eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 منزل‌گاه‌ها| از هشتم تا سیزدهم منزل‌گاه هشتم: وادی نخله منزل‌گاه نهم: ارمینیا منزل‌گاه دهم: لینا یا لبا (این شهر نیز اجازه ورود به قاتلان سیدالشهدا را نداد) منزل‌گاه یازدهم: کحیل منزل‌گاه دوازدهم: جهینه (این جهینه با آن منزلی که در بین راه مکه تا کوفه است و امام حسین در آن اردو زد متفاوت است) منزل‌گاه سیزدهم: موصل.. ادامه👇 🆔 @qasas_school
🔰 موصل| مشهد نقطه 📜 در تاریخچه‌ی این شهر نوشته‌اند که مزار یونس‌بن‌متی و جرجیس پیامبر در آن است. همچنین تلی در آن وجود داشته که به تل توبه یونس مشهور است. 🔶 حوادث این منزل‌گاه: با رسیدن نامه به حاکم موصل مبنی بر ورود کاروان اسیران، وی دستور داد شهر را بیارایند و آماده جشن و سرور کنند. 🔷 مردم با شنیدن ساز و دهل و... اجتماع کردند و از یکدیگر ماجرای این کارناوال شادی را می‌پرسیدند. ماموران حکومتی می‌گفتند: بناست سر یک شورشی وارد شهر شود. 🔶 عده‌ای که از ماجرا مطلع بودند به مردم گفتند این سر حسین پسر فاطمه است. این سر پسر رسول خداست. نقل است حدود ۳ تا ۴ هزار نفر جمع شدند و تصمیم گرفتند بر قاتلان بشورند و سر مطهر سیدالشهدا را گرفته و در شهر دفن کنند. 🔷 این بهم‌ریختگی شهر سبب شد تا اخبار به حاملان سر رسیده و از ورود به موصل پرهیز کنند. 🔶 برخی نوشته‌اند چون خبر آشوب در شهر به قاتلان و حاملان سر رسید، یک‌فرسنگی شهر ایستادند. شمر سر مبار‌ک امام را که با زدن بر نیزه مهیای ورود به شهر کرده بود، پایین آورد و بر سنگی نهاد. قطره خونی از سنگ چکید و هر سال عاشورا از آن سنگ خون می‌جوشید و مردم گرد آن جمع می‌شدند و سوگواری می‌کردند. آن محل، به مشهد نقطه مشهور شد. گویا این سنگ تا زمان عبدالملک مروان بود و پس از آن ناپدیدش کردند. 📚 منابع: مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۳؛ وسیله‌الدارین، ص۳۷۱؛ معالی‌السبطین، ج۲، ص۱۲۳؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۸۲؛ الامام‌الحسین و اصحابه، ج۱، ص۴۰۲. 🆔 @qasas_school
🔺 شاید برخی حوادثی مانند "مشهد نقطه" را اسطوره‌سازی بدانند. اما این واقعیت انکار ناشدنی است که هر سال عاشورا، خون حسین اگر به صورت مادی از سنگ و خاک نجوشد، در میان رگ‌های انسان‌های بی‌شماری می‌جوشد و این جوشش از حرکت نخواهد ایستاد تا ظهور فرزند حسین! از این رو می‌توان به این ماجراها به شکل یک استعاره نگریست و فرهنگ غنی شیعی را در ایجاد چنین انگاره‌ها و استعاره‌ها مورد مداقه قرار داد. 🆔 @qasas_school
⚠️ قابل توجه مخاطبان گرامی! مطالبی که درباره نام منزل‌گاه‌ها و برخی حوادث منتشر می‌شود، مرتبط با یک سلسله نوشته‌هایی است درباره‌ی سرنوشت کاروان اسیران اهل بیت بعد از عاشورا و منزل‌گاه‌هایی که در مسیر از کوفه تا شام طی کرده‌اند. به مناسبت این روزهای محرم و صفر، این مطالب بازنشر می‌شود که سابقه‌ی آنها را در کانال می‌توانید ببیند!
🔰منزل‌گاه‌ها| از چهاردهم تا شانزدهم منزل چهاردهم: تل‌اعفر منزل پانزدهم: سنجار... درباره اسم این منطقه گفته‌اند چون سلطان سنجر در آن به دنیا آمده، نامش را سنجر یا سنجار گذاشته‌اند. مردم این دیار عموما کُرد بوده‌اند. منزل شانزدهم: نُصَیبین (Nusaybin) که رومیان آن را با نام Nisibis می‌شناختند و یونانی‌ها به اسم مکدونیس یا سوکورس می‌خواندند. شهری در شمال بین النهرین که اکنون در جنوب ترکیه قرار دارد. این شهر، یکی از مراکز مهم مسیحیت در شرق و برای سالیانی دراز، موضوع مناقشه و درگیری میان شاه ساسانی و امپراتوری روم بود. این شهر در برخی منابع به صورت نَصیبین نیز تلفظ شده است. حاکم این شهر در روزهایی که کاروان اهل‌بیت را به سمت شام می‌بردند، فردی به نام منصوربن‌الیاس بوده. وی بعد از خبر نزدیکی کاروان اسیران، دستور به آراستن شهر می‌دهد تا بزم قاتلان را با راه انداختن جشن رونق ببخشد. در نقل‌ها آمده که اسب حامل سر اباعبدالله وارد شهر نشد و ناگهان سر مبارک امام از روی نیزه بر زمین افتاد. نقطه‌ای که سر بر زمین افتاده به نام "مشهد حسین" معروف شد و به زیارت‌گاهی بدل گردید. گویا فردی به نام ابراهیم موصلی سر مطهر را شناسائی می‌کند و به اطرافیان از دین و نسب سیدالشهدا خبر می‌دهد. سربازان حکومتی ابراهیم موصلی را می‌کشند تا حرف‌های او به مردم شهر نرسد. با این حال خبر میان مردم می‌پیچد و حاملان سر ترسیده به مسیر خود ادامه می‌دهند. 📚 مقتل ابی‌مخنف، ص۱۱۴؛ وسیله‌الدارین، ص۳۷۱؛ مناقب، ج۴، ص۸۲، ناسخ‌التواریخ، ج۳، ص۱۰۶؛ کامل بهایی، ج۲، ص۲۹۲؛ نفس‌المهموم، ص۴۲۶؛ آیینه در کربلاست، ص۶۰۹.
🔰 صفر المظفر 🔶 بنیان‌های اقتصاد عرب جاهلی را یک مثلث سه ضلعی شکل می‌داد: الف) تجارت، ب) زیارت، ج) غارت. 🔹 ضلع سوم بدین معناست که اعراب همواره در جنگ و مبارزه قبیله‌ای بودند که قبیله‌ی پیروز و غالب به مراتع و دام و احشام و اموال رقیب مغلوب خویش دستبرد زده و آنها را غارت می‌کرد. بماند این نکته که زنان و دختران هم از این غارت در امان نبودند. 🔸 این غارت‌ها هم نه صرفا به دلیل زیاده‌خواهی یا خوی وحشی‌گری اعراب که در بسیاری موارد برای بقاء و ادامه حیات بوده است. تصور کنید سرزمین خشک و بی‌آب و علف جزیره‌العرب را که قبایل بادیه‌نشین برای حفظ جان خود باید مدام دنبال مرتع و آب می‌گشتند و با تمام شدن ذخیره آب و علوفه یک منطقه، چاره‌ای جز هجوم به مراتع و ذخایر آبی دیگران نداشتند. 🔹 این جنگ‌های مداوم چنان در میان عرب پررنگ بود که سواد، رسانه و دیپلماسی خودش را شکل داد. علم‌الایام و علم‌الانساب دو محور اصلی سواد عرب بودند که به تاریخ جنگ‌ها و غارت‌ها و سپس فخرفروشی به حسب و نسب در همین باره اختصاص داشت. شعر نیز به عنوان یک رسانه‌ی مهم نقشی اساسی در درگیری‌ها ایفا می‌کرد و قواعدی مانند «ماه‌های حرام» نوعی نظم بین‌القبیله‌ای پدید می‌آورد که شبیه قواعد دیپلماتیک بود. 🔸 ریشه شکل‌گیری ماه‌های حرام هم بر این مبنا بود که جنگ و غارت مداوم، مسیرهای تجاری و زیارتی را ناامن می‌کرد و از این رو غارت، به دو ضلع دیگر حیات اقتصادی عرب ضربه می‌زد. آنها برای بهره‌مندی از همه فرصت‌های اقتصادی، جنگیدن در چهارماه از سال را حرام کردند. این چهار ماه عبارت بودند از: رجب، ذی‌القعده، ذی‌الحجه و محرم. 🔹 سپس با اتمام ماه محرم، جنگ و غارت دوباره از سر گرفته می‌شد و صفر به عنوان نقطه‌ی آغاز بود. برخی معتقدند علت نام‌گذاری این ماه به صفر نیز، از جهت خالی شدن (صفر شدن) شهرها و بازگشت به بادیه‌نشینی و غارت است. از سویی برای این ماه پس‌وند المظفر را درنظر گرفته‌اند تا نوعی تفال به ظفر و پیروزمندی در غارت‌ها و غلبه بر قبایل باشد. 🔺 پ.ن: فردا روز اول ماه صفر است.. ما نیز در مبارزه با اسرائیل تفال به ظفرمندی می‌زنیم تا صفرالمظفر ماه پیروزمندی یاران جبهه مقاومت باشد. 📚 منابع: مقدمه ابن خلدون، ج۱، ص۲۸۶؛ ابوجعفر بغدادی، الحبر، ص۲۴۰؛ حتّی، فیلیپ، تاریخ العرب، ص۱۳۱؛ شوقی، ضیف، تاریخ الادب العربی العصر الجاهلی، ص۷۱؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۵، ص۲۰۲؛ احمد جاد المولی، ایام العرب فی الجاهلیة، ص۴۰۱-۴۰۵؛ عمر فرّوخ، تاریخ الجاهلیه، بیروت، ص۱۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ص۵۵۶-۵۸۰. 🆔 @Qasas_school
🔰مردی از اهل‌بیت که نمی‌شناسیم!| به مناسبت شهادت زیدبن‌علی ✍🏻 به کوشش روح‌الله شمسی‌کوشکی 🔶 ایام ابتدای صفر، ایام شهادت «حسین ثانی» و شهید مظلوم اهل‌بیت، حضرت «زیدبن‌علی‌بن‌الحسین» است. شهیدی که مع الأسف در بین خود شیعیان هم غریب و ناشناخته واقع شده است. 🔹شیخ مفید، «زید‌بن‌علی» را بافضیلت‌ترین فرزند امام سجاد بعد از امام باقر می‌داند و نقل می‌کند: «زید، چنان از خشیت خدا می‌گریست که اشکش با خاک زمین مخلوط می‌شد و او را «حلیف القرآن» (هم‌پیمان با قرآن) نامیده‌اند و به طلب خون حسین و بازگرداندن خلافت اهل‌بیت، علیه «هشام‌بن‌عبدالملک» قیام کرد، مردم کوفه با او بیعت کردند اما بیعت شکستند و او را تسلیم بنی امیه کردند. بنی امیه هم او را به طرز فجیعی کشتند و قبرش را نبش کرده و بدنش را به صلیب کشیدند و چهار سال!! بر صلیب نگه داشتند و سپس پیکر را سوزاندند!» 🔸 وقتی خبر شهادت «زید» به امام‌صادق(علیه‌السلام) رسید، گریه شدیدی کرد و حزنی بزرگ بر او غالب شد و سپس بر بدن مصلوب زید نماز خواند. همچنین امام صادق فرمود: «خدا، اراده فرموده که تنها هفت روز بعد از آتش زدن پیکر زید، حکومت بنی امیه ساقط شود!» 🔹 ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل‌الطالبیین» می‌گوید: جریر‌بن‌حاتم (صحابه پیامبر) نقل کرده که: «روزی پیامبر اکرم از خواب پرید و گویا در خواب ماجرای شهادت «زید‌بن‌علی» و مصلوب شدن وی را دیده بود. پیامبر اظهار جزع و ناراحتی فرمود و گفت: آیا واقعاً با فرزند من چنین می‌کنند؟!» 🔸 گرچه در مورد جناب «زید بن علی»، روایت متناقضی وجود دارد و برخی روایاتِ قادحه، او و قیام او را مذمت کردند و برخی روایاتِ مادحه، او را مدح کردند اما روایات مادحه، از نظر تعداد بسیار بیشتر از روایات قادحه است و روایات مذمت، همگی حمل بر تقیه می‌شود! علامه مجلسی پس از ذکر هر دو قسم روایات، جمع بندی جالبی دارد و می‌گوید: « روایات دال بر جلالت قدر و شأن «حضرت زید» بسیار بیشتر از روایات دیگر است و بیشتر علمای شیعه هم حکم به بزرگی مقام و منزلت جناب زید داده‌اند و باید به «زید» اعتقاد نیکو داشت! 🆔 @Qasas_school
🔰 مردی از اهل‌بیت که نمی‌شناسیم! (۲) بخشی از روایات در مدح حضرت زید‌بن‌علی ▪️امام صادق از سیدالساجدین روایت کرد: «در فرزندان من، شهیدی است که در «کوفه» کشته می‌شود، در «کُناسه» به صلیب کشیده می‌شود، نبش قبر شده و بدنش بیرون کشیده می‌شود، ولی درهای آسمان برای روح او باز می‌شود، اهل آسمان از حضور او مبتهج و خوشحال می‌شوند و روح او بر پرنده‌ای سبز در بهشت، به پرواز در می‌آید!» ▪️ پیامبر اکرم خطاب به امام حسین فرمود: «ای حسین! از صُلب تو فرزندی خواهد آمد که او و اصحابش بدون حساب وارد بهشت شوند، در تراکم صحرای محشر از روی سر مردم رد شده و پیشانی سفید به جنّت داخل شوند!» ▪️امام صادق فرمود: «خدا، عمویم را رحمت کند! او مردِ دنیا و آخرتِ ما بود!» ▪️وقتی «مأمون»، «زید النار» (برادر ناخلف امام رضا) را با «زید شهید» مقایسه کرد‌ امام رضا عصبانی شد و فرمود: «برادرم زید را با عمویم زید، مقایسه نکن! عمویم از عالمان آل محمد بود، برای خدا قیام کرد و شهید شد و مصداق کامل این آیه قرآن بود: وَجَاهِدوا فی اللّه حقَّ جِهادِهِ هُوَ اجتَباکُم!» ▪️«زیدبن‌حارثه» فرزندخوانده رسول‌اللّه و بسیار مورد علاقه ایشان بود. با این حال پیامبر به زید‌بن‌حارثه می‌گفت: «من اسم تو را زیاد دوست دارم؛ چون تو همنامِ حبیبی از اهل‌بیت من هستی!» ▪️روایت است که وقتی «زید» به‌دنیا آمد، پدر بزرگوارش سید الساجدین، به قرآن تفأل زد و آیه «وَ فَضّلَ اللّهُ المُجَاهدینَ» آمد، سپس دوباره قرآن را باز کرد و این بار آمد « إنَّ اللّهَ اشتَری مِنَ المُؤمنینَ أنفُسَهم» 📚 أمالی صدوق، ص۴۳؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۲۵۳؛ مستطرفات السرائر، ص۱۴۵؛ الارشاد، ص ۲۸۶؛ بحار الانوار، ج۶، ص۲۰۵ و ۲۰۸؛ مقاتل‌الطالبیین، ص ۱۴۴. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 سلمان| به مناسبت هفتم صفر 🔶 آقازاده بود. آن روزها می‌گفتند دهقان‌زاده. روزبه پسر خشبوذان. پدرش یک زمین‌دار و صاحب منصب بود. گویا در "جی" حوالی اصفهان زندگی می‌کردند. روزبه شد دنیاگرد. شهر به شهر می‌چرخید. دوره‌گردی که می‌خواست حقیقت را بیابد و گرد آن بگردد. از زرتشتیت و مسیحیت و کلیمیت گذر کرد و عاقبت حقیقت را در مدینه یافت. در کلام محمدامین که حالا رسول الهی بود. به اسلام گروید و روزبه شد سلمان. سلمان فارسی. وقتی در خندق هر گروهی از انصار و مهاجران، سعی می‌کردند سلمان را به خود منتسب کنند، پیامبر فرمود: سلمان منّا اهل‌البیت! سپس سلمان فارسی شد سلمان محمدی. 🔺پ.ن: عکس نام سلمان بر دیوار مسجدالنبی 🆔 @Qasas_school
🔰سلمان| کفر متحرک 🔶 سلوک و حرکت سلمان را مرحوم صفایی اینطور هنرمندانه توضیح می‌دهد: 🔺کفر متحرک، به اسلام می‌رسد ولی اسلام راکد، «پدر بزرگ کفر» است. سلمان‌ها در حالی که کافر بودند، حرکتشان آن‌ها را به رسول (ص) منتهی کرد و زبیرها در حالی که با رسول (ص) بودند، رُکودشان آنها را به کفر پیوند زد. 🆔 @Qasas_school