هدایت شده از هادی سعیدی فرد | کانال
اپیزود دوم:
"ای مرد! در میان میدان چه میکنی"
شب را تا صبح، بیمارستان بودم.
همراهی بیمار را بهانه کردم و تقریبا تا صبح پلک روی هم نگذاشتم.
قدم به قدمِ بچه های #هلال_احمر و #سپاه و #نوپو و #نیروهای_مردمی دنبال رئیس جمهور کشور میگشتم.
از ناچاری متوسل به رفقای تبریز میشدم.
چند باری به #نوید_ناصرِ حوزه هنری زنگ زدم و با #آرش_رضازادهِ خاتم مرتبط شدم و خبرهای #حامد_خسروشاهیِ مردمیسازی رو لحظه ای از دست نمی دادم.
اما دریغ از یک خبر!
در این وانفسای بیخبری و سیل صلوات و دعای جمعی، باز شعر پیشتاز بود:
"ای مرد! در میان میدان چه میکنی"
"عصای موسی هنر" کار خود را کرد و حرف دل را که بغض و نگرانی سد راهش شده بود از مسیر حلقه های اشک راهی گونه نمود.
#راوینا را رصد میکردم، آنجا هم خبری نبود
روایت ها را که میخواندی، بیشتر میسوختی!!
میشد گفت آنچه که در آن ساعات جستجو رخ داد شبیه باز شدن زبان کسی بود که مدت ها توان صحبت از دست داده و الان مجالی برای فریاد و کلام بی لکنت پیدا کرده بود
کلی "دوستت دارم های نگفته ای" را میتوانستی ببینی که یکباره به سمت رئیسی "مظلوم و محجوب" روانه شده بود.
گمان میکنم خیلی روی رفاقت زمانه حساب باز کرده بودیم و رئیس جمهور را از قضا و قدر مستثنا نموده بودیم
میگفتیم برای تعریف از خوبی ها و دیدن نقاط قوت و بیان تفاوت ها با گذشته فعلا وقت هست...
چه روایت ها و اسرار مگویی از #سید_ابراهیم گفته شد...
چه طرح هایی کشیده شد...
تازه تازه آدم میفهمید این سیدِ غریبِ تنها در میانِ شیطنت دشمن و کج فهمی بعضی از دوستان، چقدر رفیق و دلباخته و عاشق دارد.
همه چیز مساعد یک خبر جنجالی بود:
"هم اکنون بالگرد حامل رئیس جمهور و همراهان پیدا شد.
آیت الله رئیسی دچار جراحات سطحی شده اند اما حال عمومی ایشان رضایت بخش است."
اما دریغ...
✍🏻#هادی_سعیدی_فرد
💠@hadisaeedifardd
هدایت شده از هادی سعیدی فرد | کانال
اپیزود سوم:
"یاران" ، "سید شریف"
رعایت شرط #ادب و #میزبانی و #احساس_مسئولیت کرده بود و رئیس جمهور را در سفر همراهی میکرد.
مگر میشود نماینده #آقا در استان، #خادم_الرضا را تنها بگذارد.
همان روحانی مردمدارِ شعردوست،
همان که بلد بود سوار تاکسی و مترو شود!
همان که میتوانست با کسبه و کارمند ها صحبت کند!
همان که به جلسات هفتگی هیأت ها بدون خطکشی های کوته نگرانه سر میزد!
همان که در مصلی فاصله از بین مردم و مسئول برداشته بود!
همان که به سینما میرفت!
بله، همان حاج آقای معروف تبریزی
همان که برای پدرش هم، پدر بود!!
همان سیدی که میگفت تبریز دو امام جمعه شهید دارد و ان شاءالله سومی هم من خواهم بود
" آیت الله محمدعلی آل هاشم"
در جمعی بودم، یکی از رفقای هنرمند تبریزی میگفت بیاییم ژانری تعریف کنیم از متن پیامک های عموم مردم که با سید رد و بدل شده؛
نقداً تعدادی از پیامک های دو نفر از آن جمع با آقای آل هاشم را خواندم، بی تعارف به اندازه چند جلسه درس اخلاق و حکمرانی بود.
غم #سید_شریف به اندازه غم #سید_ابراهیم برایمان جانکاه بود و بی خبری کماکان سوهان روح!
✍🏻#هادی_سعیدی_فرد
💠@hadisaeedifardd
ققنوس
ولی خسته بودیم و یاران همدل... شاید این متن مؤدبانهترین و آرامترین متنی بود که میتوانستم در این
روزهای بدون ابراهیم...
ما روزهای بدون #امام را درست فهم نکردیم...
اما روزهای بدون #حاج_قاسم، روزهای سختی بود...
این روزهای بدون #ابراهیم هم...
دیروز اگر وسط کارهای اربعین، کسی جرأت میکرد اینجوری بپیچد جلوی کار امام حسین(ع)، در دولت یکی بود که حرفها را بشنود و شاید بتواند کاری کند...
اما حالا که نه #حاج_قاسم هست و نه #سید_ابراهیم...
نه رویمان میشود اسباب زحمت و رنجشخاطر حضرت آقا را فراهم کنیم و نه صلاح میدانیم...
میسوزیم و میسازیم...
اما یقین داریم اخلال در کار ارباب، سنگین تمام میشود، سنگینتر از آنچه تصور کنیم...
✍ #رحیم_آبفروش
@qoqnoos2