شهید سرگرد پاسدار #هادیطارمی #متولدسال۱۳۵۸ و
#برادرشهیدمحمدجوادطارمی از بچه های #ولایی هیات محبان حضرت زهرا(سلام الله علیها) از #نمازگزاران مسجد صاحب الزمان(عجل الله فرجه)
و #فعالان پایگاه #بسیجشهیدشهسواری #منطقه۱۸ تهران بود که در زمان #شهادت۴۰ سال سن داشت.
از این شهید #والامقام #دو_دختر به نام های « #هانیه» و « #محیا» به #یادگار باقی مانده است.
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
⚫️
⚪️🍃
⚫️🌹🍂
⚪️🍃🌸🍃
⚫️🌹🍂🖤🍃
⚪️🍃🌸🍂🌸🍂
⚫️🌹🍃🌹🍃🌹🍃
⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️
6#دی ماه #آخرین روزی بود که #حاجی اهواز بود. بعد از #5 سال #خدمت مخلصانه در سال #93 به دلایلی از #حراست شهرداری #اهواز جدا شده در شرکت ساب به عنوان #جانشین شرکت #مشغول به #خدمت بودند و این #آخرین مسئولیت ایشان بود.
19# بهمن ماه به همراه چند نفر از #همرزمانش برای #پاکسازی و #عملیات به #تپههای الطاموره اطراف #شهر الزهراء رفتند. به گفتۀ #همرزمانش با #شجاعت شگفتآوری #پیشروی میکرد.
در حالی که #منطقه توسط تکفیریها به شدت مورد #هجوم بود. و سرانجام #صبح روز #19 #بهمن ماه #حاجی با #تیر مستقیم تکفیریها به آرزوی خود و فیض عظیم #شهادت رسید.
#پیکر #حاجی #چهار #شبانهروز بر روی #تپه باقی ماند😔روز #23 بهمن #همرزمان #حاجی توانستند طی #عملیاتی #پیکر مطهر #حاجی را برگردانند.😭
سرانجام#شهید علی محمد قربانی هم درتاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۲۳# با #تیر مستقیم تکفیری ها به آرزوی خود که همانا#شهادت در راه#خدا🤍
بود رسید.
#مزار#شهید : شهر اندیمشک.
#شهید_علی_محمد_قربانی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊شهیدیکهبرایآبنامه مینوشت
🌹شهید یوسف قربانی
#محل تولد : زنجان
#تاریخ تولد : ۱۳۴۵
#تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
#نام عملیات: کربلای۵
#منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد
۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد
در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد
برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم که
بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروههایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم .
تا ابد مدیون شهداء هستیم...
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo