهم.
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo