eitaa logo
تدبر در قرآن | راه بهشت
10.7هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
119 فایل
کانال رسمی موسسه قرآنی راه بهشت آموزش تخصصی وجامع قرآن کریم به کودک و نوجوان بامدیریت #استاد_قدیر_اسفندیار ادمین کانال وتبادلات: @raahebehesht امور تربیت مربی: @raahebehesht_3 سفارش محصول: @raahebehesht_4 آدرس:قم_ خیابان‌ شهید‌ صدوقی_ کوچه ۵۲‌_ پ۲۴
مشاهده در ایتا
دانلود
(عج) 🌸سلام سلام بچه ها گل های باغ خدا 🌷می خوام بگم براتون از امام خوبمون 🌸مهدی صاحب زمان ولی حق در جهان 🌷همون که بهترینه منجی این زمینه 🌸آخرین امام دینه رهبر مومنینه 🌷کسی که دوستش بشه عاقبتش خیر میشه 🌸اگر دعا کنیم ما زودتر میاد اون آقا 🌷اون خیلی مهربونه داده به ما نشونه 🌸میخواد که ما غرق نشیم یه وقتی گمراه نشیم 🌷میخواد توی طوفانها کمک کنه به ماها 🌸اگر که ما خوب باشیم اهل بدی نباشیم 🌷میشیم ما یار مولا اهل بهشت اعلا 🌸اون وقت خدا راضیه این زمینه سازیه 🌷برای ظهور مولا این دستوره از خدا 🌸با ظهور امام زمان میشه بدی ها نهان 🌷فقر و بدی پاک میشه از این جهان همیشه 🌸عدالت برپا میشه ظلم و گناه نمیشه 🌷دنیا میشه گلستان تحت لوای قرآن 🌸راه نجات دنیا فقط هستش این ندا 🌷مهدی صاحب زمان زودتر بیا مولاجان...🙏🌸🌷🌸 📚سروده: ن. علی پور 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
داستان 👇👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇👇 🖼در یکی از روزهای قشنگ خدا، در شهر قم کبوتر کوچولویی🐥 به اسم نوک حنا با پدر و مادرش روی یه گلدسته🕌 بلند زندگی می کردند. اون روز پدر نوک حنا🕊 از خونه رفته بود تا برای غذا دانه جمع کنه؛ برای همین نوک حنا حوصله اش خیلی سر رفته بود😞. آخه اون برادر و خواهری نداشت تا با اونها بازی کنه😢. نوک حنا با بی حوصلگی از مادرش پرسید: مامان جون، من کی می تونم پرواز کنم؟ 🤔 آخه همیشه توی خونه هستم. مادر نوک حنا گفت: عزیز من تو هنوز کوچیک هستی و برای تو زوده که پرواز کنی. نوک حنا با خودش گفت که ایکاش منم زودتر بزرگ بشم و مثل مامان و بابام بتونم توی آسمون پرواز کنم🕊 تا همه جای این شهر رو ببینم😌 و دوست های خوبی برای خودم پیدا کنم... نوک حنا توی همین فکرها بود که چشمش به گنبد طلایی🕌 روبرویش افتاد و از مامانش پرسید: مامان جون چرا ما اینجا زندگی می کنیم؟ چرا برای زندگی به مکان دیگه ای، مثلا به اون کوه های دور نرفتیم؟⛰🗻⛰ مادر نوک حنا گفت: آخه اینجا یه شهر خوب خداست که اسمش قم هست. نوک حنا پرسید: چرا اینجا خوبه و چه فرقی با بقیه جاها داره؟ مادرش گفت: به خاطر همین گنبد طلایی که هر روز داری نگاهش میکنی... نوک حنا با تعجب پرسید: مگه این گنبد چه جایی هستش؟ مادرش گفت: این گنبد، مزار یه خانم خیلی خوب و مهربون به اسم حضرت معصومه(س) هست😍 که خدا ایشون رو خیلی دوست داره و برای همین هم هرکس به زیارت ایشون بیاید، خدا بهشون پاداش بهشت رو میده. حضرت معصومه(س) دختر امام هفتم یعنی امام موسی کاظم(ع) و خواهر امام رضا(ع) هستند و خیلی مقام بزرگی پیش خدا دارند. برای همین ما باید خیلی خوشحال باشیم و خدا رو شکر کنیم که داریم در کنار ایشون زندگی می کنیم.😍 نوک حنا از مادرش پرسید: چرا همیشه اینقدر حرم حضرت معصومه(س) شلوغ هستش؟ مادرش گفت: بخاطر اینکه مردم برای زیارت ایشون به حرم میان و از حضرت معصومه(س) می خواهند تا به آنها توجه و عنایت کنند.💐 نوک حنا پرسید: مگه ایشون صدای ما رو می شنوند؟👂مامان نوک حنا گفت: بله ایشون صدای همه رو می شنوند حتی صدای تو رو. نوک حنا با خوشحالی گفت: مامان منم می خوام مورد توجه و عنایت حضرت معصومه(س) باشم. به من یاد میدی باید چه کاری انجام بدم تا ایشون رو خوشحال کنم و مورد توجه ایشون باشم؟😃 مامان نوک حنا گفت: حضرت معصومه(س) همه بچه ها رو دوست دارند؛ ولی اگر دوست داری ایشون رو خوشحال کنی کافیه کارهای خوب انجام بدی💝. یکی از کارهای خوبی که ایشون خیلی دوست دارند، دعا کردن برای ظهور و فرج امام دوازدهم یعنی حضرت مهدی(عج) هستش.🙏 چون اگه امام مهدی(عج) که خیلی مهربون و خوب هستند، ظهور کنند تمام بدی ها از بین میره و تمام جهان رو خوبی و مهربونی پر می کنه. و همه موجودات جهان خوشحال و شاد میشن حتی ماهی های دریا و پرنده های آسمون.🐠🐬🕊 نوک حنا وقتی این حرف ها رو شنید، با خودش فکر کرد که چقدر دنیا خوب و قشنگ میشه اگر امام مهدی(عج) ظهور کنند؛ 😍برای همین از مامانش پرسید: مامان جون اگر ما دعا کنیم واقعا امام مهدی مهربون ظهور می کنند؟ مامان نوک حنا سرش رو بلند کرد و همین طور که داشت به آسمون آبی نگاه می کرد گفت: آره کوچولوی قشنگم، حتما ظهور می کنند اگر ما بخواهیم و دعا کنیم. نوک حنا از اون روز تصمیم گرفت تا همیشه برای ظهور و فرج امام زمان(عج) دعا کنه تا حضرت مهدی(عج) زود زود بیایند و دنیا 🌍 رو پر از خوبی و مهربونی کنند.😍🌸🌺🌸 📚 نویسنده: ن. علی پور 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
مانند خورشید در پشت ابری هم باشهامت هم کوه صبری هم پاک و زیبا هم مهربانی یعنی امام و صاحب زمانی هر روز و هر شب در یاد مایی هم با محبت هم با دعایی آن چهره ات را می­دیدم ای کاش مهدی(عج)خوبم در قلب من باش 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
قرآن و کودکالمسجد بیت فی الرحمن.mp3
زمان: حجم: 1.13M
😍قشنگ و شنیدنی😍 ❤️ تواشیح جذاب❤️ با صدای بچه ها☺️ 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقلید صدای استاد از شاگرد😳 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این بار شماره چند میشه موش❗️😳 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
قرآن و کودکفی حفظه یتنافسون.mp3
زمان: حجم: 1.14M
😍قشنگ و شنیدنی😍 یه تواشیح جذاب❤️ 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
(عج)💚🌹🌹 🔹خدای خوب و مهربون خالق زمین و آسمون 🔸داده به ما یه نعمتی بزرگتر از این دنیامون 🔹اون داده توی این زمون امامی خوب و مهربون 🔸امام این زمان ما مهدی گرفته نام اون 🔹توخوبی ها بی نظیره ولایت داره آقامون 🔸اون آخرین ذخیره هست بقیت الله اسمشون 🔹اون گل باغ عسکریست نرجس خاتون مادرشون 🔸او یادگار احمده آخرین امام دینمون 🔹اگر بدونیم قدرشو راضیه خدا از هممون 🔸بیایید با مهدی دوست بشیم غریب نمونه آقامون 🔹حتی یه ذره دور نشیم با بدی یا گناهمون 🔸باید با کار خوبمون اون رو بیاریم پیشمون 🔹اون خیلی وقته منتظر مونده بیاد تو این زمون 🔸تا دردها رو دوا کنه تموم بشه غصه هامون 🔹ما میتونیم با دعامون کمک کنیم به آقامون 🔸تا دوری ها تموم بشه با ظهور اماممون 🔹رنج ها دیگه تموم میشه بهشت میشه جهانمون...🌈🌺🌸🌺🌈 📚سروده: ن. علی پور 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
آقا محمد مهدی ممنون از شما❤️ خدایا بحق دل تمام بچه ها در ظهور آقا امام زمان تعجیل بفرما🙏 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
یه داستان واقعی برای وظیفه شناسی انسان در برابر قرآن👌👌 حتما برای بچه ها بخونید😍 👇👇👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇👇 حدود ۵۰ سال پیش در فرانسه پیر مرد ۵۰ ساله ای از اهالی ترکیه زندگی می کرد که ابراهیم نام داشت و یک خواربار فروشی را اداره می کرد. این خواربارفروشی در آپارتمانی واقع بود که خانواده‌ای یهودی در یکی از واحدهای آن زندگی می کردند.😊 این خانواده پسری داشتند به نام جاد که هفت سال بیشتر نداشت جاد عادت داشت هر روز برای خرید نیازمندی های منزل به مغازه عمو ابراهیم می آمد و هر بار هنگام خروج از مغازه از فرصت استفاده می کرد و شکلاتی می دزدید.