eitaa logo
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
4.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6.8هزار ویدیو
74 فایل
🕊️این کانال دلی است و شما دعوت شهدایید🕊️ سروش ، شاد ، روبیکا ، ویراستی⇣ @rahiankhuz مدیر⇣ @jamandehazsoada گروه مطالب ارزشی⇣ https://yun.ir/t1vozb کانال فاتحان نُبُل و الزهرا⇣ @fatehan94 برای تبادل⇣ @Rahyan_noor
مشاهده در ایتا
دانلود
Doaei Ahd Ba Sedaye Ostad Farahmand (128) (1).mp3
9.64M
[✋][ ] [❤️][ 1318 ]روز به یاد[عزیز زهراییم] [😇][ عزیزان شهدا ! ] [🌹][ دعای عهد به یاد شهدا ] [🤲][ان شاء الله] [🌕][از یاران (عج) باشیم] دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
0⃣4⃣ مریم قجر عضدانلو منفور مثل مسعود مریم قجر عضدانلو در نوجوانی عضو سازمان منافقین شد. در خانواده او برادر و دو خواهرش نیز عضو این سازمان بودند. بعد از انقلاب وقتی نیروهای آنان کشته یا دستگیر شدند، مریم مخفی شد، سپس در سال ۱۳۶۲ از طریق کردستان فرار کرد و به آلمان و سپس فرانسه رفت. او در سال ۱۳۵۸ با مهدی ابریشم چی از مسئولان رده بالای سازمان ازدواج کرده بود؛ اما به اصرار رجوی از او جدا شد و به عقد مسعود درآمد. هرچند این عقد اشکال شرعی داشت، اما منافقان مجبور بودند از این ازدواج با عنوان «انقلاب ایدئولوژیک» نام ببرند. از آن پس مریم رجوی شد در گرفتن مسئولیت‌های مهم سازمانی اوج گرفت. در مرداد ۱۳۶۷ هم در عملیات فروغ جاویدان که منافقان به کمک صدام علیه ایران در غرب کشور راه انداختند. مریم فرمانده بود، منافقین در این عملیات شکست سختی خوردند با تحمل کشته‌های بسیار در اردوگاه اشرف و در آغوش و پناه صدام ماندگار شدند تا از آنجا رهبری خرابکاری‌ها و عملیات‌های تروریستی خود علیه ایران را دنبال کنند. اعترافات اعضای فراری سازمان منافقین از اردوگاه اشرف، حکایت از آن دارد که آنان در فضایی بسته و دور از هرگونه ارتباط با دنیای بیرون، زندگی می‌کردند. زنان در عقد مسعود رجوی بودند باید به خواسته‌های جنسی او تن می‌دادند. مریم رجوی می‌گفت: همه زن‌ها (در سازمان) یک شوهر دارند و آن مسعود رجوی است. مریم رجوی در اردوگاه اشرف به عنوان رئیس شورای ملی مقاومت و فرمانده ارتش آزادی بخش ملی انتخاب شد و همه امور اجرایی، نظامی و سیاسی منافقین را در دست گرفت. او نیز همچون مسعود، شریک شهادت هزاران مرد و زن و کودک بی‌گناه ایرانی است. شکنجه، سوزاندن در آتش و سر بریدن، از نمونه‌های آشکار جنایات او و همدستانش است. اکنون به خاطر حملات پیاپی به اردوگاه اشرف در عراق، عمده نیروهای این سازمان به اروپا گریخته‌اند. نیروهای باقی‌مانده هم دچار بیماری‌های روانی شده‌اند و خود او در آشفتگی روحی بسیاری به سر می‌برد. دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای لباس رزم شهید مدافع حرم «حمیدرضا قاسمپور» 🔸 بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شهید مدافع حرمی که پیکرش برنگشت حجت الاسلام و المسلمین شهید صالح حسن زاده و دعای حضرت آقا برای برگشت پیکر ایشان 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بیخود نیست به این آقا میگویند شیردل... 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دختری که پدر شهیدش را ندید... 🔹️بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
✨ آیت الله خـویـی قدس سره: اهدای ثواب نمـازشب به حضرت ام البنین سلام الله علیها، جهت بـرآورده شـدن "حــاجــات سـخـت"مفیـد و مجـرب است." دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مبارزه هیچ‌وقت تمام نمی‌شود 🔹بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اهل تسنن مدافع حرم 🔹بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد رهبر انقلاب با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️حمله تند سعید جلیلی به ظریف: اصلا می‌فهمی چه می‌گویی؟ 🔺جلیلی: در این شرایط حساس کشور آمده و می‌گوید ملت ما خسته‌اند و ما از فلسطینی‌ها فلسطینی‌تر شده‌ایم، تو اصلا می‌فهمی چه می‌گویی؟ 🔺او رفت و توافق ضعیفی کرد و ۱۵ بار به تعهداتش عمل کرد، ولی ترامپ  از برجام خارج شد، حالا که ترامپ دوباره آمده، مقاله نوشته که این بار حاضریم در موضوعات جدید توافق کنیم. دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
در بازگشت از تفحص فکه، برای آقا سید مرتضی آوینی، از فرمانده گروهان خودمان تعریف کردم. از مجید حشمتی که در نوزده سالگی، راه های آسمان را بهتر از زمین می شناخت و نیروهایش را نیز الهی کرد. مجید در شب عملیات والفجر مقدماتی به نیروهایش گفت: بچه ها ملائک را می بینید که در بین شما حضور دارند؟ تمام شما شهید خواهید شد، اما دیر و زود دارد... مجید آن شب به شهادت رسید و پیکرش برای همیشه در فکه ماند. بعد از شنیدن برخی خاطرات و کرامات مجید، آقاسید مرتضی آوینی هفته بعد برای ساخت مستندی از مجید و شهدای قتلگاه، راهی فکه شد. درست زمانی که به مقتل مجید رسید، صدای انفجار مین و... 📙برگرفته از کتاب از گود مافیا تا گود قتلگاه. اثر گروه شهید هادی. دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
🔴 حاجت روایی با حضرت ام البنین 🔵 آیت الله سید محمود شاهرودی: 🌕 من در مشکلات و حوائج برای حضرت سلام الله علیها صد مرتبه صلوات می فرستم و حاجت میگیرم. دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
29.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این زن، خیلی برای کربلا گریه کرده... شما هم برای این خانم، زیاد گریه کنید -روضه دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
_رفاقت_باشهدا حاج قاسم برای من مثل بابا بود📍 برایم تعریف می کرد تقریبا تازه متحول شده بود!... و رفیق شهیدش حاج قاسم بود، می گفت به رسم رفاقت من همیشه برای حاج قاسم نامه می نوشتم و ایمان قلبی داشتم که نامه به دست شهید می رسد. و حاجی نامه را می خواند. به شدت این دختر اخلاص داشت برای زیارت حاج قاسم خیلی بی تابی می کرد به هر دری می زد نمی شد برایم تعریف کرد گفت انقدر گریه می کردم که حد نداشت نشستم خودم توی اتاق یک پارچه سبز کوچک پهن کردم که متبرک شده ازحرم حضرت زینب س داخل آن سفره کوچک یک قران تسبیح و شمع روشن کردم و نشستم توی تاریکی اتاق زیارت نامه شهدا خواندم گریه کردم. و گفتم حالا که قسمت زیارت نمی شود حداقل اینطوری رفع دلتنگی کنم. گفت بعد چند روز حاج قاسم به خوابم آمد من را جایی دعوت کرد... بسیار فضای معنوی قشنگی داشت. فهمیدم که نامه مرا خوانده و‌خوب از حال من آگاه است و حتی بعدش هم خواب دیدم که به زیارت مزارشان رفتم و همانطور که دلم می خواست سر مزارشان نشستم و گریه کردم. وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ🌱 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
📌رفته بود برای ورودی رشته پرستاری امتحان بدهد. برگشته بود تا خبر قبولی اش را به ما بدهد.ازخوشحالی روی پا بند نبود. چندروز بعد به امید پرستار شدن ساک و وسایلش را جمع کرد و رفت. 🔸ذوق و شوقش خیلی طـول نکـشید؛ سـر سـه روز برگـشت!. مـا کـه به این زودی منتظـرش نبودیـم؛ غافلگـیر شـدیم. گفتیم: «چـی شـد!؟ نرفتـه برگشتی کـه!؟» 🔹گفـت: «اونجـا جـای مـن نبـود!. نه از حجـاب خبـری بود و نه از رعـایت محـرم و نامحـرم. اصلا جـای درس خوندن نبود. فعلا نمی خوام پرستـاری بخـونم؛ پشیمون شـدم!» ▪️چند وقت بعد رفت امتحان دانش سرا شرکت کرد. قبول شد و همان جا توی دانش سرای مسجدسلیمان ماندنی شد. 🌱کانال شهید ذوالفقاری↯ 『@shahidzoalfaghari』 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
🍂
• حرم برف اومده... حاج آقا هاراداسان (کجایی)...؟!💔 دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
14.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بخشی از مستند "جاذبه"؛ گوشه‌هایی دیده نشده از دیدارهای متعدد با خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم 👈 صحبت‌های تعدای از خانواده‌های شهدای مدافع حرم خوزستان ، ، ، دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
یک روایت ناب از تفحص شهدا و کرامت شهید👇
در سال ۱۳۷۱، سربازي كه در معراج شهدا خدمت مي كرد و اسمش «رنجبر» بود، با چشم هايي گريان آمد و گفت «شب گذشته در يك رؤيا، يكي از شهداي گمنام به من گفت «مي خواهند مرا به عنوان شهيد گمنام دفن كنند، اما وسايل و پلاكم همراهم است». به آن سرباز جوان گفتم «در اينجا خيلي ها خواب هاي مختلف مي بينند اما دليل نمي شود كه صحت داشته باشد؛ تو خسته اي، الان بايد استراحت كني» آن سرباز رفت؛ صبح كه آمد دوباره گفت «آن شهيد ديشب به من گفت در كنار جنازه ام يك بادگير آبي رنگ دارم كه دور آن را گِل، پوشانده است داخل جيب آن، پلاك هويت، جانماز، كارت پلاك و چشم مصنوعي ام ـ شهيد در عمليات خيبر در جزيره مجنون از ناحيه چشم مجروح شده بود و چشم او را تخليه كرده و به جاي آن چشم مصنوعي گذاشته بودند ـ وجود دارد» به آن جوان گفتم «برو سالن معراج شهدا اما اگر اشتباه كرده باشي بايد بروي و شلمچه را شخم بزني!».
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
در سال ۱۳۷۱، سربازي كه در معراج شهدا خدمت مي كرد و اسمش «رنجبر» بود، با چشم هايي گريان آمد و گفت «شب
سرباز وارد سالن معراج شهدا شد و پيكرها را يكي يكي بررسي كرد تا اينكه پيكر شهيد مورد نظر را با نشانه هايي كه داده بود، يافت. پس از اطلاع دادن اين جريان به مسئولان و پيگيري قضيه، توانستم خانواده شهيد را پيدا كنم.
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
سرباز وارد سالن معراج شهدا شد و پيكرها را يكي يكي بررسي كرد تا اينكه پيكر شهيد مورد نظر را با نشانه
با برادر شهيد تماس گرفتم و به او گفتم «برادر شما جانباز ناحيه چشم بوده و در عمليات كربلاي ۵ در سال ۱۳۶۵ به شهادت رسيده و مفقود شده است؟» گفت «بله تمام نشانه هايي كه مي گوييد، درست است» به او گفتم «براي شناسايي به همراه مادر به معراج شهدا بياييد»؛ برادر شهيد گفت «مادرم تازه قلبش را عمل كرده اگر اين موضوع را به او بگويم هيجان زده مي شود و ممكن است اتفاقي برايش بيفتد».
اما فرداي آن روز ديديم يكي از برادرها به همراه مادر شهيد به معراج آمدند؛ بچه ها به مادر چيزي نگفته بودند و مادر شهيد با صلابتي كه داشت، رو به من كرد و گفت «شهيد گمنام در اينجا داريد؟» گفتم «بله تعدادي از شهداي تفحص شده در معراج هستند كه گمنام اند» مادر شهيد مفقود گفت «مي توانم شهدا را ببينم؟» گفتم «بفرماييد».
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
اما فرداي آن روز ديديم يكي از برادرها به همراه مادر شهيد به معراج آمدند؛ بچه ها به مادر چيزي نگفته ب
مادر وارد سالن معراج شهدا شد؛ به پيكرهايي كه فقط تكه هايي از استخوان از آن باقي مانده بود، نگريست و خود را به پيكر همان شهيدي كه آن سرباز جوان نيز او را شناسايي كرده بود، رساند.
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
مادر وارد سالن معراج شهدا شد؛ به پيكرهايي كه فقط تكه هايي از استخوان از آن باقي مانده بود، نگريست و
مادر شهيد رو به ما كرد و گفت «ديشب فرزندم به خوابم آمد و گفت من در معراج شهدا هستم و مي خواهند مرا به عنوان شهيد گمنام دفن كنند» به مادر شهيد گفتم «شما از كجا مطمئن هستيد كه اين فرزند شماست؟» ابروهايش را توي هم كرد و گفت «من مادرم و بوي بچه ام را احساس مي كنم».
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
مادر شهيد رو به ما كرد و گفت «ديشب فرزندم به خوابم آمد و گفت من در معراج شهدا هستم و مي خواهند مرا ب
براي اينكه از اين موضوع يقين پيدا كنم و احساس مادري را در وي ببينم، به مادر شهيد مفقود گفتم «اگر براي شما مقدور است لحظه اي از سالن خارج شويد، اينجا كار داريم». مادر شهيد از سالن بيرون رفت و در گوشه اي نشست؛ در اين فاصله پيكر مطهر شهيد را جابجا كردم؛ بعد از مدتي به وي گفتم «الآن مي توانيد بياييد داخل». مادر شهيد وارد سالن شد و بدون هيچ ترديدي به سمت پيكر فرزند شهيدش رفت درحالي كه ما جاي او را تغيير داده بوديم؛ و به ما گفت «من يقين دارم كه اين پسرم است؛ او به من گفته بود كه برمي گردد».
🇵🇸راهیـان نــور مـجازی🇮🇷
براي اينكه از اين موضوع يقين پيدا كنم و احساس مادري را در وي ببينم، به مادر شهيد مفقود گفتم «اگر برا
غوغايي در معراج شهدا به پا شد؛ خواهران و برادران شهيد مفقود، گريه مي كردند؛ مادر شهيد رو به فرزندانش كرد و گفت «براي چه گريه مي كنيد؟ اين امانتي بود كه خداوند به من داده بود، از من گرفت؛ حالا هم كه استخوان هايش را برايم آورده اند دوباره امانتي را به خودش تحويل مي دهم». در روز تکریم از مادران شهید یاد می کنیم از این اسطوره های مقاومت با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص) پ.ن: نقل از صفحه آقای سیدابوتراب میرهاشمی دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید
ماجرای خودم (عمو خادم الشهید) و شهید جهانگیر مرادی رو براتون بگم سال ۹۰ بود حدود دی ماه. با خانم توافق کرده بودیم که یک سال با خانواده پدری باشیم ( چون پول اجاره هم نداشتیم! ) بعد خونه بگیریم اهواز محل کار موقتم ! رفتم مسجد ، مراسم سالگرد سردار شهید جهانگیر مرادی بود. فرمانده سپاه یزد برای سخنرانی اومده بود چون این شهید را می شناخت و همرزمش بود. ایشان گفتند شهدا دستشان بازتر از زمان زندگی در دنیاست هر چه می خواهید از شهدا بخواهید. منم گفتم بابا شهید مرادی همسایه ای ( منزل شهید در نزدیکی خونه پدری ما است) گفتن نمی خواهی یک خونه برای ما اهواز جور کنی؟ وسط برنامه یکی از پاسداران اهوازی که دوست و هم دانشگاهی ما بود زنگ زد. اومدم بیرون که صداش رو بشنوم گفت: یک خونه پیدا کردم رهن کامل ۱۰ میلیون تومان می خواهی؟ گفتم: داداش من کلا ۶ ت وام ازدواج رو دارم بگرد ۶ تومنی پیدا کن. خداحافظی کردم و رفتم داخل جلسه شهید برنامه تمام شد اومدم بیرون که بروم منزل خواهرم که دو کوچه با مسجد فاصله داشت. هنوز به کوچه اول نرسیدم یهو به ذهنم خورد به شهید گفتم عه من که الان از شهید منزل خواستم این رفیقم زنگ زد منزل جور شد. گفتم شهید مرادی ممنون که خونه رو جور کردی اون ۴ ت رو هم جور کن هنوز از کوچه اول فاصله نگرفتم که یکی از پاسداران و دوستان مسجدی زنگ زد و گفت وامم جور شد بیا ۴ ت قرض بهت بدم! من😳 شهید😊 شما😱 با یک توسل کوچیک هم خونه جور شد هم کرایه خونه شهید جهانگیر مرادی از سرداران شهید شهرستان ایذه است که هنوز پیکر مطهرش از عملیات خیبر باز نگشته است. دعـ @rahiankhuz ✉️ـوت شهدایید