eitaa logo
✳️محفل تفسیر و قرآن شناسی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
728 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
10 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 1 ▪ اولین مثالی که موضوع بحث ماست، آیه 17 و 18 سوره بقره است: خداوند متعال در این دو آیه چنین می‌فرماید: «مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلما اضات ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لایبصرون صم بکم عمی فهم لایرجعون». ◽ مثل آنان (منافقان) همانند کسی است که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)؛ ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند و در تاریکهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد، آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) باز نمی‌گردند! 📐 دور نمای بحث در این آیه سخن از منافقان است که خود را در پس پرده نفاق پنهان ساخته‌اند؛ اما سرانجام پرده نفاقشان دریده می‌شود و آنان رسوا می‌گردند. ▪ منافقان به انسانی تشبیه شده‌اند که تنها در بیابانی تاریک، سرگردان است و می‌کوشد به روشنی آتشی راه نجات پیدا کند؛ اما راه به جایی نمی‌یابد و همچنان در سرگردانی و تاریکی بیابان تنها می‌ماند. ⏪ ادامه دارد... 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
11 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 2 📐 شرح و تفسیر آیه شریفه‌ «مثلهم کمثل الذی استوقد نارا فلما اضات ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لایبصرون صم بکم عمی فهم لایرجعون». ▪ دو تفسیر برای آیه شریفه ذکر شده است: نخست این که: مثل منافقان، مثل انسانهای گم گشته و سرگردان در بیابانی تاریک و مخوف است. فرض کنید مسافری شبانگاه از کاروان خود عقب می‌ماند و در بیابانی تاریک، تنها گرفتار می‌شود. این مسافر نه نوری دارد نه روشنایی؛ نه دلیلی دارد و نه راهنمایی؛ نه جاده مشخصی پیدا می‌کند و نه قطب‌نمایی. از یک سو، ترس از دزدان و حیوانات درنده و از سوی دیگر ترس از هلاکت ناشی از گرسنگی و تشنگی او را به چاره اندیشی و تلاش وا می‌دارد. به جستجو می‌پردازد. مقداری هیزم فراهم می‌کند و آنها را آتش می‌زند، شعله آتش را بر بالای دست می‌گیرد و با شتاب به حرکت در می‌آورد. ناگهان وزش بادی تند شعله‌اش را خاموش می‌کند، تا بخواهد هیزمی جمع‌آوری کند و شعله‌ای بیفروزد، اندک راهی را که برای نجات خود طی کرده بود، هدر می‌دهد و گم می‌کند. ▫ منافقان مانند این مسافر تنها و ره گم کرده و از راه دور مانده‌اند. اینان در روشنایی زندگی در ظلمت و تاریکی قرار گرفته‌اند. از قافله انسانیت و ایمان عقب مانده‌اند. هیچ نشانه راهی ندارند. خداوند نور هدایت را از آنان گرفته و آنها را در تاریکی ترک نموده است. ▫ منافقان شخصیت‌های دوگانه و دورویی دارند، ظاهری مسلمان و باطنی کافر؛ ظاهری صادق و باطنی ناراست؛ ظاهری مخلص و باطنی ریاکار؛ ظاهری امین و باطنی خیانت پیشه؛ ظاهری دوستانه و باطنی دشمن صفت و .... اینان از ظاهر پرفریب خود روشنایی آتشی پدید می‌آورند. خود را مسلمان نشان می‌دهند و از مزایای اسلام بهره‌مند می‌گردند، ذبیحه آنان حلال محسوب می‌شود، آبروی آنها محفوظ می‌ماند، اموال آنها محترم شمرده می‌شود، از حق ازدواج با مسلمانان برخوردار می‌شوند و .... اینها، بهره‌های اندکی است که از روشنی آن آتش در این زندگی کوتاه مادی خود به دست آورده‌اند. با مرگ، این آتش خاموش می‌شود و روشنی آن از بین می‌رود (ذهب الله بنورهم) و خداوند آنان را در تاریکی‌های قبر و برزخ رها می‌کند. آن جاست که درمی‌یابند آن اسلام ظاهری و ایمان ریایی هیچ سودی برایشان ندارد. ▫ نتیجه آن که، این آیه شریفه و مثل رسا و روشن، تشبیهی است که در آن، «مشبه» منافقانند و «مشبه به» مسافر سرگردان در بیابان و «وجه شبه» حیرانی و سرگردانی و بی اثر بودن سعی و تلاش‌های ظاهری آنان است. ⏪ ادامه دارد... 🔅 در رساندن سخن حق و پایبندی به آن استقامت بورزیم و ثابت قدم باشیم.یاریگر ما در انتشار این دغدغه باشید. @rahighemakhtoom
12 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 3 ▪ تفسیر دوم: در پی تفسیر اول، باید خاطر نشان کرد که روشنی ظاهری آن آتش و تاریکی و تنهایی بعدی‌اش تنها مربوط به جهان معنوی و قیامت نیست، بلکه پیامدهایی در این دنیا نیز دارد. 🔻 منافق برای همیشه نمی‌تواند نفاقش را پنهان کند، در نهایت رسوا می‌شود؛ زیرا زمانی که منافعش را در خطر نابودی می‌بیند، باطن پلید و درون ناپاکش را آشکار می‌سازد. مگر منافقان صدر اسلام نبودند که در جنگها و حوادث مختلف باطن خود را آشکار کردند؟! 🔻 مگر به چشم خود در انقلاب اسلامی ایران مشاهده نکردیم که در طول انقلاب و نهضت اسلامی چه تعداد از منافقان با گذشت زمان و به مناسبت‌های گوناگون چهره زشت و درون پلیدشان را نشان دادند و از پس نقاب نفاق بیرون آمدند و در همین دنیا رسوا شدند- اعاذنا الله من شرور انفسنا- بنابراین، طبق این تفسیر «ذهب الله بنورهم نه تنها در جهان آخرت و قیامت، که در همین دنیا تحقق پیدا می‌کند. 