«امام جمعهای که با تاکسی به نماز جمعه میرود!»
(اربعیننوشت۸؛ روزنوشتهای سفر اربعین ۱۴۰۳)
|۳شنبه|۶شهریور۱۴۰۳|۲۲صفر۱۴۴۶|
قسمت ۱از۳
• برای نماز صبح، پیرمرد بامزه روی اعصابی، پیروجوان و ریزودرشت را بیدار میکند... اصرارش در عملیات بیدارسازی، کار را به اعتراض سایرین میرساند... نماز جماعت را در این بیت شریف میخوانیم و من از ترس آنکه در طول روز پشت فرمان هستم و به جمعبندی یادداشتهای دیروز نرسم، در همان رختخواب مشغول نوشتن میشوم...
• بعد از یکیدوساعتی، قسمت هفتم را که ارسال میکنم، خوابم میبرد تا حدود ۹:۳۰ که بلند میشویم و سر سفره ساده صبحانه مینشینیم... پنیر و سنگک تازه...
• حاج #جلال_ندیمپور و سرهنگ #مرادی، دو عزیزی هستند که خادمی خانه را بر عهده دارند، فرصت خوبی است با #حاج_جلال که سالیانی ملازم آیتالله اشرفی اصفهانی بوده، همصحبت شوم، از خاطرات آنروزها میپرسم... سال ۳۵ که به امر آیتالله بروجردی، ایشان از نجف عازم کرمانشاه میشود، اقامه نماز مسجد آیتالله بروجردی و مدیریت مدرسه علمیه را بر عهده میگیرند، مردم و خیرین هم جمع میشوند و همان سالها این منزل را برای ایشان میخرند... سالهای بعد #حاج_جلال، از روی علاقه و محبت وافر، در کنار حاجآقا کارها و امورات ایشان را مساعدت میکردهاند تا اینکه آیتالله را ساواک دستگیر میکند تا انقلاب و حکم امام برای نمایندگی ایشان در کرمانشاه...
• تعریف میکرد که حاجآقا در زمستانها جوراب بلند میکشید روی نعلین و مسیر منزل تا مسجد را پیاده میرفت... برای نمازجمعه هم میرفت سر خیابان و تاکسی میگرفت! امام جمعه با تاکسی به مسجد جامع برود، شوخی میکند یا افسانه تعریف میکند؟! میگفت هرچه بچههای سپاه اصرار کردند که منزل باید عوض شود، حاجآقا میگفتند عمر من کفاف نمیدهد و همینجا منزل آخر دنیایی من است! از کارهای بزرگی میگوید که همان سالهای اول انقلاب، حاجآقا به او میسپرده و او به انجام میرسانده... میپرسم چه سمتی داشتید؟ میگوید هیچ! پس چه؟ محبت و تکلیف! یاد جمله شهید بهشتی میافتم: «در این انقلاب آنقدر کار هست که میتوان انجام داد بیآنکه هیچ پست، سمت، حکم و ابلاغی درکار باشد.»
• یار دیگر حاجآقای ندیمپور، سرهنگ #مرادی است، مردی محجوب و مأخوذبهحیا، خاکی و باصفا... چنان در این بیت شریف خادمی زائران را میکند که باور نمیکنی فرمانده بخش مهمی از ارتش غرب کشور باشد! و چهقدر جمهوری اسلامی مظلوم است که در کنار صدای بلند هزار نقد و اشکال به فلان مسؤول و وزیر و وکیل، روایت یکی از این مردان خدا به درستی به گوش نوجوان و جوان این کشور نرسیده است...
• با هزار حسرت بیت شریف شهید محراب را ترک میکنیم، هنوز از پلههای کوچه پایین نیامدهایم که حاج #عظیم تماس میگیرد، قبلش هم حاجآقای #ولدان زنگ زده بودند و نتوانسته بودم پاسخ دهم، صحبت کوتاهی میکنند و گوشی را میدهند خدمت حاجآقای #اجاق_نژاد... خدا بخواهد خبرهای خوبی خواهید شنید... اجتماع «شکراًللحسین(ع)، بیعةًللمهدی(عج)»، تجلیل از فعالان و خادمان اربعین حسینی، همزمان با شهادت امام حسن عسکری(ع) که سفر اربعین را مدیون روایت ایشانیم:
علامات المؤمن خمس:
1. صلاة الخمسين و
2. #زيارة_الاربعين و
3. التختم في اليمين و
4. تعفير الجبين و
5. الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم.
ادامه دارد...
✍️ #رحیم_آبفروش
@qoqnoos2