eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
317 عکس
17 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
⚽️ جام جهانی فوتبال: 🔸 اَبَر رویداد ورزشی که همچون مرغی وحشی، هرچهار سال یکبار در چشم و ذهن و دل میلیون‌ها انسان لانه می‌کنه. 🔹 تاکنون پدیده‌ی فوتبال که چیزی فراتر از یک ورزش جمعی است، از جنبه‌های گوناگون ورزشی، سرگرمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مورد تحلیل قرار گرفته. اما قصه‌های پیدا و پنهان این مستطیل سبز و حواشی زرد و گاه سیاه جام جهانی‌اش، تمام ناشدنی است چون ما با یک پدیده و اَبَررویداد کاملا پویا مواجهیم که برای هر نسلی، از درون خورجین عجایب و جذابیت‌هایش، تازگی درمی‌آورد. ⏳منتظر باشید تا ما این‌بار با به این میدان زُل بزنیم و برای‌تان حرف‌های تازه از کهنه‌ها و عتیقه‌های آن روایت کنیم. 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🖊 سایمون کوپر، نویسنده‌ی مطرح فوتبالی کتابی دارد با نام «فوتبال علیه دشمن». این کتاب را عادل فردوسی‌پور در سال ٨٨، سال بلوا و فتنه ترجمه کرد؛ آن هم در شرایطی که به گفته‌ی خودش افسردگی ناشی از دور بودن از فوتبال رمق او را گرفته بود. 🆔 @qasas_school
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
🖊 سایمون کوپر، نویسنده‌ی مطرح فوتبالی کتابی دارد با نام «فوتبال علیه دشمن». این کتاب را عادل فردوسی‌
👤 کوپر در این کتاب از فوتبالی سخن می‌گوید که روزگاری جدال‌ها، جنگ‌ها، ستیزها، مخالفت‌ها و هرگونه دوقطبی مذهبی، سیاسی، ملی، نژادی و تاریخی را همچون لوله جاروبرقی به درون خود می‌کشید. یعنی زمانی که شما به تماشای سلتیک و رنجرز یا اینتر و میلان یا بارسلونا و رئال می‌نشستید، امتداد جنگی در بیرون آن را میان دو گروهان یازده‌نفره آدم می‌دیدید که واقعا نبرد بود اما آنها ظاهرا بر سر مالکیت توپ و میدان می‌جنگیدند و برای فتح یک دروازه گل می‌زدند و برای دفاع از دروازه‌ی دیگر صف می‌کشیدند. 🔹 آن روزگار دوام چندانی نداشت و شمع آتش آن نوع درگیری‌ها آرام‌آرام در خود فروچکید و تمام شد. حالا در زمانه‌ای هستیم که فوتبال خودش تعیین کننده دوقطبی‌هاست. با این تفاوت که نزاع‌های بیرونی به درون آن کشیده نمی‌شوند. بلکه نزاع‌های فوتبالی به جهان بیرون سرایت می‌کنند. دو قطبی‌های قرمز و آبی [اصطلاحا]، حالا جای دو قطبی‌های کاتولیک و پروتستان، کارگر و سرمایه‌دار، پرولتاریا و بورژوا، ملیت‌گرا و تجزیه‌طلب و... نشسته است و آدم‌های توی زمین و روی سکوها، انگیزه‌ای جز جدال بر سر توپ ندارند و البته این جدال میان همان خطوط سفید دورتادور زمین می‌ماند. مثلا کوپر در کتابش از یک هوادار دو آتشه‌ی سلتیکی (تیمی سابقا با مشخصه کاتولیکی) یاد می‌کند که شدت عشقش او را واداشته بود نام بازیکنان سلتیک را بر روی فرزندانش بگذارد و روی سکوها متعصبانه شعار بدهد و فریاد بکشد. 🔸 اما همین آدم بی‌توجه به نزاع‌های فرقه‌ای با آنکه کاتولیک بود با زنی پروتستان (مذهب تیم رنجرز) زیر یک سقف زندگی می‌کرد. این یعنی جدال سلتیک/رنجرز، دیگری جدالی مذهبی نبود و فوتبال همه‌ی آن تعصبات فرقه‌ای را به تعصبات فوتبالی مبدل کرد که این تعصبات جدید بسیار کم‌خطرتر و البته محدودتر بودند. 🔹 اینجاست که باید این عبارت و عنوان را به کار برد: «فوتبال علیه دشمن». درواقع ما با چهره‌ای از یک ورزش جمعی مواجه هستیم که علی‌رغم زدوخوردهای میدانی و داد و قال‌های حاشیه‌ای و شعارهای سکویی، دشمنی‌ها را کاهش داده و دیگر مسابقه‌ی میان هلند و آلمان، جنگ دو ملت و چنگ و دندان نشان دادن دو ملیت نیست؛ چنانچه جدال میان بارسلونا و رئال مادرید، جنگ تجزیه‌طلبان با سلطنت‌طلبان به شمار نمی‌رود. 🆔 @qasas_school
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
👤 کوپر در این کتاب از فوتبالی سخن می‌گوید که روزگاری جدال‌ها، جنگ‌ها، ستیزها، مخالفت‌ها و هرگونه دوق
❓ اما سوال من این است: 🔹 آیا باید این تغییر و تحول را باور کرد؟ آیا «فوتبال» علیه «دشمن» است؟ ما با یک ورزش صلح‌طلبی مواجهیم که سنگرهای کشتار را به سنگرهای درون یک مستطیل با ٢٢ بازیکن کاهش داده؟ ما با یک حرکتی بدون لهجه طرف هستیم که زبان مشترک انسانی است و سیاه و سفید و آسیایی و اروپایی و شرقی و غربی و شمالی و جنوبی نمی‌شناسد؟ 🔸 ورزشی که دوقطبی‌های خون‌ریز را به کل‌کل‌های فوتبالی تقلیل داده؟؟ پدیده‌ای که چمنش از زمین و سوت داورش از زمان تعصب‌زدایی کرده و دامنه‌ی آن به هرچیز دشمنی‌ساز مانند مرزهای جغرافیایی و مذهبی و نژادی رسیده است؟ 🔹 خلاصه آنکه: «آیا امروز فوتبال را برای ابراز دشمنی به کار نمی‌گیرند؟» ادامه دارد... 🆔 @qasas_school
⚽️ بعدتر حتما از خودِ فوتبال، با لنز تاریخی قابی ویژه تقدیم‌تان می‌شود. اما اکنون از شما می‌خواهم یکبار دیگر فکر کنید به این عنوان: "فوتبال علیه دشمن". 🇮🇷 در آستانه‌ی اولین بازی تیم ملی ایران در جام‌جهانی قطر، آن هم در جدال با انگلیس، این که هنوز در بسیاری از مناطق ایران ردپای استعمارش برجای مانده؛ بهتر از هر زمانی درک می‌کنیم که فوتبال علیه دشمن به کار می‌رود نه علیه "دشمنی"! ⚔ ..و کیست که نداند این یعنی گره‌خوردگی سیاست با فوتبال. 🔹 شاید برای بسیاری از مردم ایران، فوتبال چیزی جز یک بازی جمعی نباشد. ورزشی البته لبریز از هیجان و تلفیقی از اندوه و شادی. ولی همین شوت‌زدن‌های زیر توپ را کرده‌اند لبه‌ی جنگ تمدنی. ❓ما این را می‌خواستیم؟ ابدا!! ⚽️ "فوتبال علیه دشمن" صادقانه‌ترین گزاره‌ی این روزهاست. ⚽️ 💪 پس به امید پیروزی یوزها علیه روباه پیر ✌️ 🆔 @qasas_school
🤔 «نمادین» یا ریاکاری؟ 🏴󠁧󠁢󠁥󠁮󠁧󠁿 بازیکنان تیم مدت‌هاست که برای مخالفت با نژادپرستی ابتدای بازی زانو می‌زنند. حرکتی نمادین برگرفته از قتل جورج فلوید سیاه‌پوست که زیرزانوان پلیس آمریکا جان داد. 🔹 سکوهای لبریز از تماشاچی هم برای این رفتار ضدنژاددپرستانه کف می‌زنند. چنانچه در بازی دیروز و شاهد بودیم. به نظر یک جای کار حسابی می‌لنگد؛ اگر میان حرکت نمادین و رفتار ریاکارانه تفاوت قائل شویم. 🔸 برای این منظور کافی است موضوع در فوتبال را جستجو کنید. آن‌گاه برمی‌خورید به خاطرات ناراحت‌کننده بسیاری از فوتبالیست‌های سیاه‌پوستی که اتفاقا از بهترین‌های این رشته ورزشی هستند ولی توسط همین تماشاچی‌ها مورد تحقیر نژادی قرار گرفته‌اند. پس یعنی پای یک ریاکاری بزرگ در میان است. 🔹 در واقع نه به شکل قدیم آن، بلکه به عنوان ابزاری در دست تماشاگران و هوداران فوتبال عمل می‌کند تا بدین وسیله زخمی باشد بر روحیه‌ی آن که یا به آنها گُل زده و یا آنها را به گُل نرسانده است. فرقی هم نمی‌کند در این میدان تو «بالوتلی» و «لوکاکو» و «کولیبالی» و «پوگبا» و «استرلینگ» باشی یا یک فوتبالیست درجه چند. کافیست شهوت تماشاچی‌های روی سکو را اشباع نکنی، آن‌گاه با درآوردن ادای «میمون و انداختن موز»، زیرپای تمرکز تو پوست موز می‌گذارند تا زمین خوردن و فروریختن غرور و شخصیت تو را با خنده‌های شیطانی به تماشا بنشینند. چه کسانی چنین بی‌رحمانه رفتار می‌کنند؟؟ همان تماشاگرانی که برای زانو زدن بازیکنان و حرکت‌های نمادین ضدنژادپرستانه‌ی آنها، کف می‌زنند. 🔸 اما دم خروس این بیرون می‌زند، وقتی همه چیز خلاف میل آنها رقم می‌خورد. تا آنجا که بالوتلی (ستاره‌ی ایتالیایی) برای برملا ساختن این ریاکاری در صفحه اینستاگرامش نوشت: « مردمی که در این جایگاه نشسته‌اند و صدای میمون درمی‌آورند... شرم بر شما باد، شرم بر شما. شرم بر شما در مقابل فرزندان‌تان، در مقابل همسران‌تان، خانواده‌هاتان، خویشاوندان‌تان و دوستان‌تان... شرم بر شما باد.» 🆔 @qasas_school
♦️ شیوع مشاع... 🔸 بازگردیم به فوتبال. حالا که کوره‌ی آن حسابی تنوره می‌کشد و چانه و خمیر برخی هنوز بر دیواره‌ی جام‌جهانی مانده و فتیر برخی دیگر بر خاکستر نشسته است؛ بازگردیم تا از خودمان بپرسیم این فوتبال چیست؟ این پدیده‌ی عجیب که انسان‌های بسیاری را به خود می‌خواند، در خود فرو می‌برد و از خودبیگانه می‌کند و به وسعت همگان غم و شادی می‌سازد و احساساتی مشاع و عواطفی عمومی برمی‌انگیزد؛ چیست؟ 🔹 من نمی‌توانم فوتبال را صرفا یک ورزش جمعی برای تفریحی فراغت‌گونه بدانم چون نشان دادن این همه ظرفیت، جز از پس یک منسک آیینی برنمی‌آید. همین اکنون که سیاهه‌های این سطور را می‌خوانید، در دورترین نقطه‌های این جهان و در فرودست‌ترین سرزمین‌های این پهنه‌ی گیتی، حتمی تعدادی انسان اعم از خرد و کلان، به فوتبال و با فوتبال مشغولند. 🆔 @qasas_school
📚 کوپر در جایی از کتاب «فوتبال علیه دشمن» می‌گوید: «برزیلی‌ها می‌گویند حتی کوچک‌ترین دهکده‌شان هم یک کلیسا و یک زمین فوتبال دارد. البته تمام‌شان کلیسا ندارند، اما قطعا زمین فوتبال دارد.» 🔸 این شیوه‌ی شعبه‌سازی‌ها از یک اصل، مرا به تاریخ می‌برد. به روزگاری که کعبه، خانه‌ی خدا و محل پرستش اوست و هرکس در سرزمین خود، به فراخور توانایی و امکان، از یک سرپناه و سایبان تا ساختمان‌های عریض و طویل را برای عبادت می‌سازد و قبله‌ی آن همه کعبه است؛ شعبه‌هایی متعدد و متکثر از آن مکعب ساده‌ی مقدس. 🔹 شبیه امروز که اصل قصه‌ی فوتبال در جایی رقم می‌خورد و شعبه‌های آن پراکنده در تمام عالمند. حتی هیچ روستا و آبادی نیست که بر زمینش و در زمینش، آن آداب درون مستطیل سبز استادیوم‌های بزرگ، جاری نباشد. این چیست جز یک آیین دلپذیر و تکرارپذیر؟ آیینی که قبله‌ای دارد و اصلی. آدابی دارد و مناسکی. این یک منسک آیینی تمام عیار است. 🆔 @qasas_school
🔸 البته این آیین [به عنوان یک ورزش] چندان که برخی گمان می‌بردند، بی‌پدر و مادر و بی اصل و نسب نیست که بگوییم یک‌شبه از زیر بته به عمل آمده. تباری دارد به بلندی تاریخ یونان پیش از میلاد مسیح. آنجا که در میان جشن‌های چهارگانه یونانیان، جشن «المپی» از همه مجلل‌تر و معروف‌تر بود. جشنی پیرامون ورزش و برای نشان دادن تنومندی و جمال جسم آدمی. برای همین ویل دورانت از این جشن‌های ورزشی به دین یاد می‌کند: «دین حقیقی یونانیان، دین پرستش تندرستی و نیرومندی و زیبایی جسم.» 🔹 ویل دورانت در ادامه هم می‌نویسد: «در یونان اگر دین از ایجاد وحدت ناتوان ماند، ورزش در این راه به موفقیت رسید. یونانیان به تماشای مسابقات قهرمانان علاقه وافر داشتند. از این رو در اجتماعات بزرگی که با شرکت قبایل و اقوام متفاوت برپا می‌شد، با اصرار حضور می‌یافتند. علت اصلی گرد آمدن یونانیان در شهرهای مقدسی مانند المپی، دلفی، کورنت و نمئا عبادت نبود، بلکه تماشای مسابقاتی که در این شهرهای مقدس برپا می‌شد.» (ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۲۳۲) 🆔 @qasas_school
🔸 پس حتی ذات فوتبال را به عنوان یک ورزش، جدای از آیین نمی‌توان دید چه رسد به آنکه دلالت‌های ثانویه و عرضیات حاکم بر آن به وضوح سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ایدئولوژیک است. همین ویژگی چندلایه بودن است که در عین شیوع یافتن، احساسات مشاع ایجاد می‌کند. حب و بغض‌ها، غم و شادی‌ها را به همدیگر گره می‌زند. چه در درون زمین فوتبال و چه روی سکوها، سرنوشت واحدی را برای همه پدید می‌آورد، بی‌آنکه در نتیجه‌ی محتوم پایانی، عملکرد فردی لحاظ شود. اگر تیم عقب باشد، از میان یازده‌نفر، یک نفر یا چند نفر هم خوب دویده باشند؛ کافی نیست. 🔺 این همگانی بودن سرنوشت بعد از سوت پایان، یعنی هویت اجتماعی، یعنی سرنوشت مشاع و این خصلت آیین است و [تکرار می‌کنم] فوتبال یک آیین است. 🆔 @qasas_school