eitaa logo
راه جاودان
955 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
126 فایل
سـلام بر بنـدگانِ اللّـه🌹 همانها ڪہ تعقـل میڪنند.. ارتباط با مدیر @sajhader @f_javid @Akrn80 لینک گروه و کانال مشاوره خانواده ومذهبی ما: 👇👇 🌹 @rahejavedan 🌹http://eitaa.com/joinchat/1740570640Cb9036c01c1 
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 کوچک خانه ما🖤 5⃣ @rahejavedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 کوچک خانه ما🖤 6⃣ @rahejavedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 کوچک خانه ما🖤 7⃣ @rahejavedan
🏴 کوچک خانه ما🖤 8⃣ @rahejavedan
▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ #پیامهای_عاشورایی #استاد_خانم_جاوید #عاشورا_و_نشاط ۱ #هر_خانه_یک_حسینیه🏴 #من_حسینیم @rahejavedan
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️ 🏴 (علیک السلام) ...💧خوبى رمز لا حول و لا قوة الا بالله به همين است . تو مى توانى از لحن و آهنگ كلام حسين ، در بيان اين رمز، حال و موقعيت او را دريابى .....آرى ، لحن اين لاحول ، آهنگ فرو افتادن خورشيد بر زمين است . تو ناگهان از زمين كنده مى شوى و به سمت صدا پر مى كشى و از فاصله اى نه چندان دور، ذوالجناح را مى بينى كه بر گرد سوار فرو افتاده خويش مى چرخد و با هجمه هاى خويش ، محاصره دشمن را بازتر مى كند. چه بايد بكنى ؟ حسين به ماندن در خيمه فرمان داده است اما دل ، تاب و قرار ماندن ندارد. و دل مگر حسين است و فرمان دل مگر غير از فرمان حسين ؟ اگر پيش بروى فرمان پيشين حسين را نبرده اى و اگر بازپس بنشينى، تمكين به اين دل حسينى نكرده اى. كاش حسين چيزى بگويد و به كلام و حجتى تكليف را روشنى ببخشد. اين صداى اوست كه خطاب به تو فرياد مى زند:درياب اين كودك را! و تو چشم مى گردانى و كودكى را مى بينى كه بى واهمه از هر چه سپاه و لشكر و دشمن به سوى حسين مى دود و پيوسته عمو را صدا مى زند. تو جان گرفته از فرمان حسين ، تمام توانت را در پاهايت مى ريزى و به سوى كودك خيز بر مى دارى . عبدالله صداى تو را مى شنود و حضور و تعقيب را در مى يابد اما بنا ندارد كه گوش جز به دلش و سر جز به حسينش بسپارد. وقتى تو از پشت ، پيراهنش را مى گيرى و او را بغل مى زنى ، گمان مى كنى كه به چنگش آورده اى و از رفتن و گريختن بازش داشته اى . اما هنوز اين گمان را در ذهن مضمضه نكرده اى كه او چون ماهى چابكى از تور دستهاى تو مى گريزد و خود را به امام مى رساند. در ميان حلقه دشمن ، جاى تو نيست . اين را دل تو و نگاه حسين هر دو مى گويند. پس ناگزيرى كه در چند قدمى بايستى و ببينى كه ابجر بن كعب شمشيرش را به قصد حسين فرا مى برد و ببينى كه عبدالله نيز دستش را به دفاع از امام بلند مى كند و بشنوى اين كلام كودكانه عبدالله را كه : تو را به عموى من چه كار اى خبيث زاده ناپاك ! و ببينى كه شمشير، سبعانه فرود مى آيد و از دست نازك عبدالله عبور مى كند، آنچنانكه دست و بازو به پوست ، معلق مى ماند. و بشنوى نواى وا اماه عبدالله را كه از اعماق جگر فرياد مى كشد و مادر را به يارى مى طلبد. و ببينى كه چگونه حسين او را در آغوش مى كشد و با كلام و نگاه و نوازش تسلايش مى دهد: صبور باش عزيز دلم ! پاره جگرم ! زاده برادرم ! به زودى با پدرت ديدار خواهى كرد و آغوش پيامبر را به رويت گشاده خواهى يافت و... و ببينى ... نه ... دستت را به روى چشمهايت بگذارى تا نبينى كه چگونه دو پيكر عمو و برادر زاده به هم دوخته مى شود. حسين تو اما با اينهمه زخم ، هنوز ايستاده مانده است . ناى دوباره برنشستن بر اسب را ندارد اما اسب را تكيه گاه كرده است تا همچنان برپا بماند. آنچه اكنون براى تو مانده ، پيكر غرق به خون عبدالله است و جاى پاى خون آلوده حسين . حسين تلاش مى كند كه از جايگاه تو و خيمه ها فاصله بگيرد و جنگ را به ميانه ميدان بكشاند. اما كدام جنگ ؟ جسته و گريخته مى شنوى كه او همچنان به دشمن خود پند مى دهد، نصيحت مى كند و از عواقب كار، برحذرشان مى دارد. و به روشنى مى بينى كه ضارب و مضروب خويش را انتخاب مى كند. از سر تنى چند مى گذرد و به سر و جان عده اى ديگر مى پردازد. اگر در جبين نسلهاى آينده كسى ، نور رستگارى مى بيند، از او در مى گذرد اگر چه از همو ضربه مى خورد اما به كشتنش راضى نمى شود. جنگى چنين فقط از دست و دل كسى چون حسين برمى آيد. كسى به موعظه كسانى برخيزد كه او را محاصره كرده اند و هر كدام براى كشتنش از ديگرى سبقت مى گيرند. كسى دلش براى كسانى بسوزد كه با سنگ و تير و نيزه و شمشير و كمان ، كمين كرده اند تا ضربات بيشترى بر او وارد آورند و زودتر كارش را بسازند. واى ... مشت بر پيشانى مكوب زينب ! اگر چه اين سنگ كه از مقابل مى آيد، مقصدش پيشانى حسين است .فقط كاش حسين ، پيراهن را به ستردن پيشانى ، بالا نياورد و سينه اش طمع تير دشمن را برنيانگيزد. 🍃، پرتو دهم (نسخه pdf) 🍃 @rahejavedan
🏴 کوچک خانه ما🖤 9⃣ @rahejavedan