eitaa logo
بنیاد بین المللی غدیر قزوین
2.6هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
179 فایل
﷽ 💠کانال بنیاد بین المللی غدیر استان قزوین ویژه اطلاع رسانی ⁦✍️⁩ #مسابقات_ملی_کتابخوانی⁦ ⁦✍️⁩ #کلاس_های_نهج_البلاغه ⁦✍️⁩ #اخبار_غدیری_و_بازتاب_خبری به دوستداران خدمت به مکتب اهل بیت(ع) ارتباط با ادمین و مسئول تبادل و تبلیغات https://eitaa.com/Hosein7174
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۸[ذم أهل الرأي] : أَمْ أَنْزَلَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ اَلرَّسُولُ صلى‌الله‌عليه‌وسلم عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ مٰا فَرَّطْنٰا فِي اَلْكِتٰابِ مِنْ شَيْءٍ آيا خداى سبحان، دين كاملى فرستاد پس پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ابلاغ آن كوتاهى ورزيد؟ در حالى كه خداى سبحان مى‌فرمايد: «ما در قرآن چيزى را فروگذار نكرديم». 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس امام (ع) به سراغ آخرين احتمال مى‌رود و آخرين راه فرا را نيز به روى آنها مى‌بندد و مى‌فرمايد: «يا اين كه خداوند سبحان دين كاملى نازل كرده، ولى پيامبر (ص) در تبليغ و اداى آن كوتاهى نموده است!». بديهى است هيچ مسلمانى چنين احتمالى را دربارۀ پيامبر نمى‌دهد، چرا كه حتّى كسانى كه مسألۀ عصمت را به طور كامل نپذيرفته‌اند و به پندارشان معصوم بودن پيامبر در همه جا و همه چيز دليل كافى ندارد، مسألۀ عصمت را در تبليغ و اداى وحى پذيرفته‌اند، چرا كه بدون پذيرش اين معنى، مفهومى براى نبوّت و رسالت باقى نمى‌ماند و نقض غرض حاصل مى‌شود. ‮سپس بار ديگر امام (ع) به اصل مسألۀ باز مى‌گردد و اين حقيقت را روشن مى‌سازد كه اسلام براى تمام نيازهاى زندگى بشر، آنچه از احكام لازم بوده است تشريع كرده و چيزى فروگذار نكرده است. و به اين ترتيب مسألۀ «ما لا نصّ‌ فيه لا حكم فيه، آنچه نصّى در آن وارد نشده حكمى ندارد» را از آنها مى‌گيرد و مى‌گويد: «خداوند سبحان مى‌فرمايد: ما هيچ چيزى را در قرآن فروگذار نكرديم و در قرآن بيان همه چيز آمده است!». اين دو آيه گواه روشنى است بر اين كه خداوند هرگز دين ناقصى نازل نكرده و از كسى براى تكميل آن استمداد نجسته است، بلكه همۀ آنچه مورد نياز است در قرآن مجيد آمده، بخشى در عمومات قرآن، و بخشى در احكام خاصّه آمده. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۸[ذم أهل الرأي] : وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ اَلْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لاَ اِخْتِلاَفَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كٰانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اَللّٰهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اِخْتِلاٰفاً كَثِيراً و فرمود: «در قرآن بيان هر چيزى است». و ياد آور شديم كه: بعض قرآن گواه بعض ديگر است و اختلافى در آن نيست. پس خداى سبحان فرمود: «اگر قرآن از طرف غير خدا نازل مى‌شد اختلافات زيادى در آن مى‌يافتند» 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس براى اين كه اين حربه را نيز از قاضيان ضدّ و نقيض‌گو بگيرد، كه هر كدام ممكن است به آيه‌اى استناد جسته كه مفهوم آن با يكديگر متفاوت باشد، مى‌افزايد: «خداوند