113ostadmazarchi113یزد.mp3
زمان:
حجم:
27.19M
#چند_دقیقه_با_استاد
💠تاریخ: آخرین جمعه ماه شعبان حدودا سال ۱۳۷۳
💠موضوع:
✅جمعه اخر ماه شعبان
✅مختصری از شرح خطبه شعبانیه
✅ محور خطبه شعبانیه ◀️توبوا...توبه
✅انواع توبه
✅استقبال از ماه مبارک رمضان
✅معرفی کتاب
...شنیدم ◀️فراموش کردم
دیدم ◀️ بیادم ماند
عمل کردم◀️ فهمیدم...
🎙مرحوم استادحاج علی مازارچی
فایل شماره 1⃣
💠💠🌷💠💠
بزرگوارانی که خاطره یا دست نوشته و... از استاد دارند میتوانند به کاربری
🆔 : @HaniyahMazarchi
ارسال کنند
#مرحوم_استاد_حاج_علی_مازارچی
🆔 @ostadmazarchi
@ostadmazarchi 1،2،3.mp3
زمان:
حجم:
6.42M
چند دقیقه با استاد
فقید سعید مرحوم حاج علی مازارچی
فایل شماره 2️⃣
✅حب ولایتی با حب خودخواهی چه فرقی دارد؟
✅الگو برای حب در قران چیست؟
✅جایگاه تولی و تبری در زندگی ؟
پاسخ به سوالات در صوت 👆
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
شادی روح بلند حاج علی مازارچی، با زدن لینک ذیل حمد و صلوات👇 نثار نمایید
https://fatehe-online.ir/272804
https://beyade.ir/p/29848
🌺💠🌺
بزرگوارانی که خاطره یا دست نوشته و... از استاد دارند میتوانند به کاربری
🆔 : @HaniyahMazarchi
ارسال کنند
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_استاد_حاج_علی_مازارچی
🆔 @ostadmazarchi
#لذت_بچه_داری_در_ماه_مبارک_رمضان
حتما شما هم در بین فامیل و دوست و آشنا و هم محلی وهمکار و...
عزیزان تازه تکلیف رسیده دارید💞
سنت حسنه ی که #مرحوم_استاد_حاج_علی_مازارچی ، به یادگار گذاشتن، فرستادن کیک به درب منزل روزه اولی ها بود🍰😍
لطفا به هر مقدار که شرایط تون جور هست یک برنامه #ویژه وخاص برای #روزه_اولیها داشته باشید.👌💪
#قرارهای_طلایی
#چند_دقیقه_با_استاد
┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈
با #خورشیدخانه چون خورشید بدرخشید.
☀️ @khrshidkhane
➖ مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی،
شهدای گرانقدر پانزده خرداد
و سیزدهمین سالگرد درگذشت مروّج فرهـنگ خانواده ،
استاد حاج علی مازارچی
را با برپایی مجلس ذکر فضائل اهل بیت گرامی میداریم
➖ پنجشنبه ساعت ۶ صبح الی ۷:۳۰
➖ حسنیه مرحوم استاد مازارچی
یزد بلوار ۲۲ بهمن خیابان معلم کوچه شهید حاتمی پور
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_استاد_حاج_علی_مازارچی
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
#خاطره_دخترداری
#چند_دقیقه_با_استاد
هر کسی که با استاد همنشین بود قطعا می دانست که چقدر نسبت به مراقبت و حمایت از دختر حساس بودند
همیشه سفارش ویژه ای در جهت فراهم کردن آرامش و امنیت دختران مد نظرشان بود
در ادامه بمناسبت #روز_دختر خاطره ای از دخترداری ایشان را تقدیم تان میکنم
"جمعه شب تاریخ دهم خرداد ماه بود که آقاجان خسته از مراسم روضه شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) برگشتند
یک چای لیوانی کم رنگ با نقل نباتی کوچک کنار آن ، برای رفع خستگی شون ، کافی بود
چای لیوانی با تکه نبات کوچک را که گذاشتم کنار آقاجون کوچیکترین دختر خونه (نوه یکساله و نیمه شون) بدو بدو آمد و آرامشش را از آغوش آقابزرگش گرفت و خیلی سریع نبات کنار لیوان را گذاشت در دهان آقاجون
کلی خندیدم و ذوق کردیم که چقدر هوای شون داره 😍 ولی....
بعد دست های ناز کوچولو شو بُرد طرف دهان آقاجون تا نبات در بیاره و گذاشت تو دهن خودش... ای وای دیگه داشت کاراش نامناسب میشد 😣
سریع رفتم طرف دخترم تا مانع این کارهاش بشم و دیدم ای واای دوباره نبات از دهان خودش درآورد و گذاشت در دهان آقابزرگش
عصبانی شدم و با شدت میخواستم کوثر جدا کنم
ولی آقاجون با خنده و روی خوش گفتن:
《 خوشمزه تر از این نبات نخوردم از دهان معصوم درآمده ☺️》ونگذاشتن مانع کار کوثر خانم شوم
لبخند زدم بعد سریع از فرصت استفاده کرده و این صحنه شیرین و پرعاطفه ی دخترداری آقاجون رو ثبت کردم
◾️دو روز بعد دوشنبه ۱۲ خرداد😭 ، آقاجون ، مهمان ارباب شان امام حسین علیه السلام بودن🖤
در سالروز وفات شان ، صلوات و فاتحه هدیه کنیم
☀️ @khrshidkhane
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_استاد_حاج_علی_مازارچی
📷عکس: پارک مشهد مقدس با دست خط استاد در پشت نویسی عکس
سه خاطره تربیتی_آموزشی از زیارت
👇👇
🌱 راه ؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🇮🇷
عشقِ ریشه ای❤️🌱 👇👇👇
📌عشقِ ریشه ای
بنظر شما اگر ما در خانواده شیعه متولد نشده بودیم ، آیا فرصت تحقیق و بررسی ادیان را پیدا می کردیم؟
میتوانستیم با این هجمه ی رسانه ای ، حق و باطل را تشخیص دهیم؟
آیا در زمره ی مستبصرین قرار می گرفتیم؟
در روز عیداکبر غدیر خم، که دست هایمان را درهم گره میزنیم و زمزمه میکنیم:
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب(علیه السلام) و الائمه اطهار (علیهم السلام)
نگاهی به پدر و مادر
پدر بزرگ و مادر بزرگ
پدرِپدر بزرگ و مادرِ مادر بزرگ و...
بیندازیم...
کسانی که راه ما را برای رسیدن به قَسیمُ النارِ والجنه ، سَهل الوصول کردند...
***
🖋 قرار پدر_دختری گذاشتیم که یک ساعت باهم مطالعه کنیم و بعد پدر از من درس فارسی را بپرسند.
سمت چپ پدر بساط دفتر و کتابم را چیده بودم
که نگاهم به لایه ی گوش چپِ شان قفل شد ...
چشم هایم را تیز کردم و به تورفتگی لایه ی گوش خیره شدم،دست هایم از کنترل خارج شد .
انگشت شصت و سبابه زرنگ شدند و لایه گوش را نوازش کردند.
درسته... چشم و انگشتان هم صدا شدند که گوش سوراخ بوده ...
یک مرد و سوراخ کردن گوش...یعنی چه ؟
آیا نامردی "جان مرا" اذیت کرده بوده؟
شاید هم از بدو تولد همین خلقت را داشته ؟
رژه رفتن افکار، چهره ام را درهم کشید، ابروها در هم گره خوردن و فروغ چشمم خاموش شد😔
صدای با ابهت و دلنشین شان، رشته های بافته شده ی افکارم را ، پنبه کرد:
➖ " در کوچه پس کوچه های کاه گلی محله ی مان ، سه چهار تا، پسربچه ۴،۵ ساله هم بازی بودیم . یک روز اکبر داد زد: " بچه ها بچه ها... علی رو نگاه کنید علی گوشواره داره 😳 "
یک حلقه در گوش چپم بود
محمد و تقی هم سریع خودشان را به ما رساندن و به گوش چپ من خیره شدن.
حلقه ی گوشم را بسان جام قهرمانی بدست گرفته م شانه هایم را بالا انداختم با صدای پر از شور و عشق فریاد زدم: " این حلقه ی غلامی علی علیه السلامه"
و جواب این حلقه ی به گوش بودن را از مادر داشتم:
"وقتی به دنیا آمدی نذر مولایت علی علیه السلام کردم وحلقه غلامی مولا را در گوشت انداختم تا همیشه مدال پرافتخار غلامی علی را بیاد داشته باشی."
ننه آقات در بیمارستان بودند...ظهرها بجای مسیرِ خانه ، مسیرِ بیمارستان را میرفتم. دانه های قرمز و آبدار انار را با دستان سفید و ضعیف ش در کاسه ملامینی گل سرخی ریخته بود.
"علی جان مادر، انارتو بخور، خسته راهی
انار همراه با ذکر "یا علی مددی" برات دون کردم مواظب باش تا دونه ی آخر بخوری، روی زمین نیفته، ذکر علی روش چرخیده..."
وقتی عاشق باشی به هر بهانه ی، عشقت را به ثمره ی وجودت منتقل میکنی...👌
حالا که بزرگ شدم میفهمم چرا در شناسنامه "علی" ثبت شده ولی در نوشتن نام خود ،با "غلام" شروع می کردند.
و در هیچ یک از دلنوشته ها یا پیش نویس های تدریس و... ایشان (ع) پیدا نخواهد شد، کامل و با خط زیبا (علیه السلام) ثبت شده...
🔰 عشق به علی (علیه السلام) نسل به نسل در مردمان ایران زمین با رگ و خونشان آمیخته شده است.
در هنگام تبریک و شادی عیدبزرگ غدیر بیاد اجداد عاشقمان باشیم.
❣روحتان شاد عاشقان مولا❣
🖋حانیه مازارچی ۲۷ تیرماه ۱۴۰۱
هجدهم ذالحجه ۱۴۴۳
اللهم عجل لولیک الفرج بحق العیدالاکبر🌱
#عید_غدیر
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_حاج_علی_مازارچی
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
🌱 راه ؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🇮🇷
ڪاشیهجورۍتغییــرڪنیم... ڪهبعدهابگیم، ◂همهچیزاز #محرم اونســـالشروعشد(: #تغییرات_کوچک_نت
ظهر عاشورا 😭
یاد کنیم تمام کسانی که عشق حسین علیه السلام را در دل ما قرار دادند و پر کشیدن
اللهم اغفر للمومنین و والمومنات
#خاطره از ظهر عاشورا
دخترست مگر طاقت دارد اذیت شدن پدر را ببیند
همیشه از تصور ظهرهای عاشورای که کنار پدر بودم میمیرم و زنده میشوم
اگر ظهر عاشورا در منزل بودند
بالای پشت بام یا روی حیاط زیر آفتاب ایستاده بودند
زیارت عاشورا با صد لعن و سلام را میخواندند
چنان گریه می کردند که شانه هایشان بالا و پایین می آمد.
مهر زیر آفتاب ظهر سوزان یزد داغ شده
وحالا نوبت سجده زیارت عاشوراست
بیاد صحرای کربلا ...پیشانی بر مهری که😭
دیدن این صحنه ها برای دختر، سخت است
هنوزم بعد چندین سال بیادآوردن آن صحنه ها بی تابم میکند😭
ای وااااای من
چه به دل رقیه خاتون رسیده😭😭
امان از دل زینب😭😭😭
أعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ الطَّالِبِينَ بِثَأْرِهِ مَعَ وَلِيِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_حاج_علی_مازارچی
☀️ @khrshidkhane
🖤🖤🖤
🖤🖤
🖤
استاد میگفتن:
اگه جایی گیر کردی یه تسبیح بردار و ذکر
"الهی به رقیه"
بگو
بی بی حل میکنه
السَّلامُ عَلَيكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ
عالم به فدای دل بابایی تو رقیه جان😭
#حضرت_رقیه(سلام الله علیها)
#خاطره
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_حاج_علی_مازارچی
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
🖤
🖤🖤
🖤🖤🖤
🌱 راه ؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🇮🇷
📌جنگ شناختی
📌جنگ روایتها
#تجربه
#خاطره
نزدیک ظهر جمعه شد از صبح که بیدار شدم میدانم ظهر چند ساعتی بیرون خانه ام
بخاطر همین برنامه ی زندگیمو طوری تنظیم کردم تا بتوانم به موقع در نماز جمعه و راهپیمایی علیه هَتاکان به ارزشهای اسلامی شرکت کنم
حین آماده شدن ذهنم درگیر سوالات زیادی بود ازجمله چرا برخی علیه نظام، اغتشاش می کنند مخصوصا دهه شصتی و هفتادی و هشتادی های ما 😔 و برخی در همین محدوده ی سنی تا پای جان، دفاع می کنند؟!😳
قبول، برخی جاها بی عدالتی هست ولی اساس نظام (البته بدون فشار احزاب سیاسی و فریب های رسانه ی ) آنقدر فاجعه وار در حد جایگزینی نظام نیست😐
خاطرات گوناگون و صحبت های مختلف تند تند در ذهنم رژه می رفتند...
🌷لحظه های پدر_دختری یادم می آمد که گاهی کنار پدر، گاهی روبروی هم نشسته بودیم و مرحوم پدرم با صبر و حوصله با بیانی دلنشین و پر از درد ،خاطرات از خشونت و ظلم و ناجوانمردی دوره شاهنشاهی تعریف می کردند
اطلاعاتم نسبت به آن دوره از شبکه های مجازی وفیلم و کلیپ ها ...نبود بلکه از دو لب کسی بود که آن دوره را با همه ی وجود لمس کرده بودند
💠امپراطور رسانه، چنان حق و باطل را جابه جا کرده که....اصلا بگذارید با یک خاطره این جابه جایی را شفاف تر کنم:
در مهمانی دوستانه یکی از خانما از فرح بعنوان زن پاکدامن سخن می گفت و استناد می داد به فیلم های که برای او درست کردند
مامانم که حواس شون به محتوای صحبت های خانم نبود متوجه شدن صحبت از فرح است خیلی عادی از خاطرات پیش از انقلاب تعریف کردند مثلا فرح فقط با مایو کنار دریا عکس انداخته و در روزنامه ها پخش کردن یا روابط نادرستی که حتی صدای اعتراض مادرشاه را هم درآورده بود و... آنقدر خانمه تعجب کرد که چند بار پرسید با چشم خودتون دیدید😐
📣 هدفم از این خاطره گویی ها این بود که
نسل قبل انقلاب، چقدر زمان گذاشتند و #خاطره برای نسل بعد انقلاب تعریف کردند
چقدر زمان #گفتگوی_سالم و سازنده والد_فرزندی داشتیم؟!
چقدر #قوه_تحلیل خودمان و نسل مان را تقویت کردیم؟!
پدر و مادران چقدر" #تجربه_زیسته" خودشان را از واقعیت های رژیم قبل را تعریف کردند؟!
شاید خود نیز در گرداب رسانه غرق شده باشیم😔
🗓 با مرور خاطراتم جواب سوالاتم را گرفتم:
"عدمانتقالتجربه" منجر به کودکشدن نسلی میشود که میرود در خیابان و میگوید
"من اینو نمیخوام، من اونو میخوام"
اکنون که با عشق و علاقه پای ارزشها می ایستیم نتیجه همان #شناختی هست که در گفتگوهای والد_فرزندی نصیبمان شده است
📣#خلاصه
پدران بزرگوار، مادران عزیز، متولیان ارجمند تربیتی
جنگ ، جنگ روایت هاست
جنگ شناختی ست
دراین هیاهوی دنیای مجازی ، #نقش خودتون پیدا کنید👌
پدرم روح عزیزتان همنشین کسانی که عاشق شان بودید
سایه باعزت و سلامتی تان مستدام مادرم
🖋حانیه مازارچی؛ مشاور خانواده
#لحظه_شیرین_فرزندپروری
#جنگ_شناختی
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_حاج_علی_مازارچی
#یکشنبه_های_تربیتی
با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
┄┄┅┅❅☀️🌱☀️❅┅┅┄┄
🔅@khrshidkhane
بجای غر زدن یه خدمتکار بگیر !!🤚🤨
پارسال بود یه روز که داشتم دست نوشته ها شون رو میخوندم یه گوشه ای نوشته بودن ....
👇👇👇👇
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_حاج_علی_مازارچی
با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
┄┄┅┅❅☀️🌱☀️❅┅┅┄┄
🔅@khrshidkhane
🌱 راه ؛ رشدآگاهانه_هوشمندانه🇮🇷
بجای غر زدن یه خدمتکار بگیر !!🤚🤨 پارسال بود یه روز که داشتم دست نوشته ها شون رو میخوندم یه گوشه ای
#خاطره
بجای غر زدن یه خدمتکار بگیر !!🤚🤨
یادمه بابا خیلی به #تسبیحات_حضرت_زهرا ارادت ویژه داشتن☺️
در عین حال که همیشه میگفتن بعد از نماز و قبل از خارج شدن از حالت تشهد ،تسبیحات رو با توجه بخونیم ، خیلی هم دوست داشتن تشریفاتی تر بشه☺️
مثلا تسبیح شمردن با انگشت پسندشون نبود و اگر با تسبیح تربت بخونیم که دیگه عالی میشد👌
پارسال بود که داشتم دست نوشته ها شون رو میخوندم یه گوشه ای نوشته بودن
"گرفتن خدمتکار جهت کمک در کارهای خانه با تسبیحات حضرت زهرا س"
بابا شرح روایتی رو نوشته بودن از روزی که حضرت زهرا برای شکایت نسبت به کارهای سخت خانه، از پیامبر درخواست یک خدمتکار داشتن. پیامبر هم گفتن یک چیز بهتر از خدمتکار یادت میدم
در یک روایت فرمودن قبل خواب تسبیحات حضرت زهرا رو بخونیم
و در یه روایت دیگه دعایی رو سفارش کردن
حالا من سعی میکنم هر روز این دعا یا تسبیحات رو بخونم 👌
راستش رو بخواین با خوندن این دعا ، سختی کار و بازی با بچه ها و خونه داری و .. اصلااا و ابدا کم نمیشه ❌
ولی یه برکتی میاد تو وقت و انرژی مون که انگاری یه خدمتکار واقعی اومده کمک😍👌
شما هم امتحان کنید حالا ضرر نداره
ممنوون میشم اگر برای شادی روح پدرم لطف کنید تسبیحات حضرت زهرا هدیه کنید
طرح های مختلف این دعا رو هم میتونید از سایت شکوفا طرح یا در فِرسته بعدی دانلود کنید 👇
پ ن : این دعا برای روز های زندگی همه مون که گاهی کم میاریم و خسته میشیم کارگشاست ولی اگه کسی شرایط خیلی سختی تری داره و امکان کمک گرفتن از افراد رو هم داره اصلا دریغ نکنه و بدونید حضرت زهرا هم تو موقعیتی این کار رو کردن😉
🔖 رضوان مازارچی
#چند_دقیقه_با_استاد
#مرحوم_حاج_علی_مازارچی
با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
┄┄┅┅❅☀️🌱☀️❅┅┅┄┄
🔅@khrshidkhane