Hesameddin Seraj -04 Yek Del o Yek Yar ( GandomMusic.ir ).mp3
5.36M
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
🏴#هر_خانه_یک_حسینیه
⚫️متن شعر :(گنجینه الاسرار #عمان_سامانی) با صدای استاد
حسام الدین سراج
تا که اکبر با رخ افروخته
خرمن آزادگان را، سوخته
ماه رویش، کرده از غیرت، عرق
همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق
بر رخ افشان کرده زلف پر گره
لاله را پوشیده از سنبل، زره
نرگسش سرمست در غارتگری
سوده مشک تر، به گلبرگ تری
آمد وافتاد از ره، باشتاب
همچو طفل اشک، بر دامان باب
کای پدر جان! همرهان بستند بار
ماند بار افتاده اندر رهگذار
دیر شد هنگام رفتن ای پدر
رخصتی گر هست باری زود تر
گفت: “کای فرزند، مقبل آمدی
آفت جان، رهزن دل آمدی
کردهای از حق تجلی ای پسر
زین تجلی فتنهها داری به سر
راست بهر فتنه قامت کردهای
وه کزین قامت قیامت کردهای
نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
گه دلم پیش تو گاهی پیش اوست
رو که در یک دل نمیگنجد دو دوست
بیش از این بابا دلم را خون مکن
زادهی لیلا مرا مجنون مکن
نرگست با لاله در طنازی است
سنبلت با ارغوان در بازی است
از رخت مست غرورم میکنی
از مراد خویش دورم میکنی
همچو چشم خود به قلب من متاز
همچو زلف خود پریشانم مساز
پشت پا بر ساغر حالم مزن
نیش بر دل، سنگ بر بالم مزن
جان رهین و دل اسیر چهر توست
مانع راه محبت مهر توست
همچو چشم خود به قلب من متاز
همچو زلف خود پریشانم مساز
حایل ره، مانع مقصد مشو
بر سر راه محبت سد مشو
چون تو را او خواهد از من رو نما
رونما شو، جانب او رو نما
برگرفته از https://gandommusic.ir/
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
Shab08Moharram1396[12].mp3
9.45M
🏴بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هشتم_محرم
🏴مداحی استاد حاج میثم مطیعی در مصیبت حضرت علی اکبر✨علیه السلام
#هر_خانه_یک_حسینیه
#ما_ملت_امام_حسینیم
http://meysammotiee.ir/برگرفته
https://eitaa.com/rahejavedan/
https://ble.im/rahejavedan
rozeyealiakbar-77.mp363068.mp3
1.17M
🏴بسم الله الرحمن الرحیم
🏴روضه خوانی #رهبر_معظم_انقلاب مدظله العالی در مصیبت حضرت علی اکبر✨علیه السلام
#هر_خانه_یک_حسینیه
#ما_ملت_امام_حسینیم
https://eitaa.com/rahejavedan/
https://ble.im/rahejavedan
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
#هر_خانه_یک_حسینیه🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین🏴
#بیا_خون_بگرییم
...💧💧دوست دارى به انگشت اشاره ات ، پرده از ظواهر عالم بردارى و لشكر بينهايت اجنه را نشان اين سپاه بى
مقدار دشمن دهى و تقاضاى تضرع آميز امدادشان را به دشمن بفهمانى و بفهمانى كه يك اشاره امام
كافيست تا ميان سرها و بدنهايشان فاصله اندازد و زمين كربلا را از سرهايشان سياه كند اما امام با اشاره
مژگانش آنها را به آرامش مى خواند و اشتياق ديدارش با رسول الله را به رخشان مى كشد.
دوست دارى ...ولى هيچ كدام از اين كارها را كه دوست دارى ، انجام نمى دهى . فقط چشم از شكاف خيمه به امام مى
دوزى و رد نگاه او را دنبال مى كنى . امام ، نگاهش را بر چهره پيرترها عبور مى دهد و باز اراده سخن گفتن
مى كند و تو با خود مى انديشى كه مگر هنوز حرفى براى گفتن مانده است ؟ مگر هيچ رگى از غيرت و
هشيارى در اين قوم باقى است كه بتوان بر آن تكيه كرد و احتمال تاءثير را بر آن بنا نهاد؟ مى دانى كه
حسين به منفى بودن اين پاسخ واقف تر است اما او فوق وظيفه عمل مى كند و دلش براى راهيان جهنم هم
مى سوزد.مردم ! ببينيد چه كسى پيش روى شما ايستاده است . سپس به وجدانهايتان مراجعه كنيد و ببينيد كه آيا
كشتن من و شكستن حريم من رواست ؟
آيا من فرزندزاده پيامبر شما نيستم ؟ و فرزند وصى او و پسرعم او و اولين ايمان آورنده به خدا تصديق
كننده رسول او و آنچه از جانب پروردگار آمده ؟
آيا حمزه سيدالشهداء عموى من نيست ؟ آيا جعفر طيار عموى من نيست ؟
آيا مادر من ، فاطمه دختر پيامبر شما نيست ؟
آيا جده ام خديجه ، اولين زن اسلام آورده نيست ؟
آيا پيامبر درباره من و برادرم نفرموده كه ما سيد جوانان اهل بهشتيم ؟
آيا انكار مى كنيد كه پيامبر جد من است ؟ فاطمه مادر من است ؟ على پدر من است و...؟
بغض ، راه گلويت را سد مى كند، اشك در چشمهايت حلقه مى زند و قلبت گر مى گيرد. مى خواهى از
همان شكاف خيمه فرياد بزنى : برادر! همين افتخارات ما جرائم ماست . اگر تو فرزند على نبودى ، اگر جد تو
پيامبر نبود كه سران اين قوم با تو دشمنى نمى كردند و چنين لشكرى به جنگ با تو نمى فرستادند! عداوت
اينها به احد برمى گردد، به بدر، به حنين . كينه اينها كينه خندقى است . بغض اينها، بغض خيبرى است .
مسأله اينها، مساله پيامبر و على است...
🍃#کتاب_آفتاب_در_حجاب
نسخه pdf
🍃#سید_مهدی_شجاعی
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
حماسهٔ حسینی_ ۶.mp3
11.42M
لبیڪ یا حسیــن🖤
#حماسه_حسینی (جلسه ششم)
#ماه_محرم
#استاد_خانم_جاوید
@rahejavedan
🔺️کاربران فضای مجازی با انتشار این عکس یاد حاج قاسم سلیمانی را زنده نگه داشتند
🔺️شب گذشته مراسم عزاداری حسینیه امام خمینی(ره) بدون حضور مردم برگزار شد.
🔺️انتشار حداکثری در شبکه های اجتماعی با شما🌹
@rahejavedan
46.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 فیلم کامل سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین کاظم صدیقی
اولین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حضور رهبر انقلاب. ۹۹/۶/۵
🚩 صفحه ویژه مراسمهای حسینیه امام خمینی
💻 @hoseinie_emamkhomeini
خوش به حال رقیه.mp3
21.16M
🏴مداحی استاد نریمانی در مصیبت حضرت عباس✨علیه السلام برگرفته
ازhttps://rasekhoon.net/ و https://www.delgarm.com/
#هر_خانه_یک_حسینیه
بخشی از متن زمینه - خوش به حال رقیه که تو عموشی عباس
خوش به حال رقیه ، که تو عموشی عباس
صدقه میده وقتی زره میپوشی عباس
قربون روی ماهت ، یا قمر العشیره
خدا تو رو یه لحظه از این حرم نگیره
وای داری میری کجا ، وای از دل خیمهها
وای عموجون زود بیا، وای ابالفضل
وای میری سمت فرات ، وای نگرانم برات
وای چرا خیسه چشات ، وای ابالفضل
عمو اباالفضل، صدای آبو میشنوم
عمو اباالفضل، پشت سر تو میدوم
عمو اباالفضل، ببر منو بده نشون
عمو اباالفضل، شاید بسوزه دلشون
عمو اباالفضل ، عمو اباالفضل
"عمو اباالفضل، فدای مهربونیات
عمو اباالفضل، فدای خشکی لبات"....
@rahejavedan
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
#هر_خانه_یک_حسینیه🏴
#ما_ملت_امام_حسینیم
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین🏴
#بیا_خون_بگرییم
(زینب جان!) …تو عباس را مى شناسى و از تردى و نازكى دلش باخبرى .
مى دانى كه تمام صلابت و استوارى و دليرى او، در مقابل دشمن است .
و مى دانى كه دلش در پيش دوست ، تاب كمترين لرزش را ندارد.
پس او نبايد از تشنگى بچه ها باخبر شود، او علمدار لشكر است و پشت و پناه برادر، او اگر دلش بلرزد،
طنين زلزله در كائنات مى پيچد.
او اگر از تشنگى بچه هاى حسين باخبر شود، آنى طاقت نمى آورد، خود را به آب و آتش مى زند تا ريشه
عطش را در جهان بخشكاند.
او تاب ديدن اشك بچه ها را ندارد. او در مقابل گريه هاى رقيه دوام نمى آورد. لزومى ندارد كه سكينه از او
چيزى بخواهد. او خواستنش را از نگاه سكينه در مى يابد. او كسى نيست كه بتواند در مقابل نگاه سكينه بى
تفاوت بماند.
سكينه فقط كافى است كه لب به خواستن آب ، تر كند؛ او تمام درياهاى عالم را به پايش مى ريزد.
اما خدا چه صبر و طاقتى به اين سكينه داده است . دلش را دوپاره كرده است . نيمش را با پدر به ميدان فرستاده است و نيم ديگر را در زير پاى كودكان ، پهن كرده است .
ولى مگر چقدر مى شود به تسلاى كودك نشست . سخن هر چقدر هم شيرين ، براى كودك تشنه ، آب
نمى شود. اين دل سكينه است كه در سخن گفتن با كودكان ، آب مى شود.
نه ، نه ، نه ، عباس نبايد لبهاى به خشكى نشسته سكينه را ببيند. نگاه عباس نبايد با نگاه سكينه تلاقى
كند. عباس جانش را بر سر اين نگاه مى گذارد و روحش را به پاى اين نگاه مى ريزد و بى عباس ... نه ... نه
...، زندگى بدون آب ممكن تر است تا بدون عباس .
عباس ، دل آرام عرصه زندگى است ، آرام جان برادر است .
حيات ، بدون عباس بى معناست و زندگى بدون ابوالفضل ، ميان تهى است و آسمان و زمين ، بى قمر بنى
هاشم ، تاريك و ظلمانى است .
نه ، نه ، عباس نبايد از تشنگى بچه ها باخبر شود. اين تنها راز عالم هستى است كه بايد از او مخفى شود. اما
مگر او با گفتن و شنيدن ، خبردار مى شود؟! دل او آينه آفرينش است . و آينه ، تصوير خويش را انتخاب
نمى كند.
مگر همين ديشب نبود كه تو براى سركشى به خيمه هاى خودى از خيمه خودت در آمدى و از دور عباس
را، استوار و با صلابت در كار محافظت از خيمه ها ديدى ؟!
مگر نه وقتى تو از دلت گذشت كه چه علمدار خوبى دارد برادرم ! از ميان زمزمه هاى او با خودش
شنيدى كه : چه مولاى خوبى دارم من .
مگر نه وقتى تو از دلت گذشت كه چه برادر خوبى دارد برادرم ! شنيدى كه : من نه برادر، كه
خدمتگزار حسينم و زندگى ام در بندگى حسين معنا مى شود.
آرى ، دل عباس به آسمان آبى و بى ابر مى ماند. پرواز هيچ پرنده خيالى در نظرگاه دلش مخفى نمى ماند.
چگونه مى توان رازى به اين عظمت را از عباس مخفى كرد؟!
هميشه خدا انگار نبض عباس با عطش حسين مى زده است .
انگار پيش از آنكه لب و دهان حسين ، تشنگى را احساس كند، قلب عباس ، از آن خبر مى داده است .
اكنون كه روز تشنگى است ، چگونه ممكن است او از عطش حسين و بچه هاى جبهه حسين بى خبر
بماند؟!
بى خبر نمى ماند. بى خبر نمانده است . همين خبر است كه او را از صبح مثل مرغ سركنده كرده است .
همين خبر است كه او را ميان خيمه و ميدان ، هاجروار به سعى و هروله واداشته است .
او معدن و سرچشمه ادب است . او كسى نيست كه با سماجت از امام چيزى طلب كند. او كسى است كه به
احتمال پاسخ منفى ، از اصل مطلب مى گذرد.
اما اين خواهش ، اين مطلب ، اين تقاضا، خواسته اى متفاوت بوده است .
اين خود او بوده است كه در ميان دو سوى دلش ، در تعارض مانده بوده است . با خود عجب كلنجار سختى
داشته است . عباس ؛ ميان دو خواسته ، ميان دو عشق ، ميان دو ايثار...
🍃#کتاب_آفتاب_در_حجاب
نسخه pdf (بخشهایی از پرتو هفتم)
🍃#سید_مهدی_شجاعی
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
رهبري_حضرت عباس.mp3
8.13M
🏴بسم الله الرحمن الرحیم
🏴روضه خوانی #رهبر_معظم_انقلاب مدظله العالی در مصیبت حضرت ابالفضل العباس✨علیه السلام
#هر_خانه_یک_حسینیه
#ما_ملت_امام_حسینیم
https://eitaa.com/rahejavedan/
https://ble.im/rahejavedan
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_حسین (علیک السلام)🏴
⚫️مطابق با اطلاعیه شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، ان شاءالله* رأس ساعت ۲۱ شب عاشورا ندای
"✨لبیک یا حسین ✨" در سراسر کشور طنین انداز میشود.
#نشر_حداکثری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
eitaa.com/rahejavedan
https://ble.im/rahejavedan
کاش ما بچه ها بوديم.mp3
4.93M
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک_یا_حسین (علیک السلام)🏴
🌹شعر "کاش ما بچه ها بودیم با صدای امیرمحمد متقیان برای بچه ها"
🌹☀️تقدیم به همه نونهالان حسینی☀️🌹
💧خیلی ها میشناسنش و وقتی که اسم اون میاد
غم تو دلاشون میشینه، دوستش دارن خیلی زیاد
💧وقتی کسی تشنه میشه، وقتی کسی آب میخواد
وقتی که سیراب میشه، فقط یه اسم یادش میاد
💧بهش میگن امام حسین(ع)، امام خوب و مهربون
امامی که بچههاشو هدیه داده به آسمون
💧کاش که ما بچهها بودیم، باهاش تو کربلا بودیم
تو روز عاشورا بودیم، کاش هممون اونجا بودیم!
💧امامی که گفته روی حق کسی پا نذارید
رفیق نیمه راه نشیم، هیچکسو تنها نذاریم
💧وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو داد
بدجوری عاشقش شدم، چطور بگم خیلی زیاد..
🍃صوت برگرفته از سایت تبیان
🍃متن برگرفته از سایت شبکه نهال
@rahejavedan
هدایت شده از میثم هلیلی
51.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 تحولآفرینی نهضت حسینی(ع)
🔻سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین رفیعی در دومین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) در حسینیه امام خمینی(ره). ۹۹/۶/۶
📥 farsi.khamenei.ir/video-content?id=46340
▪️▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️▪️
💦سلام بر لبهای از عطش خشکیده
🏴اعظم الله*اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد علیهم السلام✨
🔳گروه راه جاودان فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی✨ را خدمت همه شما شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت و تعزیت عرض می نماید.
#التماس_دعا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@rahejavedan
▪️▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️▪️
#لبیک_یا_حسین (علیک السلام)🏴
#مقتل_خوانی
⬛️ امشب در کربلا چه خبر است؟
فلما وصل الكتاب إلي عمربن سعد، أمر مناديه فنادي:
وقتي كه نامه ي ابن زياد به عمر بن سعد رسيد، جارچي خود را فرمان داد تا بانگ زند:
إنا قد أجلنا حسينا و أصحابه يومهم و ليلتهم، فشق ذلك علي الحسين عليه السلام و علي أصحابه، فقام الحسين عليه السلام في أصحابه خطيبا، فقال:
ما حسين و يارانش را امروز و امشبشان، مهلت داديم. اين سخن بر حسين عليه السلام و يارانش گران آمد، حسين عليه السلام برخاست و در ميان يارانش، سخناني ايراد كرد و گفت:
اللهم إني لاأعرف أهل بيت أبر و لاأزكي و لاأطهر من أهل بيتي، و لاأصحابا هم خير من أصحابي. و قد نزل بي ما قد ترون و أنتم في حل من بيعتي، ليست لي في أعناقكم بيعة و لا لي عليكم ذمة و هذا الليل قد غشيكم فاتخذه جملا و تفرقوا في سواده، فإن القوم إنما يطلبونني و لو ظفروا بي لذهلوا عن طلب غيري.
بار پروردگارا من خانداني نيكوكارتر، پاك تر و بي رياتر از خاندانم و ياراني نيك تر از يارانم، نمي شناسم. شما ميبينيد كه بر من چه آمده است. اينك از قيد بيعت من آزاديد مرا بر گردن شما، بيعتي و شما را بر من پيماني نيست و اكنون، شب شما را در برگرفته است از خلوت آن بهره گيريد و در سياهي شب پراكنده شويد كه اين گروه، تنها مرا ميجويند و اگر بر من چيره گردند از جستجوي ديگران دست بر ميدارند.
فقام إليه عبدالله بن مسلم بن عقيل بن أبي طالب، فقال:
«عبدالله پسر مسلم بن عقيل» برخاست و گفت:
يابن رسول الله ماذا يقول لنا الناس إن خذلنا شيخنا و كبيرنا و سيدنا و ابن سيد الأعمام و أبن نبينا سيدالأنبياء، لم نضرب معه بسيف و لم تقاتل معه برمح!؟ لا والله أو نرد موردك و تجعل أنفسنا دون نفسك و دماءنا دون دمك، فإذا نحن فعلنا ذلك فقد قضينا ما علينا و خرجنا مما لزمنا.
يابن رسول الله، ما اگر پير، بزرگ، سرور خويش، پسر عموي بزرگ خود و فرزند پيامبرمان، آن سرآمد [ صفحه ۱۴۰] پيامبران را تنها بگذاريم و در كنارش شمشيري نزنيم و به همراهش، با نيزه اي نجنگيم مردم به ما چه خواهند گفت؟ نه، به خدا ما تو را تنها نمي گذاريم تا در سرانجام تو درآييم و جان و خون خود را فداي جان و خود تو سازيم هرگاه كه چنين كرديم، آن گاه است كه رسالت خود را انجام داده و از پيماني كه برماست، سرفراز بيرون آمده ايم.
و قام إليه رجل يقال له زهير بن القين البجلي، فقال: يابن رسول الله وددت أني قتلت ثم نشرت، ثم قتلت، ثم نشرت، ثم قتلت ثم نشرت فيك و في الذين معك مأة قتلة و أن الله دفع بي عنكم أهل البيت.
مردي كه به او «زهير بن قين بجلي» گفته ميشد، به پا خاست و گفت: اي پسر رسول خدا! دوست داشتم در راه تو و آنان كه با تواند كشته ميشدم، سپس زنده ميشدم و باز كشته ميشدم و دوباره زنده ميشدم و كشته ميشدم و صدبار كشته ميشدم تا خدا به وسيله ي من از شما، اهل بيت، دفاع ميكرد.
فقال: له و لأصحابه: جزيتم خيرا. ثم أن الحسين عليه السلام أمر بحقيرة فحفرت حول عسكره شبه الخندق، و أمر فحشيت حطبا و أرسل علينا إبنه في ثلاثين فارسا و عشين راجلا ليسقوا الماء و هم علي وجل شديد.
امام حسين عليه السلام به او و يارانش گفت: خدا شما را پاداش نيك دهاد! امام حسين عليه السلام، سپس امر فرمود، كندك كوچكي شبيه خندق، در گرد سپاهش بكنند و آن را از هيزم پر كنند. و پسرش، علي را با سي سواره و بيست پياده - كه سخت، بيمناك بودند - فرستاد تا آب بياورند.
و أنشأ الحسين عليه السلام يقول:
در آن حال، امام حسين عليه السلام اين اشعار را ترنم ميكرد:
يا دهر أف لك من خليل
كم لك في الإشراق و الأصيل
من طالب و صاحب قتيل
و الدهر لايفنع بالبديل
و أنما الأمر إلي الجليل
و كل حي سالك سبيلي
- اف بر تو اي روزگار، اي يار بي وفا!
چه بسيار خواهان و دوستدارانت را، شب و روز ميكشي و هرگز به اين خون خواري پايان نمي دهي.
- كارها همگي، تنها به دست خدا است.
هر زنده اي، چون من، به سوي مرگ ميرود.
ثم قال لأصحابه: قوموا فاشربوا الماء يكن آخر زادكم و توضوءوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون أكفانكم....
امام حسين عليه السلام سپس به يارانش گفت: برخيزيد و از اين آب (آبي كه در آن شب، برخي از ياران به فرماندهي علي اكبر از فرات آورده بودند) بخوريد تا آخرين توشه و بهره ي شما از اين جهان باشد و وضو سازيد و غسل كنيد و لباس هايتان را بشوييد كه كفنهاي شما خواهد بود.
مقتل الحسين عليه السلام به روايت شيخ صدوق (قدس سره)
@rahejavedan
▪️▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️▪️
#لبیک_یا_حسین 🏴
▪️▫️#شعر_آیینی
▪️▫️#عاشورا
امشب شهادت نامه ی عشاق، امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر،بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود
امشب بود برپا اگر، این خیمه ی ثاراللهی
فردا به دست دشمنان، برکنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا میشود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقه ء زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست سقّا میشود
امشب که قاسم، زینت گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکب، سرنگون، این سرو رعنا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امشب سر سِرّ خدا بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا میشود
حسان چایچیان
@rahejavedan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 روضه علمدار...
مرثیهسرائی حجتالاسلام محسن آتشکار در مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی علیهالسلام، در حسینیه امام خمینی(ره). ۹۹/۶/۷
#محرم۱۴۴۲
#تاسوعا
🚩 صفحه ویژه مراسمهای حسینیه امام خمینی
💻 @hoseinie_emamkhomeini
▪️بسم الله الرحمن الرحیم▪️
#مقبل_کاشانی
🏴#هر_خانه_یک_حسینیه
#بخش_اول
🍃آیتالله مجتهدی هر سال ظهر عاشورا در مراسمی که در مدرسه خودشان داشتند، داستانی را تعربف میکردند که در رابطه با خوابی بود که مقبل کاشانی یکی از شاعران اهل بیت(ع) نقل میکنند که به این شرح است:(برگرفته از سایت snn.ir
محتشم دارای مقام و رتبه بلندی بوده است و لهذا اشعار او را در بالای ایوان طلای مولی الکونین حضرت مولانا الحسین(ع) نوشته اند.
مرحوم حاج اسماعیل سبزواری در کتاب عددالسنه کیفیت خواب مقبل را از حزن المؤمنین نقل نموده و فرموده که خود احقر در اصفهان در خانواده مقبل کیفیت خواب را به خط او نیز دیدم که خوابش را چنین نقل نموده:
در سالی که زوار بسیاری، از اصفهان به جهت زیارت عاشورا عازم کربلا شدند و من مرد تهی دستی بودم، به یکی از دوستان خود گفتم که میترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء روحی له الفداء در دلم بماند، پس او دلش بر من سوخت و بر حال من رقت برد. پس به اتفاق همه و این رفیق شفیق، روانه شدیم ولی در نزدیکی گلپایگان جمعی از قطاع الطریق (راهزنان) ، شبانه بر سر زوار ریختند و همه را غارت نمودند و ایشان برهنه و عریان وارد گلپایگان شدند.
بعضی قرض کردند و رفتند و من همانجا ماندم، نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن، تا آنکه ماه محرم شد، حسینیه ای در آنجا بود که شبها، شیعیان در آن مشغول عزاداری بودند، من هم در آنجا به سر بردم و شب و روز میگریستم. در اواخر شب خوابم ربود، و در عالم واقعه دیدم وارد کربلا شدم، و رفتم به جانب حرم که مشرف شوم و اذن دخول میخواستم.
شخصی مرا مانع شد و به دست اشاره کرد که برگرد، که الآن وقت زیارت کردن تو نیست، گفتم بنا نبود حرم جناب ابی عبدالله الحسین(ع) حاجب و مانع داشته باشد.
هر که خواهد گو بیا و گو برو
کبر و ناز و حاجب و دربان در این درگاه نیست
گفت ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا(س) و مادرش خدیجه کبری(س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده اند.
قدری تأمل کن، آن ها که فارغ شدند نوبت تو میشود.
گفتم تو کیستی؟ گفت من ملکی هستم از جمله حافٌین حول حرم مطهر، که دائم برای زوار استغفار میکنم.
پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش میداد، جمعی را در صحن مقدٌس میدیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقٌر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها را میشناسی؟
گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سیٌدالشٌهداء(ع) آمده اند.
آنکه بر همه مصدٌر (و مقدٌم) نشسته، حضرت آدم ابوالبشر صفیٌ الله علی نبینا و آله و علیه السٌلام است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح نجیٌ الله است و در طرف چپش حضرت ابراهیم خلیل الله است و آن یکی شیث است و دیگری ادریس است و آن هود و آن صالح و آن اسماعیل و آن اسحاق و آن داود و آن سلیمان و آن کلیم الله و آن روح الله است.
در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نقر زیر بغلهای او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظه ای سر بلند کرد و فرمود محتشم را بیاورید.
پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء محمٌد مصطفی(ص) است. لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند و او مردی خوش سیما و کوتاه قد و عمامه ژولیده بر سر داشت، و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین(ع) آمده اند و میخواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم.
به امر پیامبر اکرم(ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پلٌه اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پلٌه دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پلٌه نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان.
مقبل میگوید حواسم را جمع نمودم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند:(ادامه در پیام بعد)
@rahejavedan
#مقبل_کاشانی
🏴#هر_خانه_یک_حسینیه
#بخش_دوم
کشتی شکست خورده طوفان کربلاء
در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء
گر چشم روزگار بر او فاش میگریست
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء
عرض کرد یا رسولالله
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم زقحط آب، سلیمان کربلاء
صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کرد و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کردهاند، آبی را که خدا بر کلاب و ذئاب و کفار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کردهاند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه دست بر سر زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت:
جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل
گشتند بیعماری و محمل، شترسوار
پیامبر (ص) فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید.
حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمد که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود، به طرف قبر سیدالشهداء و عرض کرد: یا رسولالله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده خون حسین توست
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
ملکی صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، لذا محتشم از منبر پایین آمد.
چون رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطا فرمود.
مقبل میگوید با خود گفتم خاک بر سرت، ای بیقابلیت، این همه شعر و مرثیه گفتهای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو، محتشم را احضار فرمود و اضعار خود را خواند و پیامبران گریستند و به خلعت مفتخر گردید.
پس خود را بسیار ملامت نمودم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من بر زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم.
چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاهپوش، از حرم بیرون آمد و دواندوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسولالله (ص) دخترت فاطمه (س) میگوید: چرا دل مقبل را شکستی او هم برای فرزندم حسین (ع) مرثیه گفته است.
در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی، مقبل میگوید بدین شعف چیزی نمانده بود، که جانم از بدنم برود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان.
پس دانستم که میان من و محتشم، چه قدر فرق است، با خود خیال میکردم که در مقابل آن مرثیههای دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آوردهام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسولالله
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب اسقامت داشت
نه سید الشهدا (ع) بر جدال طاقت داشت
هوا زباد مخالفت چه قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر میزد و میگفت واولداه، که یک مرتبه حوریهای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد.
مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت میکردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز میشدم.
که ناگاه دیدم از حرم مطهر، جوانی بیسر، و با بدن پارهپاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم میدهم.
#صلّی_الله_علیک_یا_اباعبد_الله
#التماس_دعا
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
@rahejavedan
بسم الله الرحمن الرحیم☀️
السلام علیک یا اباعبدالله☀️
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📢📢📢اطلاعیه
ان شاءالله امسال به توفیق الهی
راه جاودان
برگزار مینماید:
زیارت عاشورا/صدلعن و صد سلام
زمان: روز عاشورا ساعت۱۰ صبح
مکان: باشگاه طوفان
توسط: سرکار خانم جاوید
توجه: باشگاه با توجه به شرایط بهداشتی، مجوّز
۸۰ نفر را داراست
لذا عزیزانی که مایلید
روز عاشورا▪️🔹
با زاری و تضرع 😭 گرد هم آییم و
پیام عاشورا را پاس بداریم و
به امام شهیدمان☀️
صدبار سلام عرض نماییم
و
دشمنان اسلام را با بغضی مقدس
صدبار لعن نماییم
و
ظهور صاحب و مولایمان مهدی☀️ را ملتمسانه بخواهیم
سریعتر اعلام بفرمایید تا
از لحاظ آمار
مراعات شرایط بهداشتی شود. یامهدی ☀️