😱 روزی جاد فراموش کرد که از مغازه شکلات بردارد ابراهیم او را صدا زد و به او یادآوری کرد. مشکلاتی را که هر روز بر می داشته فراموش کرده بردارد جاد حسابی تعجب کرد😳 او گمان می کرد عمو ابراهیم از دزدی های او چیزی نمی داند و برای همین از او خواهش کرد که او را ببخشد و به او قول داد دیگر این کار را نکند. عمو ابراهیم گفت نه به شرطی تو را می بخشم که به من قول بدهی هرگز در زندگیت دزدی نکنی و در مقابل می توانی هر روز از مغازه من یک شکلات برداری☺️ جاد با خوشحالی این شرکت را پذیرفت سالها گذشت و عمو ابراهیم برای جاد یهودی مانند پدری مهربان بود هر وقت جاد با مشکلی برخورد می کرد حوادث روزگار به تنگ می‌آمد پیش عمو ابراهیم می‌رفت و مشکل خود را برای او مطرح می‌کرد☺️ ابراهیم هم کتابی را از کشوی میز مغازه بیرون می آورد و به جاد می داد از او می خواست صفحه‌ای از کتاب را باز کند و وقتی جاد کتاب را باز می‌کرد، عمو ابراهیم ۲ صفحه از کتاب را می‌خواند و کتاب را می بست و این گونه مشکل جاد را حل کرد😊 جاد وقتی از مغازه بیرون می‌آمد احساس می‌کرد ناراحتی اش برطرف و مشکلش حل شده است😊سالها گذشت بعد از ۱۷ سال عمو ابراهیم از دنیا رفت😭 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2
👇👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇👇 و قبل از وفاتش صندوقی برای فرزندانش به جا گذاشت. او در صندوق کتابی را گذاشته بود که همیشه جاد آن را در مغازه می‌دید. به فرزندانش وصیت کرد کتاب را به جاد هدیه دهند.🥇 وقتی فرزندان عمو ابراهیم صندوق را به جاد دادند، او از مرگ عمو ابراهیم با خبر شد😔 از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد چراکه عمو ابراهیم یاور او در همه مشکلات بود😭 روزها گذشت روزی برای ایجاد مشکلی پیش آمد و به یاد عمو ابراهیم و صندوقی افتاد که به او هدیه داده بود . صندوق را آورد و آن را باز کرد دید درصندوق همان کتابی است که همیشه آن را در مغازه عمو ابراهیم میکرد و عمو ابراهیم آن را می‌خواند.📙 صفحه‌ای از کتاب را باز کرد اما کتاب به زبان عربی بود و او از زبان عربی چیزی نمی دانست. او پیش همکاری از اهالی تونس رفت و از او خواهش کرد تا دو صفحه از کتاب را برایش بخواند.🤲 او نیز خواند پس از اینکه جاد مشکلش را برای همکار تونسی اش شرح داد. مرد تونسی راه حلی برای مشکلش پیدا کرد.👌 جاد شگفت زده از او پرسید این کتاب چیست؟😳 مرد تونسی گفت: این قرآن کریم کتاب مسلمانان است.😄 گفت چگونه می توانم مسلمان شوم؟ مرد تونسی گفت: کافیست شهادتین را بگویید و از شریعت پیروی کنی✅ جاد با راهنمایی‌های مرد تونسی گفت: اشهد و ان لا اله الا الله و اشهد و ان محمد رسول الله» مسلمان شد و به خاطر بزرگداشت کتاب مقدس مسلمانان نام خود را جادالله قرآنی گذاشت و تصمیم گرفت عمر خود را وقف خدمت به قرآن کند.😊 جاد الله قرآن را فرا گرفت و آن را فهمید و در اروپا دیگران را هم به اسلام دعوت کرد، تا آنجا که تعداد زیادی یهودی و مسیحی مسلمان شدند. روزی از روزها در حالی که جاد الله اوراق قدیمی خود را زیر و رو می کرد، قرآنی را که عمو ابراهیم به او هدیه داده بود باز کرد📙 ناگهان در صفحه اول قرآن نقشه جهان را دید بارها این نقشه را دیده بود اما به آن توجه نکرده بود. روی آن نقشه قاره آفریقا توجهش را جلب کرد چراکه روی آن امضای عمو ابراهیم نقش بسته و در زیر آن این آیه ۱۲۵سوره نحل نوشته شده بود: با حکمت و اندرز نیکو دیگران را به راه پروردگارت دعوت کن😍 جاد الله فهمید وصیت عمو ابراهیم را فهمید و جهت نشر دین خدا به آفریقا رفت. جاد الله قرآنی ۳۰ سال از عمر خود را برای دعوت انسان ها به سوی خدا در آفریقا سپری کرد. او در سال ۲۰۰۳ میلادی در آفریقا به دلیل بیماری از دنیا رفت او هنگام فوت ۵۴ سال داشت🙏 🌸🌸🌸🌸 به کانال موسسه قرآنی راه بهشت بپیوندید🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/44433424C4b42baf0f2