📝 پیام‌های آیه‌ ⏪ 1- اقسام منافقان‌ منافق الزاما شخص نیست، بلکه ممکن است یک گروه و یا یک سازمان نیز منافق باشد و در بعدی وسیع‌تر حتی ممکن است حکومت یک کشور نیز منافق باشد. 🔻 بعضی از کشورهای مدعی اسلام که به ظاهر سنگ اسلام را به سینه می‌زنند و در محافل و مجالس و کنفرانس‌های اسلامی شرکت می‌کنند، دیده‌ایم که چگونه رسوای خاص و عام شده‌اند؛ چرا که همدستی و همداستانی آنها با یکی از بزرگترین دشمنان اسلام و مسلمانان؛ یعنی اسرائیل غاصب آشکار شده و عهد و پیمانهای پیدا و پنهانشان برملا گشته است و آن روشنی آتش ادعایشان به خاموشی گراییده و دورویی و ریاکاریشان به اثبات رسیده است. آری! این است عاقبت نفاق (فاعتبروا یا اولی الابصار)! 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد @rahighemakhtoom
13 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 4 ⏪ 2- صورت‌های نفاق‌ از جمله نتایجی که از بحث اجمالی بالا گرفته می‌شود، صور گوناگون نفاق است که عبارتند از: ✅ الف- نفاق در عقیده: مانند کسی که به زبان مدعی اسلام و مسلمانی است؛ ولی «مسلمان» شناخته نمی‌شود و یا تظاهر به ایمان می‌کند؛ ولی «مومن» شمرده نمی‌شود. ✅ ب- نفاق در گفتار: مانند کسی که سخنی می‌گوید؛ ولی خود در دل بدان اعتقاد ندارد. با این بیان «دروغگو» منافق است؛ زیرا که زبان و دلش یکی نیست. ✅ ج- نفاق در کردار: مانند کسی که «عمل» ظاهرش با نیت باطنی او متفاوت و متضاد است. همچون کسی که در ظاهر خود را نمازخوان و یا امانتدار نشان می‌دهد؛ ولی در واقع «بی‌نماز» و «خائن» است. «1» (1)- برای آگاهی بیشتر: ر. ک. میزان الحکمه، باب 3966، حدیث 20599. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد @rahighemakhtoom
14 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 5 ⏪ 3- نشانه‌های نفاق‌ در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به بعضی از نشانه‌های نفاق اشاره شده است. حضرت در این روایت می‌فرماید: «ثلاث من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم: من اذا ائتمن خان، و اذا حدث کذب و اذا وعد اخلف ...» 📒 ترجمه و توضیح: این سه صفت در هر کسی باشد منافق است، اگر چه روزه بگیرد و نماز بگذارد و تصور مسلمانی داشته باشد: ▪ اول- خیانتکاری. انسان خیانتکار منافق است؛ زیرا در ظاهر خود را امین نشان می‌دهد، ولی در باطن خائن است. بنابراین، نمی‌توان اموال و بیت المال را بدو سپرد، گرچه بعضی در برابر اموال کم و اندک امین هستند؛ ولی در مقابل امانتهای گرانبها و اموال فراوان درون خیانتکارانه خود را آشکار می‌کنند. ▪ دوم- دروغگویی. انسان دروغگو منافق است؛ زیرا که با چرب زبانی کلامی، نیتی پلید و خلاف حق و حقیقت دارد؛ هر چند نماز بخواند و دعای ندبه و توسل و ... بر زبان جاری سازد. ▪ سوم- خلف وعده. کسی که به وعده و گفته خود عمل نمی‌کند، منافق است؛ زیرا عمل به وعده و پایبندی به گفته از نظر اخلاقی پسندیده و ضروری است و حتی از نظر فقهی نیز گاهی واجب است. «1» کوتاه سخن آن که هر گونه دوگانگی ظاهر و باطن در شخص، نفاق شمرده می‌شود. (1)- میزان الحکمه، باب 3931؛ حدیث 20577. البته روایات دیگری نیز در این باب نقل شده است که در بعضی از آنها، نشانه‌های دیگری نیز برای نفاق ذکر شده است. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
15 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 6 ⏪ 4- تاریخچه منافقان‌ 👈 اشاره ▪ در هیچ عصر و زمانی، جوامع انسانی از وجود منافقان خالی نبوده است و می‌توان گفت از پیدایش انسان بر روی زمین، نفاق و منافقان نیز پیدا شده و دشمنی آنان با بشریت آشکار شده است. ▪ این که منافقان را خطرناک‌ترین دشمنان در جوامع انسانی نامیده‌اند، از آن جاست که منافق به لباس دوست درمی‌آید و در خفا دشمنی می‌ورزد. ▪ دشمن ستیزی که یکی از صفات مشترک انسانهاست، درباره منافق کارایی خود را از دست می‌دهد؛ زیرا که منافق به ظاهر خود را دوست نشان می‌دهد و بدین خاطر است که از هر دشمنی، دشمن‌تر است و شاید به علت همین امر باشد که در قرآن، از منافق با شدیدترین تعبیرات یاد و اشاره شده است. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
16 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 7 ⏪ چهره منافقان در قرآن‌ همان‌طور که ذکر شد، قرآن مجید با شدیدترین تعبیرات از منافقان یاد کرده است که به چند نمونه از آن اشاره می‌شود: ◀ الف- خداوند در آیه 4 سوره منافقین می‌فرماید: «هم العدو فاحذرهم» منافقان دشمنان واقعی هستند، پس از آنان بر حذر باش. قرآن مجید دشمنان مسلمانان را معرفی کرده است؛ «1» ولی در هیچ آیه‌ای چنین تعبیر شدیدی که در آیه مذکور بیان شده، درباره هیچ یک از دشمنان دینی بیان نشده است. برابر قواعد زبان عربی، این جمله دلالت بر آن می‌کند که منافقان «عدو» و دشمن حقیقی انسان محسوب می‌شوند. ◀ ب- در ادامه آیه مذکور آمده است: «قاتلهم الله انی یوفکون» خداوند آنها را [منافقان بکشد، چگونه از حق منحرف می‌شوند؟ این بیان تند قرآنی منحصر به فرد است. «خدا منافقان را بکشد ...» در قرآن درباره هیچ دشمنی چنین تعبیر قاطع، تند و شدید به کار برده نشده است. «2» ◀ ج- خداوند در آیه 145 سوره نسا می‌فرماید: «ان المنافقین فی الدرک الاسفل من النار و لن تجد لهم نصیرا» منافقان در پایین‌ترین مکان دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت. [بنابراین، از طرح دوستی با دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید]. عرب، برای پله‌های رو به بالا لفظ «درج» یا «درجه» به کار می‌برد و برای پله‌های رو به پایین لفظ «درک» یا «درک». این دو لفظ اخیر در قرآن تنها یک بار به کار رفته است. «3» ▪ «درک اسفل» قعر و پایین‌ترین مکان در جهنم است و بدیهی است که شدت عذاب در اعماق جهنم بیشتر می‌باشد. بنابراین،از این آیه نتیجه گرفته می‌شود که خداوند رحمان، شدیدترین عذاب را برای منافقان قائل می‌شود و پرعذاب‌ترین مکانهای جهنم را به آنان اختصاص می‌دهد. اینها، نشان دهنده حساسیت موضوع نفاق و خطرآفرینی منافقان در همه دوران تاریخ، تا زمان حاضر است. 📝 پی نوشت: (1)- در قرآن، شیطان، کافران، مجرمان و منافقان از جمله دشمنان انسان شمرده شده‌اند. برای توضیح بیشتر ر. ک. المعجم المفهرس قرآن مجید، کلمه «عدو». (2)- این تعبیر در آیه 30 سوره توبه درباره یهودیان نیز به کار برده شده است؛ ولی قابل توجه است که یهودان نیز به نوعی از نفاق دچار بوده‌اند. (3)- «درک» در همین آیه (145 سوره نسا) و «درک» در سوره طه آیه 77 در ضمن بیان عبور حضرت موسی علیه السلام و اسرائیلیان از رود نیل و برای پله‌های مسیری که به کف رودخانه منتهی می‌شده، استعمال شده است. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
17 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 8 ⏪ خطر منافقان از دیدگاه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله‌ 📐 مرحوم حاج شیخ عباس قمی- رضوان الله تعالی علیه- در کتاب ارزشمند «سفینه البحار»، ذیل ماده «نفق» حدیث جالبی درباره خطر منافقان از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل می‌کند: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله: انی لااخاف علی امتی مومنا و لا مشرکا، اما المومن فیمنعه الله بایمانه و اما المشرک فیقمعه الله بشرکه، و لکنی اخاف علیکم کل منافق عالم اللسان، یقول ما تعرفون و یفعل ما تنکرون» 📜 حضرت رسول صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: من از خطر آدم باایمان و انسان مشرک بر امتم نمی‌ترسم؛ چون خداوند از خطر انسان مومن به وسیله ایمانش جلوگیری می‌کند و مشرک را خداوند به خاطر شرکش نابود می‌سازد؛ ولی تنها کسانی که از شر آنها بر شما می‌ترسم، منافقان هستند. منافقانی که چرب زبانند و در باطن در پی هدف دیگری هستند. 📜 سخنانشان جذاب است؛ اما در عمل مبتلا به کارهای زشتند. «1» برابر این روایت، پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله از شر و خطر منافقان برای جامعه اسلامی نگران و بیمناک بوده‌اند و این نگرانی تنها منحصر به دوران اولیه ظهور و گسترش اسلام و سرزمین عربستان نیست، بلکه ناظر است به همه دورانها و همه کشورهای اسلامی و حتی امروزه و در جمهوری اسلامی ایران. (1)- نهج البلاغه، نامه 27، و نیز میزان الحکمه، باب 3934. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
18 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 9 ⏪ 5- تعبیر به «نار» در قرآن‌ از تعبیر قرآن به «نار» و نه «نور» دو نتیجه به دست می‌آید: اول آن که دود، سوزانندگی و خاکستر از الزامات آتش است و منافق نیز دیگران را دچار آسیب این آتش خود افروخته می‌سازد و در نتیجه پراکندگی، زیان و فشارهای ناخواسته را بر مردمان تحمیل می‌کند در حالی که مومن، از نور خالص و چراغ روشن و پرفروغ ایمان، بهره می‌گیرد. دوم آن که منافقان گرچه تظاهر به نور ایمان دارند، اما باطنشان «نار» است، و اگر نوری هم باشد ضعیف است و کوتاه مدت. « برای توضیح بیشتر ر. ک. تفسیر نمونه، جلد اول، صفحه 110. » ⏪ 6- «نور» و «ظلمات» خداوند می‌فرماید: «و ترکهم فی ظلمات لایبصرون خداوند اینها را در تاریکی‌های وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند قرار می‌دهد. در قرآن مجید کلمه ظلمت به صورت مفرد نیامده است، بلکه در تمام 23 مورد استعمالش به صورت جمع آمده است؛ اما کلمه نور بر عکس در هیچ مورد در قرآن مجید به صورت جمع استعمال نشده است، بلکه در تمام 43 بار کاربرد این کلمه به صورت مفرد آمده است! آیا این تفاوت پیامی ندارد؟ سر این مطلب این است که قرآن می‌خواهد بگوید نور یکی بیش نیست و آن نور توحید است و همه نورها به نور خداوند باز می‌گردد «الله نور السموات و الارض» «1» نور ایمان، نور علم، نور یقین، نور اتحاد و همبستگی و ... همه به یک نور برمی‌گردد و آن نور خداست؛ بنابراین یک نور بیشتر وجود ندارد به همین جهت همواره نور به صورت مفرد بیان شده است. ▫ اما نفاق و کفر و پراکندگی‌ها و اختلافها همه یک ظلمت نیستند، بلکه ظلمت‌های متفرق و جداگانه‌ای هستند. ظلمت جهل، ظلمت کفر، ظلمت بخل، ظلمت حسد، ظلمت عدم ترس از خدا، ظلمت هوا و هوس، ظلمت وسوسه‌های شیطانی و ... خلاصه ظلمتهای متعددی وجود دارد؛ بدین خاطر است که ظلمت در سراسر قرآن مجید به صورت جمع استعمال شده است. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
19 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 10 ⏪ 7- تفسیر آیه 18 «صم بکم عمی فهم لا یرجعون» ▪ منافقین طبق این آیه شریفه دارای سه ویژگی هستند: ◀ اول- «صم» هستند. «صم» جمع «اصم» به معنای کری است. ◀ دوم- «بکم» هستند «بکم» جمع «ابکم» به معنای گنگ و لال است یعنی منافقان هم لال و هم گنگ هستند و معنای این دو جمله این است که اینها همواره کر و لال هستند؛ چون کسانی که کر هستند خواه ناخواه لال هم می‌شوند، اگر چه از نظر پزشکی دستگاه تکلم آنها سالم باشد؛ زیرا وقتی انسان چیزی نشنود نمی‌تواند تکلم کردن را بیاموزد و تجربه کند و شاید بدین جهت در آیه شریفه صفت کری اول آورده شده است؛ یعنی اینان همواره کر و لال هستند. ◀ سوم- «عمی» هستند. «عمی» جمع «اعما» به معنای نابینایی است. یعنی منافقان نه زبان گویا دارند و نه گوش شنوا و نه چشم بینا و کسی که کر و لال و نابینا باشد چطور می‌تواند دریابد که به راهی نادرست گام گذاشته است و اصلا چگونه می‌تواند به انحراف و خطای خود پی ببرد؟ ▪ چون این سه عضو ابزار شناخت انسان هستند؛ گوش وسیله تعلیم و یادگیری، زبان وسیله انتقال علوم از نسلی به نسل دیگر، و چشم هم وسیله کشف علوم جدید و یافته‌های تازه می‌باشد. وقتی کسی هیچ یک از این سه ابزار شناخت را نداشته باشد نمی‌تواند از مسیر انحراف خارج شود یا به راه حق باز گردد؛ بنابراین پرسشی مطرح می‌شود که منافقان که چشم و گوش و زبان دارند پس چرا در قرآن از آنان به کر و لال و کور تعبیر شده است؟ در پاسخ باید گفت: قرآن منطق خاصی دارد، در فرهنگ قرآن هر چیزی در دایره آثارش دیده می‌شود و وجود و عدم آن از نظر قرآن به وجود و عدم آثار آن بسته است. ▪ بنابراین، آنها که چشم دارند و از این نعمت الهی برای دیدن آیات پروردگار و مشاهده صحنه‌های عبرت‌آموز بهره نمی‌برند و در واقع چشم آنها چنین اثر وجودی ندارد، از نظر قرآن کورند و آنها که گوش دارند؛ ولی پیام خدا و صدای مظلومان را نمی‌شنوند در منطق قرآن کر هستند و نیز کسانی که زبان دارند؛ ولی آن را به ذکر خدا و امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد جاهل و ... به کار نمی‌گیرند در فرهنگ قرآن لال محسوب می‌شوند. 🌴🌴🌴 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
20 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 11 ⏪ منافقان مردگان عمودی ▪ حتی در ابعاد وسیع‌تر قرآن مجید بر مبنای همین فرهنگ، عده‌ای از انسانهای مرده را زنده می‌نامد و بسیاری از مردم زنده را مرده؛ مثلا در مورد شهدای در راه حق- که به ظاهر مرده هستند- می‌فرماید: «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. « سوره آل عمران، آیه 169. » ▫ شهدا از نظر قرآن زنده هستند؛ چون اثر یک انسان زنده را دارند باعث تقویت دین و اسلام می‌شوند و یاد و خاطره آنها یادآور معروف‌ها و خوبی‌هاست. ▫ و در جای دیگر می‌فرماید: «ان هو الا ذکر و قرآن مبین لینذر من کان حیا ویحق القول علی الکافرین این (کتاب آسمانی) تنها ذکر و قرآن مبین است! تا افرادی را که زنده‌اند، بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلم گردد. « سوره یس، آیات 69 و 70. » 📐 انسانهای زنده از نظر قرآن و طبق این آیه شریفه دو دسته‌اند: ◀ اول- مومنان، انسانهایی که حیات قرآنی دارند ◀ و دوم- افراد بی‌ایمان و انسانهای مرده‌ای که در بین زندگان راه می‌روند؛ یعنی کسانی که گوش شنوا ندارند از نظر قرآن مرده‌اند. « برای توضیح بیشتر می‌توانید ر. ک. تفسیر نمونه، جلد اول، صفحه 441 به بعد. » 📜 نتیجه این که: شخص منافق اگر چه در ظاهر دارای زبان و گوش و چشم است؛ ولی چون اثر وجودی این اعضا در او وجود ندارد از نظر قرآن چنین انسانی کر و لال محسوب می‌شود. به همین جهت «هم لا یرجعون؛ از راه خطا بازنمی‌گردند» چون ابزار شناخت ندارد شما اگر یک انسان کر و کور و لال را در حال سقوط ببینید، به هیچ وجهی نمی‌توانید او را نجات دهید؛ زیرا نه زبان دارد که درخواست کمک کند، نه گوش دارد که صدای هشدار شما را بشنود و نه چشم دارد که علامت‌های هشدار دهنده را ببیند 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
21 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 12 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ اول- عجز از دشمنی و مبارزه مستقیم: دشمنانی که شکست می‌خورند و توانایی عرض اندام مستقیم را ندارند به لباس نفاق در می‌آیند و به دشمنی خود ادامه می‌دهند، دشمنان اسلام در ابتدای نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله علنا دشمنی می‌کردند؛ اما وقتی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پیروز شد و بر آنها مسلط شد، آنها توانایی مبارزه با اسلام به صورت مستقیم را در خود ندیدند و به ظاهر مسلمان شدند؛ ولی در باطن کافر ماندند و بر ضد اسلام توطئه کردند، ابوسفیانها، معاویه‌ها و ... تا آخر عمر منافق بودند. 📐 « پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر این مساله واقف بود؛ ولی به جهت پیامدهای ناخوشایند آن از برخورد با منافقان خودداری می‌کرد. حضرتش در روایتی می‌فرمایند: «لو لا انی اکره ان یقال: ان محمدا استعان بقوم حتی اذا طفر بعدوه قتلهم، لضربت اعناق قوم کثیر» اگر نبود که مردم می‌گفتند: پیامبر به کمک مردم پیروز شد و بعد از پیروزی آنها را کشت، گردن بسیاری از منافقان را می‌زدم. وسائل الشیعه، جلد 18، ابواب حد المرتد، باب 5، حدیث 3.» ▪ بدین جهت، عده‌ای معتقدند که نفاق از مدینه شروع شده است؛ زیرا پیش از آن در مکه نفاق و منافقی وجود نداشت؛ چون کسی از اسلام- که هنوز در ابتدای کار خود بود و قدرتی نداشت- نمی‌ترسید تا تظاهر به اسلام کند و در باطن کافر بماند! ولی ما معتقدیم از مکه شروع شد و در آن جا منافقانی بودند، اگر چه انگیزه آنها از نفاق ترس نبود؛ ولی بخاطر پیش‌بینی‌هایی که برای آینده اسلام داشتند و احتمال پیروزی پیامبر صلی الله علیه و آله را می‌دادند به ظاهر اسلام را پذیرفتند که اگر اسلام پیروز شد، آنها هم به نوایی برسند و به اصطلاح «از این نمد، برای خود کلاهی درست کنند.» ▪ این شیوه از نفاق را در این زمانه و در همه انقلاب‌ها از جمله انقلاب اسلامی ایران می‌توان یافت که عده‌ای از منافقان همان دشمنان شکست خورده‌ای بودند که قدرت دشمنی علنی و مستقیم را در خود نمی‌دیدند. ========================== 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
22 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 13 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ دوم- احساس حقارت درونی: آدم‌های حقیر و بی شخصیت که ترسو هستند و شجاعت ندارند، برای پنهان کردن ضعف و زبونی خود همیشه منافقانه عمل می‌کنند و چون جرات اعتراض به دیگران را ندارند با همه هماهنگ و همرنگ می‌شوند شاعر از زبان این نوع منافقان می‌گوید: چنان با نیک و بد خو کن که بعد از مردنت روزی ‌مسلمانت به زمزم شوید و هندو به آتش 📐 یعنی منافق در مقابل مسلمانان اظهار اسلام می‌کند، در مقابل آتش پرستان اظهار تمایل به عقیده آنان و در مقابل بی‌دین‌ها اظهار بی‌دینی؛ زیرا که چنین شخص حقیر و زبونی، به واسطه حقارت درونی خود، جرات ابراز عقیده واقعی خود را ندارد. « در حدیثی از حضرت علی علیه السلام به این ریشه نفاق اشاره شده است حضرت می‌فرماید: «نفاق المر من ذل یجده فی نفسه» یکی از ریشه‌های نفاق بی شخصیتی درونی و ذلت و خواری است که منافق در خود احساس می‌کند. میزان الحکمه، باب 3929، حدیث 20258. » ========================== 🔅 دوستان وقت بگذارید برای رونق بازار دین همیشه این فرصت ها در اختیار نیست. قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند بس خجالت که از این حاصل ایام برد 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
23 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 14 ⏪ 8- منشا «نفاق» ▪ نفاق عمدتا سه منشا و سرچشمه دارد: ◀ سوم- دنیاپرستی شدید: نفاق‌های بین المللی و جهانی کنونی از این امر سرچشمه می‌گیرد. علت این که بعضی از کشورهای استکباری در جایی مدعی حقوق بشر می‌شوند و در جای دیگر- که بشریت قربانی می‌شود- ساکت می‌مانند همین دنیاپرستی آنان است. زمانی که منافعشان به خطر می‌افتد، یکی از حربه‌های آنان حقوق بشر است که علیه دشمنانشان به کار می‌گیرند؛ اما در مقابل اگر دوستان آنها بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق بشر را نقض کنند، آنها را ندیده و نشنیده می‌گیرند. قرآن مجید در سوره توبه، در آیات 75، 76 و 77 نمونه تکان دهنده و بارزی از این دسته از منافقان را بیان کرده است. ⏪ خداوند متعال می‌فرماید: «و منهم من عاهد الله لئن آتینا من فضله لنصدقن و لنکونن من الصالحین فلما آتاهم من فضله بخلوا به و تولوا وهم معرضون فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا الله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون بعضی از آنان (منافقان) با خدا پیمان بسته بودند که: «اگر خداوند ما را از فضل خود روزی دهد قطعا صدقه خواهیم داد و از صالحان (و شاکران) خواهیم بود.» اما هنگامی که خدا از فضل خود به آنها بخشید، بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند! این عمل (روح) نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند در دلهایشان برقرار ساخت. این به خاطر آن است که از پیمان الهی تخلف جستند و دروغ می‌گفتند. ⏪ این آیات در مورد شخصی به نام «ثعلبه بن حاطب» نازل شد او ابتدا شخص مسلمانی بود و همواره در نماز جماعت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرکت می‌کرد؛ ولی از آن جایی که فقیر بود مرتب اصرار داشت که پیامبر برایش دعا کند تا خداوند مال فراوانی به او بدهد پیغمبر فرمود: «قلیل تودی شکره خیر من کثیر لاتطیقه مقدار کمی که حقش را بتوانی ادا کنی بهتر از مقدار زیادی است که توانایی ادای حقش را نداشته باشی. « تفسیر نمونه، جلد 8، صفحه 48.» ⏪ منظور پیامبر صلی الله علیه و آله این بود که مصلحت او همین زندگی ساده است ولی ثعلبه دست بردار نبود و هر روز تقاضای خود را تکرار می‌کرد. « یکی از نتایج این داستان عدم پافشاری در دعاها و درخواست‌ها از خداست؛ چه بارها تجربه‌شده است که در صورت اجابت دعا از طرف خداوند چه ضرر و زیانی متوجه شخص شده است. ⏪ قرآن مجید در سوره بقره آیه 216 چه زیبا می‌فرماید: «عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم» حتی در خواسته‌های معقول و خداپسندانه نیز این امر صادق است؛ مثلا شخصی که اصرار می‌ورزد توفیق نماز شب بیابد؛ ولی موفق نمی‌شود، شاید به نفعش نباشد؛ چه ممکن است با این نماز شب دچار عجب و ریا شود. » و سرانجام به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: «به خدایی که تو را به حق فرستاده است سوگند یاد می‌کنم،اگر خداوند ثروتی به من عنایت کند، تمام حقوق آن را می‌پردازم». ⏪ پیامبر برایش دعا کرد چیزی نگذشت که پسر عموی ثروتمندش از دنیا رفت و ثروت سرشاری به او رسید و با آن گوسفندانی خرید و کم‌کم نماز جماعت همه وقت او تبدیل به یک وقت شد و گوسفندانش به قدری زیاد شد که دیگر نگهداری آنها در مدینه ممکن نبود، به خارج از مدینه رفت و دیگر به کلی از نماز جماعت محروم شد و آن قدر به مادیات دنیایی مشغول شد که به وعده‌اش در مورد دادن صدقه عمل نکرد! نه تنها صدقه مستحب را نپرداخت، بلکه از پرداختن صدقه واجب (زکاه مال) هم خودداری کرد و در این راه تا بدان حد اصرار ورزید که این حکم الهی را به استهزا و تمسخر گرفت و آن را به جزیه‌ای که یهود می‌پردازند مقایسه کرد. «خیلی از کسانی که خمس و زکاه به آنها تعلق می‌گیرد، برای توجیه عمل ناپسند خود؛ یعنی پرداخت نکردن این وجوه‌های شرعی، چنین سخنانی بر زبان جاری می‌کنند؛ مثلا می‌گویند: چه معنا دارد که ما زحمت بکشیم و دیگران بخورند؟!» ⏪ قرآن مجید علت بیچارگی «ثعلبه» و نفاق او را بخل و دنیاپرستی و پیمان‌شکنی می‌داند و شگفتا که طبق این آیه، شریفه، نفاق کسانی مانند ثعلبه تا روز رستاخیز ادامه دارد و از قلب آنها خارج نمی‌شود- اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا- ⏪ اگر ما می‌خواهیم مبتلا به این بیماری خطرناک نشویم، باید مواظب این سرچشمه‌های نفاق باشیم و از آن دوری کنیم، مخصوصا در این ایام و لیالی پربرکت ماه مبارک رمضان بهره بیشتری بگیریم به هنگام سحر، نماز شب- و لو مختصر و بدون انجام همه مستحبات- بجا آوریم و سر بر سجده بگذاریم و از نفاق و تمام رذایل اخلاقی و گناهان به خداوند پناه ببریم. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
24 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 15 مَثَل_آتش اءُوْلَّبِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الضَّلَلَةَ بِالْهُدَی فَمَا رَبِحَت تِّجَرَتُهُمْ وَمَا کَانُواْ مُهْتَدِینَ مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّآ اءَضَآءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَتٍ لا یُبْصِرُونَ صُمُّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَیَرْجِعُونَ . (( (منافقان ) کسانی هستند که هدایت را به گمراهی فروخته اند ؛ و این (داد و ستد و) تجارت (برای ) آنها سودی نداده و خود هدایت نیافته اند . مثل آنان ، مثل کسی است که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک راه خود را پیدا کند) ولی هنگامی که آتش اطرافش را روشن ساخت ، خداوند (طوفانی می فرستد و) آن را خاموش می کند و آنها را در تاریکی وحشتناکی که چشم کار نمی کند ، رها می سازد . آنها کر و گنگ و کور ، بنا بر این (از راه خطا) باز نمی گردند ! )) . همچو آن کز بهر نور افروخت نار روشنایی برد زان پروردگار ترک ایشان کرد و در تاریکی اند زان نمی بینند و دور از نیکی اند صُمّ و بکم و عمی گشتند این حرون گفت از این معنی فهم لا یرجعون وجه تشبیه خداوند متعال طی هشت آیه قبل ، ویژگیهای منافقان را بر شمرده ، آنان را به عنوان آدمهای دوچهره ، بی ایمان ، خدعه گر ، بی شعور ، دارای مرض قلبی و روحی ، دروغگو ، مفسد ، مغرور ، خود برتر بین ، سفیه ، نادان ، همکار شیاطین ، استهزا گر ، طغیانگر ، و بالا خره مشتری و خریدار ضلالت و گمراهی معرفی می کند ، ولی در این آیه آنان را به مسافری تشبیه کرده که در شب ظلمانی ، در بیابانی گرفتار شده است و آتشی می افروزد تا در پرتو آن راه را از بیراهه تشخیص دهد و در گودالهای بیابان سرنگون نگردد . ولی همین که آتش را بر افروخت و اطرافش را روشن ساخت ، ناگهان طوفانی سخت بر می خیزد و آن آتش را خاموش می سازد ، و او دوباره در تاریکی وحشت انگیز ، سرگشته و حیران می ماند و نمی داند چه کند . بنا بر این ، وجه شباهت در این تشبیه ((حیرت زدگی و سرگردانی )) است . آری ، کسی که با خدا و مؤ منان ، حیله گری و نیرنگ بازی کند ، ثمره کارش و نتیجه معامله و تجارتش جز تحیّر و سرگردانی نخواهد بود . منافقان همواره خود را زرنگ و باهوش و فهیم می دانند و مؤ منان راستین و یکدل را سفیه و نادان می شمرند و روی همین پندار غلط ، راه نفاق و دورویی را پیشه خود می سازند تا از منافعی که به دو طرف می رسد ، برخوردار شوند ! و هر دسته که غالب گردند ، آنها را از خود بدانند ؛ اگر مؤ منان پیروز شوند ، در صف مؤ منان و اگر غلبه با کافران باشد ، با آنها باشند و به اصطلاح هم از ((توبره )) بخورند ، و هم از ((آخور)) ! آنان نمی دانند که نفاق و دورویی برای مدّت طولانی نمی تواند مؤ ثّر واقع شود . ممکن است چند صباحی از مصونیّتها و مزایای اسلام برخوردار شوند و از رفاقت با کفار و شیاطین نیز بهره جویند ، ولی این کار کوتاه مدّت است ، همانند آتشی است که در بیابان تاریک در معرض وزش طوفان و گردباد قرار گرفته باشد ، لذا دیری نمی پاید که چهره واقعی نفاق آشکار و منافقان رسوا می شوند و آنها به جای کسب موفّقیت و محبوبیّت ، منفور و مطرود جامعه خواهند شد و همچون کسی که در بیابان ظلمانی ، راه گم کرده و چراغ را از دست داده ، سرگردان می مانند . منافقان نه تنها با مؤ منان خدعه می کنند ، که با کافران و همکیشان خود نیز نیرنگ روا می دارند ! اینان افراد سر درگم و بی هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخّصند و در حقیقت برده منافع خویش هستند ؛ نه به راه مؤ منان اعتقاد دارند و نه به کیش کافران اعتماد ! قرآن مجید در آیه ای دیگر حالت تحیّر و دغدغه و آشفتگی فکری و تزلزل درونی منافقان را چنین ترسیم می کند : (مُّذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذَا لِکَ لاَّ إِلَی هَّؤُلاَّءِ وَلاَّ إِلَی هَّؤُلاَّءِ . . . ) ؛ ((آنها افراد (بی هدف و) سرگردانی هستند که نه سوی اینها و نه سوی آنهایند ! (نه در صف مؤ منانند و نه در صف کافران ! ) )) . 👈ادامه در پست زیر 👇👇👇 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
25 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 15 💢مَثَلِ باران و رگبار (اءَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَآءِ فِیهِ ظُلُمَتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ اءَصَبِعَهُمْ فِیَّ ءَاذَانِهِم مِّنَ الصَّوَا عِقِ حَذَرَ ا لْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَفِرِینَ یَکَادُ ا لْبَرْقُ یَخْطَفُ اءَبْصَرَهُمْ کُلَّمَآ اءَضَآءَ لَهُم مَّشَوْاْ فِیهِ وَإِذَ آ اءَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَاءَبْصَرِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ) . (11بقره) ((یا همچون بارانی از آسمان ، که در شب تاریک تواءم با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران ) ببارد ، آنها از ترس مرگ ، انگشتانشان را در گوشهای خود می گذارند تا صدای صاعقه را نشنوند و خداوند بر کافران احاطه دارد (و آنان در قبضه قدرت الهی هستند) (روشنایی خیره کننده ) برق ، نزدیک است چشم آنان را برباید ، هر لحظه ای که (برق جستن می کند و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می سازد ، (چند قدمی ) در پرتو آن راه می روند و هنگامی که خاموش می شود ، توقف می کنند و اگر خدا بخواهد ، گوش و چشم آنها را از بین می برد ، چرا که خداوند بر هر چیز تواناست )) . او کصیّب من سما ظلمات فیه رعد وبرق افزون در آن تاریک تیه می کنند انگشت در آذان که صوت نشنوند از رعدها از بیم موت بی خبر کز قدرت و علم بسیط حق به جان کافران باشد محیط بین یکادُ البَرقُ یَخطَف تا چه سان می رساند آن بصرها را زیان ره چو روشن شد بر ایشان می روند بر ضلالت تا که دور از ره شوند چون شود تاریک گردند از فتن ثابت اندر گمرهی خویشتن ور خدا خواهد برد سمع و بصر زین گروه کج نهاد کور و کر کو بود قادر به کلّ ممکنات ما سوی را کرده محوِ برد و مات ....ادامه در پست بعدی👈🏾 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
26 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 16 💢مَثَلِ باران و رگبار 🔹در روایت است که چون منافقان نزد رسول خداصلّی اللّه علیه و آله و سلّم می آمدند ، از ترس این که مبادا حکم الهی بر کشتن ایشان صادر شود ، انگشت در گوش خود می نهادند . از این رو خداوند متعال آنان را به جماعتی تشبیه نموده است که به هنگام شنیدن صدای صاعقه ، از ترس جان خود ، انگشت به گوش می نهند . 🔹هرگاه آیات و بیّنات نورانی قرآن به دیده بصیرت منافقان می رسید نزدیک بود دلهای ایشان از توجّه به کیش خود برکنده شود و به ایمان گرایش یابد . خداوند این حالت را به برق تشبیه کرد که به خاطر روشنایی و درخشندگی زیاد ، نزدیک است دیده های اصحاب باران را برباید . 🔹همچنین هرگاه مسلمانان به غنایم فراوان و پیروزی دست می یافتند ، منافقان با شتاب به سوی آنان می آمدند و دین اسلام را می پسندیدند ، ولی هنگامی که با مشکل و کمبودی روبه رو می شدند ، متحیر شده ، درکفر توقّف می کردند (و می گفتند : این بدبختیها و مشکلات و کمبودها همه از نکبت و نحوست دین محمّد است ! ) خداوند حالت ایشان را به حال اهل باران تشبیه کرد که چون برق جستن می کند ، چند قدمی در پرتو آن راه می روند و هنگامی که خاموش می گردد ، می ایستند . 🔹بعضی از مفسّران برای تاءیید این وجه تشبیه ، به آیه ذیل استنادکرده اند که می فرماید : (وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی حَرْفٍ فَإِنْ اءَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَاءَنَّ بِهِی وَإِنْ اءَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَی وَجْهِهِ . . . ) ؛ ((بعضی از مردم خدا را تنها بازبان می پرستند ، همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان رسد ، حالت اطمینان پیدا می کنند (و آن را دلیل بر حقّانیت اسلام می گیرند) امّا اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد دگرگون می شوند (و به کفر رو می آورند)) ) . 🔹از آیه فوق ، این طور استنباط می شود که منافقین دین و ایمان را به عنوان وسیله ای برای نیل به مادیّات پذیرفته اند که اگر این هدف تاءمین شد ، دین را حق می دانند و گرنه بی اساس می شمرند ! البته این ویژگی منحصر به منافقان نیست ، بلکه بسیاری از افراد سست عنصر و ضعیف الا یمان که با کوچکترین چیزی ایمانشان به باد فنا می رود ، این گونه اند ؛ همچنان که حضرت سید الشهدا سلام اللّه علیه در کربلا فرمود : ((فَاِنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اءَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِصُّوا بِالْبَلا ءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ ؛ مردم بنده دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان است ، تا آنجا دین را قبول دارند که به زندگی و رفاه شان آسیب وارد نشود ! پس آنگاه که در بوته آزمایش قرار گیرند ، از دین بر می گردند ، تنها افراد کمی از آزمایش پیروزمند بیرون می آیند و پا برجا و ثابت قدم در دین می مانند)) . ....ادامه در پست بعدی👈🏾 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
27 🔅🔅🔅 📌 مثال منافقان‌ 17 💢مثَلِ باران و رگبار 📝یک نکته : ◽️((منافق )) از ماده ((نفْق )) به معنای نفوذ و پیشروی است ، و نفق به معنای کانالها و نقبهایی است که زیر زمین می زنند تا برای استتار ، از آن استفاده کنند . ◽️بعضی از مفسران گفته اند : بسیاری از حیوانات مانند موش صحرایی و روباه و سوسمار برای لانه خود دو سوراخ قرار می دهند یکی آشکار که از آن وارد و خارج می شوند ، و دیگری پنهانی که اگر احساس خطری کنند ، از آن می گریزند ، این سوراخ پنهانی را ((نافقاء)) می گویند . ◽️با توجه به معنای ((نَفْق )) و آنچه بیان شد ، ((منافق )) کسی است که طریقی مرموز و مخفیانه برای خود برگزیده ، تا با مخفی کاری و پنهانی در جامعه نفوذ کندو به هنگام خطر از طریق دیگر فرار نماید . ⏺مساءله نفاق و منافقان در اسلام از زمانی مطرح شد که پیامبرصلّی اللّه علیه و آله و سلّم به مدینه هجرت فرمود و پایه های اسلام قوی و پیروزی آن آشکار شد ، وگرنه در مکّه تقریباً منافقی وجود نداشت ، زیرا مخالفان قدرتمند هرچه می خواستند ، به طور آشکار بر ضدّ اسلام می گفتند و انجام می دادند و از کسی پروا نداشتند و نیازی به کارهای منافقانه نبود . امّا هنگامی که نفوذ و گسترش اسلام در مدینه ، دشمنان را در موضع ضعف و ناتوانی قرار داد ، دیگر اظهار مخالفت به طور آشکار مشکل ، و گاه غیر ممکن بود ، لذا دشمنان شکست خورده برای ادامه برنامه های تخریبی خود ، تغییر چهره داده ، ظاهراً به صفوف مسلمانان پیوستند ، ولی در خفا به اعمال ضد اسلامی خود ادامه می دادند . ⏺اصولاً طبیعت هر انقلابی چنین است که بعد از پیروزی ، منافقان در صفوف انقلابیون قرار می گیرند ، و دشمنان سرسخت دیروز به صورت عوامل نفوذی امروز در لباس دوستان ظاهری جلوه گر می شوند . بنابر این مساءله نفاق و منافقان مخصوص عصر پیامبرصلّی اللّه علیه و آله و سلّم نبوده ، بلکه هر جامعه ای مخصوصاً جوامع انقلابی گرفتار آن می شود ، به همین دلیل باید تحلیلها و موشکافیهای قرآن را روی این مساءله ، نه به عنوان یک مساءله تاریخی ، بلکه به عنوان یک مساءله مورد نیاز ، مورد بررسی دقیق قرار داد و از آن برای مبارزه با روح نفاق و خطوط منافقین در جوامع اسلامی امروز الهام گرفت . ⏺برای مبارزه با روح نفاق باید نشانه های آن را همچنان که قرآن به طور گسترده بازگو کرده است ، دقیقاً شناخت ، زیرا تنها از طریق این نشانه ها می توان به خطوط و نقشه های منافقین پی برد و آن را نابود کرد . ⏺خطر منافقان برای هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است ، چرا که از یک سو شناخت آنها غالباً آسان نیست ، و از سوی دیگر دشمنان داخلی هستند ، و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ می کنند که جدا ساختن آنها کار بسیار مشکلی است . علاوه بر آنچه که گفته شد ، روابط مختلف منافقان با سایر اعضای جامعه ، کار مبارزه با آنها را دشوار می سازد . به همین دلیل اسلام در طول تاریخ خود ، بیشترین ضربه را از منافقان خورده ، و قرآن نیز سخت ترین حملات خود را متوجّه منافقان ساخته و آنها را بیش از هر دشمن دیگر کوبیده است . 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom