os87100.mp3
4.47M
✅نقل به معنا یا نقل به لفظ ؟
🔸سلسله جلسات استاد علیدوست
🔹جلسه دوازدهم
💢موارد استثناء از نقل به معنا
💢نکاتی در مورد ذکر مصیبت
❌❌❌نشر این مطلب لزوماً به معناي تأييد نيست، بلکه برای مطالعه بیشتر دوستان اهل علم می باشد.
#نقل_معنا
#مقدمات_اجتهاد
#علیدوست
#صوت
@rahjoo_213
🔹چرا منطق ارسطویی برای فقه مناسب نیست؟
🔸یک منطقی و فیلسوف به دنبال کشف روابط حقیقی است، روابطی که قطعی است مثلا تسلسل، ممتنع است؛ معنا ندارد که بر اثر تزاحم با یک عامل دیگر، بعضا هم ممتنع باشد یا قانون علیت تخلف بردار نیست اما کار یک فقیه ناظر به حوزه رفتار است که یک امر عقلایی است و تابعی از کسر و انکسارات عالم ماده و محکوم به آن است و قطعیت بردار نیست.
عقلاء بالوجدان به این فهم رسیده اند که اگر در مسائل عقلایی، دنبال قطعیت باشند، باید با زندگی وداع کنند زیرا شرط محال پیش پای آن گذاشته اند.
🔸«از آنجا که دنیا محل کسر و انکسار است و در این عالم همیشه نمی توانیم به واقعیت برسیم، بنابراین منطق رفتاری انسان ها در این دنیا نمی تواند بر اساس منطق ارسطویی که بر پایه احراز 100 در صد بنا شده است، باشد.»
🔸وارد کردن منطق در تحلیل رفتارهای عقلایی مانند فقه و اصول یعنی اینکه برای انجام مشاهدات روزمره از دوربین استفاده کنیم!
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
🔸به همان اندازه که متن زندگی با صفحه ذهن تفاوت دارد، به همان اندازه که دنیای مشحون از کسر و انکسار و تزاحم با دنیای وجود و عدم فیلسوف فاصله می گیرد، 👈مسئله عقلایی نیز از مسئله عقلی کنار می کشد.
🔻چهار نکته بعدی در واقع تطبیق یگانه تفاوت مذکور است:
1️⃣قطعيت در استنتاج:
🔸فلسفه شبيه به رياضيات محض است و كمترين خطا و احتمال را برنمىتابد. فيلسوف براى هر چيزى بايد برهان اقامه كند.
🔸اما فقيه به دنبال علم عقلايى است و ملاك ردّ و قبول گزارهها از نظر وى، علم فلسفى نيست. به عبارت ديگر، وجود احتمال خلاف، فقيه را نگران نمىكند، مگر اينكه احتمال خلاف عقلايى باشد و ملاك در تشخيص اينكه احتمال خلاف، عقلايى است يا نه، عرف و عقلا هستند، نه دقتهاى كذايى.
👈👈جملۀ معروف «اذا جاء الاحتمال، بطل الاستدلال» در فقه كاربرد ندارد و وجود احتمال، آسيبى به كار او وارد نمىسازد؛ مگر اينكه قيد «الاحتمال العقلايى» را به آن اضافه كنيم. وظيفۀ فقيه نيز، كشف احتمالهاى خلاف نيست؛ چون احتمالى كه شما به دنبال كشف آن باشيد، عقلايى نيست. احتمال عقلايى، نوعيت دارد و بايد آشكار باشد و ذهن عقلا را درگير خود كند.
🔹 در اصول نيز ملاك پذيرش عقل عملى، اطمينان و علم عرفى است، نه علم فلسفى. به همين دليل حتى در مباحث عقلى نيز ما در پى نفى همۀ احتمالات، ولو غير معقول يا بسيار ضعيف و غير معقول عند العقلا نيستيم، تا با خلق احتمال خلاف بتوان آنها را نقض كرد.
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
2️⃣سنخ دقتها
🔸دقت در فلسفه به كشف روابط و لوازم وجود و عدم است؛ در حالى كه فقه به شدت متكى به متن است و در فضاى اعتبارات عقلايى و عرفى سير مىكند. از اين رو قرائن و عناصر بسيارى در تحليل او اثر مىگذارند.
👈بنابراين فقيه دقيق كسى نيست كه دقتهاى بُرشى دارد؛ بلكه كسى است كه به گستردگى عناصر تأثيرگذار در فهم متن توجه مىكند و به جاى احتمالسازىهاى خستهكننده، شرايط زمان و مكان يا نحوۀ سؤال و جواب را برمىرسد.
🔹از پيامدهاى اشتباه مذكور، تمركز تفسير بر اساس قواعد خاص صرفى، نحوى، و ناديده گرفتن نظام قرائن است؛ يعنى فقيه پيش از مراجعه به متن و عنايت به تمام عناصر تأثيرگذار در آن، دست به استظهار زند؛ با اتكا به قاعدهاى خاص، كه مطلق و غير قابل تخلف هم نيست. از اين رو هر گاه قاعدۀ كذا پيدا شود، به هيچ عامل ديگرى توجه نمىكند.
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
3️⃣ ارائه تعاريف حقيقى از موضوعات مورد بحث
🔸فيلسوف نيازمند تعاريف كاملاً روشن با حدود مشخص است؛ زيرا موضوع فكر او، امور حقيقى است، نه امور قراردادى. پس بايد ابعاد موضوع روشن باشد تا بتواند احكام آن را درست بر آن حمل كند.
🔸اما فقيه يا دربارۀ امور صددرصد قراردادى، مانند عبادات بحث مىكند كه شارع وضع كرده است، يا امور عقلايى كه عقلا در تعيين آنها مرزبندى روشنى ندارند؛ مانند معاملات. از همين رو اگر فقيه بخواهد از گزارههاى قراردادى و عقلايى تعريف حقيقى ارائه دهد و از روش فلاسفه تقليد كند، گرفتار لزوم مالايلزم شده است. تقريباً هر تعريفى كه بكوشد جامع افراد و مانع اغيار باشد، پس از افزودن قيود متعدد، ندانسته راه اشكال را بر خود گشوده است؛ چنانكه در سرتاسر فقه شاهد آن هستيم.
👈فقيه نبايد به دنبال احراز قيود منطقى تعريف باشد؛ زيرا ارائۀ تعريف عرفى يا شرعى كفايت مىكند و شارع در بيان احكامش، ملتزم به تعاريف ما نبوده و به زبان عرف و مطابق فهم آنها مطالب را تبيين كرده است.
▪️يكى از امتيازات آخوند، بىاعتنايى به تعاريف عناوين مباحث اصولى، مانند عام و مطلق است.
4️⃣ ارائه تقسیمات حقیقی یا مسامحی
🔸یک فیلسوف بر این باور است که تقسیم باید مبتنی بر قطع باشد. این سخت گیری های یک فیلسوف برای احراز یقین ضروری است.
اما در زندگی عقلایی، یقین به اندازه سهولت دسترسی، ارزش ندارد.
#منطق
#زوائد
#مقدمات_اجتهاد
@rahjoo_213
May 11
✅نظام قرائن
✳️ از دیگر موضوعات کلیدی و مهم که کمتر مورد بررسی قرار گرفته و در مباحث اصول جای آن خالی است، بحثی منسجم و منظم از «قرینه» می باشد.
👈قرينه، يكى از عوامل تأثيرگذار بر جريان انتقال معناست، اگر كسى ادعا كند كه بيش از نصف معنا از طريق قرائن منتقل مىشود، گزاف نگفته است.
👈بسيارى از بدفهمىها و پيچيدگىهايى كه در فهم متون دينى با آن دست به گريبان هستيم، به علت از دست رفتن قرائن يا ناتوانى از درك منظم و تفصيلى آنهاست.
💢دوستان اهل علم را دعوت می کنیم تا سلسله مباحثی را در این موضوع دنبال کنند.
#قرینه
#نظام_قرائن
@rahjoo_213
May 11
✳️قرینه(1)
🔸افرادی که کارشان با متون است بالخصوص متون مقدس، به خوبی می دانند که آنچه ما از ظاهر اولیه ی کلام می فهمیم(به آن مراد استعمالى گفته می شود) لزوما همان معنای مقصود گوینده و مراد جدی او نیست و به صورت دایمی، نمی توان تطابق میان مفهوم سخن با مقصود سخن گو را ادعا کرد. دلیل این امر این است که
👈ما بالوجدان دریافته ایم که در فرایند انتقال معنا، غیر از الفاظ از هر چيزى كه بتواند در تفهيم مؤثر باشد، استفاده مىكنيم؛ مانند حركات دست و سر و چشم و... گاه شأن گوينده يا زمان و مكانِ كلام نيز در انتقال معنا دخالت مىكند به عبارت دیگر در انتقال معنا عواملی دست به دست هم می دهند تا معنای مورد نظر انتقال پیدا کند.
🔅برای مثال معلمی شاگرد تنبل و درس نخوانده ی خود را افلاطون خطاب می کند با توجه به قرائن موجود مانند تنبلی مخاطب، متوجه می شویم که معلم در حال تحقیر و استهزاء شاگرد خود است.
〽️ما اغلب بدون اينكه توجه داشته باشيم، بيش از نيمى از معانى مورد نظر خود را با قرينه مىگوييم. در واقع، متن در ميانۀ يك چندضلعى قرار دارد كه ما از آن به نظام قرائن ياد مىكنيم.
🔹 نکته ی مهمی که باید به آن توجه داشت این است که ما گاه در مجلس گفتوگو و مخاطب سخن هستيم و گاه در خارج از مجلس. تفاوت اين دو بديهى است؛ زيرا گوينده و شنونده در اين شرايط، به مسائلى توجه دارند كه گاه بر افراد غايب از مجلس پوشيده است. ممكن است هر دو، حالت عجله داشته و به گفتوگوى اجمالى بسنده كرده باشند. از اين رو انتظار تفصيل و دقت نظر نيست. اما شخص غايب از مجلس، ممكن است گمان كند كه گوينده در مقام تفصيل بوده است، اما به همين مقدار از سخن اكتفا كرده است.
💢بنابراین ما نیازمند یک بحث منسجم و منظم از قرائن هستیم که متاسفانه در کتب حوزوی وجود ندارد.
#قرینه
#نظام_قرائن
@rahjoo_213
✳️قرینه(2)
🔻برای درک بهتر از قرینه و این که توجه نکردن به قرائن باعث بدفهمی در احادیث می شود، مثالی رو خدمت دوستان ارائه می دهیم:
🔸مىدانيم كه پنج چيز وضو را باطل مىكند.خواب،خروج بول،غائط،ريح و آميزش جنسى؛👈اما حديثى در دست است كه مبطلات وضو را منحصر به آنچه از مخارج انسان بيرون مىآيد مانند غائط،بول و ريح،كرده و بقيه را ذكر ننموده است:
🔹ابو بصير مرادى از امام صادق(ع)دربارۀ نقض وضو با حجامت و قى و هر خونى كه از رگها سيلان يابد پرسيد.امام فرمود:«در اينها وضو نيست.وضو تنها پس از خروج چيزى از دو مخرج انسان است،كه از نعمتهاى الهى به شمار مىآيند.»
▪️أبوبصيرِ المُراديِِّ عَنِ الإمامِ الصّادقِ:سَألْتُهُ عَنِ الْحِجامَةِ وَ الْقَيْْءِ وَ كلِّ دَمٍ سائِلٍ،فَقالَ:«لَيسَ فيهِ وُضُوءٌ،👈إنَّما الْوُضُوءُ مِمّا خَرَجَ مِنْ طَرَفَيكَ الَّذَينِ أنْعَمَ اللهُ بِهِما عَلَيك.»
اگر به 👈 قرینه سياق توجه كنيم، معلوم مىشود كه اين حصر براى استثناى چيزهايى مانند خون و عفونت و مانند آنهاست.
🔅علامۀ مجلسى براى حل اين مشكل،انحصار مبطلات وضو را به چند چيز خارج شده از مخارج انسان كه در پاسخ امام به چشم مىآيد،حصر حقيقى ندانسته،بلكه آن را نسبى (اضافى) خوانده است.
🔅به سخن ديگر،پاسخ امام با عنايت به سؤال ذهنى راوى است كه آيا افزون بر بول و غائط،همه مواد ديگرى كه از بدن بيرون مىآيد،مانند خون حجامت و اخلاط بينى و يا قى كردن نيز وضو را باطل مىكند؟
👈 امام هم با توجه به اين محدوده،يعنى چيزهاى خارجشده از بدن،نواقض وضو را محصور به بخشى از اين مواد مىكند و به نواقض ديگر نظر ندارد.
💢اين توجه موجب مىشود كه ما نواقض وضو را به آنچه در اين حديث گفته شده حصر نكنيم و ناقضهايى مانند خواب را كه ارتباطى با مواد خارج شدنى از بدن ندارد از دايرۀ بيان حديث بيرون بدانيم و تعارضی در بین روایات نبینیم.
#قرینه
#نظام_قرائن
@rahjoo_213
اقسام قرینه.pdf
130.6K
✳️قرینه (3)
🔸 قرینه از « مقارنه » گرفته شده، و به معنای هر چیزی است که همراه کلام بوده و مخاطب را به آن معنایی که مراد جدی متکلم است، راهنمایی میکند؛
👈 به بیان دیگر، هر آن چیزی که به مطلوب اصلی متکلم اشاره نموده و بیان گر مراد جدی او است، به گونهای که اگر آن نباشد، معنای دیگری که مراد متکلم نیست، افاده میگردد.
💢اقسام قرینه:
1️⃣ قرينه به اعتبار منشأ آن به قرينه شرعى، عقلى، عرفى، ارتكازى و مقامى تقسيم شده است.
2️⃣ قرينه به اعتبار از جنس الفاظ بودن و نبودن، به لفظى و غير لفظى تقسيم مىشود.
3️⃣ قرينه به اعتبار صرف كلام از معناى حقيقى به معناى مجازى و يا تعيين يكى از چند معنا، به قرينه صارفه و معيِّنه تقسيم شده است.
4️⃣ به اعتبار اتصال و عدم اتصال قرينه به ذوالقرينه، به قرينه متصل يا داخلى و قرينه منفصل يا خارجى تقسيم مىشود.
5️⃣ به اعتبار قطعى يا ظنى بودن دلالت قرينه،به قرينۀ قطعى و ظنى تقسيم شده است.
6️⃣ به اعتبار عموميت يا خصوصيت قرينه، به شخصى و نوعى تقسيم شده است.
♦️توضیح اقسام قرینه را می توانید در pdf ببینید.
#قرینه
#نظام_قرائن
@rahjoo_213