فرموده بخشهاى قرآن يكديگر را تصديق و تأييد مى‌كنند و هيچ گونه اختلافى در آن وجود ندارد!» ‮بعد براى تكميل اين سخن و بيان دليل روشنى از خود قرآن بر اين كه هيچ گونه اختلافى در ميان آيات آن نيست مى‌افزايد: «خداوند سبحان فرمود: اگر اين كتاب از سوى غير خدا بود اختلافات بسيارى در آن مى‌يافتند» بديهى است انسانها علمشان محدود است و با گذشت زمان يا دگرگونى مكان و خلاصه كشف امور تازه، افكارشان تغيير مى‌يابد، و به همين دليل ممكن است يك گوينده يا يك نويسنده در طول زمان عمر خود، مطالب ضدّ و نقيض و مختلفى را بگويد كه لازمۀ محدود بودن علم و دگرگونى و تكامل افكار با گذشت زمان است. اينها از يك سو، از سوى ديگر انسان فراموشكار است، چه بسا مطلبى را امروز بگويد و فردا يا ماه و سال ديگر آن را فراموش كند و نظرى بر خلاف آن ابراز دارد. ولى خداوندى كه عالم به همه چيز است و گذشته و آينده «و ما كان و ما يكون» را مى‌داند، گذشت زمان هيچ تغيير و دگرگونى در ذات مقدّسش ايجاد نمى‌كند، چرا كه ما فوق زمان و مكان است. و از اين گذشته نسيان و فراموشى براى او مفهومى ندارد. چگونه ممكن است در كلام چنين كسى كمترين اختلاف و سخنان ضدّ و نقيض باشد. از مجموع آنچه حضرت در این رابطه فرمودند می‌توان نتيجه گرفت كه امام (ع) با بيان رسا و تحليل دقيق و ظريفش مسألۀ تصويب و تمسّك به قياس و استحسان و اجتهاد به رأى را بكلّى باطل مى‌كند و راه فرارى براى طرفداران آن باقى نمى‌گذارد، زيرا خدا دين كاملى نازل كرده و قرآن، جامع همۀ نيازهاى انسانهاست و پيامبر كمترين كوتاهى در تبليغ آن نكرده و هرگز خداوند اختلاف را براى امّت اسلامى نپذيرفته و همه جا آنها را دعوت به اتّحاد و وحدت كرده است. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۸[ذم أهل الرأي] : وَ إِنَّ اَلْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ همانا قرآن داراى ظاهرى زيبا و باطنى ژرف و ناپيداست. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در سوّمين و آخرين فراز اين خطبه، امام (ع) به توصيف قرآن مجيد مى‌پردازد و در پنج جملۀ كوتاه و بسيار پر معنى حقايق زنده‌اى را دربارۀ اهميّت قرآن بيان مى‌كند تا تكميلى براى بحثهاى گذشته باشد و نشان دهد كه فقها و قضات اسلامى نبايد هرگز از قرآن غافل بشوند و حقايق و احكام آن را دست كم بگيرند و نبايد با داشتن قرآن، خود را نيازمند به منبع ديگری بدانند. در اوّلين توصيف مى‌فرمايد: «قرآن ظاهرش بسيار زيبا و شگفت‌آور است». اين جمله اشاره به فصاحت و بلاغت قرآن دارد، الفاظش بسيار موزون، تعبيرات بسيار حساب شده و آهنگ آيات، آهنگى مخصوص به خود دارد كه هر قدر انسان آن را بخواند و تكرار كند هرگز خسته نمى‌شود، شواهد اين سخن بسيار است كه ورود در اين درياى پهناور، ما را از مقصد دور مى‌سازد. در توصيف دوّم مى‌فرمايد: «و باطن آن عميق است». غالبا پرداختن به زيباييهاى ظاهر، انسان را از عمق معنى دور مى‌سازد همان گونه كه پرداختن به معانى عميق و به تعبير ديگر اداى حقّ‌ معنى، انسان را در انتخاب الفاظ زيبا در تنگنا قرار مى‌دهد، نهايت قدرت لازم است كه ميان اين دو جمع شود، حقّ‌ معنى به طور كامل ادا شود و در عين حال در قالب زيباترين و جالبترين الفاظ قرار گيرد، و اين حقيقتى است كه انسان در قرآن مجيد به روشنى در مى‌يابد كه ظاهرش فوق العاده آراسته، روح‌پرور، جذّاب و دلپذير است و باطنش فوق العاده عميق و پر محتواست. ژرفا و عمق قرآن آن گونه است كه هر چه، قويترين انديشه‌ها دربارۀ آن به كار بيفتد باز پايان نمى‌گيرد. چرا چنين نباشد در حالى كه تراوش وحى الهى است و كلام خدا همچون ذات پاكش بى‌انتهاست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷بخش آخرخطبه ۱۸[ذم أهل الرأي] : لاَ تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لاَ تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لاَ تُكْشَفُ اَلظُّلُمَاتُ إِلاَّ بِهِ مطالب شگفت آور آن تمام نمى‌شود، و اسرار نهفته آن پايان نمى‌پذيرد و تاريكى‌ها بدون قرآن بر طرف نخواهد شد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮در توصيف سوّم و چهارم مى‌فرمايد: «نكات شگفت‌آور قرآن هرگز فانى نمى‌شود و اسرار نهفتۀ آن هرگز پايان نمى‌پذيرد». ممكن است تفاوت اين دو جمله در اين باشد كه جملۀ اوّل (لا تفنى عجائبه) اشاره به جاودانگى و ابدى بودن شگفتيها و زيباييها و حقايق برجستۀ قرآن مى‌كند، چرا كه كتابهاى زيادى را مى‌توان نام برد كه در عصر خود، بسيار شگفت‌آور و جالب بودند ولى با گذشت زمان گرد و غبار كهنگى بر آنها نشست و شگفتيهايش بى‌رنگ شد ولى قرآن هرگز چنين كتابى نيست، چرا كه تمام كسانى كه با آن آشنا هستند هميشه از مطالعه و غور و بررسى در الفاظ و معانيش لذّت مى‌برند. جملۀ دوّم اشاره به اسرار نهفتۀ قرآن است كه با گذشت زمان هر روز بخش تازه‌اى از آن آشكار مى‌گردد (فراموش نكنيد كه «غرائب» جمع «غريب» از مادۀ «غربت» و «غروب» به معنى دور شدن از موطن، يا پنهان گشتن است و اين تعبير تناسب نزديكى با اسرار نهفتۀ قرآن دارد)‮. در پنجمين و آخرين توصيف مى‌فرمايد: «ظلمات و تاريكيها جز در پرتو نور قرآن برطرف نخواهد شد!». نه تنها ظلمت جهل و تاريكى كفر و بى‌ايمانى و بى‌تقوايى، بلكه ظلمات در صحنۀ زندگى اجتماعى و سياسى و اقتصادى نيز بدون تعليمات قرآن از ميان نخواهد رفت. امروز با اين كه دنيا از نظر صنايع، فوق العاده پيشرفت كرده، ولى با اين حال انواع ظلمتها بر جامعۀ بشرى سايۀ شوم خود را گسترده است، جنگها و خونريزيها، ظلم و بى‌عدالتيها، فقر و بدبختى و از همه مهمتر ناآراميهاى درونى همه جا را فرا گرفته و تمام اينها نتيجۀ مستقيم ضعف ايمان و تقوا و فقر اخلاقى و معنوى است كه بهترين راه درمان آن پناه بردن به قرآن است. از همه اسفناكتر رها كردن قرآن و پناه بردن به آراى ظنّى و افكار قاصر بشرى در زمينۀ احكام است كه گروهى از مسلمانان به خاطر دور بودن از قرآن گرفتار آن شدند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷شروع خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : فمضى في بعض كلامه شيء اعترضه الأشعث فيه فقال يا أمير المؤمنين هذه عليك لا لك فخفض عليه‌السلام إليه بصره ثم قال مَا يُدْرِيكَ مَا عَلَيَّ مِمَّا لِي عَلَيْكَ لَعْنَةُ اَللَّهِ وَ لَعْنَةُ اَللاَّعِنِينَ در سخن او جمله‌اى آمد، اشعث بر او خرده گرفت، و گفت: اين سخن به زيان توست نه به سود تو، امام نگاه خود را به او دوخت و فرمود: چه كسى تو را آگاهاند كه چه چيزى به سود، يا زيان من است‌؟ لعنت خدا و لعنت لعنت كنندگان، بر تو باد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮مطابق آنچه در اين سخن آمده امير مؤمنان على(عليه‌السّلام) در پاسخ اعتراض اشعث نخست مى‌فرمايد: «تو چه مى‌دانى چه چيز به زيان من است يا به سود من‌؟!». اشاره به اين كه تو اصلا مفهوم سخن مرا نفهميدى كه چه مى‌گويم و اشاره به چه نكته‌اى مى‌كنم. منظور من دعوت مسلمين به اتّحاد و اشاره به اشتباهى است كه در مسألۀ قبول «حكمين» كردند تا ديگر اين گونه كارها را تكرار نكنند. امّا تو مطلب را وارونه فهميدى! ‮سپس در يك سخن تند به او مى‌فرمايد: «لعنت خدا و لعنت همۀ لعنت كنندگان بر تو باد!». تاريخ زشت و ننگين اشعث نيز به خوبى نشان مى‌دهد كه مستحقّ‌ چنين لعنى بوده است چرا كه در بسيارى از توطئه‌ها و برنامه‌هاى مفسده‌انگيز اجتماعى آن زمان دست داشته و يا رهبرى اصلى آن را بر عهده گرفته است و به گفتۀ «ابن ابى الحديد» تمام مفسده‌هايى كه در دوران خلافت على (ع) واقع شد اصل و اساس آن «اشعث بن قيس» بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : حَائِكٌ اِبْنُ حَائِكٍ، مُنَافِقٌ اِبْنُ كَافِرٍ اى متكبّرِ متكبّر زاده، منافق پسر كافر! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس مى‌افزايد: «اى بافندۀ (دروغ) فرزند بافنده!»، «و اى منافق فرزند كافر!». در اين كه منظور از «حائك» (بافنده) در اين جا چيست، شارحان نهج البلاغه سخنان بسيار گفته‌اند. بعضى آن را بر معنى ظاهر لغوى حمل كرده و گفته‌اند اشاره به شغل اشعث و پدرش بوده و اين شغل در آن زمان مخصوص قشر بسيار پايينى از اجتماع بوده كه از معارف دينى و آداب اجتماعى و تمدن، دور بوده‌اند، ولى اين معنى با آنچه در تاريخ زندگى اشعث و پدرش نقل شده، سازگار نيست، زيرا آنها ظاهرا داراى چنين شغلى نبودند. بعضى آن را به معنى انسان متكبّر و خودخواه دانسته‌اند، چرا كه يكى از معانى «حائك» در لغت كسى است كه با تكبّر راه مى‌رود. بعضى ديگر آن را اشاره به معنى كنايى آن مى‌دانند و مى‌گويند منظور از «حائك» (بافنده) كسى است كه سخنان باطلى را به هم مى‌بافد و بافندۀ دروغ و كذب است و اين در واقع كار اشعث و پدرش بود، و چنين كنايه‌اى نه تنها در لغت عرب كه در لغات ديگر نيز وجود دارد. و قابل توجّه اين كه در روايتى به روشنى به اين معنى اشاره شده است و آن روايت اين است كه نزد امام صادق (ع) سخن از «حائك» به ميان آمد. امام (ع) فرمود: «انّه ملعون، حائك ملعون است» سپس در تفسير آن چنين فرمود: «انّما ذلك الّذي يحوك الكذب على اللّه و على رسوله، حائك كسى است كه دروغ بر خدا و پيامبر (ص) مى‌بافد». امّا اين كه امام او را منافق شمرده، از واضحات تاريخ است، چرا كه اعمالى در درون حكومت على (ع) از او سر زد كه نشان مى‌دهد او از سران نفاق بود، او يكى از عوامل شهادت امير مؤمنان على(عليه‌السّلام) و ناكامى مسلمين در جنگ صفّين و بروز جنگ نهروان و به وجود آمدن داستان حكمين و توطئه‌هاى زياد ديگرى بود و همان گونه كه در بالا گفتيم بعضى از آگاهان، او را در عصر على(ع) به «عبد اللّه بن ابىّ‌» در عصر پيامبر (ص) كه از سران منافقان آن زمان بوده، مقايسه كرده‌اند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَسَرَكَ اَلْكُفْرُ مَرَّةً وَ اَلْإِسْلاَمُ أُخْرَى، فَمَا فَدَاكَ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْهُمَا مَالُكَ وَ لاَ حَسَبُكَ سوگند به خدا، تو يك بار در زمان كفر و بار ديگر در حكومت اسلام، اسير شدى، و مال و خويشاوندى تو، هر دو بار نتوانست به فريادت برسد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «به خدا سوگند يك بار كفر، تو را اسير كرد و بار ديگر اسلام، و مال و حسب تو نتوانست تو را از هيچ يك از اين دو اسارت آزاد سازد!». امّا داستان اسارت او در جاهليّت بنا به گفتۀ «ابن ابى الحديد» چنين است كه پدر اشعث به نام قيس به وسيلۀ قبيلۀ بنى‌مراد كشته شد، فرزندش اشعث به خونخواهى او برخاست و به اتفاق طايفۀ كنده، حمله را آغاز كردند ولى به جاى قبيلۀ بنى مراد اشتباها به قبيلۀ بنى‌حارث حمله نمودند. طايفۀ بنى‌كنده شكست سختى خوردند و اشعث اسير شد و همان گونه كه قبلا گفته شد در برابر دادن صدها شتر آزاد گرديد (از بعضى از نقلها استفاده مى‌شود كه شتران فداء را از ميان قبيلۀ اشعث جمع‌آورى كردند، بنا بر اين كه مى‌فرمايد: «فداء تو موجب آزادى تو نشد» اشاره به اين دريوزگى است كه براى آزادى اشعث انجام شد. اين احتمال نيز داده شده است كه منظور از اين سخن آن است كه قدرت و قوّت و شخصيت تو مانع اسارتت نگشت، بلكه ذليلانه در چنگال دشمن اسير شدى در حالى كه فرماندهان ديگر از بنى‌كنده مقاومت كردند و كشته شدند ولى تو ذليلانه تسليم شدى). امّا داستان اسارت او در اسلام نيز به گفتۀ «ابن ابى الحديد» چنين بود كه: بعد از نفوذ قدرت اسلام و آمدن هيئتهاى نمايندگى قبايل عرب نزد پيامبر (ص) براى قبول اسلام، هيئتى از قبيلۀ بنى‌كنده كه اشعث نيز جزء آنها بود به محضر پيامبر (ص) آمدند و ظاهرا اسلام را پذيرفتند، و پيامبر اسلام (ص) نيز هدايايى به آنها داد، ولى بعد از رحلت پيامبر (ص) اشعث در صفوف مرتدّين قرار گرفت و بر ضدّ اسلام و مسلمين قيام كرد، گروهى از لشكريان اسلام آنها را محاصره كردند، او شبانه نزد فرماندۀ لشكر اسلام آمده، تقاضاى امان كرد و تسليم شد و بعضى گفته‌اند تقاضاى امان براى ده نفر از خانوادۀ خود كرد و بقيّه را كه هشتصد نفر بودند تسليم سپاه اسلام نمود و آنها انتقام سختى از آنان گرفتند. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۱۹[و من كلام له عليه‌السلام قاله للأشعث بن قيس و هو على منبر الكوفة يخطب] : وَ إِنَّ اِمْرَأً دَلَّ عَلَى قَوْمِهِ اَلسَّيْفَ وَ سَاقَ إِلَيْهِمُ اَلْحَتْفَ لَحَرِيٌّ أَنْ يَمْقُتَهُ اَلْأَقْرَبُ وَ لاَ يَأْمَنَهُ اَلْأَبْعَدُ آن كس كه خويشان خود را به دم شمشير سپارد، و مرگ و نابودى را به سوى آنها كشاند، سزاوار است كه بستگان او بر وى خشم گيرند و بيگانگان به او اطمينان نداشته باشند. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮امام (ع) در ادامۀ سخن مى‌فرمايد: «آن كس كه شمشيرها را به سوى قبيله‌اش هدايت كند و مرگ را به جانب آنان سوق دهد، سزاوار است كه نزديكانش به او خشم ورزند و بيگانگان به او اعتماد نكنند!». اشاره به اين كه تو همان كسى هستى كه در داستان مرتد شدن بعد از اسلام و مخالفت با پرداخت زكات به حكومت اسلامى در زمان ابوبكر(لعنة‌الله‌علیه)، هنگامى كه زيادبن‌لبيد، امير حضرموت با لشكر عظيمى به سوى تو آمد و جنگ شديدى در ميان قوم تو و آنها واقع شد، قوم تو پناه به قلعۀ محكم خود بردند، هنگامى كه وضع مشكل شد تو به سراغ زياد آمدى و امان خواستى (به روايتى تنها براى خودش امان خواست و به روايتى براى ده نفر از نزديكانش) و بقيه را به دم شمشير مسلمين سپردى! (اين در حالى بود كه بقيّۀ قومش گمان مى‌كردند براى آنها هم امان گرفته، در حالى كه چنين نبود، و همين كار سبب شد كه در ميان مردم به عنوان خيانتكار مشهور گردد). جالب اين كه بعضى از مورّخان نوشته‌اند: هنگامى كه او امان از لشكر اسلام خواست، اسم ده نفر را نوشت و به آنها داد و فراموش كرد نام خود را بنويسد، به همين دليل هنگامى كه آن ده نفر از جمعيّت پناه برندگان به قلعه جدا شدند و نام خود اشعث را در آن نامه نديدند، يكى از مسلمانان خوشحال شد و خطاب به او كرد و گفت: اى دشمن خدا خوشبختانه اشتباه كردى (و الآن مرگ در انتظار توست) ولى پيشنهاد شد كه او را نكشند و نزد ابوبكر(لعنة‌الله‌علیه) ببرند. هنگامى كه او را با گروهى از اسيران نزد ابوبكر(لعنة‌الله‌علیه) آوردند، اظهار ندامت و پشيمانى و توبه كرد و بخشوده شد. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" ✨بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : فَإِنَّكُمْ لَوْ قَدْ عَايَنْتُمْ مَا قَدْ عَايَنَ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ لَجَزِعْتُمْ وَ وَهِلْتُمْ وَ سَمِعْتُمْ وَ أَطَعْتُمْ آنچه را كه مردگان ديدند اگر شما مى‌ديديد، ناشكيبا بوديد و مى‌ترسيديد، و مستمع حق گشته، به اطاعت برمى‌خاستيد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮طبق اين گفتار، امام (ع) به همۀ مردم هشدار مى‌دهد كه از خواب غفلت بيدار شوند و كوتاهيهاى خود را در طريق اطاعت و بندگى، جبران كنند و از آيندۀ وحشتناكى كه در پيش است بر حذر باشند و از تاريخ گذشته، عبرت بگيرند و براى ساختن آينده، از آن استمداد جويند. در بخش اوّل از اين سخن مى‌فرمايد: «اگر شما آنچه را كه مردگانتان بعد از مرگ مشاهده كرده‌اند مى‌ديديد، شيون مى‌كرديد و وحشت مى‌نموديد و (به دنبال آن) به سخن حق گوش فرا مى‌داديد و اطاعت مى‌كرديد». از بعضى روايات استفاده مى‌شود كه حضرت، اين سخن را در «جمعۀ اوّل بعد از بيعت» بيان فرموده و مطابق روايت «كافى» نخست به مردم هشدار مى‌دهد كه نسبت به پيشوايان خود خيانت نكنند و وحدت صفوف خود را حفظ كنند و از آنچه مايۀ تفرقه است بپرهيزند، سپس جمله‌هاى بالا را براى تأكيد اين معنى بيان كرده است. در اين كه منظور مشاهدۀ چه موضوعاتى است كه بعد از رفع حجاب تن و بينا شدن چشم دل و مشاهدۀ عوالم بعد از مرگ، انسان را در وحشت و اضطراب فرو مى‌برد و به جزع وا مى‌دارد؟ در ميان دانشمندان گفتگوست، ولى مسلّم اين است كه انسان در آن حالت از دو موضوع، شديدا ناراحت مى‌شود: نخست اين كه نتايج اعمال خويش را در برابر خود مى‌بيند و عقوبات و كيفرهايى را كه در انتظار اوست مشاهده مى‌كند و ديگر اين كه از كوتاهيهاى گذشتۀ خويش تأسّف مى‌خورد كه مى‌توانست با استفاده از سرمايۀ عمر و امكاناتى كه خدا در اختيار او قرار داده بود به اوج سعادت برسد و به عالم ملكوت و جوار قرب خدا راه يابد، ولى همۀ اين فرصتها را از دست داد و از همه بدتر اين كه راهى به سوى بازگشت نيست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ لَكِنْ مَحْجُوبٌ عَنْكُمْ مَا قَدْ عَايَنُوا وَ قَرِيبٌ مَا يُطْرَحُ اَلْحِجَابُ ولى آنچه آنها مشاهده كردند بر شما پوشيده است و نزديك است كه پرده‌ها فروافتد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در ادامۀ اين سخن مى‌فرمايد: «ولى آنچه آنها ديده‌اند از شما مستور و پنهان است، امّا به زودى پرده‌ها كنار مى‌رود (و شما نيز آن وضع وحشتناك را مشاهده خواهيد كرد)». اين كه شما از همه چيز غافليد و دل به دنيا بسته‌ايد و موقعيت خود را در اين جهان فراموش كرده‌ايد، به خاطر همان است كه حجابى ميان شما و آن منازل وحشتناك و مواقف خطرناك افتاده، ولى فراموش نكنيد كه فراموش كردن اين واقعيّات سبب نابودى آنها نمى‌شود چرا كه به زودى پرده‌ها بالا مى‌رود و همه چيز را مشاهده خواهيد كرد و اين در زمانى است كه نه وحشت و اضطراب و جزع و فزع كارساز است و نه درهاى توبه باز است. در اين جا سؤالى پيش مى‌آيد و آن اين كه: چرا خداوند در همين زندگى معمولى دنيا اين حجابها را كنار نمى‌زند تا مردم بيدار شوند و به خود آيند؟ در آيات قرآن به پاسخ اين سؤال اشاره شده است و آن اين كه: اگر حجاب كنار رود و مردم به صورت محسوس و قطعى، آن واقعيتها را ببينند كمترين تخلف آنها سبب مجازات دردناكى در همين دنيا مى‌شود چون عذرى باقى نمى‌ماند. در آيۀ ۸ سورۀ انعام مى‌خوانيم: «وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَكاً لَقُضِيَ‌ اَلْأَمْرُ ثُمَّ‌ لاٰ يُنْظَرُونَ‌» ، اگر آن گونه كه آنها تقاضا دارند كه فرشته‌اى آشكارا نازل شود و پيام الهى را به آنها بدهد تا ايمان بياورند، چنانچه بعد از مشاهدۀ فرشته، ايمان نياورند به حيات آنها خاتمه داده خواهد شد (و بلافاصله عذاب الهى بر آنها نازل خواهد گرديد)». از اين گذشته با مشاهدۀ عينى مسائل پس از مرگ، ايمان آوردن، دليل بر اطاعت و بندگى نخواهد بود و در واقع شبيه ايمان اضطرارى است همان گونه كه افراد - حتّى كودكان - هنگامى كه دستشان به آتش نزديك شود فورا عكس العمل نشان مى‌دهند، هر گاه پرهيز از گناه به اين صورت در آيد هرگز دليل بر تقوا و بندگى خدا نخواهد بود. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ لَقَدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنْ سَمِعْتُمْ وَ هُدِيتُمْ إِنِ اِهْتَدَيْتُمْ اگر چه حقيقت را به شما نيز نشان دادند، اگر بدرستى بنگريد، و نداى حق را به شما شنواندند، اگر خوب بشنويد! و به راه راست هدايتتان كردند اگر هدايت بپذيريد! 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس امام (ع) در بخش ديگرى از كلام خود به نكتۀ مهمّى در اين رابطه اشاره مى‌كند و آن اين كه: گر چه شما عالم پس از مرگ را با چشم خود نديده‌ايد، ولى به اندازۀ كافى دلايل آن در اختيار شماست «اگر چشم بصيرت بگشاييد وسايل بينايى شما فراهم است و اگر گوش شنوا داشته باشيد سخنان حق به گوش شما رسانده شده و اگر اهل هدايت باشيد وسايل هدايت فراهم گشته است». بنا بر اين عذرى براى شما باقى نمانده و هرگز در پيمودن راه خطا معذور نيستيد! چرا كه واقعيتهاى مربوط به جهان پس از مرگ، گر چه پشت پرده قرار دارد ولى از سه طريق شما از آن آگاهيد: نخست از طريق مسائل عبرت‌انگيزى كه در اين جهان با چشم خود مى‌بينيد، آثار فراعنه در پيش چشم شماست، قبور درهم شكستۀ نياكان كه نشانۀ ناپايدارى اين دنياست مشهود است، سرنوشت شوم تبهكاران و اقوام ظالم و ستمگر را بسيار ديده‌ايد كه به خوبى نشان مى‌دهد دست قدرتى در پشت آن است و آن را حساب شده هدايت مى‌كند؛ و از سوى ديگر آيات الهى در كتب آسمانى از اين حقايق پرده برداشته و در دلايل نقلى كه از پيامبران خدا به ما رسيده است بيان شده؛ و از سوى سوّم اگر عقل خود را به كار گيريد و اهل هدايت باشيد، دلايل عقلى نيز كم نيست و معاد و عالم پس از مرگ از اين طريق نيز آشكار است. بنا بر اين هر يك از سه جملۀ بالا اشاره به يكى از اين دلايل سه گانه است: حسّ‌ و نقل و عقل. اين احتمال نيز وجود دارد كه جملۀ اوّل اشاره به دلايل حسّى و عقلى باشد (چون «بصيرت» به درك عقلى نيز گفته مى‌شود) و جملۀ دوّم اشاره به دلايلى نقلى و جملۀ سوّم اشاره به هدايت برخاسته از آنهاست. 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir
"بسم‌الله الرّحمن الرّحيم" بیا باهم نهج‌البلاغه بخوانیم✨ 🔷ادامه خطبه ۲۰[و من كلام له عليه‌السلام و فيه ينفر من الغفلة و ينبه إلى الفرار للّه] : وَ بِحَقٍّ أَقُولُ لَكُمْ، لَقَدْ جَاهَرَتْكُمُ اَلْعِبَرُ راست مى‌گويم، مطالب عبرت آموز اندرز دهنده را آشكارا ديديد. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔶شرح: ‮سپس در جمله‌هاى بعد كه آخرين بخش اين كلام است به شرح اين معنى پرداخته و سه نكته را بيان مى‌فرمايد: نخست اين كه: «به حق مى‌گويم كه حوادث عبرت‌انگيز، خود را آشكارا به شما نشان داده است!». اين حوادث كه تمام صفحۀ تاريخ بشريّت را پر كرده‌اند و در طول زندگى كوتاه خودمان نيز نمونه‌هاى زيادى از آن را ديده‌ايم چيزى نيست كه بر كسى مكتوم و پوشيده باشد و يا نياز به كنجكاوى و دقّت زياد داشته باشد. آثار فرعونها و نمرودها و قيصرها و كسرى‌ها كه يك روز با قدرت عجيب حكومت مى‌كردند و امروز جز مشتى خاك از آنها باقى نمانده، در هر طرف نمايان است. كاخهاى ويران شدۀ آنها، قبرستانهاى خاموش، تخت و تاجهاى به تاراج رفته، هر كدام به زبان بى‌زبانى به نسل موجود و نسلهاى آينده درس عبرت مى‌دهد. ويرانه‌هايى كه از شهرها و آباديهاى بلا ديدۀ اقوام گنهكار و گردنكش در گوشه و كنار جهان وجود دارد، درسهاى عبرت ديگرى است. قرآن مجيد مى‌گويد: «شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانه‌هاى شهرهاى) آنها عبور مى‌كنيد و همچنين شبانگاهان، آيا نمى‌انديشيد؟» «وَ إِنَّكُمْ‌ لَتَمُرُّونَ‌ عَلَيْهِمْ‌ مُصْبِحِينَ‌ وَ بِاللَّيْلِ‌ أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ‌» و در جاى ديگر مى‌فرمايد: «چه بسيار باغها و چشمه‌هايى كه از خود به جاى گذاشتند - و زراعتها و قصرهاى جالب و گران‌قيمت و نعمتهاى فراوان ديگر كه در آن غرق بودند - (آرى)! اين چنين بود ماجراى آنها و ما آنها را به اقوام ديگرى به ارث داديم» «كَمْ‌ تَرَكُوا مِنْ‌ جَنّٰاتٍ‌ وَ عُيُونٍ‌ وَ زُرُوعٍ‌ وَ مَقٰامٍ‌ كَرِيمٍ‌ وَ نَعْمَةٍ‌ كٰانُوا فِيهٰا فٰاكِهِينَ‌ كَذٰلِكَ‌ وَ أَوْرَثْنٰاهٰا قَوْماً آخَرِينَ‌» . در آيۀ بعد از آن مى‌افزايد: «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين براى آنها گريان شد و به هنگام نزول مرگ و عذاب، كمترين مهلتى به آنها داده نشد» «فَمٰا بَكَتْ‌ عَلَيْهِمُ‌ اَلسَّمٰاءُ‌ وَ اَلْأَرْضُ‌ وَ مٰا كٰانُوا مُنْظَرِينَ‌». 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🍂🍂🍂🍂🍂 https://eitaa.com/qa_alghadir