eitaa logo
بنیاد بین المللی غدیر قزوین
2.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
179 فایل
﷽ 💠کانال بنیاد بین المللی غدیر استان قزوین ویژه اطلاع رسانی ⁦✍️⁩ #مسابقات_ملی_کتابخوانی⁦ ⁦✍️⁩ #کلاس_های_نهج_البلاغه ⁦✍️⁩ #اخبار_غدیری_و_بازتاب_خبری به دوستداران خدمت به مکتب اهل بیت(ع) ارتباط با ادمین و مسئول تبادل و تبلیغات https://eitaa.com/Hosein7174
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷 شروع خطبه ۶[و من كلام له عليه‌السلام لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال و فيه يبين عن صفته بأنه عليه‌السلام لا يخدع] : وَ اَللَّهِ لاَ أَكُونُ كَالضَّبُعِ تَنَامُ عَلَى طُولِ اَللَّدْمِ حَتَّى يَصِلَ إِلَيْهَا طَالِبُهَا وَ يَخْتِلَهَا رَاصِدُهَا به خدا سوگند! از آگاهى لازمى برخوردارم و هرگز غافلگير نمى‌شوم، كه دشمنان ناگهان مرا محاصره كنند و با نيرنگ دستگيرم نمايند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام در پاسخ كسانى كه پيشنهاد عدم تعقيب «طلحه» و «زبير» پيمان‌شكن را مى‌كردند، مى‌فرمايد: «به خدا سوگند من همچون كفتار نيستم كه با ضربات آرام و ملايم (در برابر لانه‌اش) به خواب مى‌رود تا صيّاد به او مى‌رسد و دشمنى كه در كمين اوست غافلگيرش مى‌كند!». اين ضرب المثل از آنجا پيدا شده است كه معروف است كفتار حيوان ابلهى است و به آسانى مى‌توان او را شكار كرد، به اين ترتيب كه صيّاد آهسته با ته پاى خود يا قطعه سنگ يا چوبدستى به در لانۀ كفتار مى‌زند و او به خواب مى‌رود سپس او را به راحتى صيد مى‌كند. در اين جا افسانه‌هايى نيز ساخته شده، از جمله اين كه صيّاد آرام و آهسته مى‌گويد: اى كفتار! در خانه‌ات آرام گير و بخواب و اين سخن را چند بار تكرار مى‌كند. او هم به انتهاى لانه‌اش مى‌رود و مى‌خوابد و مى‌گويد: كفتار در خانه نيست، كفتار خوابيده است. سپس در خواب فرو مى‌رود و صيّاد وارد لانۀ او مى‌شود و با طناب مى‌بندد و بيرون مى‌برد و به همين جهت كسانى را كه در برابر دشمن به راحتى غافلگير مى‌شوند به كفتار تشبيه مى‌كنند. واقعيّتهاى تاريخى آن زمان نشان مى‌دهد كه پيشنهاد عدم تعقيب «طلحه» و «زبير» بسيار ساده‌لوحانه بود، چرا كه نقشه اين بود كه آنها «بصره» و سپس «كوفه» را در اختيار خود بگيرند و «معاويه» با آنها بيعت كند و در «شام» از مردم نيز براى آنان بيعت بگيرد و به اين ترتيب بخشهاى عمدۀ جهان اسلام در اختيار جاه‌طلبان پيمان‌شكن قرار گيرد و تنها مدينه در دست «على» (ع) بماند. آنها با تكيه بر شعار خونخواهى «عثمان» روز به روز مردم را به هيجان بيشتر فرا مى‌خواندند و تدريجا اين شعار كه قاتل «عثمان»، «على» (ع) است را در ميان مردم پخش مى‌كردند و مردم ناآگاه را بر ضدّ امام مى‌شوراندند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷 خطبه ۶[و من كلام له عليه‌السلام لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال و فيه يبين عن صفته بأنه عليه‌السلام لا يخدع] : وَ لَكِنِّي أَضْرِبُ بِالْمُقْبِلِ إِلَى اَلْحَقِّ اَلْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِالسَّامِعِ اَلْمُطِيعِ اَلْعَاصِيَ اَلْمُرِيبَ أَبَداً حَتَّى يَأْتِيَ عَلَيَّ يَوْمِي من همواره با يارى انسان حق طلب، بر سر آن كس مى‌كوبم كه از حق روى گردان است، و با يارى فرمانبر مطيع، نافرمان اهل ترديد را درهم مى‌شكنم، تا آن روز كه دوران زندگانى من به سر آيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در ادامۀ سخن امام به نكتۀ ديگرى مى‌پردازد كه گفتار اوّلش را با آن تكميل مى‌كند، مى‌فرمايد: «من نه تنها غافلگير نمى‌شوم، بلكه با هوشيارى تمام مراقب مخالفان هستم و ابتكار عمل را از دست نمى‌دهم و با شمشير برندۀ هواداران حق، بر كسانى كه به حق پشت كرده‌اند نبرد مى‌كنم و با دستيارى فرمانبردارانِ مطيع با عاصيانِ ناباور مى‌جنگم و اين روش هميشگى من است تا روزى كه زندگى‌ام پايان گيرد!». بديهى است در يك جامعه، همواره همۀ مردم طالب حق نيستند، گروهى بى‌ايمان يا سست ايمان و هواپرست و جاه‌طلب وجود دارند كه وجود يك پيشواى عالم و عادل را مزاحم منافع نامشروع خود مى‌بينند و دست به تحريكات مى‌زنند و از حربه‌هاى فريب و نيرنگ و دروغ و تهمت و شايعه‌ پراكنى بهره مى‌گيرند. پيشوايان آگاه و بيدار بايد به اين گونه افراد مهلت ندهند همانند يك عضو فاسد سرطانى، آنها را از پيكر جامعه جدا سازند و نابود كنند و در صورتى كه خطرشان شديد نباشد آنها را محدود كنند و هميشه هواداران حق و مطيعان گوش بر فرمان، سلاح برنده‌اى براى درهم كوبيدن اين گروهند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷 بخش آخرخطبه ۶[و من كلام له عليه‌السلام لما أشير عليه بألا يتبع طلحة و الزبير و لا يرصد لهما القتال و فيه يبين عن صفته بأنه عليه‌السلام لا يخدع] : فَوَاللَّهِ مَا زِلْتُ مَدْفُوعاً عَنْ حَقِّي مُسْتَأْثَراً عَلَيَّ مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ نَبِيَّهُ صلى‌الله‌عليه‌وسلم حَتَّى يَوْمِ اَلنَّاسِ هَذَا پس سوگند به خدا، من همواره از حق خويش محروم ماندم، و از هنگام وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص دادند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام (ع) در سوّمين و آخرين نكته از سخن خود اضافه مى‌كند كه اين كارشكنيها براى من تازگى ندارد: «به خدا سوگند از زمان وفات پيامبر (ص) تا امروز همواره از حقّم بازداشته شده‌ام و ديگران را بر من مقدّم داشته‌اند!». اشاره به اين كه كار «طلحه» و «زبير» يك مسئلۀ تازه نيست، حلقه‌اى است از يك جريان مستمر، كه از روز وفات پيامبر شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. تعبير به «مدفوعا» و «مستأثرا» اشاره به مقاومتى است كه دشمن پيوسته در مقابل امام (ع) داشته و او را عقب مى‌زده و ديگران را بر وى مقدّم مى‌نموده است چرا كه تحمّل عدل و داد او را نمى‌كرده و يا نسبت به فضايل او رشك مى‌ورزيده است. تعبير به (حتّى يوم النّاس هذا) - با توجه به اضافۀ روز به مردم - ممكن است اشاره به اين باشد كه آن روز كه تنها بودم حقّم را گرفتند و امروز هم كه مردم با اصرار تمام با من بيعت كرده‌اند باز گروهى به مخالفت پرداخته‌اند، در حالى كه اگر بر مسند خلافت ظاهرى هم بنشينم باز حقّ‌ من برتر و بالاتر از اينهاست! قابل توجّه اين كه در كلامى از «اميرمؤمنان على(عليه‌السّلام)» كه مرحوم «شيخ مفيد» در «ارشاد» آورده است چنين مى‌خوانيم: «هذا طلحة و الزّبير ليسا من اهل النّبوّة و لا من ذرّيّة الرّسول (ص) حين رايا انّ‌ اللّه قد ردّ علينا حقّنا بعد اعصر فلم يصبرا حولا واحدا و لا شهرا كاملا حتّى وثبا على دأب الماضين قبلهما ليذهبا بحقّي و يفرّقا جماعة المسلمين عنّي، اين «طلحه» و «زبير» با اين كه نه از خاندان نبوّتند و نه از فرزندان رسول خدا (ص)، هنگامى كه ديدند خداوند حقّ‌ ما را بعد از سالها به ما باز گردانده حتّى يك سال، بلكه يك ماه كامل صبر نكردند! و برخاستند و همان روش گذشتگان را در پيش گرفتند كه حقّ‌ مرا از ميان ببرند و جماعت مسلمين را از گرد من پراكنده سازند»! نكته پيام به همۀ مسؤولان: امام (ع) در اين گفتار تاريخى خود درسى به همۀ زمامداران بيدار و با ايمان و مسئولين كشورهاى اسلامى داده است كه براى مقابلۀ با خطرات دشمن، گاه روزها، بلكه ساعتها و لحظه‌ها سرنوشت ساز است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷 شروع خطبه ۷[و من خطبة له عليه‌السلام يذم فيها أتباع الشيطان] : اِتَّخَذُوا اَلشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلاَكاً منحرفان، شيطان را معيار كار خود گرفتند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮اين «خطبه» در عين فشردگى و كوتاهى، ترسيم دقيقى از پيروان «شيطان» و چگونگى نفوذ او در آنها و سپس آثار و پيامدهاى مرگبار آن را نشان مى‌دهد و توضيح مى‌دهد از چه راه «شيطان» وارد وجود انسانها مى‌شود و غافلان را در دام خويش گرفتار مى‌سازد، سپس چگونه آنها را در هر مسيرى كه مى‌خواهد به كار مى‌گيرد، و در حقيقت هشدارى است به همۀ رهروان حق كه بايد دقيقا مراقب نفوذ تدريجى «شيطان» در وجودشان باشند و هنگامى كه كمترين آثار اين نفوذ آشكار شد به مبارزه برخيزند. گر چه اين خطبه از كسانى سخن مى‌گويد كه مانند طلحه و زبير[لعنة‌الله‌علیهم‌اجمعین] يا معاويه[لعنة‌الله‌علیه] و لشكريان «شام» يا «خوارج نهروان» در گذشته در دام شيطان گرفتار شدند، ولى واضح است كه منحصر به آنها نيست، بلكه يك بيان كلّى براى همه كسانى است كه طعمۀ شيطان مى‌شوند. در اين «خطبه» نفوذ شيطان در پيروان خود در چند مرحله دقيقا بيان شده است و امام (ع) آن را با ظرافت و فصاحت و بلاغت ويژۀ خود در لا به لاى تشبيهات زيبا و گويا به بهترين وجهى شرح مى‌دهد به گونه‌اى كه بهتر از آن تصوّر نمى‌شود. در نخستين مرحله به اين حقيقت اشاره مى‌فرمايد كه: نفوذ شيطان در وجود هر انسانى اختيارى است نه اجبارى. اين انسانها هستند كه به او چراغ سبز نشان مى‌دهند و جواز ورودش را در كشور وجود خويش صادر مى‌كنند، مى‌فرمايد: «(اين زشت سيرتان) شيطان را ملاك و اساس كار خود قرار دادند». «ملاك» از مادۀ «ملك» به معناى اساس و پايۀ چيزى است؛ مثلا گفته مى‌شود قلب ملاك تن است يعنى قوام و اساس آن را تشكيل مى‌دهد. اين همان چيزى است كه در قرآن مجيد به روشنى به آن اشاره شده، مى‌فرمايد: «إِنَّهُ‌ لَيْسَ‌ لَهُ‌ سُلْطٰانٌ‌ عَلَى اَلَّذِينَ‌ آمَنُوا وَ عَلىٰ‌ رَبِّهِمْ‌ يَتَوَكَّلُونَ‌ إِنَّمٰا سُلْطٰانُهُ‌ عَلَى اَلَّذِينَ‌ يَتَوَلَّوْنَهُ‌ وَ اَلَّذِينَ‌ هُمْ‌ بِهِ‌ مُشْرِكُونَ‌» ، او بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مى‌كنند تسلّطى ندارد، تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده‌اند و كسانى كه به وسيلۀ او شرك مى‌ورزند (و به فرمانهايش به جاى فرمان خدا گردن مى‌نهند)» 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۷ [و من خطبة له عليه‌السلام، يذم فيها أتباع الشيطان] : وَ اِتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ و شيطان نيز آنها را دام خود قرار داد، و در دل‌هاى آنان تخم گذارد، و جوجه‌هاى خود را در دامانشان پرورش داد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در مرحلۀ دوّم مى‌فرمايد: «(بعد از اين انتخابى كه از سوى گمراهان انجام مى‌شود، شيطان نيز انتخابى مى‌كند و آن اين كه) آنها را به عنوان دامها (يا شريكان) خويش برگزيده است» ‮‮سپس در همين مرحله، به توضيح جملۀ سربستۀ فوق پرداخته، مى‌فرمايد: «او در درون سينه‌هاى آنها تخمگذارى كرد، سپس آن را مبدّل به جوجه نمود». ‮در اين تشبيه جالب امام (ع)، سينه‌هاى شيطان صفتان را آشيانۀ «ابليس» و محل تخمگذارى او معرفى مى‌كند و به دنبال آن مى‌افزايد: «اين جوجه‌هاى شيطانى از درون سينه‌هاى آنها خارج شده، در دامانشان حركت كرد و پرورش يافت». بعضى از «شارحان نهج البلاغه» تصريح كرده‌اند كه (دبّ‌) از مادۀ «دبيب» به معنى حركت ضعيف (و درج) حركتى قويتر از آن است شبيه به حركتهاى مختصر كودكان در دامان مادر و آغوش پدر است. تعبير به (درج) ممكن است اشاره به اين حقيقت نيز باشد كه پرورش افكار و خوهاى شيطانى، در انسان معمولا به صورت ناگهانى نيست، بلكه به طور تدريجى صورت مى‌گيرد. همان گونه كه در پنج مورد از آيات قرآن مجيد از آن تعبير به «خُطُوٰاتِ‌ اَلشَّيْطٰانِ‌» ، گامهاى شيطان» شده است و مؤمنان را از آن بر حذر داشته كه به خوبى نشان مى‌دهد شيطان گام به گام انسان را به پرتگاه كفر و ضلالت و فساد مى‌كشاند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۷ [و من خطبة له عليه‌السلام، يذم فيها أتباع الشيطان] : فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَكِبَ بِهِمُ اَلزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ اَلْخَطَلَ با چشم‌هاى آنان مى‌نگريست و با زبان‌هاى آنان سخن مى‌گفت. بر مركب لغزشها سوارشان كرد و كردارهاى زشت را در نظرشان زيبا جلوه داد، 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮سپس به بيان مرحلۀ سوّم اين نفوذ خطرناك پرداخته، مى‌فرمايد: «كارشان به جايى رسيد كه شيطان با چشم آنها نگاه كرد و با زبانشان سخن گفت». يعنى سرانجام اين تخم شيطانى كه مبدّل به جوجه شده بود و پرورش يافت و قوى شد، تبديل به شيطانى مى‌شود متّحد با آنها، يعنى در تمام اعضاى آنها نفوذ مى‌كند به طورى كه صاحب شخصيت دوگانه‌اى مى‌شوند. از يك نظر انسانند و از يك نظر شيطان، ظاهرشان شبيه انسانهاست، امّا باطنشان شيطانى است. چشم و گوش و زبان و دست و پاى آنها همه به فرمان شيطان است و طبيعى است كه همه چيز را به رنگ شيطانى مى‌بينند و گوششان آمادۀ شنيدن نغمه‌هاى شيطان است. ‮در چهارمين مرحله، به نتيجۀ نهايى اين سير انحرافى تدريجى پرداخته، مى‌فرمايد: هنگامى كه به اينجا رسيدند، شيطان «آنها را بر مركب لغزشها و گناهان سوار كرد (مركبى كه آنها را به سوى انواع معاصى كبيره و كفر و ضلالت مى‌كشاند)، و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظر آنان زينت بخشيد». اين سخن شبيه همان چيزى است كه امام (ع) در كلام نورانى ديگرى مى‌فرمايد: «الا و انّ‌ الخطايا خيل شمس حمل عليها اهلها، آگاه باشيد گناهان و خطاها همچون مركب‌هاى سركش و لجام گسيخته‌اند كه گناهكاران، بر آن سوار مى‌شوند»! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷بخش آخرخطبه ۷ [و من خطبة له عليه‌السلام، يذم فيها أتباع الشيطان] : فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ اَلشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِهِ كارشان كار كسى است كه شيطان او را شريك سلطنت خود قرار داده و با زبان او به ياوه سرايى برخاسته است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮در پنجمين و آخرين مرحله، مى‌فرمايد: «اعمال آنها اعمال كسى است كه شيطان او را در سلطۀ خود شريك ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است». اشاره به اين كه اعمال آنها به خوبى گواهى مى‌دهد كه «شيطان» در آنها نفوذ كرده و به راهى كه مى‌خواهد مى‌برد. سخنانشان سخنان شيطانى و نگاههاى آنها نگاههاى شيطانى، و در مجموع اعمال آنها ردّ پاى شيطان به خوبى ديده مى‌شود و در واقع امام (ع) مى‌خواهد در اين مرحله طريق شناخت اين گونه اشخاص را كه همان اعمال شيطانى است نشان دهد. گر چه در كتب معروف شرح نهج البلاغه و اسانيد آن چيزى به دست نيامد كه نشان دهد امام (ع) در اين خطبه ناظر به چه اشخاصى است و دربارۀ چه گروهى سخن مى‌گويد، ولى به نظر مى‌رسد كه افرادى مانند، طلحه و زبير[لعنة‌الله‌علیهم‌اجمعین] و همراهان آنها و لشكريان معاويه[لعنة‌الله‌علیه] و فرماندهان آنها و «خوارج» و همفكران آنان مورد توجّه حضرت در اين گفتار بوده‌اند، امّا مسلّم است كه اين بيان بسيار دقيق و پر محتوا اختصاص به آنها ندارد و تمام كسانى را كه در مسير «شيطان» گام بر مى‌دارند و تحت نفوذ او هستند شامل مى‌شود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷شروع خطبه ۸[و من كلام له عليه‌السلام يعني به الزبير في حال اقتضت ذلك و يدعوه للدخول في البيعة ثانية] : يَزْعُمُ أَنَّهُ قَدْ بَايَعَ بِيَدِهِ وَ لَمْ يُبَايِعْ بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَقَرَّ بِالْبَيْعَةِ وَ اِدَّعَى اَلْوَلِيجَةَ زبير، مى‌پندارد با دست بيعت كرد نه با دل، پس به بيعت با من اقرار كرده ولى مدّعى انكار بيعت با قلب است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮امام (ع) اين سخن را در پاسخ زبير مطرح فرمود كه مى‌خواست براى پيمان‌شكنى خود توجيهى دست و پا كند، زيرا معاويه[لعنة‌الله‌علیه] او را تحريك به خروج و سلطه بر «كوفه» و «بصره»كرد و آنها را فريب داد كه مى‌خواهد تمام «شام» را در اختيارشان گذارد. طلحه و زبير[لعنة‌الله‌علیهم‌اجمعین] به خاطر جاه‌طلبى كه داشتند پيمان مؤكّد خود را با امام شكستند و زبير در توجيه اين كار گفت: «من تنها با دست خود بيعت كردم، نه با دل»! امام در اين سخن پاسخ دندان‌شكنى به او مى‌دهد پاسخى كه در تمام محافل حقوقى دنياى ديروز و امروز مورد قبول است و يك اصل اساسى در مسائل قضايى محسوب مى‌شود، مى‌فرمايد: «او ادّعا مى‌كند كه با دست خود بيعت كرد و هرگز با قلبش بيعت ننموده است». ‮سپس مى‌افزايد: «او با اين سخنش اقرار به بيعت مى‌كند و ادّعاى يك امر باطنى بر خلاف ظاهر بيعت دارد». در واقع اين سخن او تركيبى است از اقرار و ادّعا، اقرارش مسموع و مقبول است و امّا در مورد ادّعا بايد اقامۀ دليل كند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷بخش آخرخطبه ۸[و من كلام له عليه‌السلام يعني به الزبير في حال اقتضت ذلك و يدعوه للدخول في البيعة ثانية] : فَلْيَأْتِ عَلَيْهَا بِأَمْرٍ يُعْرَفُ وَ إِلاَّ فَلْيَدْخُلْ فِيمَا خَرَجَ مِنْهُ بر او لازم است بر اين ادّعا دليل روشنى بياورد، يا به بيعت گذشته باز گردد!. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮امام مى‌فرمايد: «او بايد قرينۀ قابل قبولى كه بر اين امر گواهى دهد اقامه كند (و اثبات نمايد در شرايطى بوده كه از روى اجبار و اكراه، اين بيعت انجام شده و قلب او با دست و زبانش هماهنگى نداشته) در غير اين صورت بايد دوباره به آنچه از آن خارج شده باز گردد و نسبت به بيعتش وفادار باشد». بسيارى از مردم ديده بودند كه طلحه و زبير(لعنة‌الله‌علیهم) با ميل خود نزد امام آمدند و بيعت كردند، آنها جزء نخستين افراد بودند و اين امر در مسجد انجام گرفت، اين بيعت از هر نظر قابل قبول است و اگر كسى مى‌خواهد غير آن را ادّعا كند بايد دليل محكم و قرينۀ آشكارى بر ادّعاى خود بياورد. علاوه بر اين همه مى‌دانستند كه در مورد بيعت با على (ع) اكراه و اجبارى وجود نداشت، گروه اندكى از سرشناسان بيعت نكردند، امام هم مزاحمتى براى آنها ايجاد نكرد. با توجّه به اين، ادّعاى عدم هماهنگى باطن و ظاهر چيزى نبود كه به اين سادگى قابل پذيرش باشد. همان گونه كه گفته شد اين يك اصل اساسى در تمام محافل حقوقى و قضايى است كه هر كس ظاهرا با ميل خود قراردادى را ببندد، بايد به آن وفادار باشد و ادّعاى اكراه و اجبار و جدايى دل از زبان، و باطن از ظاهر پذيرفته نيست و الاّ هر كس مى‌تواند قرارداد خود را با ديگران به راحتى به هم بزند. خريدار و فروشنده و ازدواج كننده و واقف و... هر وقت قرارداد را به مصلحت خود نديدند، بگويند ما تنها با زبان يا دست، قرارداد بستيم و قلب ما همراه نبود! در اين صورت به اصطلاح، سنگ روى سنگ بند نمى‌شود و تمام قراردادهاى افراد و دولتها و ملّتها از ارزش و اعتبار سقوط مى‌كند و اين چيزى است كه هيچ عاقلى نمى‌پذيرد، حتّى به يقين زبير هم اين معنى را مى‌دانست ولى براى اغفال عوام كه سيل اعتراض را به روى او گشوده بودند كه چرا بيعت خود را شكسته‌؟ تشبّث به اين حشيش و توسّل به اين دليل واهى جست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷شروع خطبه ۹[و من كلام له عليه‌السلام في صفته و صفة خصومه و يقال إنها في أصحاب الجمل] : وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَيْنِ اَلْأَمْرَيْنِ اَلْفَشَلُ چون رعد خروشيدند و چون برق درخشيدند، اما كارى از پيش نبردند و سر انجام سست گرديدند! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮از تعبيراتى كه در كلام بالا آمده، چنين استفاده مى‌شود كه امام (ع) اين سخنان را بعد از پايان جنگ جمل بيان فرموده و اشاره به سخنانى است كه طلحه و زبير[لعنة‌الله‌علیهم‌اجمعین] و ياران آنها در آغاز جنگ بيان كرده بودند و قال و غوغايى به راه انداختند ولى سرانجام، كارى از پيش نبرده و مفتضحانه شكست خوردند و جان خود را در اين راه باختند. امام (ع) مى‌فرمايد: «آنها رعد و برقى نشان دادند ولى با اين همه كارشان به سستى و شكست انجاميد». اين تشبيه زيبا اشاره به ابرهايى مى‌كند كه رعد و برق فراوانى ظاهر مى‌كنند و به مردم نويد باران پربركتى مى‌دهند امّا سرانجام بى آن كه قطره‌اى ببارد متلاشى و پراكنده مى‌شوند. اين كلام امام (ع) به رذالت طلحه و زبير[لعنة‌الله‌علیهم‌اجمعین] اشاره دارد با اين توضيح كه تهديد كردن و ترساندن قبل از واقع شدن جنگ، و سر و صدا راه انداختن، نشانۀ ترس و ناتوانى است، چنان كه سكوت نشانۀ شجاعت است. امام (ع) در آموزش كيفيّت جنگ به اين حقيقت اشاره كرده و به اصحابش مى‌فرمايد: «صدايتان را آهسته كنيد زيرا اين عمل ترس و ضعف را كنار مى‌زند.» 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷بخش آخر خطبه ۹[و من كلام له عليه‌السلام في صفته و صفة خصومه و يقال إنها في أصحاب الجمل] : وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لاَ نُسِيلُ حَتَّى نُمْطِرَ ولى ما اين گونه نيستيم، تا عمل نكنيم، رعد و برقى نداريم، و تا نباريم سيل جارى نمى‌سازيم. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮سپس امام (ع) مى‌افزايد: «ولى ما رعد (و برقى) نشان نمى‌دهيم تا بباريم و سيلى جارى نمى‌كنيم مگر اين كه بارانى به راه بيندازيم». اشاره به اين كه ما تا ضربات كارى بر پيكر دشمن وارد نكنيم نمى‌خروشيم و تا در ميدان مبارزه كار دشمن را نسازيم سر و صدايى به راه نمى‌اندازيم! در واقع اين دو جمله كوتاه بيانگر دو مكتب مختلف در فعاليتهاى اجتماعى و نظامى و سياسى است. گروهى مردم سخنند و اهل حرف، در اين ميدان كه وارد مى‌شوند غوغا مى‌كنند، ولى به هنگام عمل جز سستى و ناتوانى و ناكامى بهره‌اى ندارند. گروهى ديگر اهل كردار و عملند، سخن كم مى‌گويند امّا عمل بسيار دارند. ساكت و خاموشند امّا كارآمد و قهرمان. پيامبران الهى و مردان خدا و مجاهدان راه حق از گروه دوّم بوده‌اند ولى اهل باطل و لشكريان شيطان غالبا در گروه اوّل جاى دارند. در اين جا نكتۀ ظريفى است كه بايد به آن توجّه داشت و آن اين كه رعد و برق قبل از باريدن است و سيلاب بعد از آن، گروهى هستند كه رعد و برقى نشان مى‌دهند، امّا بعدا بارانى ندارند و بدتر از آنها گروهى هستند كه سيلابى راه مى‌اندازند بى‌آن كه قبل از آن بارانى داشته باشند يعنى حتّى بعد از شكست و ناكامى ادّعاى پيروزى و موفّقيّت و كاميابى دارند و اين هر دو از روشهاى افراد نادرست و بى‌منطق است. گروه اوّل مدّعيان دروغين و گروه دوّم دروغپردازان بى‌شرم و حيا هستند! از بعضى روايات استفاده مى‌شود هنگامى كه فرستادگان على (ع)، كه براى دعوت آنها[طلحه و زبیر لعنة‌الله‌علیهم] به انجام وظايف الهى و بازگشت به سوى جامعۀ مسلمين و عمل به پيمان بيعت رفته بودند، باز گشتند و حامل خبر اعلان جنگ آنها نسبت به امام (ع) بودند كه با نهايت بى‌شرمى، با صراحت پيام داده بودند: آمادۀ جنگ و مهيّاى نبرد باش! و صريحا امام (ع) را تهديد كرده بودند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷 شروع خطبه ۱۰[و من خطبة له عليه‌السلام يريد الشيطان أو يكني به عن قوم] : أَلاَ وَ إِنَّ اَلشَّيْطَانَ قَدْ جَمَعَ حِزْبَهُ وَ اِسْتَجْلَبَ خَيْلَهُ وَ رَجِلَهُ آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را جمع كرده، و سواره و پياده‌هاى لشكر خود را فراخوانده است! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮‮سخنان امام در اين خطبه ناظر به مسائل مربوط به جنگ «جمل» است و با توجّه به پيوند و ارتباطى كه ميان اين خطبه و خطبۀ بيست و دو، و از آن بالاتر ارتباطى كه بين اين خطبه و خطبۀ ۷۳۱ است كه در واقع اين خطبه در آن خطبه ادغام شده و بخشى از آن را تشكيل مى‌دهد، ترديدى در اين امر باقى نمى‌ماند كه هدف اصلى در اين خطبه اشاره به جنگ «جمل» است و كسانى كه آن را اشاره به جنگ «صفين» و لشكريان «شام» دانسته‌اند، گويا اين پيوندها را در نظر نگرفته‌اند. نخستين محور در اين خطبه، همان تشبيه لشكر، طلحه و زبير[لعنة‌الله‌علیهم‌اجمعین] به لشكريان شيطان است، مى‌فرمايد: «آگاه باشيد شيطان حزب خود را گرد آورده و سواره و پياده‌هاى لشكرش را فرا خوانده است». چگونه آنها لشكر شيطان نباشند در حالى كه پيمانشان را با امامشان شكستند و به خاطر جاه‌طلبى دست به نفاق‌افكنى و ايجاد تفرقه در امّت اسلامى زدند و آتشى روشن كردند كه گروه عظيمى در آن سوختند و خودشان نيز سرانجام طعمۀ آن آتش شدند! تعبير به «حزب» اشاره به هماهنگى اهداف آنها با هدفهاى شيطان است و تعبير به «خيل» (سواره نظام) و «رجل» (لشكر پياده)، اشاره به تنوّع لشكريان آنهاست. در آيات قرآن نيز اشاره به حزب شيطان شده است آنجا كه مى‌گويد: «إِنَّمٰا يَدْعُوا حِزْبَهُ‌ لِيَكُونُوا مِنْ‌ أَصْحٰابِ‌ اَلسَّعِيرِ» ، شيطان حزب خود را فقط براى اين دعوت مى‌كند كه از دوزخيان و اهل آتش باشند». در جايى ديگر اشاره به لشكر پياده و سوارۀ شيطان كرده و براى آزمايش انسانها، شيطان را مخاطب ساخته، مى‌فرمايد: «وَ أَجْلِبْ‌ عَلَيْهِمْ‌ بِخَيْلِكَ‌ وَ رَجِلِكَ‌» ، و لشكر سواره و پياده‌ات را بر آنها گسيل دار»! اين اخطارهاى مكرّر قرآن براى اين است كه اهل ايمان چشم و گوش خود را باز كنند مبادا در دام شيطان گرفتار شوند و در حزب او در آيند و در صف لشكر سواره و پيادۀ او قرار گيرند! ولى اين سرنوشت شوم، دامان طلحه و زبير و همراهان و همكاران و پيروان آنها را گرفت و به خاطر جاه‌طلبى و هواپرستى در اين دام گرفتار شدند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir