eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34هزار عکس
15.8هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
43 🔰 گفتم بابا چیزی شده؟ ✳️ بابا هادی گفت ... دائی منصور... 🔰 گفتم دائی منصور چی ؟ طوریش شده ؟ حالش بد شده؟ ✳️ بابا گفت نه پسرم، تو راه که می اومدم دنبالت، مادرت به من زنگ زد و گفت دیشب دائی منصور عصبانی شد و زنش رو کتک زد، اون هم جلوی چشم بچه ها ! 🔰 گفتم چی؟ واقعا؟؟؟ اون هم جلوی چشم سعید و خواهرش؟ مگه میشه؟ آهان، تازه یادم اومد... ✳️ بابا گفت چی پسرم؟ چی شد؟ 🔰 گفتم پس بگین که چرا امروز سعید داغون بود و با هیچکس حرف نمی زد و تو کلاس هم اصلا حواسش نبود ، راستش من کمی درگیر ساسان و ماجرای اون بودم ، فرصت نشد خیلی برم سمت سعید ای بابا ، حالا چی میشه؟ می خواهید چه کار کنید؟ ✳️ بابا هادی: هیچی پسرم، فعلا مادرت رفته خونه دائی تا ببینه ماجرا از چه قراره ، ما هم میریم خونه و نهار می خوریم تا مادرت بیاد ببینیم چی میشه 🔰 خیلی ناراحت شدم، کلی ذوق داشتم که ماجراهای امروز مدرسه رو به بابا بگم ، اما همه حس و حالم از بین رفت اون شب که خونه دائی منصور ، ترس یک سوال درسی پرسیدن ساده رو از سعید دیدم، حدس می زدم که دائی چقدر آدم بداخلاقی هست و چقدر با خانوادش بد رفتاری می کنه ، واقعا نمی فهمم کسیکه خودش رو بر حق میدونه ، کسی که میگه فهم من از دین درست هست و بقیه اشتباه می کنن ، کسی که خودش رو با سواد به احکام و محتوای دین میدونه و حاضر نیست تو این قضیه از کسی مشورت بگیره، چرا باید اخلاقش اینطوری باشه ! ✳️ تو همین فکر و خیال ها بودم که باباهادی گفت : من و مادرت از روز اولی که با هم عقد کردیم و هنوز زیر یک سقف نرفته بودیم، با هم قرار گذاشتیم هیچوقت به هم بی احترامی نکنیم، هیچوقت تو خونه حتی وقت هایی که کسی نیست همدیگه رو با لفظ " تو " خطاب نکنیم ، جلوی دیگران اسم همدیگه رو با پسوند آقا و خانم صدا بزنیم ، جلوی جمع به همدیگه دستور ندیم که فلان چیز رو بیار وفلان کار رو بکن، هیچوقت صدامون روی همدیگه بالا نره، هروقت اگه خدای نکرده بحثی بین ما شد سریع از هم معذرت خواهی کنیم و از دل هم در بیاریم، جز خط قرمزهایی که دین برای حریم خانواده مشخص کرده ، خشک مقدس بازی در نیاریم و... از همون اول هم با پیشنهاد مادرت ، کتاب های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی رو می خوندیم در زمینه موضوعات اخلاقی و سعی می کردیم عمل کنیم خداراشکر در حد توان سعی کردیم عمل کنیم و واقعا تو این چندسال زندگی مشترک با مادرت، کوچکترین بی احترامی ازش ندیدم و به تک تک قول هایی که به هم داده بودیم عمل کرد و من هم سعی کردم در حد توان عمل کنم یادت باشه پسرم تو مدرسه هیچوقت عصبانی نشی ، آدم وقتی عصبانی میشه معلوم نیست بعدش میخواد چیکار کنه ، روایت داریم یکی از جاهایی که شیطان خیلی به آدم نزدیک هست ، زمان عصبانیت انسان هست... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی https://eitaa.com/piyroo
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸 🔴 کانال ازاین ساعت الی 8:30 صبح تعطیل میباشد،⛔️ 🤲اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 التماس دعا شهدا https://eitaa.com/piyroo ✅ 🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . https://eitaa.com/piyroo
●|👤°•. فعالیـت امروز ڪانال متبرڪ به نام شـهید ☃ تاریخ تولد: ۱۳۶۲/۱۰/۲۴ محل تولد: آمل تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۱۶ محل شهادت: سوریه وضعیت تأهل: متاهل‌بادوفرزند مزار شهید: گلزارشهدای‌آمل ♥️ https://eitaa.com/piyroo
📝خاطره اے از زبان مادر شهید سید حسین گلریز 💛زغال هاے غیبی ■حسین، نوزاد بود؛ زمستان بود و هوا هم سرد. آن زمان براے گرم شدن خانه از ڪُرسے هاے زغالے استفاده مے ڪردیم. زغال مان تمام شده بود، به همسرم گفتم: «برو زغال بخر بچه مریض مے شه.» با شرمندگے گفت: « امروز را یه جورے سر ڪن فردا حتماً مے خرم.» غروب همان روز، درب خانه مان به صدا در آمد . رفتم دم در، دیدم فردے یک ڪیسه زغال آورده، گفتم: «این زغال را چه ڪسے داده؟» گفت: «آقاے گلریز خریده و گفته به این آدرس بیارم. منزل گلریز همینجاست؟» گفتم:« آره، همینجاست.» زغال را گرفتم خیلے خوشحال شدم، ڪُرسے را آماده ڪردم تا خانه گرم شود. شب، همسرم به خانه آمد گفتم: «دستت درد نڪنه عجب زغالے خریدی!» با تعجب گفت: «زغال چیه؟ من زغال نخریدم.» من هم متعجب شدم و گفتم: «یه نفر زغال آورد و گفت تو فرستادی.» گفت: «نه! من ڪه گفتم الآن پول ندارم فردا تهیه مے ڪنم. من زغال نخریدم.» حیرت زده شده بودیم، یعنے چه ڪسے بود ڪه برایمان زغال آورده بود؟ https://eitaa.com/piyroo
" پلاکش " را برای ما جا گذاشت ، تا روزی بدانیم ، از جنس ما بود ... " هویتش " خاکی بود ! اما " دلش " را به آسمان زد ... گمنامی راز عجیبی است ...! https://eitaa.com/piyroo
🕊 شهید مصطفی احمدی روشن: خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی را از من گرفتی جان من در بدنم نباشد. خدایا حال می‌دانم که علی چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد. خیلی چیزها را نمی‌توان به هیچ‌کس گفت. 🌹شهید_مصطفی_احمدی روشن 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 در یک هتل مجلل جلسه داشتیم تا از جلسه بیرون بیاید، گفتم براے ما صبحانه بیاورند. بلافاصله سفارش را پس گرفت ، گفت یک وعده صبحانه توے این هتل کلی هزینه روے دست بیت المال میگذارد... صبر کن! میریم محل کار و اونجا صبحانه میخوریم😊 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🥀 بنده از کودکی، به یاد دارم او نوجوانی بیش نبود که در پایگاه بسیج فعالیت می کرد. و شب ها را تا پاسی از شب در پایگاه بود. گاهی بخاطر سن با مخالفت پدر مواجه می شد. حتی بعضی از شب ها بعد از مراجعت به خانه، دوباره به پایگاه بسیج می رفت با تمامی اعضاء به نوعی خاص ارتباط داشت. همیشه توصیه میکرد ، نماز، عبادات و به پا داشتن مناسبتهای مذهبی خصوصاً وفات و شهادت اهل بیت (علیه السلام) را از یاد نبریم . شهید عزیز به مدت ۱۲ سال صبر و استقامت فراوان و حجب و حیایش را در مورد جانبازیش به جای گذاشت و در طول زمانی که در بیمارستان بستری بود، در بین پرستاران به خوش خنده و خوش اخلاق معروف بود. با آن جسم بیمارش صبح اول وقت برای نماز بیدار می شد. و در نماز جمعه تهران با جانبازان شرکت داشت.   :برادر بزرگوار شهید سیدحسن_حسینی خلیلی🌷 :۱۳۴۷/۴/۱۰ بهشهر : ۱۳۷۶/۷/۲۴ جاده همدان 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo