eitaa logo
بنیاد بین المللی غدیر قزوین
2.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
179 فایل
﷽ 💠کانال بنیاد بین المللی غدیر استان قزوین ویژه اطلاع رسانی ⁦✍️⁩ #مسابقات_ملی_کتابخوانی⁦ ⁦✍️⁩ #کلاس_های_نهج_البلاغه ⁦✍️⁩ #اخبار_غدیری_و_بازتاب_خبری به دوستداران خدمت به مکتب اهل بیت(ع) ارتباط با ادمین و مسئول تبادل و تبلیغات https://eitaa.com/Hosein7174
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۶[و من كلام له عليه‌السلام لما بويع في المدينة و فيها يخبر الناس بعلمه بما تؤول إليه أحوالهم و فيها يقسمهم إلى أقسام] : فَاسْتَتِرُوا فِي بُيُوتِكُمْ وَ أَصْلِحُوا ذٰاتَ بَيْنِكُمْ مردم! به خانه‌هاى خود روى آوريد، مسائل ميان خود را اصلاح كنيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در دوّمين اندرز خود مى‌فرمايد: «در خانه‌هاى خود پنهان شويد (و در دسته‌بنديهاى منافقان و تفرقه‌اندازان شركت نجوييد)». زيرا امام (ع) با چشم حقيقت‌بين خود مى‌ديد كه حكومت او عرصه را بر كسانى كه بيت المال را در عصر عثمان[لعنة‌الله‌علیه] غارت كردند و ظلم و بى‌عدالتى را در جهان اسلام گسترش دادند تنگ خواهد كرد و آنها ساكت نخواهند ماند و گروهى همانند خود يا از مردم نادان را گرد خويش جمع مى‌كنند؛ به يقين سياهى چنين لشكرى شدن گناه است و درست در اين موقع است كه بايد در خانه نشست، نه هنگام كار و جهاد! و به گفتۀ بعضى از شارحان نهج البلاغه، هنگامى كه داد و فرياد به زيان جامعه است، سكون و سكوت بهترين حركت است. ‮در سوّمين اندرز، براى ايجاد وحدت در ميان صفوف طرفداران حق و جلوگيرى از هر گونه تفرقه و نفاق و در هم شكستن صفوف اهل باطل با نيروى اتّحاد، مى‌افزايد: «در اصلاح ميان خود بكوشيد (و مردم را با هم آشتى دهيد و صفوف خود را در برابر آنان متّحد سازيد!)». 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۶[و من كلام له عليه‌السلام لما بويع في المدينة و فيها يخبر الناس بعلمه بما تؤول إليه أحوالهم و فيها يقسمهم إلى أقسام] : وَ اَلتَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِكُمْ وَ لاَ يَحْمَدْ حَامِدٌ إِلاَّ رَبَّهُ وَ لاَ يَلُمْ لاَئِمٌ إِلاَّ نَفْسَهُ توبه و بازگشت پس از زشتى‌ها ميسّر است. جز پروردگار خود، ديگرى را ستايش نكنيد و جز خويشتن خويش ديگرى را سرزنش ننماييد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سرانجام در چهارمين و آخرين نصيحت، به كسانى كه قبلا لغزشهايى داشته‌اند و در حكومت پيشين گرفتار خطاهايى شده‌اند و وجدانشان از اين جهت ناراحت است دستور مى‌دهد كه با آب توبه، لكّه‌هاى گناه را از دامان خويش بشويند! مى‌فرمايد: «توبه پيش روى شما و در دسترستان است! (به آن چنگ زنيد و در سايۀ آن قرار گيريد)».‮ براى تكميل اين سخن مى‌فرمايد: «هيچ ستايشگرى جز خدا را نبايد ستايش كرد و در گناه و خطا جز خويشتن را نبايد سرزنش كرد!». اشاره به اين كه تمام نعمتها از سوى خداست و هر توفيق و سعادتى نصيب انسان مى‌شود از بركات الطاف خفيّه و جليّۀ اوست. بنا بر اين نبايد به هنگام اطاعت مغرور شويد! و هر خطا و گناهى سر مى‌زند به خاطر كوتاهيهاى شماست! جز خويشتن را ملامت نكنيد و گناهان خويش را به گردن اين و آن، يا به گردن قضا و قدر نيفكنيد! سعى كنيد با آب توبه همۀ آنها را بشوييد! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷شروع خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : إنَّ أَبْغَضَ اَلْخَلاَئِقِ إِلَى اَللَّهِ رَجُلاَنِ رَجُلٌ وَكَلَهُ اَللَّهُ إِلَى نَفْسِهِ دشمن‌ترين آفريده‌ها نزد خدا دو نفرند :مردى كه خدا او را به حال خود گذاشته 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام (ع) در اين بخش از كلامش، نخست به تقسيم كردن مبغوض‌ترين خلايق خداوند به دو گروه پرداخته، مى‌فرمايد: «دو نفر در پيشگاه خداوند از همۀ مخلوقات الهى مبغوض‌تر و منفورترند». بديهى است حبّ‌ و بغض به آن گونه كه در انسانهاست در مورد خداوند مفهوم ندارد، زيرا اين حبّ‌ و بغض از قبيل حالات و دگرگونيهايى است كه در روح و جان انسان بر اثر تمايل و نفرت نسبت به امورى پيدا مى‌شود، امّا در مورد خداوند حبّ‌ به معنى مشمول رحمت ساختن و بغض به معنى دور نمودن از رحمت است. ‮سپس به توصيف گويايى از گروه اوّل، يعنى حاكمان يا عالمان هواپرست مى‌پردازد، و قبل از هر چيز به ريشۀ اصلى بدبختى آنها اشاره كرده، مى‌فرمايد: «او كسى است كه خداوند وى را به حال خود واگذارده است!». تمام ممكنات و از جمله انسانها آن چنان به ذات پاك خدا وابسته‌اند كه اگر لحظه‌اى رابطۀ آنان از او قطع شود همگى فانى و نابود مى‌شوند. توجّه به اين وابستگى و پيوستگى، روح توكّل را در انسان زنده مى‌كند كه همه چيز خود را به او واگذار كند، يعنى آنچه در توان دارد براى پيشرفت كارها تلاش نمايد ولى با اين حال بداند سرچشمۀ هر خير و بركت و هر موهبت و نعمت ذات پاك اوست. ولى هنگامى كه انسان بر اثر غرور و خودخواهى و هواپرستى، از اين حقيقت غافل شود و خويش را مستقل بپندارد از خدا بريده مى‌شود و همه چيز در نظر او وارونه مى‌گردد. اين بريدگى از خدا همان معنى واگذار شدنش به خويشتن است و اين ريشۀ تمام بدبختيها و انحرافات است. به همين دليل پيامبر اكرم (ص) كه گل سر سبد عالم آفرينش بود بارها مى‌فرمود: «اللّهمّ‌... لا تكلني الى نفسي طرفة عين ابدا، خداوندا! لحظه‌اى مرا به خويشتن وامگذار (و از ذات پاكت دور مفرما)!». اين همان چيزى است كه امير مؤمنان على (ع) در آن سخن پر معنى مى‌فرمايد: «الهى كفى بي عزّا ان اكون لك عبدا و كفى بي فخرا ان تكون لي ربّا، خداى من! اين عزت براى من بس است كه بندۀ تو باشم و اين افتخار براى من كافى است كه تو پروردگار من باشى»! همان گونه كه در دعاهاى معصوم آمده است، مى‌فرمايد: «انّك ان وكلتني الى نفسي تقرّبني من الشّرّ و تباعدني من الخير، اگر مرا به خويشتن واگذارى، هواى نفس من را به شرّ نزديك و از خير دور مى‌سازد». 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ اَلسَّبِيلِ مَشْغُوفٌ بِكَلاَمِ بِدْعَةٍ وَ دُعَاءِ ضَلاَلَةٍ و از راه راست دور افتاده است، دل او شيفتۀ بدعت است و مردم را گمراه كرده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس امام به دنبال بيان ريشۀ اصلى بدبختى اين گونه افراد، به ثمرات شوم آن پرداخته و به هشت ثمرۀ شوم كه در واقع از قبيل علّت و معلول يكديگرند اشاره مى‌فرمايد: نخست مى‌گويد: «چنين كسى از راه راست منحرف مى‌گردد». «قصد السّبيل» همان راه ميانه و معتدل و خالى از هر گونه افراط و تفريط است. قصد السبيل راهى است كه انسان را به سوى خدا مى‌برد همان گونه كه در قرآن مجيد آمده: «وَ عَلَى اَللّٰهِ‌ قَصْدُ اَلسَّبِيلِ‌» ، بر خداست كه راه راست را به بندگان نشان دهد يا اين كه راه راست به خدا منتهى مى‌شود» . بديهى است انسان در صورتى مى‌تواند راه راست را كه از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است، از ميان هزاران هزار راه انحرافى تشخيص دهد كه عنايات الهيّه شامل حال او گردد، امّا كسى كه از خدا بريده و به خود واگذار شده است در حيرت و سرگردانى فرو مى‌رود و به بيراهه كشانده مى‌شود، به ويژه اين كه بيراهه‌ها غالبا با هواى نفس هماهنگ است و زرق و برق دارد و به او چشمك مى‌زند. ‮در دوّمين ثمرۀ شوم اين واگذارى به خويشتن، كه نتيجۀ طبيعى انحراف از جادۀ مستقيم است، مى‌فرمايد: «چنين كسى به سخنان بدعت‌آميز خويش سخت دل مى‌بندد». از آن جا به مرحلۀ سوّم گام مى‌نهد كه «در راه دعوت به ضلالت گام برمى‌دارد و از آن خوشحال است» . «شغف» از مادۀ «شغاف» (بر وزن كلاف) به معناى گرۀ بالاى قلب يا پوستۀ نازك آن است كه همچون غلافى تمام آن را در بر گرفته، در قرآن مجيد دربارۀ عشق بى‌قرار «زليخا» نسبت به «يوسف» از زبان زنان «مصر» به عنوان «قَدْ شَغَفَهٰا حُبًّا» تعبير شده است، و در جملۀ مورد بحث اشاره به اين است كه اين گونه افراد خودخواه و خودمحور، به سخنان بدعت‌آميز خويشتن سخت دلبستگى دارند، همان دلبستگى كه نتيجه‌اش دعوت ديگران به راههاى ضلالت است، قرآن نيز مى‌گويد: «وَ مٰا دُعٰاءُ‌ اَلْكٰافِرِينَ‌ إِلاّٰ فِي ضَلاٰلٍ‌» ، و دعوت كافران جز در ضلالت و گمراهى نخواهد بود. دربارۀ حقيقت بدعت و انگيزه‌ها و نتايج آن، بحثى داريم كه در نكته‌ها خواهد آمد 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ اِفْتَتَنَ بِهِ ضَالٌّ عَنْ هَدْيِ مَنْ كَانَ قَبْلَهُ مُضِلٌّ لِمَنِ اِقْتَدَى بِهِ فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ به فتنه انگيزى مى‌كشاند، و راه رستگارى گذشتگان را گم كرده، گمراه كنندۀ كسانى است كه به وقت زنده بودن او يا پس از مرگش از او پيروى كنند 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در چهارمين وصف كه در حقيقت نتيجۀ اوصاف پيشين است، مى‌فرمايد: «چنين كسى مايۀ انحراف كسانى است كه فريبش را خورده‌اند». همان كسانى كه بر اثر خوش‌باورى يا فريب ظاهر خوردن، به او دل مى‌بندند و او را مقتدا و پيشواى خود مى‌پندارند و به او اعتماد مى‌كنند، بديهى است آن كس كه دلبستۀ بدعتها و دعوت كنندۀ به ضلالتهاست، مايۀ گمراهى گروههاى زيادى مى‌شود. ‮در پنجمين و ششمين توصيف چنين كسانى مى‌افزايد: «او هم خودش از طريق هدايت پيشينيان گمراه شده و هم گمراه كنندۀ كسانى است كه در زندگى او يا پس از مرگش به او اقتدا مى‌كنند». منظور از «من كان قبله» پيامبران و اوصياى بر حقّ‌ آنان است، اشاره به اين كه راه هدايت از پيش روشن شده و عذرى براى پوييدن راه ضلالت وجود ندارد، با اين حال راه پر نور هدايت را رها ساخته و در كوره راه تاريك ضلالت فرو افتاده است. از همه اسفبارتر اين كه اين گونه اشخاص، تنها در حياتشان مايۀ گمراهى نيستند، بلكه بعد از وفات نيز تا قرنها و تا هزاران سال در گمراهى گمراهان سهيم و شريكند، زيرا طبق حديث معروف نبوى «من سنّ‌ سنّة حسنة عمل بها من بعده كان له اجره و مثل اجورهم من غير ان ينقص من اجورهم شيئا، و من سنّ‌ سنّة سيّئة فعمل بها بعده كان عليه وزره و مثل اوزارهم من غير ان ينقص من اوزارهم شيئا كسى كه سنّت حسنه‌اى بگذارد كه بعد از او به آن عمل شود، هم اجر خودش را مى‌برد و هم مانند اجر كسانى كه به آن عمل كرده‌اند، بى‌آن كه از اجر آنها چيزى كم كند، و كسى كه سنّت بدى بگذارد و بعد از او به آن عمل شود، بار سنگين گناه آن را بر دوش مى‌كشد و هم كه چيزى از گناهان آنها كم كند». اين تعبير هشدار مهمّى است به افرادى كه در راه بدعتها گام بر مى‌دارند و پايه‌گذار ضلالتها هستند كه بدبختى آنها منحصر به دوران حياتشان نيست، گاه تا هزاران سال بعد از آن بايد كفّارۀ اعمال خويش را بدهند. حضرت على (ع) در خطبۀ ۱۶۴ نيز تعبير تكان دهندۀ ديگرى دارد، مى‌فرمايد: «و انّ‌ شرّ النّاس عند اللّه امام جائر ضلّ‌ و ضلّ‌ به فامات سنّة ماخوذة و احيى بدعة متروكة، بدترين مردم نزد پروردگار پيشواى ستمگرى است كه هم خودش گمراه شده و هم مردم به وسيلۀ او به گمراهى كشيده شده‌اند، سنّتهاى نيكوى پيشين را از بين برده و بدعتهاى متروك و فراموش شده را زنده كرده است» 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : حَمَّالٌ خَطَايَا غَيْرِهِ رَهْنٌ بِخَطِيئَتِهِ بار گناه ديگران را بر دوش كشيده، و گرفتار زشتى‌هاى خود نيز مى‌باشد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در هفتمين و هشتمين توصيف كه نتيجۀ مستقيم توصيفهاى سابق است، مى‌فرمايد: «او بار گناهان كسانى را كه گمراه ساخته به دوش مى‌كشد و همواره در گرو گناهان خويش است». اين سخن يك بيان تعبّدى نيست، بلكه كاملا منطقى است. چرا كه هر گونه معاونت و كمك به گناه سبب شركت در آن گناه است، و از آن جا كه پيروان اين پيشوايان گمراه با ارادۀ خويش اين راه را پيمودند چيزى از گناهان آنها نيز كاسته نمى‌شود. قرآن مجيد همين معنى را با صراحت در سورۀ نحل بيان كرده است، مى‌فرمايد: «لِيَحْمِلُوا أَوْزٰارَهُمْ‌ كٰامِلَةً‌ يَوْمَ‌ اَلْقِيٰامَةِ‌ وَ مِنْ‌ أَوْزٰارِ اَلَّذِينَ‌ يُضِلُّونَهُمْ‌ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ أَلاٰ سٰاءَ‌ مٰا يَزِرُونَ‌» ، روز قيامت آنها بايد بار گناهان خود را به طور كامل بر دوش كشند و هم بخشى از گناهان كسانى را كه به خاطر جهل، گمراهشان مى‌سازند، آگاه باشيد آنها بار سنگين بدى بر دوش مى‌كشند»! تعبير به رهن در مورد گناهان خويش تعبير جالبى است كه از قرآن مجيد گرفته شده: «كُلُّ‌ نَفْسٍ‌ بِمٰا كَسَبَتْ‌ رَهِينَةٌ‌» ، هر كس در گرو اعمال خويش است» ، همان گونه كه مال گروگان، تا بدهى آن را نپردازند آزاد نمى‌شود، انسان نيز تا كفّارۀ گناهان خويش را ندهد آزاد نخواهد شد، و تعبير به حمّال در مورد گناهان ديگران نيز تعبير جالب ديگرى است، گويى گناهان (همان گونه كه از كلمۀ وزر نيز استفاده مى‌شود) بار عظيمى است كه بر دوش صاحبان آنها و كسانى كه باعث و بانى آن شده‌اند، سنگينى مى‌كند و آنها را از پا در مى‌آورد و از رسيدن به مقصد و صعود به آسمان قرب الهى باز مى‌دارد و در قعر آتش دوزخ فرو مى‌افكند. از اين جا روشن مى‌شود كسى كه خدا او را به خويش واگذارد، در چه مسيرى حركت مى‌كند و به چه عاقبت شوم و دردناكى گرفتار مى‌شود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً مُوضِعٌ فِي جُهَّالِ اَلْأُمَّةِ و مردى كه مجهولاتى به هم بافته، و در ميان انسان‌هاى نادان امّت، جايگاهى پيدا كرده است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام (ع) بعد از توصيف جامعى كه دربارۀ گروه اوّل بيان فرمودند به اوصاف گروه دوّم مى‌پردازد و از كسى سخن مى‌گويد كه در جهل و نادانى غوطه‌ور است، ولى خود را دانا مى‌پندارد و بى‌آن كه اسباب بزرگى آماده كند تكيه بر جاى بزرگان مى‌زند. در مرحلۀ اوّل پنج صفت براى چنين كسى بيان مى‌كند. نخست اين كه «او مردى است كه انبوهى از جهل و نادانى را در خود جمع كرده است». با توجّه به تعبيراتى كه ارباب لغت در معنى قمش ذكر كرده‌اند كه آن را به معنى جمع و جور كردن اشياى پراكنده و بدون تناسب و نيز اشياى بى‌ارزش يا كم ارزش دانسته‌اند، نكتۀ اين تعبير در كلام امام (ع) به خوبى روشن مى‌شود كه اين نادانهاى عالِم‌نما به دنبال شبه معلوماتى مى‌روند كه نه ارزشى دارد و نه تناسب منطقى در جمع آن ديده مى‌شود. مرحوم «علامۀ خويى» در شرح اين كلام مى‌گويد: منظور اين است كه مطالبى را از دهان اين و آن و از روايات غير معتبر و از طريق قياس و استحسان و منابعى از اين قبيل، جمع‌آورى مى‌كند (كه حجمش زياد امّا ارزشش بسيار كم يا بى‌ارزش است)‮. در دوّمين توصيف مى‌فرمايد: «او با سرعت در ميان مردم نادان به هر سو مى‌شتابد (تا مريدان و يارانى از جنس خود بر گِرد خويش جمع كند.)». بديهى است كه چنين افرادى خريدارانى جز آن گروه ندارند و براى آنان در ميان خردمندان جايى نيست. هدفشان جلب نظر جهّال و نفوذ در ميان آنهاست چرا كه از ورود به جرگۀ خردمندان مأيوس و نااميدند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : عَادٍ فِي أَغْبَاشِ اَلْفِتْنَةِ عَمٍ بِمَا فِي عَقْدِ اَلْهُدْنَةِ در تاريكى‌هاى فتنه فرو رفته، و از مشاهدۀ صلح و صفا كور است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در سوّمين توصيف مى‌افزايد: «او در تاريكيهاى فتنه‌ها به پيش مى‌دود». با توجّه به اين كه «غبش» (مفرد اغباش) طبق تصريح ارباب لغت به معنى شدّت ظلمت يا ظلمت آخر شب است كه بهترين موقع براى پيشرفت كار سارقان و دزدان مى‌باشد روشن مى‌شود كه اين گونه افراد، هميشه به دنبال آن هستند كه از آب گل‌آلود فتنه‌ها، ماهى بگيرند. هميشه از روشنايى مى‌گريزند و به ظلمات و تاريكيها كه بهترين جا براى فريب مردم نادان است، پناه مى‌برند، چرا كه اگر ظلمت فتنه فرو نشيند و آفتاب علم و دانش سرزند چهرۀ واقعى آنان نمايان مى‌گردد و نزد خاص و عام رسوا مى‌شوند. ‮در چهارمين توصيف به يكى ديگر از بدبختيهاى بزرگ چنين كسى اشاره كرده، مى‌فرمايد: «او از ديدن منافع پيمان صلح در ميان مردم نابيناست». روشن است كه منظور از «هدنة» (آرامش) در اين جا، صلح ميان مسلمانان و غير مسلمين نيست، چرا كه اين سخن دربارۀ كسى است كه به گواهى جمله‌هاى بعد، به عنوان قاضى در ميان مردم مطرح شده است. بنا بر اين منظور ايجاد صلح و مصالحه در ميان توده‌هاى مردم و حلّ‌ منازعات از طريق مصالحه است، و به تعبيرى ديگر «هدنه» در اين جا نقطۀ مقابل «فتنه» است كه در جملۀ قبل آمده بود. اصولا اين قبيل افراد، هميشه خواهان اين هستند كه آتش اختلاف شعله‌ور باشد تا به نيّات پليد و مقاصد شوم خود برسند، در حالى كه اگر مى‌دانستند آرامش و صلح در ميان مردم به نفع همۀ افراد است و درگيرى و نزاع براى هيچ كس سودى ندارد، به سراغ اين امور نمى‌رفتند. آرى! اين گونه اشخاص از درك اين حقيقت و مشاهدۀ آن نابينا هستند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ اَلنَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ بَكَّرَ فَاسْتَكْثَرَ مِنْ جَمْعٍ مَا قَلَّ مِنْهُ خَيْرٌ مِمَّا كَثُرَ آدم نماها او را عالم ناميدند كه نيست، چيزى را بسيار جمع آورى مى‌كند كه اندك آن به از بسيار است. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در پنجمين توصيف مى‌فرمايد: «انسان‌نماها او را عالِم و دانشمند مى‌نامند در حالى كه چنين نيست!». اصولا همان جاذبه‌اى كه ذرّات اين جهان را در زمين و آسمان به هم پيوند مى‌دهد و هر موجودى گرايش به همانند خود دارد، در ميان اين گروه و پيروانشان نيز ديده مى‌شود. چه تعبير زيبايى! كه از پيروان اين عالِم‌نماها به عنوان «اشباه النّاس» ياد مى‌كند، اشاره به اين كه انسان‌نماهايى در خدمت اين عالِم‌نماها هستند و دو چهرۀ ساختگى و كاذبى از واقعيتها دارند. بديهى است شباهت آنها با انسانها همچون شباهت پيشوايانشان به عالِمان و دانشمندان، يك شباهت صورى بيش نيست و اين تعبير هميشه در اين گونه موارد كه تنها شباهت صورى وجود دارد به كار مى‌رود، مانند: «يا اشباه الرّجال و لا رجال» كه در خطبۀ ۷۲ «نهج البلاغه» آمده است‮. بعد از اين توصيفهاى پنجگانه، امام به بخشى از كارهاى زشت و نادرست اين گروه مى‌پردازد كه نتيجۀ مستقيم همان صفات و نقاط ضعف بارز آنهاست، مى‌فرمايد: «صبح كه از خواب بر مى‌خيزد كارى جز انباشتن چيزهايى كه اندكش بهتر از بسيار است، ندارد». اين تعبير ممكن است اشاره به امكانات مادّى و دنيوى باشد كه فزونى آن باعث غفلت و تكبّر و اشتغال دائم به مادّيات و دور ماندن از معنويات است، و همواره مقدار كم آن از مقدار زيادش بهتر است، و مصداق كفاف و عفاف، از تكاثر و تفاخر، به سلامت و سعادت نزديكتر مى‌باشد. يا اشاره به فضول كلام و مسائل كم ارزش علوم و پرداختن به شاخ و برگهاى كم فايده، به قيمت فراموش كردن اصول و ريشه‌هاست. بعضى آن را اشاره به آراى باطله و عقايد فاسده دانستند ولى اين احتمال بعيد به نظر مى‌رسد، چرا كه اين آرا و عقايد، مقدار كم آن هم مضر است، هر چند با بعضى از جمله‌هاى آينده سازگار است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : حَتَّى إِذَا اِرْتَوَى مِنْ مَاءٍ آجِنٍ وَ اِكْتَثَرَ مِنْ غَيْرِ طَائِلٍ جَلَسَ بَيْنَ اَلنَّاسِ قَاضِياً ضَامِناً لِتَخْلِيصِ مَا اِلْتَبَسَ عَلَى غَيْرِهِ تا آن كه از آب گنديده سيراب شود، و دانش و اطّلاعات بيهوده فراهم آورد، در ميان مردم، با نام قاضى به داورى مى‌نشيند، و حلّ‌ مشكلات ديگرى را به عهده مى‌گيرد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس مى‌افزايد: «اين وضع همچنان ادامه مى‌يابد تا از اين آبهاى گنديده (زشتيها و پليديها) سيراب مى‌شود و انبوهى از مسائل بيهوده را (در مغز و فكر خود) جمع مى‌كند، آن گاه بر مسند قضا و داورى در ميان مردم مى‌نشيند (و عجب اين كه اين بينواى نالايق) تضمين مى‌كند حقايقى را كه بر ديگران مشتبه شده است روشن و خالص سازد». آرى اين مرد نادان و گمراه و عالِم‌نما كه سرمايۀ علمى او يك مشت اشتباهات و يا مسائل بيهوده است و مغز و روح او انباشته از آبهاى گنديدۀ حبّ‌ دنيا و علاقه به زرق و برق عالم مادّه است، تكيه بر جايى مى‌زند كه جز انبيا و معصومين و جانشينان به حقّ‌ آنها كسى نمى‌تواند بر آن جا بنشيند. همان طور كه در حديث معروف وارد شده است كه على (ع) خطاب به «شريح قاضى» فرمود: «يا شريح قد جلست مجلسا لا يجلسه نبىّ‌ او وصىّ‌ نبىّ‌ او شقىّ‌، اى شريح! بر جايى نشستى كه در اين جا جز پيامبر يا وصى پيامبران يا شقى نمى‌نشيند!». از آن بدتر اين كه او ادّعايى بزرگ دارد كه من مى‌خواهم حقايقى را كه از ديگران مكتوم مانده است، واضح و آشكار سازم و هميشه جاهلان عالِم‌نما از اين ادّعاهاى بزرگ و بلندپروازيهاى احمقانه داشته و دارند! بعضى از شارحان «نهج البلاغه»، بر اين كلام امام چنين افزوده‌اند كه نه تنها در آن زمان، كه در عصر ما هم در ميان كسانى كه بر مسند قضاوت تكيه زدند از اين جاهلان عالم‌نما و آلودگان به زرق و برق دنيا كم نيستند! همان گروهى كه اگر حق و عدالت باشد بايد همراه مجرمان در قعر زندانها به سر برند! و اين خود يكى از مشكلات بزرگ دستگاههاى قضايى عصر ماست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَى اَلْمُبْهَمَاتِ هَيَّأَ لَهَا حَشْواً رَثًّا مِنْ رَأْيِهِ ثُمَّ قَطَعَ بِهِ پس اگر مشكلى پيش آيد، با حرف‌هاى پوچ و تو خالى و رأى و نظر دروغين، آمادۀ رفع آن مى‌شود، سپس اظهارات پوچ خود را باور مى‌كند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮اكنون ببينم اين جاهل بى‌خبر كه بر مسند قضاوت تكيه كرده در عمل چه مى‌كند، امام (ع) در تبيين حال او چنين مى‌فرمايد: «در اين هنگام هر گاه با مسألۀ مبهمى رو به رو گردد، براى روشن ساختن آن، افكار بيهوده و حرفهاى پوچ و توخالى را پيش خود آماده مى‌سازد (و از اين مقدمات نادرست نتيجۀ مى‌گيرد) و به نتيجۀ نادرست آن حكم مى‌كند!». تعبير به «حشوا رثّا من رأيه» - با توجّه به اين كه «حشو» به معنى اشياى زايد و بى‌فايده و «رثّ‌» به معنى كهنه و پوسيده است - گويى به اين نكته اشاره مى‌كند كه او نه اهل ابتكار است، نه ذهن وقّاد و روشنى دارد و نه مى‌تواند، دلايل مفيدى براى رسيدن به مقصود خويش گردآورى كند. سرمايۀ او تنها يك مشت افكار زايد و بى‌ارزش و كهنه و پوسيده است كه دائما بر آن تكيه دارد و همينهاست كه وسيلۀ اظهار قطع و يقين و رأى دادن اوست! بديهى است اين گونه مقدّمات باطل و فاسد هرگز يقين‌آور نيست! او مردم را فريب مى‌دهد و اظهار يقين مى‌كند و به فرض كه يقين باشد چون در مقدّماتش راه خطا را از روى تقصير پوييده، هرگز نزد خدا معذور نيست! مشكلات قضايى مانند ساير مشكلات علمى و اجتماعى و سياسى، هميشه از طريق بررسى مقدّمات صحيح و منطقى حل و فصل مى‌شود، ولى آن كس كه هيچ گونه آشنايى با اين مقدمات صحيح ندارد و به مسائل باطلى دل بسته و روح خود را از آنها انباشته است، نه تنها به نتيجۀ صحيحى نمى‌رسد، بلكه در وادى ضلالت حيران و سرگردان مى‌شود و ديگران را نيز به گمراهى مى‌كشاند، و از همه بدتر اين كه هر چه در اين بيراهه‌ها جلوتر مى‌رود، از واقعيتها دورتر مى‌شود! 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۷[و من كلام له عليه‌السلام في صفة من يتصدى للحكم بين الأمة و ليس لذلك بأهل و فيها أبغض الخلائق إلى اللّه صنفان] : فَهُوَ مِنْ لَبْسِ اَلشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ اَلْعَنْكَبُوتِ عنكبوتى را مى‌ماند كه در شبهات و بافته‌هاى تار خود چسبيده 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام (ع) در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «در برابر شبهات فراوانى كه وى را احاطه كرده، همانند عنكبوت است كه تارهايى دور خود مى‌تند و بر آن تكيه مى‌كند(تارهايى بسيار سست و بى‌اساس كه نه در برابر باران، تاب مقاومت دارد و نه در برابر يك نسيم، بلكه سنگينى ناچيز گرد و غبار را تحمّل نمى‌كند و از هم گسيخته شده، از سقف آويزان مى‌گردد!)». در تفسير اين تشبيه مولا، ميان شارحان نهج البلاغه، بحثهاى گوناگونى ديده مى‌شود كه بعضى از آنها خالى از تكلّف و تقدير و تغيير در عبارت نيست. آنچه مناسبتر به نظر مى‌رسد اين است كه امام (ع) اين گونه افراد، اهل غرور و ضعيف الفكر را به عنكبوتى تشبيه مى‌كند كه تارهايى براى خود مى‌تند كه هم خانه و لانۀ اوست و هم دام براى شكارش، خانه‌اى كه به هيچ وجه قابل اعتماد نيست، دامى كه شكارش تنها حشرات ضعيف و ناتوان است. آرى او هم با اين دام خود تنها افراد جاهل و بى‌مايه‌اى همچون خودش را شكار مى‌كند. بنا بر اين او همانند عنكبوت و افكارش همانند تارهاى سست و شكارش همان فريب‌خوردگان بى‌مايه و دور از علم و دانش است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir